عشق برتر

عشق برتر0%

عشق برتر نویسنده:
گروه: خانواده و کودک

عشق برتر

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: جواد محدثی
گروه: مشاهدات: 5633
دانلود: 3085

توضیحات:

عشق برتر
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 35 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 5633 / دانلود: 3085
اندازه اندازه اندازه
عشق برتر

عشق برتر

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

14- پرهیز از عوامل محبت‌زدا

در کنار برنامه‌های محبت‌آفرین ، از کارهای نفرت آفرین هم بایدپرهیز کرد گاهی برخی حرکات ، رفتارها ، برخوردها ، حرف‌ها ، برنامه‌ها وشیوه‌ها ، مانع پیدایش «پیوند محبت می‌شود و به عنوان عامل منفی وضد تبلیغ اثر سوء می‌گذارد و عامل دفع می‌گردد مثلا اگر مجالس حسینی‌خسته کننده و ملال‌آور شود ، یا سر و صداهای آن برای دیگران مزاحمت وسلب آسایش داشته باشد ، یا با کودکان در محافل اهل بیتی بد رفتاری وبرخورد سبک و تحقیرآمیز و از روی بی‌اعتنایی و طرد انجام گیرد ، یااینگونه کارهای مذهبی به صورت تحمیلی و اجباری درآید ، یا توسط افرادبد اخلاق ، بد قیافه ، بد صدا ، بد سابقه و بد رفتار ، ژنده و ژولیده و چرک آلودانجام شود ، اینها به عنوان «مانع ایجاد محبت‌یا موجب بدبینی و تنفر ورمیدن و گسستن می‌گردد

سعدی در مورد کسی که با صدای گوش خراش و بد قرآن تلاوت‌می‌کرد ، گفته است :

گر تو قرآن بدین نمط خوانی

ببری رونق مسلمانی

از این رو ، گاهی هم برای ایجاد محبت‌یا استمرار محبت نسبت‌به‌اهل بیت ، باید عوامل منفی و موانع را زدود ، تا جاذبه فراهم آیاد و علاقه‌پیدا کنند شیوه جذب بسیار مهم و حساس است

بعضی‌ها مثلا در شبهای محرم ، پس از نیمه شب هم از صدای‌بلندگوی مسجد یا حسینیه ، خواب و آسایش ندارند ، یا بیمار دارند ، یا شب‌درسی و امتحانی است و . در این صورت ، این تبلیغ به ضد تبلیغ تبدیل‌می‌شود و از عزاداری بیزار می‌شوند

امام امت و مقام معظم رهبری ، به خاطر تاثیر منفی قمه‌زنی در اذهان‌دیگران ، فتوا دادند که به خاطر مصالح اسلام و شیعه ، از این کار خودداری‌شود ، چون بعضی از همین کار زده می‌شوند و به دستگاه حسینی جذب‌نمی‌شوند و بهانه‌ای برای تبلیغات سوء دشن می‌شود

15- ایجاد فضای روحی و معنوی

یکی از راهها ، پدید آوردن صحنه‌ها و فضاهایی است که بچه‌ها درشرایط روحی خاصی قرار بگیرند و بتدریج‌حس درونی آنان بیدار شود وجذب گردند چه‌بسا اگر کودکان (و حتی بزرگان) را به حال خود رها کنیم ، به‌این سمت و جهت کشیده نشوند و به مجالس دعا و توسل نیایند ولی اگرترتیبی دهیم که در این فضا قرار گیرند ، جذب می‌شوند مثلا اردوهای‌فرهنگی و زیارتی و دیدارها از حرمها ، زیارتگاهها ، شرکت در مجالس‌دینی و دعا و توسل و عزاداری و ملاقات با شخصیتهای معنوی واهل‌بیتی ، ایجادکننده یا محکم کننده این رشته و رابطه است

این همه اردوهای سیاحتی و زیارتی در طول سال ، بویژه در تعطیلات‌تابستانی تشکیل می‌شود و دانش‌آموزان مثلا به قم ، شیراز ، مشهد ، جمکران ، مرقد امام و امثال آن می‌روند ، تنها تماشای ساختمان و در ودیوار و گنبد نباشد ، همراه این دیدارها تغذیه فکری و روحی شوند و مطلب‌یاد بگیرند و الگو بگیرند و عشقها و علاقه‌هایشان را به این خاندان پیوندبزنند دیدار با شخصیتهایی که تاثیرگذارند ، در صورت امکان حتما دربرنامه این سفرها و اردوها قرار بگیرند شرکت در مجالس با حال همینطوراست قرار گرفتن در جمع «دوستداران اهل‌بیت ، این حس و حالت راایجاد می‌کند ، مثل هر جمع دیگری که فضا و روحیه جمعی در افرادی که‌وارد آن جمع می‌شوند ، مؤثر است

