تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان

تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان0%

تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان نویسنده:
گروه: اخلاق اسلامی

تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: محسن فیض پور
گروه: مشاهدات: 30925
دانلود: 2617

توضیحات:

تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 352 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 30925 / دانلود: 2617
اندازه اندازه اندازه
تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان

تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

مراجع به دیدن ایشان آمدند ، آیت الله العظمی بروجردی هم به دیدن ایشان آمدند ، وقتی آیت الله العظمی بروجردی می خواست برود ، به سرعت کفشهای آیت الله بروجردی را جفت کرد و بلند کرد بوسید گفتند : چه می کنی ؟ فرمود : کار درستی انجام دادم

(تواضع من غیر مَنْقَصَهٍ )

یک بار من خدمت آیت الله بروجردی رسیده بودم ، به یکی از شاگردانشان در منبر تند شدند ، شنوایی گوش ایشان ضعیف بود ، آن شاگرد از استاد ایراد گرفتند ، ایشان خیال کردند که یک مطلبی که دیروز صحبت می کردند آن را می گوید ، از روی منبر فرمودند : جای این مطلب در اینجا نیست ، او ساکت شد آقای بروجردی وسط درس بودند ، درجا درس را قطع کرد ، از منبر پایین آمدند ، به جای اینکه طرف در بروند ، در میان شاگردان آمدند ، به آن مرد رسیدند ، دست خود را دراز کردند به آن مرد دست دادند ، خم شدند دست طرف را بوسیدند و رفتند

آفتاب نزده جلوی در خانه آن مرد رفتند ، گفتند : من دیروز عصبانی شده بودم ، مرا ببخش ، گفت : آقا جان شما حق حیات به من دارید ، شما استاد من هستید ، شما پسر فاطمه زهراعليها‌السلام هستید چه چیزی را باید ببخشم فرمود : به جدّه ام زهرا جلوی من برگرد به خدا بگو: خدایا من حسین بروجردی خطاکار را بخشیدم و بعد به خانه آمد به خادمش گفت : از امشب برای من سحری مختصر درست کن ، یک سال تمام ، در گرمای چهل و پنج درجه قم روزه گرفت ، گفت : خدایا من خودم را برای آن عصبانیت جریمه کردم ، تو دیگر در قیامت مرا جریمه نکن

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

۲۴ - فطرت انسان

اشاره

ریشه عبادات و خیرات

تهران، مسجد حضرت امیرعليه‌السلام

الحمدلله رب العالمین و صلّی الله علی جمیع الانبیاء والمرسلین و صلّ علی محمد و آله الطاهرین.

تواضع برای خدا و نسبت به عباد خدا ، عبادت است و بلکه ریشه عبادات و خیرات است تواضع کلید شگفت آوری است که با این کلید می توان همه درهای رحمت خدا ، فضل ، احسان و فیوضات خدا را به روی خود باز کرد

برای اینکه معنای تواضع برای ما روشن شود باید به سه آیه از سوره مبارکه لقمان ، مائده و یوسف ، توجه کرد و بعد از آن آیات ، کلامی از وجود مبارک حضرت مولی الموحدین که در رأس متواضعان عالم است ، مورد دقت قرار می گیرد

این سه آیه با گفتار امیرالمؤمنینعليه‌السلام در رابطه با تواضع ، ارتباطِ مستقیمی دارد ، در سوره مبارکه لقمان ، پروردگار عالم می فرماید :

( أَ لَمْ تَرَوْا أَنَّ اللّهَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ أَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَهً وَ باطِنَهً ) (۱)

آیه بسیار عجیبی است ، آیه بر اساس آگاهی باطن انسان و دانش طبیعی درونی ذکر شده است ؛ زیرا خطاب آیه به همه مردم عالم است که در هر کشور ، ملت و طایفه متدین و بی دین می باشد

_________________________________________

۱- (۱)) - لقمان (۳۱) : ۲۰؛ (آیا ندانسته اید که خدا آنچه را در آسمان ها و آنچه را در زمین است ، مسخّر و رام شما کرده ، و نعمت های آشکار و نهانش را بر شما فراوان و کامل ارزانی داشته.)

