دانستنی های ولایت

دانستنی های ولایت0%

دانستنی های ولایت نویسنده:
گروه: امام علی علیه السلام

دانستنی های ولایت

نویسنده: محمد تقى صرفى
گروه:

مشاهدات: 5881
دانلود: 2557

توضیحات:

دانستنی های ولایت
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 55 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 5881 / دانلود: 2557
اندازه اندازه اندازه
دانستنی های ولایت

دانستنی های ولایت

نویسنده:
فارسی

حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) وفاطمه معصومه (سلام الله علیها)

پدر آيت اللّه نجفي مرعشي، ختمي را براي پيداكردن قبر فاطمة زهراءگرفته بود. امام باقر را در رؤيا ديد، امام به ايشان فرمود: عَلَيْكِ بِكَريمَة ِاَهْل البَيْت! وي تصور كرد كه مراد امام، حضرت فاطمة زهراء است.گفت: من هم بدنبال آرامگاه شريفش هستم.

امام فرمود: مرادم مرقد شريف حضرت معصومه در قم است. خداوند اراده كرده بنا به مصالحي قبرشريف زهراء پنهان باشد ولي مرقد حضرت معصومه را تجلّيگاه آرامگاه شريف حضرت زهراء قرار داده است.

اين بانو در سال ٢٠١ جهت ملاقات با برادرش ثامن الحجج عليّ بن موسي الرّضا از مدينه بطرف خراسان حركت كرد ولي در قم بيمار شده و درآنجا رحلت فرمود.

حضرت امام رضا زيارتنامه اي براي زيارت اين بانو تجويز فرمودند كه از جملة عباراتش اين است:

«يا فاطِمَة اشْفَعي لي فِي الْجَنَّة ِ فَاِنَّ لَكِ عِنْدَ اللّهِ شَأناً مِن َ الشَأن ». يعني اي فاطمه! برايم در رسيدن به بهشت شفاعت فرما كه تو نزد خدا گرانمايه وصاحب مقامي.

همچنين در تسبيح قبل از زيارت حضرت معصومه (سلام الله علیها) ، امام رضاعليه‌السلام فرمودند: ابتدا ٣٤بارالله اكبر سپس ٣٣بار سبحان الله سپس ٣٣بارالحمدُلله بگويند.

چهاربانو

يك حديث آمد بيادم گفته پيغمبر است

آنچه پيغمبر بگويد وحي حي داور است

آسيه، مريم، خديجه، فاطمه در نزد حق

آبرو دارند واين فرمايش از پيغمبر است

اولين فرد مسلمان است امّ المؤمنين

دين اسلام ازخديجه صاحب زيب وفراست

مادر زهراي اطهر، همسر ختم رسل

شوهر خود را در آغاز رسالت ياور است

فاطمه بنت محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، رحمة للعالمين

روز رستاخيز قدرش از همه بالا تراست

مورداكرام بي پايان ذات ذوالجلال شوهرش

ساقي كوثر، شيرحق را همسر است

امّ پاك مجتبي وشاه مظلومان حسين مام

كلثوم است وزينب جده نُه گوهر است

صدهزار افسوس با اين حشمت وجاه ومقام

از جفاي غاصبان حق شوهر، مضطر است

كي كشد امروز(اشرف ) دست از دامان او

سايه لطفش چو فردا بانوان را بر سر است

زن مبتلّة!

امام رضا فرمود: زني به امام باقر گفت: من متبّتلة هستم! حضرت فرمود: درنزد تو تبتّل به چه معني است؟ گفت: يعني تصميم دارم كه هيچگاه ازدواج نكنم.

امام فرمود: چرا؟ گفت: مي خواهم به اين وسيله داراي فضيلت بشوم. امام فرمود: از اين تصميم برگرد! زيرا اگر در ازدواج نكردن فضيلتي بود، حضرت فاطمه هم قبل از تو اين كار را مي كرد! زيرا هيچكس نمي تواند درفضيلتي از فاطمه پيشي بگيرد.

اگر حق خانواده نبود...

