جوانی و موفقیت ها

جوانی و موفقیت ها0%

جوانی و موفقیت ها نویسنده:
گروه: جوانان و ازدواج

جوانی و موفقیت ها

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: محمد تقي صرفي
گروه: مشاهدات: 5984
دانلود: 3230

توضیحات:

جوانی و موفقیت ها
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 61 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 5984 / دانلود: 3230
اندازه اندازه اندازه
جوانی و موفقیت ها

جوانی و موفقیت ها

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

٥ ـ حجاب‌ زن‌

«و به‌ زنان‌ با ايمان‌ بگو: چشم‌از نگاه‌ به‌ مردان‌ اجنبي‌ فروبندند و عفت‌ خويش‌ را حفظ‌ كنند و زينت‌خود را جز آنچه‌ آشكار است‌، ظاهر نسازند، و بايد اطراف‌روسريهاي‌ خود را به‌ سينه‌هايشان‌ بياندازند و زينت‌ خويش‌ را آشكارنكنند مگر براي‌ شوهرانشان‌ يا پدران‌ و پدر شوهران‌ يا پسران‌ و يا پسرشوهران‌ و يا برادران‌ و يا خواهرزادگان‌ و يا برادر زادگان‌ و يا زنان‌ و ياغلامان‌ و يا افراد ناتوان‌ از شهوت‌ همچون‌ پيرمردان‌ كه‌ به‌ زنان‌ تمايلي‌ندارند و يا كودكاني‌ كه‌ از اسرار زنان‌ خبر ندارند و مبادا پاي‌ خود را به‌زمين‌ بكوبند تا آنچه‌ از زينتشان‌ پنهان‌ است‌، ظاهر شود. و اي‌ گروه‌مومنان‌! همگي‌ به سوي‌ خدا توبه‌ كنيد شايد رستگار شويد».

«در آيه‌ فوق‌ چهار حكم‌ بيان‌ شده‌ است‌:

الف )زنها نبايد زينتهاي‌ پنهان‌ خود را (مانند گوشواره‌، خلخال‌، موي‌سر، لباسهاي‌ زينتي‌) آشكار نكنند، مگر آن‌ مقدار كه‌ طبيعتاً آشكاراست‌ (مانند انگشتر، خضاب‌ دست‌ و...).

ب) بايد دامنه‌ روسري‌ يا مقنعه‌ را بر روي‌ سينه‌ و گردن‌ بيندازند.

ج) زينتهاي‌ خود را فقط‌ براي‌ دوازده‌ نفر مي‌توانند آشكار كنند (البته‌عمو و دائي‌ در آيات‌ ديگر آمده‌ است‌).

د) موقع‌ راه‌ رفتن‌ پاهاي‌ خود را بر زمين‌ نزنند تا زينتها آشكار شود (وباعث‌ جلب‌ توجه‌ نامحرم‌ گردد، مثل‌ كفشهاي‌ پاشنه‌ بلند كنوني‌ وخلخالهاي‌ زمان‌ پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ).

«از امام‌ ششم‌عليه‌السلام پرسيدند: كدام‌ قسمت‌ بدن‌ زن‌ براي‌ نامحرم‌ ديدنش‌حلال‌ است‌؟ فرمود: صورتش‌ و دو پايش‌ و دو دستش‌».

زن‌ گوهري‌ است‌ كه‌ بايد خود را از دستبرد نامحرمان‌ دور نگه‌ دارد. زني‌كه‌ با حجاب‌ در كوچه‌ و خيابان‌ ظاهر مي‌شود، هم‌ ارزش‌ خود را بالامي‌برد و هم‌ آسيبي‌ به‌ سلامت‌ رواني‌ و اخلاقي‌ جامعه‌ وارد نمي‌كند. وخانمي‌ كه‌ رعايت‌ حجاب‌ اسلامي‌ را نمي‌كند هم‌ ارزش‌ خود را پائين‌مي‌آورد و هم‌ مانند ميكربي‌ است‌ كه‌ ديگران‌ را آلوده‌ و مريض‌ مي‌كند.

شهيد مطهري‌ نظراتي‌ در مورد حجاب‌ دارد كه‌ به‌ بعضي‌ از آنها اشاره‌مي‌شود :

«ريشه‌ اصلي‌ واجب‌ بودن‌ پوشش‌ براي‌ زن‌ در اسلام‌، اين‌ است‌ كه‌ اسلام‌مي‌خواهد انواع‌ لذتهاي‌ بصري‌ و لمسي‌ و انواع‌ ديگر لذت‌ جنسي‌،محدود به‌ محيط‌ خانواده‌ و در كادر ازدواج‌ اختصاص‌ يابد و اجتماع‌منحصراً براي‌ كار و فعاليت‌ باشد. برخلاف‌ سيستم‌ غربي‌ كه‌ كار وفعاليت‌ را با لذت‌ جوئي‌هاي‌ جنسي‌، به هم‌ مي‌آميزند».

«علت‌ اينكه‌ دستور پوشش‌ اختصاص‌ به‌ زنان‌ يافته‌ براي‌ اين‌ است‌ كه‌ميل‌ به‌ خودنمائي‌ و خودآرائي‌ مخصوص‌ زنان‌ است‌. از نظر تصاحب‌قلبها و دلها، مرد شكار و زن‌ شكارچي‌ است‌ همچنانكه‌ از نظر تصاحب‌جسم‌ و تن‌، زن‌ شكار و مرد شكارچي‌ است‌! ميل‌ زن‌ به‌ خودآرائي‌ ازاين‌ نوع‌ حس‌ شكارچي‌گري‌ او ناشي‌ مي‌شود».

«اسلام‌ نمي‌گويد كه‌ زن‌ از خانه‌ بيرون‌ نرود و نمي‌گويد كه‌ حق‌ تحصيل‌علم‌ و دانش‌ را ندارد، بلكه‌ علم‌ و دانش‌ را فريضه مشترك‌ زن‌ و مرددانسته‌ است‌. اسلام‌ فعاليت‌ اقتصادي‌ خاصي‌ را براي‌ زن‌ تحريم‌نمي‌كند.اسلام‌ هرگز نمي‌خواهد زن‌ بيكار و بي‌عار بنشيند و وجودي‌عاطل‌ وباطل‌ بار آيد. پوشاندن‌ صورت‌ و دستها، مانع‌ هيچ‌ گونه‌ فعاليت‌فرهنگي‌ يا اجتماعي‌ يا اقتصادي‌ نيست‌. آنچه‌ موجب‌ فلج‌ كردن‌ نيروي‌اجتماع‌ است‌، آلوده‌ كردن‌ محيط‌ كار به‌ لذت‌ جوئي‌هاي‌ شهواني‌ است‌».

