همسردارى

همسردارى0%

همسردارى نویسنده:
گروه: کتابخانه زن و خانواده

همسردارى

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: ابراهيم امينى
گروه: مشاهدات: 21606
دانلود: 4133

توضیحات:

همسردارى
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 74 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 21606 / دانلود: 4133
اندازه اندازه اندازه
همسردارى

همسردارى

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

شكايت و درد دل

هيچكس نيست كه ناراحتى و گرفتارى و درد دل نداشته باشد.

هر كسى دوست دارد غمخوار و محرم رازى پيدا كند،گرفتاريهاى خويش‏را برايش شرح بدهد.حس ترحمش را تحريك نموده دلش را كباب كند.

و بدينوسيله غمى از دل خودش برداشته آرامش خاطرى به دست آورد.ليكن هر سخن جايى و هر نكته مقامى دارد.براى درد دل نيز موقعيت مناسب لازم‏است.در هر جا و هر زمان و با هر شرايطى نبايد شكايت را شروع كرد.

خانمهايي كه نادان و خودخواهند و از رموز معاشرت و آداب شوهردارى‏بى‏اطلاعند آنقدر ظرفيت و حوصله ندارند كه مشكلات را تحمل نمايند ودرد دلها را تا موقع مناسب به تاخير بياندازند.هنگامى كه شوهر بيچاره باتن خسته و اعصاب ناراحت وارد منزل ميشود تا دمى بياسايد از همان‏ساعت اول با شكايتها و درد دلهاى همسر نادانش مواجه ميشود و از خانه وكاشانه بيزار ميگردد:

مرا با اين بچه‏هاى جوانمرگ شده رها كردى و رفتى،احمدجوانمرگ شده شيشه درب اتاق را شكست.منيژه با پروين دعوا كردند.ازسر و صداى بچه‏ها و مردم،ضعف اعصاب گرفتم،ديوانه شدم.تكليف مرابا اين بچه‏هاى شيطان معلوم كن.آخ از دست‏بهرام.جوان مرگ شده اصلادرس نميخواند.امروز كارنامه‏اش را از مدرسه فرستادند چند نمره تك‏داشت.حيف از من كه براى اينها زحمت ميكشم.از صبح تا حال به قدرى‏كار كردم كه از حال و كار افتادم.كسى به فريادم نميرسد.

اين بچه‏ها هم كه دست‏به سياه و سفيد نميگذارند.كاش اصلا بچه‏نداشتم.راستى امروز خواهرت آمد اينجا.نميدانم چرا با من سر دعواداشت،خيال ميكرد ارث پدرش را خورده‏ام. امان از دست مادرت،رفته‏اينطرف و آنطرف پشت‏سرم بدگويى كرده.من از دست اينها به تنگ‏آمده‏ام.حيف از من كه در يك چنين خانه‏اى زندگى ميكنم.واى دستم راببين رفتم غذا بپزم كارد آشپزخانه دستم را بريد.راستى ديروز رفتم مجلس‏عروسى سهراب.كاش اصلا نرفته بودم.آبرويم پاك رفت.خانم حسن آقا آمده بود با چه سر و وضع و لباسهايى!!خدا بخت و شانس بدهد.مردم‏چقدر زنهايشان را دوست دارند.چه لباسهايى برايش خريده بود.

اينها را ميگويند شوهر.وقتى وارد مجلس شد همه به او احترام‏كردند.بله مردم فقط به لباس نگاه ميكنند.آخر چى چى من از او كمتره كه‏بايد اينقدر افاده كند.بله بخت و اقبال داره شوهرش دوستش ميداره،مثل‏تو نيست.من كه ديگر نميتوانم در خانه خراب شده براى تو و بچه‏هايت‏جان بكنم هر فكرى دارى بكن.

خانم محترم،اين رسم شوهردارى نيست.تو خيال ميكنى شوهرت‏براى تفريح و خوشگذرانى از خانه بيرون رفته است.براى كسب و كار وتهيه روزى خارج شده است.از صبح تا حال با صدها گرفتارى مواجه بوده‏كه تو تاب تحمل يكى از آنها را ندارى.از گرفتاريهاى ادارى يا كسبى اواطلاع ندارى.نميدانى با چه اشخاص بدجنس و حيله باز و موذى برخوردنموده و چه عقده‏هايى در روحش گذاشته‏اند.از روح پژمرده و اعصاب‏خسته او خبر ندارى.اكنون كه از گرفتاريهاى خارج فرار كرده و به خانه‏پناه آورده شايد دمى استراحت كند،به جاى آنكه غمى از دلش بر دارى‏هنوز نرسيده در شكايت و نق نق را باز ميكنى.آخر اين بدبخت چه كند كه‏مرد شده،در خارج منزل با آن همه گرفتاريها مواجه است در خانه هم باشكايتها و ايرادها و بهانه‏جوئى‏هاى تو مواجه ميشود.انصاف خوب است.

