• شروع
  • قبلی
  • 22 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 3670 / دانلود: 1647
اندازه اندازه اندازه
زندگانی بقیة الله امام مهدی (ارواحنا فداه)

زندگانی بقیة الله امام مهدی (ارواحنا فداه)

نویسنده:
فارسی

امام زمان در آيات و روايات

ظهور عزيرعليه‌السلام وبازگشت عيسىعليه‌السلام ورجعت بهرام در اديان يهودى ومسيحى و زردشتى با ظهور خاتم اوصيا، حضرت حجّتعليه‌السلام تحقّق خواهد پذيرفت.

تفسير پنجاه آيه قرآن و دهها حديث از پيامبر اكرم و صدها روايت نقل شده از اهل بيت همه با ظهور آن حضرت صورت تمام به خودمى گيرد.

بيش از ۶۵۷ حديث در باره مهدى موعود به تواتر نقل شده است.(۱۳)

اين روايتها را بزرگان اصحاب پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل كرده اند. در باره ظهورآن حضرت، دانشمندان اهل سنّت بيش از ۱۴۴ كتاب نوشته اند.(۱۴)

بسيارى از دانشمندان مسلمان، از مذاهب مختلف، مدّعى تواترحديث در اين باره هستند و ما نيازى به بحث با اديان آسمانى در باره شخص امام مهدى نداريم چون داراى زمينه مشترك حديث با آنها نيستيم بلكه به جاى پرداختن به اين كار بايد به بحث پيرامون نظريه اى بپردازيم كه مى گويد: حضرت مهدى در آخر الزمان متولّد مى شود و سپس ظهورمى كند. ما گمان مى كنيم زندگى طولانى امام، به عنوان يك مشكل روانى كه در برابر ايمان به زنده بودن امام نمود پيدا مى كند. بنابر اين به ما اجازه دهيد نخست به بحث پيرامون قضيه طول عمر بپردازيم و آنگاه در باره آن نظريه به بحث بنشينيم.

مسأله طول عمر

پروردگار سبحان با نعمت دير پا و رحمت گسترده خويش خواست حجّت را بر بندگانش تمام فرمايد. بدين ترتيب كه رسولان خويش را به سوى مردم فرستاد تا مبادا زمين از وجود حجّت خالى بماند.

خداوند عمر خاتم اوصيا را طولانى فرمود. چون پس از درگذشت محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم پيامبرى نبود تا رشته پيوند ميان زمين و آسمان باشد. بنابر اين با انقطاع وحى، ارتباط غيبى از طريق يكى از اولياى خدا همچنان استوارماند.

قدرت خدا كه در هر چيز نفوذ دارد و بدان آسمان و زمين را بيافريد، خداى سبحان را از دراز گردانيدن عمر انسان عاجز نمى سازد.

ما به عنوان يك مسلمان بر اين باوريم كه خداوند، نوح را ۹۵۰ سال وحتّى بيشتر عمر داد و عيسى و ادريس و عبد صالح (خضر) را تا همين حالا نيز زنده نگاه داشته است، پس چگونه ايمان نياوريم به اينكه امام زمانعليه‌السلام نيز از عمر دراز بر خوردار است؟

دين و پديده طول عمر

اينك از بعد دينى محض در باره اين موضوع گفتگو مى كنيم. هر يك از معتقدان به اديان يهودى، مسيحى و اسلامى بر اين باورند كه قدرت خداوند شامل تمام امور و از جمله دراز گردانيدن عمر يكى از افراد بشرمى شود. بنابر اين كسى كه بايد در هفتاد سالگى بميرد، خداوند مى توانداو را بطور مثال تا هزار سالگى هم زنده بدارد.

آنها عملاً چنين اعتقادى دارند. زيرا هنوز هم بطور اصولى، حيات بسيارى از كسانى كه جلوتر از امام مهدىعليه‌السلام به دنيا آمده اند، مثل خضر، ادريس و عيسىعليهم‌السلام ، را پذيرفته اند و عقيده دارند كه آنها در آينده نيززنده خواهند ماند.

