درجات بهشت در قرآن
از بهشت به كلماتى از قبيل(
جَنّاتُ عَدنٍ
)
و(
جَنّاتُ الفِردَوسِ
)
تعبير شده ، كلمه عَدن به معناى استقرار است ، معدن يعنى جايى كه ذخايرى در آن استقرار يافته است ، فردوس به باغ هاى بسيار بزرگ به گونه اى كه مزاياى تمام باغ ها را دارد گفته مى شود.
در حديث مى خوانيم لِكُلِّ شَى ءٍ ذَروَةٌ و ذَروَةُ الجَنَّةِ الفِردَوسُ براى هر چيزى قلّه اى است و قلّه بهشت فردوس است و در روايات آمده كه هرگاه از خداوند چيزى خواستيد فردوس آرزو كنيد، زيرا كه فردوس وسط بهشت و در بلندترين نقطه آن قرار دارد و تمام نهرهاى بهشت از آنجا سرچشمه مى گيرد.
در روايات نقل شده است : كسانى كه به خاطر خدا و در راه خدا همديگر را دوست بدارند و يا به ديدن يكديگر بروند، كاخ هاى مخصوصى به تعداد هفتادهزار در اختيارشان قرار مى گيرد.
در بعضى از روايات براى سحرخيزان و كسانى كه در زندگى سختى ها ديده و تحمّل كرده اند، روزه داران ماه رجب ، رهبران عادل ، اطعام كنندگان ، كسانى كه در گفتگو نيش و بدزبانى نداشته باشند، افرادى كه حتّى حاضرند بر ضرر خودشان حق را بپذيرند و اهل ايثار و صله رحم و سلام كردن باشند و يا كسانى كه به خاطر تاءمين زندگى زن و فرزند مشكلات زندگى را تحمّل مى كنند، براى همه آنان كاخ ها و باغ ها و درجات ويژه اى در نظر گرفته شده است
چنانكه قرآن مى فرمايد:(
وَ لِكُلٍّ دَرَجاتٌ مِمّا عَمِلوا
)
كليدهاى بهشت
١ - صبر.
با اينكه قرآن در مدح اولوالالباب چند نوع كمال نقل كرده ، ولى در پايان آنها مى فرمايد:(
سَلامٌ عَلَيكُم بِما صَبَرتُم
)
به خاطر صبر وپشتكارى كه آنان در دنيا در برابر انجام عبادات و تحمّل مشكلات در راه حق داشتند، فرشتگان از هر سو بر بهشتيان وارد شده و سلام مى كنند.
همچنين در اواخر سوره فرقان كه سيمايى از بندگان شايسته خدا را ترسيم كرده و اوصاف زيادى را برمى شمارد، در پايان مى فرمايد:(
اُولئِك يُجزَونَ الغُرفَةَ بِما صَبَروا
)
پاداش اينها غرفه هاى بهشت است ، زيرا صبر كردند.
همان گونه كه درباره اولياى خدا حضرت على و فاطمه و حسن و حسين و فضه خادمه آنان (صلوات اللّه عليهم اجمعين ) كه غذاى افطار خود را سه شب پى در پى به مسكين و يتيم و اسير داده و با آب افطار كرده و اين چنين ايثار نمودند
مى خوانيم :(
وَجَزاهُم بِما صَبَروا جَنَّةً وَ حَرِيراً
)
صبر و پشتكار اگر باشد انسان در ايمان و عمل صالح و تقوا هم موفّق مى شود، زيرا در حديث آمده كه صبر به منزله سر در بدن است ،
كه اگر نباشد ايمان هم متزلزل و عمل صالح هم بى دوام خواهد بود و لذا اگر صبر را اوّلين عامل و قبل از ايمان و عمل و تقوا بيان كرديم ، جاى دورى نرفته ايم
٢ - ايمان و عمل صالح
در آيات بسيارى آمده است كه بهشت پاداش كسانى است كه ايمان به خدا آورده و كارهاى خوب و عمل صالح انجام داده اند.
٣ - تقوا.