آسمان ها و زمین در تسخیر انسان

خداوند در ابتدای آیه می فرماید:

( أَ لَمْ تَرَوْا )

آیا ندانستید ؛ این آیه اشاره به آگاهی باطن انسانها است ؛ یعنی برای انسانها روشن است که( ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ ) در تسخیر آنها است ، عبارت ساده این آیه ، در شعر سعدی است سعدی تا جایی که توانسته آیات و روایات را در گلستان ، بوستان و در کتاب های دیگر خود ، در یک جلد به نام کلیّات ، ترجمه کرده است

ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند

تا تو نانی به کف آریّ و به غفلت نخوری(۱)

آگاهی و فطرت وجودی انسان

این معنای تسخیر است خدا می فرماید : انسان حس و درک می کند در انسان آگاهی های باطنی وجود دارد که بی دینی هم نمی تواند چراغ آن آگاهی ها را خاموش کند

خداوند در قرآن مجید به پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرماید : از همه بت پرستان سؤال کن ،

( مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ ) (۲)

آسمان ها و زمین را چه کسی آفریده است ؟

( لَیَقُولُنَّ اللّهُ )

جواب قطعی می دهند که این عالم را یک وجودی که از هر نظر کامل است ،

۱- (۱)) - سعدی شیرازی.

۲- (۲)) - عنکبوت (۲۹) : ۶۱؛ (چه کسی آسمان ها و زمین را آفریده... بی تردید خواهند گفت : خدا .)

خلق کرده است ؛ زیرا می دانند که آفرینش کار بت نبوده ، این آگاهی در فطرت ، ضمیر و باطن خود انسان وجود دارد که کارگاه هستی علم ، حساب ، حکمت ، عدل و حقیقت، به صورت بی نهایت نزد او است

نظریه دانشمندان کمونیست درباره وجود خدا

چنانکه هفتاد سال کمونیست های باسواد شوروی سابق می گفتند همه عامل آفرینش چیزی به نام مادّه ازلی و ابدی که شکل ، قیافه ، و صورت ندارد ، می باشد

ازلی ؛ یعنی بوده و به وجود نیامده ، کسی هم آن را به وجود نیاورده است

لذا در پاسخ سؤال کنندگان می گفتند : زیربنای همه آفرینش ماده ازلی است ؛ یعنی می گفت : نپرسید چه کسی آن را به وجود آورده است ، به وجود نیامده ، بوده و بعد هم هست و نابود نمی شود

این را که خدا پرستان هم می گویند ،

(یا اول الاولین و یا آخر الاخرین )(۱) اما این اولی است که امام زین العابدینعليه‌السلام می فرماید : بلاآخر است

(الاول بلا اول و الآخر بلا آخر )

آنها چاره ای جز این نداشتند که از آگاهی باطنی و فطری استفاده کنند ، ولی به جای اینکه الله بگویند ، می گویند : ماده ، می گفتند : حتماً به وجود آورنده اش هم مادی است ولی پروردگار در قرآن می فرماید :

( لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ ءٌ ) (۲)

شاید بسیاری به این نکته توجه نداشته باشند که انبیا برای اثبات خدا نیامده اند ؛ زیرا در وجود صاحب عالم شکّ وجود ندارد

_________________________________________

۱- (۱)) - دعای کمیل.

۲- (۲)) - شوری (۴۲) : ۱۱؛ (هیچ چیزی مانند او نیست .)

( أَ فِی اللّهِ شَکٌّ ) (۱)

انبیا آمدند عقاید مردم را پاکسازی کنند ؛ اما انبیا نیامده اند خدا را به کسی بدهند ، همه خدا را دارند ولی در دریافت آن اشتباه می کنند.

وقتی از دانشمندان کمونیست می پرسید که این ماده چه شکلی است ، می گویند این ماده شکل ندارد ولی شکل می دهد ،

( هُوَ الَّذِی یُصَوِّرُکُمْ فِی الْأَرْحامِ ) (۲) ( أَ لَمْ تَرَوْا أَنَّ اللّهَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ )

این آیه اشاره به همین آگاهی باطن است ، نمی دانید که تمام آسمان ها و زمین و هر چه در این دو است مسخّر شما انسان ها است در این زمینه در عالم جاهل وجود ندارد ، همه عالم هستند

خدا در سوره بقره می فرماید :

( وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ ) (۳)

همه شما عالم هستید ، جهل مربوط به موارد دیگر است بعد از این آیه می فرماید :

( وَ أَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَهً وَ باطِنَهً )

همه نعمت های مادی و معنوی را در مسیر شما قرار دادم ولی این نعمت مادی و معنوی با کوشش و تلاش به دست می آید بدون تلاش وفعالیت به هیچ چیزی نمی رسیم

کامل بودن نعمت های مادی و معنوی

( وَ أَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَهً وَ باطِنَهً )

________________________________________

۱- (۱)) - ابراهیم (۱۴) : ۱۰؛ (آیا در خدا که آفریننده آسمان ها و زمین است ، شکی هست ؟)

۲- (۲)) - آل عمران (۳) : ۶؛ (اوست که شما را در رحم ها [ یِ مادران ] به هر گونه که می خواهد تصویر می کند .)

