آيا منشأ اعتقاد به درس ناخواندگی پيغمبر تفسير كلمه (امی) بوده است؟
ادعای اين دانشمند كه می گويد منشأ اعتقاد مسلمانان به درس ناخواندگی پيغمبر فقط تفسير كلمه (امی) بوده است بی اساس است، زيرا:
اولا
، تاريخ عرب و مكه مقارن ظهور اسلام گواه قاطع بر درس ناخواندگی پيغمبر است. قبلا توضيح داده ايم كه وضع خواندن و نوشتن در محيط حجاز، مقارن ظهور اسلام، آنچنان محدود بوده است كه نام فرد فرد كسانی كه با اين صنعت آشنا بودند به واسطه كثرت اشتهار در متون تواريخ ثبت شده است و احدی پيغمبر را جزء آنان به شمار نياورده است.
فرضا در قرآن اشاره و يا تصريحی به اين مطلب نمی بود، مسلمين مجبور بودند به حكم تاريخ قطعی قبول كنند كه پيغمبرشان درس ناخوانده بوده است.
ثانيا، در خود قرآن آيه ديگری هست كه از آيات سوره اعراف كه در آنها كلمه (امی) به كار رفته است صراحت كمتری ندارد. مفسران اسلامی در مفهوم كلمه امی كه در آيات سوره اعراف هست كم و بيش اختلاف نظر دارند، ولی در مفهوم اين آيه از نظر دلالت بر درس ناخواندگی پيغمبر اكرم هيچ گونه اختلاف نظر ندارند.
آن آيه اين است:
(
وَمَا كُنتَ تَتْلُو مِن قَبْلِهِ مِن كِتَابٍ وَلَا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إ
ِذًا لَّارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ
)
.
تو پيش از نزول قرآن هيچ نوشته ای را نمی خواندی و با دست راست خود (كه وسيله نوشتن است) نمی نوشتی. و اگر قبلا می خواندی و می نوشتی، ياوه گويان شك و تهمت به وجود میآوردند.
اين آيه صراحت دارد كه پيغمبر قبل از رسالت نه می خوانده و نه می نوشته است. مفسران اسلامی عموما اين آيه را همين طور تفسير كرده اند. اما مشاراليه مدعی است كه در تفسير اين آيه نيز اشتباه شده است، مدعی است كلمه (كتاب) در اين آيه اشاره به كتابهای مقدس است از قبيل تورات و انجيل، مدعی است اين آيه می گويد تو قبل از نزول قرآن با هيچ كتاب مقدسی آشنا نبودی، زيرا اين كتابها به زبان عربی نبود، و اگر آن كتابها را كه به زبان غير عربی است خوانده بودی مورد شك و تهمت ياوه گويان واقع می شدی.
اين ادعا صحيح نيست. (كتاب) در لغت عربی، بر خلاف مفهوم رايج امروز اين كلمه در زبان فارسی، به معنی مطلق نوشته است، خواه نامه باشد يا دفتر، مقدس و آسمانی باشد يا غير مقدس و غير آسمانی. در قرآن كريم اين كلمه مكرر استعمال شده است:
گاهی در مورد نامه ای كه ميان دو نفر مبادله می شود به كار رفته است، مانند آنچه درباره ملكه سبا آمده است:
(
قَالَتْ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ إِنِّي أُلْقِيَ إِلَيَّ كِتَابٌ كَرِيمٌ
*
إِنَّهُ مِن سُلَيْمَانَ
)
.
ای بزرگان! نامه ای گرامی به من رسيده است. نامه از سليمان است.
و گاهی در مورد قراردادی كه به عنوان سند ميان دو نفر مبادله می شود استعمال شده است:
(
وَالَّذِينَ يَبْتَغُونَ الْكِتَابَ مِمَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ فَكَاتِبُوهُمْ
)
.
بردگانی كه مايل اند طبق يك قرارداد، خود را آزاد كنند، تقاضای آنان را بپذيريد و با آنها قرارداد مبادله كنيد.
و گاهی در مورد الواح غيبی و حقايق ملكوتی كه حكايت علمی از حوادث جهان دارند به كار رفته است:
(
وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ
)
.
هيچ تر و يا خشكی نيست مگر آنكه در نوشته ای روشن مضبوط است.
در قرآن كريم تنها در مواردی كه كلمه (اهل) به اين كلمه اضافه شده و (اهل الكتاب) گفته شده است، اصطلاح خاصی منظور شده است.