يكي‌ از ايرادات‌ به‌ مسئله‌ حجاب‌ اين‌ است‌ كه‌ حجاب‌ موجب‌ سلب‌حق‌ آزادي‌ كه‌ يك‌ حق‌ طبيعي‌ بشري‌ است‌ مي‌گردد ونوعي‌ توهين‌ به‌حيثيت‌ انساني‌ زن‌ به شمار مي‌رود. در جواب‌ بايد گفت‌ كه‌ فرق‌ است‌ بين‌زنداني‌ كردن‌ زن‌ و بين‌ موظف‌ داشتن‌ او به‌ اينكه‌ در مواجه‌ شدن‌ با مردبيگانه‌، پوشش‌ داشته‌ باشد. اگر رعايت‌ پاره‌اي‌ از مصالح‌ اجتماعي‌، زن‌يا مرد را مقيّد سازد كه‌ در معاشرت‌ روش‌ خاصي‌ را اتخاذ نمايند وطوري‌ راه‌ بروند كه‌ آرامش‌ ديگران‌ را بر هم‌ نزنند و تعادل‌ اخلاقي‌ را ازبين‌ نبرند، چنين‌ مطلبي‌ را زنداني‌ كردن‌ و سلب‌ آزادي‌ نمي‌نامند. چطوراگر مردي‌ با بدن‌ برهنه‌ از خانه‌ بيرون‌ آيد، پليس‌ جلو او را مي‌گيرد و به‌عنوان‌ عمل‌ منافي‌ حيثيت‌ اجتماعي‌ او را جلب‌ مي‌كند، اين‌ كار پليس‌ راضد آزادي‌ و زنداني‌ كردن‌، تلقي‌ نمي‌ كنند!

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در معراج‌، در هنگام‌ بازديد از جهنم‌ ديدند كه‌:

«زني‌ را به‌ موي‌ سرش‌ آويزان‌ كرده‌ بودند و او مغز سرش‌ را مي‌جويد!از جبرئيل‌ در باره‌ او پرسيدم‌ فرمود: او در دنيا موي‌ سر خود را ازنامحرم‌ نمي‌پوشانده‌ است‌.»

٦ـ نگاه‌ و چشم‌ چراني‌

اگر زن‌ و مرد بتوانند كنترل‌ چشم‌ خود را به طور صد در صد در اختيارداشته‌ باشند، از بسياري‌ از گناهان‌ و انحرافات‌ مصون‌ مي‌مانند. لذاخداوند فرموده‌ است‌:

«به‌ مردان‌ مؤمن‌ بگو كه‌ چشمان‌ خود را بپوشانند و اندامهاي‌ خود را ازحرام‌ حفظ‌ كنند كه‌ اين‌ برايشان‌ پاكيزه‌تر است‌. و به‌ زنان‌ مؤمنه‌ بگو كه‌چشمهاي‌ خود را بپوشانند و اندامهاي‌ خود را از ناروا حفظ‌ نمايند».

درحديث‌ از پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است‌ كه‌ فرمود:

«لكل‌ عضو من‌ ابن‌ آدم‌ حظ‌ من‌ الزنا فالعين‌ زناه‌ النظر»

«هر يك‌ از اعضاي‌ فرزندان‌ آدم‌ حظ‌ و بهره‌اي‌ از زنا دارد كه‌ زنان‌ دوچشم‌ نگاه‌ كردن‌ است‌».

در عصر ما برّنده‌ترين‌ اسلحه‌ دشمن‌، تصاوير غير اخلاقي‌ است‌.انسانهابراي‌ اينكه‌ از طريق‌ چشم‌ لذت‌ ببرند، پولهاي‌ زيادي‌ را صرف‌تهيه‌ تصاوير مستهجن‌ چه‌ از طريق‌ ماهواره‌ و چه‌ از طريق‌ اينترنت‌ وويدئو و ابزارهاي‌ ديگر مي‌نمايند.

و هنگامي‌ كه‌ چشم‌ اين‌ صحنه‌هارا ديد، دلش‌ هواي‌ آن‌ را مي‌كند و اي‌بسا كه‌ زمينه‌ انحرافات‌ ديگر را فراهم‌ كند.

گاهي‌ براي‌ شخص‌ اين‌ گونه‌ تصور مي‌شود كه‌ مي‌توان‌ همچون گناهاني‌ رادر اين‌ كشور و در اين‌ شهر انجام‌ داد. به دنبال‌ افراد مثل‌ خود مي‌رود ومجالس‌ پارتي‌ و رقص‌ و غيره‌ تشكيل‌ مي‌دهد و مقدمه‌اي‌ مي‌شود براي‌مفاسد و انحرافات‌ بزرگتر.

به عنوان‌ مثال‌ باندي‌ را گرفتند كه‌ دختران‌ و پسران‌ را به‌ محلي‌ كه‌ انواع‌مفاسد در آنجا مهيّا بود، دعوت‌ مي‌كردند. سپس‌ در حالي‌ كه‌ آنان‌ به‌شهوات‌ نامشروع‌ مشغول‌ مي‌شدند، از آنها فيلم‌ و عكس‌ تهيه‌ مي‌كردندو بعد از چند روز سراغ‌ او مي‌رفتند و مي‌گفتند كه‌ ما فيلم‌ كارهاي‌ خلاف‌شمارا داريم‌. بايد اين‌ مبلغ‌ را به ما بدهي‌ و الاّ اين‌ فيلم‌ را در اختيار پدر ومادر و همسر و ديگر اقوامت‌ قرار مي‌دهيم‌! و خلاصه‌ وارد معركه‌هاي‌خطرناكي‌ مي‌شوند كه‌ در آن‌ قتل‌ و تجاوز و تهديد و سرقت‌ و غيره‌ چيزعادي‌ به شمار مي‌رفت‌

ز دست‌ ديده‌ و دل‌ هر دو فرياد

هر آنچه‌ ديده‌ بيند دل‌ كند‌ ياد

بسازم‌ خنجري‌ نيشش‌ ز فولاد

زنم‌ بر ديده‌ تا دل‌ گردد آزاد

رسول‌ خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

«اَلنَّظَرَة‌ُ سَهم‌ٌ مَسْمُوم‌ٌ مِن‌ْ سِه'ام‌ِ ابليس‌».

