حق زن در چند همسرى
مقدمه عـلل شـكـست چند شوهرى و رواج چند زنى را شرح داديم روشن كرديم كه در پيدايش چند زنـى عـلل گـونـاگـونـى تـاءثـيـر داشـتـه اسـت بـعـضـى از آن عـلل از روحـيـه تـحـكم و استبداد جنس مرد سرچشمه گرفته است و بعضى ديگر ناشى از تـفـاوت وضـع طـبـيـعـى زن و مـرد از لحـاظ سنين استعداد توليد فرزند و قابليت تعداد توليد فرزند بوده است و مى توانسته (مجوزى ) براى چند زنى مرد به شمار رود. امـا عـلت خـاصـى همواره در طول تاريخ در كار بوده كه چند زنى را به عنوان (حقى ) بـراى زن و (وظيفه اى ) براى مرد ايجاب مى كرده است آن ، فزونى نسبى عدد زنان آماده به ازدواج از عدد مردان آماده به ازدواج است
مـا بـراى ايـنـكـه از درازى سـخـن خـوددارى كـنـيـم ، از بحث درباره علتهايى كه ممكن است (مـجوز) تعدد زوجات براى مرد محسوب شود خوددارى مى كنيم ؛ سخن را محدود مى كنيم بـه عـلتـى كـه اگـر وجود داشته باشد تعدد زوجات به صورت (حقى ) براى طبقه نسوان در مى آيد.
بـراى اثـبـات اين مدعا دو مقدمه بايد روشن شود : يكى اينكه ثابت شود طبق آمار قطعى و مـسـلم ، عده زنان آماده ازدواج بر عدد مردان آماده ازدواج فزونى دارد. ديگر اگر چنين چيزى وجـود پـيـدا كند، از جنبه حقوق بشرى و انسانى موجب حقى مى شود براى زنان محروم بر عهده مردان و زنان متاءهل
اما از نظر اول خوشبختانه در دنياى امروز آمار نسبتا صحيحى در اين زمينه وجود دارد. همه كـشـورهـاى جـهـان در هـر چـند سال يك بار سرشمارى مى كنند. در اين سرشماريها كه در كشورهاى پيشرفته به صورت دقيقى صورت مى گيرد، نه تنها عدد مجموع جنس ذكور و مـجـموع جنس اناث به دست مى آيد، بلكه نسبت عدد دو جنس در سنين مختلف به دست مى آيد. مـثـلا روشـن مى گردد كه عدد پسران از بيست ساله تا بيست و چهار ساله چقدر است و عدد دخـتـران از عـدد بـيـسـت ساله تا بيست و چهار ساله چقدر است ، همچنين در ساير سنين عمر. سازمان ملل متحد در سالنامه هاى جمعيت شناسى خود همواره اين آمار را منتشر مى كند و ظاهرا تـاكـنـون شـانـزده نـشـريه در اين زمينه منتشر كرده است آخرين نشريه مربوط است به سال ١٩٦٤ كه در سال ١٩٦٥ منتشر شده است
البـتـه قـبـلا بـايد به اين نكته توجه داشته باشيم كه براى مدعاى ما كافى نيست كه بـدانـيـم مـجـموع عدد جنس ذكور مردم يك كشور چقدر است و مجموع عدد اناث آنها چقدر. آنچه مفيد و لازم است اين است كه بدانيم نسبت مردان و زنان آماده به ازدواج چه نسبت است غالبا نسبت مردان و زنان آماده به ازدواج با نسبت مجموع جنس ذكور و جنس اناث متفاوت است ، و اين دو عـلت دارد : يـكـى ايـنـكـه دوره بلوغ دختران قبل از دوره بلوغ پسران است به همين جهت معمولا در قوانين جهان سن قانونى دختران از سن قانونى پسران پايين تر است و عملا در همه جهان اكثريت قريب به اتفاق ازدواجها ميان مردان و زنانى صورت مى گيرد كه مردان به طور متوسط پنج سال از زنان بزرگترند.