۳- (۳)) - بقره (۲) : ۲۲؛ (در حالی که می دانید [ برای خدا در آفریدن و روزی دادن ، شریک و همتایی وجود ندارد ] .)

کلمه (اسباغ ) ؛ یعنی (أکمل ) ، (أتمّ ) سفره مادی و معنوی کامل و تمام است به چه کسی نعمت کامل مادی و معنوی داده می شود ؟ دو آیه بعد به آن اشاره می کند قرآن بسیار زیبا است من همیشه این آرزو را داشتم که یک روزی بیاید که همه ملت ایران عارف به قرآن شوند نسل آینده ما عارف به قرآن شوند وقتی این آیات را از سوره های مختلف کنار هم قرار می دهیم ، معانی عجیبی به دست می آید و هر چه وسوسه و خطا ، در فکر ما نسبت به خدا و عالم داریم ، قرآن معالجه می کند

اما خدای متعال در آیه ششم از سوره مائده ،(۱) سه کار معنوی را بیان می کند البته دو مورد را توضیح داده و توضیح مورد دیگر را به عهده پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قرار داد ، کار اول وضو است ، کار دوم غسل است ، کار سوم تیمم است بعد از بیان وضو ، غسل و تیمم ، سه حقیقت بسیار عظیم را بیان می کند که این سه حقیقت از دلِ وضو و غسل و تیمم در می آید ، یعنی بدون آنها انسان تهیدست و بدبخت از این سه حقیقت است

وضو ، غسل و تیمم چه تاثیر در این حقایق دارد ؟ آیا مقداری آب و خاک می تواند سه حقیقت بسیار مهم را برای ما روشن کند ؟ دین ، ما را امر به پرسیدن کرده است ،

( فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ ) (۲)

بپرسید ، غیر شیعه می گوید : سؤال کردن حرام است

من در مسجد الحرام به یکی از علمای اهل سنت گفتم مناسک حج را هماهنگ با چه کسی باید انجام بدهم ؟ گفت : هماهنگ با چهار مذهب انجام بدهید ، صحیح است.

مطابق با فتوای ابوحنیفه ، مالکی ، شافعی و حنبلی انجام دهید ، گفتم : من یک

_________________________________________

۱- (۱)) - مائده (۵) : ۶؛ ( یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَی الصَّلاهِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَی الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَی الْکَعْبَیْنِ وَ إِنْ کُنْتُمْ جُنُباً فَاطَّهَّرُوا وَ إِنْ کُنْتُمْ مَرْضی أَوْ عَلی سَفَرٍ أَوْ جاءَ أَحَدٌ مِنْکُمْ مِنَ الْغائِطِ أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَیَمَّمُوا صَعِیداً طَیِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِکُمْ وَ أَیْدِیکُمْ مِنْهُ ما یُرِیدُ اللّهُ لِیَجْعَلَ عَلَیْکُمْ مِنْ حَرَجٍ وَ لکِنْ یُرِیدُ لِیُطَهِّرَکُمْ وَ لِیُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ )

۲- (۲)) - نحل (۱۶) : ۴۳؛ (از اهل دانش و اطلاع بپرسید [ تا دیگر نگویید که چرا فرشته ای به رسالت نازل نشده است ؟ ! ].)

سؤال هم دارم ، گفت : بپرس گفتم : علی بن أبی طالب داماد پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، امام حسن و امام حسینعليهم‌السلام ، دو نوه پیغمبر ، امام باقر و امام صادقعليهم‌السلام ، نواده ها و نبیره های پیغمبر ، چه جرمی دارند که نباید مناسک حج را به فتوای آنها عمل کرد ؟ به من گفت :(ا لم تعلم أن السؤال حرام )تو نمی دانی که پرسش حرام است

ساکت باش صورت خود را به طرف کعبه کردم و گفتم : خدایا ، امامان در این عالم چقدر مظلوم هستند که به اندازه ابوحنیفه ارزش نداشتند که حرف آنها را گوش بدهند

مکتب ما ، مکتب علم ، عقل و سؤال است مکتب پرسش و انتقاد صحیح است مهم ترین مادّه غذایی آفرینش ، نه اینکه در کره زمین بلکه در بهشت هم این ماده را خدا نام می برد ، چیست ؟ امیرالمؤمنینعليه‌السلام فرمود : بالاترین مادّه غذایی جهان عسل است ، امروز هم دانشمندان با تجزیه و با ابزار علمی به این واقعیت رسیدند که ماده ای در این عالم بالاتر از عسل نیست ، خداوند این مادّه عظیمِ پر ویتامین و شفابخش را در شکم یک حیوان کوچک قرار داده است

