معاد

معاد0%

معاد نویسنده:
گروه: اصول دین

معاد

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: محسن قرائتي
گروه: مشاهدات: 14435
دانلود: 2999

توضیحات:

معاد
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 76 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 14435 / دانلود: 2999
اندازه اندازه اندازه
معاد

معاد

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

محاسبه عمل

در هر كجا حضرت لقمان در ضمن وصاياى خود به فرزندش چنين مى فرمايد:

يا بُنَىَّ اِنَّها اِن تَكُ مِثقالَ حَبَّةٍ مِن خَردَلٍ فَتَكُن فى صَخرَةٍ اءو فِى السّمواتِ اءو فِى الاَرضِ يَاءتِ بِهَا اللّهُ اِنّ اللّهَ لَطيفٌ خَبِيرٌ(٤٨٩)

فرزندم ! هر گاه به مقدار وزن يك دانه خردل هم كار نيك يا بدى انجام دهى ، خواه در آسمان هاى بلند و خواه در قعر زمين و يا در شكاف كوه ها و سنگ ها باشد، خداوند در روز قيامت آن عمل را در برابر تو حاضر كرده و پاداش نيك و بد كارت را خواهد داد.

آرى ، هيچ يك از عوامل خفا و پنهان كارى ، نه ريز بودن كار و نه دور بودن آن و نه پنهانى و نه تاريكى ، مانع علم و آگاهى او نيست واين بخاطر آن است كه خداوند هم لطيف است و هم خبير، يعنى عالم به امور دقيق و ظريف است

سؤ ال يا عدم سؤ ال در قيامت تاكنون از آيات استفاده كرديم كه در قيامت از همه كس وهمه اعمال و حالات او سؤ ال خواهد شد، ولى قرآن در يك جا مى فرمايد:( لا يُسئَلُ عَن ذُنُوبِهِمُ المُجرِمون ) (٤٩٠) و در آيه اى ديگر مى فرمايد:( فَيَومَئِذٍ لايُسئَلُ عَن ذَنبِه اِنسٌ و لا جانّ ) (٤٩١) كه ما از گناهكاران بازخواست وسؤ ال نمى كنيم ، حال چگونه اين آيات قابل جمع است و چرا يك جا مى فرمايد: سؤ ال در كار است و در جاى ديگر مى فرمايد: سؤ الى در كار نيست ؟

پاسخ : اوّلا آيه اوّل مربوط به قيامت نيست چون آيه بيانگر داستان قارون و سرانجام هلاكت اوست كه هشدار مى دهد: اى قارون هاى زمان ! تا مهلت داريد به خود آييد و از راه كج خود برگرديد، زيرا هنگام قهر و غضب ما ديگر مهلت توبه و عذرخواهى نخواهيد داشت و ما به هنگام هلاك كردن فاسدان ، از گناهانشان سؤ ال نمى كنيم و فرصت سؤ ال و جوابى براى آنها باقى نمى گذاريم تا آنها براى توبه و توجيه و عذرتراشى و التماس ، تلاش كنند.

ثانيا گاهى سؤ ال براى شناسايى است ، يعنى انسان براى شناخت و آگاهى خود سؤ ال مى كند، كه خداوند متعال از آن بى نياز است و همچنين ملائكه و مؤ منان نيز مجرم و گناهكار را به سيما مى شناسند، چنانكه قرآن مى فرمايد:( يُعرَفُ المُجرِمونَ بِسيماهُم ) (٤٩٢)

ثالثا مراحل و توقفگاه هاى قيامت متعدّد است چنانكه علامه طباطبايى با توجه به روايات مى فرمايد: در قيامت مواقف و توقفگاه ها متعدّد است و انسان در بعضى مراحل مورد سؤ ال قرار مى گيرد و در بعضى ديگر مورد سؤ ال و بازخواست واقع نمى گردد.

بنابراين آياتى كه بيانگر سؤ ال و پرسش در قيامت است ، مربوط به مرحله اى و اين آيات مربوط به مرحله و وقفى ديگر است(٤٩٣)

پرسش هاى اساسى گرچه سابق بر اين گفتيم كه از تمام اعمال و افكار و حالات انسان سؤ ال مى شود، ولى چون در آيات و روايات نسبت به بعضى مسائل حساسيّت و ويژگى خاصّى در كار است و امامان مردم را به آن موارد بخصوص متوجّه كرده اند، ما هم در اينجا گوشه اى از آن موارد را نقل مى كنيم :

قرآن مى فرمايد:( ثُمَّ لَتُسئَلُنَّ يَومَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ ) (٤٩٤) در قيامت حتماً از نعمتى كه به شما داده شده مورد سؤ ال قرار مى گيريد.

