جهاد با نفس

جهاد با نفس0%

جهاد با نفس نویسنده:
گروه: اخلاق اسلامی

جهاد با نفس

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: شيخ حر عاملى مترجم : على افراسيابى
گروه: مشاهدات: 24295
دانلود: 2962

توضیحات:

جهاد با نفس
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 96 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 24295 / دانلود: 2962
اندازه اندازه اندازه
جهاد با نفس

جهاد با نفس

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

٦ - باب استحباب يافتن اخلاق نيكو و ذكر تعدادى از اخلاق نيكو

حديث :

٦٠ - عن ابى عبداللهعليه‌السلام قال : انا لنحب من كان عاقلا فهما فقيها حليما مداريا صبورا صدوقا و فيا ان الله عزوجل خص الانبياء بمكارم الاخلاق فمن كانت فيه فليحمد الله على ذلك و من لم تكن فيه فليتضرع الى الله عزوجل و ليساله اياها قال قلت جعلت فداك و ما هن ؟ قال : هن الورع و القناعه و الصبر و الشكر و الحلم و الحياء و السخاء و الشجاعه و الغيره و البر و صدق الحديث و اداء الامانه

ترجمه :

٦٠ - از امام صادقعليه‌السلام روايت است كه فرمود: ما كسى را دوست مى داريم كه خردمند، فهميده ، داراى فهم عميق در دين ، بردبار، مداراكننده ، صبور، راستگو و وافادار باشد، خداوند عزوجل اخلاق نيكو را به پيامبران اختصاص داده پس كسى كه داراى اخلاق پسنديده است خداوند را بر داشتن آن اخلاق سپاس گويد و كسى كه چنين اخلاقى در وجودش نيست بايد به درگاه خداى عزوجل تضرع و زارى كند و اخلاق نيكو را از خداوند درخواست كند.

راوى گويد: عرض كردم : فدايت شوم آن اخلاق نيك چيست ؟ حضرت فرمود: پارسايى ، قناعت ، صبر و شكر، بردبارى ، حيا سخاوت ، شجاعت ، غيرت ، نيكو كارى ، راستگويى ، امانتدارى

حديث :

٦١ - قال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : الا اخبركم بخير رجالكم ؟ قلنا: بلى يا رسول الله قال : ان خير رجالكم التقى النقى السمح الكفين النقى الطرفين البر بوالديه و لايجلى عياله الى غيره

ترجمه :

٦١ - رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: آيا به شما خبر دهم كه بهترين مردان شما چه كسانى هستند؟ گفتيم : آرى اى رسول خدا! حضرت فرمود: بهترين مردان شما كسانى هستند كه پرهيزكار، پاكيزه ، داراى دستانى بخشنده و با سخاوت ، از طرف پدر و مادر پاكيزه نژاد باشد، نيكى كننده به پدر و مادرش باشد و خانواده اش را مجبور نكند كه به ديگرى پناه برد.

حديث :

٦٢ - عن ابى عبداللهعليه‌السلام قال : ان الله عزوجل ارتضى لكم الاسلام دينا فاحسنوا صحبته بالسخاء و حسن الخلق

ترجمه :

٦٢ - از امام صادقعليه‌السلام روايت است كه فرمود: همانا خداوند عزوجل اسلام را به عنوان دين براى شما پسنديد پس اين دين را با سخاوت و خوش خلقى همراهى و يارى نيكو كنيد.

حديث :

٦٣ - عن ابى عبداللهعليه‌السلام قال : قال اميرالمؤمنينعليه‌السلام : الايمان اربعه اركان الرضا بقضاء الله و التوكل على الله و تفويض الامر الى الله و التسليم لامر الله

ترجمه :

٦٣ - از امام صادقعليه‌السلام روايت است كه فرمود: اميرالمؤمنينعليه‌السلام فرمود: ايمان چهار ركن دارد: خوشنودى به قضاى الهى و توكل بر خدا و سپردن امر زندگى به خداوند و تسليم در برابر امر خدا.

حديث :

٦٤ - عن رجل من بنى هاشم قال اربع من كن فيه كمل اسلامه و ان كان من قرنه الى قدمه خطايا لم ينقضه الصدق و الحياء و حسن الخلق و الشكر.

ترجمه :

٦٤ - از مردى از بنى هاشم چنين روايت است كه فرمود: چهار چيز است كه اگر در كسى باشد اسلامش كامل است و اگر چه از سر تا قدمش گناه باشد از قدر و منزلتش كاسته نمى شود: راستى و حيا و خوش خلقى و شكر.