قرآن مى فرمايد:(
اِنَّ المُتَّقِينَ فِى جَنّاتٍ وَ عُيونٍ
)
تنها افراد با تقوا هستند كه در بهشت و از چشمه هاى جارى آن بهره ها مى برند.
٤ - پيروى از فرمان خدا و پيامبر.
قرآن مى فرمايد:(
وَمَن يُطِعِ اللّهَ وَرَسولَهُ يُدخِلهُ جَنّاتٍ تَجرِى مِن تَحتِهَا الاَنهارُ
)
خداوند كسانى را كه پيرو قانون او و فرمان پيامبرش باشند به بهشت وارد مى كند، آن بهشتى كه در پاى درختانش نهرهاى آب جارى است همچنين در آخرين آيه سوره بيّنه كه نام بهشت را مى برد مى فرمايد:(
ذَلِك لِمَن خَشِىَ رَبَّه
)
اين بهشت براى كسانى است كه از قهر خدا در برابر تخلّفات بهراسند.
٥ - انقلابيون و مهاجران در راه خدا.
گروه ديگرى كه وارد بهشت مى شوند، انقلابيون صادق و خالص و مهاجران و آوارگان در راه خدا مى باشند. قرآن مى فرمايد:(
فَالَّذِينَ هاجَروا وَ اُخرِجُوا مِن ديارِهِم و اُوذُوا فى سَبِيلِى و قاتَلُوا وَ قُتِلُوا لاُكَفِّرَنَّ عَنهُم سَيِّئاتِهِم وَ لاُدخِلَنَّهُم جَنّاتٍ تَجرِى مِن تَحتِهَا الاَنهارُ
)
مهاجران آواره و آزار كشيده اى كه در راه خدا اذيّت شدند و با دشمنان خدا به جنگ برخاسته و شهيد شدند، همانا ما گناهانشان را بخشيده و به بهشتى كه باغ ها و جويبارها دارد وارد مى كنيم
٦ - روح پاك
قرآن در اين باره مى فرمايد:(
يَومَ لايَنفَعُ مالٌ و لا بَنُونَ اِلاّ مَن اَتَى اللّهَ بِقَلبٍ سَلِيمٍ
)
روزى كه مال و فرزند به درد انسان نمى خورد و تنها وسيله نجات او قلب سليم است
براى آشنايى و شناخت قلب سالم و روح پاك ، ابتدا شناخت بيمارى هاى آن و دورى از آنها لازم است ، يعنى قلب سليم ، ثمره جهاد اكبر و مبارزه با نفس و امراض نفسانى است لذا قرآن درباره منافقان و شهوت رانان و بهانه گيران با جمله(
فى قُلُوبِهِم مَرَضٌ
)
از نداشتن قلب سالم آنان سخن به ميان آورده است
روحى كه تسليم خدا نيست و به غير خدا تكيه مى كند و انواع كينه ها، قساوت ها، خودخواهى ها، حسدها و شك ها و شرك ها و... را در خود مى پذيرد سالم نيست ، كسانى كه مى خواهند به بهشت روند بايد در يك مبارزه بى امان با هوسهاى خود برآيند و روح خود را از همه آلودگى ها دور سازند و خودساخته اى والا باشند، قرآن براى كسانى كه داراى اين امراض هستند، يك رهنمود بسيار عالى دارد، آنجا كه مى فرمايد:(
وَ جاءَ بِقَلبٍ مُنِيبٍ
)
بهشت براى افرادى است كه اهل توبه باشند آنان كه حالت توبه و انابه اى دارند كه عامل نزديك شدنشان به بهشت است
بنابراين عامل بهشتى شدن ، يا قلب و روح سالم است و يا قلب و روحى كه اگر منحرف شد توبه كرده و برگردد.