در روايات مى خوانيم كه مراد از نعمت در آيه ، ولايت امام معصوم است ،(٤٩٥) علامه طباطبائى مى فرمايد: اگر از نعمت نان و آب هم سؤ ال مى شود به خاطر آن است كه نيرويى كه از اين نعمت ها بايد در راه رضاى خدا و خط پيامبران خدا صرف شود، بجاى خود مصرف شده است يا نه و گرنه نعمت نان و آب به خودى خود مورد سؤ ال قرار نمى گيرد.(٤٩٦) مثلاً پدرى كه براى درس خواندن فرزندش امكاناتى را تهيه كرده و غذا و پوشاك او را تاءمين كرده ، اگر فرزندش درس نخواند، از تمام آن امكانات بازخواست مى شود.

بنابراين سؤ ال از نعمت هاى مادّى و جزئى براى آن است كه چرا اين نعمت ها در راهى كه بايد قرار گيرد كه همان بندگى خدا و اطاعت اولياى معصوم است ، قرار نگرفته و گرنه كسانى كه از نعمت هاى مادّى در راه خدا بهره گرفته باشند، هرگز مورد سؤ ال قرار نخواهند گرفت

در روايات متعدّد مى خوانيم : در قيامت انسان از جاى خود حركت نمى كند، تا اينكه از عمر، جوانى ، مال ، ولايت و حبّ اهل بيتعليهم‌السلام سؤ ال شود.(٤٩٧)

در قرآن مى خوانيم :( اِنَّ السَّمعَ وَالبَصَرَ والفُؤ ادَ كُلُّ اولئِكَ كانَ عَنهُ مَسئولا ) (٤٩٨) هر يك از گوش و چشم و دل ، مورد سؤ ال قرار مى گيرند. گوش از شنيدنى ها و چشم از ديدنى ها و دل از فكر و عقيده(٤٩٩)

در روايات مى خوانيم كه در قيامت اوّلين سؤ الى كه از انسان مى شود درباره نماز است ، هرگاه نماز قبول شد، ساير اعمال هم مورد قبول قرار مى گيرد و اگر نماز رد شد، ساير اعمال نيز بى اثر مى ماند.(٥٠٠)

در سوره نحل آيه ٥٦ و سوره عنكبوت آيه ١٣ مى خوانيم كه در قيامت از افتراهايى كه در دنيا نسبت به مكتب و دين زده مى شود، سؤ ال مى شود.

در قرآن مى خوانيم كه در قيامت از يك سرى موهوماتى كه بدون دليل به ذات مقدّس خداوند نسبت داده شده ، بازخواست مى شود. مثلاً درباره كسانى كه ملائكه را دختران خدا مى دانستند، مى خوانيم :( سَتُكتَبُ شَهادِتُهُم وَيُسئَلونَ ) (٥٠١) ما اين حرفهاى ياوه آنان را ضبط و در قيامت مورد سؤ ال قرار خواهيم داد.

طبق بعضى روايات ، انسان در قيامت حتّى از ظلمى كه به حيوانات نموده است مورد سؤ ال قرار مى گيرد. پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم شترى را ديد كه زير بار بسته شده است ، فرمود: صاحب اين حيوان براى حساب قيامت ، خودش را آماده كند.(٥٠٢)

در قرآن مى خوانيم كه از والدين نسبت به دخترانى كه زنده بگور كرده اند مى پرسند:( وَاِذَا المَوؤ دَةُ سُئِلَت بِاءىّ ذَنبٍ قُتِلَت ) (٥٠٣) چرا و به چه گناهى اين اطفال معصوم را كشتيد؟

شايد آيه شامل سقط جنين و كسانى كه در دنياى علم و صنعت ومتمدّن امروز با عمل كورتاژ اولاد خود را سقط مى كنند نيز باشد.

سؤ الات بى جواب در قيامت گاهى سؤ الاتى از انسان مى شود كه از پاسخ آن عاجز است و در واقع اين نوعى عذاب و شكنجه روحى است ، زيرا جز شرمندگى پاسخى براى آنها نيست ، از جمله :

١ - سؤ ال از مشركين

در آيات متعدّد قرآن مى خوانيم : روز قيامت خداوند از مشركان و كسانى كه اطاعت و پيروى قوانين غير خدا را نموده اند و يا به قدرتى غير از قدرت بى نهايت الهى چشم دوخته بودند، سؤ ال مى فرمايد: اءينَ شُرَكائِى(٥٠٤) كجا هستند كسانى كه شما در دنيا شريك من قرار مى داديد؟

و يا مى فرمايد:( قِيلَ ادعُوا شُركائَكُم فَدَعوهُم فَلَم يَستَجيبُوا لَهم ) (٥٠٥) روز قيامت به مشركان گفته مى شود: آن شريك هايى كه براى خدا تصوّر مى كرديد را به فريادرسى خود بخوانيد! آنها هم مى خوانند، ولى پاسخى نمى شنوند.