او از یک ذرّه آب سه حقیقت را به وجود می آورد ، همان کسی که از این آب برای مملکت برق به تو می دهد ، از آب علف بیرون می آورد ، گوسفند و گاو از آب می خورند و از شیر آن فرآورده های مختلف گرفته می شود

بالاترین پوشاک در این عالم ابریشم است ، خداوند کارخانه آن را در دهان یک کرم قرار داده است مادّه اش هم لعاب دهان آن کرم است

این سه حقیقتی که از مقداری آب به وجود می آید فقط به خاطر این است که:

کننده کار ؛ یعنی وضوگیرنده ، غسل کننده و تیمّم کننده ، امر مولا را اطاعت کرده است و الاّ خارجی ها هر روز دوش می گیرند و در دریا شنا می کنند ، ولی حقیقتی در آن وجود ندارد ، پس وضو کمیّت محدودی دارد ، اما کیفیت آن وصل به پروردگار است اطاعت امر باعث این سه حقیقت عظیم است در این یک استکان آب ، سه نوع عسل به وجود می آید

به پایان آیه سوره مائده توجه کنید ، تیمم را برای چه گذاشتند ، وقتی که یکی از این سه طهارت را گرفتید ، یک نماز برای من بخوانید:

( وَ لکِنْ یُرِیدُ لِیُطَهِّرَکُمْ )

می خواهم با این عمل جسم و جان شما را از کثافت های ظاهری و باطنی تمیز کنم ،

( وَ لِیُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکُمْ )

با وضو ، تیمم و غسل و نمازی که برخاسته از تواضع شما نسبت به من است ، نعمت های مادی و معنوی خود را به شما می رسانم ،

( لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ )

با وضو ، غسل و تیمم و نماز شما را شاکر حساب می کنم

و در قیامت گریبان شما را نمی گیرم و خداوند می فرماید : هر کس وضو بگیرد ، غسل و تیمم کند و بعد از آن نماز بخواند شاکر است ، شکر همین کارهای شما است

پس نعمت های مادی و معنوی کامل است برای رسیدن به این نعمت ها، عمل صالح لازم است ، از اعمال صالحه ، وضو ، غسل ، تیمم ، نماز و روزه و اعمال نیک می باشد

چگونگی قبولی طاعات وعبادات

تا خداوند اعمال ما را قبول نکند نمی توانیم وارد نماز و روزه شویم ، کسی که یک ماه روزه گرفته است ، حتماً خدا روزه او را از اول قبول کرده است. به جای خدا قبول کند بگویید: قبول کرد

پیرمردی بسیار گریه می کرد ، امام صادقعليه‌السلام فرمود : چرا گریه می کنی ، گفت :

مرگ من نزدیک است ناراحت هستم و می ترسم فرمود : شیعه هستید ، گفت : با تمام وجود ، فرمود : شیعه ما نباید بترسد(۱) اگر از فشار قبر می ترسی ، شیعه ما فشار قبر ندارد از بدهیبتی عزرائیل می ترسی ، عزرائیل از پدرتان مهربان تر بالای سر شما می آید اگر از زشتی دو ملک برزخ می ترسی ، زیباتر از آنها نیست که بالای سر شما می آید بعد از اینکه سؤال کردند و ما هم شما را برای جواب کمک کردیم ، در برزخ یک رختخواب برای شما می اندازند که نمونه آن رختخواب را هیچ دامادی و شاهی در دنیا نداشته است ، ملائکه شما را از خواب بیدار می کنند که به محشر وارد شوید ، آیا از این ها می ترسی

وضو و عمل بعد از وضو برای چیست ؟

( وَ لکِنْ یُرِیدُ لِیُطَهِّرَکُمْ ) (۲)

خداوند می فرماید : من می خواهم با مقداری آب، ظاهر و باطن شما را پاک کنم ، نه اینکه وضو پاک می کند

( وَ لِیُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکُمْ )

من از کانال این وضو نعمت خودم را بر شما کامل می کنم

( لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ )

وقتی که حضرت یوسفعليه‌السلام به پدر گفت : پدر خواب دیدم یازده ستاره ، خورشید و ماه به من سجده کرده اند ، پدر به ایشان فرمودند :

( کَذلِکَ یَجْتَبِیکَ رَبُّکَ ) (۳)

خواب تو درست است ، در آینده خدا تو را برای امور مهم انتخاب می کند:

