همسردارى

همسردارى11%

همسردارى نویسنده:
گروه: کتابخانه زن و خانواده

همسردارى
  • شروع
  • قبلی
  • 74 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 23009 / دانلود: 4684
اندازه اندازه اندازه
همسردارى

همسردارى

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.


1

امين خانه

مخارج منزل را معمولا مردها تامين ميكنند،مرد شبانه روز زحمت‏ميكشد و درآمدش را در طبق اخلاص نهاده تقديم خانواده ميكند،اين‏بيگارى دائمى را يك وظيفه شرعى و وجدانى دانسته از روى عشق وعلاقه انجام ميدهد،براى رفاه و آسايش خانواده هر گونه رنج و ناراحتى راتحمل ميكند و از خوشى آنها لذت مى‏برد،اما از بانوى خانه‏دار انتظار داردكه قدر پول را دانسته بيهوده خرج نكند،از وى انتظار دارد كه در خرج‏خانه نهايت دلسوزى و عاقبت انديشى را به عمل آورد،يعنى اشياء و لوازم‏زندگى را درجه‏بندى نموده ضروريات اوليه را از قبيل خوراك و پوشاك‏ضرورى و كرايه منزل و پول آب و برق و دكتر و دارو،بر ساير امور مقدم‏بدارد.در مرتبه دوم اشياء نيمه ضرورى را از قبيل فرش و اسباب و لوازم‏زندگى بر امور غير ضرورى مقدم بدارد،ولخرجى و اسراف و تبذير وبخششهاى بيجا را يك نوع ناسپاسى و قدر نشناسى ميشمارد.

مرد اگر به خانه و كدبانوى خانه اعتماد پيدا كرد و فهميد كه نتيجه زحماتش بيهوده صرف نميشود به كسب و كار و ازدياد ثروت علاقه‏مندشده به فكر تن پرورى و ولخرجى نخواهد افتاد،اما اگر ديد نتيجه‏زحماتش به باد ميرود و خانم خانه‏دار لباس غير ضرورى و اسباب تجمل وزينت‏خودش را بر همه چيز مقدم ميدارد و مشاهده نمود كه با اينكه شبانه‏روز زحمت ميكشد و در خانه مي آورد اما براى مخارج ضرورى زندگى‏هميشه لنگ بوده ناچار است قرض كند،ملاحظه كرد كه نتيجه زحماتش‏كه در خانه ميآيد مانند مال كافر حربى به دست‏خانم و فرزندانش غارت‏ميشود،در اينصورت اعتمادش از خانه سلب ميشود،از كار و كوشش‏دلسرد ميگردد،پيش خود فكر ميكند وجهى ندارد اينقدر زحمت‏بكشم وبخور و نخور كنم و در اختيار خانواده قدرنشناس بگذارم كه در مصارف‏بيهوده صرف كنند،من براى تامين ضروريات زندگى و حفظ آبرويم‏زحمت ميكشم ليكن خانواده‏ام به فكر زندگى نبوده جز هوسبازى وولخرجى منظورى ندارند،ممكن است رفته رفته در اثر اين افكار به فكرولخرجى و عياشى بيفتد،و اوضاع زندگى شما متلاشى گردد.

خانم محترم،گر چه شوهرت دار و ندار خويش را در خانه آورده دراختيار تو ميگذارد ليكن خيال نكن مالك حقيقى آنها هستى بلكه شرعا وقانونا شوهرت مالك است،تو امين خانه هستى.بنابراين جميع تصرفات‏بايد با اجازه و رضايت او باشد،بدون رضايت او حق ندارى چيزى به‏كسى ببخشى يا سوغات و چشم روشنى ببرى حتى براى خويشان خودت‏يا خويشان او،تو امانتدار خانواده هستى و در اين باره مسؤوليت دارى،اگر خيانت كنى در روز بازپسين مورد بازخواست قرار خواهى گرفت.

پيغمبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود:«زن نگهبان و امانتدار اموال شوهرش ميباشد و در اين باره مسؤوليت دارد(٥) ».

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:«بهترين زنان شما زنى است كه خودش‏را خوشبو نمايد،غذاى مطبوع تهيه كند،در خرج خانه اقتصاد را رعايت‏كند.چنين بانويى يكى از عمال و كاركنان خدا ميباشد.و كسيكه براى خداكار كند هرگز با شكست و پشيمانى روبرو نخواهد شد(٦) .». «زنى به رسول خدا عرض كرد:شوهر چه حقى بر همسرش دارد؟

فرمود:بايد مطيع او باشد،از فرمانش تخلف نكند،بدون اجازه او چيزى به‏كسى ندهد(٧)».

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:«بهترين زنان شما زنى است كه كم خرج‏باشد(٨) ».

اوقات فراغت را تلف نكنيد

كارهاى خانه‏دارى به قدرى زياد است كه يك بانوى خانه‏دار اگربخواهد به خوبى انجام وظيفه كند اكثر اوقاتش را اشغال خواهد كرد.

مخصوصا اگر داراى چندين فرزند قد و نيم قد باشد.ليكن در عين حال اكثربانوان اوقات فراغتى هم دارند.

هر كسى مواقع بيكارى خويش را به يك جور ميگذراند.دسته‏اى‏از بانوان آنها را بيهوده تلف نموده كار سودمندى انجام نميدهند.يا بدون‏هدف در خيابانها پرسه ميزنند،يا زن ديگرى را پيدا كرده به سخنانى‏مشغول ميشوند كه صد من آنها يك قران ارزش ندارد.يا به سخنان مكرر ونغمه‏هايى گوش ميدهند كه جز تضييع وقت و ضعف اعصاب و فساد اخلاق‏نتيجه‏اى در بر ندارد.اين دسته يقينا ضرر ميكنند زيرا اولا اوقات فراغت‏نيز از عمر انسان محسوب ميشوند،و تلف نمودن آنها پشيمانى دارد.

دوران زندگى چنان كوتاه است كه هنوز چشم نگشوده بايد ديده فرو بنديم.

شگفتا اگر اندك پولى را از دست‏بدهيم اندوهگين ميشويم ليكن از تلف‏شدن عمر ملالى به خاطر نمي آوريم!يك انسان عاقل ساعتها بلكه دقائق عمرگرانمايه خويش را غنيمت‏شمرده حداكثر استفاده را از آنها مى‏برد.ازهمين اوقات فراغت چه استفاده‏هاى ارزنده‏اى ميتوان برد! ثانيا خودبيكارى زيانبخش بوده آثار و عواقب بدى را در بر دارد.بسيارى از بيماريهاى عصبى و روانى كه اكثر خانمها از آنها شكوه دارند در اثربيكارى به وجود مي آيند.آدم بيكار به فكر فرو ميرود و براى خويشتن غم وغصه پيدا ميكند.پشت‏سر غم و غصه هم ضعف اعصاب و پريشانى روح‏خواهد آمد.خوشبخت كسى است كه غرق كار باشد و بدبخت كسى است‏كه اوقات فراغتى داشته باشد كه درباره خوشبختى و بدبختى خويشتن‏فكر كند.اشتغال به كار بسيار لذت بخش ميباشد.اشخاص بيكار غالباپژمرده و افسرده‏اند.

حيف نيست انسان عمر گرانمايه خويش را بيهوده تلف كند ونتيجه‏اى از آن نگيرد؟!

خانم محترم،شما ميتوانيد از همين اوقات فراغت گر چه كم وكوتاه باشند استفاده‏هاى هنگفتى ببريد.ميتوانيد به كارهاى علمى بپردازيد.

بر حسب ذوق خودتان و مشورت با شوهرتان يك رشته علمى را انتخاب‏كنيد.كتابهاى مربوط به آن رشته را تهيه نموده در ساعتهاى فراغت‏مشغول مطالعه شويد و روز بروز بر فضائل و كمالات خودتان بيفزاييد.

انتخاب رشته به سليقه شما بستگى دارد.فيزيك و شيمى،هيئت ونجوم،جامعه‏شناسى،حقوق، روانشناسى،تفسير قرآن،فلسفه و كلام،علم‏اخلاق،تاريخ و ادبيات هر يك از اين رشته‏ها يا علوم ديگر را ميتوانيدانتخاب كنيد و در اطرافش به مطالعه و تحقيق بپردازيد.بعد از اينكه‏به خواندن كتاب مانوس شديد از كتاب خواندن لذت خواهيد برد و درك‏ميكنيد كه چه حقائق شيرين و دلپذيرى در كتابها وجود دارد.