٢ - سؤ ال از فرصت ها.

يكى ديگر از سؤ الاتى كه در قيامت انسان پاسخى براى آن ندارد اين است كه گناهكاران و كفّار در جهنّم ، مراجعت خود را به دنيا از خداوند درخواست مى كنند و مى گويند: خدايا! ما را از اين آتش نجات بده تا كار صالح انجام دهيم خداوند در پاسخ مى فرمايد:( اء وَلَم نُعَمِّركُم ما يَتذَكَّرُ فِيه مَن تَذَكَّرَ... ) (٥٠٦)

آيا ما به مقدار پند گرفتن شما را عمر نداديم تا هر كه اهل عبرت و پند گرفتن است در آن مدّت پند گيرد؟ ولى انسان در برابر اين سؤ ال پاسخى ندارد، چون مى بيند كه دهها سال عمر كرده و مى توانست تنها در چند دقيقه آن به خود آيد و از انحراف و گناه دست كشيده و توبه كند.

٣ - سؤ ال از پيروى شيطان

قرآن مى فرمايد: در روز قيامت خداوند از كسانى كه در دنيا فرمان هاى شيطان را پيروى و اطاعت كرده اند، مى پرسد:( اءلَم اءعْهَد اَليكُم يا بَنى آدَمَ اءنْ لاتَعبُدوا الشَّيطانَ ) (٥٠٧) آيا با شما عهد نكردم كه بندگى شيطان را نكنيد؟ ولى اين سؤ ال هم پاسخى جز خجالت و شرمندگى ندارد.

حسابگر كيست ؟ امّا در اينكه چه كس و يا چه كسانى در قيامت انسان را مورد محاسبه قرار مى دهند و اعمال او را بررسى مى نمايند؟ با توجّه به آيات وروايات مى گوييم :

الف : خداوند در قيامت حسابگر خداوند است ، خداى عالم و عادل و عزيز كه به احدى ظلم نمى كند و حساب او از هر حسابگر ديگرى كفايت مى كند.( و كَفى بِنا حاسِبِينَ ) (٥٠٨) حسابگرى كه مهربان است و به تمام ريز و درشت كار و افكار ما آگاهى دارد،(٥٠٩) حسابگرى كه در يك چشم بهم زدن به حساب همه خلايق مى رسد(٥١٠) و سريع ترين حسابگر است( و هُوَ اَسرَعُ الحاسِبينَ ) (٥١١)

شخصى از حضرت علىعليه‌السلام پرسيد: خداوند چگونه اين همه خلائق را حسابرسى مى كند؟ امام فرمود: همان گونه كه همه آنها را روزى مى دهد، به حساب همه آنان نيز مى رسد. پرسيد: چگونه حسابرسى مى كند در حالى كه آنان خدا را نمى بينند؟ حضرت فرمود:( كما يَرزُقهم و لايَرونَه ) (٥١٢) همان گونه كه روزيشان مى دهد و آنان او را نمى بينند.

سؤ ال : اگر خداوند سريع الحساب است و در حديث مى فرمايد: به اندازه دوشيدن شير يك حيوان بيشتر طول نمى كشد،(٥١٣) يا به مقدار يك چشم بهم زدن است ، پس چرا در مواردى آمده است كه حساب عدّه اى مانند ثروتمندان يا مسئولان ، مدّت ها به طول مى انجامد؟

پاسخ : طولانى شدن حسابرسى ، به خاطر طولانى بودن جواب و پاسخ به سؤ الات است ، نه بخاطر ضعف حسابگر.

ب : رهبران امّت در روايات مى خوانيم كه خداوند حساب هر امّت را به عهده امام و رهبر آسمانى آن امّت گذارده است ، كه به چند نمونه از آنها اشاره مى كنيم :

امام صادقعليه‌السلام فرمود:( اذا كانَ يَومُ القيامَةِ وَكَّلَنَا اللّهُ بِحِسابِ شِيعَتِنا ) (٥١٤) در روز قيامت خداوند متعال حساب شيعيان ما را به خود ما واگذار مى كند.