مجالس سوگواری و دعا و حضور در حرمها و زیارتگاهها بسیار مهم‌است در مجالس عزا و نوحه ، عواطف بر محور محبت اهل‌بیت‌به جوش‌می‌آید ، دلها شکسته می‌شود ، اشکها جاری می‌گردد و گریه ، افراد را باخاندان پیامبر گره می‌زند و مرتبط می‌سازد گریستن در مجالس‌سوگواری ، دلها و عاطفه‌ها را هم تلطیف می‌کند ، هم تقویت در حالت‌عادی یا فردی ، ممکن است نه دل بسوزد ، نه اشک جاری شود ، نه انقلاب‌روحی دست دهد ولی تاثیر جو عاطفی و معنوی یک جلسه و مراسم وحس عمومی و گروهی حاضران را هم‌آوا می‌سازد و معبر دل را باز می‌کند

اینگونه مجالس ، اگر در خانه و مدرسه و محله برگزار شود و نوجوانان دربرپایی آن و انجام خدمات و کار برعهده گرفتن و همکاری و . مشارکت‌داشته باشند ، آنان را دوستدار بار می‌آورد

زیارت نیز از همین مقوله‌هاست همچنانکه دیدار حضوری با یک‌انسان والا و پاک ، مؤثر است ، حضور در کنار تربت معصومین و حرمهای‌مقدس نیز ، پاکساز روح است و شوق‌آفرین اگر محبت و معرفت‌باشد ، «شوق زیارت هم در پی آن است و اگر به زیارت رویم ، خود زیارت ، محبت‌آور است و زیارت و محبت در یکدیگر تاثیر متقابل می‌گذارند محبت ، زیارت را در پی دارد و زیارت ، محبت را نزدیکی مادی و فیزیکی ، قرابت روحی را هم به دنبال می‌آورد برعکس ، گریز و دوری از چنین مراکزو مکانهایی ، روح را هم بیگانه و ناآشنا و گریزان می‌سازد گاهی که نگاه به‌حرم و مزار بیفتد ، چشمه محبت می‌جوشد ، پس ، از تاثیر «تلاقی نگاه وحرم هم نباید غافل بود

زیارت ، همراه است‌با سلام دادن به اولیاءالله اگر زائر بداند که پیامبر یاامام یا هر یک از اهل‌بیت مدفون در حرم ، زائر را می‌بینند و می‌شناسند وسلامشان را جواب می‌دهند ، محبت پیدا می‌کند مهم ، تفهیم این نکات‌ظریف به کودکان و نوجوانان است

حضور در جمع افراد بی‌حال و بی‌تعهد و هرزه ، روح انسان را به آن‌سمت‌سوق می‌دهد برعکس ، حضور در جمع انسانهای با معنویت و مراکزمقدس و مراسم آیینی ، تقویت‌کننده بنیان معنویت است

اگر بعضی گریزانند ، شاید به دلیل خجالت ، یا احساس بیگانگی یا به‌خاطر نچشیدن طعم محبت اهل‌بیت است چه‌بسا اگر بچشند ، مشتاق‌شوند مثل آنان که از غذایی نمی‌خورند ، چون تا به حال نخورده‌اند همین‌که یک لقمه بخورند و مزه آن را بفهمند ، ادامه خواهند داد

ایجاد فضای روحی برای کودکان در رابطه با اهل‌بیت‌به این معنی‌است تاثیرپذیری از «جو» بسیار نیرومند است چه جوی که در یک خانه ومدرسه به وجود می‌آید ، چه در سطح یک کشور و جامعه چه مانعی دارد که توفیق اجباری برای آنان فراهم کنیم تا «جذب اختیاری را در پی‌داشته باشد ؟

گاهی اگر نگاه به یک بقعه و حرم یا مسجد بیفتد ، کشش ایجاد می‌کند آیا نمی‌توان وقف درختهای میوه و توت را برای عموم ، در کنار مسجدها وحسینیه‌ها و بهره‌مندی رایگان مردم از آنها را دارای این تاثیر دانست ؟ یااینکه در قدیم ، حیاط برخی مساجد دو در داشت که بعنوان «راه عبور»مردم استفاده می‌شد ، در همین عبور و تلاقی نگاه گاهی دلها جذب فضای‌روحانی و معنوی مسجد می‌شد

حتی ایفای نقش در یک نمایشنامه یا فیلم در قالب یک چهره مقدس‌و در نقش اهل‌بیت‌یا وابستگان به این خاندان ، خود به خود محبت‌می‌آفریند و بازیگر و هنرمند ، به آن چهره‌ها علاقه پیدا می‌کند این نیزنوعی ایجاد فضای روحی و معنوی نسبت‌به اهل بیت است(126) .