_______________________________________

۱- (۱)) - بحار الأنوار: ۲۲/۶۵، باب ۱۵، حدیث ۳۷؛ (الأمالی للشیخ الطوسی عَنِ الْمُفِیدِ . عَنْ مُعَاوِیَهَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ کُنْتُ جَالِساً عِنْدَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍعليه‌السلام إِذْ جَاءَ شَیْخٌ قَدِ انْحَنَی مِنَ الْکِبَرِ فَقَالَ السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَیْکَ السَّلَامُ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ یَا شَیْخُ ادْنُ مِنِّی فَدَنَا مِنْهُ وَ قَبَّلَ یَدَهُ وَ بَکَی فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِعليه‌السلام وَ مَا یُبْکِیکَ یَا شَیْخُ قَالَ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَنَا مُقِیمٌ عَلَی رَجَاءٍ مِنْکُمْ مُنْذُ نَحْوٍ مِنْ مِائَهِ سَنَهٍ أَقُولُ هَذِهِ السَّنَهَ وَ هَذَا الشَّهْرَ وَ هَذَا الْیَوْمَ وَ لَاأَرَاهُ فِیکُمْ فَتَلُومُنِی أَنْ أَبْکِیَ قَالَ فَبَکَی أَبُو عَبْدِ اللَّهِعليه‌السلام ثُمَّ قَالَ یَا شَیْخُ إِنْ أُخِّرَتْ مَنِیَّتُکَ کُنْتَ مَعَنَا وَ إِنْ عُجِّلَتْ کُنْتَ یَوْمَ الْقِیَامَهِ مَعَ ثَقَلِ رَسُولِ اللَّهِصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فَقَالَ الشَّیْخُ مَا أُبَالِی مَا فَاتَنِی بَعْدَ هَذَا یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِعليه‌السلام یَا شَیْخُ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قَالَ إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا کِتَابَ اللَّهِ الْمُنْزَلَ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی- نَجِیءُ وَ أَنْتَ مَعَنَا یَوْمَ الْقِیَامَهِ الْخَبَرَ.)

۲- (۲)) - مائده (۵) : ۶؛ (بلکه می خواهد شما را [ از آلودگی ها ] پاک کند و نعمتش را بر شما تمام نماید ، تا سپاس گزارید .)

۳- (۳)) - یوسف (۱۲) : ۶؛ (و این چنین پروردگارت تو را برمی گزیند و از تفسیر خواب ها به تو می آموزد ، و نعمتش را بر تو و بر آل یعقوب تمام می کند ، چنانکه پیش از این بر پدرانت ابراهیم و اسحاق تمام کرد ؛ یقیناً پروردگارت دانا و حکیم است .)

( وَ یُعَلِّمُکَ مِنْ تَأْوِیلِ الْأَحادِیثِ )

دانش و فهم واقعیّات را به تو می دهد ، احادیث در اینجا به معنای خواب تنها نیست ، جمع است ، نمی فرماید : (یعلّمک تأویل النوم ) ، بلکه می فرماید : تو را معبّر خواب می کند ، خدا می فرماید :( وَ یُعَلِّمُکَ مِنْ تَأْوِیلِ الْأَحادِیثِ ) ریشه حقایق را به تو یاد می دهد با این مسیری که تو طی می کنی ، تفسیر واقعی حقایق را به تو یاد می دهد ،

( وَ یُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ )

بعد از تحمل سختی ها( یُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ ) در آینده با قدم های مثبت عملی و اخلاقی نعمت خدا بر تو تمام می شود ،

( وَ عَلی آلِ یَعْقُوبَ کَما أَتَمَّها عَلی أَبَوَیْکَ مِنْ قَبْلُ إِبْراهِیمَ وَ إِسْحاقَ إِنَّ رَبَّکَ عَلِیمٌ حَکِیمٌ )

این سه آیه در کامل بودن نعمت های مادی و معنوی خدا است

به کلام امیرالمؤمنینعليه‌السلام توجه کنید ،

(بالتواضع تتمّ النعمه )(۱) در برابر خدا و مردم متواضع باشید ، تا خداوند در دنیا و آخرت نعمت مادی و معنوی خود را بر شما کامل کند خداوند می فرماید : به عزّت خود قسم ، هر کس در باطن او به وزن دانه ارزن تکبّر نسبت به من باشد ، در قیامت او را در جهنم می اندازم ، از همه نعمت ها محروم می شود اگر متکبّر بودید ، متواضع شوید ، اگر بد بودید ، خوب شوید ، یک حرّ بن یزید در پنج شش دقیقه تبدیل به حرّ بن یزید شد

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

____________________________________

۱- (۱)) - نهج البلاغه: خطبه ۲۲۴؛ (وَ قَالَعليه‌السلام بِکَثْرَهِ الصَّمْتِ تَکُونُ الْهَیْبَهُ وَ بِالنَّصَفَهِ یَکْثُرُ الْمُوَاصِلُونَ وَ بِالْإِفْضَالِ تَعْظُمُ الْأَقْدَارُ وَ بِالتَّوَاضُعِ تَتِمُّ النِّعْمَهُ وَ بِاحْتِمَالِ الْمُؤَنِ یَجِبُ السُّؤْدُدُ وَ بِالسِّیرَهِ الْعَادِلَهِ یُقْهَرُ الْمُنَاوِئُ وَ بِالْحِلْمِ عَنِ السَّفِیهِ تَکْثُرُ الْأَنْصَارُ عَلَیْهِ.)