حديث :

٦٥ - عن حماد بن عثمان قال جاء رجل الى الصادقعليه‌السلام فقال : يا ابن رسول الله اخبرنى عن مكارم الاخلاق فقال : العفو عمن ظلمك و صله من قطعك و اعطاء من حرمك و قول الحق و لو على نفسك

ترجمه :

٦٥ - حماد بن عثمان گويد: مردى نزد امام صادقعليه‌السلام آمد و عرض كرد: اى فرزند رسول خدا! اخلاق نيك را به من خبر ده ، حضرت فرمود: چشم پوشى و گذشت از كسى كه به تو ستم روا داشته و پيوند با كسى كه از تو بريده و عطا كردن به كسى كه تو را محروم داشته و حق گويى اگر چه بر عليه خودت باشد.

حديث :

٦٦ - عن جراح المدائنى قال : قال لى ابو عبداللهعليه‌السلام : الا احدثك بمكارم الاخلاق ؟ الصفح عن الناس و مواساه الرجل اخاه فى ماله و ذكر الله كثيرا.

ترجمه :

٦٦ - جراح مدائنى گويد: امام صادقعليه‌السلام به من فرمود: آيا جوانمردى ها و خوبى هاى اخلاقى را برايت بگويم ؟ چشم پوشى و در گذشتن از خطاى مردمان و يارى دادن به برادر دينى از نظر مالى و ياد كردن زياد از خداوند.

حديث :

٦٧ - عن الصادق جعفر بن محمدعليه‌السلام انه قال : عليكم بمكارم الاخلاق فان الله عزوجل يحبها و اياكم و مذام الافعال فان الله عزوجل يبغضها و عليكم بتلاوه القرآن الى ان قال و عليكم بحسن الخلق فانه يبلغ بصاحبه درجه الصائم القائم و عليكم بحسن الجوار فان الله جل جلاله امر بذلك و عليكم بالسواك فانه مطهره و سنه حسنه و عليكم بفرائض الله فادوها و عليكم بمحارم الله فاجتنبوها.

ترجمه :

٦٧ - امام جعفر صادقعليه‌السلام فرمود: بر شما باد به بزرگوارى هاى اخلاقى زيرا خداوند عزوجل اخلاق پسنديده را دوست دارد و از اخلاق نكوهيده بپرهيزد زيرا خداوند عزوجل آنها را دشمن مى دارد و بر شما باد به تلاوت قرآن ، تا آنجا كه فرمود بر شما باد به خوش خلقى زيرا خوش خلقى صاحب خود را به درجه روزه دارى كه شبها را به عبادت قيام مى كند مى رساند و بر شما باد به نيكى با همسايگان زيرا خداوند به اين امر نموده است و بر شما باد به مسواك زدن زيرا مسواك زدن پاكيزه كننده دهان و سنتى نيكو است و بر شما باد به انجام واجبات الهى و بر شما باد به اجتناب نمودن از حرامهاى خداوند.

حديث :

٦٨ - عن ابى عبداللهعليه‌السلام قال : ان الله عزوجل وجوها خلقهم من خلقه و ارضه لقضاء حوائج اخوانهم يرون الحمد مجدا و الله سبحانه يحب مكارم الاخلاق و كان فيما خاطب الله نبيهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم (انك لعلى خلق عظيم ) قال : السخاء و حسن الخلق

ترجمه :

٦٨ - از امام صادقعليه‌السلام روايت است كه فرمود: همانا براى خداوند بندگان برجسته و شايسته اى وجود دارد كه خداوند آنها را همين آفرينش و زمين خود آفريده است و آنان را براى برطرف كردن نيازهاى برادران دينى آفريده ، آنان حمد و سپاس را مايه مجد و بزرگى مى دانند و خداوند سبحان بزرگوارى هاى اخلاقى را دوست مى دارد و در خطاب نمودن به پيامبرش فرموده است : (همانا تو بر اخلاقى بزرگ هستى )(٥١) كه اين اخلاق بزرگ همان سخاوت و خوش خلقى است

٧ - باب وجوب اليقين بالله فى الرزق و العمر و النفع و الضر

٧ - باب وجوب يقين داشتن به خداوند در رساندن روزى و عمر و نفع ضرر

حديث :

٦٩ - عن ابى عبداللهعليه‌السلام قال : كان اميرالمؤمنينعليه‌السلام يقول : لايجد عبد طعم الايمان حتى يعلم ان ما اصابه لم يكن ليخطئه و ان ما اخطاه لم يكن ليصيبه و ان الضار النافع هو الله عزوجل

ترجمه :

٦٩ - از امام صادقعليه‌السلام روايت است كه فرمود: اميرالمؤمنينعليه‌السلام مى فرمود: بنده اى مزه ايمان را نمى چشد مگر اينكه بداند كه آنچه به او رسيده نمى توانست به او نرسد و خطا رود و آنچه كه به خطا رفته و به او نرسيده نمى شد كه به او برسد و بداند كه زيان رساننده و سوددهنده فقط خداى عزوجل است

حديث :