امام كاظمعليه‌السلام فرمود: حساب مردم با ماست(٥١٥)

از مرحوم صدوق نقل شده است كه خداوند حساب پيامبران را خود عهده دار شده و حساب جانشينان انبيا را به انبيا و حساب امّت ها را به امامان واگذار مى فرمايد.(٥١٦)

مرحوم علامه طباطبائى در ذيل آيه( اِنَّ عَلَينا حِسابَهُم ) (٥١٧) با توجّه به روايات متعدّد از ائمّه معصومينعليهم‌السلام مى فرمايد: حساب هر گروهى مربوط به امام زمان همان گروه است.(٥١٨) چنانكه تفسير صافى نيز ذيل آيه ٤٦ سوره اعراف ، رواياتى را در اين باره بيان فرموده است

ج : وجدان انسان يكى ديگر از محسابه گران در قيامت ، وجدان انسان است ، چنانكه قرآن مى فرمايد:( كَفى بِنَفسِكَ اليَومَ عَليكَ حَسيباً ) (٥١٩) امروز وجدان شمابراى حسابگرى خودتان كافى است

امام صادقعليه‌السلام مى فرمايد: در قيامت انسان آنچنان متذكّر اعمال خويش مى شود كه گويى همين الان انجام داده و فرياد مى زند:( ما لِهذا الكِتابِ لا يُغادِرُ صَغِيرَةً و لا كَبِيرَةً اِلاّ اَحصاها ) (٥٢٠) اين چه كتابى است كه ريز و درشت اعمال مرا ضبط كرده است ؟

آرى ، حسابگرى خداوند به قدرى عادلانه و منصفانه است كه وجدان خود ما نيز با يك تذكّر و يادآورى به كرده ها، همان قضاوت را داشته و خود را در دادگاه وجدان محكوم مى كنيم

انواع حساب در قيامت

در قيامت هر دسته اى به گونه اى حسابرسى مى شوند:

الف : گروهى خيلى ساده و آسان محاسبه مى شوند.

قرآن مى فرمايد:( فَسَوفَ يُحاسَبُ حِساباً يَسيراً ) (٥٢١) از روسفيدان وكسانى كه نامه عملشان را به دست راستشان داده اند، حساب آسان كشيده مى شود.

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: اگر عطا و بخشش كنى به آن كسى كه او بخل ورزيده و تو را محروم كرده است و رفت و آمد كنى با كسى كه از تو جدا شده و عفو نمايى آن كسى را كه به تو ستم روا داشته است ، در قيامت خداوند بخاطر اين كمالات ، حساب تو را آسان مى گيرد.(٥٢٢)

در حديث ديگرى از امام صادقعليه‌السلام فرمود: اِنّ صِلَةَ الرَّحِمِ تُهَوِّنُ الحِسابَ(٥٢٣) صله رحم در دنيا، سبب آسانى حساب در قيامت است

ب : گروهى بسيار سخت حسابرسى مى شوند.

قرآن در وصف مردان خدا مى فرمايد:( يَخافُونَ سُوءَ الحِسابِ ) (٥٢٤) آنان از حساب هاى سخت قيامت مى ترسند.

راستى مگر خداوند بد حساب است كه آنان از بد حسابى او هراس دارند؟

پاسخ اين سؤ ال را ما در روايات مى يابيم ، آنجا كه مى فرمايد:( انّما يُداقُّ اللّهُ العِبادَ فِى الحِسابِ يَومَ القِيامَةِ عَلى قَدرِ ما آتاهُم مِنَ العُقولِ فِى الدُّنيا ) خداوند روز قيامت حساب مردم را طبق ميزان عقلى كه در دنيا داشته اند مورد سؤ ال قرار مى دهد، هر كسى كه در دنيا عقل ودركش بيشتر است در قيامت هم حسابش سخت تر خواهد بود.

آرى ، افراد زيرك كه در دنيا مى توانند از زرنگى خود استفاده ها كنند بايد به فكر حساب هاى سخت خود هم باشند.

امام صادقعليه‌السلام به يكى از ياران كه در گرفتن طلب خود از مردم بسيار سختگير بود فرمود: كسانى كه در دنيا در داد وستدها با مردم سختگير و تنگ نظر باشند، خداوند هم در قيامت با آنان به سختى حساب خواهد كشيد.(٥٢٥)

بنابراين طبق روايات متعدّد،(٥٢٦) معناى بد حسابى در قيامت ، همان دقّت در حساب است ، نه ظلم در آن زيرا خداوند به هيچ كس ظلم نمى كند.( وَ لايَظلِمُ رَبِّكَ اَحداً ) (٥٢٧)

ج : گروهى بدون حساب به دوزخ مى روند.

