رمز پیروزی مردان بزرگ

رمز پیروزی مردان بزرگ0%

رمز پیروزی مردان بزرگ نویسنده:
گروه: جوانان و ازدواج

رمز پیروزی مردان بزرگ

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: آیة الله جعفر سبحانی
گروه: مشاهدات: 7565
دانلود: 2781

توضیحات:

جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 23 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 7565 / دانلود: 2781
اندازه اندازه اندازه
رمز پیروزی مردان بزرگ

رمز پیروزی مردان بزرگ

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

۱۰ - تاریخ یا آزمایشگاه بزرگ زندگی

تاریخ آئینه تمام نمای ملل گذشته است در آن علل بدبختی نافرجامی ، و یا پیروزی و کامرانی ملتها منعکس می باشد

یکی از خوشبختی های ما همین است که نخستین نفراتی نیستیم که قدم به صفحه زمین گذارده ایم چشمهای بیدار ستارگان شاهد زندگی میلیونها مردمی بوده است که پیش از ما روی این زمین زندگی داشته اند و دارای نشاطها و غمها ، روشنیهاو تیرگیها ، عشقها و کینه ها ، جنگها و صلح ها ، هزاران صحنه مختلف زندگی بوده اند

گرچه آنان بسیاری از اسرار زندگی خود را برای همیشه با خود به خاک برده اند و همراه وجودشان به دریای فراموشی ریخته شده است ، ولی قسمتهای قابل توجه زندگی آنها را نویسندگان یا طبقه های زمین و یا ویرانه های به ظاهر ساکت ، برای ما حفظ کرده ، و آزمایشگاهی بزرگ و پر قیمت از آن برای ما ساخته اند

مطالعه صفحات تاریخ پیشینیان ، بررسی در لابه لای طبقات زمین و دقت در آثار پرشکوه و عبرت انگیز آنها بسیار آموزنده است و عمر ما را به مقیاس قابل ملاحظه ای زیاد می کند

مگر نه این است که حاصل عمر جز یک مشت تجربه چیزی نیست ؟ ! آیا تاریخ عالیترین تجربیات را در اختیار ما نمی گذارد ؟ ! مگر نه تاریخ آئینه تمام نمای زندگی ملل گذشته است و در آن علل بدبختی و نافرجامی و یا پیروزی و کامرانی ملتها منعکس می گردد ؟ !

کتاب آسمانی ما دستور می دهد که زندگی اقوام گذشته را بخوانیم و از خصوصیات زندگی آنها درس عبرت بگیریم(۱۵)

امیرمؤ منان علیعليه‌السلام می فرماید : (فرزندم اگر چه من باملل گذشته همزمان نبودم ، اما تاریخ آنها را با دقت خوانده ام و به پستیها و بلندیهای روزگار و قوانین ملل واقف شده ام من آنچنان تاریخ آنها را خوانده و بر آن مسلطم که گوئی با آنها زندگی کرده ام و در حوادث زندگی با آنها همقدم بوده ام )

تاریخ بهترین راهنمای نسل حاضر است و تدریس آن بمراتب از تدریس فیزیک و شیمی فیزیک و شیمی مشکلتر می باشد مسائل فیزیک و شیمی فرمول دارد اگر استاد بر فرمولها مسلط باشد به خوبی می تواند از عهده تدریس بر آید ، اما تاریخ غور و بررسی و با اصطلاح اجتهاد و قضاوت لازم دارد معلمان تاریخ تا این قوه را در خود احساس نکنند نمی توانند از عهده نتایج عالی تاریخ بر آیند بنابراین هر شخص تاریخ دان را نمی توان مورخ نامید

هزار نکته باریکتر ز مو اینجاست

نه هر که سر نتراشد قلندری داند

کوشش کنیم رموز تاریخ را بفهمیم ، والا سرودن تاریخ سودی ندارد رموز تاریخ همان داروهای تلخ تاریخ است که انسان پس از دقت کامل به دست می آورد و می تواند بیماریهای فردی و اجتماعی را معالجه کند