«نگاه‌ به‌ نامحرم‌، تيري‌ از تيرهاي‌ مسموم‌ شيطان‌ است‌».

گفته‌اند شخصي‌ بود چشم‌چران‌ كه‌ درب‌ مغازه‌ خود در حالي‌ كه‌ به‌ هرزن‌ و دختري‌ كه‌ عبور مي‌كرد تا جائي‌ كه‌ مي‌توانست‌ نگاه‌ مي‌نمود، ذكرلا اله‌ الاّ اللّه‌ مي‌گفت‌! يك‌ روز يك‌ نفر مشتري‌ نزد او آمد و از اين‌ حالت‌مغازه‌دار با خبر شد. جنسي‌ را خواست‌ و مغازه‌دار رفت‌ تا جنس‌ رابياورد. در اين‌ حين‌ خانمي‌ عبور كرد. مغازه‌دار جنس‌ را آورد و دست‌مشتري‌ داد. مشتري‌ گفت‌: شما كه‌ رفتيد اين‌ را بياوريد، يك‌ لا اله‌ الاّ اللّه‌عبور كرد!

او جواب‌ داد: عجب‌ سبحان‌ اللّه‌!.

پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

«اگر از آسمان‌ بيفتم‌ و دو نيم‌ شوم‌ برايم‌ بهتر است‌ كه‌ به‌ عورت‌شخصي‌ نگاه‌ كنم‌ يا شخصي‌ به‌ عورت‌ من‌ نظر نمايد!».

٧ـ زينت‌ وآرايش‌:

اگر چه‌ خودآرايي‌ غريزه‌ طبيعي‌ زن‌ ومرد است‌ ولي‌ اين‌ غريزه‌ در زن‌بيشتر است‌ ودوست‌ دارد كه‌ زيبائي‌ او مورد توجه‌ قرار گيرد.آثار اين‌غريزه‌ را مي‌توان‌ در آراستن‌ لباس‌،آرايش‌ مو،انتخاب‌ لباسهاي‌ نازك‌ورنگهاي‌ مهيّج‌ وغيره‌ مشاهده‌ نمود.

از نظر اسلام‌ زينت‌ وتجمل‌ زن‌ بايد فقط‌ براي‌ شوهرش‌ باشد.او در مقابل‌شوهرش‌ مي‌تواند زيباترين‌ لباس‌ وغليظ‌ ترين‌ آرايش‌ را به كار برد و هردفعه‌ از نوعي‌ زينت‌ وخودنمائي‌ استفاده‌ نمايد.حتّي‌' مي‌تواند خود رادرمقابل‌ او برهنه‌ كند.براي‌ شوهرش‌ برقصدو... ودر اين‌ راه‌ محدوديتي‌وجود نداردوامّاآرايش‌ وزينت‌ براي‌ غير شوهر مخصوصاً در خارج‌ ازخانه‌ ،براي‌ او حرام‌ وممنوع‌ مي‌باشد.

در حديث‌ نبوي‌ است‌ كه‌ درمعراج‌ وقتي‌ پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از جهنم‌ ديداركرد،افرادي‌ را ديد كه‌ معذبند از جمله‌ فرمود:

«زني‌ را ديدم‌ كه‌ گوشت‌ بدن‌ خود را مي‌خورد.از جبرئيل‌ در باره‌ اوسؤال‌ كردم‌.فرمود: او در دنيا خود را براي‌ ديگران‌ آرايش‌ مي‌نموده‌است‌. زني‌ را ديدم‌ كه‌ گوشت‌ بدنش‌ را مي‌بريد! فرمود: او زني‌ بود كه‌خود را به‌ مردان‌ عرضه‌ مي‌كرد.»

همچنين‌ در روايات‌ از اينكه‌ زن‌ عطر زده‌ از خانه‌ خارج‌ شود ،منع‌ شده‌است‌ ازجمله‌ پيغمبراكرم‌صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

«هر زني‌ كه‌ عطر بزند و از خانه‌ خارج‌ بشود،تا زماني‌ كه‌ برگردد در لعن‌ملائكه‌ خواهد بود.»

٨ـ شبيه‌ كردن‌ زن‌ خود را به‌ مردان‌ :

پوشيدن‌ لباسهاي‌ مردانه‌ به‌ تهييج‌ قواي‌ جنسي‌ زن‌ ومرد كمك‌ مي‌كند.زن‌ شايسته‌ است‌ در برابر مردان‌ و پسران‌ (غير از شوهر) لباسهائي‌بپوشد كه‌ برجستگيهاي‌ بدن‌ او را بپوشاند.

حال‌ اگر زني‌ لباسهاي‌ مردانه‌ بپوشد، آن وقت‌ چشمهاي‌ زيادي‌ را به طرف‌خود جلب‌ مي‌كند و باعث‌ فتنه‌هاي‌ زيادي‌ مي‌شود. به طوري‌ كه‌ گاهي‌بعضي‌ از محارم‌ مثل‌ برادر و دائي‌ و غيره‌ را تحت‌ تأثير خود قرار داده‌ وكار به‌ جاهاي‌ باريك‌ مي‌كشد و آبروهاي‌ خيلي‌ را برباد مي‌دهد! همان‌گونه‌ كه‌ در كشورهاي‌ غربي‌، از ناحيه‌ پدر و مادر و بقيه‌ محارم‌، ارتباطات‌نامشروع‌ با فرزندان‌ برقرار كرده‌اند.

٩ـ خلوت‌ با نامحرم‌:

با توجه‌ ميل‌ زن‌ و مرد به‌ جنس‌ مخالف‌، هركجا كه‌ اين‌ دو تنها باشند،باعث‌ تهييج‌ غريزه‌ جنسي‌ شده‌ و زمينه‌ اعمال‌ خلافي‌ را فراهم‌ مي‌كند.پيغمبراكرم‌صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

«اِيّ'اكُم‌ وَ مُح'ادثَة‌ النِّس'اء فَاِنَّه‌ُ لا'يَخْلُو رَجُل‌ٌ بِاءمْرَأَة‌ٍ لَيْس‌َ لَه'ا مَحْرَم‌ٌ اِلاّ' هَم‌َّبِه'ا».