قدرى هم به فكر او باش.در اين حال جز اين چاره‏اى ندارد كه يا داد وفرياد راه بيندازد تا از شكايتهاى بيجا و زخم زبانهاى تو نجات پيدا كند يااز خانه فرار كند و به يك قهوه‏خانه يا مهمانخانه يا سينما يا جاى ديگرپناهنده شود.يا سرگردان در خيابانها پرسه بزند. خانم گرامى،براى رضاى خدا و براى حفظ شوهر و خانواده‏ات‏از اين شكايتها و نق و نق‏هاى بيجا دست‏بردار،زيرك و دانا باش‏وقت‏شناس باش.اگر هم واقعا درد دل دارى قدرى صبر كن تا شوهرت‏استراحت كند،اعصابش راحت‏شود.آنگاه كه سر حال آمد.و موقعيت‏مناسبى پيدا شد ميتوانى مطالب لازم و ضرورى را به عنوان مشورت نه‏اعتراض،با او در ميان بگذارى و در صدد چاره جويى بر آييد.اما اگر به‏شوهر و خانواده‏ات علاقه دارى از ذكر وقايع و حوادث جزئى و غيرضرورى به هر حال خوددارى كن.و با نق نق‏هاى دائمى اعصاب شوهرت راخسته نكن.بگذار به كار خود برسد.او هم به قدر كافى گرفتارى دارد.به‏داستان زير توجه فرماييد:

خانمى به نام...ميگويد:من از اول زن نق نقويى بودم.هر روزنق نق‏هاى من بيشتر و شديدتر مى‏شد.تا آنجا كه پس از هشت‏سال زندگى‏مشترك با...چند جمله بود كه تقريبا هر شب با اندكى تغيير بين ما رد وبدل مى‏شد.آن هم از وقتى كه شوهرم وارد خانه مى‏شد تا وقتى شام بخوردو توى رختخواب برود:واى خسته شدم.پدرم در آمد.چرا؟از بس كاركردم.كارهاى اين خانه بى‏صاحب مانده هم كه تمام نمى‏شود.هر طرفش رابگيرى باز يك طرفش روى زمين است.

-آخر اين كارهاى تو چيست كه تمام نمى‏شود؟

-آه چه ميدانم همين كارهاى لعنتى است.آب،جارو،ظرفشويى،رختشويى،غذا پختن،راست و ريس كردن اوضاع خانه،تر و خشك كردن‏بچه‏ها.

-عزيزم اين كارها كه تو ميگويى همه جا هست توى همه خانه‏ها همه زنها اين كارها را ميكنند.تو چرا سر من منت ميگذارى؟

-واى منت،چه منتى؟جانم به لب رسيده پدرم در آمده تو چه‏مى‏فهمى؟همين ميروى و پشت ميز اداره مى‏نشينى و پول ميگيرى و مى‏آيى‏خانه.ديگر چه ميدانى خانه چطور مرتب شده چطور نظافت‏شده؟

-اى واى خانم جان بس كن.

-خوب بله آقا حوصله شنيدنش را هم ندارى.من پدرم در آمده‏مريض شده‏ام دارم مى‏ميرم.

-عزيزم مريض شده‏اى برو دكتر.

-با كدام پول؟

-اى ناشكر اين همه پول از من ميگيرى باز هم...

-كدام پول،چه پولى؟همه‏اش خرج زندگيت ميشود.آن هم چه‏زندگى همه‏اش پر از بدهكارى، قسطهاى عقب افتاده.امروز مجبور شدم‏از كسبه سر محله نسيه كنم.

و بعد شوهر بيچاره‏ام وقتى از اين همه نق نق جانش به لب مى‏آمدلحاف را روى سرش مى‏كشيد و مى‏خوابيد.مادرم غالبا در جريان زندگى مابود و بارها مرا نصيحت ميكرد كه دست از اين نق نق‏ها بردارم.و من گوش‏نميدادم تا يك روز وقتى شوهرم سر كار رفته بود به من گفت:هر چه‏نصيحت كردم گوش ندادى حالا بكش كه سزايت همين است.شوهرت...

من مثل ديوانه از جا پريدم.نه باور نمى‏كنم.

بسيار خوب حالا كه باور نمى‏كنى تحقيق كن تا بدانى.تا ساعت‏دو بعد از ظهر كه شوهرم...از سر كار بيايد خونم خونم را مى‏خورد.وقتى‏آمد اول با عصبانيت‏بعدا با گريه موضوع را در ميان گذاشتم.گفت:ميدانى تو زندگى را براى من كوفت ميكردى.هيچوقت فكر نمى‏كردى كه من‏روزى دو سرويس كار ميكنم تا چرخ زندگيمان بگردد.شب خسته و كوفته‏به خانه مى‏آيم، حوصله نق نق ندارم،آن قدر خسته هستم كه تو ديگر حق‏ندارى با حرف زدن از كارهاى خانه مرا از زندگى بيزار كنى.ولى تو اين‏كار را ميكردى و هنوز هم ميكنى.واقعا مرا از زندگى بيزار كرده‏اى.گاهى‏فكر كرده‏ام كه اگر صاحب بچه نبوديم بهتر بود از هم جدا شويم.از اين‏جهت تصميم گرفته‏ام در جايى آرامش پيدا كنم و پيدا كردم.

-من درست‏شش ماه زحمت كشيدم تا مجددا شوهرم را به زندگى‏علاقه‏مند كنم ولى اين برايم تجربه‏اى شد كه ديگر شوهرم را كه در خارج‏به اندازه كافى خسته مى‏شود در خانه با شرح ملال خودم خسته‏تر نكنم.