خوب است هر فرد بینا خصوصا افرادی که زماندار مردم و مصدر کار می باشند تاریخ انگلستان ، تاریخ انقلاب کبیر فرانسه ، بالاخص تاریخ اسلام و سرگذشت سقوط بنی امیه و انقلاب بنی عباس را بدقت بررسی کنند و علل سقوط آنهائی را که سالیان دراز بر مردم حکومت می کردند به دست بیاورند

اصولا باید کوشش کنیم روح مطالعه و خواندن کتاب را در خود ایجاد کنیم ؛ زیرا مطالعه سطح فکر را بالا می برد و قوای دماغی را تقویت می کند

امروزه مقدار مصرف کاغذ در هر کشور ، مقیاس تمدن و ترقی آن است و می گویند سویس که مهد تمدن است ، از تمام ممالک جهان نسبت به جمعیت خود بیشتر کاغذ مصرف می کند

آمارهای دقیقی از تعداد و تیراژ کتابهائی که در یک کشور چاپ می شود برمی دارند و آمار مراجعه کنندگان به کتابخانه های عمومی را ضبط می کنند تا از این راه مقیاس برتری فکری را در هر سال نسبت به سنوات قبل و یا کشورهای دیگر بسنجند

اسرار مؤ لفان و رازهای نهفته آنان در لابه لای کتاب پنهان است روزی که ارسطو خواست کتاب خود را منتشر کند ، اسکندر مقدونی جلوگیری کرد تا دیگران به افکار بلند استاد وی دست نیابند

پاپها و کشیشان در قرون تاریک وسطی با پدید آوردن (شرکت اعضای علم ) در میان گروهی خاص ، دیگران را از خواندن کتاب ممنوع ساختند تا از نادانی و جهالت مردم بیشتر استفاده کنند و بهتر بر آنها حکومت نمایند

کتاب خوب ، سازنده اخلاق و تکمیل کننده شخصیت است کتاب رموز زندگی را می آموزد ، ولی باید از خواندن کتابهای پوچ و بی مغز گریخت ؛ زیرا این قبیل کتابها از فعالیتها دماغ می کاهد به قول دانشمندی : (بگو ببینم چه می خوانی تا بگویم تو چیستی ؟ ! )

و به قول شو پنهاور : (عمر گرانبهاتر از این است که انسان آنرا در خواندن کتابهای پوچ بکار ببرد )

همواره باید بکوشیم که در هر شبانه روز ، وقتی را برای مطالعه کتابهای سودمند و آموزنده اختصاص دهیم و کتاب را بهترین دوست تلقی کنیم

خوشتر از کتاب در جهان یاری نیست

در غمکده زمانه غمخواری نیست

هر لحظه از او بگوشه تنهائی

صد راحتی است هرگز آزادی نیست

۱۱ - استفاده از فرصت

سعدیا دی رفت ، فردا همچنان موجود نیست

در میان این و آن فرصت شمار امروز را

فرصتهای زیادی به دست افراد می افتد ، اما از آن جا که دسته ای روح (کار امروز به فردا انداختن ) را دارند ، این فرصتها را که کلیدهای طلائی راز کامیابی است از دست می دهند در صورتی که نه تنها کار امروز را نباید به فردا انداخت بلکه اگر امکان دارد ، باید کار فردا را هم امروز انجام داد

از ابومسلم خراسانی پرسیدند راز کامیابی شما چه بوده است ؟ ! گفت : (هرگز کار امروز را به فردا نیفکندم ) چه بسا نیروئی که برای تاءخیر انداختن کار مصرف می شود ، برای انجام خود آن کار کافی باشد برخی از دانش آموزانی که در امتحان خرداد ماه قبول نمی شوند و باید در شهریور ماه امتحان بدهند ، از فرصت حداکثر استفاده را می کنند و بعضی گرفتار اوهام و افسوس خوردن می شوند و وقت را با آه کشیدن به پایان می رسانند

عده ای از مردم هستند که غالبا عارف منش و درویش مآبند ؛ کارشان اشک فشانی بر گذشته است و مرتبا می گویند : (اگر ما فلان باغ را خریده بودیم سود کلانی نصیب ما می گشت و اگر در فلان دانشگاه ثبت نام کرده و ادامه تحصیل داده بودیم ، اکنون از شخصیتهای بزرگ کشور بودیم ) تمام وقت خود را با افسوس خوردن و روی (قبر دیروز) گریه کردن تلف می کنند در حالی که اگر از این پس بکوشند ممکن است به همه و یا به قسمتی از آرزوهای خود برسند

