سئوال ٨ = راهنمائى جوانان مشرف به تكليف
او در كتاب كريمش و وحى نازل بر حضرت خاتم الانبيا, صلى اللّه عليه و آله , به همگان براى حضور درمـشهد دعا, بار عام و اذن مطلق داده و با اعلان و بلكه فرمان((و قال ربكم ادعونى استجب لكم ان الـذيـن يـسـتـكبرون عن عبادتى سيدخلون جهنم داخرين ))
همه را به دعا مامور و باب استجابت آن را بر روى همه گشوده است .
لذا من همه حوايجم را, كه هر چه هستم و دارم , حاجت و نياز است , از او مى خواهم و رحمت واسعه وربـانيت و فياضيت نامتناهى او را محدود و متناهى نمى شمارم و فخرم اينست كه سراپاى وجودم , فقر و حاجت به اوست و عزتم به اينكه كارساز و قاضى الحاجات اوست .
ولـى يـادآور مـى شـوم كـه دعـاهـاى بنسبت جامع و فراگير مقاصد و مطالب , در ادعيه مرويه از حـضرت رسول اكرم و اهل بيت معظم ايشان , صلوات اللّه عليهم اجمعين , بسيار است و چون همه , منتخب و گزيده است , نمى توان از آنها يك يا چند دعا را برگزيد و انتخاب كرد .
اگر بتوانيم از كتابهاى معتبرى كه اصحاب ائمه , عليهم السلام , و علما و محدثين تاليف كرده اند, هـمـه ,فـيـض يابيم و بهره مند شويم , به خزاين بى شمارى در هدايت و رحمت الهى دست خواهيم يافت .
اين دعاها علاوه بر آنكه متضمن بيان نيازمندى هاى حقيقى بشر و مسالت قضاى حوايج , ازحضرت قاضى الحاجات و سامع الدعوات است و خواننده را به فقر كامل و نياز تمام او به خداوند غنى بى نياز, مـتوجه مى نمايد, و به بهترين حالات معنوى و حضور و خشوع و خضوع و مقامات قرب و لذت انس با خدا نايل مى نمايد, درهاى علوم و معارف و اخلاق كريمه و آداب فاضله را به روى اومى گشايد .
بيقين اگر راهنمايى آن بزرگواران , به اين دعاها نبود, بشر نمى توانست مدارج بلند و معارج كمال ويقين و ايمان را كه در پرتو دعا و توجه به خدا فراهم مى شود, طى نمايد, اين دعاهابه ما مى آموزد كه خدا را چگونه و با چه اسما و صفاتى بخوانيم , و از او چه بخواهيم .
ايـن دعـاهـا و بـخصوص , دعاهايى كه در قرآن مجيد است ,همه نور, ايمان , سير الى اللّه و فراغت و خـلاصى از علايق دنيه دنيويه و حظوظ نفس بهيميه , ارتقاى به درجات ملكوتيه و خوض و غور در بـحـار رحـمـت و مـغـفـرت و بـركـات حـقيقيه است كه امام زين العابدين , عليه السلام , در يكى ازمـناجاتهايش , به درگاه خداوند عرض مى كند:((يا من حاز كل شى ملكوتا و قهر كل شى جبروتا صـل عـلـى مـحمد و آل محمد و اولح قلبى فرح الاقبال اليك والحقنى بميادين المطيعين لك ))
ايـن دعـا را كه مى خوانيم , مى فهميم كه اگر ما خود مى خواستيم از خدا چيزى بخواهيم , هرگز ايـن مـطالب بزرگ را نمى يافتيم , حاجت خود را به اين مطالب و مراتبى كه در اين دعا است درك نمى كرديم وبه همان طلب يك سلسله حوايج جسمانى و دنيايى ,بسنده مى كرديم .
آن حـضـرت در جـريـان هـمـيـن حـال حضور و نيايش , ديگر باره چنين در درگاه خدا, زبان به دعامى گشايد:
((يـا مـن قـصده الضالون فاصابوه مرشدا و امه الخائفون فوجدوه معقلا ولجا اليه العابدون فوجدوه موئلا متى فرح من قصده سواك بنيته و متى راحة من نصب لغيرك بدنه الهى قد تقشع الظلام و لم اقـض مـن خـدمـتـك وطرا و لامن حياض مناجاتك صدرا صل على محمد و آل محمد و افعل بى اولى الا مرين بك يا ارحم الراحمين ))
.