بعلاوه كتابهاى دينى آنان نشانگر آن است كه برخى از افراد بشر درگذشته هاى دور مدّت درازى در بين مردم زيسته اند. به عنوان مثال آدم بنابر اعتقاد يهود كه در تورات هم بدان اشاره شده، ۹۳۰ سال عمر كرد. در اين باره در تورات آمده است:

«تمام مدّت عمر آدم ۹۴۰ سال بود و آنگاه مرد».

(سفر تكوين، اصحاح پنجم، آيه ۵)

شيت نيز بنابه تصريح تورات ۹۱۲ سال زيست:

«تمام مدت عمر شيت ۹۱۲ سال بود و آنگاه مرد».

(سفر تكوين، اصحاح پنجم، آيه ۸)

نوح نيز به اعتقاد آنها ۹۵۰ سال عمر كرد:

«تمام مدت عمر نوح ۹۵۰ سال بود و آنگاه مرد».

(سفر تكوين، اصحاح نهم، آيه ۲۹)

مسلمانان نيز بر اين باورند كه عيسى و خضر و الياس زنده اند. يادآورى اين حقايق ما را از ذكر اسامى معمرّين بى نياز مى گرداند.

آيا امام مهدى زنده است؟

در صفحات گذشته گفتيم كه مذاهب اسلامى تقريباً بر قضيه وجودمصلحى كه به امر خدا در آخر الزمان قيام مى كند و از نسل رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و فرزند فاطمهعليه‌السلام است، اتفاق نظر دارند. كتابهاى آنان آكنده از احاديثى است كه به تواتر براى اثبات اين نكته وارد شده است.

بعلاوه بسيارى از دانشمندان مسلمان كتابهايى در باره اين موضوع بطور مشروح ومفصل نگاشته اند. البته ما منكر وجود عده ديگرى از دانشمندان كه بااين عقيده مخالفند، نيستيم. اين عدّه در باره اين احاديث مى گويند: حديثهايى كه داراى غرايب است پذيرفتنى نيستند. ولى احاديث ورواياتى كه در رابطه با امام مهدى (عج) عجيب و غريبتر از احاديثى كه درباره امتهاى گذشته و آنچه در زمان آنان رخ داده نيست.

در اينجا بايد نكته اى را متذكّر شد و بدان پرداخت كه مذاهب اسلامى در باره آن به اختلاف پرداخته اند.

آيا امام مهدى فعلاً زنده است يا اينكه در آينده به دنيا خواهد آمد؟

پيش از آنكه وارد اين بحث شويم بايد اين نكته را ياد آورى كنيم كه هيچ كدام از مذاهب اسلامى وجود امام مهدى (عج) را انكار نكرده اند. امّا تأويل رواياتى كه در اين باره وارد شده تنها يك علّت داشته است و آن بعيد شمردن زنده بودن آن حضرت از سال ۲۵۵ هجرى تا كنون است.

در باره زنده بودن امام مهدى (عج) دلايل و شواهد فراوانى وجود داردكه ذيلاً به پاره اى از آنها اشاره مى شود:

الف - احاديث پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در مورد ائمه اثنى عشر، به تواتر نزديك است ودانشمندان مسلمان بر صحت آنها و نيز ثقه بودن راويان آنهااجماع كرده اند. در زير به برخى از اين احاديث اشاره مى كنيم:

۱ - از جابر بن سمره نقل است كه گفت: شنيدم پيامبر اكرم مى فرمايد: «پس از من دوازده امير باشند...».

آنگاه كلمه اى گفت كه من نشنيدم. پدرم گفت: آن حضرت فرمود: «... همه آنها از قريش هستند».(۱۵)

۲ - رسول خدا فرمود: «پس از من دوازده امير باشند...».