«امام سجادعليه‌السلام :به خدا قسم اگر اعضاي بدنم پاره پاره شود وچشمانم ازحدقه بر سينه ام فرو غلتند تا مگر شكر ده يك، از يك دهم نعمتي ازنعمتهاي خدا را كه شمارندگان، شمارش آن نتوانند كرد وحمد همة حامدان ِحق، يكي از آنها را ادا نتواند كرد بجا آورم، به خدا سوگند نمي توانم، جزآنكه خدا مرا چنان بيند كه در شب وروز و خلوت و آشكار، چيزي مرا ازشكر وذكر او باز نمي دارد.واگر نبود كه خانواده ام بر من حق دارند و ديگران را نيز بر من حقوقي است كه ناگزير بايد در حد توان خويش، آن حقوق را اداكنم، همانا چشم به آسمان مي دوختم ودل خود را به سوي خدا متوجه مي ساختم و ديده و دل بر نمي گرفتم تا خدا جانم را بگيرد و اوست بهترين حكم كنندگان.»«هزار ويك نكته دربارة نماز»

عبادت امام عصر(عج)

«امام كاظمعليه‌السلام بعد از نماز عصر در بغداد فرمودند: پدرم فداي كسيكه شكمش فراخ و ابروانش پيوسته و ساقهاي پايش باريك و فاصله مابين دوشانه اش، دور و رنگ چهره اش گندمين و ميان سياه وسفيد است و باوجود رنگ گندمي، زردي به واسطه بيداري شب پيوسته بر او نمايان است.پدرم فداي كسيكه شبها در حالي كه در سجده و ركوع است، ستارگان رامي پايد.و...» «فلاح السائل سيدبن طاووس»

اولين مخلوق؟

جابر بن عبداللّه انصاري از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم پرسيد:اولين مخلوق خدا چه بود؟

فرمود: اي جابر! نورپيغمبرت بود كه خدا اول آن را آفريد وسپس از او هر چيزديگر را خلق كرد.

وقتي خدا نور مرا خلق كرد، تامدتي نورمرا در مقام قُرب قرار داد.بعد اين نور را چهار قسمت كرد.از يك قسم عرش را آفريد.از يك قسم كرسي را آفريد. از يك قسم حاملان عرش را آفريد وقسم چهارم را در مقام حُب ّ قرار داد.سپس آنرا به چهارقسمت نمود واز يك قسم لوح را آفريد. از يك قسم قلم را آفريد. از يك قسم بهشت را آفريد وقسم چهارم رادر مقام خوف قرار داد.سپس آنرا به چهار قسمت نمود واز يك قسم ملائكه را آفريد. از يك قسم خورشيد را آفريد و از يك قسم ماه را آفريد و قسم چهارم را در مقام رجاء قرار داد. سپس آنرا چهار قسمت كرد. از يك قسم عقل را آفريد. از يك قسم علم وحلم را آفريد.از يك قسم عصمت را آفريد وقسم چهارم را در مقام حياء نگاه داشت. سپس آنرا به صدوبيست وچهارهزار نور تقسيم كرد واز هر نوري پيامبري را آفريد وازارواح آنان، ارواح اولياء وشهداء وصالحين را بيافريد.(الميزان ذيل آيه ٣٢بقره )

برتر از فرشتگان

پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به عليعليه‌السلام فرمود:اي علي! اگرمانبوديم خداوند آدم و حوا و بهشت و دوزخ و آسمان و زمين را نمي آفريد!

چگونه ما از فرشتگان برتر نباشيم وحال آنكه ما در توحيدوخداشناسي، و در معرفت و تسبيح و تقديس و تهليل پروردگار برآنهاسبقت گرفتيم. زيرا نخستين چيزي كه خداوند آفريد، ارواح مابود كه خداوند مارابه توحيد وتمجيد خود گويا ساخت.

سپس فرشتگان را آفريد وچون آنها ارواح مارا يك نور مشاهده كردند. امور مارا عظيم شمردند، پس ما تسبيح گفتيم تا فرشتگان بدانند كه ماهم مخلوق هستيم وخدا از صفات ما منزّه است.

از تسبيح ما ملائكه نيز تسبيح گفتند و خدا را از صفات ما منزّه دانستند و چون عظمت مقام مارا مشاهده كردند، ما تهليل (لااله الاّ اللّه )گفتيم تاملائكه بدانند كه الهي بجز اللّه نيست.