٧٠ - عن صفوان الجمال قال : سالت ابا عبداللهعليه‌السلام عن قول الله عزوجل : (و اما الجدار فكان لغلامين يتيمين فى المدينه و كان تحته كنز لهما) فقال : اما انه ما كان ذهبا و لافضه و انما كان اربع كلمات لا اله الا الله انا من ايقن بالموت لم يضحك سنه و من ايقن بالحساب لم يفرح قلبه و من ايقن بالقدر لم يخش الا الله

ترجمه :

٧٠ - صفوان جمال گويد: از امام صادقعليه‌السلام درباره قول خداى تعالى در داستان حضرت خضرعليه‌السلام پرسيدم كه مى فرمايد: (و اما آن ديوار (كه تعمير نمودم ) متعلق به دو كودك يتيم در شهر بود و در زير آن ديوار گنجى براى آنان نهفته بود) حضرت فرمود: به راستى كه آن گنج طلا و نقره نبود بلكه آن گنج چهار كلمه حكمت بود: هيچ معبودى جز من نيست ، كسى كه مرگ را باور داشته باشد در عمر خود نمى خندد، و كسى كه حساب را باور داشته باشد دلش شادمان نخواهد بود، و كسى كه قضا و قدر الهى را باور كند جز از خدا از هيچ چيز نمى ترسد.

حديث :

٧١ - عن ابى عبداللهعليه‌السلام ان اميرالمؤمنينعليه‌السلام جلس ‍ الى حائط مائل يقضى بين الناس فقال بعضهم لاتقعد تحت هذا الحائط فانه معور فقال اميرالمؤمنينعليه‌السلام : حرس امرا اجله فلما قام سقط الحائط و كان اميرالمؤمنينعليه‌السلام مما يفعل هذا و اشباهه و هذا اليقين

ترجمه :

٧١ - امام صادقعليه‌السلام فرمود: اميرالمؤمنينعليه‌السلام در زير ديوار گنجى نشسته بود و در بين مردمان حكم مى فرمود، پس برخى از مردم گفتند: در زير اين ديوار منشين كه به خاطر رخنه اى كه دارد ترسناك است حضرت فرمود: مرد را اجلش حفظ و نگاهبانى مى كند پس از آنجا برخواست و ديوار فرو ريخت

اميرالمؤمنينعليه‌السلام اين كار و كارهايى شبيه به این را انجام مى داد و اين يقين و باور است

حديث :

٧٢ - عن ابى عبداللهعليه‌السلام قال : ليس شى ء الا و له حد قلت : جعلت فداك فما حد التوكل ؟ قال : اليقين قلت : فما حد اليقين ؟ قال : ان لا تخاف مع الله شيئا.

ترجمه :

٧٢ - از امام صادقعليه‌السلام روايت است كه فرمود: هيچ چيزى نيست جز اينكه براى آن حدى است رواى گويد: عرض كردم فدايت شوم حد توكل چيست ؟ فرمود: يقين عرض كردم : حد يقين چيست ؟ فرمود: حد يقين آن است كه با وجود خداوند از هيچ چيز نترسى

حديث :

٧٣ - عن ابى عبداللهعليه‌السلام قال : من صحه يقين المرء المسلم ان لا يرضى الناس بسخط الله و لايلومهم على ما لم يوته الله فان الرزق لايسوقه حرص حريص و لايرده كراهيه كاره و لو ان احدكم فر من رزقه كما يفر من الموت لادركه رزقه كما يدركه الموت - ثم قال : - ان الله بعدله و قسطه جعل الروح و الراحه فى اليقين و الرضا جعل الهم و الحزن فى الشك و السخط.

ترجمه :

٧٣ - از امام صادقعليه‌السلام روايت است كه فرمود: نشانه سالم بودن يقين شخص مسلمان اين است كه مردم را با به خشم آوردن خداوند خوشنود نسازد و آنان را بر آنچه كه خداوند به آنان عطا نكرده است سرزنش نكند زيرا رزق و روزى را نه حرص حريص به سوى او مى كشاند و نه ناخوش داشتن شخص از او باز مى دارد و (بدانيد كه ) اگر كسى از شما از روزى خود بگريزد چنانكه از مرگ مى گريزد روزى اش او را در مى يابد چنانكه مرگ او را در مى يابد سپس فرمود: همانا خداوند به عدل و انصاف خود آرامش و راحتى را در يقين و رضا (به داده الهى ) قرار داد و اندوه و حزن را در شك و ناخشنودى (از قضاى الهى ) قرار داد.