دعـاهـاى صـحـيـفـه مباركه علويه و صحيفه كامله سجاديه و صحيفه ثانيه و ثالثه و رابعه و ساير ادعيه ماثوره , از اهل بيت , عليهم السلام , همه مشتمل بر مضامين جامع , معرفت آموز, بصيرت افزا و تـربـيـت بخش است , روح را نشاط مى بخشد, قلب را جلا و صفا مى دهد, تيرگيها را مى زدايد و به شوق و اشتياق شخص , براى سير در عوالم معنا و حقيقى مى افزايد .
از دعاهاى جامع , طلب توفيق , عافيت , مقام يقين , تفويض , تسليم , توكل و رضا است .
در دعـاهـايـى مـثـل دعـاى مـكـارم الاخـلاق , آنـچه فطرت پاك و نياز واقعى دعاكننده است , از خـداخواسته مى شود و در همه آنها, انسان , هر كس و هر شخصيت و صاحب هر مقام و فضليتى كه بـاشـد, خـودرا نـاچيز و سراپا فقر و احتياج مى بيند, در برابر خداوند غنى بالذات و كامل بالذات , تا مـى تـوانـد عـرض حقارت و ضعف و مسكنت مى نمايد با اين حال خود را قوى و قدرتمند و پيروز و شكست ناپذيرمى سازد و با سلاح دعا, خود را در مقابل خطرناك ترين تيرهاى حوادث مسلح مى كند .
اهـل دعـا را تـوفـان هـاى بـلا بـيـچـاره نمى نمايد و سختى ها و شدايد از پاى در نمى آورد, ياس و نااميدى بر آنها چيره نمى شود, رجا و اميد آنها به خدا و حول و قوه خداست , با مثل اين دعا:((اللهم انـى اسالك ايمانا تباشر به قلبى و يقينا صادقا حتى اعلم انه لن يصيبنى الا ماكتبت لى و رضنى من الـعـيـش بـمـا قـسمت لى ))
مقاوم و توانا, با سر پنجه ايمان و يقين ,بر همه مشكلات فايق مى شوند و از مواضع ايمانى خود عقب نشينى ندارند,((حسبنااللّه و نعم الوكيل )
)
و ((افوض امـرى الـى اللّه ))
و((انـا للّه و انا اليه راجعون ))
و ((لاحول و لا قوة الا باللّه ))
هـمـه نـقـاط ضـعـف آنها را به قدرت مبدل مى نمايد, يا مثل اين دعا, به لفظ كوتاه و مختصر و به مضمون جامع و پر از معنا و معرفت , كه بر حسب روايات حضرت رسول اكرم ,صلى اللّه عليه و آله و سـلـم , بـه دخترش , سيدة نسا العالمين , تعليم داد:((يا حى يا قيوم برحمتك استغيث لاتكلنى الى نـفـسى طرفة عين و اصلح لى شانى كله ))
دعا كننده , خودرا در حفظ و حراست خدا و در حمايت عنايت او مى بيند و از هر كمى و كاستى و ضرر و زيان , بى بيم و هراس مى شود .
اصـلا دعـا و خـوانـدن خـدا, خودش و حقيقتش , از حوايجى كه مى خواهم مهم تر و فيض بخش تر اسـت هـمـه چيز و همه حوايج , كوچك و بزرگ , حقير و كبير را, بايد از خدا خواست كه آنچه در آن خواستن وخواندن است , عين اجابت و به مطلب رسيدن است .
خـوشـا بـه حـال بـخت يارانى كه همواره با دعا با او در ارتباط و راز و نيازند و بدا به حال آنهاييكه ازتوفيق دعا و لذت دعا بى نصيبند, حقيقت عبادت و پرستش خدا, دعا است .
قال اللّه تعالى :((و قال ربكم ادعونى استجب لكم ان الذين يستكبرون عن عبادتى سيدخلون جهنم داخرين ))
, اى , يستكبرون عن دعائى .
در حديث است :((الدعا مخ العبادة ))
,دعا مخ و مغزعبادت است .
و هـم در روايـات شـريفه است كه از حضرت صادق , عليه السلام , سؤال شد كه دو نفر با هم شروع به نماز كردند و با هم از نماز, فراغت يافتند يكى از آنهادعايش در نماز بيشتر بود و ديگرى قرائتش , فـضـيـلت كدام بيشتر است ؟ فرمود: هر دو با فضيلت است سؤال كننده عرض كرد: مى دانم هر دو بـافضيلتند, كدام افضل است ؟ فرمود: آنكه دعايش بيشتر است , افضل است, ((هى واللّه العبادة هى واللّه العبادة هى افضل ))
از خـداونـد مـتـعـال , مسالت مى نماييم كه دلهاى ما را به انوار شوق و علاقه به دعا منور فرمايد و حـال اقبال به دعا به ما عطا فرموده , هماره و در همه حالات , ما را از بركات دعا مستفيض فرمايد و بـخصوص باتوفيق دعا براى حضرت بقية اللّه , ولى عصر, ارواح العالمين له الفدا, و طلب تعجيل در فرج و ظهور آن حضرت , ما را قدردان نعمت ولايت آن صاحب زمان و ولى دوران , قرار دهد .