«بپرهيزيد ازسخن‌ گفتن‌ بازنان‌! زيرا اگر مردي‌ با زني‌ نامحرم‌ (بدون‌حضور شخصي‌ از محارم‌) خلوت‌ كند، به طرف‌ آن‌ زن‌ تحريك‌ مي‌شودو به‌ او رغبت‌ مي‌كند».

حتّي‌ در احكام‌ شرعي‌ است‌ كه‌ اگر در مسجدي‌ فقط‌ يك‌ مرد ويك‌ زن‌هستند،نبايد آنجا نماز بخوانند زيرا خلوت‌ با نامحرم‌ ممنوع‌ است‌.

اين‌ محدويتها به منزله‌ رياضت‌ نيست‌ بلكه‌ شخص‌ ميتواند از راههاي‌صحيح‌ با جنس‌ مخالف‌ خود ازدواج‌ كند وهرچقدر كه‌ بخواهدازلذتهاي‌ جنسي‌ شرعي‌ استفاده‌ نمايد.

البته‌ بعد از اينكه‌ خليفه‌ دوم‌ ازدواج‌ موقت‌ را ممنوع‌ نمود،متاسفانه‌ اين‌ممنوعيت‌دركشورما تبديل‌ به‌ يك‌ رسم‌ وفرهنگ‌ شدبه طوريكه‌ درحال‌حاضر ازدواج‌ موقت‌ ويا به قول‌ معروف‌،صيغه‌ از زناهم‌ گاهي‌ شنيعتروزشت‌تر به حساب‌ مي‌ايد.درحاليكه‌ درمان‌ مشكلات‌ جنسي‌ جواناني‌كه‌ به عللي‌ نمي‌توانند ،ازدواج‌ دائم‌ داشته‌ باشند، در صيغه‌ نهفته‌است‌.لذا در سخن‌ بزرگان‌ دين‌ از صيغه‌ بسيار مدح‌ وتعريف‌ شده‌به طوريكه‌ شخصيكه‌ صيغه‌ مي‌كند از اول‌ صيغه‌ تاپايان‌ مدت‌ آن‌،برايش‌حسنه‌ وثواب‌ نوشته‌ مي‌شود.زيرا صيغه‌ جلو زنا را مي‌گيرد.مخارج‌ازدواج‌ را به‌ پائين‌ترين‌ حد تنزل‌ مي‌دهد.مسئوليت‌ دادن‌ نفقه‌ توسط‌شوهر را كه‌ از عهده‌ بسياري‌ از جوانان‌ خارج‌ است‌ از دوش‌ مرد برمي‌دارد.آنان‌ را از پاي‌ ماهواره‌ها وويدئوها ومجالس‌ حرام‌ دور مي‌كند.به‌آنان‌ آرامش‌ روحي‌ مي‌دهد.ميل‌ به‌ غرب‌ را درانسان‌ از بين‌ مي‌برد.ميلي‌كه‌ گاهي‌ به خاطر حسرت‌ خوردن‌ به‌ آزاديهاي‌ جنسي‌ غرب‌ در بعضي‌جوانان‌ شكل‌ گرفته‌ است‌.

از صرف‌ ثروتهاي‌ كلاني‌ را كه‌ در راههاي‌ نامشروع‌ جنسي‌ صرف‌ شدممانعت‌ مي‌نمايد.زنان‌ بيوه‌اي‌ را كه‌ دچار عقده‌هاي‌ ناشي‌ از عدم‌ اشباع‌غريزه‌ جنسي‌ هستند درمان‌ مي‌كند واز گرفتارشدن‌ جوانان‌ به دام‌ زنان‌ومردان‌ ايدزي‌ وناسالم‌ جلوگيري‌ مي‌كند ودهها اثر مفيد ديگر را مي‌توان‌از آثار اشاعه‌ فرهنگ‌ صيغه‌ نام برد.مردم‌ ما همانطور كه‌ با انقلاب‌اسلامي‌،تحول‌ بزرگي‌ در فرهنگ‌ اين‌ كشور به وجود آوردند،بايد دراين‌زمينه‌ هم‌ به‌ دستورات‌ مراجع‌ وعلماء دلسوز گوش‌ دهند وعمل‌ كنند تاتهاجم‌ فرهنگي‌ دشمن‌ بي‌ اثر شود وجوانان‌ از اين‌ معضل‌ بزرگ‌ اجتماع‌نجات‌ يابند.دشمنان‌ گويا به‌ اين‌ مشكل‌ پي‌ برده‌اند لذا يكي‌ ازابزارهايشان‌ براي‌ ضربه‌ زدن‌ به‌ انقلاب‌ اسلامي‌،ايجاد ميل‌ به‌ زن‌ ويازنگرائي‌ است‌ كه‌ توسط‌ ستون‌ پنجم‌ دشمن‌ كه‌ همان‌ نويسندگان‌ آثارمستهجن‌ ويا توسط‌ بازيگران‌ فيلمهاي‌ كذائي‌ ويا قاچاقچيان‌ سي‌ دي‌هاوماهواره‌ هااجرا ميشود.لذا بايد به فكر چاره‌ بود واز احكام‌ اسلام‌ براي‌دفاع‌ استفاده‌ نمود.

پس‌ مي‌توان‌ نتيجه‌ گرفت‌ كه‌ احكام‌ اسلام‌ براي‌ رياضت‌ نيست‌ ويك‌جوان‌ مي‌تواند غريزه‌ جنسي‌ خودرا بارعايت‌ شرائط‌ اسلام‌،اطفاءنمايد.از انواع‌ نوشيدنهاي‌ لذيذ به غير از مست‌ كننده‌ها استفاده‌ نمايد.

در زمينه‌ پوشش‌ ميتواندبا رعايت‌ چند نكته‌از بهترين‌ لباسها استفاده‌ كند:

. ١- لباس‌ مشهور نپوشد.يعني‌ لباسي‌ كه‌ باعث‌ انگشت‌ نماشدن‌ شخص‌ميشود.مثلا فرض‌ كنيد جواني‌ كت‌ وشلوار كاملا سفيدي‌ بپوشد وكلاه‌شاپو هم برسر بگذارد وبا كفشهاي‌ آنچناني‌ درخيابانهاي‌ جنوب‌ تهران‌ظاهر شود!

٢- لباس‌ غربي‌ كه‌ تمايل‌ فردرا به‌ فرهنگ‌ غرب‌ نشان‌ مي‌دهد نپوشد كه‌مي‌توان‌ به‌ پوشيدن‌ كراوات‌ وگردنبند طلا وپاپيون‌ و..اشاره‌ كرد.