٧ - توجه به تربيت خانواده
در قرآن مى خوانيم : بهشتيان درباره دليل بهشت رفتن خود از يكديگر سؤ ال مى كنند،(
وَ اَقبَلَ بَعضُهُم عَلى بَعضٍ يَتَسائَلُونَ
)
و در پاسخ مى گويند: ما درباره رفتار و كردار و تربيت خانواده و اولاد خود توجّه كامل داشتيم و مى ترسيديم كه مبادا به انحراف و كج روى فكرى يا عملى كشيده شوند، ولذا با اخلاق و موعظه و توجّه ، فرزندان خوبى تربيت كرديم
(
قالُوا اِنّا كُنّا قَبلُ فى اَهلِنا مُشفِقينَ
)
٨ - جهاد و شهادت
اگر آخرين فرصت هاى عمر انسان در جهاد در راه خدا صرف شود، اهل بهشت است ، چنانكه رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
فرمودند: مَن خَتَمَ لَهُ بِجِهادٍ فى سبيلِ اللّه و لو قَدرَ فَواقِ ناقَةٍ دَخَلَ الجَنَّةَ
كسى كه به قدر دوشيدن شير شتر از پايان عمرش در جهاد صرف و با جهاد به لقاءاللّه رود بهشتى است
خواننده عزيز! يك بار ديگر دو بخش دوزخ و بهشت را مطالعه فرمائيد، اين ما و اين سرنوشت هر يك از ما، بدانيم بهشت رفتن خيلى مشكل نيست ، زيرا هم درهاى بهشت بيشتر است و هم لطف خدا بر قهر او مقدّم است ، راه توبه هم براى همه باز است
بخشى از عمر ما تمام شده و اين چند روز ديگر كه هست (اگر باشد)، چند لقمه نانى و چند ليتر آبى و يك آمد و رفتى بيش نيست ، اگر به گذشته خود نگاه كنيم مانند خوابى بيشتر نبوده ، باقى عمر هم همينطور زود مى گذرد، اين دو موش سياه و سفيد (شب و روز) دائماً طناب عمر ما را مى جوند، دير يا زود چند نخ ديگر جويده و ما رها مى شويم ، يا به قعر دوزخ مى افتيم و يا به سوى بهشت روانه مى شويم
دنيا كم است ، زود گذر است ، امانت است ، بى وفاست ، لذّت كاميابى آن با تلخى فراقش نمى ارزد، يك دقيقه خنده آن مخلوط با ساعت ها گريه است ، هيچ كس مرگ را انكار نمى كند، يكى از امامان معصومعليهمالسلام
هنگامى كه مردم مشغول دفن كردن و خاك ريختن بر مرده اى بودند، فرمود: دنيايى كه آخرش اين است چه خوب است كه انسان از اوّل دل به او نبندد و قيامتى كه اوّلش قبر است چه خوب است كه انسان به فكر آن باشد.
قرآن بارها هشدار مى دهد كه آيا ما قبل از شما افراد و امّت هايى كه حتّى از شما قوى تر بودند را هلاك نكرديم ؟ و حضرت علىعليهالسلام
فرياد مى زند: كجا هستند شاهان و ستمگران ؟ همه با آن قدرت و جبروتى كه داشتند رفتند.
ما هر چه مال دنيا را جمع كنيم بيشتر از قارون و هر چه زور داشته باشيم بيشتر از فرعون نخواهيم داشت ، همه رفتند و ما هر دقيقه يك قدم به مرگ نزديك مى شويم ، در حديث آمده كه تعجّب است از بهشتى كه داوطلبان آن خواب و از دوزخى كه فراريان آن غافلند.
كمى فكر كنيم كه چرا بيش از هزار آيه قرآن درباره معاد است ، چرا در سخنان معصومان و دعاهاى آنان بيشتر به مسئله معاد توجه شده است ؟ و چرا اكثر خطبه هاى حضرت علىعليهالسلام
سفارش به تقوا شده ، چرا تنها ملاك قبولى عمل تقواست ؟ و چرا عمل افراد بى تقوا قبول نمى شود؟ و چرا هر روز در نماز بايد جمله(
مالِكِ يَومِ الدِّينِ
)
را بگوييم ؟
چرا امامان ماعليهمالسلام
در نماز آن قدر جمله(
مالِكِ يَومِ الدِّينِ
)
را تكرار مى كردند تا از هوش مى رفتند، چرا حضرت علىعليهالسلام
در دعاى كميل و امام سجادعليهالسلام
در مناجات ها آن قدر اشك مى ريزند، چرا امام حسينعليهالسلام
در بيابان عرفات در روز عرفه بقدرى گريه مى كند كه ريگ زمين از اشك آن بزرگوارتر مى شود، مگر چه خبر است كه اين همه قرآن و پيامبر و امامان ناله ها و گريه ها دارند؟
پيامبر اكرمصلىاللهعليهوآلهوسلم
فرمود: اگر آنچه من از قيامت مى دانم شما هم خبر داشتيد بسيار گريه مى كرديد و از خنده خود مى كاستيد و به كوهها رفته و تضرّع و زارى ها داشتيد. و يا فرمودند: اگر مى دانستيد كه بعد از مرگ چه خبر است به خاطر لذّت ، غذا نمى خورديد.