حالا فهميده‏ام كه خانه جاى استراحت مرد است نه جاى عذاب(١١)

پيغمبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود:هر زنيكه به وسيله زبان‏شوهرش را اذيت كند نمازها و ساير اعمالش قبول نميشود،و لو هر روزروزه باشد و شبها را براى تهجد و عبادت برخيزد،و بنده‏هايى آزاد كند وثروتش را در راه خدا انفاق نمايد.زنيكه بد زبان باشد و بدينوسيله‏شوهرش را بيازارد نخستين كسى است كه داخل دوزخ ميشود.(١٢)

رسول خدا فرمود:هر زنيكه شوهرش را در دنيا اذيت كندحور العين به او ميگويند:خدا تو را بكشد.شوهرت را اذيت نكن.اين مرد ازشما نيست و لياقت او را نداريد بزودى از شما مفارقت نموده به سوى ماميآيد.(١٣)

نميدانم منظور خانمها از اين غرغرها چيست؟اگر ميخواهند توجه‏شوهر را جلب نموده خودشان را محبوب و زحمتكش و خيرخواه جلوه‏دهند،مطمئن باشند كه نتيجه معكوس خواهند گرفت.نه تنها محبوبيتى پيدانميكنند بلكه مبغوض شوهر واقع خواهند شد.و اگر منظورشان اينست كه‏اعصاب شوهرشان را ناراحت كنند تا از كار و زندگى سير شود و به‏بيماريهاى اعصاب مبتلا گردد و از خانه فرار كند و براى تخدير اعصاب به‏اعتيادهاى خطرناك گرفتار شود و به مراكز فساد قدم بگذارد و بالاخره‏دق كش شود البته بدانند كه موفقيت و پيروزى آنها حتمى است.

خانم محترم،اگر به شوهر و زندگى علاقه دارى از اين رفتار زشت‏و غير عقلائى دست‏بردار.آيا احتمال نميدهى كه شكايتهاى بيجاى توباعث قتل و جنايتى شود يا كانون خانوادگى شما را متلاشى سازد؟به‏داستان زير توجه كن:

«وقتى...به خانه آمد همسرش در حاليكه دختر سه ساله‏اش را دربغل داشت‏به شوهرش گفت: دو نفر از همكاران او به منزل آمده ناسزاگفتند.مرد سخت ناراحت‏شد و در اثر جنون آنى چاقويش را در شكم‏فرزند خردسالش فرو كرد و به قتل رسيد.مرد به چهار سال زندان محكوم‏شد.(١٤) »

يك پزشك در دادگاه ميگويد:«در تمام مدت زندگى ما،همسرم‏حتى يكبار رفتارى كه شايسته يك زن خوب و كدبانو است نداشت.خانه‏ما هميشه نامرتب و درهم است.فريادها و بهانه‏جوئيها و دشنامهاى زننده‏او مرا به ستوه آورده است.آنگاه حاضر ميشود با پرداخت پنجاه هزار تومان پول از شر او خلاص شود.و با خوشحالى ميگويد راستش را بخواهيد اگرتمام ثروت و حتى مدرك پزشكى‏ام را ميخواست ميدادم تا زودتر خلاص‏شوم.»(١٥)

-------------------------------------------

١-اطلاعات ٢٠ اسفند ١٣٤٨ شماره ١٣١٤٠.

٢-سوره روم:٢١.

٣-مستدرك ج ٢ ص ٥٣٢.

٤-بحار ج ١٠٣ ص ٢٣٥.

٥-بحار ج ٧٤ ص ١٨١.

٦-مستدرك ج ٣ ص ٥٥١.

٧-بحار ج ١٠٣ ص ٢٥٣.

٨-مستدرك ج ٢ ص ٥٥١.

٩-اطلاعات ١٤ ارديبهشت ١٣٥١.شماره ١٣٧٨٧.

١٠-اطلاعات اول آذر ماه ١٣٥٠ شماره ١٣٦٥٢.

١١-مجله اطلاعات هفتگى شماره مخصوص نوروز سال ١٣٥٢.

١٢-بحار ج ٧٦ ص ٣٦٣.

١٣-محجة البيضاء ج ٢ ص ٧٢.

١٤-اطلاعات ٢٧ آبان ١٣٥٠ شماره ١٣٦٥١.

١٥-اطلاعات ١٣ ديماه ١٣٥٠ شماره ١٣٦٨٩.

خوش اخلاق باش

كسيكه خوش اخلاق باشد،با مردم خوشرفتارى كند،با لب خندان‏سخن بگويد،در مقابل حوادث و مشكلات بردبار باشد،محبوب همه است،دوستانش زيادند،همه دوست دارند با او معاشرت و رفت و آمد كنند،عزيزو محترم است،به ضعف اعصاب و بيماريهاى روانى مبتلا نميشود،برمشكلات و دشواريهاى زندگى پيروز ميگردد،از زندگى لذت ميبرد،و برمعاشرانش خوش ميگذرد.

امام صادقعليه‌السلام فرمود:«هيچ زندگانى گواراتر از خوش‏اخلاقى نيست.»(١)

اما كسيكه بد اخلاق باشد،با صورت درهم كشيده با مردم ملاقات‏كند،در مقابل حوادث و ناملايمات داد و فريادش بلند شود،بيخود داد وقال راه بيندازد،تند خو و بد زبان باشد زندگى تلخ و ناگوارى خواهدداشت،خودش هميشه ناراحت و معاشرينش در عذابند،مردم از او متنفر واز معاشرتش گريزانند،آب خوش از گلوى خودش و معاشرانش پائين‏نميرود،خواب و خوراك درستى ندارد.براى انواع بيماريها مخصوصاضعف اعصاب كاملا آمادگى دارد،هميشه اوقاتش تلخ و آه و ناله‏اش بلند است،دوستانش كم‏اند،محبوب كسى نيست.

پيغمبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود:«آدم بد اخلاق نفس خودش‏را در رنج و عذاب دائم قرار ميدهد.»(٢)

خوش اخلاقى براى همه لازم است مخصوصا براى زن و شوهرضرورت دارد،زيرا هميشه با هم هستند و ناچارند با هم زندگى كنند.

خانم محترم،اگر ميخواهى به خودت و شوهر و بچه‏هايت‏خوش‏بگذرد اخلاقت را اصلاح كن، هميشه شاد و خندان باش،اوقات تلخى ودعوا نكن،خوش برخورد و شيرين زبان باش،با اخلاق خوش ميتوانى‏خانه‏ات را به صورت بهشت‏برين درآورى،حيف نيست‏با بداخلاقى آنرا به‏صورت جهنم سوزانى تبديل كنى و خودت و شوهر و فرزندانت در آن‏معذب باشيد؟تو ميتوانى فرشته رحمت‏باشى،محيط خانه را با صفا ونورانى گردانى،چرا آنرا به صورت زندان تاريكى در مي آورى؟لب خندان وشيرين زبانى تو دل شوهر و فرزندانت را غرق سرور و شادمانى ميگرداند،غم و اندوه را از دلشان بر طرف ميسازد.آيا ميدانى:بامداد كه رزندانت‏به‏مدرسه يا سر كار ميروند اگر با تبسم و گرمى از آنها بدرقه كنى چه تاثيرنيكوئى در روح و اعصابشان خواهى گذاشت.

اگر به زندگى و شوهرت علاقه دارى بد اخلاقى نكن،زيرا اخلاق‏خوب بهترين پشتوانه پيمان زناشويى است.

اكثر طلاقها در اثر بد رفتارى زن و شوهر و عدم توافق اخلاقى پيداميشود.آمار طلاقها اين مطلب را تاييد ميكند.عدم توافق اخلاقى نخستين‏علت‏بروز اختلافات خانوادگى است.

به عنوان نمونه به آمار سالهاى ٤٧ و ٤٨ و ٤٩ اشاره ميكنيم:«درسال ١٣٤٧ از ١٦٠٣٩ پرونده شكايت كه به دادگاه خانواده رسيده است،١٢٧٦٠ پرونده بر اساس عدم توافق اخلاقى بوده است.در سال ١٣٤٨ ازميان ١٦٠٥٨ پرونده اختلافات زناشويى ١١٢٤٦ پرونده به عدم توافق‏ميان زن و شوهر اختصاص داده شده است.يعنى با يك آمار خيلى ساده‏مى‏بينيم كه بيش از هفتاد درصد اختلافات زناشويى به واسطه عدم توافق‏اخلاقى بروز ميكند.(٣) »

خانم محترم،با خوش اخلاقى عشق و محبت‏شوهرت را جلب كن‏تا به زندگى و خانواده علاقه‏مند شود،با شوق و ذوق كار كند و اسباب رفاه‏شما را فراهم سازد،اگر خوش اخلاقى كردى دنبال شب نشينى و عياشى‏نمى‏رود و زودتر به خانه ميآيد.

زنى به شوراى داورى شكايت كرد كه:«شوهرم هميشه ناهار و شام‏را بيرون خانه ميخورد.

شوهر جواب داد:علت اينست كه زنم اصلا سازگارى ندارد وبد اخلاق‏ترين زن دنياست.

زن ناگهان خيز برداشت و در حضور اعضاى داورى شوهرش راكتك زد.(٤) »

اين خانم نادان خيال ميكرد با شكايت و فحش و كتك ميتوان‏شوهر را به خانه جلب كرد،در صورتى كه يك راه عقلى و ساده داشت وآن خوشرفتارى و خوش اخلاقى بود.

زنى در شوراى داورى گفت:شوهرم ١٥ ماه است كه با من حرف‏نميزند و مخارج ما را به وسيله مادرش مى‏فرستد.

مرد در جواب گفت:چون از دست‏بد اخلاقيهاى زنم به تنگ آمده‏بودم تصميم گرفتم صحبت نكنم و مدت ١٥ ماه است‏باينكار ادامه‏ميدهم.(٥) »

اكثر مشكلات زناشويى را با هوشيارى و اخلاق خوش ميتوان حل‏كرد.اگر شوهرت كم محبت است،اگر به خانه و زندگى علاقه ندارد،اگردنبال عياشى ميرود،اگر دير به خانه مي آيد، اگر شام و ناهار را بيرون صرف‏ميكند،اگر بد رفتارى ميكند،اگر تندخويى و دعوا ميكند،اگر ثروتش رابه باد ميدهد،اگر دم از طلاق و جدايى ميزند همه اينها و صدها مانند اينها رابه وسيله خوشرفتارى و اخلاق خوش ميتوان حل كرد.تو اخلاق و رفتارت‏را عوض كن و نتيجه اعجاز آميز اخلاق خوب را تماشا كن.

امام صادقعليه‌السلام فرمود:«خدا به آدم خوش اخلاق ثواب‏جهاد ميدهد،صبح و شب برايش ثواب نازل ميشود.(٦) »

حضرت صادقعليه‌السلام فرمود:هر زنيكه شوهرش را اذيت كندو اندوهگينش سازد و از رحمت‏خدا دور است.و هر زنيكه به شوهرش‏احترام بگذارد و آزارش نرساند و فرمانبردارش باشد خوشبخت ورستگار است‏».(٧)

به رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله عرض شد:«فلان شخص زن خوبى است.روزها روزه دارد و شبها عبادت ميكند.ليكن بد اخلاق است‏همسايگانش را آزار ميرساند». فرمود:«هيچ خير و خوبى ندارد.و از اهل دوزخ ميباشد(٨) ».