حديث :

٧٤ - عن هشام بن سالم قال سمعت ابا عبداللهعليه‌السلام يقول : ان العمل القليل الدائم على اليقين افضل عند الله من العمل الكثير على غير يقين

ترجمه :

٧٤ - هشام بن سالم گويد: از امام صادقعليه‌السلام شنيدم كه مى فرمود: عمل اندك و بادوام كه بر پايه يقين باشد در نزد خداوند از عمل زياد كه بدون يقين باشد برتر است

حديث :

٧٥ - عن سعيد بن قيس الهمدانى قال نظرت يوما فى الحرب الى رجل عليه ثوبان فحركت فرسى فاذا هو اميرالمؤمنينعليه‌السلام فقلت يا اميرالمؤمنين : فى مثل هذا الموضع فقال نعم يا سعيد بن قيس انه ليس من عبد الا و له من الله عزوجل حافظ و واقيه معه ملكان يحفظانه من ان يسقط من راس جبل او يقع فى بئر فاذا نزل القضاء خليا بينه و بين كل شى ء.

ترجمه :

٧٥ - سعيد بن قيس همدانى گويد: روزى در هنگام جنگ چشمم به مردى افتاد كه دو جامه بر داشت (و در هيئت جنگجويان زره بر تن نداشت ) اسبم را به سوى او راندم ناگاه ديدم كه اميرالمؤمنينعليه‌السلام است عرض كردم : اى اميرمومنان ! آيا در مثل چنين مكانى ؟! (اينگونه حاضر مى شويد) حضرت فرمود: آرى اى سعيد بن قيس ! هيچ بنده اى نيست جز اينكه براى او از جانب خداى عزوجل نگاهبان و نگاهدارى هست ، همراه با او دو فرشته است كه او را از فرو افتادن از كوه يا افتادن در چاه نگهدارى مى كنند پس زمانى كه قضاى الهى فرود مى آيد آن دو فرشته از بين او و هر چيز به كنار مى روند.

حديث :

٧٦ - عن على بن اسباط قال : سمعت ابا الحسن الرضاعليه‌السلام يقول : كان فى الكنز الذى قال الله : (و كان تحته كنز لهما) كان فيه بسم الله الرحمن الرحيم ، عجبت لمن ايقن بالموت كيف يفرح ؟ و عجبت لمن ايقن بالقدر كيف يحزن ؟

ترجمه :

٧٦ - على بن اسباط گويد: از امام رضاعليه‌السلام شنيدم كه مى فرمود: در آن گنجى كه خداوند در داستان حضرت خضر و موسىعليه‌السلام در قرآن از زبان حضرت خضر بيان نمود كه (در زير آن ديوار گنجى بود متعلق به دو كودك يتيم ) چنين آمده است : به نام خداوند مهرورز مهربان ، در شگفتم از كسى كه مرگ را باور كرده است چگونه شادمانى مى كند و در شگفتم از كسى كه به قضا و قدر الهى يقين دارد چگونه غمگين مى شود.

حديث :

٧٧ - قيل للرضاعليه‌السلام انك تتكلم بهذا الكلام و السيف يقطر دما فقال : ان لله و اديا من ذهب حماه باضعيف خلقه النمل فلو رامه البخاتى لم تصل اليه

ترجمه :

٧٧ - به امام رضاعليه‌السلام گفته شد: شما اين سخن را مى گوييد(٥٢) در حالى كه از آن شمشير خون مى چكد (يعنى مردم در طلب روزى سخت مى كوشند)

حضرت فرمود: براى خداوند واديى از طلاست كه با ضعيف ترين آفريدگانش كه مورچه است از آن نگاهبانى مى كند كه اگر شخص صاحب بخت و اقبال هم آن را طلب كند به آن نخواهد رسيد.

حديث :

٧٨ - عن اميرالمؤمنينعليه‌السلام انه قال : كفى بالاجل حارسا.

ترجمه :

٧٨ - اميرالمؤمنينعليه‌السلام مى فرمايد: اجل به عنوان نگاهبان براى آدمى بس است

٨ - باب وجوب طاعه العقل و مخالفه الجهل

٨ - باب وجوب فرمانبردارى از عقل و مخالفت نمودن باجهل و نادانى

حديث :

٧٩ - عن ابى جعفرعليه‌السلام قال : لما خلق الله العقل استنطقه ثم قال له : اقبل فاقبل ثم قال له : ادبر فادبر ثم قال : و عزتى و جلالى ما خلقت خلقا هو احب الى منك و لا اكملتك الا فيمن احب اما انى اياك امر و اياك انهى و اياك اعاقب و اياك اثيب

ترجمه :

٧٩ - امام باقرعليه‌السلام فرمود: چون خداوند عقل را آفريد از او خواست كه سخن گويد، سپس به او فرمود: پيش آى ، پس عقل پيش آمد. سپس فرمود: برگرد، پس او پشت نموده و برگشت ، سپس خداوند فرمود: سوگند به عزت و جلالم كه هيچ آفريده اى را نيافريدم كه در نزد من از تو محبوبتر باشد و تو را به صورت كامل قرار نمى دهم مگر در وجود كسى كه دوستش دارم آگاه باش كه من تو را امر و نهى مى كنم و تو را كيفر و پاداش ‍ مى دهم