عيب ما اين است كه علم به معاد داريم ، امّا يقين نداريم ، يك بدهكار كه به منزل مى آيد به تمام خانواده بدهكارى فرداى خود را خبر مى دهد و همه مى فهمند، امّا چون هنوز باور نكرده اند و به رسوايى قرض يقين ندارند، به بستر رفته و مى خوابند، ولى پدر تا صبح در عذاب و فكر است كه فردا ماءمور جلب مى رسد و آبروى من در بازار ريخته مى شود، اگر به گفته هاى قرآن در مورد معاد باور داشته باشيم ، بايد حداقل هر شبانه روز چند دقيقه اى به فكر قيامت خود باشيم
قرآن مى گويد: پرونده هاى شما در برابر همه مردم باز خواهد شد، پيامبر اكرمصلىاللهعليهوآلهوسلم
از شما شكايت خواهد كرد، اعمال شما مجسّم و قهر خدا حاضر و حساب شما دقيق و راه شما باريك و قيافه ها دگرگون و راه نجات بسته و اسرار شما كشف و...مى شود، كدام جادّه اى را سراغ داريد كه هزار تابلو خطر زده باشند، ولى رانندگان ، مست و مشغول گفتگو و تخمه شكستن باشند و به سرعت گاز بدهند و نسبت به اين همه هشدار بى تفاوت باشند؟
براستى هر خواب و بيدارى ما، هر بهار و پائيز طبيعت و فراق و جدايى عزيزان در هر زمان ، نشانه اى براى توجه دادن به معاد است آيا اين همه نشانه براى توجه ما كافى نيست ؟ با كمى فكر درمى يابيم كه ياد معاد نقش بسيار سازنده اى دارد، ريشه تمام مفاسد و بدى ها، فراموش كردن قيامت است چنانكه قرآن علّت بدبختى و بدعاقبتى گناهكاران را فراموش كردن قيامت مى داند.(
...بِما نَسُوا يَومَ الحِسابِ
)
البتّه اين را هم بدانيم كه كمى توجّه و تقوا و بندگى خدا، تمام مشكلات را حل مى كند و مردن را مانند بو كردن گُل مى كند و در آن صورت اوّل مرگ ملاقات با لطف خدا و همسايه شدن با اولياى خدا و روز قيامت روز امنيّت و شادى و بهشت جاودانه مى شود، اينك اين گوى و اين ميدان
محرومان از بهشت قرآن مى فرمايد:(
لايَدخُلُونَ الجَنَّةَ حَتّى يَلِجَ الجَمَلُ فِى سَمِّ الخِياطِ
)
كافران و مشركان به بهشت نمى روند، مگر زمانى كه شتر از سوراخ سوزن رد شود، يعنى هرگز اين دو گروه وارد بهشت نخواهند شد، زيرا هرگز شتر از سوراخ سوزن رد نمى شود.
علاوه بر آن در روايات مى خوانيم كه گروه هاى ذيل نيز از بهشت محرومند:
سخن چين ، دائم الخمر، بى غيرت ، غيبت كننده ، منّت گذار، بخيل ، قاطع رحم ، پيرزناكار، ثروت اندوز بخيل ، تندخو و بداخلاق ، پرخور و ستمگر و كسى كه حق مردم را ندهد، كسى كه منطق خدا يا رهبر حق را ردّ كند، كسى كه در حكومت به مردم حيله نمايد و....