بدينوسيله بهترين سرگرمى و تفريح را خواهيد داشت.و روز به روزبر فضائل و كمالات شما افزوده خواهد شد و اگر پشتكار داشته باشيد در همان رشته تخصص پيدا ميكنيد و ميتوانيد بدينوسيله خدمات علمى‏ارزنده‏اى از خودتان به يادگار بگذاريد.ميتوانيد مقالات سودمندى تهيه‏نموده براى روزنامه‏ها و مجلات بفرستيد.ميتوانيد كتابهاى مفيدى بنويسيدو در اختيار مردم بگذاريد.بدينوسيله هم شخصيت و احترام شما زيادميشود،هم آثار گرانبهايى از خودتان به يادگار ميگذاريد و ممكن است ازهمين راه درآمدى هم پيدا كنيد.مبادا خيال كنيد كه با انجام امور خانه‏دارى‏نميتوان بدين موفقيت‏هاى بزرگ نائل شد.اگر سعى و همت داشته باشيدپيروزى شما حتمى خواهد بود.گمان نكن بانوان بزرگ كه آثار گرانبهايى‏از خويشتن به يادگار گذاشته‏اند بيكار بوده‏اند.

آنان نيز شغل خانه‏دارى را انجام ميداده‏اند ليكن اوقات فراغت‏خودشان را بيهوده تلف نميكرده‏اند.بانو دورتى كارنگى كه يك كتاب‏ارزنده و پر فروشى تاليف نموده بانوى خانه‏دارى بوده كه هم امور خانه رابه خوبى انجام ميداده هم در كارهاى علمى به شوهرش ديل كارنگى كمك‏ميكرده هم به مطالعه و نوشتن كتاب اشتغال داشته است.مينويسد:من خودقسمت اعظم اين كتاب را در فرصت دو ساعتى كه روزانه هنگام خواب‏طفل كوچكم به دست مي آوردم نوشتم.بسيارى از مطالعات ضرورى را درمواقعى كه زير دستگاه خشك كننده مو در آرايشگاه نشسته بودم انجام‏دادم.(٩) در ميان بانوان،دانشمندان و نويسندگان زبردستى ديده ميشود كه‏خدمات علمى گرانبهايى انجام داده و آثار بزرگى از خويشتن باقى‏گذاشته‏اند.شما هم اگر همت و پشتكار داشته باشيد ميتوانيد در اين قبيل‏كارها دوشادوش مردها پيشرفت نماييد.اگر شوهر شما يك نفر دانشمند و اهل تحقيق باشد ميتوانيد در كارهاى علمى به او كمك و همكارى كنيد.يامشتركا به مطالعه و تحقيق بپردازيد.حيف نيست‏يك خانم تحصيل كرده‏يك مرتبه تحصيلاتش را كنار بگذارد و از مطالعه و تحقيق دست‏بردارد؟!

حضرت علىعليه‌السلام فرمود:هيچ گنجى بهتر از دانش نيست.(١٠) حضرت‏باقرعليه‌السلام فرمود:هر كس شبانه‏روز خويش را در طلب دانش صرف‏كند رحمت‏خدا شامل حالش خواهد شد.(١١)

اگر حوصله مطالعه و تحقيق نداريد ميتوانيد يك رشته از كارهاى‏هنرى و دستى را ياد بگيريد و در اوقات فراغت مشغول باشيد مثلا خياطى،گلدوزى،نقاشى،گلسازى،بافندگى كارهاى خوبى هستند هر يك از آنهارا كه دوست ميداريد ياد بگيريد و انجام دهيد.بدين وسيله هم سرگرمى‏خوبى خواهيد داشت هم ذوق و هنر خويش را نمايان مى‏سازيد،هم‏درآمدى پيدا ميكنيد كه ميتوانيد به بودجه خانوادگى كمك نماييد.

اسلام نيز كارهاى دستى را براى سرگرمى بانوان انتخاب نموده‏رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله ميفرمايد:اشتغال به ريسندگى براى بانوان‏سرگرمى خوبى است.(١٢)

-------------------------------------------

١-وسائل ج ١٦ ص ٥٥٧

٢-وسائل ج ١٦ ص ٥٢٠

٣-بحار ج ٧٤ ص ٣٥٥

٤-بحار ج ٧٤ ص ٣٥٣

٥-مستدرك ج ٢ ص ٥٥٠

٦-وسائل ج ١٤ ص ١٥

٧-بحار ج ١٠٣ ص ٢٤٨

٨-مستدرك ج ٢ ص ٥٣٢

٩-آئين شوهردارى ص ١٧٢.

١٠-بحار،ج ١ ص ١٦٥.

١١-بحار ج ١ ص ١٧٤.

١٢-بحار ج ١٠٣ ص ٢٥٨.

شغل بانوان

درست است كه بر مردان واجب است مخارج خانواده را تامين‏كنند و بانوان شرعا در اين باره مسؤوليتى ندارند،ليكن خانمها نيز بايد شغل و كارى داشته باشند.در اسلام از فراغت و بيكارى مذمت‏شده است.

امام صادقعليه‌السلام فرمود:خداوند متعال خواب زياد و فراغت زياد رامبغوض ميدارد(١)

باز هم حضرت صادقعليه‌السلام فرمود:خواب زياد،دين‏و دنياى انسان را ضايع و تلف مى‏كند(٢)

حضرت زهراعليهما‌السلام هم درخانه كار ميكرد و زحمت مى‏كشيد(٣)

انسان چه نيازمند باشد چه نباشد،بايد شغل و كارى داشته باشد وعمر خويش را بيهوده هدر ندهد.كار كند و جهان را آباد نمايد.اگر محتاج‏بود درآمدش را صرف خانواده ميكند و اگر نبود در امور خيريه و كمك به‏مستمندان به مصرف مى‏رساند.بيكارى ملال‏آور و خسته كننده است، و چه‏بسا باعث‏بيماريهاى روانى و جسمانى و فساد اخلاق ميشود.

بهترين كار براى بانوان شوهردار كارى است كه در داخل منزل‏انجام بگيرد.امور خانه‏دارى و بچه‏دارى و شوهردارى بهترين و آسانترين‏اشتغالات بانوان است.بانوانى خوش سليقه و فداكار مى‏توانند خانه رابصورت بهشت‏برين و مهد پرورش كودكان خوب و استراحتگاه شوهران‏مجاهد و پر تلاش خويش در آورند.و اين كار بسيار بزرگ و ارزنده‏اى‏است.رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود:جهاد زن به اين است كه خوب‏شوهردارى كند(٤)

ام سلمه از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله پرسيد:كار كردن زن در خانه چه مقدار فضيلت دارد؟فرمود:هر زنى كه به منظور اصلاح امور خانه‏چيزى را از جائى بردارد و در جاى ديگر بگذارد خدا نظر مرحمت‏باوخواهد كرد و هر كس كه مورد نظر خدا واقع شود بعذاب الهى گرفتارنخواهد شد.ام سلمه عرض كرد:يا رسول الله!پدر و مادرم بقربانت،براى‏زنان ثوابهاى بيشترى بفرمائيد.رسول خدا فرمود:هنگاميكه زن آبستن‏ميشود خدا به او اجر كسى را ميدهد كه با نفس و مالش در راه خدا جهادميكند.هنگاميكه بچه‏اش را بر زمين نهاد به او خطاب مى‏رسد گناهانت‏آمرزيده شد.اعمالت را از سر بگير.و هنگامى كه بچه‏اش را شير ميدهدخدا در برابر هر مرتبه شير دادن ثواب آزاد كردن يك بنده در نامه عملش‏ نوشته ميشود(٥)

خانمهاى خانه‏دار علاوه بر كارهاى خانه‏دارى گاهى فراغت‏ديگرى هم پيدا ميكنند،كه آنها را نيز نبايد بيهوده صرف كرد.در آن اوقات‏خوبست اشتغالات مرتبى را براى خودشان انتخاب كنند و همواره مشغول‏باشند:مى‏توانند كتابهاى سودمند بخوانند و در رشته‏هاى مفيد تحقيق وكنجكاوى كنند،و بر علوم و اطلاعات خويش بيفزايند.و نتيجه‏تحقيقاتشان را بصورت كتاب يا مقاله در اختيار ديگران قرار دهند.

