۱۹ - انعطاف پذیری در برابر حوادث
گیاهان و درختان سرسبز در برابر طوفان و بادهای سهمگین ، با انعطاف خاص ، وجود و بقاء خود را حفظ می نمایند ، ولی درختان خشک بر اثر عدم انعطاف از جای کنده می شوند
انعطاف با تملق و چاپلوسی و ابن الوقت بودن و از این شاخه به آن شاخه پریدن ، فرق روشن دارد ابن الوقت و متملق هدف مشخصی ندارد و به اصول صحیحی پایبند نیست ؛ به هر صورتی در می آید و با ماسکهای گوناگون در صحنه زندگی ظاهر می شود و برای سود جوئی و ارضاء شهوات خود ، همه اصول را زیر پا می گذارد
ولی فرد انعطاف پذیر تا آنجا که به اصول و هدف وی زیان وارد نشود ، با مردم حتی دشمن کنار می آید و برای حفظ اصول و مبانی فکری و علمی و پایه های واقعی زندگی ، از یک سلسله منافع می گذرد و به خواسته های مردم جواب مثبت می گوید
حوادث جهان مانند طوفان سهمگین و ریشه کن است طوفان از نقطه ای برمی خیزد و به اشجار و مزارع و گلها و درختان سرسبز با خم شدن و انعطاف خاص ، طوفان را رد می کنند و پس از دقیقه ای سرجای اول خود باز می گردند و قامت خمیده خود را راست می کنند ؛ ولی درختان خشک و سرسخت در برابر بادهای شدید سینه سپر کرده و از جهت انعطاف ناپذیری که معلول صلابت و خشکی آنهاست ، از پای در آمده و از بیخ و بن کنده می شوند
پیشوای بزرگ ما ، پیامبر اسلام ، در بیان انعطاف پذیری بیان شیوائی دارد که در اینجا می آوریم :
( مثل المؤ من مثل السنبله تحرکها الریح فتقوم مره و تقع اخری ، و مثل الکافر مثل الازره لا تزال قائمه حتی تنقلع )
یعنی : مؤ من مانند سنبل است که هنگام طوفان انعطاف می پذیرد و در برابر باد مقاومت نمی کند ، ولی کافر بسان درخت خشک مقاومت می کند و از جای کنده می شود
سختگیری و ابزار خشونت در کارهای جزئی موجب عقب ماندگی و بدنامی است و انسان را از نیل به مقامات بزرگ و اهداف کلی باز می دارد لذا یک شخص در صورتی می تواند یک فرد اجتماعی باشد که به طور صحیح انعطاف داشته باشد
اگر متن پیمانی را که پیامبر اسلام در سال هشتم هجرت با ملت بت پرست قریش بست ملاحظه کنید ، از انعطاف پذیری پیامبر سخت تعجب خواهید کرد این انعطاف آن روز مورد اعتراض گروهی از بی خبران واقع شد ، ولی گذشت زمان ثابت کرد که این انعطاف دهلیز پیروزی در آینده بود
مانع مهم برای پیشرفت اسلام ملت قریش بود ؛ زیرا آنان با حملات پیاپی خود همه گونه آزادی را از پیامبر سلب کرده بودند وگرنه منطق پیامبر آنچنان قوی و نیرومند بود که در مدت کوتاهی می توانست با اعزام مبلغ و انتشار قرآن ، شبه جزیره عربستان را زیر لوای آئین یکتاپرستی در آورد ، ولی این گروه لجوج با تحریکات مستقیم و غیره مستقیم ، وقت فرصت را از پیامبر گرفته بودند پیامبر می خواست به ابلاغ رسالت خود بپزدازد و برای به دست آوردن این هدف پیمانی با قریش بست و در آن انعطاف عجیبی از خود نشان داد اینک به نمونه ای از آن اشاره می کنیم :
دبیر پیامبر ، امیرالمؤ نان علیعليهالسلام
، در آغاز صفحه نوشت : بسم الله الرحمن الرحیم نماینده قریش گفت : (ما عربهای بت پرست با لفظ رحمان و رحیم آشنائی نداریم باید به رسم عرب نوشته شود ، بسمک اللهم ) پیامبر پذیرفت و دبیر پیامبر جمله بسمک اللهم را نوشت
سپس دبیر به دستور پیامبر نوشت : (این پیمان صلحی است که محمد ، رسول خدا ، با نماینده قریش برقرار نمود ) فورا نماینده قریش گفت : (هرگز ما محمد را پیامبر خدا نمی دانیم و اگر می دانستیم هرگز با او از در جنگ وارد نمی شدیم ) پیامبر دستور داد که علیعليهالسلام
لفظ (رسول خدا) را پاک کند
یکی از مواد پیمان این بود که اگر مردی از زیر لوای شرک محیط مکه به مدینه ، مرکز اسلام ، بگریزد ، باید دولت اسلام او را به مقامات قریش تحویل دهد ، ولی اگر مسلمانی از مدینه به مکه پناهنده شود قریش خود را ملزم به تحویل دادن فراری نمی داند
پیامبر این ماده را نیز برای این که فکر او و پیروانش از ناحیه قریش آسوده شود تا به کارهای اساسی و اصلی خود برسد ، پذیرفت