16- معرفی کتاب و نگارش مقاله و شعر

این نوعی کار فرهنگی است که با شناختن و شناساندن کتابهای خوب ، جذاب و سازنده در مورد اهل‌بیت‌عليهم‌السلام ، از علاقه به مطالعه بچه‌ها استفاده‌کنیم کتابی که به مسابقه می‌گذاریم یا برای تلخیص پیشنهاد می‌کنیم یاموضوعی که برای مقاله‌نویسی و شعر و قصه ، حتی عکس و نقاشی‌می‌دهیم ، اگر سوژه‌های اهل‌بیتی داشته باشد مفید است با کشاندن‌روزنامه دیواری و فعالیتها فرهنگی تبلیغاتی دانش‌آموزان به این سمت وسوی ، یا درخواست‌خاطره‌نویسی از موضوعاتی چون زیارت ، عاشورا ، نیمه‌شعبان ، شب قدر ، مجالس سوگواری و امثال اینها می‌توان به تقویت این‌حس و علاقه کمک کرد(127)

شناسایی اینگونه کتابهای موفق و جاذب و معرفی شوق‌آفرین آنها ، هم‌ذوق می‌خواهد ، هم تخصص موضوع و سوژه دادن نیز در برنامه‌های فوق برنامه همین‌طور است

17- قصه‌های دلدادگان

به جز داستانهایی از زندگی اهل بیت که در جای خود ، تاثیر عاطفی ومحبت‌آور دارد ،(128) نقل قصه‌ها و سرگذشتهای کسانی که شیفته این خاندان‌بوده و هستند و این محبت در زندگی ، فداکاری ، ایثار ، خدمات و حالات‌خاص و زیارتها و توسلهای آنان مشهود بوده ، برای جذب به این خاندان وایجاد محبت ، مفید است

داستان شیفتگی ابوذر به پیامبر خدا ، عشق اویس قرنی به آن حضرت ، محبتهای عمیق یاران و اصحاب حضرت علیعليه‌السلام به آن حضرت ، نمونه‌هایی از دلباختگی یاران سید الشهدا ، کسانی که در راه زیارت ائمه چه‌در حال حیاتشان یا پس از وفاتشان و نسبت‌به زیارت مرقدهای ائمه ، عشق و اخلاص و رنجها و تلاشها داشته‌اند ، آنان که با همه سختگیریهای‌بنی‌امیه و بنی‌عباس نسبت‌به موالیان اهل بیت ، همچنان به محبت آنان‌وفادار می‌ماندند ، آنان که برای زیارت کربلا از همه چیز می‌گذشتند ، شیفتگان دیدار حضرت مهدیعليه‌السلام و ره‌یافتگان به وصال آن محبوب وشوق و دلدادگیهای منتظران ، آنچه در ایام دفاع مقدس در حالات وروحیات و جانفشانیهای رزمندگان و شهدا جلوه می‌کرد و به خاطر کربلا وبه شوق زیارت و به عشق عنایات حضرت مهدی و حضرت زهرا درجبهه‌ها حماسه می‌آفریدند و فدای این عشق مقدس می‌شدند ، آنان که به‌خاطر عشق به اهل بیت ، عظیم‌ترین خدمات و کارهای خیر و خرجها واحسانها را داشته‌اند ، داستان حواریون و یاران ویژه هر یک از ائمه ، و . بسیاری از اینگونه سرگذشتها و حکایات ، اثر شگفت دارد ، بخصوص برای‌کودکان و نوجوانان که گرایش شدید به قصه دارند و از داستانها «الگو»می‌گیرند و نسبت‌به «قهرمان های قصه‌ها دلبستگی و علاقه پیدامی‌کنند

البته زبان گفتاری و نوشتاری اینگونه داستانها هر چه شیرین‌تر وشیواتر و هنرمندانه‌تر باشد ، میزان تاثیر بیشتر است

18- تشکلهای هیئتی

برنامه‌های خودجوش نوجوانان که کار گروهی انجام می‌دهند ، مثل‌فعالیتهایی که در نیمه شعبان و برگزاری جشن دارند ، یا تشکیل هیئت درمحله و راه انداختن دسته عزاداری یا آراستن مسجد و حسینیه و تکیه وبرنامه‌های ایستگاههای صلواتی آب و شربت و اطعام و احسان و . همه‌گره زننده قلب نوجوانان با تشکیلات اهل‌بیت‌عليهم‌السلام است بچه‌هازمینه‌های روحی دارند اینها را باید به کار گرفت و در محله‌های مختلف ازخود آنان «هیئت درست کرد تا خودشان مسؤولیت آن را به عهده بگیرندتا فعال‌تر شوند ایام محرم یکی از مناسبترین فرصتهای ایجاد اینگونه‌تشکلهای هیئتی و گروه‌بندی‌های مذهبی از دانش‌آموزان بخصوص درمقطع راهنمایی و اوایل دبیرستان است اینگونه تشکلهای مقدس ، عضویت در شبکه گسترده ولایت و محبت اهل‌بیت و امام حسینعليه‌السلام ، بامحوریت آن خاندان پاک است و کمتر مسائل باندی و گروهی و جناحی‌دارد و جاذبه‌اش فراگیرتر است