اينها همان مشركانى هستند كه با ديدن و شنيدن صدها آيه و دليل و معجزه دست از لجاجت خود برنداشتند، بنابراين در قيامت هم وضع آنان روشن است و نيازى به سؤ ال و جواب ندارند. لذا امام سجادعليه‌السلام فرمود: اِنّ اهلَ الشِّركِ لاتُنصَبُ لَهُمُ المَوازِينُ(٥٢٨) براى اهل شرك در قيامت ميزان بر پا نمى شود.

در حديث ديگرى امام رضاعليه‌السلام از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل مى فرمايد كه خداوند تمام بندگانش را به جز مشركان پاى ميزان حساب مى آورد.(٥٢٩)

قرآن نيز به اين حقيقت اشاره كرده و مى فرمايد:( فَلانُقيمُ لَهم يَومَ القِيامَةِ وَزناً ) (٥٣٠) ما براى گروهى در قيامت ميزانى به پا نمى داريم ، يعنى آنان وزن و ارزشى ندارند و يا كار خيرى انجام نداده اند و يا با اعمال خلاف خود كارهاى پسنديده خود را نابود نموده اند.

در بعضى روايات مى خوانيم : رهبر ظالم و فاجر و دروغگو و پيرمرد زناكار و ثروتمند بخيل و عالم حسود، بدون حساب به دوزخ مى روند.(٥٣١)

د: گروهى بدون حساب به بهشت مى روند.

در حديث مفصّلى مى خوانيم كه گروهايى در قيامت بدون حساب به بهشت مى روند:

١ - كسانى كه در انجام دستورات الهى و دورى از گناهان استقامت مى ورزند.

٢ - كسانى كه از كنار برخوردهاى بد و نيش و نوش ديگران با بلندنظرى و عفو مى گذرند و اهل كينه و عقده و انتقام نيستند.

٣ - گروهى كه علاقه ها و پول خرج كردن هاى خود را جز در راه محبّت به خدا قرار نمى دهند و در كارهاى خودشان هدفى جز خدا ندارند.(٥٣٢)

چيزهايى كه حساب ندارند در روايات متعدّد مى خوانيم : خداوند متعال در قيامت از نان و غذا و آن پولى كه صرف ازدواج و جهاد و حج مى شود، بازخواست و سؤ ال نمى فرمايد.

حقّ النّاس

در روايات مى خوانيم : در قيامت بدهكار را احضار مى كنند و كارهاى نيك او را به طلبكار مى دهند تا راضى شود، و اگر بدهكار عمل نيكى نداشت تا بجاى بدهى خود بدهد، گناهان طلبكار را بر گناهان او اضافه مى نمايند و بدين وسيله خداوند قصاص مى فرمايد.(٥٣٣)

حضرت علىعليه‌السلام گناهان را به چند دسته تقسيم كرده و فرمودند: ...امّا الّذى لايُغفَرُ فَظُلمُ العِبادِ بَعضُهُم لِبَعضٍ... وَ عِزَّتِى وَ جلالِى لا يَجُوزُنى ظُلمُ ظالِمٍ...(٥٣٤) يك نوع گناه را خدا نمى بخشد و آن ظلمى است كه مردم نسبت به يكديگر مرتكب مى شوند، سپس امام فرمود: خداوند به عزّت و جلال خود سوگند ياد فرموده كه در آن روز هرگز از ظلم ستمگرى چشم پوشى نخواهد كرد، گرچه كم و جزئى باشد. آرى ، درباره حقّ النّاس خداوند با كمال دقّت به حساب ها مى رسد.

حضرت علىعليه‌السلام فرمود: خداوند در روز قيامت َليومَ اَحكُمُ بَينَكُم بِعَدلى وَ قِسطِى لايُظلَمُ اليَومَ عِندى اَحدٌ اَليَومَ آخِذُ لِلضَّعيفِ مِنَ القَوىّ بِحَقّه و لِصاحِبِ المَظلَمَةِ بِالمَظلِمَة بالقِصاصِ مِنَ الحَسَناتِ و السّيئاتِ... اِلاّ مَظلَمَةٌ يَهبُها لِصاحِبِها(٥٣٥) امروز در ميان شما به عدالت حكم مى كنم و به هيچ كس در دادگاه من ظلم نمى شود، امروز حقّ ضعيف را از قوى مى گيرم ، امروز به نفع مظلوم از ظالم (يا از طريق گرفتن كارهاى نيك ظالم و قراردادن آن در پرونده مظلوم و يا از طريق برداشتن گناهان مظلوم و اضافه نمودن آنها به گناهان ظالم ) دادخواهى مى كنم تا اينكه فرمودند: تنها آن دسته از ظالمان امروز نجات مى يابند كه مظلوم و كسى كه به او ظلم كرده اند، از حقّ خودش بگذرد.