پس هنگاميكه بزرگي محل (ومقام ) ما را ديدند، خداوند را تكبير گفتيم تا بدانند كه خداوند بزرگتر از آن است كه درك شود و موقعيت او عظيم است و ماخداياني نيستيم كه واجب باشد در عرض خدا ويا پائينتر از او عبادت شويم!

پس هنگاميكه قدرت وقوّة مارا ديدند، گفتيم: لاحول ولاقوة الاّباللّه العلي العظيم تابدانند كه هيچ نيروئي جز نيروي الهي نيست.

وچون نعمتي كه خداوند برماداده وطاعت مارا واجب فرموده، مشاهده كردند، گفتيم:الحمدُ لِلّه.تابدانند كه حقوق خداوند متعال بخاطر نعمتهائي كه به ماداده چيست.فرشتگان هم الحمدللّه گفتند.

پس فرشتگان به وسيله ما به معرفت و تسبيح و تهليل وتمجيد خداوند متعال راهنمائي شدند.

سپس خداوند متعال آدمعليه‌السلام را آفريد ومارا درصُلب او قرار داد وبه فرشتگان امر فرمود تا بخاطر احترام ما كه در صلب آدم بوديم، براو سجده كنند.درواقع سجده آنها بندگي خداوند بود واحترام واطاعت آدم بود كه مادر پشتش بوديم.

وچگونه از ملائكه برتر نباشيم وحال آنكه در معراج وقتي به آسمانها بالارفتم، جبرئيل براي نماز جماعت بمن گفت كه جلو بايست!

گفتم:اي جبرئيل برتو پيشي بگيرم؟

گفت:آري زيرا خداوند تبارك وتعالي پيامبرانش را برهمة فرشتگان برتري داده وتورا بخصوص برتري داده است.من جلو ايستادم وبراي آنها نمازخواندم.البته فخر فروشي نيست.

وقتي به حجابهاي نور رسيديم، جبرئيل بمن گفت، پيش برو!ولي خودش ماند.

گفتم:اي جبرئيل!در چنين جائي از من جدا مي شوي؟

گفت:خدايم دستورداده كه از اينجافراتر نروم.

من بالارفتم تا در جائيكه با خدا سخن گفتم.

ندا رسيد كه:اي محمّد! توبنده من هستي ومن پروردگار توام! مراعبادت كن وبرمن توكل نما كه تو نور من در بندگانم و رسول من در مخلوقاتم وحجّت من در آفريدگانم هستي! بهشتم را براي كسيكه از تو پيروي كندآفريدم ودوزخم را براي كسيكه نافرمانيت كند، قرار دادم وكرامتم را براي اوصياي تو واجب نمودم وثوابم را براي شيعيان تو قرار دادم.

گفتم:خدايا! اوصياي من كيانند؟

نداشد كه:اي محمّد! اوصياي تو همانها هستند كه نامشان برساق عرش نوشته شده است.كه اول آنها علي بن ابيطالب وآخرين آنها مهدي امّت من است.(مكيال المكارم ج ١ص ٥٧ )

اخلاق عظيم رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

امام صادقعليه‌السلام اخلاق پيامبر را اينگونه معرفي كرده است:

از همه كس، حكيمتر و داناتر و بردبار تر وشجاعت تر وعادل تر بود. هرگز دستش به نامحرم نرسيد وسخاوتمندترين مردم بود.

هرگز پولي نزد او نماند وبرزمين مي نشست و بر زمين غذا مي خورد و بر زمين مي خوابيد و نعلين و لباس خود را پينه و وصله مي كرد.

درِ خانه را خود مي گشود وگوسفندرا خود مي دوشيد وپاي شتررا خود مي بست وچون خدمتكار از گردانيدن آسياب خسته مي شد، خود مي گرداند وآب وضو را بدست خود حاضر مي كرد و پيوسته سرش در زير بود ودر حضور مردم تكيه نمي كرد واهل وعيال خودرا خدمت مي كرد وهرگز آروغ نزد و هركه او را به مهماني دعوت مي كرد، قبول مي نمود و زياد نگاه به صورت مردم نمي كرد و هرگز براي دنيا بخشم نمي آمد و براي خدا غضب مي كرد وگاه از گرسنگي سنگ به شكم مي بست.