مى‏توانند به كارهاى هنرى مانند نقاشى،خطاطى،گلدوزى،خياطى،بافندگى،بپردازند.با اشتغال به اين كارها مى‏توانند هم به اقتصاد خانواده‏كمك كنند هم به توليد و ترقى اقتصادى جامعه.به علاوه در اثر اشتغال به كاراز ابتلاء به بيماريهاى روانى و ضعف اعصاب نيز تا حد زيادى محفوظخواهند ماند.امير المؤمنينعليه‌السلام فرمود:خدا مؤمنى را كه به حرفه و كارى مشغول و امين باشد،دوست دارد(٦)

به هر حال خوب است‏بانوان نيز شغل و كارى داشته باشند و بهترين‏كار براى آنها كارى است كه در داخل منزل انجام ميگيرد،تا به خانه‏دارى‏و شوهردارى و بچه‏دارى نيز خوب برسند.

اما بعضی بانوان ميل دارند يا احساس ضرورت مى‏كنند كه درخارج منزل به كارى مشغول باشند.بهترين و مناسب‏ترين شغلها براى‏بانوان اشتغالات فرهنگى يا پرستارى است.مى‏توانند در دبستان يادبيرستان يا كودكستان به تعليم و تربيت دختران كه هم شغل بسيارارزنده‏اى است و هم با آفرينش لطيف آنها سازگار است مشغول باشند.ياشغل پزشكى بيماريهاى زنان يا پرستارى را انتخاب نمايند.اين قبيل‏اشتغالات هم با طبع لطيف و مهربان بانوان تناسب دارد،هم در انجام آنهانيازى به خلطه و معاشرت با مردان بيگانه را ندارند يا كمتر پيدا ميكنند.

به بانوانى كه مى‏خواهند در خارج منزل به كارى اشتغال داشته‏باشند توصيه ميشود به نكات زير توجه نمايند:

١-در انتخاب شغل با شوهرتان تفاهم كنيد و بدون اجازه او شغل‏نگيريد،كه اين امر آرامش و صفاى خانوادگى را بر هم ميزند و زندگى رابر شما و فرزندانتان تلخ ميگرداند.و اين حق شوهر است كه اجازه بدهد ياندهد.به شوهران اين قبيل خانمها توصيه ميشود كه اگر در شغل همسرشان‏مانعى نمى‏بينند لجبازى نكنند و اجازه بدهند به شغل مورد پسندش مشغول‏باشد،هم به مردم خدمت ميكند هم به اقتصاد خانواده.

٢-در خارج منزل و در محل كار حجاب اسلامى را كاملا رعايت نماييد.ساده و بى‏آرايش به محل كار برويد از خلطه و معاشرت با مردان‏بيگانه حتى القوه اجتناب كنيد.اداره جاى كار و خدمت است نه جاى‏رقابت و خودنمائى.شخصيت‏به لباس و زر و زيور نيست‏بلكه به متانت وسنگينى و كاردانى و انجام وظيفه است.آرامش و وقار و سنگينى يك زن‏مسلمان را حفظ كنيد.هم محترم باشيد هم احساسات و عواطف لطيف‏همسرتان را جريحه‏دار نسازيد. لباسهاى زيبا و آرايش و زر و زيورتان رادر خانه و براى همسرتان بگذاريد.

٣-در عين حال كه شما در خارج كار ميكنيد اما شوهر وفرزندانتان انتظار دارند از كار خانه‏دارى و شوهردارى و بچه‏دارى نيزغفلت نكنيد:با كمك و همكارى شوهرتان نظافت منزل و طبخ غذا وشستن ظروف و لباسها و ساير امور خانه را تنظيم كنيد و در مواقع مناسب‏با هم انجام دهيد.منزل شما بايد مانند منزل ساير مردم بلكه بهتر اداره شود.

كار كردن خارج منزل مجوز اين نيست كه به كارهاى منزل نرسيد و شوهر وفرزندانتان را ناراحت‏سازيد.كار خارج منزل مقدمه،و منزل آسايشگاه‏شما است.از تنظيم آسايشگاه غفلت نكنيد.

به شوهران چنين بانوانى نيز توصيه ميشود كه در امر خانه‏دارى وبچه‏دارى حتما با همسرشان تعاون و همكارى نمايند.از او انتظار نداشته‏باشند كه هم به شغلش ادامه بدهد و هم كارهاى منزل را به تنهائى انجام‏دهد.چنين انتظارى نه مقتضاى شرع است نه مطابق انصاف و وجدان،نه‏رسم صفا و محبت و آئين همسردارى.انصاف اقتضا دارد كه كارهاى منزل‏را در بين خودشان تقسيم نمايند و هر يك از آنها با تناسب حال و وقت،كارهائى را بپذيرد و انجام دهد.٤- اگر بچه‏دار است،يا او را به كودكستانى بسپارد يا نزد شخص‏امين و دلسوز و مهربانى بگذارد و به محل كار برود.مبادا او را تنها دراتاق بگذارد و برود كه كار بسيار ناروا و خطرناكى است.علاوه برخطرات احتمالى،موجب ترس و عقده و بيماريهاى روانى خواهد شد.

٥-اگر احساس ضرورت ميكنيد كه به شغل ديگرى غير ازمشاغل مذكور مشغول باشيد، حتما با همسرتان تفاهم نمائيد و با اجازه وصلاحديد او كار بگيريد.و اگر موافقت نكرد از آن شغل منصرف شويد.ودر صورت موافقت‏سعى كنيد شغلى را انتخاب كنيد كه كمتر با مردان‏بيگانه در تماس و ارتباط باشيد كه نه به صلاح خودتان ميباشد نه به صلاح‏جامعه.و بهر حال حجاب اسلامى و ساده و بى‏آرايش بيرون رفتن را حتمارعايت كنيد.

بچه‏دارى

يكى از وظائف سنگين و حساس بانوان بچه‏دارى است.بچه‏دارى‏كار آسانى نيست‏بلكه شغل بسيار پر مسئوليتى است.مقدس‏ترين وارزنده‏ترين شغلى است كه دستگاه آفرينش بر عهده بانوان گذاشته است.

در اينجا بايد چند مطلب به طور اختصار مورد بررسى قرار گيرد:

١-ثمره ازدواج

گر چه كمتر اتفاق مي افتد كه زن و مرد به منظور بچه‏دار شدن تن به‏ازدواج بدهند،معمولا عوامل ديگرى و از جمله تمايلات جنسى محرك‏آنان ميباشد.ليكن طولى نميكشد كه هدف طبيعى آفرينش روشن شده‏عشق به فرزند ظاهر ميگردد.وجود فرزند ميوه درخت زناشويى و يك‏آرزوى طبيعى است.ازدواج بى‏فرزند مانند درخت‏بى‏بار است.وجودفرزند پيوند زناشويى را استوار ميسازد،مرد و زن را به خانه و زندگى‏علاقه‏مند ميگرداند محيط خانه را با صفا و طراوت ميكند.مرد را به تلاش وكوشش بيشتر وادار و زن را به خانه و كاشانه دلگرم ميسازد.

ازدواج در آغاز كار بر پايه‏هاى لرزان و ناپايدار هوسرانى وتمتعات جسمانى و معاشقه‏هاى زودگذر و عشقهاى دروغين بنا ميشود بدين‏جهت همواره در معرض انحلال و جدايى است، نيرومندترين عاملى كه ميتواند پايدارى آنرا تضمين كند همان بچه‏دار شدن است.جوانى وهوسرانى به زودى ميگذرد،تمايلات جنسى فروكش ميكند،عشقهاى ظاهربه سردى ميگرايد. تنها يادگارى كه از آن دوران باقى ميماند و اسباب‏آرامش و دلگرمى مرد و زن را فراهم ميسازد وجود فرزند است.بدين‏جهت امام سجادعليه‌السلام فرمود:سعادت انسان در اينست كه فرزندان‏صالحى داشته باشد كه به آنان استعانت جويد.(٧)

پيغمبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:فرزند صالح گياه خوشبويى است ازگياهان بهشت.(٨)

رسول خدا فرمود:بر تعداد فرزندانتان بيفزاييد زيرا من در قيامت‏به زيادى شما بر ساير ملل افتخار خواهم كرد.(٩)

چقدر نادانند افراديكه با بهانه‏هاى بيجا از بچه‏دار شدن خوددارى‏مينمايند و بدينوسيله با ناموس آفرينش انسان مبارزه ميكنند؟!

تربيت فرزند

مهم‏ترين و حساس‏ترين وظيفه بانوان پرورش و تربيت فرزنداست.در اين باره پدر و مادر هر دو مسئوليت دارند ليكن ثقل اين كارمعمولا بر دوش مادران ميباشد.