۲۵ - توجه ائمهعليهم‌السلام به شیعیان

اشاره

تهران، مسجد حضرت امیرعليه‌السلام

الحمدلله رب العالمین و صلّی الله علی جمیع الانبیاء والمرسلین و صلّ علی محمد و آله الطاهرین.

از مسائل بسیار مهم اخلاقی که در آیات قرآن و روایات مطرح است ، مسأله تواضع و فروتنی است ، ضدّ آن هم در کتاب خدا و روایات تحت عنوان کبر مطرح کرده است

پدران ، مادران ، معلمان و کسانی که با انسان سر و کار دارند ، وظیفه دارند که از ابتدا روحیه تواضع را در انسان رشد دهند ، و این حالت عالی اخلاقی را تبدیل به شجره طیّبه ای در وجود انسان کنند که تا انسان زنده است ، از ثمرات این شجره بهره مند شود

حقوق فرزند بر پدر و مادر

اشاره

البته تمام مایه های لازم برای ظهور حسنات اخلاقی در وجود انسان قرار داده شده ، تحقّق این حسنات ابتدا بر عهده پدر و مادر و خانه است ، بعد هم به عهده جامعه می باشد امیرالمؤمنینعليه‌السلام وقتی حقّ فرزند را بر عهده پدر بیان می کند ، می فرماید :

(حقّ الولد علی الوالد أن یحسّن اسمه وادبه و أن یعلّمه القرآن )(۱)

________________________________________

۱- (۱)) - نهج البلاغه: حکمت ۳۹۹؛ (وَ قَالَعليه‌السلام إِنَّ لِلْوَلَدِ عَلَی الْوَالِدِ حَقّاً وَ إِنَّ لِلْوَالِدِ عَلَی الْوَلَدِ حَقّاً فَحَقُّ الْوَالِدِ عَلَی الْوَلَدِ أَنْ یُطِیعَهُ فِی کُلِّ شَیْ ءٍ إِلَّا فِی مَعْصِیَهِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ حَقُّ الْوَلَدِ عَلَی الْوَالِدِ أَنْ یُحَسِّنَ اسْمَهُ وَ یُحَسِّنَ أَدَبَهُ وَ یُعَلِّمَهُ الْقُرْآنَ.)

این حق ، لازم است ، که خدا بر عهده پدر قرار داده است ، پدر در قیامت باید پاسخگو باشد

۱ - نام نیک

حقّ اول این است که نام نیکو برای فرزندش انتخاب نماید از نام هایی که معنای خوبی ندارد ، از نام هایی که نور ندارد ، از نام هایی که نام حیوانات و ستمگران تاریخ است، پرهیز نماید نامی انتخاب کند که هم برای پدر و فرزند یادآور انسان ها ، و جریان های مثبت حیات آن انسان ها باشد

۲- تربیت صحیح

بر پدر واجب است اولاد خود را مؤدّب به آداب انسانی تربیت کند البته در گرو این است که خود پدر منش و روش او آداب انسانی باشد ؛ یعنی هنگامی که برای فرزند بیان می کند ، فرزند آن آداب را در پدر ببیند تضادّ برای او به وجود نیاید که این حرف های خوبی که پدر می زند چرا در خود او نیست

۳- تعلیم قرآن

(۱) حقّ دیگر (أن یعلّمه القرآن ) زمینه آگاهی به قرآن را برای فرزند خود آماده و فراهم کند ، اگر خود انسان قرآن می داند ، باید آن را به اولاد خود انتقال دهد ، و اما اگر نمی تواند قرآن بخواند باید فرزند خود را به مراکز قرآنی بفرستد البته تشویق ، ترغیب ، جایزه و معلّم با محبّت لازم است تجربه شده است که این امور جواب خوبی می دهد

پس بر پدران و بر خانواده لازم است که موارد حسنات اخلاقی بخصوص تواضع را در اولاد خود تقویت کنند بعد از اینکه اولاد به سن بلوغ رسید و توانست