در عاشورا و نیمه شعبان ، به خاطر شور عمومی مردم ، بچه‌ها جذب‌اینگونه مراسم می‌شوند برای استفاده از این حس خودجوش بچه‌ها وجهت دادن آن برای ایام دیگر باید سرمایه‌گذاری و وقت‌گذاری وبرنامه‌ریزی کرد وقتی بچه‌ها برای خودشان در ارتباط با ائمه‌عليهم‌السلام ، صاحب‌علم و پرچم و دسته و هیئت می‌شوند ، احساس تشخص می‌کنند این‌احساس تشخص ، در آنان ایجاد مسؤولیت و تعهد می‌کند و آنان را بااهل‌بیت ، مرتبط می‌سازد ، چون حس می‌کنند که در این رابطه‌ها ، شخصیت و هویت مستقلی یافته و مورد توجه قرار گرفته و به حساب‌آمده‌اند

پرچم و علم و کتیبه و هیئت ، نشانه تشخص یک گروه است و تاثیروحدت‌بخشی و انسجام‌آفرینی و ایجاد علقه و پیوند دارد به تعبیر شهیدپاک‌نژاد :

«با نیم‌متر چوب و نیم متر پارچه سیاه ، می‌توان موجی از احساسات‌بی‌دریغ درباره بزرگسالار شهیدان مشاهده کرد که در هیچ جا نمونه‌ای ازآن دیده نمی‌شود; در حالی که برای تشکیل اجتماع حتی کوچکی بایدمتحمل زحمات زیادی گردید »(129)

دسته‌های عزاداری و هیئت‌های سنتی ، علاوه بر نقش حفظ فرهنگ‌عاشورا و اهل‌بیت ، به نحوی تمرین تشکل و سازماندهی بر محور امام‌حسینعليه‌السلام با محتوایی مقدس و آدابی خالصانه و عاشقانه است

چند نکته تکمیلی

مقدمه

با همه اهمیتی که برای محبت و دوستی با خاندان پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله قائلیم ، اگر این ایجاد علاقه ، به صورت درست و دقیق و آموزشهای صحیح همراه‌نباشد ، چه‌بسا نوعی غرور ، غفلت و افراط پیش آید و نتیجه معکوس دهد از این‌رو توجه به چند نکته در این مورد ، ضروری است ، تا این محبت‌مقدس اثربخش‌تر باشد و از آفات مصون بماند

1 پیوند محبت‌با عمل

در محبت اهل بیت‌عليهم‌السلام و ایجاد آن در دل بچه‌ها ، باید از یکسونگری ، هم پرهیز داشت و هم پرهیزشان داد آمیختن «محبت به «عمل ، کاراصلی ماست تا صرف محبت و عشق به اهل‌بیت‌عليهم‌السلام (منهای عمل و تقواو تبعیت) غرور برای محبان نیاورد اگر جز این باشد ، یا محبت ، راستین‌نیست‌یا آمیخته به عوامل خنثی‌کننده تاثیر عشق و علاقه است

محبت ، در صورت ناب و عمیق بودنش ، دوست و دوستدار را همرنگ وهمراه می‌سازد محبت چه به خدا باشد ، یا پیامبر ، یا امامان یا هر شخص‌دیگر ، اگر واقعی باشد ، انسان را از مخالفت و ناراضی ساختن محبوب و کاربرخلاف خواسته و میل و رضای او بازمی‌دارد اگر در عین ادعای عشق ودوستی ، کاری کنیم که دوست را برنجاند ، عاشق و دوستدار نیستیم ، بلکه‌یک مدعی هستیم که دلیلی بر اثبات ادعا نداریم

امام صادقعليه‌السلام در حدیثی خطاب به مفضل ، ضمن دسته‌بندی شیعیان‌نسبت‌به محبت اهل‌بیت و اینکه انگیزه‌های رابطه دوستی با اهل بیت‌نزد اشخاص ، مختلف است ، از گروهی نام می‌برد که دوستداران واقعی‌اند :

« . وفرقة احبونا و حفظوا قولنا واطاعوا امرنا ولم یخالفوافعلنا ، فاولئک منا و نحن منهم(130)

گروهی ما را دوست دارند ، سخن ما را حفظ می‌کنند ، فرمان ما را پیروی‌می‌کنند و با کار ما مخالفت نمی‌کنند اینان از مایند و ما از آنانیم

امام صادقعليه‌السلام درباره ادعای محبت‌خدا فرموده است :

تعصی الاله وانت تظهر حبه هذا محال فی الفعال بدیع

لو کان حبک صادقا لاطعته ان المحب لمن یحب مطیع(131)

خدا را نافرمانی می‌کنی در حالی که اظهار محبت او را می‌کنی ، این‌محال است و در میان کارها پدیده تازه‌ای است

اگر عشق تو راست‌باشد او را اطاعت می‌کنی ، چرا که عاشق ، نسبت‌به‌محبوب خود ، فرمانبردار است

اظهار دوستی با خدا باید همراه با تبعیت و اطاعت‌باشد نه معصیت ، چون حب صادقانه به اطاعت محبانه منجر می‌شود ادعای دوستی بااهل‌بیت‌عليهم‌السلام ولی اهل گناه و آلودگی بودن نوعی تناقض است باید تفهیم‌کرد که هر چند که دین ما ، دین حب و محبت است ولی محبتی صادقانه‌است که به همرنگی و هماهنگی کشیده شود همچنان که دو نفر وقتی به‌هم محبت دارند ، به خاطر همین محبت می‌کوشند مثل هم باشند و ازرنجاندن و مخالفت دیگری پرهیز کنند تا رشته محبت و دوستی گسسته‌نشود