سپس چيزى فرمود كه من نفهميدم. از كسى كه پشت سرم بود سؤال كردم. گفت: آن حضرت فرمود: «... همه آنها از قريش هستند».

ترمذى گويد: اين حديث حسن و صحيح است.(۱۶)

۳ - (جابر) گويد: با پدرم نزد پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم رفتيم. شنيدم كه آن حضرت مى فرمود: «اين امر پايان نيابد مگر اينكه دوازده خليفه در بين آنها (مردم) بيايند...» جابر بن سمره گويد: سپس سخنى فرمود كه بر من معلوم نشد. از پدرم پرسيدم: چه فرمود؟ گفت: او فرمود: «... همه از قريش هستند».(۱۷)

۴ - جابر بن سمره گويد: شنيدم از رسول خدا كه مى فرمود:

«اين دين تا (روى كار آمدن) دوازده خليفه همچنان ارجمند باقى مى ماند. مردم تكبير گفتند و فرياد كشيدند...».

آنگاه سخنى آهسته بر زبان آورد. از پدرم پرسيدم: پدر ايشان چه فرمود؟ گفت او فرمود: «... همه آنها از قريش هستند». ۸ )

۵ - جابر گويد: از پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم شنيدم كه فرمود: «اين امّت را دوازده خليفه باشد». ۹ )

اگر احاديثى را كه در نزد فريقين صحيح است و بر اين نكته تصريح كرده اند كه خلفا از قريش هستند، به آن اخبار رواياتى كه مكارم وفضايل اهل بيت را بيان مى كنند و خاطر نشان مى سازند كه آنها مثل ستارگان، زمينيان را حفظ و هدايت مى كنند، بيفزاييم، و تمام آنها را به احاديثى اضافه كنيم كه بيان مى كنند كار دين و خلافت به آنان منتهى خواهد شد و اگر حتّى دو نفر در زمين باقى باشند آنها خواهند بود، و نيز يافتيم كه امام مهدى مى بايست از آنها باشد و مهدىِ آنها، آخرين ايشان است و اگربدين احاديث روايتهايى را كه از پيامبر اكرم نقل شده كه فرموده است: «آخرين اين دوازده نفر قائم امّت و مهدى آن است» اضافه كنيم، باشناخت تمام اين احاديث، مى توان گفت: امام فعلاً وجود دارد چون دوازدهمين امام از ائمهعليهم‌السلام است.

يازدهمين امام حضرت حسن عسكرى بوده كه به اجماع مورخان جز يك پسر از خود بر جاى نگذاشته، چنانكه در اخبار آمده است، و اين پسر همان مهدى است. بنابر اين او بايد زنده باشد.

ب - پيش از اين گفتيم بايد حجّتى دائم براى مردم باشد تا به مثابه يك حلقه مردم را با پروردگار مرتبط سازد. اگر اين سخن ثابت شود، حيات امام و وجود فعلى او به عنوان راهبرى براى خلق نيز ثابت خواهد شد.

غيبت آن حضرت مستلزم آن نيست كه از او سودى نباشد. چون او به طبيعت ارتباط غيبى خويش با خداوند توانا و دانا مى تواند، غير مستقيم آنچه را كه مصلحت مى بيند محقق سازد. چنانچه خداوند قادر باشد تواناييهاى شگرفى به فرشتگان مقرّب خود عطا كند و آنها را ازشايستگيهاى بزرگ بهره مند سازد، بر اين نيز توانا خواهد بود كه به پيامبر يا جانشين او همچون امام مهدى (عج) همين تواناييها وشايستگيهارا عنايت فرمايد.

اگر سنّت جارى خداوند در ميان بندگان اين گونه باشد كه براى هر كارسببى قرار دهد و كارها را با اسباب آنها به جريان اندازد چه مانعى است از پذيرش تئورى سبب قرار دادن يكى از بندگان صالح و مطيع خدا و لو به صورت غيبى براى برخى از امور؟ چنان كه ما در باره امام حجّتعليه‌السلام همين عقيده را داريم.

