اهميّت و جايگاه مسجد
در اينجا به گوشه اى از نقش و آداب مسجد در روايات اشاره مى كنيم :
مسجد، محلّ وحدت واجتماع و كنگره با صفا و مقدّس مسلمانان است
مسجد، تنها جايى است كه مسلمانان بدون هيچ امتيازى در كنار هم از هر نژاد و با هر زبان قرار مى گيرند.
مسجد، مركز نشر فرهنگ اسلامى و آشناشدن با همفكران و پرس و جو از يكديگر است
مسجد، اوّلين اقدام رسول اللّهصلىاللهعليهوآلهوسلم
هنگام هجرت از مكّه به مدينه است
مسجد، هم مركز رشد مردم ، هم محلّ دادرسى مظلوم ، هم پايگاه تقويت جبهه هاى جنگ و هم مركز بندگى خداوند است
مسجد، نمودار قدرت اسلام و علاقه مردم به مكتب است
مسجد، هم نشانگر افراد غايب و بى اعتنا به امّت است و هم نشانگر عاشقان به خداوند است
مسجد، مكان مقدّسى است كه نجس كردن آن حرام و تطهير آن واجب و انجام هر نوع كارى كه توهين به مسجد باشد، در آن ممنوع است
حضرت علىعليهالسلام
فرمود: در مسجد، انسان هم با مردان خدا روبرو و هم با فرمان خدا آشنا و هم مشمول رحمت خدا مى شود.
امّا هرگاه همين مسجد وسيله و مركز توطئه دشمن قرار گيرد، بايد توسّط امام مسلمانان به هر نحوى كه ممكن است از بين برود، گرچه با قيمت خراب كردن آن باشد، همان گونه كه رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
مسجد ضرار را خراب كردند.
٤ - رهبران آسمانى از جمله شاكيان در قيامت ، رهبران آسمانى مى باشند.
در حديث مى خوانيم كه روز قيامت اهل بيت پيامبرعليهمالسلام
به عنوان شكايت مى گويند:(
يا رَبِّ قَتَلُونَا وَ طَرَّدُونَا وَ شَرَّدُونَا
)
خدايا! ما را كشتند و تبعيد و آواره ساختند.
خدايا! به جاى پذيرفتن رهبرى بر حقّ ما، به سراغ مسرفان و مفسدان و طاغوت ها رفتند.
خدايا! به جاى مودّت و محبّت كه مزد رسالت پيامبر اسلامصلىاللهعليهوآلهوسلم
بود، قرن ها بر سر منبرها و در نمازها به ما لعنت مى كردند.
خدايا! مقدسّانِ سبك سر كج فهم (خوارج ) و عيّاشانِ دنياپرست (قاسطين ) و مقام پرستانِ بيعت شكن (ناكثين )، در قالب تديّن و ديندارى با تمام قوا با ما مخالفت كردند.
خدايا! تنها يادگار رسول اللّهصلىاللهعليهوآلهوسلم
دخترش فاطمهعليهاالسلام
بود كه به او سيلى زده و حقّش را غصب نموده و خود و فرزندانش را شهيد كردند.
خدايا! سر مبارك مولود كعبه و وصىّ پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
حضرت علىعليهالسلام
را با شمشير شكافتند و جنازه امام حسنعليهالسلام
را تير باران كردند و بدن امام حسينعليهالسلام
را زير سم اسب رها كردند و عترت او را به اسارت بردند و امامان ديگر را هم در غل و زنجير و زندان و تبعيد ومحاصره به شهادت رساندند و حتّى گنبد و بارگاه هاى برمزار آنان را خراب كردند و بالاخره چنان وضعى پيش آوردند كه به ناچار حضرت مهدى (عجّل اللّه تعالى فرجه ) هم به امر الهى ، از چشم مردم پنهان و غيبت اختيار كردند!
خدايا! سادات و نسل ما و راويان احاديث و علماى ربّانى را تبعيد، زندان و شكنجه كردند و يا به شهادت رساندند.
خدايا! در برابر رهبران معصوم و عالمان واقعى ، آخوندهاى دربارى تراشيدند، و با تهمت ، توهين ، تفرقه ، شايعه و تهديد ياران ، به ما خون دل دادند.