زيرا آنها هستند كه ميتوانند مرتبا از كودكان خويش مراقبت وحفاظت نمايند.اگر مادران به وظيفه سنگين و مقدس مادرى آشنا باشند و با برنامه صحيح نونهالان اجتماع را پرورش دهند ميتوانند اوضاع عمومى‏يك اجتماع بلكه جهان را به طور كلى دگرگون سازند.بنابراين ترقى وتنزل،پيشرفت و عقب‏ماندگى اجتماع در دست‏بانوان و به اختيار آنهاست.

بدين جهت پيغمبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:بهشت در زير پاى مادران است.(١٠)

اطفالى كه هم اكنون در محيط كوچك خانه پرورش مى‏يابند مردان‏و زنان آينده اجتماع خواهند بود.هر درسى را كه در محيط خانه و در دامن‏پدر و مادر فرا گيرند در اجتماع فردا به مرحله عمل خواهند رسانيد.اگرخانواده‏ها اصلاح گردند اجتماع نيز حتما اصلاح خواهد شد. چون‏اجتماع به غير از همين خانواده‏ها چيزى نيست.اگر كودكان امروز،تندخو،ستيزه‏گر، متجاوز،چاپلوس،دروغگو،بد اخلاق،كوتاه فكر،بى‏اراده،تو سرى خور،زور شنو،ترسو،خجول، نادان،خودخواه،پول پرست،لاابالى پرورش يابند جامعه بزرگ فردا نيز به همين صفات واخلاق زشت گرفتار خواهد شد.اگر امروز تو سرى خور شما بودند فرداتو سرى خور ستمگران خواهند شد.اگر امروز با تملق و چاپلوسى از شماچيزى گرفتند فردا هم در مقابل زورگويان چاپلوسى خواهند كرد.

و بالعكس اگر كودكان امروز درستكار،شجاع،بلند همت،خوش اخلاق،خيرخواه،بردبار،دلدار، با ايمان،زور نشنو،غير متجاوز،عدالتخواه،بزرگ نفس،حقگو،امانتدار،دانا،روشنفكر،راستگو، صريح اللهجه تربيت‏شوند فردا هم همين صفات عالى را به صورت‏كاملترى ظاهر خواهند ساخت.

بنابراين،پدران و مادران و بالاخص مادران در قبال فرزندان خويش و اجتماع بزرگترين و سنگين‏ترين مسؤوليت را خواهند داشت.

اگر مطابق نقشه صحيح و برنامه دقيق تربيتى در تربيت كودكان خويش‏اقدام نمايند بزرگترين خدمت را نسبت‏به اجتماع آينده خواهند نمود.واگر در انجام اين وظيفه بزرگ سهل‏انگارى كنند در قيامت مسؤول خواهندبود.بدين جهت امام سجادعليه‌السلام فرمود: حق فرزندت اينست كه‏بدانى كه او از تو ميباشد.بد باشد يا خوب با تو نسبت دارد.در قبال‏پرورش و تاديب او و راهنمايى‏اش به سوى خدا و كمك كردنش به‏فرمانبردارى مسؤوليت دارى.رفتارت با او رفتار كسى باشد كه يقين دارددر مقابل احسان كردن به او پاداش نيك خواهد داشت و در مقابل‏بد رفتارى كيفر بد خواهد ديد.(١١)

در اينجا بايد يادآور شويم كه چنان نيست كه هر بانويى از شغل‏مادرى و تربيت صحيح آگاه باشد بلكه رموز آنرا بايد ياد گرفت.ليكن دراين اوراق كوتاه نميتوان وارد فن تربيت‏شد و مباحث دقيق آنرا موردتجزيه و تحليل قرار داد.آن خود بحث دقيق و دامنه‏داريست كه به كتاب‏جداگانه‏اى نيازمند است(١٢)

خوشبختانه كتابهايى در اين باره تاليف شده دراختيار خوانندگان قرار دارد.مادران علاقه‏مند ميتوانند آنها را تهيه ومطالعه نمايند و از تجربيات خودشان نيز استفاده كنند.اگر بانوى با هوش وعلاقه‏مندى باشد ميتواند علاوه بر تربيت كردن فرزندان،خدمات علمى‏ارزنده‏اى هم انجام دهد.با به كار بستن دستورهاى تربيتى و ملاحظه آثار ونتائج آنها به زودى در فن تربيت تخصص پيدا خواهد كرد.در آنصورت ميتواند به وسيله اطلاعات جالبى كه در اين باره به دست آورده در راه اصلاح‏و تكميل كتابهاى تربيتى خدمات علمى و ارزنده‏اى انجام دهد.

ليكن يادآورى يك نكته ضرورت دارد.بسيارى از مردم از معناى‏صحيح تربيت غافل بوده بين تعليم و تربيت فرق نميگذارند.تربيت را نيزيك نوع تعليم مى‏پندارند.خيال ميكنند با ياد دادن يك سلسله مفاهيم ومطالب سودمند دينى يا تربيتى و به وسيله پند و اندرزهاى حكما و شعراء ونقل سرگذشت مردان نيك ميتوان كودك را كاملا تحت تاثير قرار داد ومطابق دلخواه تربيتش نمود.مثلا گمان ميكنند اگر آيات و روايات مربوطبه مذمت دروغگويى را به اطفال ياد دادند و وادارشان كردند چندين حديث‏و داستان درباره فضيلت راستگويى از بر كنند،و حتى در حضور مردم‏بخوانند و جايزه بگيرند،راستگو تربيت‏خواهند شد.در صورتيكه در موردتربيت‏به اين مقدار نميتوان اكتفا نمود.البته از بر كردن آيه و حديث وداستانهاى آموزنده بى‏اثر نيست.ليكن آثارى را كه از تربيت انتظار داريم‏نبايد از اين قبيل برنامه‏هاى صورى انتظار داشته باشيم.اگر در صدد تربيت‏صحيح و كامل باشيم بايد كودك را در شرائط و اوضاع خاصى قرار دهيم‏و محيط صالح و مناسبى برايش به وجود آوريم كه طبعا راستگو و صالح ودرستكار پرورش يابد.محيط نشو و نما و پرورش كودك اگر محيط راستى،درستى،امانتدارى، ايمان،پاكيزگى،انضباط،شجاعت،خيرخواهى،مهر،وفا،صميميت،عدالت،كار و كوشش،عفت، آزادى،بلند همتى،غيرت،فداكارى باشد،كودك نيز با همين صفات خو گرفته‏تربيت ميشود.و همچنين اگر در محيط خيانت،نادرستى،دروغ،حيله بازى،چاپلوسى،كثافت،تعدى و تجاوز، عدم رعايت‏حقوق،عدم آزادى،بغض و كينه توزى،ستيزه‏گرى،لجبازى،كوتاه فكرى،نفاق ودو رويى پرورش يافت‏خواه ناخواه بدين صفات زشت‏خو گرفته فاسد وبد عمل تربيت‏خواهد شد. و در اين صورت پند و اندرزهاى دينى و ادبى‏گر چه آنها را از بر بخواند اصلاحش نخواهد كرد. صدها آيه و روايت وشعر و داستان به مقدار يك عمل آموزنده تاثير نخواهد كرد-دو صد گفته‏چون نيم كردار نيست پدر و مادر دروغگو نميتوانند به وسيله آيه و حديث‏كودك را راستگو تربيت نمايند.پدر و مادر كثيف و بى‏انضباط با عمل‏خودشان بچه را كثيف و بى‏انضباط بار مي آورند.كودك بيش از آنمقداركه به سخنان شما توجه دارد در اعمال و رفتارتان دقت ميكند.

بنابراين پدر و مادرانيكه در صدد اصلاح و تربيت فرزندان خويش‏هستند بايد قبلا محيط خانوادگى و روابط خودشان و اخلاق و رفتارشان‏را اصلاح كنند تا فرزندانشان خواه ناخواه صالح و شايسته تربيت‏شوند.

عيبجويى نكن

هيچكس بى‏عيب نيست،يا كوتاه است‏يا دراز،يا سياه رنگ است‏يا رنگ پريده،يا چاق است‏يا لاغر اندام يا دهانش بزرگ است‏ياچشمهايش كوچك،يا بينى‏اش بزرگ است‏يا سرش طاس،يا تندخواست‏يا ترسو،يا كم حرف است‏يا پر مدعا،يا دهانش بدبو است‏يا پاهايش،يا بيمار است‏يا پر خور،يا ندار است‏يا بخيل،يا آداب زندگى را بلد نيست‏يا بد زبان است،يا كثيف است‏يا بى‏ادب.