________________________________________

۱- (۱)) - الکافی: ۶۰۳/۲، باب فَضْلِ حَامِلِ الْقُرْآن، حدیث ۳؛ (وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِعليه‌السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم تَعَلَّمُوا الْقُرْآنَ فَإِنَّهُ یَأْتِی یَوْمَ الْقِیَامَهِ صَاحِبَهُ فِی صُورَهِ شَابٍّ جَمِیلٍ شَاحِبِ اللَّوْنِ فَیَقُولُ لَهُ الْقُرْآنُ أَنَا الَّذِی کُنْتُ أَسْهَرْتُ لَیْلَکَ وَ أَظْمَأْتُ هَوَاجِرَکَ وَ أَجْفَفْتُ رِیقَکَ وَ أَسَلْتُ دَمْعَتَکَ أَؤُولُ مَعَکَ حَیْثُمَا أُلْتَ وَ کُلُّ تَاجِرٍ مِنْ وَرَاءِ تِجَارَتِهِ وَ أَنَا الْیَوْمَ لَکَ مِنْ وَرَاءِ تِجَارَهِ کُلِّ تَاجِرٍ وَ سَیَأْتِیکَ کَرَامَهٌ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَأَبْشِرْ فَیُؤْتَی بِتَاجٍ فَیُوضَعُ عَلَی رَأْسِهِ وَ یُعْطَی الْأَمَانَ بِیَمِینِهِ وَ الْخُلْدَ فِی الْجِنَانِ بِیَسَارِهِ وَ یُکْسَی حُلَّتَیْنِ ثُمَّ یُقَالُ لَهُ اقْرَأْ وَ ارْقَهْ فَکُلَّمَا قَرَأَ آیَهً صَعِدَ دَرَجَهً وَ یُکْسَی أَبَوَاهُ حُلَّتَیْنِ إِنْ کَانَا مُؤْمِنَیْنِ ثُمَّ یُقَالُ لَهُمَا هَذَا لِمَا عَلَّمْتُمَاهُ الْقُرْآنَ.) و نیز در الکافی: ۶۰۷/۲؛ (الصَّبَّاحِ بْنِ سَیَابَهَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِعليه‌السلام یَقُولُ مَنْ شُدِّدَ عَلَیْهِ فِی الْقُرْآنِ کَانَ لَهُ أَجْرَانِ وَ مَنْ یُسِّرَ عَلَیْهِ کَانَ مَعَ الْأَوَّلِینَ. عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِعليه‌السلام قَالَ یَنْبَغِی لِلْمُؤْمِنِ أَنْ لَایَمُوتَ حَتَّی یَتَعَلَّمَ الْقُرْآنَ أَوْ یَکُونَ فِی تَعْلِیمِهِ.)

با غیر پدر و خانه تماس برقرار کند ، بر او واجب می شود که کمبودهای اخلاقی خود را با مصاحبت آگاهان ، عملاً برطرف کند و حقایق اخلاقی را تحقّق دهد

شما اگر به برخورد انبیا و ائمّه طاهرینعليهم‌السلام دقت کنید ، متوجه می شوید که این بزرگواران نقاط روشن اخلاقی را انتقال می داده اند با افرادی مواجه بودند که در خانه تربیت شده بودند ، ولی کمبود داشتند ، کمبود خود را تأمین می کردند و افرادی که خالی از مسائل عالی اخلاقی بودند آنها هم کمبود خود را تأمین می کردند البته اگر اهل قبول کردن بودند

شخصیت محمد بن مسلم

روایتی در این زمینه وارد شده که به نظر می رسد روایت بسیار مهمّی باشد که دلالت بر حسّاسیت بسیار بالای اهل بیتعليهم‌السلام نسبت به مردم در امر اخلاق دارد

شاید برای بعضی روایت تازه ای باشد ، شخصی به نام ابوالنصر می گوید : من روزی به عبدالله بن محمد بن خالد گفتم : محمد بن مسلم چگونه آدمی بود ؟ امام صادقعليه‌السلام در یک روایتی می فرمایند : دوستان واقعی دنیا و آخرت پدرم حضرت باقرعليه‌السلام چهار نفر هستند ، یکی از آنها محمد بن مسلم است

به او گفتم محمد بن مسلم را چگونه دیدی ؟ این یک جمله را جواب داد :

(کان رجلاً شریفاً موسراً )(۱) گفت: ای ابوالنصر ! محمد بن مسلم مرد شرافتمندی بود و از نظر مادّی وضع خوبی داشت ؛ یعنی همه ارزش های ایمانی ، اخلاقی و عملی را دارا بود

روزی امام محمد باقرعليه‌السلام احساس کردند که این مرد الهی و ملکوتی دچار تکبر شده اند ، البته تکبّر ایشان در رابطه با پروردگار نبوده است ، شاید به خاطر ثروت او بوده است.