خدايا! كار به جايى رسيد كه نقل احاديث ما كه درهاى معارف ، حكمت و حقايق بود، در يك زمان ممنوع و در زمان ديگر ارتجاع و در عوض نقل افكار شرقى و غربى روشنفكرى به حساب مى آمد.
خدايا!...
بارالها! ما را در روز قيامت از افرادى كه مورد شكايت اين شاكيان هستند، قرار مده
سيمايى از قيامت ندامتگاه مساءله حسرت و پشيمانى در قيامت ، در آيات و روايات متعدّدى بازگو شده است كه ما نمونه هايى از آن را در اينجا بيان مى كنيم :
چنانكه خوانديم : يكى از نام هاى قيامت ،(
يَومَ الحَسرَة
)
است ، يعنى روزى كه مردم در آن حسرت ها دارند، در جمله بعد دليل حسرت آنان را چنين بيان مى كند:(
اِذْ قُضِىَ الاَمرُ
)
بخاطر آنكه كار از كار مى گذرد و پرونده اعمال انسان خاتمه پيدا مى كند و هر يك از اهل بهشت و دوزخ به سرنوشت خود سپرده مى شوند، در آن هنگام مرگ به صورت گوسفند و قوچى ظاهر و در برابر دوزخيان و بهشتيان ذبح مى شود و بدين وسيله به اهل محشر فهمانده مى شود كه ديگر كار تمام شد، اهل بهشت براى هميشه در بهشت واهل دوزخ براى هميشه در جهنّم خواهند بود.
پيامبر اكرمصلىاللهعليهوآلهوسلم
فرمود: شَرُّ النَّدامَةِ يَومَ القِيامَة
ندامت و حسرت در روز قيامت سخت ترين پشيمانى هاست ، زيرا هيچ راهى براى جبران وجود ندارد.
آرى ، هرگونه آرزو در آن روز بيهوده است ، قرآن از قول مجرمين مى فرمايد:(
وَ لَو اَنَّ لِى كَرَّةً فَاَكُونَ مِنَ المُحسِنينَ
)
اگر براى من برگشتى به دنيا بود از نيكوكاران مى شدم ، ولى هزار حيف كه ديگر برگشتى در كار نيست
در جاى ديگر مى گويند:(
وَ قَالُوا لَو كُنّا نَسمَعُ اءو نَعقِلُ مَا كُنّا فِى اَصحَابِ السَّعِيرِ
)
اگر ما در دنيا به حرف حقّ گوش داده و اهل فكر و تعقّل بوديم ، امروز به اين وضع گرفتار نمى شديم
آيات قرآن در اين زمينه زياد است ، در آن روز فريادها بلند است ، گاهى مى گويند:(
هَل لَنا مِن شُفَعاءَ
)
آيا كسى هست كه در اين روز بزرگ شفاعت ما را كرده و نجاتمان دهد؟ گاهى فرياد مى زنند:(
فَهَل اِلى مَرَدٍّ مِن سَبِيلٍ
)
آيا راهى براى فرار و رهايى هست ؟ گاهى مى گويند:(
رَبَّنا غَلَبَتْ عَلَينَا شِقْوَتُنا
)
خدايا! شقاوت بر ما غلبه كرد و ما را از راه تو دور نمود.
و گاهى فرياد مى زند كه اى كاش من خاك بودم !(
يَا لَيتَنِى كُنتُ تُراباً
)
آرى ، خاك از ما يك دانه مى گيرد، ولى يك خوشه مى دهد و ما اين همه نعمت هاى خدا را گرفتيم ، ولى كار ارزشمندى انجام نداديم
البتّه همه جا حسرت و ندامت خود را با داد و فرياد اظهار نمى كنند، بلكه (به نظر مى آيد) ابتدا شرمندگى خود را پنهان مى نمايند،(
وَاَسَرُّوا النَّدامَةَ
)
ولى كم كم خجالت و ندامت از پنهانى به صورت آشكار و فرياد درمى آيد.
اين حسرت ها از همان لحظه زنده شدن آغاز مى شود كه مى گويند:(
يَا وَيلَنا مَن بَعَثَنا مِن مَرْقَدِنا
)
واى برما! چه كسى ما را از قبرمان بيرون آورد.