هرچه (سرسفره )حاضر مي كردند ميل مي كرد وانگشتر نقره در انگشت كوچك دست راست مي نمود.خربزه را دوست داشت وهنگام وضومسواك مي نمود وادب هركس را رعايت مي فرمود. و عذر هركه عذر مي آورد، قبول مي نمود وتبسّم بسيار مي كرد ولي هرگزصداي خنده اش بلند نمي شد و هرگز كسي را دشنام نداد و هرگز خدمتكاران خود را نفرين نكرد و بد را بخوب جواب مي داد وابتدابه سلام ودست دادن مي نمود ودر هرمجلسي ياد خدامي كرد.«حيوة القلوب »

انس بن مالك درباره حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مي گويد:

پيامبر به عيادت مريض مي رفت.در تشييع جنازه شركت مي نمودوحتي دعوت يك غلام را قبول مي كرد.

در جنگ خيبر درحاليكه بر الاغي سوار بود، به مردم حتي زنان و كودكان سلام مي نمود.

من ده سال خدمتكار حضرت بودم، در اين مدت هميشه بوي عطرحضرت به مشامم مي رسيد.وبويي خوشتر از او به مشامم نرسيده است.وقتي با شخصي دست مي داد تا او دستش رانمي كشيد، حضرت دستش را نمي كشيد. و تا او ايستاده بود، حضرت هم مي ايستاد و هرگز در مقابل كسي، پايش را درازننمود. هرگاه شخصي را سه روز نمي ديد، احوالش را جويامي شد. اگر مي گفتند به سفر رفته است، برايش دعا مي كرد و اگرمي گفتند مريض است.

به عيادتش مي رفت.واگر مي گفتند درخانه است، بديدارش مي رفت.«زندگاني پيامبراسلام»

زنده شدن حضرت سام!

در زمان پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم عده اي از يمن نزد حضرت آمدند وگفتند:

ما باقيماندة ملتهاي گذشته از آل نوحعليه‌السلام هستيم.حضرت سامعليه‌السلام كه جانشين نوحعليه‌السلام بوده است در كتابش آورده كه هر پيامبري جانشيني دارد.جانشين شما كيست؟پيامبر به عليعليه‌السلام اشاره كرد.

گفتند اگر از او معجزه اي بخواهيم مي تواند انجام دهد؟

فرمود، با اذن الهي آري! سپس حضرت به عليعليه‌السلام فرمود با آنان به مسجدبرو وپايت را به زمين نزديك محراب بزن!

عليعليه‌السلام همراه آنان به مسجد رفت ودوركعت نماز خواند وسپس پايش رابرزمين نزديك محراب زد. ناگاه زمين باز شد و تابوتي ظاهر گشت واز ميان تابوت، پيامبري كه صورتش مثل ماه مي درخشيد وخاك از سر وصورتش مي تكاندوريش بلندي داشت، بيرون آمد و گفت:

«اشهد اَن لااله الاّ الله واَن َّ محمّداً رسول الله سيد المرسلين وانَّك عليٌ وصيّ محمّد سيدّ الوصيين وانا سام بن نوح

در اين موقع آنان كتابهاي خودرا باز كردند تا قيافة سام را با آنچه در كتاب آمده مطابق ديدند.

آنها گفتند:اي سام!ما خواستار خواندن سوره اي از كتاب نوحعليه‌السلام هستيم!

سام شروع به خواندن سوره اي كرد وسپس بر عليعليه‌السلام سلام كرد ودر تابوت خوابيد وزمين برهم آمد ومثل سابق شد.

آنها با ديدن اين معجزه گفتند:تنها دين در نزد خدا اسلام است.«بحارج ٤١ص ٢١٢»

شطيطه نيشابوري

شيعيان نيشابور شخصي بنام محمد بن علي را انتخاب كرده و امانتهايي شامل سه هزار سكه طلا و پنجاه هزار سكه نقره و مقداري پارچه و دفتري مُهروموم شده شامل هفتاد سؤال كه در هرورقي يك سؤال نوشته شده بود به اودادند تا به امام بعد از امام صادقعليه‌السلام كه درآن زمان هنوز مشخص نبود، بدهد. و جواب سؤالات را بگيرد.

همچنين زني بنام شطيطه يك درهم ويك ژاكت به محمدبن علي داد تا به امام برساند.وگفت:اين را به امام بده اگرچه كم است زيرا از فرستادن حق اگرچه كم باشد نبايد حيا كرد!