________________________________________

۱- (۱)) - بحار الأنوار: ۳۹۰/۴۷، حدیث ۱۱۱ - ۱۱۲؛ ([ الإختصاص ] مُحَمَّدِ بْنِ مَسْعُودٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ سَأَلْتُ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ کَانَ رَجُلًا شَرِیفاً مُوسِراً فَقَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ تَوَاضَعْ یَا مُحَمَّدُ فَلَمَّا انْصَرَفَ إِلَی الْکُوفَهِ أَخَذَ قَوْسَرَهً مِنْ تَمْرٍ مَعَ الْمِیزَانِ وَ جَلَسَ عَلَی، باب مَسْجِدِ الْجَامِعِ وَ جَعَلَ یُنَادِی عَلَیْهِ فَأَتَاهُ قَوْمُهُ فَقَالُوا لَهُ فَضَحْتَنَا فَقَالَ إِنَّ مَوْلَایَ أَمَرَنِی بِأَمْرٍ فَلَنْ أُخَالِفَهُ وَ لَنْ أَبْرَحَ حَتَّی أَفْرُغَ مِنْ بَیْعِ مَا فِی هَذِهِ الْقَوْسَرَهِ فَقَالَ لَهُ قَوْمُهُ أَمَّا إِذْ أَبَیْتَ إِلَّا أَنْ تَشْتَغِلَ بِبَیْعٍ وَ شِرًی فَاقْعُدْ فِی الطَّحَّانِینَ فَقَعَدَ فِی الطَّحَّانِینَ فَهَیَّأَ رَحًی وَ جَمَلًا وَ جَعَلَ یَطْحَنُ وَ ذَکَرَ أَبُو مُحَمَّدٍ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ الْبَرْقِیُّ أَنَّهُ کَانَ مَشْهُوراً فِی الْعِبَادَهِ وَ کَانَ مِنَ الْعُبَّادِ فِی زَمَانِهِ. - [ الإختصاص ] سُلَیْمَانَ بْنِ خَالِدٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِعليه‌السلام یَقُولُ مَا أَحَدٌ أَحْیَا ذِکْرَنَا وَ أَحَادِیثَ أَبِی إِلَّا زُرَارَهُ وَ أَبُو بَصِیرٍ الْمُرَادِیُّ وَ مُحَمَّدُ بْنُ مُسْلِمٍ وَ بُرَیْدُ بْنُ مُعَاوِیَهَ وَ لَوْ لَاهَؤُلَاءِ مَا کَانَ أَحَدٌ یَسْتَنْبِطُ هُدًی هَؤُلَاءِ حُفَّاظُ الدِّینِ وَ أُمَنَاءُ أَبِی عَلَی حَلَالِ اللَّهِ وَ حَرَامِهِ وَ هُمُ السَّابِقُونَ إِلَیْنَا فِی الدُّنْیَا وَ فِی الآْخِرَهِ.)

امام باقرعليه‌السلام به هیچ عنوان تحمّل تخریب شخصیت مردم را نداشتند ، محمد بن مسلم را صدا زدند فقط به او فرمودند : (تواضع ) ؛ یعنی فروتنی و خاکساری کن ، متواضع باش محمد بن مسلم چهره مشهور و خانواده دار ، بعد از اینکه امام باقرعليه‌السلام فرمود : (تواضع ) ، سبدی را پر از خرما کرد ، کنار در مسجد جامع نشست ، سبد خرما را مقابل خود گذاشت و فریاد می زد خرما دارم ، خرمای خوبی دارم ، بیایید خرما بخرید

برای شکستن دیوار تکبّر باید این گونه تواضع کرد تکبر باید ریشه کن شود والاّ تقویت می شود این انسان با عظمت ، اگر در زمان ما زندگی می کرد ، قطعاً از اعلم مراجع شیعه بود ؛ زیرا بخش مهمّی از روایات فقه از ایشان به مراجع رسیده است و او کنار سرچشمه بود وقتی قوم و خویشان او خبردار شدند ، فکر کردند روانی شده است ؛ زیرا با عقل سازگاری ندارد که یک انسان با عظمت ، عالم و آگاه ، مقابل مسجد جامع خرما بفروشد

بزرگان و اقوام به مسجد آمدند ، مشاهده کردند که محمد بن مسلم روانی نشده است ، به او گفتند : با این کار تو ، آبروی طایفه ما رفته است محمد بن مسلم به آنها گفت : امام باقرعليه‌السلام به من امر فرموده است کاری به آبروی شما ندارم اینکه مردم تحمّل انبیا و ائمه را نداشتند ، به خاطر این بود که برای آنها انجام مسائل الهی دشوار بود