عـلت ديـگر كه علت اساسى است و مهمتر است اين است كه با اينكه مواليد دختر از مواليد پسر بيشتر نيست و احيانا در بعضى كشورها مواليد پسر بيشتر است ، همواره به واسطه اينكه تلفات جنس ذكور از تلفات جنس اناث بيشتر است ، در سنين ازدواج توازن به هم مى خـورد؛ گـاهـى بـه صـورت فـاحشى تفاوت پيدا مى شود و عدد زنان آماده ازدواج بر عدد مـردان آمـاده ازدواج بـه مـقـيـاس وسـيعى فزونى مى گيرد. و لهذا ممكن است مجموع عدد جنس ذكـور يـك كـشـور بـا عـدد جـنـس اناث آن مساوى يا از آن بيشتر باشد، اما در طبقه آماده به ازدواج يعنى طبقه اى كه به سن قانونى ازدواج رسيده اند كار بر عكس بوده باشد.
ايـن مـطـلب از آمـارى كـه در آخـريـن نـشـريـه جـمـعـيـت شـنـاسـى سـازمـان مـلل مـتحد مربوط به سال ١٩٦٤ درج شده كاملا روشن است مثلا در جمهورى كره طبق آمار اين نشريه مجموع جمعيت ٦٣٥ / ٢٧٧ / ٢٦ نفر است از اين مجموع ٢٨٩ / ١٤٥ / ١٣ نفر از جـنـس ذكـورنـد و ٣٤٦ / ١٣٢ / ١٣ نفر از اناث ؛ يعنى در مجموع جمعيت عدد ذكور ١٢٩٤٣ نـفـر بـيـش از انـاث اسـت ايـن نـسـبـت در اطـفـال كـمـتـر از يـك سـاله و اطفال يك ساله تا چهارساله و از پنج ساله تا نه ساله و از دوازده ساله تا چهارده ساله و از پانزده ساله تا نوزده ساله همچنان محفوظ است
آمـار نـشان مى دهد كه در همه اين سنين تعداد ذكور بيش از اناث است اما از بيست ساله تا بـيـسـت و چهارساله اين نسبت عوض مى شود. مجموع عدد ذكور در اين سنين ٣٦٤ / ٠٨٣ / ١ نـفـر اسـت و مـجـموع اناث ٠٥١ / ١١١ / ١ نفر است از اين سنين به بالا كه سنين ازدواج قانونى زنان و مردان است هر چه بالا برويم عدد جنس اناث بيش از عدد جنس ذكور است
تـازه جـمـهورى كره وضع استثنايى دارد كه در مجموع جمعيت عدد ذكور بيش از اناث است اكـثـريـت قريب به اتفاق كشورها نه تنها در سنين ازدواج عدد جنس اناث بيش از جنس ذكور اسـت ، در مـجـمـوع جـمـعيت نيز عدد اناث بيش از ذكور است مثلا در كشور جمهورى شوروى مـجـمـوع جـمـعـيـت ٠٠٠ / ١٠١ / ٢١٦ است و از اين مجموع ٠٠٠ / ٨٤٠ / ٩٧ از جنس ذكور و ٠٠٠ / ٢٦١ / ١١٨ از جـنـس انـاث اسـت و ايـن تـفـاوت در سـنـيـن قـبل از ازدواج و همچنين سنين ازدواج ، يعنى از بيست ساله تا بيست و چهار ساله و از بيست و پـنـج سـاله تا بيست و نه ساله و از سى ساله تا سى و چهار ساله و همچنين تا هشتاد ساله و هشتاد و چهار ساله ، همچنان محفوظ است
و هـمچنين است كشورهاى انگلستان ، فرانسه ، آلمان غربى ، آلمانى شرقى ، چكسلواكى ، لهستان ، رومانى ، مجارستان ، آمريكا، ژاپن و غيره و البته در بعضى نقاط مانند برلن غربى و شرقى تفاوت عدد زن و مرد تفاوت فاحشى است
در هـنـدوسـتـان حـتى در سنين ازدواج عدد مرد بر عدد زن مى چربد. فقط از سنين پنجاه به بـالا اسـت كـه عـدد زن بـر عـدد مـرد فزونى مى گيرد. ظاهرا علت نقصان زن در هند عادت قديمى مردم خرافاتى آن سرزمين است كه زن شوهر مرده را از ميان مى برند.
