زنده شدن حضرت سام!
در زمان پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
عده اي از يمن نزد حضرت آمدند وگفتند:
ما باقيماندة ملتهاي گذشته از آل نوحعليهالسلام
هستيم.حضرت سامعليهالسلام
كه جانشين نوحعليهالسلام
بوده است در كتابش آورده كه هر پيامبري جانشيني دارد.جانشين شما كيست؟پيامبر به عليعليهالسلام
اشاره كرد.
گفتند اگر از او معجزه اي بخواهيم مي تواند انجام دهد؟
فرمود، با اذن الهي آري! سپس حضرت به عليعليهالسلام
فرمود با آنان به مسجدبرو وپايت را به زمين نزديك محراب بزن!
عليعليهالسلام
همراه آنان به مسجد رفت ودوركعت نماز خواند وسپس پايش رابرزمين نزديك محراب زد. ناگاه زمين باز شد و تابوتي ظاهر گشت واز ميان تابوت، پيامبري كه صورتش مثل ماه مي درخشيد وخاك از سر وصورتش مي تكاندوريش بلندي داشت، بيرون آمد و گفت:
«اشهد اَن لااله الاّ الله واَن َّ محمّداً رسول الله سيد المرسلين وانَّك عليٌ وصيّ محمّد سيدّ الوصيين وانا سام بن نوح
!»
در اين موقع آنان كتابهاي خودرا باز كردند تا قيافة سام را با آنچه در كتاب آمده مطابق ديدند.
آنها گفتند:اي سام!ما خواستار خواندن سوره اي از كتاب نوحعليهالسلام
هستيم!
سام شروع به خواندن سوره اي كرد وسپس بر عليعليهالسلام
سلام كرد ودر تابوت خوابيد وزمين برهم آمد ومثل سابق شد.
آنها با ديدن اين معجزه گفتند:تنها دين در نزد خدا اسلام است.«بحارج ٤١ص ٢١٢»
شطيطه نيشابوري
شيعيان نيشابور شخصي بنام محمد بن علي را انتخاب كرده و امانتهايي شامل سه هزار سكه طلا و پنجاه هزار سكه نقره و مقداري پارچه و دفتري مُهروموم شده شامل هفتاد سؤال كه در هرورقي يك سؤال نوشته شده بود به اودادند تا به امام بعد از امام صادقعليهالسلام
كه درآن زمان هنوز مشخص نبود، بدهد. و جواب سؤالات را بگيرد.
همچنين زني بنام شطيطه يك درهم ويك ژاكت به محمدبن علي داد تا به امام برساند.وگفت:اين را به امام بده اگرچه كم است زيرا از فرستادن حق اگرچه كم باشد نبايد حيا كرد!
محمدبن علي با جرياناتي خودرا به امام كاظمعليهالسلام
رساند.وامام جواب سؤالات را بدون اينكه مُهر وموم آنها باز شود، دادند. امّا اموال را قبول نكردند، وفرمودند: درهم شطيطه و ژاكت اورا بياور! وقتي آورد، امام آنها را برداشت وفرمود:خدا ازحق حيا نمي كند اگر چه كم باشد.
اي ابوجعفر! سلام مرا به شطيطه برسان واين كيسه را كه چهل درهم در آنست به او بده وبگوكه من قسمتي از كفنهاي خودم را كه پنبه اش از روستاي خودمان، قرية صيداكه قريه فاطمه زهرا(سلام الله علیها) است وخواهرم حكيمه آنرا رشته است است براي تو فرستادم وبدان كه از زمان وصول اينها، نوزده روز ديگر زنده هستي. شانزده درهم را خرج خودت كن وبقيه را بعنوان صدقه وكارهاي لازم ديگر قرار بده! ومن براي خواندن نماز بر بدن تو مي آيم.
سپس امام فرمود:اي ابوجعفر! اگر مرا بربالين شطيطه ديدي بكسي اطلاع نده! كه برايش بهتر است واين اموال را به صاحبانشان برگردان...
محمد بن علي بعد از اين ملاقات به نيشابور برگشت وديد اشخاصي كه امام اموال آنان را بلرگردانده همه پيرو عبدالله افطح برادر امام كاظمعليهالسلام
شده اندوفقط شطيطه بر صراط حق مانده است.
او سلام امام را به شطيطه ابلاغ كرد وكيسه پول وكفن اهدائي امام را به اوداد.
همانطور كه امام خبر داده بود، شطيطه نوزده روز بعد از دنيا رفت وامام بربالين او حاضر شد وبراو نماز خواند وبه محمد بن علي فرمود: سلام مرا به ياران برسان وبگو: من وهركسي كه امام است بايد برجنازه هاي شما درهرشهري كه باشيد، حاضرشويم. پس از خدا در كارهايتان بپرهيزيد!
«وقتي متوكل دستور داد امام هاديعليهالسلام
را به مجلس شراب او بياورند وبه امام ابتدا اصرار برخوردن شراب نمود وچون امتناع امام را ديد تكليف برشعر گفتن نمود، امام اشعاري را خواندند كه وضع مجلس را عو.ض كردواشك به چشمان نحس متوكل آمد ودستور داد امام را با احترام برگردانند.ابيات امام بشرح زير است:
باتوا علي قلل الاجبال تحرسهم
|
|
غلب الرجال فلم تنفعهم القلل
|
واستنزلوا بعد عزٍ من معاقلهم
|
|
واسكنوا حُفراً يا بئس ما نُزلوا
|
ناداهم صارخ ٌ من بعد دفنهم
|
|
اين الاساور والتيجان والحُلل
|
اين الوجوه اللتي كانت منعّمة
|
|
من دونها تضرب الاستار والكُلل
|
فافصح القبر عنهم حين سائلهم
|
|
تلك الوجوه عليها الدود يقتتلُ
|
قدطال مااكلوا دهداً و قدشربوا
|
|
واصبحوا اليوم من بعد الاكل قد اُكلوا
|
«ستمگران در قله هاي برفراز كوه با نگهباناني نيرومند بسر مي بردند. ولي باآمدن مرك اين كوه ها سودي براي آنان نداشت.
بعد از عزتي كه داشتند باغ مردنشان، به سوراخهايي افتادند چه بدفرودآمدني بود؟
وقتي آنها را داخل قبر گذاشتند، صدائي آمد كه:كجاست آن تخت ها وتاج ها ولباسها؟
كجا هستند آن صورتهايي كه غرق در نعمت بودند.وهميشه زير پرده هاوپشه بندها قرار داشتند؟
ناگاه قبر با زبان فصيح از طرف اين مرده ها جواب داد:كرمها بر اين صورتهامي غلطند!
يك عمر طولاني خوردند وآشاميدند.حالا خودشان توسط كمرمها خورده مي شوند.»