گفتگوها در حال حساب امام صادقعليه‌السلام در تفسير آيه( فَلِلّهِ الحُجَّةُ البالِغَة ) (٥٣٦) مى فرمايد: روز قيامت به انسان گناهكار خطاب مى شود: آيا مى دانستى كه راه تو كدام بود و وظيفه تو چه بود؟ اگر بگويد: مى دانستم ، از او مى پرسند: چرا عمل نكردى و اگر بگويد: نمى دانستم ، به او گفته مى شود: چرا ياد نگرفتى ؟(٥٣٧)

در حديث ديگرى مى خوانيم : خداوند با وجود حتّى يك نفر صالح و باتقوا كه در يك محلّه و منطقه اى زندگى مى كند، بر ساير افراد آن محل احتجاج كرده و مى فرمايد: مگر فلان مؤ من كه گرفتار كار خلاف نشد، در ميان شما و در همسايگى شما نبود؟ و مگر شما حرف او را نشنيديد و گريه هاى او را در دل شب و اعمالش را در روز نديديد؟(٥٣٨) چراشما مانند او و در راه او نبوديد؟

در دادگاه عدل الهى بعضى براى نجات خود مى گويند: خدايا! تو به ما مال و زيبايى و يا گرفتارى دادى كه وسيله گناه و انحراف ما شد! خداوند در آن هنگام بندگان صالحى را كه مال و زيبايى و يا شدائد و گرفتارى ها آنان را گمراه نكرده به عنوان نمونه شاهد مى آورد و مى فرمايد: مگر حضرت يوسف و مريم زيبايى نداشتند؟ و مگر ايّوب گرفتار سخت ترين بيمارها نشد؟ و بدين نوسيله انسان در دادگاه قيامت محكوم شده و بهانه ها و عذرهايش بى نتيجه مى ماند.

قرآن مى فرمايد: نمونه انسان با ايمان ، زن فرعون است كه در كاخ و دربار فرعون زندگى مى كرد، امّا هرگز به آن نظام و طاغوت آلوده نشد و اراده محكم تر از فولاد او برتمام شرايط محيطى و زمانى و اقتصادى حاكم شد. همان گونه كه نمونه انسان كافر را همسران حضرت لوط ونوح معرّفى مى كند كه در خانه وحى و بر سر سفره وحى و در كنار تربيت كنندگان معصوم آن هم براى مدّتى بس طولانى زندگى كردند، ولى بخاطر آنكه تصميم بر اصلاح و هدايت خود نداشتند، همچنان در كفر باقى ماندند و هنگام قهر خداوند آنان نيز عذاب شدند.

بنابراين در هر زمانى افرادى وجود دارند كه در قيامت برمردم حجّت باشند.

خجالت و شرمندگى امام صادقعليه‌السلام فرمودند: اگر در قيامت و در دادگاه عدل الهى هيچ كيفرى نباشد مگر همين شرمندگى و خجالت در پيشگاه خداوند، سزاوار است كه انسان از خواب و خوراك و استراحت دورى و به حال خود فكر كند.(٥٣٩) گناهانى كه حتّى حاضر نبوده والدين و همسرش بفهمند، روز قيامت در برابر همه خلائق و اولياى خدا نشان داده مى شود. (البتّه در صورتى كه گناه از حدّ بگذرد و توبه نكند و قابل عفو نباشند)

در روايات متعدّدى سفارش شده كه براى رهايى از حساب قيامت ، در دنيا هر شخصى خودش را محاسبه و حسابرسى كند، يعنى در هر شبانه روز چند دقيقه و ساعتى را به فكر در عملكرد خود بپردازد تا اگر كار نيكى انجام داده خدا را شكر كند و اگر كار خلافى مرتكب شده است ، توبه و عذرخواهى و جبران نمايد.