از اين قبيل عيوب در هر مرد و زنى وجود دارد.

آرزوى هر مرد و زنى اين است كه همسر ايده‏آلى پيدا كند كه از تمام‏عيوب و نواقص خالى بوده نقطه ضعفى نداشته باشد.ليكن كمتر اتفاق‏ميافتد كه به مطلوب خيالى خويش دست‏يابد.

گمان نميكنم در دنيا زنى پيدا شود كه شوهرش را صد در صد كامل‏و بى‏عيب بداند.

زنهايي كه در صدد عيبجويى باشند خواه ناخواه عيب يا عيبهايى رادر شوهرانشان پيدا ميكنند،يك عيب كوچك و بى‏اهميت را كه نبايد آنراعيب شمرد در نظر خودشان مجسم ميسازند و آنقدر درباره‏اش فكر ميكنند كه كم كم به صورت يك عيب بزرگى كه قابل تحمل نيست جلوه‏گر ميشود،خوبيهاى شوهر را يكسره ناديده گرفته هميشه به آن عيب كوچك توجه‏دارند،چشمشان به هر مردى بيفتد دقت ميكنند كه داراى آن عيب هست‏يانه،آنها مرد به اصطلاح ايده‏آلى را در مغز خويش مجسم مينمايند كه حتى‏كوچكترين عيبى هم نداشته باشد و چون شوهرشان با آن صورت خيالى‏تطابق كامل ندارد،هميشه آه و ناله دارند،از ازدواجشان اظهار پشيمانى‏ميكنند،خودشان را شكست‏خورده و بدبخت ميشمارند.كم كم مطلب راعلنى كرده گاه و بيگاه از شوهرشان عيبجويى مينمايند،ايراد و بهانه‏ميگيرند،غرغر ميكنند،طعنه مى‏زنند:آداب معاشرت را بلد نيستى،من‏خجالت ميكشم با تو در مجالس شركت كنم،برو با اين بينى گنده‏ات،دهانت‏بوى لاشه گنديده ميدهد،چقدر سياه و زشتى!

ممكن است مرد عاقل و بردبار باشد و در مقابل بى‏ادبيهاى زن‏سكوت كند ليكن قلبا مكدر ميشود،كينه‏اش را در دل ميگيرد،بالاخره‏كاسه صبرش لبريز ميشود و در صدد انتقام بر مى‏آيد،يا به زد و خوردمى‏كشد يا مقابل به مثل ميكند،او هم در صدد بر مى‏آيد از همسرش كه‏به طور حتم بى‏عيب نيست عيبجويى كند،او بگو و اين بگو، ،اگر محبت و صفائى در ميانشان بود به كلى زائل ميگردد.كينه يكديگررا در دل ميگيرند،دائما در صدد عيبجويى هستند،پيوسته جنگ و جدال‏دارند.در نتيجه،اگر با همين وضع به زندگى ادامه بدهند بدترين زندگى راخواهند داشت،در شكنجه و عذاب خواهند بود تا يكى از آنها بميرد و اين‏زندگى ننگين از هم بپاشد،و اگر يكى از آنها يا هر دو لجاجت‏به خرج بدهندو به دادگاه حمايت‏خانواده و طلاق متوسل شوند گر چه عقده‏هاى درونى خود را حل كرده و انتقام گرفته‏اند ليكن هر دو متضرر ميشوند،پيمان‏زناشويى را برهم ميزنند ولى معلوم نيست‏بعدا بتوانند با ديگرى ازدواج‏كنند و بر فرض وقوع معلوم نيست زن يا شوهر بهترى نصيبشان شود.

امان از نادانى و لجاجت‏بعضى خانمها!در بعضى از امور بسيارجزئى به قدرى پافشارى ميكنند كه حاضر ميشوند زندگى خودشان رامتلاشى سازند.براى اينكه به سبك مغزى و كوتاه فكرى آنها پى‏ببريد به‏داستانهاى زير توجه فرماييد:

«زنى به نام...از شوهرش به نام...شكايت كرد كه شوهرم در موقع‏خواب انگشتش را مى‏مكد. چون حاضر نيست دست از اين كارش برداردتقاضاى طلاق ميكنم(٥) ».

«زنى به بهانه اينكه دهان شوهرش بوى بد ميدهد به خانه پدرش‏مراجعت نمود و اظهار داشت تا بوى دهانش را برطرف نكند به خانه‏نخواهد رفت ولى با شكايت‏شوهر دادگاه زن و شوهر را سازش داد ولى‏وقتى به خانه رفت ديد هنوز دهانش بو ميدهد لذا به اتاق ديگر رفت. شوهركه ناراحت‏شده بود زنش را به قتل رسانيد(٦) ».

«خانم دندان پزشك از شوهرش طلاق ميگيرد.ميگويد هم شان من‏نيست.زيرا سه سال بعد از من درجه دكترا گرفته است‏»(٧)

«يك زن ٢٧ ساله‏اى كه از خانه شوهرش قهر كرده در پاسخ به‏عرض حال او نوشت:شوهرم زياد مى‏خورد من قادر نيستم غذاى مورد نياز او را تهيه كنم(٨) ».

«زنى به اين علت كه شوهرش روى زمين مى‏نشيند،با دست غذامى‏خورد،از آداب معاشرت بى‏اطلاع است،صورتش را هر روز اصلاح‏نميكند درخواست طلاق كرد(٩) ».

ليكن همه خانمها چنين نيستند.در بين آنها افراد فهميده و باهوشى هست كه واقعيات زندگى را حساب ميكنند و هرگز در صددعيبجويى بر نمي آيند.

خانم محترم،شوهر شما يك بشر عادى است ممكن است‏بى‏عيب‏نباشد اما در مقابل، خوبيهاى فراوانى نيز دارد.اگر به زندگى و خانواده‏ات‏علاقه‏مندى در صدد عيبجوئى بر نيا. عيبهاى كوچك او را ناديده بگير،بلكه‏اصلا عيبشان مشمار،شوهرت را با يك مرد خيالى كه در خارج وجودندارد مقايسه نكن بلكه او را من حيث المجموع با ساير مردها مقايسه كن،ممكن است مردى عيب مخصوص شوهرت را نداشته باشد ليكن داراى‏عيوب ديگرى است كه شايد به مراتب بدتر از او باشد،اصولا عينك بدبينى‏را از چشم خويش بردار و خوبيهاى شوهرت را ببين،آن وقت‏خواهى ديدكه خوبيهاى او به مراتب بيشتر از بديهايش ميباشد،اگر يك عيب دارد و درعوض صدها خوبى دارد.

محاسن و خوبيهايش را مورد نظر قرار بده و خرسند باش،مگرخودت بى‏عيب هستى كه انتظار دارى شوهرت بى‏عيب باشد،نهايت اينكه‏خودخواهى و خودپسندى اجازه نميدهد عيبهاى خودت را ببينى،اگر شك دارى از ديگران بپرس.

رسول خدا فرمود:«عيبى بالاتر از اين نيست كه انسان عيوب‏ديگران را ببيند اما از عيبهاى خودش غافل باشد(١٠) ».

چرا يك عيب كوچك را به قدرى بزرگ ميكنى و درباره‏اش‏غصه ميخورى كه بنياد زندگى و كانون انس و مودت را بر هم مى‏زنى؟

عاقل و با هوش باش،دست از هوسبازى و سبك مغزى بردار،عيبهاى‏كوچك را نديده بگير،با اظهار محبت كانون خانوادگى را گرم كن تا ازنعمت انس و محبت‏برخوردار گردى،مواظب باش عيب شوهرت را نه درحضور و نه در غيابش به زبان نياورى زيرا رنجيده خاطر و مكدر ميگردد،در صدد عيبجويى بر مي آيد،محبت و علاقه‏اش كم ميشود،پيوسته در حال‏جدال و ستيزه خواهيد بود،اگر با همين وضع به زندگى ادامه دهيد زندگى‏ناگوارى خواهيد داشت،و اگر كار به طلاق و جدايى خاتمه يابد كه بد ازبدتر.

البته اگر عيب قابل اصلاحى داشته باشد ميتوانى در صدداصلاحش بر آيى،ليكن در صورتى امكان موفقيت دارى كه با نرمى و مداراو صبر و حوصله و به صورت خيرخواهى و خواهش و تمنا رفتار كنى،نه به‏عنوان عيبجويى و اعتراض،سرزنش و ايراد،قهر و دعوا.