از اينجا مى توان دريافت كه ايمان به امام غايب، بخشى اساسى ازايمان به غيب به عنوان يك كلّ است و كسى نمى تواند ايمان خود را بخش بخش كند يعنى تسليم غيب شود. امّا تأييد امام حجّت به غيب را انكاركند، يا به پشتيبانى و تأييد فرشتگان از رسول خدا ايمان بياورد امّا به ممكن بودن تأييد وپشتيبانى امام غايب از ميان صالحان كفر بورزد.

مهدى، حجّت شاهد

امام زمانعليه‌السلام با اجازه خداوند شاهد بر مردم است. شناخت مؤمنان از اين حقيقت موجب مى شود كه آنها در نيكيها از يكديگر سبقت گيرندوبه سرور خويش اقتدا كنند و حيات خويش را نسخه اى از حيات سرور و ولى امر خود قرار دهند.

از آنجا كه امام حجّتعليه‌السلام پيشواى زنده است و رهبرى حقيقى از آن اوست، بنابر اين كسى جانشين اوست كه بدو نزديك تر باشد و بهتر به هدايت او اقتدا كند. از اين رو آن حضرت به منزله ميزان در انتخاب رهبرى است و حتّى مى تواند خط الهى را كه صالحان بدان گرايش دارند ازخطوط پراكنده اى كه راست و استوار نيستند، جدا سازد.

امام در كتابهاى آسمانى

با اينكه كتابهاى فعلى آسمانى از تحريف در امان نمانده اند، در آنها به پاره اى از حقايق بر مى خوريم كه اگر چه به تنهايى براى اثبات اين واقعيت مفيد واقع نمى شوند، امّا مى توانند براى احتجاج با كسانى كه به همان آيين مؤمن هستند مؤثر باشند آنچه در سطور بعد مى آيد قسمتهايى از كتابهاى آسمانى در باره امام مهدىعليه‌السلام است:

۱ - «صديقان زمين را تا ابد وارث گردند»

(كتاب مزامير، مزمور سى و هفتم)

بعلاوه اين كتابها جزئيات بسيارى را در باره اوضاع آخر الزمان دربردارند كه مؤيد مطالبى هستند كه در احاديث مسلمانان ياد شده است. سپس مى گويد: «امّا اشرار همگى نابود مى شوند».

۲ - «واى بر امّت خطا كار، مردم گرانبار گنهكار، تبار بد كنندگان، فرزندان مفسدان، پروردگار را وانهادند...».

تا آنجا كه مى گويد: «... سر زمين شما را غريبان پيشاروى شمامى خوردند و آن همچون واژگونى بيگانگان ويران گرديده است. پس ازاين به ديار عدل وشهر امن مسمّى خواهى شد».

(كتاب اشعياء، اصحاح اوّل)

۳ - پس پرچمى براى امّتهاى بعيد بر افرازد. براى آنها از نقطه دوردست زمين بانگ مى زند. آنها ناگهان با عجله مى آيند در حالى كه ميانشان نه وامانده اى است و نه افتاده اى».

(اصحاح پنجم)

«تا آنكه شهرها ويران و بى سكنه و خانه ها بى مردم شوند. زمين ويران و خراب گردد و خداوند انسانها را دور گرداند و خرابى در زمين فزونى گيرد و اگر در آن زندگى باقى مى ماند، پس آن نيز ويران ميشودومثل چنار و بلوط كه چون بريده شوند، كنده آنها باقى مى ماند، كنده آن ذريّت مقدس خواهد بود».

(كتاب اشعياء، اصحاح ششم)

۴ - «خداى آسمان مملكتى را بر پاى مى دارد كه هرگز منقرض نمى شود و پادشاهى آن به مردم ديگر واگذار نمى شود. تمام اين ممالك نيست ونابود مى شوند امّا اين مملكت تا ابد پا بر جا مى ماند».