سـرشـمـارى كـه سـال گـذشـتـه در ايـران بـه عـمـل آمـد نـشان داد كه ايران از كشورهاى اسـتـثـنـايى است كه در مجموع جمعيت ، عدد ذكور بيش از عدد اناث است مجموع جمعيت ايران طـبـق ايـن سـرشـمارى ٠٩٠ / ٧٨١ / ٢٥ نفر است و از اين مجموع ٣٣٤ / ٣٣٧ / ١٣ نفر از جـنـس ذكـورنـد و ٥٧٦ / ٤٤٣ / ١٢ نـفر از جنس اناث مى باشند و مجموعا عدد ذكور ٥٧٨ / ٨٩٣ بيش از عدد اناث است
يـادم هـسـت كـه در هـمـان اوقـات بـعـضى نويسندگان كه در باره تعداد زوجات بحث كرده بـودنـد نـوشته بودند ببينيد برخلاف ادعاى طرفداران تعدد زوجات عدد مرد در كشور ما بيش از عدد زن است ، پس قانون تعدد زوجات بايد لغو شود.
مـن هـمان وقت تعجب مى كردم از اين نويسندگان اينها فكر نمى كنند كه اولا قانون تعدد زوجات مخصوص ايران نيست و ثانيا آنچه براى اين موضوع مفيد است اين است كه بدانيم عـدد مـردان آمـاده به ازدواج با عدد زنان آماده به ازدواج برابر است يا از آن بيشتر است ايـنـكـه در مـجـمـوع عـدد، عـده جـنس ذكور بيش از جنس اناث باشد براى موضوع مورد نظر كافى نيست ديديم كه در جمهورى كره و بعضى كشورهاى ديگر نيز در مجموع نفوس عدد جـنـس ذكـور بيشتر است ولى در افراد آماده به ازدواج عدد جنس اناث بيشتر است بگذريم از ايـنـكـه در كـشورهايى مانند ايران چندان اعتمادى به اين آمارها نيست اگر تنها (ژست پـسـرزايـى ) زنـان ايـران را در نظر بگيريم كه حاضر نيستند حتى در جواب ماءموران سرشمارى خود را دخترزا معرفى كنند و به جاى دختر پسر قلمداد مى كنند، كافى است كه اعـتـمـاد مـا را سـلب كـنـد. جـريـان عـمـلى عـرضـه و تـقـاضـا در كـشـور مـا دليل قاطعى است بر اينكه عدد زنان آماده به ازدواج در اين كشور از عدد مردان بيشتر است ، زيـرا بـا ايـنـكـه تعدد زوجات در همه جاى اين كشور از شهرها و دهات و حتى ميان ايلات معمول بوده و هست ، هرگز كسى در اين كشور تاكنون احساس كمبود زن نكرده و زن بازار سـيـاه پـيـدا نـكـرده است برعكس ، همواره عرضه بر تقاضا مى چربيده است دختران يا زنـان بـيـوه و جـوانـى كـه اجـبارا بدون شوهر مى مانده اند از مردان مجرد بسى افزونتر بـوده انـد. هيچ وقت يك مرد، هر اندازه فقير و بدقيافه بوده ، اگر زن مى خواسته بدون زن نـمـى مـانـده است ، در صورتى كه زنانى كه اجبارا بدون شوهر مانده اند زياد بوده اند. اين جريان مشهود و محسوس بيش از هر آمارى قاطعيت دارد.
اشـلى مـونـتـاگـو در كـتـاب زن جـنـس بـرتـر ضـمـن ايـنـكـه بـيـهـوده مـى كـوشـد مـيـل زن را بـه تـجمل و زينت ناشى از عوامل اجتماعى بداند، به اين حقيقت اعتراف مى كند و مى گويد : در سراسر عالم پيوسته ميزان زنان آماده ازدواج بر مردان فزونى دارد.
آمـارگـيـرى سـال ١٩٥٠ نـشـان داد كـه زنـان آمـاده ازدواج آمـريـكا به اندازه يك ميليون و چهارصد و سى هزار تن بر مردان افزايش دارد. (مجله زن روز، شماره ٦٩، ).
برتراند راسل در كتاب زناشويى و اخلاق فصل مربوط به نفوس ، مى گويد :
(در انـگـلسـتـان كـنونى بيش از دو ميليون زن زائد بر مردان وجود دارد كه بنابر عرف بايد همواره عقيم بمانند و اين براى ايشان محروميت بزرگى است .)