ارتباطات‌ با اولياء خدا

يكي‌ از امتيازات‌ كشور ما داشتن‌ مذهب‌ شيه‌ اثني‌ عشري‌ است‌.تنهاكشوريكه‌ در دنيا مذهب‌ رسمي‌ آن‌ شيعه‌ مي‌باشد،ايران‌ عزيز است‌.

مذهبي‌ كه‌ به نظر دانشمندان‌ وعلماء شيعه‌ تنها راه‌ حق‌ وتنها راه‌ رسيدن‌ به‌سعادت‌ است‌.ما دلائل‌ زيادي‌ در دست‌ داريم‌ كه‌ بابعثت‌پيامبراسلام‌صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم تمام‌ دينها باطل‌ شدند وفقط‌ دين‌ اسلام‌ در نزد خداونداعتبار دارد ودرقرآن‌ كريم‌ هم‌ آمده‌ كه‌«اِن‌َّ الدين‌ عندالله الاسلام‌» تنها دين‌حقيقي‌ نزد خدا، اسلام‌ است‌.وطبق‌ دلائل‌ قطعي‌ تنها مذهبي‌ كه‌ انسان‌را به‌ صراط‌ مستقيم‌ كي‌ كشاند وخداوند آنرا اعلام‌ كرده‌ است‌،مذهب‌شيعه‌ است‌ آنجا كه‌ در غدير خُم‌ رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ،درمقابل‌ بيش‌ از بيست‌هزار مسلمان‌ ولايت‌ واطاعت‌ از علي‌ را لازم‌ دانست‌ واورا جانشين‌ خودمعرفي‌ نمود.كه‌ اين‌ مطلب‌ در كتابهاي‌ سنّي‌ وشيعه‌ بارها وبارها آمده‌است‌.

شيعه‌ پيرو اهلبيت‌عليه‌السلام است‌.راستي‌ اهلبيت‌عليه‌السلام كيانند؟اهلبيت‌عليه‌السلام كساني‌هستند كه‌ مقامشان‌ از همه‌ انسانها حتي‌ پيامبران‌ به‌ غير ازپيامبراسلام‌صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بالاتر است‌.آنها در همه‌ فضيلتها وخوبيها از همه‌ برترهستند.علمشان‌ از همه‌ بيشتر وكرامات‌ ومعجزاتشان‌،شگفت‌ آميزتراست‌.آنان‌ از هرگونه‌ كجي‌ وانحراف‌ پاك‌ و مبرا هستند.هركه‌ از آنهاتبعيت‌ كند رستگار ميشود وهركه‌ با آنها دشمني‌ ورزد،بدبخت‌وشكست‌ خورده‌ مي‌گردد.هركه‌ درخانه‌ آنان‌ برود نااميد برنمي‌گردد.وآنان‌ باب‌ الحوائج‌ هستند چه‌ زمانيكه‌ زنده‌ بودند ومردم‌ آنهارامي‌ديدند وچه‌ بعد از شهادتشان‌.كه‌ درهمه‌ حال‌ زنده‌ هستند وبا اذن‌الهي‌ حاجتهاي‌ هركه‌ خدا مصلحت‌ بدان‌ برمي‌ آورند ونزد خدا واسطه‌تقرب‌ شيعيان‌ مي‌شوند.

جوانانيكه‌ اهل‌ توسل‌ وكمك‌ گرفتن‌ از اهلبيت‌ باشند ،موفقيتشان‌ درهمه‌امور بيشتر است‌.نمونه‌ آن‌ درايام‌ دفاع‌ مقدس‌ بود كه‌ جوانان‌ كم‌ تجربه‌ولي‌ باايمان‌ ايراني‌ با ارتباط‌ با اهلبيت‌عليه‌السلام مخصوصاً حضرت‌زهرا(س‌)،امام‌ حسين‌عليه‌السلام وامام‌ زمان‌(عج‌) توانستند دشمن‌ را خواروذليل‌ كنند ودرمقابل‌ دنياي‌ استكبار بايستند.

چه‌ شهيداني‌ كه‌ با نام‌ حسين‌عليه‌السلام اين‌ دنياي‌ فاني‌ را ترك‌ مي‌كردند وچه‌كرامات‌ ومعجزاتي‌ كه‌ از همين‌ توسلات‌ وتوجهات‌ به‌ اهلبيت‌عليه‌السلام درجبهه‌ هاديده‌ وشنيده‌ نشد.

توسل‌ به‌ اهلبيت‌عليه‌السلام به‌ انسان‌ آرامش‌ مي‌دهد.ارتباط‌ با اهلبيت‌عليه‌السلام دين‌انسان‌ را از تحريفات‌ وكجيها حفظ‌ مي‌كند.توجه‌ به‌ اهلبيت‌عليه‌السلام باعث‌توجه‌ آنان‌ به‌ انسان‌ مي‌شود.وآنها به‌ هركه‌ عنايت‌ داشته‌ باشند،آن‌شخص‌ ديگر گمراه‌ وشكست‌ خورده‌ نمي‌شوند.توسلات‌ به‌ اهلبيت‌عليه‌السلام باعث‌ برطرف‌ شدن‌ مشكلات‌ وگرفتاريها مي‌شود.به‌ دوداستان‌ زيرتوجه‌ كنيد:

قوزش‌ از بين‌ رفت‌!

درقندهار پسري‌ به نام‌ عبدالرئوف‌ بود كه‌ درپشت‌ وسينه او قوزوجودداشت‌.مادرش‌ زني‌ متدين‌ بود.شب‌ عاشورائي‌ اين‌ پسر را كه‌ پدرومادرش‌ آرزوي‌ مرگش‌ را داشتند،به‌ حسينيه‌ آوردند وپس‌ از پايان‌مراسم‌ عزاداري‌ ،گردنش‌ را به‌ منبر بستند وگفتند:اي‌ حسين‌!از خدابخواه‌ كه‌ اين‌ بچه‌ را تافردا يا شفا دهد يا مرگ‌!بعد در همانجا خوابيدند.