وقت گذشته را نتوانی خرید باز

مفروش خیره کاین گهر پاک بی بهاست

گروهی در نقطه مقابل آنها هستند اضطراب آینده آنها را از کار در آن لحظه ای که در دست دارند ، باز می دارد دانش آموزانی را دیده ایم که مرتبا دم از رفوزه شدن می زنند ؛ مرتبا می گویند : (مبادا تجدیدی شویم ، مبادا قبول نشویم ) این اضطراب آنان را از مطالعه و کار باز می دارد و فرصت را از دست می دهند چه زیبا سروده آن سراینده تازی زبان :

مافات مضی و ما سیاءتیک فاین قم

فاغتنم الفرصه بین العدمین

یعنی : آنچه را از دست دادی ، گذشته است و آینده هنوز نرسیده (بیجا غصه آنرا مخور) هم اکنون برخیز و این لحظه را که از هر دو طرف به نیستی می رسد ، غنیمت بشمار

و سعدی شیرین زبان نیز در این باره گوید :

سعدیا دی رفت و فردا همچنان موجود نیست

در میان این و آن فرصت شمار امروز را

بهترین فرصت برای کار کردن ، دانش آموختن و ثروت اندوختن جوانی است و بلندترین نقطه زندگی نیز دوران جوانی است عشق و امید و نشاط جوان و نیروهای فعاله و خلاقه او سرشار است ، ولی پس از مدتی ، قدرتهای معنوی و مادی وی رو به کاهش می گذارد و اعصاب قدرت و استحکام خود را از دست می دهد چشم کم نور می شود و نیروهای خلاقه ناتوان می گردد

مولای متقیان می فرماید : (انسان هنگامی پی به ارزش جوانی و تندرستی می برد که آنها را از دست داده باشد )

از سفارشهای پیامبر اسلام به یکی از شاگردان بزرگ خود (ابی ذر) این است : (پیش از آنکه پیری تو فرا رسد ، ارزش جوانی را بدان )

زینت باغ است درخت جوان

پیر شود بر کندش باغبان

شاخ جوان به هر گلی نوبر است

شاخه پیر ، از پی خاکستر است

مردان بزرگ و کامیاب همواره بر گذشته افسوس نمی خوردند و اضطراب آینده آنها را از کار در فرصتهای مناسب باز نمی داشت

دستگاه آفرینش در انسان یک عقل طبیعی آفریده است که در تمام افراد با بالا رفتن سن، رشد می کند در کنار این عقل طبیعی می توانیم یک عقل اکتسابی در پرتو علم و تجارب نیز به دست بیاوریم و این دومی در حقیقت مکمل و پرورش دهنده آن عقل طبیعی است

مردان کامیاب کسانی بودند که از فرصتهای دوران کودکی و جوانی و مراحل بالاتر خوب استفاده کردند و عقل فطری را با عقل اکتسابی پرورش دادند و بهترین فرصت برای این کار دوران جوانی است

پیامبر اسلام فرمود : (فرصت بسان ابر بهاری می گذرد و کامیابی از آن کشاورزی است که از آن بهره برداری کند .)

کسانی که به ارزش وقت و عمر خود پی برده اند ، اوقات گرانبهای خود را بیهوده مصرف نمی کنند گروهی از دانشمندان برخی از آثار خود را در مواقعی نوشته اند که اکثر مردم به اتلاف آن اهمیت نمی دهند

مثلا دکتر (ماردن کود) یکی از آثار خود را در ضمن رفتن از خانه بیماری به خانه بیمار دیگر نوشته است

(دکتر بورنی ) زبان فرانسوی و ایتالیائی را در طی رفتن به اداره و بازگشت از آن یاد گرفت

فقید علم و ادب مرحوم مدرس خیابانی یکی از آثار گرانبهای خود را که در پیرامون مترادفات زبان فارسی می باشد موقع صرف صبحانه نوشته است(۱۶)

ناپلئون در واقعه (ارکولا) با ۲۵ سوار بر دشمن غلبه کرد ؛ زیرا دشمن خسته بود و او فرصت را مغتنم شمرد و با این عده کم بر دشمن چیره گردید