توقعات بيجا

امكانات مالى و درآمد همه افراد يكسان نيست.همه نميتوانند دريك سطح زندگى كنند.هر خانواده‏اى بايد حساب دخل و خرج خودشان‏را بكنند و بر طبق درآمدشان خرج كنند.انسان همه طور ميتواند زندگى‏كند.عاقلانه نيست كه براى تهيه امور غير ضرورى دست‏به قرض و نسيه‏بزند.

خانم محترم،تو كدبانوى خانه هستى،عاقل و فهميده باش،حساب‏خرج و دخلتان را بكن. ببين چطور ميتوانيد خرج كنيد كه آبرويتان محفوظ بماند و هميشه پولدار باشيد، عاقبت‏انديش باش،چشم و همچشميهاى‏بيجا را كنار بگذار،اگر فلان مد لباس را در تن خانمى ديدى و وضع‏اقتصادى شما اقتضاى خريد آنرا ندارد،شوهرت را به تهيه آن وادار نكن، اگر چيز لوكس و قشنگى را در منزل همسايه مشاهده نمودى به شوهرت‏اصرار نكن كه بايد آنرا تهيه كنى،اگر فلان دوست‏يا خويش و قوم شماخانه‏اش را با فرشهاى زيبا و گران قيمت و اسباب لوكس زينت كرده لازم‏نيست‏خودتان را به سختى بيندازيد تا از او تقليد كنيد،تو كه ميدانى وضع‏اقتصادى و در آمد شما ايجاب نميكند چرا شوهرت را به وام گرفتن و نسيه‏گرفتن و قسطى خريدن و كارهاى غير مشروع وادار ميكنى؟

آيا عقلائى است كه براى رقابت‏با ديگران از بانك وام بگيريد وفلان جنس غير ضرورى و لوكس را بخريد و در خانه بگذاريد،آيا صلاح‏است كه زندگى خودتان را بر وام گرفتن و نسيه كردن و قسطى خريدن‏پايه‏گذارى كنيد و يك سرى اشياء غير ضرورى را در خانه جمع‏آورى‏نمائيد.

آيا بهتر نيست قدرى صبر كنيد تا اوضاع مالى شما بهتر شود؟هرماه مقدارى از درآمدتان را پس‏انداز كنيد،وقتى وضع اقتصادى شما خوب‏شد و توانستيد جنس مورد نظرتان را تهيه نمائيد با پول نقد آنرا خريدارى‏كنيد.

بيشتر اين رقابتها و ولخرجيها از خانمهاى نادان و خودخواه‏سرچشمه ميگيرد.با ديدن يك چيز لوكس فورا به هوس افتاده و سر به جان‏شوهر بيچاره گرفته كه بايد آنرا تهيه كنى.به قدرى نق نق و پافشارى نموده‏كه ناچار ميشود وام بگيرد يا قسطى بخرد و خودش را بيچاره كند و هميشه‏قرضدار باشد.

گاهى ناچار ميشود زندگى زناشويى را بر هم بزند و زن‏خودخواهش را طلاق بدهد تا از شر تقاضاهاى بيجا و سرزنشها وزخم زبانهاى او خلاص شود يا خودكشى كند تا از اين زندگى پر از ايراد وبهانه نجات پيدا كند.به داستانهاى زير توجه فرمائيد:

«مردى در دادگاه ميگفت:مدتى است زنم به واسطه القاآت زن‏همسايه پايش را توى يك كفش كرده كه بايد يا برايش تلويزيون بخرم ياطلاقش بدهم.در ماه فقط ٣٠٠ تومان حقوق ميگيرم،صد تومانش اجاره‏خانه است‏با دويست تومان ديگر بايد يك ماه تمام مخارج خانواده سه نفريمان را تامين كنم،كجا ميتوانم تلويزيون بخرم؟(٩) ».

مردى در دادگاه ميگويد:«خانم دلش لباسهاى آخرين مدل‏ميخواهد.خانم ميخواهد خودش را عين يك زن مرد پولدار در بياورد،آخربه خدا به دين به مذهب تمام حقوق من ٩٠٠ تومان است،٣٠٠ تومان آنراكرايه خانه ميدهم.شما بگوئيد من با ٦٠٠ تومان شام و ناهار تهيه كنم يابراى خانم پوستيژ و كفش و كلاه بخرم؟»در آخر به مادر زنش ميگويد:دختر مال شما.چشم، طلاقش ميدهم ودور هر چه زن است‏خط ميكشم(١٠) ».

مردى كه خودكشى كرده بود وقتى به هوش آمد گفت:«من شاگردراننده‏ام،سه سال است ازدواج كرده‏ام،زنم توقعات خارج از حد دارد،چون نميتوانم توقعاتش را برآورده كنم مرتبا مرا سرزنش ميكند،سرزنشهاى او بالاخره مرا به ستوه آورد و تصميم بخودكشى گرفتم(١١) ».

زنى به شوهرش ميگويد:«يا سيگار خارجى بكش يا طلاقم بده(١٢) ».