در حديث مى خوانيم : كسى كه خودش را محاسبه كند، خداوند در قيامت دوباره از او حساب نمى كشد و خداوند بالاتر از آن است كه به حساب كسى برسد كه او خود به حسابش رسيده است

امام كاظمعليه‌السلام فرمود: از ما نيست كسى كه در دنيا از خود غافل باشد و به حساب كار خودش در هر روز رسيدگى نكند.(٥٤٠)

ثبت و كشف اعمال

يكى از مسائل قيامت ، مساءله كتاب و پرونده هاى انسان است ، كه آيات و روايات بسيارى درباره آن آمده و بيانگر آن است كه تمام اعمال و افكار انسان در دنيا ثبت و ضبط مى شود و در آخرت كشف و نمايان مى گردد، ما در اينجا ابتدا آيات مربوط به ثبت پرونده ها را نقل نموده و سپس آيات كشف آنها را بيان مى كنيم :

ثبت اعمال در دنيا( اِنَّ رُسُلَنا يَكتُبُونَ ما تَمكُرونَ ) (٥٤١) همانا فرشتگان ما تمام انديشه و مكر و توطئه هاى شما را مى نويسند.

( كَلاّ سَنَكتُبُ ما يَقُول ) (٥٤٢) بر خلاف تصوّر شما، ما همه گفته ها را مى نويسيم

( وَ اِنّا لَه كاتِبُونَ ) (٥٤٣) ما هر كار خيرى كه افراد با ايمان انجام دهند مى نويسيم

( ونَكتُبُ ما قَدَّموا وَ آثارَهُم ) (٥٤٤) ما هم خودِ اعمال و هم آثار آنها را مى نويسيم

( وَ كُلُّ شَى ءٍ فَعَلُوهُ فِى الزُّبُر (٥٤٥) هر كارى كه انجام داده اند، در نامه هاى آنان ثبت است

( وَ رُسُلُنا لَدَيهِم يَكتُبُونَ ) (٥٤٦) فرشتگان ما نزد مردم ، كارهاى آنها را مى نويسند.

( و كُلُّ صَغِيرٍ وَ كَبِيرٍ مُستَطَرٌ ) (٥٤٧) هر كار كوچك و بزرگى كه انجام داده اند، مو به مو ضبط مى شود.

( اَحصاهُ اللّهُ وَ نَسُوهُ ) (٥٤٨) خداوند يك يك كار ايشان را به شماره دارد، ولى مردم كرده هاى خود را فراموش نموده اند.

پس از ضبط وثبت اعمال وافكار در دنيا، تمام آنها در قيامت افشا مى شود.

كشف پرونده ها( وَ اِذَا الصُّحُفُ نُشِرَت ) (٥٤٩) روزى كه پرونده هاى اعمال گشوده و بررسى مى شود.

( وَ بَرَزوا لِلّهِ جَمِيعاً ) (٥٥٠) در آن روز، همه مردم در برابر دادگاه الهى ظاهر مى شوند و هيچ فرد يا عملى پنهان نيست

( بَدالَهُم ما كانُوا يُخفُونَ ) (٥٥١) در قيامت همه كارهاى مخفى مردم هويدا مى شود.

( يُنَبِّئُوا الانسانُ يَومَئِذٍ بِما قَدَّمَ وَ اَخَّرَ ) (٥٥٢) در آن روز انسان هم از كارهايى كه با دست خود انجام داده با خبر مى شود و هم از كارهايى كه تاءسيس كرده (و پس از مرگش مردم در مسير آن كارهاى حقّ يا باطل قرار گرفته اند،) آگاه گشته و در اجر يا كيفر تمام كسانى كه در آن مسير قرار گرفته اند، شريك مى شود.

آيات در زمينه ثبت اعمال در دنيا و كشف آنها در قيامت زياد است و ما به همين اندازه بسنده كرده و به سراغ مساءله تقسيم پرونده ها مى رويم :

نيكوكاران و گنهكاران قرآن مى فرمايد: در روز قيامت تمام انسان ها با توجّه به پرونده آنان ، به دو گروه تقسيم مى شوند:

١ - نيكوكاران كه نامه اعمالشان را به دست راستشان مى دهند.( اَمّا مَن اُوتِىَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ ) (٥٥٣) هر كس پرونده اش را به دست راستش دادند، شاد و سعادتمند است

٢ - گنهكاران كه درباره نامه عمل آنها سه تعبير مختلف در قرآن آمده است :

الف : يك جا در مقابل خوبان كه نامه به دست راستشان است ، مى فرمايد:( وَ اَمّا مَن اُوتِىَ كِتابَهُ بِشمِالِهِ ) (٥٥٤) نامه مجرمان به دست چپشان داده مى شود.

ب : در جاى ديگر مى فرمايد:( اُوتِىَ كِتابَهُ وَراءَ ظَهرِه ) (٥٥٥) نامه گناهكاران ، از پشت سر به آنها داده مى شود (كه نهايت تحقير آنان است ).