از غير شوهرت چشم بپوش

خانم محترم،ممكن است قبل از ازدواج براى خواستگارى شماآمده باشند،ممكن است افرادى را در نظر داشته در انتظار خواستگارى آنها بوده‏ايد،شايد آرزو داشته‏ايد شوهرتان ثروتمند باشد،داراى فلان‏شغل باشد،تحصيل كرده باشد،زيبا و خوشگل باشد ووووو.

اين قبيل آرزوها قبل از ازدواج مانعى نداشت ليكن اكنون كه‏مردى را براى همسرى برگزيده‏اى و پيمان مقدس زناشويى را امضاكرده‏ايد كه تا آخر عمر با هم باشيد،يار و مونس و غمخوار هم باشيد بايدگذشته را يكسره فراموش كنى،بر افكار و آرزوهاى گذشته خط بطلان‏بكشى و از غير شوهرت به طور كلى چشم بپوشى،دلت را از اضطراب وپريشانى نجات بده،غير شوهرت را از دل بيرون كن و ششدانگ آنرا دراختيار او قرار بده،خواستگار سابقت را فراموش كن،به او نگاه نكن،به فكرش نباش،چكار دارى ناراحت‏شده يا نه؟اصلا چرا از احوالش جويامى‏شوى؟اين حالت دو دلى جز پريشانى روح چه نتيجه‏اى دارد؟و بسااوقات اسباب بدبختى تو را فراهم مى‏سازد.

بعد از اينكه با مردى پيمان زناشويى بستيد و قول و قرار گذاشتيدتا آخر عمر با هم باشيد چرا چشم چرانى ميكنى،به اين مرد و آن مرد نگاه‏ميكنى و شوهرت را با آنها مقايسه مى‏نمايى؟اين چشم چرانيهاى غلط جزپريشانى و اضطراب روح و آه و حسرت دائم چه سودى دارد؟

حضرت علىعليه‌السلام فرمود:«هر كس چشم خويش را آزادبگذارد هميشه اعصابش ناراحت‏خواهد بود و به آه و حسرت دائم گرفتارخواهد شد(١١)».

وقتى با نظر خريدارى به مردها نگاه كردى و شوهرت را با آنهامقايسه نمودى ناچار به مردهايى برخورد ميكنى كه عيب شوهرت را ندارند خيال ميكنى افراد برگزيده و بى‏عيبى هستند كه از آسمان نازل شده‏اند بااينكه ممكن است آنها داراى دهها عيب باشند كه اگر از آنها اطلاع داشتى‏شوهر خودت را بر آنها ترجيح ميدادى.اما چون از عيوب مخفى آنهااطلاع ندارى و فقط خوبيهايشان را مشاهده مينمايى خودت را شكست‏خورده در ازدواج مى‏پندارى و اسباب بدبختى خويشتن را فراهم‏مى‏سازى.

«زن ١٨ ساله‏اى به نام...كه از خانه فرار كرده بود ديشب به وسيله‏ماموران پاسگاه ژاندارمرى نعمت آباد دستگير شد.در پاسگاه گفت:سه‏سال پيش به عقد...در آمدم ولى به تدريج احساس كردم كه او را دوست‏ندارم.چهره شوهرم را با قيافه بعضى از مردها مقايسه مى‏كردم و افسوس‏مى‏خوردم كه چرا زن اين مرد شدم‏»(١٢)

خانم گرامى،اگر مى‏خواهى بدبخت و سيه روز نشوى،به ضعف‏اعصاب و پريشانى روح مبتلا نگردى،با خوشى و آسايش زندگى كنى‏دست از هوسبازى و چشم چرانى و آرزوهاى خام بردار.غير از شوهرت‏همه را نديده بگير،از مردهاى ديگر تعريف نكن،به فكر آنها نباش.دردلت نگو:كاش فلان شخص به خواستگاريم آمده بود،كاش با فلان شخص‏ازدواج كرده بودم،كاش شوهرم داراى فلان شغل بود،كاش فلان قيافه راداشت.كاش و كاش و كاش.نميدانم اين افكار غلط و آرزوهاى خام چه‏نتيجه‏اى به حال تو دارد؟چرا زندگى را به خودت و شوهرت تلخ ميكنى؟

چرا مهر و صفا را از بين مى‏برى و بنياد ازدواج را متزلزل مى‏سازى؟ازكجا ميدانى اگر با فلان مرد ازدواج كرده بودى صد در صد راضى بودى؟تو از ظاهر او بيش از اين خبر ندارى شايد داراى عيوبى باشد كه اگر مطلع‏بودى شوهر خودت را بر او ترجيح ميدادى.از كجا ميدانى كه خانم آن‏مردها كاملا راضى هستند؟

خانم محترم،اگر شوهرت احساس كند كه به مردهاى ديگر نظردارى بدبين ميشود،مهر و علاقه‏اش كم ميشود به زندگى و خانواده‏بى‏علاقه ميگردد،مواظب باش از مردهاى ديگر تعريف نكنى با آنها گرم‏نگيرى،خنده و شوخى نكنى،مرد اينقدر حساس است كه نميتواند تحمل‏كند كه همسرش حتى به تصوير مرد بيگانه‏اى اظهار علاقه كند.

پيغمبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود:«هر زن شوهرداري كه‏چشمش را از نگاه كردن به غير شوهرش پر كند مورد غضب شديدپروردگار جهان واقع خواهد شد(١٣)».

حجاب اسلامى

زن و مرد گر چه در بسيارى از امور اشتراك دارند ليكن امتيازات‏ويژه‏اى نيز دارند.يكى از امتيازات مهم آنان اينست كه زن موجودى است‏ظريف و لطيف و زيبا و محبوب.زن دلبر است و مرد دلداده زن جاذب‏است و مرد مجذوب،مرد دوستدار است و زن دوست داشتنى. هنگاميكه‏مرد با زنى ازدواج ميكند مى‏خواهد تمام خوبيها و زيبائيهاى اين موجودظريف را در انحصار خويش ببيند.زنى را دوست دارد كه زيبائيها،دلبريهاو طنازيها،شوخيها و خوشمزه‏گيها،و همه چيزش را در انحصار شوهرش‏قرار دهد و نسبت‏به مردان بيگانه جدا اجتناب نمايد.مرد بسيار غيور است و نمى‏تواند تحمل كند كه مرد بيگانه‏اى به همسرش نگاه كند يا با او درارتباط و آميزش باشد،بگويد و شوخى كند و بخندد و چنين عملى راتجاوز به حق مشروع خويش ميداند.و از همسرش انتظار دارد كه بارعايت پوشش و حجاب اسلامى و با تقيد به ضوابط شرعى و قوانين‏اخلاقى و با حفظ متانت و حجب و حياء اسلامى شوهرش را در اين‏خواسته مشروع كمك و يارى نمايد.هر مرد مؤمن و غيورى چنين‏خواسته‏اى را دارد. اگر همسرش به اين وظيفه اسلامى و اجتماعى عمل‏كرد او نيز با آرامش خاطر زندگى ميكند و براى تامين نيازمنديهاى‏خانواده‏اش تلاش مينمايد و بر محبتش اضافه ميگردد.و همين صفا ومحبت‏سبب ميشود كه او نيز به زنان بيگانه بى‏توجه باشد.اما اگر مردمشاهده كرد كه همسرش تقيدى به حجاب و پوشش اسلامى ندارد وزيبائيهايش را در معرض ديد مردان بيگانه قرار ميدهد و با آنها نيز درارتباط و تماس است‏شديدا ناراحت ميشود زيرا حق انحصارى خويش راتضييع شده و در معرض ديد ديگران مى‏بيند.و مسؤوليت اين امر را برعهده همسرش مى‏داند.چنين مردى همواره پريشان خاطر و بدبين است. محبت و صفايش نسبت‏به خانواده تدريجا كم ميشود.

بنابراين صلاح جامعه و بانوان در اين است كه پوشيده و محجوب‏باشند و متين و بدون آرايش از منزل خارج شوند و زيبائيهاى خودشان رادر معرض ديد همگان قرار ندهند.