محمدبن علي با جرياناتي خودرا به امام كاظمعليه‌السلام رساند.وامام جواب سؤالات را بدون اينكه مُهر وموم آنها باز شود، دادند. امّا اموال را قبول نكردند، وفرمودند: درهم شطيطه و ژاكت اورا بياور! وقتي آورد، امام آنها را برداشت وفرمود:خدا ازحق حيا نمي كند اگر چه كم باشد.

اي ابوجعفر! سلام مرا به شطيطه برسان واين كيسه را كه چهل درهم در آنست به او بده وبگوكه من قسمتي از كفنهاي خودم را كه پنبه اش از روستاي خودمان، قرية صيداكه قريه فاطمه زهرا(سلام الله علیها) است وخواهرم حكيمه آنرا رشته است است براي تو فرستادم وبدان كه از زمان وصول اينها، نوزده روز ديگر زنده هستي. شانزده درهم را خرج خودت كن وبقيه را بعنوان صدقه وكارهاي لازم ديگر قرار بده! ومن براي خواندن نماز بر بدن تو مي آيم.

سپس امام فرمود:اي ابوجعفر! اگر مرا بربالين شطيطه ديدي بكسي اطلاع نده! كه برايش بهتر است واين اموال را به صاحبانشان برگردان...

محمد بن علي بعد از اين ملاقات به نيشابور برگشت وديد اشخاصي كه امام اموال آنان را بلرگردانده همه پيرو عبدالله افطح برادر امام كاظمعليه‌السلام شده اندوفقط شطيطه بر صراط حق مانده است.

او سلام امام را به شطيطه ابلاغ كرد وكيسه پول وكفن اهدائي امام را به اوداد.

همانطور كه امام خبر داده بود، شطيطه نوزده روز بعد از دنيا رفت وامام بربالين او حاضر شد وبراو نماز خواند وبه محمد بن علي فرمود: سلام مرا به ياران برسان وبگو: من وهركسي كه امام است بايد برجنازه هاي شما درهرشهري كه باشيد، حاضرشويم. پس از خدا در كارهايتان بپرهيزيد!

«وقتي متوكل دستور داد امام هاديعليه‌السلام را به مجلس شراب او بياورند وبه امام ابتدا اصرار برخوردن شراب نمود وچون امتناع امام را ديد تكليف برشعر گفتن نمود، امام اشعاري را خواندند كه وضع مجلس را عو.ض كردواشك به چشمان نحس متوكل آمد ودستور داد امام را با احترام برگردانند.ابيات امام بشرح زير است:

باتوا علي قلل الاجبال تحرسهم

غلب الرجال فلم تنفعهم القلل

واستنزلوا بعد عزٍ من معاقلهم

واسكنوا حُفراً يا بئس ما نُزلوا

ناداهم صارخ ٌ من بعد دفنهم

اين الاساور والتيجان والحُلل

اين الوجوه اللتي كانت منعّمة

من دونها تضرب الاستار والكُلل

فافصح القبر عنهم حين سائلهم

تلك الوجوه عليها الدود يقتتلُ

قدطال مااكلوا دهداً و قدشربوا

واصبحوا اليوم من بعد الاكل قد اُكلوا

«ستمگران در قله هاي برفراز كوه با نگهباناني نيرومند بسر مي بردند. ولي باآمدن مرك اين كوه ها سودي براي آنان نداشت.

بعد از عزتي كه داشتند باغ مردنشان، به سوراخهايي افتادند چه بدفرودآمدني بود؟

وقتي آنها را داخل قبر گذاشتند، صدائي آمد كه:كجاست آن تخت ها وتاج ها ولباسها؟

كجا هستند آن صورتهايي كه غرق در نعمت بودند.وهميشه زير پرده هاوپشه بندها قرار داشتند؟

ناگاه قبر با زبان فصيح از طرف اين مرده ها جواب داد:كرمها بر اين صورتهامي غلطند!

يك عمر طولاني خوردند وآشاميدند.حالا خودشان توسط كمرمها خورده مي شوند.»

آيه تطهير

اميرالمؤمنينعليه‌السلام پاك بود همانطور كه خدا مي فرمايد:( إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا ) .

همانا خدا اراده كرده است كه هرپليدي راازشما اهل بيت ببرد وشمارا پاك كند پاك كردني.