اينگونه زنها اصلا معنا و هدف ازدواج را درك نكرده‏اند.

زناشويى را يك نوع برده‏گيرى تصور نموده‏اند.بدين منظور شوهركرده‏اند كه به خواسته‏ها و هوسهاى كودكانه خويش جامه عمل بپوشند.

شوهرى را ميخواهند كه مانند يك نوكر بى‏اجر و مزد بلكه يك اسيربرايشان زحمت‏بكشد و حاصل دسترنج‏خويش را دو دستى تقديم خانم كند تا در راه بلند پروازيها و هوسهاى خام خويش به مصرف برساند.

كاش به اين مقدار قناعت ميكردند و توقعات بيش از حد نداشتند.

گاهى توقعاتشان به قدرى زياد است كه مجموع درآمد شوهر كفايت‏نميكند،اصولا كارى با درآمد شوهر ندارند،چيزى را كه هوس كردندحتما بايد تهيه شود،هر چه بشود بشود،گر چه شوهر ورشكست‏شود يادست‏به كارهاى غير مشروع بزند،خانم خواسته و بايد تهيه شود.

يكى از عوامل بزرگ ورشكست مردها همين توقعات بيجاى‏خانمها و چشم و همچشميهاست، سرزنشها و نق نق‏هاى زن است كه مردرا به كارهاى غير مشروع وادار ميكند،اينگونه زنهاى از خود راضى وخودخواه ننگ بانوان بشمار ميروند.گيرم با اين توقعات و ايرادها طلاق‏گرفتى آنوقت كارت اصلاح ميشود،نه،مطمئن باش هرگز به آرزوهايت‏نخواهى رسيد،ميروى در خانه سر بار پدر و مادرت خواهى شد و تا آخرعمر بايد از نعمت انس و محبت و بچه‏دارى محروم شوى،خيال ميكنى‏مردها براى خواستگارى تو صف كشيده‏اند،نه،چنين نيست، زنهائيكه‏طلاق ميگيرند كمتر شانس ازدواج دارند،بر فرض اينكه شوهر ديگرى‏پيدا كردى از كجا كه بهتر از شوهر اولت‏باشد؟

آيا بهتر نيست عاقبت‏انديش باشى؟حساب دخل و خرجتان رابكنيد و به مقدار درآمدتان خرج كنيد؟مگر خوشى و آسايش فقط با كفش‏و لباس و تلويزيون و يخچال فراهم ميشود؟به جاى اين بلند پروازيها وهوسهاى خام به زندگى و خانه‏دارى و شوهردارى بكوش.با اظهار مهر ومحبت محيط خانه را با صفا و نورانى كن.با زندگى ديگران كارى نداشته‏باش.بر طبق درآمدتان خرج كنيد.و از نعمت انس و محبت لذت ببر،با شوهر و فرزندانت‏بگوييد و بخنديد، در مخارج روزانه صرفه‏جويى كن،تااوضاع مالى شما بهتر شود و زندگى آبرومندى پيدا كنيد، شايد در آينده‏بتوانى به خواسته‏هاى خودت برسى،حتى اگر شوهرت ولخرج است وبيش از توانايى خويش خرج ميكند جلوش را بگير،نگذار براى خريداشياء غير ضرورى وام بگيرد يا قسطى بخرد،زندگى شما مشترك است،هر چه او داشته باشد در واقع مال شما است،نترس نه ثروتش را به ديگرى‏ميدهد نه در خانه ديگرى صرف ميكند،به جاى خريد اشياء تجملى و غيرلازم وسائل ضرورى منزل را تهيه كنيد،براى حوادث و پيش‏آمدها كه‏خواه ناخواه براى همه كس اتفاق ميافتد پس‏انداز داشته باشيد.

پيغمبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود:«هر زنيكه با شوهرش‏سازگار نباشد و او را بر چيزهائيكه فوق توانايى اوست وادار كند اعمالش‏مورد قبول خدا واقع نميشود و در قيامت مورد غضب پروردگار جهان قرارميگيرد(١٣) ».

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود:هر زنيكه با شوهرش‏ناسازگارى كند و به آنچه از جانب خدا رسيده قناعت ننمايد و بر شوهرش‏سختگيرى كند و بيش از حد توانايى خواهش كند اعمالش قبول نميشود وخدا بر او خشمناك خواهد بود(١٤) ».

پيغمبر اسلام فرمود:«بعد از ايمان به خدا نعمتى بالاتر از همسرموافق و سازگار نيست(١٥) ».

شوهرت را دلدارى بده

دشوارى زندگى بر دوش مرد است.مخارج خانواده را به هر طورشده بايد تامين كند،در خارج منزل با صدها مشكل مواجه ميشود،ممكن‏است مورد توهين يا توبيخ رئيس قرار بگيرد، ممكن است‏با اذيت وكارشكنى همكارانش برخورد كند،ممكن است مطالباتش را نتواند وصول‏كند،ممكن است محل چك و سفته‏هايش را نتواند تامين كند،ممكن است‏به كسادى بازار و عدم درآمد برخورد نموده باشد،ممكن است‏شغل‏مناسبى پيدا نكند،گرفتاريهاى مرد يكى دو تا نيست،در زندگى روزمره باصدها از اين قبيل حوادث برخورد ميكند،آن هم نه يك مرتبه و دو مرتبه‏بلكه دائما و پيوسته،كمتر اتفاق ميافتد روزيكه ناراحتى تازه‏اى نداشته‏باشد، بيخود نيست كه عمر مردها غالبا كوتاهتر از زنهاست.آخر اعصاب‏يكنفر چقدر ميتواند حوادث و ناراحتى‏ها را تحمل كند!