گروهی آنچنان عمر خود را تلف می کنند که گوئی دشمن وقت و عمر خود هستند امروز بسیاری از سرگرمیها بیش از آنچه جنبه تفریحی داشته باشند ، قاتل و کشنده وقت می باشند

البته اعصاب خسته احتیاج به تفریح و سرگرمی دارد و هرگز نباید آنچه را که جنبه تفریحی دارد به حساب اتلاف وقت نهاد ؛ زیرا گردش و تنفس ، ملاحظه مناظر زیبا و شرکت در مجالس انس و نشاط ، اعصاب ما را از فرسودگی نجات بخشیده ، و چرخ حیات را روغن کاری می نماید

البته نباید هرگونه کار بیهوده و کشنده وقت و تلف کننده عمر گرانبها را به حساب تفریح و تفرج گذارد

جوانان امروز برای استراحت ، به فیلمهای سینما و تلویزیون و مطالعه مجلات و روزنامه و کتابهای هفته و سال پناه می برند ، ولی باید بدانند هر فیلمی قابل دیدن نیست و هر کتابی آموزنده نشاط بخش و مفید نخواهد بود

ضررهای سهمگین فیلمهای جنائی و پلیسی ورمانهای عشقی و سکسی قابل توصیف نیست و غنچه جوانی را قبل از آنکه شکوفا شود پژمرده می سازد

۱۲ - قاطعیت و تصمیم

خطوط صورت و قیافه مردان بزرگ حاکی از اراده و قاطعیت آنهاست و برندگی از قیافه و رفتار آنها می بارد

انسان بسان حیوانات دیگر دارای نیروی اراده است لگام اراده حیوانی به دست غریزه حیوانی است ، اما اراده انسان باید به دست عقل و خرد باشد

اگر ما در این فصل درباره قاطعیت و تصمیم سخن می گوئیم نه باین معنی است که لگام اراده را به دست هوی و هوس بدهیم ، و هر کاری را که مطابق غرائز حیوانی بود انجام دهیم ؛ زیرا در این صورت حیوانی بیش ، نخواهیم بود ، و در لب پرتگاه سقوط قرار خواهیم گرفت

بلکه مقصود این است که پس از دقت و تشخیص ، بعد از آنکه سود و زیان کار را سنجیدیم و عقل و خرد آن را پسندید ، باید با قاطعیت و تصمیم هر چه محکمتر هدف را تعقیب کنیم و بدانیم هر کاری به اندازه مشکلات و سختیهایش ، اراده راسخ تر و تواناتر لازم دارد رمز موفقیت ، داشتن اراده تواناست که مشکلات را از میان بردارد

خطوط و قیافه مردان بزرگ حاکی از اراده و قاطعیت آنهاست و برندگی از قیافه و رفتار آنها می بارد

افراد قوی الاراده همواره مورد احترام مردم هستند و از تعرض دیگران مصونند ، ولی اشخاص ضعیف الاراده مورد تعرض سوء استفاده کنندگان واقع می شوند

تردید بلای کامیابی و نشانه بارز ضعف اخلاق است و ضربه محکمی بر هوش و نبوغ می زند اسکندر میگفت یکی از رموز کامیابی من ، قاطعیت و اجراء تصمیم بود و از دودلی پس از تصمیم بیزار بودم

تیمور لنگ ، ناپلئون و نادر که از نوابغ نظامی جهانند دیر تصمیم می گرفتند ، لکن از تصمیم خود بر نمی گشتند

مرد مصمم مانند سرباز آماده به خدمت است که به او دستور آماده باش داده شده ؛ به پیشباز حوادث می رود مشکلات او را از هدف باز نمی دارد و تلخیهای راه هدف ، ممکنات را در نظر او به صورت محال جلوه نمی دهد

گوته می گوید : (مرد با اراده ، جهان را مطابق میل خود عوض می کند )

رستم فرخ زاد ، فرمانده کل نیروهای ایران در قادسیه ، از فرمانده کل نیروهای اسلام نماینده ای خواست سعد و قاص فرمانده کل قوا (ربعی بن عامر) را فرستاد

او وقتی وارد بارگاه رستم گردید ، دید رستم روی تخت زرین نشسته است و دربارگاه او فرشهای عالی گسترده شده و متکاهای زربافت نهاده اند