حدیثی از امام رضا‌عليهم‌السلام گویای همین نکته است که نباید به اتکای‌دوستی اهل‌بیت‌عليهم‌السلام ، «عمل صالح را رها کرد و گفت که علیعليه‌السلام داریم‌چه غم داریم و امثال اینها :

«لاتدعوا العمل الصالح والاجتهاد فی العبادة اتکالا علی حب‌آل محمد ولاتدعوا حب آل محمد والتسلیم لامرهم اتکالاعلی العبادة ، فانه لایقبل احدهما دون الاخر»(132)

نه عمل صالح و تلاش در عبادت را به اتکای محبت اهل‌بیت‌عليهم‌السلام رهاکنید و نه محبت و دوستی اهل‌بیت‌عليهم‌السلام و تسلیم آنان بودن را به اتکای‌عبادت ، چرا که هیچ کدام بدون دیگری پذیرفته نیست

آری . آمیختن «محبت اهل بیت‌عليهم‌السلام ، به «عمل صالح و بندگی(133)

عشق به اهل‌بیت ، باید همراه با عشق به نیکان و نیکی‌ها و کارهای‌شایسته و بندگان صالح باشد این نشانه صدق محبت است امام‌سجاد‌عليهم‌السلام در مناجات محبین از خداوند ، محبت‌خدا را ، محبت دوستداران‌خدا را و محبت هر عملی را که بنده را به قرب خدا می‌رساند ، درخواست‌می‌کند(134) .

علیعليه‌السلام فرمود :

«من احبنا فلیعمل بعملنا ولیتجلبب الورع(135)

هر که ما را دوست‌بدارد ، باید مثل ما عمل کند و پرهیزکاری را همچون‌جامه و پوشش (جلباب) خود قرار دهد

دوستداری و شیعه‌گری ، جز با متابعت عملی و پیروی به اثبات نمی‌رسدو شیعه یعنی پیرو از پیامبر اکرم‌صلى‌الله‌عليه‌وآله روایت است :

«ان شیعتنا من شیعنا و تبعنا فی اعمالنا» (136)

یقینا پیروان ما کسانی‌اند که در کارهایمان از ما متابعت و پیروی‌می‌کنند

از امام زمان «عج هم روایت است :

«فلیعمل کل امرء منکم ما یقرب به من محبتنا ولیتجنب مایدنیه من کراهتنا و سخطنا . »(137)

هر کدام از شما کاری کند که او را به محبت ما نزدیک و از ناخوشایندی وخشم ما دور سازد

پس نوع عمل است که ما را به اهل‌بیت‌عليهم‌السلام نزدیک یا دور می‌سازد ومحبوب یا منفور آنان می‌شویم محبت هم در دل است ، هم بر زبان جاری‌می‌شود ، هم در عمل انسان بروز می‌کند این که در حدیث است پیامبر به‌علیعليه‌السلام فرمود : «برخی تو را تنها در دل دوست دارند ، بعضی دوستدار قلبی‌و زبانی تواند ، برخی هم با دل دوست می‌دارند ، با زبان کمک می‌کنند و باشمشیرشان به یاری تو می‌شتابند ، پاداش آنان برابر با پاداش این امت‌است »(138) گویای این است که محبت ، جنبه عملی هم دارد و همان ملاک‌صدق در محبت است تاکید ائمه معصومین بر اینکه شیعه ، با عمل‌شایسته خود ، موجب زینت و آراستگی آنان باشند ، نه مایه شرمندگی وعیب و عار ، اشاره به همین بعد عملی محبت و موالات با خاندان عصمت‌است امام صادقعليه‌السلام فرمود :

«معاشر الشیعه ! کونوا لنا زینا ولا تکونوا علینا شینا». (139)

ای گروه شیعه ! برای ما زینت‌باشید ، نه موجب ننگ و عیب

آنچه که جاذبه می‌آفریند ، عمل و رفتار شیعه است

2 نشانه‌های محبت

گاهی امر ، بر خود انسان هم مشتبه می‌شود و خود را شیعه یا محب‌اهل‌بیت می‌پندارد ، در حالی که شعار و ادعایی بیش نیست برای شناخت محبت اهل‌بیت ، باید سراغ نشانه‌های آن رفت نشانه‌های عشق‌راستین نسبت‌به اهل‌بیت ، اینهاست :

1 - عمل و تقوا

در نکته پیشین ، به تفصیل در این باره بحث‌شد

2 - عشق به دوستان اهل بیت‌عليهم‌السلام

اگر شیفته اهل بیتیم ، باید دوستان آنان را هم دوست‌بداریم محبتهای طولی و سلسله‌ای ، نشانه محبت‌به محبوب است اگر کسی رادوست می‌داریم ، بطور طبیعی باید از کارها و اشخاصی که مورد محبت‌اوست نیز خوشمان آید می‌توان این عشق طولی را چنین ترسیم کرد :