حديث :

٨٠ - عن علىعليه‌السلام قال : هبط جبرئيلعليه‌السلام على آدمعليه‌السلام فقال : يا آدم انى امرت ان اخيرك واحده من ثلاث فاخترها و دع اثنتين فقال له آدم : يا جبرئيل و ما الثلاث فقال : العقل و الحياء و الدين فقال آدم : انى قد اخترت العقل فقال جبرئيل للحياء و الدين : انصرفا و دعاه فقالا: يا جبرئيل انا امرنا ان نكون مع العقل حيث كان قال : فشانكما و عرج

ترجمه :

٨٠ - از علىعليه‌السلام روايت است كه فرمود: جبرئيلعليه‌السلام بر حضرت آدمعليه‌السلام فرود آمد و عرض كرد: اى آدم ! از جانب خداى به من دستور داده شده كه تو را بين يكى از سه چيز مخير گردانم آن را اختيار كن و آن دو ديگر را واگذار.

پس آدمعليه‌السلام به او گفت : اى جبرئيل ! آن سه چيست ؟ جبرئيلعليه‌السلام گفت : عقل ، حيا، دين آدمعليه‌السلام فرمود: من عقل را انتخاب مى كنم پس جبرئيلعليه‌السلام به حيا و دين گفت : برگرديد و او را واگذاريد، آن دو گفتند: اى جبرئيل ! به ما دستور داده شده كه همواره هر جا كه عقل هست همراه او باشيم جبرئيل گفت : خودتان مى دانيد و عروج كرد و به آسمان رفت

حديث :

٨١ - عن ابى عبداللهعليه‌السلام قال : قلت له : ما العقل ؟ قال : ما عبد به الرحمن و اكتسب به الجنان قال : قلت : فالذى كان فى معاويه ؟ قال : تلك النكراء تلك الشيطنه و هى شبيهه بالعقل و ليست بالعقل

ترجمه :

٨١ - راوى گويد به امام صادقعليه‌السلام عرض كردم : عقل چيست ؟ فرمود: آنچه كه به سبب آن پروردگار مهربان عبادت مى شود و به وسيله آن بهشت به دست مى آيد.

عرض كردم : پس آنچه كه در معاويه وجود داشت چه بود؟ فرمود: آن زيركى و شيطنت بود كه به عقل شبيه است و عقل نيست

حديث :

٨٢ - عن الحسن بن الجهم قال سمعت الرضاعليه‌السلام يقول : صديق كل امرى عقله و عدوه جهله

ترجمه :

٨٢ - حسن بن جهم گويد از امام رضاعليه‌السلام شنيدم كه فرمود: دوست هر كسى عقل اوست و دشمن هر كس نادانى اوست

حديث :

٨٣ - قال ابوعبداللهعليه‌السلام : من كان عاقلا كان له دين و من كان له دين دخل الجنه

ترجمه :

٨٣ - امام صادقعليه‌السلام فرمود: كسى كه عاقل باشد دين دارد و كسى كه دين دارد وارد بهشت خواهد شد.

حديث :

٨٤ - قال ابو الحسن موسى به جعفرعليه‌السلام : يا هشام ان الله بشر اهل العقل و الفهم فى كتابه فقال فبشر عباد الذين يستمعون القول فيتبعون احسنه اولئك الذين هداهم الله و اولئك هم اولوا الالباب - الى ان قال - يا هشام ان لقمان قال لابنه تواضع للحق تكن اعقل الناس وان الكيس لدى الحق يسير يا بنى ان الدنيا بحر عميق قد غرق فيها عالم كثير فلتكن سفينتك فيها تقوى الله و حشوها الايمان و شراعها التوكل و قيمها العقل و دليلها العلم و سكانها الصبر يا هشام ان لكل شى ء دليلا و دليل العقل التفكر و دليل التفكر الصمت و لكل شى ء مطيه و مطيه العقل التواضع و كفى بك جهلا ان تركب ما نهيب عنه الى ان قال يا هشام ان لله على الناس حجتين حجه ظاهره و حجه باطنه فاما الظاهره فالرسل و الانبياء و الائمه و اما الباطنه فالعقول الى ان قال يا هشام كيف يزكو عند الله عملك و انت قد شغلت قلبك عن امر ربك و اطعت هواك على غلبه عقلك يا هشام ان العاقل رضى بالدون من الدنيا مع الحكمه و لم يرض بالدون من الحكمه مع الدنيا فلذلك ربحت تجارتهم ان العقلاء تركوا فضول الدنيا فكيف الذنوب و ترك الدنيا من الفضل و ترك الذنوب من الفرض يا هشام ان العاقل نظر الى الدنيا و الى اهلها فعلم انها لاتنال الا بالمشقه و نظر الى الاخره فعلم انها لاتنال الا بالمشقه فطلب بالمشقه ابقاهما.