این مظاهر فریینده ذره ای از استحکام اراده او نکاست وقتی به بساط رستم نزدیک شد ، اسب خود را نهیب زد و با اسب وارد خرگاه رستم گردید ماءمورین خواستند از ورود او با این حالت جلوگیری کنند او گفت : (شما از ما نماینده خواسته اید و من به عنوان نماینده مسلمانان آمده ام ؛ اگر نمی خواهید ، برمی گردم )

او با کمال وقار و طماءنینه در حالی که قدمهای خود را کوچک برمی داشت ، تا نزدیک تخت رستم آمد ، فرشها را عقب زد ، روی خاک نشست و گفت : (ما با این زیورها عادت نکرده ایم )

مترجم رستم از نماینده مسلمانان از علت یورش آنها و سپاه اسلام پرسید او در پاسخ گفت :

خدا ما را مبعوث کرده تا بندگان خدا را از ظلم و فشار برهانیم و آنها را به اسلام رهبری کنیم اگر آنها سخن ما را پذیرفتند ، با آنها کاری نداریم ؛ والا با آنها نبرد می کنیم اگر بکشیم و یا کشته شویم ، به بهشت میرویم

صلابت و رسوخ اراده این مرد بیابانی رستم را مبهوت ساخت و گفت : (به ما مهلت بدهید تا با بزرگان خود مکاتبه کنیم و مشورت نمائیم )نماینده اسلام گفت : (ما می توانیم تا سه روز مهلت بدهیم و تاءخیر بیش از آن درست نیست )

رستم گفت : (معلوم می شود تو فرمانده کل قوا هستی که می توانی با ما قرار بگذاری ) گفت : (نه ، فردی از مسلمانان هستم همه مسلمانان یک پیکر و اعضاء یک بدنند و اگر یکی از آنها امان داد ، بر دیگران لازم است امان او را بپذیرند )(۱۷)

در جنگ جمل که میان علیعليه‌السلام و پیمانشکنان در گرفت ، امیر مؤ منان پرچم حمله را به دست فرزند عزیز خود ، محمد حنفیه ، داد و برای تقویت اراده فرزندش جمله هائی گفت او چنین فرمود :

اگر کوههای اطراف بصره از جای خود کنده شوند ، تو هرگز از جای خود تکان نخور و پا به فرار و عقب نشینی مگذار دندانهای خود را روی هم بگذار و فشار ده ، تا نیروی اراده و تصمیم از داخل وجود تو سخت بجوشد کاسه سر را در راه خدا عاریت ده با دیدگان تیز بین سربازیت ، حرکات دشمن را در تمام میدان در نظر بگیر و چشم خود را از هرگونه ناگواری بپوشان و با قدرت اراده و قاطعیت مخصوص ، همه را نادیده بگیر بدان ! پیروزی نهائی از ناحیه خداست و ما موظفیم از طریقی که نشان داده است وارد شویم(۱۸)

امیرمؤ منان یکی از سرداران خود را در نامه ای که به مردم مصر ، محل ماءموریت آن سردار ، نوشت چنین توصیف می کند :

ای مردم مصر یکی از بندگان خدا را به سوی شما فرستادم که در روزهای ترس به خواب نمی رود و از دشمنان در اوقات ترس و هراس نمی ترسد بر بدکاران از آتش سوزان سختتر است او شمشیری است از شمشیرهای خدا که تیزی آن کند نمی شود و ضربت آن بی اثر نمی گردد(۱۹)

خود مولای متقیان از مظاهر بزرگ قاطعیت و قوت اراده بود او در نامه ای که به یکی از فرمانداران نوشته می گوید : (به خدا سوگند ، اگر همه عرب برضد من بسیج شوند ، من هرگز به آنها پشت نمی کنم )(۲۰)

ما در صورتی از تمام مواهب طبیعی و از هوش و ذکاوت و منابع تحت الارضی برخوردار می شویم که از یک اراده مغلوب نشدنی بهره مند باشیم ؛ زیرا انسان در پرتو اراده آهنین می تواند از آنها بهره کافی بگیرد