«... خوشا آنكه منتظر ماند».

(كتاب حجار - اصحاح دوّم)

۵ - «پروردگار سپاهيان گفت. اين بار پس از اندكى آسمانها و زمين ودريا و خشكى را مى گردانم و تمام امّتها را به لرزه در مى آورم. و پس ازآن تمام امّتها مى آيند و اين خانه را پر مى كنند».

(كتاب حجّى، اصحاح دوّم)

۶ - «در تمام زمين پروردگار مى فرمايد: دو سوّم نابود مى شوندومى ميرند ويك سوّم در زمين مى مانند. يك سوّم را وارد آتش كنم وچون گداختن و پاك شدن نقره، پاكشان كنم و آنها را مثل زر مصفّايشان سازم. او اسم مرا مى خواند ومن پاسخش مى گويم. گويم او قوم من است و او گويد: پروردگار معبود من است». ۰ )

(كتاب زكريا، اصحاح سيزدهم)

۷ - «يسوع، همينكه از پيش شما به سوى آسمان صعود كرد، به سوى شما باز خواهد گشت، همان گونه كه ديديد به آسمان روانه شد».(۲۱)

(كتاب اعمال رسولان، انجيل، اصحاح اوّل)

۸ - «وچنانچه رفتم و براى شما جايگاهى مهيا ساختم دو باره بازمى گردم».

(انجيل يوحنا، اصحاح چهاردهم)

۹ - «چون او پس از اندك زمانى بر مى گردد و تأخير نخواهد كرد».

(اصحاح دهم از نامه اى كه خطاب به عبرانيان بوده است)

۱۰ - «خداوند نشسته است تا ابد الآباد و تخت خويش را براى داورى بر پاداشته است و او ربع مسكون را به عدالت داورى خواهد كرد و امّتهارا به راستى داد خواهد داد» سپس مى گويد:

«و آن كه نزد شماست به چنگ آويزيد تا بيايد آن كه غلبه مى كندواعمال مرا تا پايان محافظت مى نمايد. پس بدو قدرتى بر امّتها عطاخواهم كرد و او آن را به ميله اى آهنين پاس خواهد داشت، همچنان كاسه اى از سفال را خواهد شكست و بدو ستاره صبح را عطا خواهم كرد، هر كه را گوش است بايد آنچه را كه روح به كينه ها مى گويد، بشنود».

۱۱ - «امّا كسى به آن روز و آن ساعت علم ندارد».

(انجيل متّى، اصحاح بيست وچهارم)

- نگارنده برگزيده هايى كه از عهدين (انجيل و تورات) نقل كرد، شرحى ننوشت چون مى بيند آنها با اندكى اختلاف با مضامينى كه دراحاديث صحيح اسلامى درباره علايم ظهور و نشانه هاى دولت حق آمده است. مطابقت دارد -

امّا زرتشتيان آنان نيز معتقد به رجوع انسانى به نام «بهرام» هستند.

معنى بهرام نيز با مهدى تفاوت چندانى ندارد.

برهماييها هم بنابر ادعاى خود معتقد به ظهور «كريشنا» هستند. شواهد و دلايل بسيارى در دست است، مبنى بر آنكه عدّه اى از پيامبران وصالحان با امام مهدىعليه‌السلام همراهند تا حق را بر تمام زمين آشكار كنندوچه بسا بهرام و كريشناهم در زمره همين صالحان باشند كه ما نام آنها رانمى دانيم.

ظهور امام زمان در نزد ائمهعليهم‌السلام «قيامت صغرى» قلمداد مى گردد چون از هر امّت، شاهدى بر انگيخته مى شود.

نشانه هاى ظهور

در اين بخش از برخى نشانه ها كه پيش از ظهور حضرت قائمعليه‌السلام تحقق مى يابد، سخن مى گوييم.