محبت‌به خدا محبت‌به رسول خدا محبت‌به اهل بیت محبت‌به شیعیان اهل‌بیت

امام علیعليه‌السلام فرموده است :

«من احب الله احب النبی ، ومن احب النبی احبنا ، و من احبنااحب شیعتنا»(140)

هرکس خدا را دوست‌بدارد ، پیامبر را هم دوست می‌دارد کسی که‌دوستدار پیامبر باشد ما (اهل‌بیت) را هم دوست دارد و هر که ما رادوست‌بدارد ، پیروان ما را هم دوست‌خواهد داشت

امام علیعليه‌السلام فرمود : هرکس خوش دارد که بداند آیا دوستدار ماست‌یادشمن ما ، قلب و دل خود را بیازماید (و به دل خود رجوع کند) اگر دوست مارا دوست‌بدارد ، پس دشمن ما نیست و اگر دوست ما را دشمن بدارد ، پس‌دوستدار ما نیست :

«من سره ان یعلم امحب لنا ام مبغض فلیمتحن قلبه ، فان کان‌یحب ولیا لنا فلیس بمبغض لنا و ان کان یبغض ولینا فلیس‌بمحب لنا . »(141) .

به فرموده امام صادقعليه‌السلام : «من تولی محبنا فقد احبنا»(142) هر که با دوست‌ما دوستی کند ، ما را هم دوست داشته است

3 - بیزاری از دشمنان

دوستدار اهل‌بیت ، نمی‌تواند با دشمنان آنان دوستی داشته باشد دریک دل دو محبت در عرض هم نمی‌گنجد با محبت اهل‌بیت نیز ، محبت‌دشمنانشان سازگار نیست بحث مهم تولی و تبری در همین‌جامطرح‌می‌شود شیعه و موالی اهل‌بیت ، بی‌خط و بی‌موضع نیست و با مخالفان‌اهل بیت ، مودت و طرح دوستی نمی‌ریزد کفر به طاغوت نیز در کنار ایمان‌به خدا بلکه جلوتر از آن مطرح است

کفر وایمان قرین یکدگرند هر که را کفر نیست ، ایمان نیست

امام باقر‌عليهم‌السلام ، در ذیل آیه‌ای که می‌فرماید : خداوند برای هیچ کس دودل در سینه‌اش قرار نداده است(143) از امیرالمؤمنینعليه‌السلام روایت کرده که فرمود :

«لایجتمع حبنا و حب عدونا فی جوف انسان . »(144)

محبت ما و محبت دشمنان ما در دل یک انسان جمع نمی‌شود ، چون‌خداوند برای انسان دو قلب قرار نداده که با یکی این را دوست‌بدارد بایکی آن را دشمن بدارد دوستدار ما باید محبت‌خود را برای ما خالص‌سازد ، همچنان‌که طلا دردل‌آتش خالص وبی‌آلایش می‌شود پس‌هرکه‌می‌خواهد محبت‌ما را بشناسد دل خود را امتحان کند ، اگر در دل او درکنار محبت ما محبت دشمن ما هم باشد ، از ما نیست ، ما هم ازاونیستیم

در حدیث دیگر ، امام صادقعليه‌السلام در پاسخ کسی که گفت : فلانی ولایت‌شما را دارد ولی نسبت‌به برائت از دشمنانتان سست است ، فرمود :

«هیهات ! کذب من ادعی محبتنا ولم یتبرء من عدونا». (145)

آنکه مدعی ولایت و محبت ماست ، ولی از دشمن ما بیزاری نمی‌جوید ، دروغ می‌گوید

4 - آمادگی برای بلا و رنج

اینکه دوستداران اهل بیت‌عليهم‌السلام باید آماده رنجها و سختیها باشند ، نشان دیگری از این است که محبت و ولایت ، بدون آمادگی برای تحمل‌سختی لوازم آن ، پذیرفته نیست به فرموده امام علیعليه‌السلام :

«من احبنا اهل البیت فلیستعد عدة للبلاء». (146)

هر کس ما اهل‌بیت را دوست می‌دارد ، پس وسایل و مقدمات تحمل بلاو سختی را آماده سازد

راه عشق و محبت ، راه دشوار و پرخطر و بلاخیز است و عاشق صادق‌هرگز از این رنجها نمی‌گریزد ، بلکه به استقبال آن می‌شتابد و رنج در راه‌معشوق برایش لذت‌بخش است به گفته حافظ :

نازپرود تنعم نبرد راه به دوست

عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد

باز به گفته خواجه شیراز :

بحری است‌بحر عشق که هیچش کناره نیست

آنجا جز آنکه جان بسپارند ، چاره نیست

نیز ، خون دل خوردن و تحمل کردن ، نشان دیگری از عشق است

جام می و خون دل هر یک به کسی دادند در دایره قسمت ، اوضاع چنین باشد

همواره «ولا» با «بلا» و عشق با سختی همراه بوده است : «البلاءللولاء»