اهل كتاب يعنی پيروان يكی از كتب آسمانی. در سوره نساء آيه ۱۵۳ چنين می فرمايد:
(
يَسْأَلُكَ أَهْلُ الْكِتَابِ أَن تُنَزِّلَ عَلَيْهِمْ كِتَابًا مِّنَ السَّمَاءِ
)
پيروان كتاب آسمانی، از تو می خواهند كه از آسمان نامه ای بر آنها فرود آوری.
در اين آيه اين كلمه دو نوبت ذكر شده است: يك نوبت با كلمه اهل و يك نوبت تنها. آنجا كه كلمه اهل به اين كلمه اضافه شده است مقصود كتاب آسمانی است، و آنجا كه تنها ذكر شده يك نامه ساده است.
بعلاوه، جمله(
وَلَا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ
)
خود قرينه است كه مقصود اين است: (تو نه می خواندی و نه می نوشتی، و اگر خواندن و نوشتن می دانستی تو را متهم می كردند كه از جای ديگر گرفته و نوشته ای اما چون تو نه خواندن می دانستی و نه نوشتن، پس جايی برای اين تهمت نيست).
اما اگر مقصود اين باشد كه تو كتابهای مقدس را چون به زبان ديگر است نخوانده ای، معنی آيه اين خواهد بود: (تو قبلا به زبانهای ديگر نمی خواندی و به آن زبانها نمی نوشتی) و البته معنی درستی نيست، زيرا تنها خواندن آن كتابها با آن زبانها كافی بود برای تهمت. لازم نبود كه حتما با آن زبانها بتواند بنويسد، همين قدر كه با آن زبانها می خواند، ولو با زبان خودش می نوشت، كافی بود كه مورد تهمت قرار گيرد.
آری، در اينجا نكته ای هست كه ممكن است مؤيد نظر آقای دكتر سيد عبداللطيف باشد، هر چند خود وی متذكر اين نكته نشده است، هيچيك از مفسران نيز به آن توجه نكرده اند.
در اين آيه كريمه كلمه (تتلوا) به كار رفته است كه از ماده (تلاوت) است. تلاوت همچنانكه راغب در مفردات گفته، اختصاص دارد به قرائت آيات مقدس، بر خلاف كلمه (قرائت) كه اعم است. پس هر چند كلمه (كتاب) اعم است از كتاب مقدس و غير مقدس، اما كلمه (تتلوا) اختصاص دارد به قرائت آيات مقدس.
ولی ظاهرا علت اينكه در اينجا كلمه (تتلوا) به كار رفته است اين است كه مورد بحث، قرآن است و از لحاظ (مشاكله) كه جزء صنايع بديعيه است در مورد قرائت ساير چيزها نيز اين كلمه به كار رفته است، مثل اين است كه چنين گفته باشد: (تو اكنون قرآن تلاوت می كنی، ولی قبل از قرآن هيچ نوشته ای را تلاوت نمی كردی).
آيه ديگری كه مشعر بر درس ناخواندگی رسول اكرم است آيه ۵۲ از سوره شوری است:
(
وَكَذَٰلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِّنْ أَمْرِنَا مَا كُنتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ وَلَٰكِن
.)
ما قرآن را كه روح و حيات است، از (امر) خود بر تو وحی كرديم. تو قبلا نمی دانستی نوشته چيست، ايمان چيست.
اين آيه می گويد تو قبل از نزول وحی با كتاب و نوشته آشنا نبودی. آقای دكتر سيد عبداللطيف از اين آيه ذكری به ميان نياورده است. ممكن است بگويد مقصود از كلمه (كتاب) در اين آيه نيز متون مقدس است كه به زبان غير عربی بوده است. جواب همان است كه در آيه پيش گفتيم.
مفسران اسلامی به دليلی كه بر ما روشن نيست گفته اند مقصود از كتاب، خصوص قرآن است. بنابراين تفسير اين آيه از مورد استدلال خارج است.
ثالثا، مفسران اسلامی هرگز در مفهوم كلمه امی وحدت نظر نداشته اند، در صورتی كه درباره درس ناخواندگی و آشنا نبودن رسول اكرم قبل از رسالت با خواندن و نوشتن، همواره وحدت نظر ميان همه مفسران بلكه ميان جميع علمای اسلام وجود داشته است، و اين خود دليل قاطعی است كه منشأ اعتقاد مسلمين به درس ناخواندگی رسول اكرم تفسير كلمه (امی) نبوده است. اما مفهوم كلمه (امی):