عده اي از اصحاب از جمله سعدبن ابي وقاص، عايشه، انس بن مالك، ابوهريره، ام سلمه وحتي عده اي از دشمنان اهل بيتعليه‌السلام اين آيه رامخصوص پنج تن آل عبا مي دانند.وقتي اين آيه نازل شد، رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم تا نه ماه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم درخانه اميرالمؤمنينعليه‌السلام مي رفت واين آيه تلاوت مي فرمود.ودر دروايت ديگر آمده كه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم تا ١٢ماه درخانه اميرالمؤمنينعليه‌السلام مي رفت ومي فرمود:السلام عليكم با اهل بيت النبوة( إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا ) رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: «اناَ واهل بيتي مطهّرون من الذنوب.من واهل بيتم از گناهان پاك هستيم. »

آية مباهله

آيه مباهله :( فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ ) پس بگو بياييد ما و شما با پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و نفسهايمان و نفسهايتان پس بهم نفرين كنيم و لعنت خدارا بر دروغگويان بفرستيم.

در مباهله رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به همراه اميرالمؤمنينعليه‌السلام كه نفس رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است وبه همراه فاطمه (سلام الله علیها) وحسنين براي مباهله حركت نمودند. ودر روايتي فرمود خلَق الله اناَ وعلي مِن نورٍ واحد.خداوند من وعلي را از يك نور آفريد.

آيه ابتلي

حضرت ابراهيمعليه‌السلام بوسيله اسامي مبارك اهل بيتعليه‌السلام امتحان شد:( وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ ) .آنگاه كه خدا ابراهيمعليه‌السلام را بوسيله كلمات امتحان كرد و او هم كلمات را تمام نمود.

از امام صادقعليه‌السلام راجع به كلمات پرسيدند. فرمود: «اسئلك بحقّ محمدّوعليٍ وفاطمه والحسن والحسين .» خدارا به حق اهل بيتعليه‌السلام سوگندداد.

آية مودّت

( قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَىٰ ) بگو من از شماپاداشي نمي خواهم جز محبت به اهل بيتم.

چه كسي خويش ونزديك واهل بيت رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است؟ آيا از حضرت فاطمه (سلام الله علیها) افضل پيدا مي شود؟ آيا دختر رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم خويش او نيست ياحضرت فاطمه (سلام الله علیها) كه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم اورا جزو خود مي داند خويش پيامبرنيست؟ پس دوستي با اهل بيت كجاست؟مودت با اهل بيت كجاست؟ آياكسي افضل از اميرالمؤمنينعليه‌السلام است كه هم پسر عموي رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است وهم داماد او وحمايت كننده رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است. آياكسي بالاتر از حسنعليه‌السلام وحسينعليه‌السلام جزو خويشان رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قرارمي گيرد؟ پس مودت آنها كجا رفته است؟

آيه تلقّي

«فَتَلَقَّىٰ آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ » آدمعليه‌السلام از خدا كلماتي رافرا گرفت. و با آنها توبه كرد و توبه اش پذيرفته شد.

از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم راجع به كلمات فوق سؤال شد. فرمود: آدمعليه‌السلام خدا را بحق محمد و علي و فاطمه و حسن و حسين قسم داد و خدا توبه او را پذيرفت.

از امام هاديعليه‌السلام راجع به كلمات مذكور سؤال شد.

فرمود: نحن كلمات ما آن كلمات هستيم.

آيه ولايت

روايت است كه اميرالمؤمنينعليه‌السلام با جمعي از اصحاب نمازمي خواند.فقيري به مسجد آمد وتقاضاي كمك كرد.ولي كسي به او كمك نكرد.ناگاه اميرالمؤمنينعليه‌السلام كه درحال ركوع بود به فقير اشاره كرد كه انگشتراورا درآورده وببرد.ودراين مورد آية زير نازل شد.

( إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ ) همانا وليّ شما در مرتبه اول خداست وبعدرسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم وسوم آن كسي است كه اقامة نماز مي كند ودرحال ركوع زكات مي دهد.

اين آيه خيلي روشن بر امامت عليعليه‌السلام دلالت مي كند.واين براي اهل عدالت وپيروان حق روشن است.اما افسوس عده اي كورند.