اعتماد به نفس جز این نیست که انسان به رهبری عقل و خرد در پرتو قدرت اراده و با یک تصمیم و جزم و قاطعیت ، کار را تعقیب کند و خود را بر انجام آن عمل توانا و قادر بشمرد و از تلقینات سست کننده اراده جدا بپرهیزد

جهانگردان و مردان مثبت و پایه گذاران علوم و صنایع کسانی بودند که واژه های (نمی شود) و (نمی توانیم ) را از قاموس زندگی حذف کرده بودند و به همه چیز به رهبری عقل از دریچه (می شود) و می توانیم ) می نگریستند مرد منفی باف و ضعیف الاراده نه تنها نمی تواند از موقعیتهای مفید استفاده کند ، بلکه همیشه مزاحم دیگران بوده و نیروی باطنی خود را در جلوگیری از کار و پیشرفت و ایجاد مانع به کار می برد

یکی از عوامل تشدید و تقویت اراده ، عشق و شوق به کار و هدف است نخست انسان باید بکوشد تا به هدف اشتیاق پیدا کند در خواب و بیداری جز صورت و رؤ یای هدف چیزی نبیند ؛ بطوری که فکر او بدون توجه ، به سوی مقصد کشیده شود

اهرام مصر ، کاخ کسری ، ابنیه باشکوه و کتابهای ده یا صد جلدی از آثار اراده های مغلوب نشدنی است

اشخاص بی اراده مانند کاغذی هستند که در روی شط عظیمی قرار گیرند و کوچکترین اراده ای از خود نداشته باشند ، ولی مردان مصمم بسان شناوران ماهری هستند که در پرتو اراده و فعالیت بدنی ، به هر سو بخواهند ، آب را می شکافند و می روند

ناپلئون می گفت باید کلمه نمی شود از قاموس زندگی و از لغت محو گردد او از شنیدن واژه های نمی شود ، نمی توانم و نمی دانم بسیار دلتنگ می شد و می گفت : (بخواه می شود)

امروز بسیاری از بیماریها را از طریق تقویت اراده و تصمیم معالجه می کنند و حل بسیاری از مشکلات در پرتو قدرت اراده گشوده می شود به قول حافظ :

در ره منزل لیلی که خطرهاست بسی

شرط اول قدم آنست که مجنون باشی

۱۳ - آشنائی به اوضاع زمان

کسی که به اوضاع و شرائط زمان خود آشنا گردد ، مورد هجوم امور ناگهان واقع نمی شود

باید قبل از هر کار اوضاع زمان و مقتضیات روزگار را بدقت بررسی کرد ؛ سپس مطابق شرائط زمان نقشه ریخت و با نادیده گرفتن این شرط بسیاری از رنجها و کارها به ثمر نمی رسد

گفتاری در این باره از امام ششم داریم امام صادقعليه‌السلام فرمود : ( العالم بزمانه لا تهجم علیه اللوابس(۲۱) ) ، یعنی : کسی که به اوضاع زمان و روزگار خود آشنا باشد ، هرگز مورد هجوم امور ناگهانی واقع نمی شود

این سخن یک جهان ارزش دارد ؛ و اگر مسلمانان یا ملل عقب مانده جهان در سیاست و کشورداری به این اصل حیاتی توجه می کردند ، هرگز مغلوب ملل فاتح نمی گشتند بیشتر خیره سریها و بدبختی ها به علت غفلت از اوضاع و تبدلات شگرف و عمیقی است که در ملل فاتح به وجود می آید و ملتهای ضعیف از آن غافلند

تمدن اسلامی ، قدرت نمائی ارتش یکتاپرستی و نبوغ پیشروی آنها در علوم و صنایع و فنون نظامی و سربازی ، کوچکترین تحولی در روم غربی به وجود نیاورد آنها بقدری از تحولات جهان بی خبر بودند که وقتی سربازان اسلام قسطنطنیه را محاصره کرده بودند ، دانشمندان آنها در یک مساءله خرافی بحث می کردند و آن این که آیا بر سر یک سوزن چند فرشته می تواند جای بگیرد

تاریخ تکرار می شود همین رکود و خمود درباره مسلمانان پس از آنکه به اوج ترقی رسیدند رخ داد رهبران کشورهای شرق و بالاخص ممالک اسلامی از تحولات عمیق و ریشه داری که در کلیه زندگی مردم باختر زمین رخ می داد ، به کلی غافل بودند آنها موقعی بیدار شدند که اروپا علوم و صنایع را تسخیر کرده بود