ج : در سوره اسراء بعد از آنكه مى فرمايد: نامه نيكوكاران به دست راستشان داده مى شود، مى خوانيم :( و مَن كانَ فِى هذِهِ اءعمى فَهُوَ فِى الا خِرَةِ اءعمى ) (٥٥٦) كسانى كه در دنيا حقائق را نديدند، در آخرت هم نابينا محشور مى شوند.

بنابراين در مورد نامه بدكاران ، سه نوع تعبير متفاوت وجود دارد كه شايد بتوانيم از مجموع اين تعبيرات استفاده كنيم كه مراد از دست راست و دست چپ در آيات قرآن ، سعادت و شقاوت انسان است ، چنانكه مرحوم علامه طباطبائى نيز در كتاب حيات پس از مرگ ، مراد از راست و چپ را حقّ و باطل و سعادت و شقاوت دانسته و فرموده است :

قرآن درباره اينكه مردم به دو دسته خوب و بد تقسيم مى شوند، گاهى مى فرمايد:( اَصحابُ اليَمِينِ و اَصحابُ الشِّمالِ ) (٥٥٧) دست راستى ها و دست چپى ها، و گاهى به جاى راست و چپ مى فرمايد:( اَصحابُ المَيمَنَةِ و اَصحابُ المَشئَمَةِ ) (٥٥٨) گروه مبارك و گروه نامبارك و گاهى بجاى دست چپ و گروه نامبارك ، گمراهان را نام برده است(٥٥٩)

در جمع بندى آيات شايد بتوان به اين نتيجه رسيد كه اسم چپ و راست در قرآن ، كنايه از بد و خوب و سعادت و شقاوت باشد و آياتى كه مى فرمايد: نامه عمل خوبان به دست راست و نامه عمل مجرمان را به دست چپ آنها مى دهيم ، داراى معناى ديگرى غير از معناى ظاهرى آن باشد. همان گونه كه در فارسى نيز مى گوييم : فلانى بالا و فلانى پائين است ، يا شمال شهر و جنوب شهرى است ، كه مراد تنها از حيث مكان نيست ، بلكه براى درجه و مقام و شهرت و وضع اقتصادى نيز از آن استفاده مى شود.

شادى يا غم تاكنون بيان كرديم كه تمام كارها در اين جهان توسّط فرشتگانى كه ماءمور ثبت ونوشتن اعمال هستند ضبط مى شود و در قيامت همان پرونده ها ونوشته ها براى انسان گشوده و سبب شادى بعضى و روسياهى گروه ديگرى مى شود.

نامه اعمال كسانى كه اهل ايمان و پيرو ولايت امام حق و عادل هستند، به دست راستشان داده مى شود.( يَومَ نَدعُوا كُلّ اُناسٍ بِامامِهِم فَمَن اُوتِىَ كِتابَهُ بِيَمِينِه فَاولئِك يَقرَؤ نَ كِتابَهُم ولا يُظلَمونَ فَتِيلا ) (٥٦٠) روزى كه هر دسته اى در كنار رهبرانى كه در دنيا برگزيده اند محشور مى شوند، در آن روز كسانى كه در خط رهبرى حقّ قرار گرفته اند، نامه اعمالشان به دست راستشان داده مى شود، آنان با اشتياق نامه خود را مى خوانند و كوچك ترين ظلمى به آنان نمى شود.(٥٦١)

آنان هنگامى كه نامه اعمال خود را مى خوانند و لذّت مى برند و از شادى در پوست خود نمى گنجد، فرياد مى زنند: اى مردم ! بياييد نامه مرا بخوانيد و سعادت مرا ببينيد.(٥٦٢)

آرى ، آنان در دنيا به فكر قيامت خود بودند و براى آخرت كشت نمودند و در آخرت نيز به سعادت رسيدند، امّا آنان كه در اين دنيا همچون نابينايان حقيقت را نديدند ورهبران معصوم و عادل را رها كرده و به دنبال رهبرى فرعون ها، قارون ها و طاغوت ها رفتند، در آخرت نيز وضع اسفبارى خواهند داشت و نامه اعمالشان به دست چپشان داده خواهد شد.(٥٦٣)

و در جاى ديگر مى خوانيم : كسانى كه در اثر انحراف و گناه نامه عملشان را به دست چپ آنها مى دهند، غرق در حسرت و غم مى شوند و فرياد مى زنند: اى كاش اين نامه را به من نمى دادند! و اى كاش در همان حال شك وترديد از سرنوشت باقى بودم و نمى دانستم وضعم چيست كه لااقل روزنه اميدى در من بود! واى بر من كه مال و قدرت و سلطنت دنياى من در اين روز نتوانست مرا نجات دهد...(٥٦٤)