هر که در این بزم مقرب‌تر است

جام بلا بیشترش می‌دهند

3 پرهیز از غلو

یکی از آفات راه محبت ، غلو و زیاده‌روی در عقیده و اظهار دوستی‌نسبت‌به اهل بیت‌عليهم‌السلام است خود ائمه هم در زمان خود با پدیده غلو مواجه بودند و با کسانی که نسبت‌به آنان عقیده خدایی داشتند بشدت برخورد می‌کردند و از آنان برائت می‌جستند در این زمینه هم حدیث زیاد است ، از جمله امام صادقعليه‌السلام فرمود :

«احذروا علی شبابکم الغلاة لا یفسدونهم ، فان الغلاة شر خلق الله ، یصغرون عظمة الله و یدعون الربوبیة لعباد الله(147) .

جوانان خود را از غلات برحذر دارید که فاسدشان نکنند ، غلات بدترین‌خلق خدایند ، عظمت‌خدا را کوچک می‌شمارند و برای بندگان خدا مقام‌ربوبیت ادعا می‌کنند

افراط در ستایش و رساندن پیامبر و ائمه به مقام الوهیت و خدایی غلو» است محبت نباید سر از غلو درآورد که به هلاکت می‌انجامد علیعليه‌السلام فرمود :

«هلک فی رجلان : محب غال و مبغض قال(148)

درباره من دو گروه به هلاکت افتادند : دوستدار غلوکننده و دشمن‌کینه‌توز

پیامبر و امامان ، پیش از آنکه نبی و امام باشند ، «عبد» بودند که‌پروردگار داشتند فرموده‌اند که ما را از حد ربوبیت پایین بیاورید آنگاه هرچه می‌خواهید بگویید امام علیعليه‌السلام فرموده است :

«ایاکم والغلو فینا ، قولوا : انا عبید مربوبون و قولوا فی فضلناماشئتم(149)

از غلو درباره ما بپرهیزید ، بگویید که ما بندگانی هستیم تحت اراده رب ، وهر چه خواستید در فضیلت ما بگویید

پدیده غلو در تاریخ اسلام ، موجب گمراهی عده‌ای شده است این غلو ، بویژه نسبت‌به حضرت علیعليه‌السلام بیشتر بروز کرده است آن حضرت دراشاره به این گمراهی و انحراف فکری می‌فرماید :

«مثلی فی هذه الامة مثل عیسی بن مریم ، احبه قوم فغالوا فی‌حبه فهلکوا وابغضه قوم فهلکوا . »(150) .

مثل من در این امت ، همچون عیسی بن مریم است ، گروهی او را دوست‌داشتند و در محبت ، غلو و افراط کردند و به هلاک افتادند ، گروهی هم‌دشمنش شدند و هلاک گشتند

حب افراطی همیشه دورکننده از حق است علیعليه‌السلام در سخنی خطاب‌به خوارج نهروان فرمود :

در مورد من دو گروه به هلاکت‌خواهند افتاد : یکی دوستداران افراطی که حب آنان را به راه ناحق می‌کشاند ، یکی هم دشمنان افراطی(151) .

حب افراطی و نسبت دادن مقام و شان الوهیت‌برای ائمه ، نوعی بدعت‌و شرک بود که به وسیله دوستان نادان یا دشمنان عنود ، در تاریخ اسلام‌پدید آمد و برای شیعه و ائمه دردسرهایی داشت و هنوز هم برخی از آن‌اعتقادات و گرایشها ، دستاویز دشمنان برای حمله به تشیع می‌گردد دشمنان اهل‌بیت ، خود از کمک‌کاران نشر اینگونه افکار و آثار بوده وهستند ، چون از این رهگذر ، می‌توانند چهره شیعه را وارونه نشان دهند(152) .

البته خطر دیگری از سوی دیگر است در برخی مناطق و محافل هم‌به بهانه خوف از خطر غلو ، نقل فضایل و مناقب اهل بیت را که در روایات‌قطعی آمده است ترک می‌کنند و هر فضیلتی را که کمی با عقل بشر جورنیاید ، به نام غلو ، رد می‌کنند که این هم درست نیست و خواسته دشمن است

مخالفان شیعه ، ما را به غلو نسبت می‌دهند

ما ضمن آنکه باید از غلو بپرهیزیم و گرفتار انحراف در عقیده نشویم ، پاسخی هم برای رد اتهامات آنان داشته باشیم و مرزی میان «غلو» و«بیان فضایل بشناسیم تا بتوانیم شبهات آنان را دفع کنیم

به هر حال ، باید سطح فکر و ظرفیت نوجوانان و کودکان را در نظرگرفت و احادیث و فضایل قابل درک و هضم برایشان گفت

صرف اینکه سخنی در احادیث آمده است ، مجوز نقل آن برای عموم‌نیست گاهی عدم تناسب مطلب با کشش فکری شنوندگان یا خوانندگان ، آنان را مساله‌دار می‌کند و منکر اصل دین و عقاید می‌شوند

یک میدان و دو هجوم

از آنجا که ایجاد محبت اهل بیت ، کاری فرهنگی و احداث خاکریزدفاعی در برابر «شبیخون فرهنگی است ، این نوشته که مقایسه‌ای‌میان هجوم نظامی و تهاجم فرهنگی است ، برای تکمیل این بحث ، آورده می‌شود(153)

نه «مرز» ، تنها آبی و خاکی است ، نه حمله ، تنها زمینی و هوایی !