نشانه هایى همچون فراگير شدن فسادوستم در تمام زمين و گسترش فحشا و گردنكشى و دگرگونيهاى آسمانى وقحط شديد وجنگهاى خونين كه دو سوّم از ساكنان روى زمين را در كام خود فرو مى برد، وظهور كسى كه دجال خوانده مى شود و مردم را به باطل دعوت مى كند و آنها نيز به گرد وى جمع مى شوند و بالاخره ادعاى بعضى كه مى گويند او مصلح اكبر است و سپس نا كامى او در متحقّق ساختن مدعايش.

مادر ذكر اين نشانه ها به استناد رواياتى كه از پيامبر گرامى وائمه اطهارعليهم‌السلام تكيه مى كنيم.

۱ - رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

«مهدى اين امّت از ماست، هنگامى كه هرج و مرج دنيا را فراگيروفتنه ها آشكار گردند و راهها نا امن شود و برخى از مردم بر برخى ديگرهجوم برند.

پس بزرگ به كوچك رحم نكند و كوچك بزرگ را احترام نكند در اين هنگام خداوند مهدى ما را مبعوث فرمايد. او نهمين كس ازفرزندان حسينعليه‌السلام است. دژهاى ضلالت و دلهاى بى خبر را بگشايد، درآخر الزمان به كار دين پردازد چنانكه من در اوّل الزمان بدان پرداختم، زمين را از عدل و داد پر كند، چنانكه از ظلم وبيداد پر شده باشد».

۲ - همچنين پيامبر گرامى در حديثى طولانى كه آن را امام علىعليه‌السلام نقل كرده است. فرمود: «سپس ندايى بر خيزد كه از دور شنيده شود چنانكه ازنزديك شنيده مى شود اين ندا رحمت است بر مؤمنان و عذاب است بركافران. (امام گويد): پرسيدم: اين ندا چيست؟ فرمود: سه نداست درماه رجب نخستين آنها اين است: لعنت خدا بر ستمگران. و دوّمى اين است: نزديك شونده نزديك شد و سوّمى اين است: پيكرِ آشكارى را باطليعه خورشيد مى بينند (كه مى گويد): هان كه فلانى مبعوث شد و نسب او را تا على ذكر مى كند.

هلاك ستمگران در اين روز است و در اين هنگام گشايش حاصل مى شود. عرض كردم: اى رسول خدا! پس از من چند امام خواهد بود؟ فرمودصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : پس از حسين ۹ امام كه نهمين آنان قائم ايشان است».(۲۲)

۳ - در حديث ديگرى از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل است كه فرمود: عرض كردم اى خداى من و سرورم! چه وقت مهدى ظهور خواهد كرد؟

خداوند وحى فرمود:

«اين امر هنگامى روى دهد كه علم كنار رود و جهل آشكار گردد، قاريان (قرآن) فزون شوند و عمل به آن اندك شود. كشتار زياد شودوفقيهان هدايتگر كم شوند، و فقيهان گمراه و خائنان زياد شوند، شاعران فراوان گردند، امّت تو قبرهايشان را مسجد گيرند.(۲۳) ، مصحفهاومسجدها زيور و زينت داده شوند، ستم و تباهى فزونى گيرد، نيرنگ آشكار شود و كار امّت بدان وابسته باشد، نهى از معروف شود، و مردان به مردان و زنان به زنان اكتفا ورزند، اميران كافر باشند و دوستانشان فاجر و يارانشان ستمگر، و صاحبنظرانشان فاسقان. در اين هنگام سه نشانه پديد خواهد آمد.

خسوفى در مشرق و خسوفى در مغرب و خسوفى در جزيرة العرب. و نيز در بصره به دست يكى از افراد نسل تو كه زنگيان او را پيروى مى كنند، خرابى پديد آيد. و مردى از تبار حسين بن على خروج مى كند، و دجال ظاهر مى شود، از مشرق از سجستان، خروج مى كند و سفيانى ظاهر مى شود».