ناگهان‌ از فرياد بچه‌ بيدار شدند وديدند كه‌ بدن‌ بچه‌ مي‌لرزد وبلندمي‌شود ومي‌ افتد ونعره‌ مي‌زند.مادرش‌ اورا به خانه‌ برد كه‌ اگر مرد درخانه‌بميرد.اماپسر نمي‌ميرد ولي‌ لرزشش‌ تا سه‌ چهارروز ادامه‌ مي‌يابد كه‌ دراين‌ مدت‌ گوشتهاي‌ زيادي‌ بدنش‌ به تدريج‌ آب‌ شده‌ وبعد از اين‌ مدت‌سينه‌ وپشت‌ او صاف‌ گرديد.«داستانهاي‌ شگفت‌ شهيد دستغيب‌»

در محلة‌ يهوديها

درشيراز مرحوم‌ حاج‌ محمد رحيم‌ ايزدي‌ معروف‌ به‌ آبگوشتي‌ زندگي‌مي‌كرد كه‌ هر روز زيارت‌ عاشورا مي‌خواند وشب‌ پس‌ از نمازجماعت‌يك‌ يا دونفر روضه‌ خوان‌ مي‌آورد كه‌ روضه‌ مي‌خواند وبعد سفره‌آبگوشت‌ را پهن‌ مي‌كردند.هركه‌ مي‌خواست‌ با خود مي‌برد وهركه‌مي‌خواست‌ سرسفره‌ غذا مي‌ خورد.

پسرش‌ مي‌گويد كه‌ :پدرم‌ مريض‌ شد وبه ما گفت‌ كه‌ مرابه‌ مسجدببريد.دوست‌ دارم‌ در مسجد بميرم‌.ماهم‌ اورا به‌ مسجد برديم‌.شبي‌حالش‌ خيلي‌ بد شد وچون‌ احتمال‌ مردنش‌ را داديم‌ ،اورا به خانه‌برگردانديم‌.اودرحال‌ مردن‌ بود وماهم‌ گوشه‌اي‌ ايستاده‌ وگريه‌ مي‌كرديم‌ودرباره‌ كفن‌ ودفن‌ وكارهاي‌ بعد از آن‌ مذاكره‌ مي‌نموديم‌.سحر كه‌ شدناگاه‌ مارا صدازد.وقتي‌ نزدش‌ رفتيم‌ديديم‌ كه‌ عرق‌ زيادي‌ كرده‌ است‌وگفت‌:آسوده‌ باشيد وبرويد بخوابيد كه‌ من‌ نمي‌ميرم‌ وخوب‌ مي‌شوم‌.

بعدها تعريف‌ كرد كه‌ درحال‌ مردن‌ خودرادرمحله‌ يهوديها ديدم‌ واز بوي‌بد آنهادر اذيت‌ بودم‌.من‌ ناراحت‌ شده‌ وبه‌ درگاه‌ خدا ناليدم‌.ندا آمد كه‌اينجا محل‌ ترك‌ كنندگان‌ حج‌ است‌!گفتم‌:پس‌ توسلات‌ وخدمات‌ من‌ به‌امام‌ حسين‌عليه‌السلام چه‌ ميشود؟ناگاه‌ آن‌ منظره‌ هول‌انگيز رفت‌ وتبديل‌ به جاي‌فرح‌ بخشي‌ شد.وگفتند كه‌ :خدمات‌ تو پذيرفته‌ شد وبه‌ شفاعت‌حضرت‌،ده‌ سال‌ برعمرت‌ افزوده‌ شد تا حج‌ واجب‌ را به جا آوري‌.«داستانهاي‌ شگفت‌ شهيد دستغيب‌»

اهلبيت‌عليه‌السلام جلوه‌اي‌ از درياي‌ رحمت‌ ومروت‌ وشجاعت‌وسخاوت‌ وغيرت‌ وصداقت‌ ودانش‌ وتواضع‌ وعفو وبخشش‌و...بودند.آنها رنگ‌ خدائي‌ داشتند همانطور كه‌ خدامي‌فرمايد«صبغة‌ الله ومن‌ احسن‌ من‌ الله صبغة‌ »رنگ‌ خدائي‌بگيريد وچه‌ كسي‌ است‌ كه‌ از كسيكه‌ رنگ‌ خدائي‌ دارد بهترباشد؟«بقره‌١٣٨»

اگر با اهلبيت‌عليه‌السلام مخصوصاً امام‌ زمان‌(عج‌)كه‌ معتقديم‌ زنده‌ است‌وامامت‌ را برعهده‌ دارد رابطه‌ خوبي‌ داشته‌ باشيم‌،موفقيتمان‌ حتمي‌است‌.درخانه‌آنان‌ بر روي‌ همه‌ كس‌ حتي‌ مسيحي‌ ويهودي‌ بازاست‌.وهركه‌ از آنان‌ چيزي‌ خواست‌ جواب‌ منفي‌ نشنيد مگر آنكه‌ آن‌چيز به صلاحش‌ نبوده‌ باشد.

يهودي‌ به زيارت‌ عباس‌عليه‌السلام مي‌رود!

«در بروجرد يك‌ نفر يهودي‌ به نام‌ يوسف‌ زندگي‌ مي‌كرد كه‌ عقيم‌ بودوصاحب‌ فرزند نمي‌شد.هرتلاشي‌ به كاربرد فايده‌ نبخشيد وپزشكان‌نتوانستند مرض‌ اورا علاج‌ كنند.روزي‌ يكي‌ از مسلمانان‌ بروجرد به‌ اوگفت‌:حال‌ كه‌ پيش‌ انواع‌ پزشكان‌ رفتي‌ ونتيجه‌ نگرفتي‌ بيا وپيش‌ دكترماشيعيان‌ برو.مادكتري‌ داريم‌ كه‌ هرمريضي‌ پيش‌ او رفته‌ شفا گرفته‌است‌!يوسف‌ پرسيد:دكتر شما كيست‌؟گفت‌:حضرت‌ ابولفضل‌عليه‌السلام .

يوسف‌ با اين‌ حرف‌ تصميم‌ گرفت‌ كه‌ مخفيانه‌ به‌ كربلا به زيارت‌ حضرت‌عباس‌عليه‌السلام رود واين‌ پزشك‌ راهم‌ امتحان‌ كند.او به زيارت‌ رفت‌ وبرگشت‌وبعد از مدتي‌ خداوند پسري‌ به‌ اوداد كه‌ اسمش‌ را غلام عباس‌گذاشت‌.دوباره‌ صاحب‌ پسري‌ شد واسم‌ اورا غلام حسين‌ گذاشت‌.يهوديها باخبرشدند وپيش‌ او آمدند وگفتند توچرا نام‌ مسلمانان‌ رابرروي‌ بچه‌هاي‌ خود گذاشته‌اي‌؟گفت‌ زيرا هرچه‌ موسي‌ ويعقوب‌ راصدا زدم‌ نتيجه‌اي‌ نگرفتم‌.ولي‌ وقتي‌ عباس‌ را صدا زدم‌ آقا فوراً به من‌جواب‌ داد.