ترجمه :

٨٤ - امام موسى بن جعفرعليه‌السلام فرمود: اي هشام ! خداوند در كتابش عاقلان و فهميدگان را بشارت داد و فرمود: (پس بشارت ده بندگان مرا، آنان كه سخن را مى شنوند و از نيكوترين آن پيروى مى كنند آنان كسانى هستند كه خداوند هدايتشان فرموده و آنان خردمندانند)(٥٣) اى هشام ! لقمان به پسرش گفت : در مقابل حق تواضع و فروتنى كن تا عاقل ترين مردمان باشى و همانا كسى كه در برابر حق زيرك باشد كم است اى پسرم ! دنيا دريايى عميق است كه عالمى بسيار در آن غرق گشته اند پس بايد در آن درياى ژرف كشتى تو تقواى الهى و دورن آن كشتى ايمان و بادبان آن توكل و متصدى و متولى آن عقل و راهنماى آن دانش و سكان آن شكيبايى مى باشد. اى هشام ! هر چيزى راهنمايى دارد و راهنماى عقل تفكر است و رهنماى تفكر سكوت است و هر چيزى مركبى دارد و مركب عقل تواضع و فروتنى است و براى نادانيت همين بس كه بر چيزى سوار شوى كه از سوار شدن بر آن نهى شده اى تا آنجا كه فرمود: اى هشام ! خداوند بر مردمان دو حجت دارد يكى حجت ظاهرى و ديگرى حجت باطنى اما حجت ظاهرى همان رسولان و پيامبران هستند و اما حجت باطنى عقلهاى مردمان است تا آنجا كه فرمود: اى هشام ! چگونه عمل تو در نزد پروردگارت باز داشته اى و پيرو هوايت كه بر عقلت چيره گشته است گرديده اى اى هشام ! همانا خردمند به اندك از دنيا همراه با حكمت باشد خوشنود مى گردد و به اندك از حكمت كه همراه با دنيا باشد خوشنود نمى گردد پس به همين خاطر تجارت آنان سودمند است همانا خردمندان زيادى هاى دنيا را ترك گفته اند تا چه رسد به گناهان و ترك دنيا ناشى از فضل و برترى است و ترك گناهان واجب است

اى هشام ! همانا شخص خردمند به دنيا و اهلش مى نگرد پس در مى يابد كه جز با تحمل سختى به دنيا نمى توان رسيد و به آخرت مى نگرد باز مى بيند كه جز با تحمل سختى به آن نمى توان رسيد پس از بين اين دو آن را كه باقى تر و ماندگارتر است با مشقت طلب مى كند.

حديث :

٨٥ - قال اميرالمؤمنينعليه‌السلام : العقل غطاء ستير و الفضل جمال ظاهر فاستر خلل خلقك بفضلك و قاتل هواك بعقلك تسلم لك الموده و تظهر لك المحبه

ترجمه :

٨٥ - اميرالمؤمنينعليه‌السلام فرمود: عقل پوششى پوشاننده است و شايستگى زيبايى اى آشكار است پس رخنه هاس طبيعى خودت را با شايستگى ات بپوشان و به كمك عقل خويش با هوان نفست مبارزه كن تا دوستى سالم و خالصانه برايت حاصل و محبت نيز برايت آشكار گردد.

حديث :

٨٦ - عن ابى عبداللهعليه‌السلام قال : العقل دليل المومن

ترجمه :

٨٦ - امام صادقعليه‌السلام فرمود: عقل راهنماى مومن است

حديث :

٨٧ - عن ابى عبداللهعليه‌السلام قال : قال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : يا على لافقر اشد من الجهل و لامال اعود من العقل

ترجمه :

٨٧ - امام صادقعليه‌السلام فرمود: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرموده است : اى على ! هيچ فقرى بدتر از نادانى نيست و هيچ مالى سودمندتر از عقل نيست

حديث :

٨٨ - عن ابى عبداللهعليه‌السلام قال : لما خلق الله العقل استنطقه ثم قال له : اقبل فاقبل فقال له : ادبر فادبر فقال : و عزتى و جلالى ما خلقت خلقا هو احب الى منك بك اخذ و بك اعطى و عليك اثيب

ترجمه :

٨٨ - امام صادقعليه‌السلام فرمود: زمانى كه خداوند عقل را آفريد از او خواست كه سخن بگويد سپس به او فرمود: پيش آى ، پس او پيش آمد پس ‍ فرمود: برگرد و او پشت نموده و برگشت ، پس خداوند فرمود: سوگند به عزت و جلالم كه هيچ آفريده اى را كه در نزد من دوست داشتنى تر از تو باشد نيافريدم ، به سبب تو مى گيرم و به سبب تو عطا مى كنم و بر اساس تو ثواب و پاداش مى دهم

حديث :

٨٩ - عن ابى عبداللهعليه‌السلام : قال خمس من لم يكن فيه لم يكن فيه كثير مستمتع قلت : و ما هى ؟ قال : العقل و الادب و الدين و الجود و حسن الخلق

ترجمه :

٨٩ - از امام صادقعليه‌السلام روايت است كه فرمود: پنج چيز هست كه هر كس اين پنج چيز در او نيست لذت برخوردارى زيادى در وجودش نخواهد بود.