نه هجوم ، فقط نظامی است ، نه شکست و ضربه ، فقط مادی

«تهاجم فرهنگی ، خطرناکتر از «هجوم نظامی است

در هجوم نظامی ، طمع به خاک است و زمین ، در شبیخون فرهنگی‌طمع به اخلاق است و دین !

هجوم نظامی با سر و صدا و سرعت است ، تهاجم فرهنگی ، آهسته وآرام

آن ترسناک و نفرت آفرین است ، این فریبنده و جذاب ،

آن ، افراد را به دفاع و مقاومت وا می‌دارد ، این به استقبال و پذیرش‌می‌فرستد

کشته آن ، «شهید» است و مرده این ، پلید !

شهادت ، دوست داشتنی است ، اما ابتذال ، نفرت انگیز

در هجوم نظامی ، دشمن اعلام جنگ و دشمنی می‌کند و مهاجم‌فرهنگی ، اعلام دوستی ! .

در حمله نظامی ، صفیر اولین گلوله ، همه را متوجه خطر می‌سازد ، اما درتهاجم فرهنگی گاهی تا شلیک گلوله آخر دشمن ، هنوز عده‌ای شبیخون‌را باور نمی‌کنند

آن پیداست ، این پنهان !

در آنجا ، زمین از دست می‌رود ، اینجا شرف و دین

آنجا ، درگیری با دشمن ، در مرزهاست ، اینجا آسیب از حمله دشمن ، درون خانه‌هاست

آنجا ، بمبهای خوشه‌ای می‌ریزند ، اینجا شک و دودلی می‌انگیزند

آنجا سلاح ، موشک و بمب است ، اینجا ماهواره و امواج تصویری

در میدان حمله نظامی ، پادگانها ، مقرها و خطوط و خاکریزها بمباران‌می‌شود ، در تهاجم فرهنگی مدرسه‌ها مطبوعات ، اندیشه‌ها و عقیده‌ها

در آن درگیری ، کوه و دشت و دریا میدان برخورد است ، در این مقابله ، نبرد در عرصه مجلات ، رمانها ، فیلمها و کتابهاست

آنجا میدان مبارزه محدود است ، اینجا گسترده ،

آنجا جنگی آشکار است ، اینجا غارتی پنهان ،

اسیران آن میدان ، «آزاده اند ، و گرفتاران این میدان ، «معتاد» و«آلوده

آنجا ، شهادت ، خانواده‌ای را سربلند می‌سازد ، اینجا اعتیاد و ابتذال ، دودمانی را شرمگین می‌سازد

پدر یک شهید ، عزیز است ، پدر یک آلوده ، سرافکنده !

در میدان نظامی ، مجروح را به عقب بر می‌گردانند تا مداوا شود ، درصحنه فرهنگی ، پس از اولین زخم و ترکش ، به خطوط جلوتر انتقال‌می‌یابد

تیر و ترکش ، بر سر و دست می‌نشیند ، ولی زهر هوس و ویروس گناه ، برایمان و اندیشه آسیب می‌رساند

در هجوم نظامی ، دشمن از مرز آبی و خاکی وارد می‌شود ، در تهاجم‌فرهنگی ، از مرز فکری و روحی

آسیب خورده آن ، انگیزه مبارزه و خصومت پیدا می‌کند و نیش خورده‌این ، خلع سلاح و بی‌انگیزه می‌شود

تشییع جنازه یک شهید ، شهری را روح حماسه می‌بخشد ، اما آلودگی‌نسلی به ابتذال ، روح جامعه را افسرده می‌سازد

هجوم نظامی ، یک ملت را مقاومتر می‌کند ، و هجوم فرهنگی ، سست‌تر می‌سازد

آنجا فشنگ ، شلیک می‌شود ، اینجا آهنگ ، پخش می‌شود

آنجا در پی «ماه اند ، اینجا دنبال «ماهواره

گذرگاههای آن جبهه ، سربالایی است ، و عرصه‌های این میدان ، سرازیری

آنجا از خود می‌گذرند تا به خدا برسند ، اینجا از خدا می‌گذرند تا به خودبرسند

قربانیان آن ، شهید راه «معروف اند ، و قربانیان این ، کشته بیراهه منکر» !

بکوشیم تا از مجروحان این جبهه و ترکش‌خوردگان این حمله نباشیم

اگر هم آسیب دیده‌ایم ، به درمانگاه «توبه برویم و . تا دیر نشده ، غده‌گناه را «جراحی کنیم

آیا سلامت روح و فکر ، به اندازه «جسم مهم نیست ؟ !