اگرچه‌ او مسلمان‌ نشد ولي‌ تا آخرعمر به‌ دودسته‌ از مسلمانان‌ احترام‌مي‌گذاشت‌.سادات‌ واهل‌ علم‌.»

پس‌ بيائيم‌ واز اين‌ نعمتي‌ كه‌ خدا به ما مسلمانان‌ وشيعيان‌ داده‌ است‌كمال‌ استفاده‌ را بكنيم‌ كه‌ پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:«اِن‌َّ الحسين‌ مصباح‌ الهدي‌'وسفينة‌ النجاة‌»هماناحسين‌ ،چراغ‌ هدايت‌ وكشتي‌ نجات‌ است‌.

از راههاي‌ توسل‌ به‌ اهلبيت‌عليه‌السلام مداومت‌ برخواندن‌ زيارت‌ عاشورامي‌باشد.افرادي‌ بوده‌اند كه‌ گرفتاري‌ سختي‌ داشت‌ اند ولي‌ با خواندن‌چهل‌ روز زيارت‌ عاشورا،گرفتاري‌ آنها حل‌ شده‌ است‌.

از بين‌ رفتن‌ مرض‌ وبا با زيارت‌ عاشورا!

«نقل‌ شده‌ كه‌ سالي‌ در سامراء وبا آمد وهمه‌ روزه‌ عده‌اي‌ از شيعيان‌وسنيان‌ وديگرافراد از دنيا مي‌رفتند.عاقبت‌ مردم‌ نزد مرحوم‌ محمد تقي‌شيرازي‌ معروف‌ به‌ ميرزاي‌ كوچك‌ آمدند وراه‌ حلي‌ خواستند.ايشان‌فرمودند:به‌ مردم‌ بگوئيد كه‌ همه‌ روزه‌ زيارت‌ عاشورا بخوانند وثوابش‌ رابه‌ روح‌ نرگس‌ خاتون‌ مادر امام‌ عصر(عج‌)هديه‌ نمايند.شيعيان‌ به‌ اين‌دستور عمل‌ كردند وبا كمال‌ تعجب‌،كسي‌ ديگر از شيعيان‌ از دنيا نرفت‌ولي‌ از سني‌ها مرتب‌ مرده‌ به‌ غسالخانه‌ مي‌بردند.آنها تعجب‌ كرده‌ ورازاين‌ مطلب‌ را از شيعيان‌ جويا شدند وآنها گفتند كه‌ رهبرما به ما سفارش‌كرده‌ كه‌ زيارت‌ عاشورا بخوانيم‌.وماهم‌ اين‌ كار را كرديم‌.سنيها با شنيدن‌اين‌ مطلب‌ شروع‌ به خواندن‌ زيارت‌ عاشورا كردند ومردن‌ از آنهاهم‌متوقف‌ شد.»

همچنين‌ دعاي‌ ندبه‌ درصبح‌ جمعه‌،زيارت‌ جامعه‌ حداقل‌ هفته‌اي‌يكبار،دعاي‌ سمات‌ درعصر جمعه‌ ودعاي‌ كميل‌ در شبهاي‌ جمعه‌ودعاي‌ توسل‌ در شبهاي‌ چهارشنبه‌ براي‌ رفع‌ گرفتاري‌ ونوراني‌ شدن‌دل‌،مجرّب‌ است‌.

نجوا با مهدي‌عليه‌السلام

افسوس‌ كه‌ عمري‌ پي‌ اغيار دويديم /

‌ازيار بمانديم‌ وبه‌ مقصد نرسيديم‌

سرمايه‌ زكف‌ رفت‌ وتجارت‌ ننموديم /

‌جزحسرت‌ واندوه‌ متاعي‌ نخريديم‌

بس‌ سعي‌ نموديم‌ كه‌ ببينيم‌ رخ‌ دوست‌ /

جانها به لب‌ آمد ورخ‌ دلدار نديديم

ماتشنه‌ لب‌ اندر لب‌ دريا متحير /

آبي‌ به جز از خون‌ دل‌ خود نچشيديم‌

اي‌ بسته‌ به‌ زنجير تو دلهاي‌ محبان‌رحمي‌

كه‌ در اين‌ باره‌ بسي‌ رنج‌ كشيديم‌

رخسار تو در پرده‌ نهانست‌ وعيانست ‌/

برهر چه‌ نظر كرديم‌ رخسارتوديديم‌

چندانكه‌ به ياد تو شب‌ وروز نشستيم‌ /

از شام‌ فراغت‌ چو سحر گه‌ ندميديم‌

تارشته طاعت‌ به تو پيوسته‌ نموديم‌ /

هر رشته‌ كه‌ برغير تو بستيم‌ بريديم‌

اي‌ حجت‌ خدا پرده‌ زرخسار برافكن‌ /

كز هجرتو ما پيرهن‌ صبر دريديم‌

ماچشم‌ به راهيم‌ به‌ هرشام‌ وسحرگه‌ /

در راه‌ تو از غير خيال‌ تو رهيديم‌

1 -جواني و موفقيت ها

معشوق‌ واقعي‌ انسان‌ كيست‌؟

از عوامل‌ ديگر موفقيت‌ انسان‌،ميتوان‌ به‌ اينكه‌ به‌ چه‌ كسي‌ عشق‌بورزد،اشاره‌ نمود.معشوق‌ حقيقي‌ انسان‌ بايد كسي‌ باشد كه‌:زيبا ،لطيف‌،مهربان‌ ،عذرپذير ،قدرتمند،عادل‌،دائمي‌ وفاني‌ نشدني‌،پاك‌ دور ازهربدي‌و...داراي‌ ديگر صفات‌ خوب‌ باشد.واين‌ اوصاف‌ را فقط‌ مي‌توان‌در خداوند يافت‌.اوست‌ كه‌ جميل‌ وزيباست‌.اوست‌ كه‌ بخشنده‌ ومهربان‌ است‌.همه‌ فاني‌ ميشوند ولي‌ اوباقي‌ است‌.اوست‌ كه‌ منزّه‌ از هرنقصي‌ است‌.