در آن روز كارها و زحماتى كه در دنيا براى غير خدا كشيده اند، يكسره تباه و سبب حسرت آنان مى شود.(
وَيَراهُمُ اللّهُ اَعمالَهُم حَسَراتٍ
)
و بارها تقاضاى برگشت كرده و مى گويند:(
رَبَّنا اَبْصَرنَا وَسَمِعنَا فَارْجَعنا نَعمَلْ صَالِحاً
)
خدايا! حالا ما هوشيار و بينا و شنوا شديم و فهميديم كه انبيا درست گفتند و راه ما كج بوده است ، خدايا! ما را به دنيا برگردان تا عمل صالح انجام دهيم ! ولى اين ناله ها و نعره ها، هيچ سودى ندارد.
اين ناله ها در هر مرحله و صحنه تا لحظه ورود به دوزخ و حتّى بعد از دخول جهنم ادامه دارد، زيرا مى بينيم دوزخيان از قعر جهنّم فرياد زده و مى گويند:(
رَبَّنا اَخْرِجنَا مِنها فَاِنْ عُدانَا فَاِنّا ظالِمُونَ
)
خدايا! ما را از اين جهنّمِ سوزان رها فرما و به دنيا برگردان و اگر ما مثل سابق به كارهاى زشت خود ادامه داديم ، پس بى شك ما ظالم هستيم
چه كسانى حسرت مى خورند؟ ١ - خوبان روز قيامت حسرت سراسر وجود انسان را فرامى گيرد، حتّى خوبان نيز حسرت مى خورند كه اى كاش در دنيا، اعمال نيك بهتر و بيشترى انجام مى دادند.
٢ - پيروان طاغوت قرآن مى فرمايد:(
يَا حَسْرَتى عَلى مَا فَرَّطْتُ فِى جَنبِ اللّهِ
)
انسان در آن روز مى گويد: دريغا از آنچه در حقّ خدا كوتاهى كردم
طبق بعضى روايات حسرت در اين آيه مربوط به كسانى است كه رهبران آسمانى و اوصياى پيامبرعليهمالسلام
را رها كرده و به دنبال رهبران فاسق رفتند.
٣ - منكران رسالت رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
به ابوذر فرمود: روز قيامت كسانى كه مقام رسالت مرا قبول نكردند، در حال كورى و كرى و در تاريكى هاى قيامت حاضر مى شوند و مى گويند: واى بر ما به خاطر كوتاهى هايى كه در حقّ خداوند مرتكب شديم !
٤ - گويندگان بى عمل امام باقرعليهالسلام
فرمود: بيشترين حسرت در قيامت از كسانى است كه در كلام وبيان خود از عدالت دم زدند، ولى به آن عمل نكردند.
٥ - افراد تندرو و افراطى نيز به هنگام قيامت حسرت ها دارند.
٦ - جاهلان گروه ديگرى كه در قيامت حسرت مى خورند كسانى هستند كه توانايى تحصيل علم را داشته اند، ولى به دنبال فراگيرى آن نرفته اند.
٧ - عالم بى عمل كسانى كه مردم به خاطر حرف شنوى آنان اهل بهشت شدند، ولى خودشان به خاطر نداشتن عمل اهل دوزخند.
٨ - اهل همنشينى و مجالست هاى بيهوده در حديث مى خوانيم : هرگاه گروهى در جلسه اى گرد هم بنشينند و به جاى ياد خدا به حرف هاى بيهوده سرگرم شوند، روز قيامت اين مجلس براى آنان وسيله حسرت خواهد بود.
٩ - گناهكاران در دعا مى خوانيم : اءعُوذُ بِكَ مِنَ الذُّنُوبِ الَّتِى تُورِثُ النَّدَمَ
خدايا! از گناهانى كه سبب ندامت وپشيمانى من در روز قيامت مى شود به تو پناه مى برم
١٠ - رياست طلبان آنان كه براى رياست دنيا دست و پا و حرص مى زنند، روز قيامت گرفتار حسرتى بزرگ خواهند شد.