۴ - آن حضرت در حديثى در اين باره نيز مى فرمايد:

«به خاطر داشته باش... علامت ظهور حجّت اين است كه چون مردم نماز را ميراندند وامانت را ضايع كردند ودروغ را روا شمردند ورباخوردندو رشوه ستاندند و ساختمانها را محكم ساختند و دين را به دنيا فروختند، سفيهان و نابخردان را به كار گرفتند و با زنان رايزنى كردند، پيوندهاى خويش را قطع كردند، پيرو هواها شدند، و خونها را كوچك شمردند...

حلم، ضعف باشد و ستمگرى فخر، اميران فاجر باشند و وزيران ستمگر، كار گزاران قوم خائنان باشند و قاريان فاسقان، گواهى بنا حق آشكار گردد و گناه و تباهى و بهتان و گناه و طغيان فزونى پذيرد، ومصحفها و مسجدها زينت و زيور داده شوند و مناره ها بلند ساخته شوند، و اشرار قدردانى شوند، وصف بنديهاى بسيارى مى شود، تمايلات مختلف شوند، و پيمانها زير پا نهاده شوند، و آنچه وعده داده شده نزديك شود، زنان به خاطر حرص به دنيا با شوهرانشان در تجارت مشاركت كنند، و بانگ فاسقان بلندى گيرد، و سخن آنان اطاعت شود، و رهبر قوم پست ترين آنها باشد، و از ترس شرّگنهكار از او بترسندوپرهيز كنند، و دروغگو را تصديق نمايند و خائن را امين شمارند، واسباب وآلات موسيقى فراهم كنند، و آخر اين امّت اوّل آن را نفرين فرستد، زنان خود را همانند مردان سازند و مردان به زنان همانند شوند، و شاهد، بى آنكه از او شهادتى خواسته باشند گواهى دهد، و براى غيردين به تفقه بپردازد، و كار دنيا بر آخرت ترجيح داده شود، و پوست ميش بر گرگها بپوشانند حال آنكه دلهايشان بويناك تر از مردار باشد، دراين هنگام است الوحى الوحى، العجل العجل. در آن روز بهترين خانه هابيت المقدس خواهد بود و بر مردم زمانى خواهد آمد كه هر كس آرزومى كند، اى كاش او هم يكى از ساكنان بيت المقدّس بود».

۵ - آن حضرت همچنين در اين باره فرمود:

«خروج قائم را ده علامت باشد، نخستين آنها شكافتن پرچمها دركوچه هاى كوفه، و تعطيل مسجدها، و نرفتن حاجيان به حجّ، و خسف وقذف در خراسان، و طلوع ستاره دنباله دار، و نزديك شدن ستارگان، و هرج و مرج، وقتل و غارت. اينها ده نشانه اند. از يك نشانه تا نشانه ديگر شگفتى است. پس چون نشانه ها تمام و كامل گردند قائم ما قيام خواهد كرد».

۶ - امام حسينعليه‌السلام فرمود:

«چون ديديد منادى از مشرق سه يا هفت روز ندا در داد، منتظر فرج آل محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم باشيد ان شاء اللَّه منادى از آسمان به نام مهدى بانگ مى زند.

نداى او از مشرق و مغرب شنيده مى شود و هيچ كس خواب نمى ماند جز اينكه بيدار مى شود و هيچ كس ايستاده نيست مگر اينكه مى نشيند و كسى ننشسته جز آنكه هراسان به پا بر مى خيزد. پس خدابيامرزد كسى را كه اين صدا را بشنود و آن را پاسخ گويد. زيرا صداى اوّل، صداى جبرئيل روح الامين است».

۷ - در حديثى از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل شده است كه فرمود:

«سلمان! سوگند به آن كه جانم به دست اوست هنگام ظهور چيزى ازمشرق و چيزى از مغرب آورده شود. پس واى بر ناتوانانِ امّتم از شرّ آنهاو واى بر ايشان از عذاب خدا. به كوچك رحم نمى كنند و بزرگ را پاس نمى دارند و از گنهكار جلوگيرى نمى كنند، كالبدشان كالبد آدميان است ودلهايشان دلهاى شياطين...».