وقتيكه‌ ما زندگي‌ بزرگان‌ دين‌ وپيامبران‌ وبرگزيدگان‌ را ملاحظه‌ مي‌كنيم‌مي‌بينيم‌ كه‌ عشق‌ آنها فقط‌ به‌ خداي‌ خودشان‌ بوده‌ است‌.شعيب‌ نبي‌آنقدر در عشق‌ الهي‌ گريه‌ كرد كه‌ نابينا شد.سليمان‌ نبي‌ شبها خودرا بازنجيرمي‌بست‌ وبا خدا تا به‌ صبح‌ مناجات‌ مي‌كرد.پيامبراسلام‌ نيز آنقدرخدارا عبادت‌ نمود كه‌ خدا درقرآن‌ به‌ او فرمود:«طه‌.ماانزلنا القرآن‌عليك‌ لتشقي‌» ما قرآن‌ را برتو نازل‌ نكرديم‌ تا دچار سختي‌ بشوي‌.

علي‌عليه‌السلام هفتاد بار درحال‌ مناجات‌ بيهوش‌ شد.فاطمه‌ زهرا(س‌)آنقدردرنماز ايستاد تا پاهايش‌ ورم‌ كرد وزخم‌ شدو...

اگر كسي‌ عاشق‌ خدا بشود،همه‌ چيز دارد وهركه‌ خدا ندارد هيچ‌ندارد.دردعاي‌ كميل‌ است‌ كه‌ بنده‌ به‌ خدا عرضه‌ مي‌دارد:«خدايا!اگرمرابه‌ جهنم‌ ببري‌،گيرم‌ كه‌ برعذابت‌ صبركنم‌.ولي‌ چگونه‌ برفراقت‌ مي‌توانم‌صبر نمايم‌؟»

امام‌ سجادعليه‌السلام درمناجاتش‌ مي‌گويد:«اگرمرا به‌ جهنم‌ هم‌ ببري‌ باز در آنجاصدا مي‌زنم‌ كه‌اي‌ خدا! من‌ تورا دوست‌ دارم‌.»

هيچ‌ لذتي‌ را نمي‌توان‌ با لذت‌ مناجات‌ با خدا مقايسه‌ نمود.شيريني‌نجواي‌ با خداوند،به‌ انسان‌ نشاط‌ مي‌دهد.قدرت‌ مي‌دهد.پاكي‌ مي‌دهد.علم‌ ودانش‌ مي‌دهد.عزت‌ در دنيا وآخرت‌ مي‌دهد.

امام‌ سجادعليه‌السلام درمناجات‌ مي‌گويد:«خدايا!تومراد مني‌.توعشق‌ وسوزوآه‌ مني‌.تومقصود ومعبودومعشوق‌ مني‌.شبهايم‌ را به ياد تو بيدارمي‌مانم‌.نورچشمم‌ ديدارباتو است‌.و وصل‌ به تو آرزوي‌ من‌ است‌.رضايت‌تو هدفم‌ ونزديكي‌ به تو آخرين‌ آرزويم‌ است‌.وقتي‌ باتو مناجات‌مي‌كنم‌،شاداب‌ وسرمست‌ مي‌شوم‌.داروي‌ دردهايم‌ نزد توست‌ وشفاي‌سوز جگرم‌ وخنكي‌ حرارت‌ دلم‌ توئي‌»

البته‌ اينكه‌ انسان‌ فقط‌ به‌ خدايش‌ عاشق‌ شود،دليل‌ بر بي‌ محبتي‌ به‌همسر وپدرومادر وفرزندان‌ نيست‌ بلكه‌ چون‌ عاشق‌ خدا شويم‌،هرچه‌را كه‌ خدا دوست‌ بدارد دوست‌ مي‌داريم‌ وباهرچه‌ كه‌ خدا دشمن‌باشد،ماهم‌ دشمن‌ مي‌شويم‌.خدا اهلبيت‌عليه‌السلام را دوست‌ داردوبه‌ دوستي‌آنان‌ فرمان‌ داده‌ است‌،ماهم‌ محبت‌ اهلبيت‌عليه‌السلام را در دل‌ داريم‌.خدادستورداده‌ كه‌ «وبالوالدين‌ احساناً» به‌ پدر ومادر نيكي‌ كنيد،ماهم‌ به‌آنهامحبت‌ ونيكي‌ مي‌نمائيم‌.خدا خودفرموده‌ كه‌ باازدواج‌ بين‌ زن‌وشوهر،محبت‌ ورأفت‌ پيدا مي‌شود.پس‌ منافاتي‌ بين‌ عشق‌ به‌ خدا بامحبت‌ به‌ اهلبيت‌عليه‌السلام و محبت‌ به‌ همسر ووالدين‌ وفاميل‌ ومؤمنين‌نيست‌.

امّا متأسفانه‌ بعضي‌ از دخترها وپسرها،معشوق‌ خودرا يك‌ جوان‌ هم‌رديف‌ خود انتخاب‌ مي‌كنند وهمه‌ عشق‌ وعلاقه‌ خودرا نثار او مي‌نمايندغافل‌ از اينكه‌ اين‌ عشقها زود سر مي‌گيرد وزودهم‌ معمولا به‌ پايان‌مي‌رسد وضربه‌ روحي‌ بزرگي‌ برعاشق‌ وارد مي‌كند.اين‌ عشقهاي‌ مجازي‌انسان‌ را از خدا دور مي‌كند.

در سخن‌ امام‌ صادق‌عليه‌السلام آمده‌ است‌ كه‌ عشق‌ مرضي‌ است‌ كه‌ دردل‌بعضي‌ ازافرادي‌ كه‌ از خدا جداشوند،وارد ميشود.

داستانهاي‌ ليلي‌ ومجنون‌ يا شيرين‌ وفرهاد ويا خسرو وشيرين‌ نيزحكايت‌ از اين‌ مريضي‌ دارد.محبتي‌ وعشقي‌ كه‌ فقط‌ خداوند شايسته آن‌است‌ صرف‌ يك‌ موجود ضعيف‌،فاني‌،بي‌ وفا وفراموشكار وزودرنج‌مي‌شود.اين‌ عشقهاي‌ غيرحقيقي‌ مانعي‌ براي‌ موفقيت‌ انسان‌است‌.وانسان‌ را از تلاش‌ در راه‌ سعادت‌ خود باز داشته‌،عمرگرانقيمت‌اورا صرف‌ اظهار علاقه‌هاي‌ كذائي‌ مي‌كند.