١١ - كسانى كه در دنيا توسط دوستان نااهل دچار انحراف شده اند، در روز قيامت غرق در حسرتند و فرياد مى زنند:(
يَا وَيْلَتى لَيْتَنِى لَم اَتَّخِذْ فُلانا خَلِيلاً
)
واى بر من اى كاش فلانى را براى خودم به عنوان دوست قرار نمى دادم ، و از شدت ناراحتى دو دست خود را در دهان گذارده و به دندان مى گيرد و مى گويد: دوست بد مرا از راه خدا دور و منحرف كرد و اى كاش (به جاى دوستى با فلانى ،) با رسول خدا راهى پيدا مى كردم
١٢ - ثروت اندوزان از جمله افرادى كه در قيامت بسيار حسرت مى خورند، كسانى هستند كه در طول عمر خود اموالى را چه بسا از راه نامشروع بدست آوردند، ولى مهلت بهره گيرى از آن را نداشته و از دنيا رفته اند و آن اموال به دست كسانى رسيده است كه آنان در راه خدا خرج كرده اند و بدين وسيله صاحب مال به جهنّم رفته ، ولى وارث نيكوكار به بهشت مى رود.
امام صادقعليهالسلام
درباره آيه(
وَيَراهُمُ اللّهُ اَعمالَهُم حَسَراتٍ
)
فرمود: آيه درمورد كسى است كه در زمان حيات خود، به جمع اموال و ثروت اندوزى پرداخته و به محرومان كمك نكرده است ، پس از مرگ او اگر وارثان در راه خير و مسير الهى صرف كنند، تلاش از صاحب مال ولى پاداش براى وارث است ، و اگر در راه گناه صرف كنند، باز او با بجاگذاردن اين اموال در دست وارث ، گناهكار را يارى كرده در گناهش نيز شريك است و سبب ندامت و حسرتش مى گردد.
١٣ - آدم كشى ، رهاكردن بستگان ، نداشتن وصيّت ، بى اعتنايى به حقوق مردم و نپرداختن زكات ، هر كدام وسيله حسرت در قيامت خواهد بود.
بارالها ما را از آن ندامت هاى مخفى و آشكار و از آن حسرت هاى سخت در تمام مراحل نجات بده
اعترافات مجرمان در قيامت ابتدا به حاشا كردن و دروغ گفتن مى پردازند و خيال مى كنند كه همچون دنيا دروغ و انكار مى تواند وسيله رهايى آنان باشد،(
يَومَ يَبعَثَهُمُ اللّهُ جمِيعَاً فَيَحلِفُونَ لَه كَما يَحلِفُونَ لَكُم وَيَحسِبُونَ اَنَّهُم عَلى شَى ءٍ
)
روزى كه خداوند همه مردم را زنده و در دادگاه عدل خود حاضر مى كند، پس سوگندهاى ناحقّ مى خورند كه ما كار خلافى نكرده ايم
او قيامت را همچون دنيا و خداوند را مانند مردم خيال كرده و همان گونه كه در دنيا با سوگند دروغ مردم را گول مى زد، مى خواهد در قيامت با چنين سوگندهايى خداوند را هم گول بزند.
آرى ، كسى كه يك عمر با دروغ خوگرفته است ، نمى تواند به زودى از عادت خود دست بكشد، ولى اين دروغ ها در ابتداى كار است ، كم كم كه با صحنه هاى قيامت بيشتر آشنا مى شود و پرده ها هم يكى پس از ديگرى كنار مى رود و عمل هاى خلاف هم تجسّم پيدا مى كند و شاهدان و شاكيان فراوان از زمين و زمان و اولياى خدا وحتّى اعضاى بدن او در دادگاه حاضر مى شوند، ديگر جايى براى انكار و دروغ نمى بيند. در آنجاست كه قرآن مى فرمايد:(
وَلايَكتُمُونَ اللّهَ حَدِيثاً
)
هيچ مطلبى را پنهان نمى گذارند و هر چه هست مى گويند. لذا در آن روز اعترافات عجيبى دارند كه ما نمونه هايى از آنها را در اينجا نقل مى كنيم :
١ - در روز قيامت همين كه خداوند به مجرمان مى گويد: آيا پيامبران آيات مرا بر شما نخواندند و شما رااز اين روز هشدار ندادند؟ مى گويند(
شَهِدنَا عَلى اَنفُسِنا
)
بلى ، ما امروز عليه خودمان گواهى مى دهيم
٢ - كسانى كه در دنيا راه خدا و اولياى او را رها كردند، در قيامت به گناهان خود اعتراف مى كنند.(
فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِم
)
٣ اعتراف به انكار قيامت(
وَ لَو تَرى اِذ وُقِفُوا عَلى رَبِّهِم قَالَ اءلَيسَ هذا بِالْحَقِّ قَالُوا بَلى وَ رَبِّنَا قَالَ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِمَا كُنتُمْ تَكفُرُونَ
)
اگر ببينى روزى كه كفّار را در پيشگاه پروردگار نگاهشان مى دارند، خداوند از آنها مى پرسد: آيا اين قيامت حقّ نيست ؟ مى گويند: بلى ، به خدا سوگند قيامت حقّ است خداوند مى فرمايد: پس به خاطر انكار قيامت و كفرورزيتان در دنيا، اكنون عذاب موعود را بچشيد.