داستاني درباره انگشتري كه حضرت به فقير داد نقل مي كنند كه مردفقيربا اينكه گرسنه بود ولي دلش نيامدآن را بفروشد تا اينكه بناچار انگشتر را به نانوا داد ودر مقابل نان خواست. نانوا انگشتر را درترازو قرار داد ودركفه ديگر تعدادي نان ريخت اما كفة انگشتر همچنان پايين بود.

نانوا تعجب كردوسيلي به فقير زده وانگشتر را براي خود برداشت.سپس آن را به زرگردادواز او مقداري پول گرفت.فقير ماجرا را براي اميرالمؤمنينعليه‌السلام تعريف كرد. حضرت باتفاق او نزد نانوا رفتند.ونانوا گفت كه انگشتر نزد زرگراست. نزد زرگر رفتند وحضرت فرمود اين انگشتر مال توست؟ گفت آري. حضرت فرمود پس اگر مي تواني آن را خراب كن و دوباره بساز.

زرگرانگشتر را درآتش گذاشت ولي هرچه با چكش برآن زد اثري نداشت!او بامشاهدة اين معجزه مسلمان شد.

آيه اطعام

( وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَىٰ حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا . إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا ) آنان در راه دوستي خدا به فقير ويتيم واسير غذا مي دهند ومي گويند ما فقط براي رضاي خدا به شما غذا مي دهيم واز شما انتظار پاداشي نداريم.

«فاطمه (سلام الله علیها) وحسنعليه‌السلام وحسينعليه‌السلام وفضه سه روز روزه نذري داشتند. روزاول فاطمه (سلام الله علیها) تعدادي نان تهيه كرد.امّا موقع افطار ناگاه مسكيني درخانه را به صدا درآورد وتقاضاي غذا نمود.

اهل خانه همه افطاري خودرا به او دادندوخود با آب افطار كردند وبراي روز بعد روزه گرفتند.روز دوم بازفاطمه (سلام الله علیها) مقداري نان تهيه كردامّا موقع افطار يتيمي درخانه را بصدا درآوردتقاضاي غذا نمود.اهل خانه مجدداً نانهاي خودرا به او دادند و با آب افطار نمودند.روز سوم نيزفاطمه (سلام الله علیها) مقداري نان تهيه كرد.

ولي موقع افطاراسيري درخانه اهلبيتعليه‌السلام را بصدا درآورد وتقاضاي غذا نمود.اهل خانه غذاي خودرا به او دادند وخود با آب افطار نمودند.روز چهارم وقتي پيامبر بديدار آنها آمد ومشاهده كرد كه رنگ برصورن حسن وحسين نمانده واهل خانه دچار ضعف شدند، دستهارا بدها برداشت.ناگاه آيات سوره هل اتي نازل شد وخدا از ايثار آنان تعريف نمود.

آية امانت

( إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا ) ما امانت (عهدوتكليف الهي )را برآسمانها وزمين وكوهها عرضه نموديم، اماآنها امتناع كردند وترسيدند ولي انسان قبول كرد واو بسيار ظالم وجاهل است.

(چون اگر به اين عهد عمل نكند وقدر اين مقام عظيم را نداند، بخودستم كرده وجهنمي مي شود.)

امام صادقعليه‌السلام فرمود وقتي كه خدا ائمهعليه‌السلام را آفريد، فرمود كسي در نرذمن برتر از اينها نيست.آيا كسي هست كه اين امانت را بدوش بگيرد بارش راحمل كند؟ولايت عليعليه‌السلام امانت خدابر آسمانها وزمينها وكوههاعرضه شدولي بنص قرآن قبول نكردند كه از عهده آن برآيند ولي انسان قبول كرد.پس اگر قدربداند بهترين عظمت است ولي افسوس كه لايعرفه.قدر آن رانمي شناسد.

آية نجم

( فَلَا أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ ) ( وَعَلَامَاتٍ وَبِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ )

در روايت مصداق جايگاه ستارگان را اهل بيتعليه‌السلام ذكر كرده اند.و يا ستارگان را عليعليه‌السلام و يازده فرزندش ذكر نموده اند درحديثي از رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم كه فرمود من مانند خورشيد هستم و علي مانند ماه و زهرا و حسن و حسين مانند ستارگان هستند