. راوى مى گويد: .عرض كردم : آنها چه هستند؟ حضرت فرمود: عقل و ادب و دين و بخشش و خوش خلقى

٩ - باب وجوب غلبه العقل على الشهوه و تخريم العكس

٩ - باب وجوب غلبه عقل بر شهوت و حرمت غلبه شهوت برعقل

حديث :

٩٠ - عن الصادقعليه‌السلام عن آبائهعليه‌السلام عن رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فى حديث المناهى قال : من عرضت له فاحشه او شهوه فاجتنبها مخافه الله عزوجل حرم الله عليه النار و آمنه من الفزع الاكبر و انجز له ما و عده فى كتابه فى قوله تعالى (و لمن خاف مقام ربه جنتان ) الا و من عرضت له دنيا و آخره فاختار الدنيا على الاخره لقى الله عزوجل يوم القيامه و ليست له حسنه يتقى بها النار و من اختار الاخره و ترك الدنيا رضى الله عنه و غفر له مساوى عمله

ترجمه :

٩٠ - از امام صادقعليه‌السلام و آن حضرت از پدران بزرگوارشعليه‌السلام و آنان از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در حديث مناهى روايت كنند كه فرمود: هر كس كه گناهى يا امر شهوانى بر او عرضه شود و او از ترس خداى عزوجل از ارتكاب آن خوددارى كند خداوند آتش دوزخ را بر او حرام مى گرداند و از بى تابى بزرگ روز قيامت او را ايمن مى كند و در مورد او به آنچه كه در كتابش وعده داده است وفا خواهد كرد خداوند در كتابش فرمود: (و براى كسى كه از مقام پروردگارش بترسد دو بهشت باشد)(٥٤) آگاه باشيد كسى كه دنيا و آخرت به او عرضه شود و دنيا را بر آخرت برگزيند در روز قيامت خداى عزوجل را در حالتى ديدار خواهد كرد كه هيچ حسنه اى كه به سبب آن از آتش محفوظ بماند ندارد و كسى كه آخرت را برگزيند و دنيا را واگذارد خداوند از او خشنود خواهد شد و بديهاى كردارش را بر او ببخشايد.

حديث :

٩١ - عن عبدالله بن سنان قال : سالت ابا عبدالله جعفر بن محمد الصادقعليه‌السلام فقلت : الملائكه افضل ام بنو آدم ؟ فقال : قال اميرالمؤمنين على به ابى طالبعليه‌السلام : ان الله ركب فى الملائكه عقلا بلا شهوه و ركب فى البهائم شهوه بلا عقل و ركب فى بنى آدم كلتيهما فمن غلب عقله شهوته فهو خير من الملائكه و من غلب شهوته عقله فهو شر من البهائم

ترجمه :

٩١ - عبدالله بن سنان گويد: از امام جعفر صادقعليه‌السلام پرسيدم : آيا فرشتگان برترند يا فرزندان آدم ؟ حضرت فرمود: اميرالمؤمنين على بن ابى طالبعليه‌السلام فرمود: خداوند در وجود فرشتگان عقل بدون شهوت و در وجود حيوانات شهوت بدون عقل و در وجود انسان هر دو را تركيب نمود پس كسى كه عقلش بر شهوتش چيره شود از فرشتگان برتر است و كسى كه شهوتش بر عقلش غالب آيد از حيوانات بدتر خواهد بود.

حديث :

٩٢ - عن جعفر بن محمد الصادق عن ابيه عن آبائهعليه‌السلام قال : قال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : طوبى لمن ترك شهوه حاضره لموعد لم يره

ترجمه :

٩٢ - امام صادقعليه‌السلام از پدر بزرگوارش و او از پدرانش : روايت كند كه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: خوشا به حال كسى كه خواهش ‍ نفسانى حاضر را به خاطر وعده گاه قيامت كه آن را نديده است ترك كند.

٩٣ - عن اميرالمؤمنينعليه‌السلام انه قال : كم من شهوه ساعه اورثت حزنا طويلا.

ترجمه :

٩٣ - اميرالمؤمنينعليه‌السلام فرمود: چه بسيار خواهش نفسانى لحظه اى كه اندوه طولانى و درازى را در پى دارد.