سپس فرمود:

«... اندكى نمى پايد تا آنكه زمين از بسيارى باريدن باران بر آن (گل) و سُست مى شود همه خيال مى كنند اين امر حادثه اى است مربوط به همان ناحيه خودشان. پس در ميان مردم خويش درنگ مى كنند و زمين پاره هاى جگر خويش را به سوى آنان پرتاب مى كند.

فرمود: يعنى طلاونقره را. سپس با دست خويش به ستونها اشاره فرمود و گفت: مثل اين. در اين روزنه طلا سود مى بخشد و نه سيم و اين معنى قول خداوند كه فرمود: «همانا نشانه هاى آن فرا رسيد».(۲۴)

۸ - از امام عسكرىعليه‌السلام نقل است كه فرمود:

«مهدى ظاهر نشود مگر بر ترس شديد و زمين لرزه و فتنه اى كه به مردم مى رسد وپيش از اين طاعون است وشمشيرى كه جدا كننده ميان عرب است، و (در گرفتن) اختلاف شديد بين مردم، و پراكندگى در دينشان ودگرگونى در حالشان، (تا آنجا كه) فرد هر بام و شام به خاطر ستيزه گيريهاي مردم و خوردن آنها (حق) يكديگر را تمناى مردن مى كند.

خروج او (مهدى «عج») موقعى است كه (مردم) از گشايش، نا اميد ومأيوس باشند. پس خوشا به حال آن كه مهدى را درك كرد و از يارانش شد و واى و بس واى بر آن كه با او و فرمانش راه مخالفت پيشه كرد».(۲۵)

۹ - از امام صادقعليه‌السلام نقل است كه فرمود: «پيش از قيام قائم پنج نشانه باشد: يمانى، سفيانى، منادى كه از آسمان ندا مى دهد، خسف دربيداء، و كشته شدن نفس زكيه. فرمود: بين (قيام) قائم آل محمّد و كشته شدن نفس زكيه جز پانزده روز فاصله نباشد».(۲۶)

همان امامعليه‌السلام در حديث ديگرى فرمايد:

«پنج روز اوّل از ماه رمضان، پيش از قيام قائم، خورشيد مى گيرد».(۲۷)

علاوه بر آنچه گفته شد نشانه هاى بسيار ديگرى نيز ذكر شده كه به خاطر وجود تشابه ميان آنها و رواياتى كه بيان گرديد، به همين مقداربسنده كرديم. از امام صادقعليه‌السلام نقل كرده اند كه فرمود:

«كوفه از وجود مؤمنان خالى خواهد شد، علم و دانش از آن رخت بربسته ونهان شود چنانكه مار در سوراخش پنهان مى گردد، سپس علم ودانش در ديارى كه قم ناميده مى شود آشكار مى شود و اين شهر، معدن علم و فضل مى گردد تا زمانى كه در زمين مستضعفى در دين باقى نماند حتّى دو شيزگان پشت پرده. اين امر صورت نمى گيرد مگر هنگام نزديك شدن ظهور قائم ما.

پس خداوند (قم) و مردم آن را قائم مقام حجّت قرارمى دهد و اگر چنين نمى بود زمين، اهلش را در كام خود فرو مى برد. و درزمين حجّتى نمى ماند تا علم از او به ديگر سرزمينها در مشرق و مغرب سرازير شود و بدين وسيله حجّت خدا بر خلق تمام گردد تا آنكه كسى برزمين نمى ماند كه دين و علم بدو نرسيده باشد.

سپس قائم ظاهر مى شودوسبب كيفر خداوند و خشم وى بر بندگان مى شود. زيرا خداوند ازبندگان انتقام نمى گيرد مگر پس از وقتى كه حجّت او را منكر شوند». ۸ )