در چـنـد سـال پيش در روزنامه هاى ايران خوانديم كه زنان مجرد آلمان كه پس از تلفات عظيم آلمان در جنگ دوم جهانى از داشتن شوهر قانونى و كانون خانوادگى محروم مانده اند، رسما از دولت آلمان تقاضا كردند كه قانون تك همسرى را لغو كند و اجازه تعدد زوجات بـدهـد. دولت آلمـان ضـمـن يـك درخـواسـت رسـمـى از دانـشـگـاه اسـلامـى الازهـر فـرمـول ايـن كـار را خـواسـتـه و البـتـه بـعـد هـم اطـلاع حاصل كرديم كه كليسا سخت با اين تقاضا مخالفت كرد. كليسا محروم ماندن زنان را و در واقـع شـيـوع فـحـشـاء را بـر تـعـدد زوجـات ، صـرفـا بـه خـاطـر ايـنـكـه يـك فرمول شرقى و اسلامى است ، ترجيح داد.
علل فزونى عدد زنان آماده به ازدواج از مردان عـلت اين امر چيست ؟ چرا با اينكه مواليد دختر از مواليد پسر بيشتر نيست ، عدد زنان آماده ازدواج از مردان بيشتر است ؟
عـلت ايـن امـر واضـح اسـت : تـلفات جنس مرد از تلفات جنس زن بيشتر است اين تلفات معمولا در سنينى واقع مى شود كه مرد بايد سرپرست خانواده اى باشد. اگر اندكى به مرگهايى كه در اثر حوادث پيش مى آيد توجه كنيم از جنگها، غرق شدنها، سقوطها، زير آوار ماندنها، تصادفها و غير اينها خواهيم ديد همه اين حوادث و تلفات متوجه جنس مرد است نـدرتـا زنـى در مـيـان ايـنـهـا ديده مى شود. چه در مبارزه انسان با انسان ، چه در مبارزه انسان با طبيعت ، تلفات متوجه مرد مى شود.
اگـر تـنـهـا جـنـگـها را در نظر بگيريم كه از اول تاريخ بشريت روزى نبوده كه در چند نـقـطـه جـهـان جـنـگ نـبـاشـد و تلفاتى بر مردان وارد نياورد، كافى است كه بدانيم چرا تـوازن زن و مـرد در سـنـيـن ازدواج به هم مى خورد. ميزان تلفات جنگ در عصر صنعت صدها برابر عصرهاى شكار و كشاورزى است تلفاتى كه در دو جنگ اخير جهانى بر جنس مرد وارد شـد كـه ظـاهـرا در حـدود هـفـتـاد ميليون نفر بوده است - مساوى است با تلفاتى كه سابقا در چند قرن از راه جنگ بر بشر وارد مى شد. شما اگر تنها تلفاتى را كه در چند سـال اخـيـر در جـنـگ هـاى مـنـطـقـه اى خاور دور و خاورميانه و آفريقا وارد آمده و هنوز هم در جريان است در نظر بگيريد، مدعاى ما را تصديق خواهيد كرد.
ويل دورانت مى گويد :
(در زوال ايـن عـادت (تعدد زوجات ) عوامل چند دخالت كرده است زندگانى كشاورزى كه حـالت ثـبـاتـى دارد سـخـتـى و نـاراحـتـى زنـدگـى مـردان را تقليل داد و مخاطرات كمتر شد و به همين جهت عده مرد و زن تقريبا مساوى يكديگر شد.)
اين سخن از ويل دورانت خيلى عجيب است اگر تلفات مرد منحصر بود به تلفاتى كه در مـبـارزه بـا طبيعت متحمل مى شود، البته ميان دوره شكار و دوره كشاورزى از اين جهت تفاوت اسـت ؛ در صـورتى كه عمده تلفات جنس مرد از راه جنگ است كه در دوره كشاورزى از دوره شـكـار كـمـتـر نـبـوده اسـت ، و ديـگـر از ايـن راه اسـت كـه مرد همواره زن را تحت حمايت خود گرفته و كارهاى سخت و خطرناك را كه خطر مرگ داشته خود به عهده مى گرفته است ؛ و لهذا اين عدم توازن در دوره كشاورزى نيز مانند دوره شكار وجود داشته است
ويـل دورانـت از دوره مـاشـيـنـى و صـنـعـتـى نـام مـى بـرد و حـال آنـكـه در اين دوره است كه تلفات مرد بيداد مى كند و توازن را به صورت فاحشى بر هم مى زند.