رعايت‏حجاب يك وظيفه اسلامى است.خدا در قرآن مى‏فرمايد:

به زنان مؤمن بگو:از مردان بيگانه چشم بپوشند.و فروج و اندام خويشتن‏را از نگاه ديگران محفوظ بدارند،و محل زيبائيها و زينتهاى خويش را براى اجانب آشكار نسازند،مگر آنچه را كه طبعا آشكار است (مانندصورت و دستها) و روسريهاى خودشان را بر سينه‏ها بيندازند (تا خوب‏پوشيده شود) و زينت و جمالشان را جز براى شوهر و پدر و پدر شوهر وپسران خود و پسران شوهر،و برادران و فرزندان برادر و فرزندان خواهر...آشكار نسازند(١٤)

آرى رعايت‏حجاب و پوشش اسلامى از جهات مختلف به نفع‏بانوان است:

١-بهتر مى‏توانند مقام و منزلت و ارزش وجودى خودشان را دراجتماع محفوظ بدارند،و خويشتن را از معرض ديد چشمهاى بيگانگان‏نگه دارند.

٢-بانوان با رعايت پوشش اسلامى بهتر مى‏توانند مراتب‏وفادارى و علاقه خودشان را نسبت‏به همسرشان به اثبات رسانند و درآرامش و صفا و گرمى خانواده كمك نمايند و از به وجود آمدن بدبينى واختلافات و مشاجرات جلوگيرى به عمل آورند.و در يك كلام،بهترمى‏توانند دل شوهر را به دست آورند و جايگاه خويش را تثبيت نمايند.

٣-با رعايت‏حجاب اسلامى جلو چشم چرانيها و لذتجوئيهاى‏غير مشروع بصرى مردان بيگانه را ميگيرند و بدين وسيله از اختلافات وبدبينيهاى خانواده‏ها مى‏كاهند و به استحكام و ثبات و آرامش آنها كمك‏مينمايند.

٤-با رعايت پوشش اسلامى بهترين كمك را به نسل جوان ومردان مجردى كه امكان ازدواج ندارند انجام ميدهند و از فسادها و انحرافها و ضعف اعصابهاى جوانان كه نتائج‏سوئش در نتيجه عائد خودبانوان خواهد شد جلوگيرى ميكنند.

٥-اگر همه بانوان حجاب اسلامى را كاملا رعايت نمايند،هرزنى كه همسرش از منزل خارج ميشود اطمينان دارد كه در برابر بد حجابيهاو طنازيها و خودنمائيهاى زنان كوچه و بازار قرار نميگيرد-تا دلش راببرند و از محبت و علاقه‏اش نسبت‏به خانواده بكاهند.

آرى اسلام چون از آفرينش ويژه زن آگاه است و او را يك ركن‏مهم اجتماع ميداند كه نسبت‏به صلاح و فساد جامعه نيز مسؤليت دارد،ازاو مى‏خواهد كه در انجام اين مسؤليت‏بزرگ فداكارى نمايد و با رعايت‏حجاب اسلامى از مفاسد و انحرافهاى اجتماعى جلوگيرى كند و در ثبات‏و آرامش و عظمت ملت‏خويش بكوشد.و يقين بداند كه در انجام اين‏مسؤوليت‏بزرگ الهى بهترين پاداش را از خداوند بزرگ دريافت‏خواهدنمود.خانم گرامى!اگر به آرامش و ثبات خانواده و اعتماد و اطمينان‏شوهرت علاقه دارى،اگر به مصالح واقعى جامعه بانوان مى‏انديشى،اگر به‏سلامت روانى جوانان و جلوگيرى از انحراف و لغزش آنان فكر مى‏كنى،اگر مى‏خواهى بانوان را از معرض چشم چرانى بيگانگان و فريب دادن وبه انحراف كشيدن آنان نجات دهى،و اگر مى‏خواهى رضايت‏خدا را جلب‏كنى و يك مسلمان مؤمن و فداكار باشى، پوشش و حجاب اسلامى راهمواره رعايت كن.و زيبائيها و آرايش خودت را در معرض ديد بيگانگان‏قرار نده.گر چه در داخل منزل و با خويشان نزديك باشد.داخل منزل وخارج آن،در مجالس مهمانى و در خارج فرقى ندارد.برادر شوهر،پسربرادر شوهر،شوهر خواهر شوهر، شوهر خواهر خودت شوهر عمه‏ات، شوهر خاله‏ات،پسر عمه‏ها،پسر دائيها،همه اينها به تو نامحرم هستندواجب است‏حجاب اسلامى را رعايت كنى گر چه در منزل خودتان يا درمجلس مهمانى باشيد.اگر نسبت‏به اينها حجاب را رعايت نكنى هم مرتكب‏گناه ميشوى هم شوهرت را قلبا ناراحت ميكنى.ممكن است‏شوهرت برزبان نياورد ولى يقين داشته باش كه ناراحت ميشود و به صفا و صميميت‏خانوادگى شما لطمه وارد ميگردد.

اما نسبت‏به محارم مانند،پدر شوهر و پدر خودت برادر خودت،فرزندان برادر،فرزندان خواهر، رعايت‏حجاب لازم نيست.ليكن تذكراين نكته لازم است كه بهتر است نسبت‏به اينها هم تا حدى حريم قائل‏شوى.و آرايش كرده و با لباسهائى كه براى شوهرت مى‏پوشى،نزد اينهانيز ظاهر نشوى.گر چه شرعا جايز باشد.زيرا اكثر مردها حتى در اين‏موارد ناراحت ميشوند،و حفظ اعتماد و آرامش قلبى آنها لازم و مفيداست و براى بقاء و ثبات و آرامش خانواده سودمند ميباشد.

-------------------------------------------

١-سوره ابراهيم‏«ع‏»:٧

٢-بحار ج ١٠٣ ص ٢٣٩.

٣-شافى ج ٢ ص ١٣٩.

٤-وسائل ج ١١ ص ٥٤٢.

٥-اطلاعات ٣ ديماه ١٣٤٨

٦-اطلاعات ٧ آذر ١٣٥٠.

٧-اطلاعات ١٧ بهمن ١٣٥٠.

٨-اطلاعات ١٠ اسفند ١٣٥٠.

٩-اطلاعات ٨ اسفند ١٣٥٠.

١٠-بحار-ج ٧٣ ص ٣٨٥.

١١-بحار جلد ١٠٤ ص ٣٨.

١٢-اطلاعات ٣ اسفند ١٣٥٠.

١٣-بحار جلد ١٠٤ ص ٣٩.

١٤-سوره نور آيه ٣١

خطاهاى شوهرت را ببخش

به غير از معصوم همه كس خطا و لغزش دارد.دو نفر كه با هم‏زندگى ميكنند و از جهتى تشريك مساعى و همكارى دارند بايد لغزشهاى‏يكديگر را ببخشند تا زندگى آنها ادامه پيدا كند.اگر بخواهند در اين باره‏سختگيرى كنند ادامه همكارى غير ممكن ميشود.دو نفر شريك، دو نفرهمسايه،دو نفر رفيق،دو نفر همكار،دو نفر زن و شوهر بايد در زندگى‏اجتماعى داراى گذشت‏باشند.هيچ زندگى اجتماعى به مقدار زندگى‏خانوادگى احتياج به گذشت ندارد.اگر اعضاء يك خانواده بخواهند سختگيرى به عمل آورند و خطاهاى يكديگر را تعقيب كنند يا زندگى آنها ازهم مى‏پاشد يا بدترين زندگى را خواهند داشت.

خانم محترم،ممكن است از شوهر شما خطا يا خطاهايى صادرشود.ممكن است از روى خشم و غضب به شما اهانت كند.ممكن است‏ناسزائى از دهانش بيرون آيد.ممكن است از خود بيخود شده شما رابزند،ممكن است‏يك مرتبه به شما دروغ بگويد،ممكن است كارى راانجام دهد كه مورد پسند شما نباشد،از اين قبيل خطاها براى هر مردى‏امكان دارد،اگر بعدا احساس كردى كه از كردار خويش پشيمان شده او راببخش و موضوع را تعقيب نكن.اگر عذرخواهى كرد فورا قبول كن.اگرپشيمان شده ليكن زير بار عذرخواهى نمى‏رود در صدد نباش مجرميت وى‏را به اثبات رسانى،زيرا به شخصيت او لطمه وارد ميشود،ممكن است‏در صدد تلافى برآيد،خطاهاى شما را تعقيب كند،ممكن است كارتان به‏نزاع و جدال و حتى جدائى بكشد اما اگر سكوت كردى و خطايش راناديده گرفتى در شكنجه وجدان قرار مى‏گيرد و به طور مسلم از كردارخويش پشيمان خواهد شد،آنگاه شما را يك زن با گذشت فهميده فداكارعاقل خواهد شناخت،مى‏فهمد كه به زندگى و خانواده و شوهر علاقه‏مندهستى،قدر ترا مى‏شناسد و محبتش چند برابر خواهد شد.