٤ - اعتراف به گناهان در قيامت كفار مى گويند:(
فَاعْتَرَفنَا بِذُنُوبِنا
)
خداوندا! ما به گناهان خود اعتراف كرديم
٥ - اعتراف به شقاوت خود.(
قَالُوا رَبَّنا غَلَبَت عَلَينَا شِقْوَتُنا وَ كُنّا قَوماً ضالِّينَ
)
مى گويند: خداوندا! شقاوت برما غلبه كرد و ما گروهى گمراه بوديم
٦ - اعتراف به ظلم و غفلت خود.(
يَا وَيلَنا قَد كُنَّا فِى غَفْلَةٍ مِن هذا بَل كُنّا ظالِمِينَ
)
واى بر ما! به درستى كه ما از پيش آمدن اين روز در غفلت بوديم ، بلكه نسبت به خود وجامعه ستم كرديم
هر چه اقرار و اعتراف به گناه در دنيا وسيله عفو و بخشش خداوند است ، در آخرت اين اعترافات جز حسرت و شرمندگى هيچ گونه اثرى ندارد.
اعتراف تنها در دنيا مؤ ثّر است گرچه در اوائل كتاب بحثى پيرامون توبه داشتيم ، ولى در اينجا نيز به مناسبت بحث اعترافات قيامت ، به چند حديث درباره اعتراف به گناه در دنيا اشاره اى مى كنيم :
در دنيا اقرار به گناه ، وسيله عفو و بخشش الهى است ، چنانكه حضرت علىعليهالسلام
مى فرمايد: شَافِعُ المُذْنِبِ اِقرَارُهُ
اعتراف گناهكار، وسيله شفاعت و مورد عفو قرار گرفتن اوست
در حديث ديگرى آن حضرت مى فرمايد: مَن اِعْتَرَفَ بِالجَرِيرَةِ استَحَقّ المَغفِرَة
هر كس به درگاه الهى به گناه و خلاف خود اعتراف نمايد، سزاوار عفو و بخشش خداوند است
گروهى كه به خاطر علاقه به مال و دنيا، از رفتن به جبهه سرپيچى كردند و در جنگ تبوك شركت نكردند، همين كه آياتى از قرآن را در مذمّت دنياپرستانِ رفاه طلب شنيدند، از كار خود پشيمان گرديده و از رسول خدا و مسلمانان شرمنده شدند. آنها به عنوان توبه ، دست از كار و تلاش و زندگى خود برداشته و وارد مسجد پيامبر شدند و خود را به ستون مسجد
بستند. همين كه رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
از جنگ برگشتند و از ماجرا آگاه شدند، فرمودند: آنها به ستون بسته باشند تا خداوند درباره آنان حكم كند.
پس از مدّتى آيه نازل شد(
وآخَرُونَ اعتَرَفُوا بِذُنُوبِهِم خَلَطُوا عَمَلاً صَالِحاً وَ آخَرَ سَيِّئاً عَسَى اللّهُ اءن يَتُوبَ عَلَيهِم
)
اين افراد به خاطر اعتراف به گناه خود و اعمال خوبى كه در كنار كارهاى خلافشان انجام داده اند، اكنون كه از رفتار ناپسند خود پشيمان هستند، اميد است خداوند توبه آنان را بپذيرد. زيرا خداوند آمرزنده و مهربان است پس از نزول آيه ، پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
دستور دادند آنان را از ستون مسجد آزاد كنند.