انسان در اينگونه مواقع احتياج شديدى دارد به شخص دلسوزمهرباني كه دلداريش بدهد و روح و اعصابش را تقويت كند.

خانم گرامى،شوهر شما دلسوز ندارد،احساس غربت و تنهايى‏ميكند،از مشكلات فرار نموده به محيط خانه و شما پناه مي آورد،به‏دلجوييهاى تو نيازمند است،اگر با روى درهم كشيده و اوقات تلخ واردمنزل شد و آثار ناراحتى را در چهره‏اش مشاهده نمودى سلام و تعارف تواز همه روزه گرمتر باشد،اسباب استراحت و غذا و چاى او را زود فراهم‏كن،درباره موضوعات ديگر اصلا صحبت نكن،ايراد نگير،تقاضا نكن،از گرفتاريهاى خودت شكايت و درد دل نكن، بگذار خوب استراحت كند، اگر گرسنه است‏سير شود،اگر سرما خورده گرم شود،اگر گرما خورده‏خنك شود،آنگاه كه از خستگى در آمد و اعصابش راحت‏شد با زبان‏خوش سبب ناراحتى‏اش را بپرس اگر ديدى باز هم ميل نداردصحبت كند اصرار نكن،اما اگر شروع به درد دل كرد خوب گوش‏بده،تمام حواست پيش او باشد،از خنده بيجا جدا اجتناب كن،بلكه از شنيدن عوامل ناراحتى او اظهار تاسف كن،طورى وانمودكن كه بيش از خودش از عوامل گرفتارى او اندوهگين هستى،با اظهار محبت و دلسوزى زخمهاى دلش را مرهم‏بگذار،با نرمى و ملايمت دلداريش بده،موضوع را در نظرش كوچك وبى‏اهميت جلوه بده،او را در قبال حل مشكل تشجيع كن.بگو:اينگونه‏حوادث از لوازم لا ينفك زندگى است و براى همه كس اتفاق ميافتد،چندان مهم نيست،انسان ميتواند با نيروى صبر و استقامت‏بر مشكلات‏پيروز گردد،اما به شرط اينكه خودش را نبازد،اصولا مردانگى وشخصيت انسان در اينگونه موارد ظاهر ميشود،غصه نخور،صبر و كوشش‏كن تا مشكل حل شود،اگر احتياجى به راهنمايى دارد و راهى به نظرت‏ميرسد پيش پايش بگذار و اگر راه صحيحى به نظرت نرسيد پيشنهاد كن‏با يكى از دوستان يا خويشان عاقل و خير خواه مشورت كند.

خانم محترم،شوهرت در مواقع گرفتارى به مهربانيها و دلجوييهاى‏تو نيازمند است.بايد به داد او برسى و مانند يك پرستار مهربان بلكه يك‏روانپزشك دلسوز از او دلجويى كنى،از اين بالاتر بگويم،بايد شخصيت‏خويش را به اثبات رسانى و شوهردارى كنى،آرى پرستار و روانپزشك‏كجا ميتوانند مانند يك بانوى فداكار شوهردارى كنند؟غافلى كه مهربانيهاو دلداريهاى تو چه اثر معجزه نمايى در روح شوهرت ميگذارد!دل واعصابش را آرام ميكند،به زندگى دلگرم ميشود، براى مبارزه با مشكلات‏آماده ميگردد،مى‏فهمد كه در اين جهان تنها و بيكس نيست،به وفا وصميميت تو اطمينان پيدا ميكند،دوستدار و عاشق تو و اخلاقت ميشود،پيمان زناشويى شما استوار و محكم ميگردد.

حضرت صادقعليه‌السلام فرمود:«در دنيا چيزى بهتر از همسرشايسته وجود ندارد.زنيكه شوهرش از ديدار او مسرور و شاد گردد(١٦) ».

حضرت رضاعليه‌السلام فرمود:«يك دسته زنها آنهايى هستند كه‏زياد بچه‏دار ميشوند، مهربان و با عاطفه هستند،در سختيها و پيش آمدهاى‏روزگار،در امور دنيا و آخرت پشتيبان شوهرشان هستند،به زيان او كارنميكنند و گرفتاريهايش را زياده نميگردانند(١٧)».

-------------------------------------------

١-بحار ج ٧١ ص ٣٨٩.

٢-بحار جلد ٧٣ ص ٢٩٨.

٣-اطلاعات ١٥ آذر ١٣٥٠.

٤-اطلاعات ٣ بهمن ١٣٥٠.

٥-اطلاعات سوم شهريور ١٣٤٩.

٦-بحار ج ٧١ ص ٣٧٧.

٧-بحار ج ١٠٣ ص ٢٥٣.

٨-بحار ج ١٠٣ ص ٢٥٣.

٩-اطلاعات ٦ بهمن ١٣٥٠.

١٠-اطلاعات اول آذر ١٣٥٠.

١١-اطلاعات ٢٦ مرداد ١٣٤٩.

١٢-اطلاعات ٢٦ اسفند ١٣٥٠.

١٣-بحار ج ١٠٣ ص ٢٤٤.

١٤-بحار ج ٧٦ ص ٣٦٧.

١٥-مستدرك ج ٢ ص ٥٣٢.