٢ ـ انشا اللّه , اگر خداى سبحان در عالم قيامت به جنابعالى مقام شفاعت عنايت نمود, آيا بنده را شفاعت خواهيد كرد يا خير؟ .
و در خاتمه , ضمن تقاضاى پند و اندرز, از جناب عالى استدعا دارم كه جواب را با دستخط شريف و مهرمبارك , مزين فرماييد .
امـا در مـورد سـئوال دوم , اولا, امـيـد دارم شـخـص شـمـا با اين روحيه ايمانى پاك و ولايت اهل بـيـت ,عـليهم السلام , كه با الزام به تكاليف شرعيه توام است , از شفعا باشيد, زيرا بر حسب روايات , مؤمنين نيز درقيامت از شفعا هستند .
ثانيا, همه , چشم اميد به شفاعت كبراى حضرت رسول اكرم , صلى اللّه عليه و آله و سلم , و اهل بيت طـاهرين آن حضرت , عليهم السلام , داريم اگر بتوانيم رابطه خود را با آن بزرگوار نگاه داريم و با آن بـه عـالـم ديـگر برويم ,هر چند شفعا در روزقيامت بسيارند ـ كه از آن جمله , شفاعت علما, كه پـاسـداران واقـعـى دين و احكام و مدافع از حدود و ثغور اسلام و جنود حضرت صاحب الامر, عليه الـسـلام , هـستند, و آنچه موقعيت درخشان و جلوه خاصى دارد, همان شفاعت محمد و آل محمد, صلوات اللّه عليهم , است كه شيعيان و مؤمنان را به سر منزل نجات و علو درجات نايل مى نمايد و با اين شفاعت جا دارد كه بگوييم :
طوبى كه خورد آب ز سر چشمه كوثر ـــــ فارغ بود از تربيت باد بهارى .
امـثـال شما مؤمنان متعهد را چه حاجتى به شفاعت مثل اين بنده حقير سراپا تقصير, مى باشد, كه اگرهم از شفاعت به سهمى مفتخرم سازند, آن هم به شفاعت محمد و آل محمد, صلوات اللّه عليه و عليهم , است .
بـر حـسـب احـاديـث شـريـفـه , در صـورتى كه موانع شمول شفاعت در اشخاص نباشد, صاحبان درجـات عـالـى و اعـلا, از صاحبان مراتب پايين تر و ادنا, شفاعت مى نمايند اين شفاعت نه فقط در ارتـبـاط با عفو ازگناهان است , بلكه شامل اخيار و محسنين نيز مى شود و بر علو درجات و كثرت اجر و ثواب آنهامى افزايد .
لذا بر حسب اطلاق روايات , حضرت رسول اكرم , صلى اللّه عليه و آله و سلم , از كل افرادى كه مانعى ازشفاعت از آنها نباشد, شفاعت مى فرمايد, از عصات و گناهكاران امت , از اخيار و صديقين و شهدا وصالحين و بلكه انبيا و ائمه طاهرين , عليهم السلام .
شـفـاعـت از گـنـاهـكاران , موجب بخشش و عفو آنان و [شفاعت ] از ديگران موجب ارتقاى مرتبه وتـقـرب بيشتر مى گردد, به اين معنا, شفاعت حضرت رسول اكرم و ائمه طاهرين , عليهم السلام , همه شخصيت ها و صاحبان مقامات بلند و همه مؤمنين را شامل مى شود و وسايل و اسباب شفاعت از عـصـات نـيـز بـقدرى فراگير است كه حتى نام آنها را نيز فرا مى گيرد, و در صورت ضرورت , كـسـانى كه به نام محمد وعلى و فاطمه و حسن و حسين و نام گذارى شده اند نيز شفاعت , شامل حال آنها مى گردد .