شکستهای پیاپی دولت عثمانی از ملل اروپا ، آنی دولت عثمانی را بیدار نکرد سران حکومت در حالت غفلت به سر می بردند وقتی چشم آنها به هواپیمای دشمن که فضا را می شکافت افتاد ، گروهی خیره خیره می نگریستند و گمان نمی کردند که این کار ، کار بشر باشد ؛ بلکه تصور می نمودند که این عملیات مربوط به فرشته و پری هاست

قرن نوزده میلادی قرن طلائی صنایع و اختراعات بود ، ولی ایران عزیز در آن دوران گرفتار کشمشهای داخلی و زد و خوردهای ملوک الطوایفی بود زمانداران بقدری در خواب خرگوشی فرو رفته بودند که از آن صفحه گیتی بکلی بی خبر بودند بد نیست به عنوان نمونه این خبر را بشنوید :

در دوران زمانداری فتحعلیشاه ، ناپلئون که در صدد تسخیر هند بود و می خواست آن کشور زرخیز را از چنگال کمپانی انگلیس بیرون کشد ، نامه ای برای جلب قلوب دولت و ملت ایران به شاه قاجار نوشت در تمام دربار شاه ، یک نفر پیدا نشد نامه ناپلئون را ترجمه کند و از دادن نامه به کنسولگری و اعضاء بیگانه روی مصالحی خودداری کردند و نامه را به کنسولگری ایران در بغداد فرستادند تا برخی از اعضاء آن که به زبان فرانسه آشنائی داشتند ، آنرا ترجمه کنند(۲۲)

یک چنین ملت خواب آلود نمی تواند استقلال سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی خود را حفظ کند و همواره باید وابسته به ملل بیگانه زندگی کند

اینجاست که شاعر توانا و سخن ساز ایرانی شعله های غم و اندوه خود را در قالب شعر ریخته چنین می گوید :

مائیم که از پادشهان باج گرفتیم

ز آن پس که از ایشان کمر و تاج گرفتیم

دیهیم و سریر از گهر و عاج گرفتیم

اموال و ذخایرشان تاراج گرفتیم

و اندیشه نکردیم ز طوفان و زتیار

در چین و ختن و لوله از هیبت ما بود

در مصر و عدن غلغله از شوکت ما بود

در اندلس و روم عیان قدرت ما بود

غرناطه و اشبیلیه در طاعت ما بود

صقلیه نهان در کنف رایت ما بود

فرمان همایون قضا آیت ما بود

جاری به زمین و فلک و ثابت و سیار

مضون اشعار مربوط به دوره ای است که مسلمان و ایرانیان ، بیدار و فعال بودند و به عبارت صحیح تر مربوط به گذشته پرافتخار جهان شرق اسلامی است اکنون وضع چگونه است ؟ از زبان همان سراینده بشنوید :

افسوس که این مرزعه را آب گرفته

دهقان مصیبت زده را خواب گرفته

خون دل ما رنگ می ناب گرفته

و ز سوزش تب پیکر ما تاب گرفته

رخسار هنر ، گونه مهتاب گرفته

چشمان خرد ، پرده ز خوناب گرفته

ثروت شده بیمایه و صحت شده بیمار

دستگاه بزرگ پاپ پس از یک حکومت ظالمانه طولانی درهم کوبیده

شد ؛ زیرا او با تشکیل دادن دائره (انگیزیسیون ) خواست قدرت جهانی خود را حفظ کند ، اما سخت در اشتباه بود او از تحولات عمیق و اصیلی که در دل توده های مردم به وجود آمده بود و هر لحظه می خواست افکار پوشالی پاپها را به صورت توده خاکستر درآورد غافل بود و آنها را نادیده می گرفت

او تصور می کرد که زجر و کشتن و جبر و عنف می تواند جلو این سیل را بگیرد ، ولی این اندیشه از بی اطلاعی وی به دگرگونیهای روزگار بود و اگر در آخرین لحظات حیات خود ، نقشه نوی نمی ریخت و خود را با وضع زمان تطبیق نمی نمود ، اکنون از آئین مسیح در جهان اثری باقی نمی ماند