آرى ، اعتراف به گناه نزد خداوند در دنيا، بهترين وسيله براى پذيرش توبه و دريافت عفو الهى است چنانكه در دعا ومناجات مى خوانيم : خدايا! اگر مرگ من نزديك شده و كار خوبى هم ندارم ، تنها وسيله دريافت لطف و عفو تو را اقرار و اعتراف به گناهان خود قرار مى دهم و امام سجادعليهالسلام
در صحيفه سجاديّه دعايى دارد به نام دعاى اعتراف به گناهان
رحمت خدا در قيامت امام صادقعليهالسلام
فرمودند: اِذا كَانَ يَومُ القِيامَةِ نَشَرَ اللّهُ تَبارَكَ وَ تَعالى رَحمَتَهُ حَتّى يَطمَعَ اِبلِيسَ فِى رَحمَتِهِ
هنگامى كه قيامت فرا مى رسد، خداوند به قدرى رحمت خودش را به روى مردم گسترش مى دهد كه حتّى ابليس در اينكه مورد لطف قرار گيرد به طمع مى افتد.
در سوره فرقان مى خوانيم :(
فَاُولئِكَ يُبَدِّلُ اللّهُ سَيِّئاتِهِم حَسَناتٍ
)
خداوند گناهان آنان را به كار نيك و حسنه تبديل مى كند.
در روايات متعدّدى كه در تفسير اين آيه آمده چنين مى خوانيم : روز قيامت گناهان مؤ من بر او عرضه مى شود و از ناراحتى به لرزه مى افتد، ولى به خاطر آنكه او اهل ايمان ، حيا، صدق ، اخلاص ، حسن خلق و در خط رهبرى معصوم و اولياى خدا بوده ، مورد لطف مخصوص قرار مى گيرد و به فرمان خداوند گناهان او به عبادت تبديل مى شود.
علاّمه طباطبائىقدسسره
مى فرمايد: روايات بسيار زيادى از شيعه و سنّى درباره تبديل گناه به كار خير در قيامت وارد شده است
در بعضى روايات نيز مى خوانيم : روز قيامت همين كه گناهكار را به دوزخ مى برند، مى گويد: خدايا! گمان نداشتم مرا بسوزانى ! خداوند مى فرمايد: او را مورد عفو خود قرار دادم ، او را به بهشت ببريد و همان حسنِ ظنّ به خدا، وسيله نجاتش مى شود.
ميزان در قيامت يكى از مسائل مهم قيامت كه در قرآن و روايات زياد به چشم مى خورد، مساءله ميزان است
ميزان ، به معناى وسيله وزن و سنجش است قرآن مى فرمايد:(
وَ اَنزَلْنَا مَعَهُمُ الكِتابَ وَ المِيزَانَ
)
پيامبران با كتاب و ميزان آمدند، يعنى انبيا قانون و ملاك حقّ و باطل و معيارهاى سنجش خير و شرّ را براى مردم آوردند.
ميزان و وسيله سنجش اعمال در قيامت ، لازم نيست مانند ميزان و ترازوهايى باشد كه در دنيا مى بينيم ، زيرا كلمه ميزان مانند كلمه چراغ است ، يعنى همان گونه كه همه چراغ ها در يك نقطه با هم شريكند و آن نور و از بين بردن تاريكى است و كلمه چراغ شامل تمام انواع چراغ هاى قديم و جديد و آينده مى شود، ولى اكنون با لفظ چراغ ، ديگر چراغ هاى گذشته به ذهن نمى آيد و شكل ونوع آن فرق نموده است ، در قيامت نيز ميزان چنين خواهد بود و شكل و نوع و وسيله سنجش آن فرق خواهد كرد.