و راسـتـى جـاى تـعـجب است اگر با اين همه شفعا, خصوصا شفاعت كبراى حضرت شفيع الامة , بلكه چنانكه گفته شد, شفيع الانبيا و شفيع الملائكه , ـ پيامبر عظيم الشان اسلام , صلى اللّه عليه و آلـه و سـلـم , ـ وشـفـاعـت اهـل بـيت آن حضرت , صلوات اللّه عليهم اجمعين , و با اين همه اجر و ثـواب هـايى كه براى انواع عبادات و طاعات و اعمال خير و صنوف كارهاى نيك و بر مقرر شده و با اين كه باب توبه مابين مشرق و مغرب بازاست و با وسايل ديگرى كه همه موجب ظهور رحمانيت و رحـيـميت و مغفرت و بخشش خداوند متعال است , شخص , گرفتار تيه شقاوت و سقوط در هاويه عذاب و هلاكت گردد و اگر چه شخصى قليل المعرفت گفت :((عجبت لمن نجى كيف نجى ))
, سـخـن حـق و كـامـل و تـمـام آن اسـت كـه امـام , عليه السلام , فرمود:((عجبت لمن هلك كيف هـلـك )),
زيرا نجات يافتن و سعادتمند شدن , حق ,است و مى بايد كه انسان سعيد و رستگار شود و شقاوت و محروم شدن از فيض خدا, باطل و خلاف اصل است .
بـايـد انـسـان , خـود را در مـسـير كسب اين همه فيوضات ربانيه قرار دهد و راههاى تابش آفتاب رحـمـت حـق را بر روى خود نبندد و همواره از اينكه گناه , او را به سياه چالى بيندازد, كه بيرون آمـدن از آن ناممكن شود, بيمناك باشد و از سؤ عاقبت و استدارج , هميشه بر حذر باشد و آيه زير را كـه نـتيجه استمرار درمعاصى و گناه را تكذيب و استهزاى به آيات خدا را اعلام مى كند, فراموش ننمايد, .
((ثـم كان عاقبة الذين اسؤا السواى ان كذبوا بايات اللّه و كانوا بهايستهزون ))
تا خود را به سؤ اخـتـيـار خـود, در هـلاكت حقيقى نيندازد, نه به رحمت خدا و مغفرت او مغرور گردد و نه از آن مايوس و نااميد شود .
و بـطـور خـلاصـه , در بين تمام عوامل بسيار نجات , و اسباب هلاكت و دمار, بايد بين خوف و رجا بـه سوى رضوان خدا و سعادت دنيا و عقبا, هشيار و آگاه به جلو رفته , از شر شيطان و نفس اماره , به خداوندمتعال , پناه ببرد .
((و لا حول و لا قوة الا باللّه العلى العظيم و آخر دعوانا ان الحمدللّه رب العالمين ))
.
لطف اللّه صافى .
سئوال ٨ = راهنمائى جوانان مشرف به تكليف
محضر مبارك بزرگ مرجع جهان تشيع , حضرت آيت اللّه العظمى صافى (دامت بركاته ) .
با سلام و عرض خسته نباشيد و آرزوى قبولى طاعات آن مرجع عزيز به درگاه حضرت حق تعالى ! .
خواهشمند است با رهنمودهاى حكيمانه خويش , نوجوانان مشرف به تكليف را راهنمايى فرماييد .
از لطف شما صميمانه سپاسگزاريم .
مستدام باشيد , انشا اللّه .
بسم اللّه الرحمن الرحيم .
فـرزنـدان عـزيـز و نـوبـاوگـان گـرامـى كـه به سن بلوغ و شرف صلاحيت توجه تكاليف الهى و خطابات قرآنى نايل شده ايد! .
حقير به شما درك اين شايستگى را تبريك مى گويم .
تـوجـه داشـتـه بـاشـيـد, از اين تاريخ , شما به عضويت در جامعه اسلامى پذيرفته شده ايد كه روى اخلاق شما و گفتار شما و نيز كار شما حساب مى شود و خداوند به شما نشان و اعتبار عطا فرموده اسـت , كـه در هـمـه آيـات((يـا ايـهـا الذين آمنوا)),
به عنوان طرف خطاب و سخن او قرار مـى گـيريد و در جامعه نيزشما به همان اعتبار مهمى كه شرع مقدس ارزش و اعتبار داده , ارزش داريد .
كـار و سـخـن شـمـا كه تا پيش از اين اعتبار شرعى و قانونى نداشت , اكنون اعتبار شرعى مى يابد, تـاامـروز, ديـگران درباره شما تصميم مى گرفتند و صاحب اختيار شما بودند, ولى از امروز, خود, صاحب اختيار خودتان , مى شويد, از امروز محكوم به حكم كسى نيستيد, جز به حكم خدا و پيامبر و ائمه معصومين , عليهم السلام .