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود:«زن بد،عذر شوهرش رانمى‏پذيرد و خطاهايش را نمى‏بخشد(١) ».

حيف نباشد زن آنقدر كم گذشت‏باشد كه يك خطاى جزئى‏شوهرش را نتواند تحمل كند و بدان علت پيمان مقدس زناشويى را بر هم بزند؟!

«زنى به رئيس دادگاه حمايت‏خانواده گفت،شوهرم قبل از ازدواج‏به من نگفت كه سربازى را انجام نداده و اين موضوع را از من‏مخفى كرده بود.چند روز پيش متوجه شدم كه به همين زودى بايد به خدمت‏برود.و من نمى‏توانم با مردى كه به من دروغ گفته زندگى كنم(٢) ».

با خويشان شوهرت بساز

يكى از مشكلات زندگى،اختلاف زن و بستگان شوهر است.

اكثر زنها با مادر و برادر و خواهر شوهرشان ميانه خوبى ندارند،وبالعكس،پيوسته نزاع و قهر و دعوا دارند.از يك طرف زن كوشش ميكندشش دانگ شوهرش را تصاحب كند به طوريكه به ديگرى حتى مادر وبرادر و خواهرش توجه نداشته باشد.سعى ميكند علاقه آنها را قطع كند،بدمى‏گويد،دروغ مى‏سازد،قهر و دعوا ميكند.از طرف ديگر مادر شوهر،خودش را مالك پسر و عروس ميداند.سعى ميكند به هر طور شده پسرش‏را نگهدارد،نگذارد يك زن تازه وارد، شش دانگ او را تصاحب كند.

بدين منظور به كارهاى عروس ايراد ميگيرد،بدگويى ميكند،دروغ جعل‏ميكند.هر روز جنگ و دعوا دارند مخصوصا اگر در يك منزل زندگى‏كنند.اگر يكى از آنها يا هر دو نادان و لجباز باشند ممكن است كار به‏جاهاى باريك حتى ضرب و خودكشى منتهى شود.ماهى نيست كه چندين‏عروس از دست مادر شوهر خويش خودكشى نكنند.شما مى‏توانيد اخبارآنها را در جرائد بخوانيد.

از باب نمونه:«تازه عروسى...كه از بدرفتاريهاى مادر شوهرش‏به تنگ آمده بود خود را آتش زد(٣)».

«زنى به علت‏بدرفتارى و بهانه‏گيرى مادر شوهرش خودسوزى‏كرد(٤) ».

آنها شب و روز در مبارزه و زورآزمايى هستند ليكن غم و غصه وناراحتى آن مال مرد است.

عمده اشكالش اينست كه دو طرف نزاع افرادى هستند كه مردنمى‏تواند به آسانى از آنها دست‏بردارد.از يك طرف همسرش را مى‏بيندكه از پدر و مادر چشم پوشيده و با صدها اميد و آرزو به خانه شوهر آمده‏است،آمده تا مستقل و صاحب خانه و زندگى باشد.وجدانش ميگويد بايداسباب خوشى و رضايت‏خاطر او را فراهم سازم و از وى حمايت كنم.به‏علاوه همسر دائمى و شريك زندگى اوست نمى‏تواند از حمايت او دست‏بردارد.از طرف ديگر فكر ميكند:پدر و مادرم سالها برايم زحمت‏كشيده‏اند.با صدها اميد و آرزو بزرگم كرده‏اند،با سوادم نموده‏اند، شغل‏برايم تهيه كرده‏اند،زن برايم گرفته‏اند،اميد و آرزو داشته‏اند به هنگام‏ناتوانى دستشان را بگيرم.خلاف وجدان است قطع رابطه كنم و اسباب‏ناراحتى آنها را فراهم سازم.به علاوه،دنيا هزار نشيب و فراز دارد،سختى‏و سستى دارد،بيمارى و ناتوانى دارد،گرفتارى و درماندگى دارد، دشمنى‏و دوستى دارد،تصادف و مرگ دارد.در اين مواقع حساس احتياج به‏مددكار دارم و تنها كسانيكه ممكن است‏به هنگام گرفتارى دستم را بگيرند و از خودم و خانواده‏ام حمايت كنند پدر و مادر و خويشانم مى‏باشند.در اين‏دنياى تاريك نمى‏توانم بى‏پناه باشم و خويشانم بهترين پناهند.پس‏نمى‏توانم از آنها دست‏بردارم.

در اينجاست كه يك مرد عاقل خودش را در بين دو محذور بزرگ‏مشاهده ميكند.يا بايد گوش به حرف همسرش بدهد و دست از پدر و مادربردارد،يا مطابق ميل پدر و مادر رفتار كند و همسرش را برنجاند،وهيچيك از اين دو امر برايش امكان پذير نيست.

بدين جهت ناچار است‏با هر دو بسازد.و تا حد امكان هر دو راراضى نگه بدارد.آن هم كار بسيار دشوارى است.ليكن اگر زن حرف شنوو عاقل باشد و سرسختى و لجاجت‏بخرج ندهد حل مشكل آسان ميگردد.

از اين رهگذر است كه مرد از همسرش كه از همه كس به اونزديك‏تر و مهربانتر است انتظار دارد كه در حل اين مشكل به وى كمك‏كند.عروس اگر در مقابل مادر شوهر قدرى تواضع كند،حالت تسليم به خودبگيرد،به او احترام كند،اظهار محبت نمايد،در كارها با او مشورت كند،گرم بگيرد،مانوس شود،استمداد كند همان مادر شوهر بزرگترين پشتيبانش‏خواهد شد.

انسان كه مى‏تواند با اخلاق خوش و اظهار محبت‏يك طائفه رادوست و غمخوار خويش گرداند آيا حيف نيست كه به واسطه لجاجت وتكبر و خودخواهى اين همه يار و ياور را از ست‏بدهد؟

آيا فكر نميكند كه در نشيب و فرازها و سختيها و گرفتاريهاى‏روزگار به يارى ديگران نيازمند است،و در آن مواقع حساس كمتر كسى به‏فكر انسان است،تنها خويشان و اقاربند كه به داد او مى‏رسند. آيا بهتر نيست كه با اخلاق خوش و مهربانى با خويشانش معاشرت‏و رفت و آمد كند تا از لذائذ انس و محبت‏برخوردار گردد و يك طائفه‏دوست و پشتيبان واقعى داشته باشد؟

آيا سزاوار است‏با بيگانگان طرح دوستى بريزد و دوست و رفيق‏پيدا كند ليكن با خويشان و اقاربش قطع رابطه كند؟در صورتيكه به تجربه‏ثابت‏شده كه در مواقع گرفتارى اكثر دوستان انسان را رها ميكنند ولى‏همان خويشان متروك به ياريش مى‏شتابند،زيرا پيوند خويشى يك پيوندطبيعى است كه به آسانى بريده نمى‏شود.

در مثل‏هاى عاميانه گفته شده:خويش و اقوام اگر گوشت انسان رابخورند استخوانش را دور نمى‏ريزند.

حضرت علىعليه‌السلام فرمود:«انسان هيچگاه از خويشانش‏بى‏نياز نمى‏شود،و لو مال و اولاد هم داشته باشد.به ملاطفت و احترام آنهااحتياج دارد.آنها هستند كه با دست و زبان از او حمايت ميكنند.خويشان واقارب بهتر از او دفاع مى‏نمايند.در مواقع گرفتارى زودتر از ديگران به‏ياريش مى‏شتابند.هر كس از خويشانش دست‏بكشد يك دست از آنهابرداشته ليكن دستهاى زيادى را از دست‏خواهد داد(٥) ».

خانم محترم،براى خوشنودى شوهرت،براى راحتى و آسايش‏خودت،براى اينكه يك طائفه دوست و حامى واقعى پيدا كنى،براى اينكه‏محبوب شوهرت واقع شوى بيا و با خويشان شوهرت بساز.از لجاجت وخودخواهى و تكبر و جهالت دست‏بردار.عاقل و دانا باش. افكارشوهرت را پريشان نساز.فداكارى و شوهردارى كن تا نزد خدا و خلق محبوب باشى.


4

5

6

7

8

9

10

11

12

13

14

15

16

17