مرحوم مجلسى
وعلاّمه طباطبائى
با توجه به آيات وروايات ، مطالبى را در مورد ميزان بيان كرده اند و ما گوشه اى از آن را به اختصار در چهار عنوان مختلف ، ذكرمى كنيم :
١ - ميزان هاى قيامت همان گونه كه بيان كرديم ميزان ، در حقيقت وسيله سنجش است ، با هر وسيله اى كه باشد. چنانكه وسيله سنجش پارچه ، متر و وسيله سنجش ديوار عمودى ، شاغول و وسيله سنجش خط، خط كش و وسيله سنجش راه ، كيلومتر و وسيله سنجش هوا و دما، هواسنج و دماسنج است ، در قيامت نيز وسيله سنجش عمل انسان ، حقّ است ،(
وَ الْوَزنُ يَومَئِدٍ
الحَقُّ
)
زيرا اساس آن روز، بر حقّ و حقانيّت است ، حال در هر چه باشد.(
ذلِكَ اليَومُ الحَقُّ
)
در روايات متعدّد مى خوانيم : ميزان اعمال ما، پيامبران و امامان معصومند، زيرا آن بزرگواران به مقام والاى انسانيّت رسيده اند و حقّ عمل را از نظر اخلاص و نوع و روش و استمرار آن انجام داده اند و كارهايشان الگو است ، لذا اعمال مردم را با عمل آن بزرگواران مقايسه مى كنند.
در زيارتنامه حضرت علىعليهالسلام
مى خوانيم : السَّلامُ عَلَيكَ يَا مِيزَانَ الاَعمَالِ
سلام بر تو اى كسى كه وسيله سنجش اعمال ما در روز قيامت هستى
٢ - تعدّد ميزان در قيامت چون هر يك از اعمال ما، با نمونه كاملى از نوع خودش سنجيده مى شود، مثلاً نمازها را با نماز كامل و روزه و حجّ و جهاد و گفتار وسخنان ما را با روزه و حج و جهاد و گفتار كامل مى سنجند، بنابراين ميزان ها متعدّد است لذا قرآن نيز به جاى كلمه ميزان ، كلمه موازين را بكار برده است(
وَ نَضَعُ المَوازِينَ القِسطَ لِيَومِ القِيامَةِ
)
٣ - ميزان براى همه نيست طبق روايات ، ميزان براى افراد مؤ من است ، امّا مشركان و كسانى كه اعمالشان همچون كف روى آب بى حقيقت است و يا با يك سرى گناهانى كه مرتكب شده اند تمام كارهاى خوبشان را تباه كرده اند، براى آنان وزن و ميزانى نخواهد بود. فَحَبِطَتْ اَعْمالُهُم فَلانُقِيمُ لَهُم يَومَ القِيامَةِ وَزنَاً
حضرت علىعليهالسلام
فرمود: براى رهبران گمراه كننده نيز وزن و ميزانى در قيامت نخواهد بود، زيرا وضع آنان به قدرى رسوا مى باشد كه نيازى به حساب و كتاب و سنجش ندارند.
امام سجادعليهالسلام
مى فرمايد: براى مشركان ترازوى عدل نصب نمى گردد و نامه عملشان نيز در قيامت گشوده نمى شود و مساءله سنجش و حساب و كتاب ، تنها مخصوص مسلمانان است
٤ - عوامل سنگينى ميزان تمام كارهاى خير، ميزان عمل را سنگين و تمام كارهاى شرّ آن را سبك مى كند، ولى در حديث مى خوانيم كه رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
فرمود: اخلاق نيكو در سنگينى عمل صالح از هر خير ديگر مفيدتر است
صراط كلمه صراط، بيش از چهل بار در قرآن استعمال شده است
چون در روز قيامت ، صراط، تجسّم يافته همان صراط و خطوط فكرى عقيدتى و عملى هر انسان است كه در دنيا براى خود مى پذيرد و يگانه عامل شخصيّت او مى باشد، بدين جهت كمى درباره صراط مستقيم يعنى تنها راهى كه در دنيا مطلوب و راه رسيدن به كمال است ، گفتگو مى كنيم و آنگاه به سراغ صراط در قيامت مى رويم
راه مستقيم ، يعنى راه راست ، راه حقّ و عدل ، راه انبيا و شهدا و صالحان و صدّيقين
و راه خدا،(
اِنَّ رَبِّى عَلى صِراطٍ مُستَقِيمٍ
)
راه محمّدصلىاللهعليهوآلهوسلم
اِنَّكَ عَلى صِراطٍ مُستَقِيمٍ
.
راه مستقيم ، بيش از يكى نيست ، ولى راههاى انحرافى زياد است
راه مستقيم ، راهى است كه نه افراط دارد، نه تفريط.