او چشمهای خواب آلود خود را پاک کرد و با تغییر مسیر ، با تاسیس دبستان و دبیرستان و دانشگاه ، با خدمات اجتماعی و علمی توانست موقعیت خود را باردیگر بازیابد

در قرن نوزده میلادی ، امیر کبیر متوجه تحولات غرب شد و شرائط زمان را درک کرده و فهمید دیگر دوران جنگ با شمشیر و تیر و کمان سپری شده ، و صنایع نحوه تولید را دگرگون ساخته است

وی با آشنائی به اوضاع جهان و بررسی دقیق دریافت که یکی از علل بدبختی کشورهای عقب افتاده این است که اقتصاد وابسته به غرب ، این کشورها را به صورت بازار کالاهای غرب درآورده و اروپا تولید کننده و این کشورها مصرف کننده کالاهای آنان شده اند او نیز دریافت که این وابستگی و یا به عبارت بهتر این بیچارگی و دریوزگی سبب شده است صنایع و استعداد ایرانی بکلی از بین برود

لذا در اوایل سال ۱۲۶۶ هجری قمری مطابق با ۱۸۴۹ میلادی بنای دارالفنون را آغاز کرد و ساختمان شرقی آن را در اواخر ۱۲۶۷ بپایان رسانید

وی افراد مورد اطمینان خود را به وین فرستاد تا یک نفر معلم پیاده نظام ، یک نفر معلم توپخانه ، یک نفر معلم سواره نظام ، یک نفر معلم هندسه ، یک استاد معدن شناس ، دو نفر معدتچی ، یک معلم طب و جراحی و ʙà نفر داروساز از کشور اتریش با حقوق سالی چهار هزار تومان برای مدت پنج یا شش سال است ΘϘǙŠ نمایند

امیر به منظور بسط صنایع ، سرمایه های کافی در اختیار اهل فن گذاشت و در ساری کارخانه شکر ریزی ، در تهران کارخانه ریسمان ریسی و چلوار بافی ، در کاشان کارخانه حریر بافی و در اصفهان و تهران کارخانه سماور سازی و کالسکه سازی تاءسیس کرد و به نساجان اصفهان و کاشان کمکهای فراوان نمود و استاد کاران را در ایجاد منسوجات و مصنوعات جدید و اختراع در زمینه های مختلف ، تشویق کرد و نمایشگاهی از محصولات صنعتی ملی ایران در ارک تهران ترتیب داد

متاءسفانه برای خاموش کردن این مشعل فروزان ملت ، دسته های خائن به راه افتادند و در اوائل افتتاح دارالفنون در سال ۱۲۶۸ دژخیمان قاجار او را کشتند

روزی که راه شوسه و خودرو در ایران رواج یافت ، بازار رانندگی اسب و الاغ و کجاوه رونق خود را از دست داد و کجاوه داران به ناله و زاری پرداخته و از حکومت وقت خواستند که برای رانندگان خودروها پروانه کسب صادر نکند

این افکار ، محصول بی خبری از تحولات جهانی بود

چه بسا بازرگانان ما دست به کارهائی می زنند که جهان امروز آن را نمی پسندد ؛ و حقیقت عمل آنها مبازره با تحول و تکامل است و بالنتیجه با شکست قطعی روبرو می شوند

اینجاست که ما به ارزش گفتار یکی از پیشوایان بزرگ خود پی می بریم که فرمود : ( لا تعادوا الایام فتعادیکم ، ) یعنی ، با زمانه ستیزه نکنید و گرنه با شما ستیزه خواهد نمود

مرد موفق کامیاب کسی است که روح زمان را درک کند و وجود رقیب و دشمن را مایه ترقی بداند

دانشمندان ، دشمن را وسیله کامیابی انسان می شمارند ؛ زیرا دشمن بهترین آئینه ای است که می تواند معایب ما را در بیان و قلم خود منعکس سازد و ما را از نخوت و غرور پائین آورده و گاهی به بروز استعدادهای نهفته کمک کند

ترقیات شرق و غرب معلول رقابتهاست اگر رقابت از میان برود ، استعدادها ، مثل گل شکفته نمی شود