١٦-بحار ج ١٠٣ ص ٢١٧.

١٧-مستدرك ج ٢ ص ٥٣٤.

سپاسگزار باش

پول پيدا كردن كار آسانى نيست،هزاران زحمت و دردسر دارد،انسان مال را براى رفاه و آسايش خويش ميخواهد و ذاتا بدان علاقه‏منداست،اگر به كسى احسان كرد و مالى را كه به ريشه جانش بسته است دراختيار او قرار داد انتظار دارد قدردانى كند،اگر مورد سپاسگزارى قرارگرفت تشويق ميشود،به احسان و نيكوكارى راغب ميگردد،نه تنها نسبت‏به اين شخص احسان بيشترى خواهد كرد بلكه به مطلق نيكى علاقه‏مندميگردد،به حدي كه ممكن است كم كم به صورت يك عادت ثانوى و يك خوى طبيعى تبديل شود و مشتاق احسان و كار خير گردد،اما اگر قدرش رانشناختند و احسانش را ناديده گرفتند به كار خير بى‏رغبت ميشود، پيش‏خود ميگويد:حيف نيست كه به اين مردم نمك نشناس احسان كنم و اموالم‏را در اختيارشان بگذارم؟حق شناسى و شكرگزارى يكى از اخلاق‏پسنديده است،و بزرگترين رمز جلب احسان ميباشد،حتى خداوند بزرگ‏هم كه نيازى به ديگران ندارد سپاسگزارى از نعمتهايش را شرط ادامه‏نعمت‏شمرده ميفرمايد:«اگر سپاسگزارى كنيد نعمتهايم را افزون ميكنم(١) ».

خانم محترم،شوهر شما نيز يك بشر عادى است،از قدردانى‏خوشش مي آيد،هزينه زندگى را تامين ميكند،حاصل دسترنج‏خويش را درطبق اخلاص نهاده رايگان تقديم شما ميكند،اين عمل را يك وظيفه‏اخلاقى و شرعى محسوب ميدارد،و از انجام دادن آن لذت مى‏برد،ليكن ازشما انتظار دارد كه وجودش را مغتنم شمرده از كارهايش قدردانى كنيد،هر گاه اسباب و لوازم زندگى را خريدارى نموده به منزل آورد اظهار سرورو خوشحالى نماييد،و سپاسگزارى كنيد،هر گاه براى تو يا فرزندانت‏كفش و لباس يا چيز ديگرى آورد فورا از دستش بگير و اظهار خرسندى‏كن،چه مانع دارد بگويى:متشكرم؟اگر ميوه و شيرينى يا چيز ديگرى به‏خانه آورد زود از دستش بگير و در جاى خود بگذار،اگر بيمار شدى وبراى معالجه‏ات كوشش كرد تا شفا يافتى تشكر كن،اگر تورا به تفريح ومسافرت برد سپاسگزارى كن.اگر پول توجيبى گرفتى قدردانى كن،مواظب باش كارهايش را كوچك مشمارى،بى‏اعتنائى و مذمت نكنى،ناديده نگيرى،اگر كارهايش را مورد توجه قرار داده تشكر كردى احساس غرور و شخصيت ميكند،به زندگى و خرج كردن تشويق ميشود،باز هم‏سعى ميكند توجه شما را به سوى خويش جلب كند و به وسيله احسان دلتان‏را به دست آورد،اما اگر كارهايش را كوچك شمردى و به نظر بى‏اعتنائى‏نگاه كردى دلسرد ميشود،پيش خود ميگويد:حيف نيست زحمت‏بكشم وحاصل دسترنجم را خرج افراد نمك نشناسى كنم كه قدرم را نميدانند واحسانهايم را كوچك ميشمارند،رفته رفته به خانه و زندگى بى‏علاقه‏ميگردد،تا بتواند از زير بار خرج كردن شانه خالى ميكند،به كسب و كاربى‏رغبت ميشود،ممكن است‏به فكر خوشگذرانى بيفتد،اموالش را خرج‏ديگران كند،مرد بيچاره به يك تعريف خالى و تشكر مفت و مجانى دلخوش‏است از اين هم دريغ داريد؟!

اگر يكى از خويشان يا دوستان يك جفت جوراب بى‏ارزش يادسته گل بى‏قابليت‏بشما تقديم نمود صدها مرسى متشكرم را نثارش ميكنيدليكن احسانهاى دائمى شوهرتان را به روى مبارك نياورده از يك اظهارتشكر بى‏مايه هم دريغ ميكنيد؟!

راه و رسم شوهردارى چنين نيست.اصلا منافع شخصى خودتان‏را تشخيص نميدهيد،تكبر و خودخواهى بلاى بزرگى است،گمان ميكنيداگر تشكر كنيد كوچك ميشويد در صورتى كه بر محبوبيت‏شما افزوده‏ميشود،حق شناس و با ادب شناخته ميشود.

امام صادقعليه‌السلام فرمود:«بهترين زنهاى شما زنى است كه‏وقتى شوهرش چيزى آورد سپاسگزارى كند و اگر نياورد راضى باشد(٢) ».

حضرت صادقعليه‌السلام فرمود:«هر زنى كه به شوهرش بگويد:

از تو خيرى نديدم تمام اعمالش باطل و از درجه اعتبار ساقط ميگردد.(٣) »

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود:«كسى كه از احسان مردم‏قدردانى نكند شكر خداى را نيز بجاى نميآورد(٤) ».