راه مستقيم ، راهى است كه نه به مسائل فكرى تنها بها مى دهد و نه تنهامسائل عملى را ارزشمند مى داند.
راه مستقيم ، راهى است كه فرد وجامعه را در كنار هم قرار داده وهمچنين جسم و جان ، فكر و عمل ، قيام و توكّل ، عقل و احساس را در كنار هم قرار مى دهد.
راه مستقيم ، هم به مسائل دنيوى توجّه دارد و هم به مسائل اُخروى
راه مستقيم ، همان دين خداست قرآن مى فرمايد:(
هَدانِى رَبِّى اِلى صِراطٍ مُستَقِيمٍ دِينَاً قِيَماً
)
به مردم بگو: خداوند مرا به راه مستقيم كه آن مكتب و دينى است كه بر اساس فطرت و عقل پابرجاست ، هدايت فرمود.
راه مستقيم ، همان راه عبوديّت و بندگى خداوند است(
و اءنِ اعبُدُونِى هَذا صِراطٌ مُستَقِيمٌ
)
راه مستقيم ، همان تمسّك و پيوند با خداوند است(
وَمَن يَعتَصِم بِاللّهِ فَقَد هُدِىَ اِلى صِراطٍ مُستَقِيمٍ
)
و شكّى نيست كه تمسّك به خداوند، همان پذيرفتن قانون خدا و اطاعت از اولياى اوست ، چنانكه امام صادقعليهالسلام
فرمود:(
وَ اللّهِ نَحنُ الصِّراطُ المُستَقِيمُ
)
به خدا سوگند تنها ما راه مستقيم هستيم و بس
بنابراين ، در ميان صدها و هزاران خطوط انحرافى ، بودن در راه مستقيم به قدرى اهميّت دارد كه واجب است هر مسلمانى لااقل روزى ده مرتبه براى قرار گرفتن خود و ديگران در آن راه ، مصرّانه از خداوند استمداد كرده و بگويد(
اِهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُستَقِيمَ
)
خداوندا! ما را به راه مستقيم هدايت فرما.
صراط در قيامت در قيامت روى جهنّم پلى است به نام صراط كه از مو باريك تر و از شمشير برّنده تر است
و همه مردم بايد از آن عبور نمايند، وبه قول قرآن :(
وَاِن مِنكُم اِلاّ وارِدُهَا كانَ عَلى رَبِّكَ حَتْماً مَقِضيّاً ثُمَّ نُنَجِّى الَّذِينَ اتَّقَوْا وَ نَذَرُ الظّالِمِينَ فِيهَا جِثِيّاً
)
هيچ يك از شما نيست مگر آنكه وارد دوزخ مى شود، اين امرى است حتمى ، ولى افراد باتقوا را نجات مى دهيم و ظالمان را در حالى كه از ضعف و ذلّت به زانو درآمده اند در آن رها مى كنيم
به فرموده روايات ، عبور از صراط براى مؤمنان همچون برق است و براى گروه ديگرى همچون باد و براى بعضى مانند اسب مى باشد و خلاصه هر كدام ايمان و عمل صالح بيشترى داشته باشند، با سرعت بيشترى عبور مى كنند.
پيامبر اكرمصلىاللهعليهوآلهوسلم
فرمود: هنگام عبور مؤ منان ، آتش دوزخ سرد و سالم مى شود، چنانكه براى حضرت ابراهيم آتش سرد شد.
البتّه عبور مؤمنان از جهنّم و ديدن جهنّميان و جايگاه و صحنه هاى عذاب آنان ، سبب مى شود در مقايسه اى با بهشت ، جايگاه بهشتى خود را بهتر بشناسند و اگر چند روزى در دنيا براى خدا يك سرى سختى ها را تحمّل كردند، سرانجام به كجا رسيده اند.
در حديث مى خوانيم : خداوند هيچ كس را به بهشت نمى برد مگر آنكه او را به جهنّم و عذاب هاى آن آشنا و مشرف قرار مى دهد تا قدر نعمت ها و فضل خدا را نسبت به خودش بداند و نشاط و شادى او بيشتر شود و همچنين احدى را به دوزخ نمى برد مگر آنكه نعمت هاى بهشت را به او نشان دهد تا بيشتر بسوزد و حسرت بخورد.