حديث :

٩٤ - و قالعليه‌السلام : كم من اكله منعت اكلات

ترجمه :

٩٤ - و نيز فرمود: چه بسيار يك بار خوردن كه آدمى را از خوردن ها باز مى دارد.

حديث :

٩٥ - عن ابى عبداللهعليه‌السلام قال : قال الله تعالى : انما اقبل الصلاه لمن تواضع لعظمتى و يكف نفسه عن الشهوات من اجلى و يقطع نهاره بذكرى و لايتعاظم على خلقى و يطعم الجائع و يكسو العارى و يرحم المصاب و يووى الغريب فذلك يشرق نوره مثل الشمس اجعل له فى الظلمات نورا و فى الجهاله حلما اكلوه بعزتى و استحفظه ملائكتى يدعونى فالبيه و يسالنى فاعطيه فمثل ذلك عندى كمثل جنات عدن لايسمو ثمرها و لاتتغير عن حالها.

ترجمه :

٩٥ - امام صادقعليه‌السلام فرمود: خداى تعالى فرموده است : من نماز را از كسى مى پذيرم كه در برابر عظمت من فروتنى كند و به خاطر من نفس ‍ خود را از شهوات باز دارد و روز خود را به ياد من سپرى كند و بر خلق من خودنمايى و بزرگى نكند و گرسنه را طعام دهد و برهنه را بپوشاند و بر مصيبت زده ترحم آورد و غريب را جاى دهد چنين كسى نورش همانند نور خورشيد مى تابد و من در تاريكى ها نور و در وقت نادانى حلم و بردبارى برايش قرار مى دهم ، به عزتم او را نگهدارى مى نمايم و به وسيله فرشتگانم او را خفظ مى كنم ، چنين بندگانى مرا مى خوانند و من اجابت مى كنم و از من در خواست مى كنند و من عطا مى كنم مثل آنان در نزد مانند مثل بهشت جاودان است كه ميوه هايش علو و ارتفاع ندارد (اشاره است به تواضع و فروتنى آنان ) و دگرگونى در حالت آن راه ندارد.

١٠ - باب وجوب الاعتصام بالله

١٠ - باب وجوب چنگ زدن به ريسمان الهى حديث :

٩٦ - عن ابى عبداللهعليه‌السلام قال : ايما عبد اقبل قبل ما يحب الله عزوجل اقبل الله قبل ما يحب و من اعتصم بالله عصمه الله و من اقبل الله قبله و عصمه لم يبال لو سقطت السماء على الارض او كانت نازله نزلت على اهل الارض فشملتهم بليه كان فى حزب الله بالتقوى من كل بليه اليس ‍ الله يقول : (ان المتقين فى مقام امين )

ترجمه :

٩٦ - امام صادقعليه‌السلام فرمود: هر بنده اى كه به سوى چيزى كه خداى عزوجل دوست مى دارد روى بياورد خداوند نيز به سوى چيزى كه او دوست مى دارد روى مى آورد و كسى كه چنگ زند خداوند او را حفظ مى كند و كسى كه خداوند به سوى او روى آورد و او را نگاهدارى كند باكى ندارد اگر آسمان بر زمين افتاد يا بلاى سختى بر اهل زمين فرود آيد و همگى را در برگيرد چنين كسى به سبب پرهيزگارى اش در حزب خدا جاى دارد و از هر بلايى در امان است ، آيا خداوند نمى گويد: (همانا پرهيزگاران در مقام امن الهى جاى دارند.)(٥٥)

حديث :

٩٧ - عن ابى عبداللهعليه‌السلام قال : او حى الله عزوجل الى داود: ما اعتصم بى عبد من عبادى دون احد من خلقى عرفت ذلك من نيته ثم يكيده السماوات و الارض و من فيهن الا جعلت له المخرج من بينهن و ما اعتصم عبد من عبادى باحد من خلقى عرفت ذلك من نيته الا قطعت اسباب السماوات من يديه و اسخت الارض من تحته و لم ابال باى واد يهلك

ترجمه :

٩٧ - امام صادقعليه‌السلام فرمود: خداوند عزوجل به سوى داودعليه‌السلام وحى فرستاد كه : هيچ بنده اى از بندگان من به من چنگ نزده است كه اين را از نيتش دانسته باشم سپس تمامى آسمانها و زمين و هر كه در آنهاست به مكر و كيد با او بپردازد، جز اينكه راه خروج از كيد و مكر آنها را برايش قرار مى دهم و هيچ بنده اى از بندگان من به يكى از مخلوق من چنگ نزده است كه اين را از نيت او دانسته باشم جزء اينكه همه وسيله هاى آسمانها را از پيش روى او قطع مى كنم و زمين را از زير پاى او فرو مى برم و باكى ندارم كه او در چه دره اى هلاك گردد.

١١ - باب وجوب التوكل على الله و التفويض اليه