عـقـايـد خود را به توحيد, نبوت , امامت , معاد و به كتابها و پيمبران گذشته و ملائكه , با دلايل هر چندمختصر و در عين حال قوى و محكم , در ذهن خود حاضر كنيد, و سعى كنيد كه به حول و قوه الـهـى , براى خداوند متعال بنده اى صالح و براى پيامبر اكرم , صلى اللّه عليه و آله , پيروى راستين و براى ائمه طاهرين ,صلوات اللّه عليهم اجمعين , بخصوص صاحب الامر و ولى عصر, حضرت مهدى , حـجـة بـن الـحـسـن , ارواح العالمين له الفدا, شيعه مخلص و سربازى حقيقى , براى اسلام و قرآن پـاسـدارى امـين و براى همه مؤمنين ومؤمنات برادر يا خواهرى غمخوار و مهربان باشيد, و حقوق همگان مخصوصا حق پدر و مادر و اساتيد وعلما را رعايت كنيد و كوتاه سخن آنكه خود را به اخلاق كريمه اسلامى آراسته سازيد و در نيكى به خلق وقضاى حوايج مردم اهتمام نماييد, در علم و عمل و كـسـب مـعرفت و دانش , هر چه پيش مى رويد و به هرمقام و درجه اى كه مى رسيد, در آن درجه متوقف نشويد و به كمال بيشتر و مقامات بالاتر نظر داشته باشيد, از نعمتها و امكاناتى كه براى ترقى داريد, حداكثر استفاده را بنماييد .
از امروز قدر و ارزش عمر و فرصتها و حتى دقايق زندگى را بدانيد مبادا بيهوده تلف شود! هر يك ازشـمـا, چـنـان بـدانـيـد كه بايد شخص شما و باز هم شخص شما براى اسلام و براى امت اسلام , افتخارآفرين و موجب عزت و عظمت گردد .
اوقات خود را به بطالت , سستى , غفلت و خداى نخواسته اشتغال به مناهى و ملاهى ضايع نسازيد .
در جـهـاد بـا نـفس و هواى نفسانى , كه جهاد اكبر است , كوتاهى نكنيد و سعى كنيد بر غرايز خود مسلطباشيد .
چـنـان بـاشـيـد و چـنـان برويد كه در آينده , از ياد گذشته شاد و خوشحال شويد و سوابق خوب زندگى هميشه موجب اطمينان و آرامش قلب شما باشد .
عـزيـزان مـن ! تـكليف , يعنى اين گوى و اين ميدان , اين شما و اين همه فرصتهاى سعادت بخش , اين نيروها و استعدادهاى خداوندى , تكليف , يعنى ورود به دوره سازندگى , خودسازى , مسؤوليت و ورود درامـتـحـانات الهى و سرآغاز آمادگى براى سير راه تكامل و تعالى , تكليف , يعنى زندگى آگاهانه وخردپسند .
شما خود را براى اين زندگى آماده سازيد و خود را به هيچ چيز و به هيچ كس و به هيچ قيمت , جز به خدا و به ثواب خدا نفروشيد .
((فليس لا نفسكم ثمن الا الجنة فلاتبيعوها الا بها)),
امـيرالمؤمنين , عليه السلام , مى فرمايد: براى نفس شما قيمتى جز بهشت نيست , جانتان و خودتان راغير از بهشت , به چيز ديگرى , نفروشيد .
تـلاش كـنـيـد كـه در هـر رشـتـه و شـغلى كه انتخاب مى كنيد براى جامعه عضوى مفيد و امين بـاشـيـد,چـنان بدانيد كه همه به سعى و تحصيل و تلاش شما نيازمندند, بايد به سهم خودتان اين نيازمنديها را برطرف نماييد .
خـدا را هـيـچـگـاه فـرامـوش نـكـنـيد و از ياد خدا و دعا و عبادت , بخصوص نماز و توسل به ائمه هدى ,عليهم السلام , و زيارت مشاهد مشرفه , نيرو بگيريد, به سوى سعادت و كمال پيش برويد و به لطف و كمك و مدد خداوند اميدوار باشيد كه در قرآن مجيد مى فرمايد:
((و الذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا و ان اللّه لمع المحسنين ))
.
خـداونـد مـتـعال همه شما را از ياران و سربازان واقعى حضرت بقية اللّه الاعظم , ارواح العالمين له الفدا, قرار دهد و بر توفيقات شما بيفزايد .
والسلام عليكم و رحمة اللّه و بركاته .
لطف اللّه صافى .