23 - تقدیر و سپاس
در برخوردهاى اجتماعى، یكى از عوامل محبت آفرین و تحكیم روابط، داشتن حالت و روحیه سپاسگزارى وقدردانى و حق شناسى نسبت به مردم است.
همواره سپاس و تشكر، در مقابل نعمت است. نعمت و احسان هم یا مستقیما از سوى خدا به ما مى رسد، یا بندگان خدا واسطه خیرند و نیكى بر دست آنها جارى مى شود و ما از نیكوكاریها و یاریها و مساعدتهاى مردم بهره مند مى شوى و نعمت الهى از این طریق شامل ما مى گردد.
تصور نشود كه شكر خدابا سپاس از مردم منافات دارد، بلكه گاهى شكر الهى در سایه تقدیر و تشكر و حق شناسى از مردم تحقق مى پذیرد و خداوند به این گونه سپاسگذاریها راضى است، بلكه به آن دستور مى دهد.
پس، بحث شكر، اختصاص به زبان ذاكر و قلب شاكر و سجده شكر در برابر نعمتهاى الهى و در پیشگاه خداوند متعال ندارد، بلكه جلوه اى از شكر هم در ارتباط با نعمتها و نیكیهایى است كه از مردم به ما مى رسد و نسبت به آنها هم باید شاكر باشیم.
جلوه هاى نعمت
در شكر گام اول شناختن نعمت است، و گام دوم شناخت ولى نعمت. از این دو شناخت، حالتى در قلب انسان نسبت به نعمت دهنده نعمت پدید مى آید كه او را نسبت به نعمت و صاحب آن، قدر دان و ستایشگر و سپاسگذار مى سازد. براى اینكه بنده هاى شكورى باشیم، ابتدا باید نعمتهاى خدا را كه از آن برخورداریم، چه نعمتهاى آشكار و روشن، چه نعمتهاى پنهان و ناشناخته بشناسیم، تا حق نعمتها را ادا كنیم.
در سپاسگزارى نسبت به مردم نیز توجه به نعمتهاى مادى و معنوى كه از دیگران به ما مى رسد، گام نخست پیدایش حالت سپاس نسبت به آنها است. برخى از این نمونه ها از این قرارند:
پدر و مادرى كه در تربیت و رشد ما سهم عمده اى داشته اند،
معلمان و مربیانى كه در تعلیم و تربیت ما كوشیده اند،
هدایتگرانى كه ما را با دین خدا و قرآن و معارف اسلامى آشنا ساخته اند،
آنان كه در خوب شدن ما سهمى داشته اند،
كسانى كه در موفقیت علمى، شغلى، ادارى، اقتصادى و رفاه و آسایش ما بهره اى داشته اند،
آنان كه امنیت اجتماعى ما را تامین مى كنند،
آنان كه در گرفتاریها به كمكمان مى شتابند و در مشكلات، با ما همدردى مى كنند،
كارگران، كشاورزان، دامداران، باغبانان، تولید كنندگان، صنعتگران، مخترعان و... كه وسایل زندگى و رفاه انسانها را فراهم مى سازند،
دوستى كه نظر مشورتى اش ما را در كارمان كمك مى كند،
همكلاسى كه در درسها به ما یارى مى رساند،
همسایه اى كه هنگام نیاز، از مساعدت دریغ نمى كند،
رسانه هاى گروهى و مراكز اطلاع رسانى و چاپ و نشر، كه در ارتقاى سطح فكر و دانش و شناخت ما مى كوشند
و... دهها و صدها شخص و گروه و صنف و نهاد و مركزى كه از سوى آنها متنعم و برخوردار مى شویم.
قدر دانى از زحمات و خدمات تلاشگران و خادمان، آنان را در كارشان با انگیزه تر و مصمم مى سازد و ناسپاسى از آنان، سست و مایوس و دلسردشان مى سازد.
فرهنگ تقدیر و تشكر و سپاس و حق شناسى از نیكیها و نیكوكاران از تعالیم اسلامى و برنامه هاى دینى است و هر چه این فرهنگ در بین مردم رواج یابد، كمكى به توسعه خیرات و افزایش و تداوم نیكوكارى و احسان در جامعه است.
در روایات اسلامى، هم به سپاس از مردم و خوبیهایشان سفارش شده و هم از ناسپاسى و قدر نشناسى نكوهش شده است و ناسپاسان به عنوان رهزنان قلمداد شده اند.
سپاس از مردم
در مقابل نیكى هایى كه از مردم به ما مى رسد، سه حالت مى توانیم داشته باشیم:
1 - مكافات و جبران (كه عالیترین برخورد است)
2 - شكر و سپاس با قلم
3 - ناسپاسى و قدر نشناسى (كه بدترین برخورد است)
از حضرت على
عليهالسلام
روایت شده است كه فرمود: بر عهده كسى است كه به او انعام و احسانى شده، اینكه به خوبى و به نحو شایسته، بر نعمت دهنده نیكى كند و نعمت و احسان او را جبران نماید. اگر از جبران عملى و مكافات ناتوان بود، با ستایشى شایسته و ثناى نیك برخورد كند، اگر از ستایش زبانى هم ناتوان بود، حداقل نعمت را بشناسد و به نعمت دهنده محبت داشته باشد. اگر این را هم ندارد و نتواند، پس شایسته آن نعمت نیست
!
در روایتى هم از امام باقر
عليهالسلام
روایت شده كه: هركس، آن گونه كه به او نیكى شده، رفتار كند، مكافات و جبران كرده است و اگر ناتوان باشد، شاكر است و اگر شاكر باشد، بزرگوار است
.
از حضرت على
عليهالسلام
روایت است:
(
من لم یشكر المنعم من المخلوقین لم یشكر الله عزوجل؛
)
هر كس مخلوقهاى نعمت دهنده را سپاس نگوید، خدا را سپاس نگفته است.
این حقیقت، به تعبیرهاى گوناگون و به صور مكرر در روایات اسلامى آمده است.
از امام سجاد
عليهالسلام
نقل شده است:
(
اشكركم لله اشكركم للناس؛
)
شكر گزارترین شما نسبت به خدا، كسى است كه نسبت به مردم سپاسگزارتر باشد.
و از پیامبر اسلام
صلىاللهعليهوآلهوسلم
نقل شده كه فرموده:
(
من لا یشكر الناس لا یشكر الله
)
كسى كه مردم را سپاس نگوید، شكر خدا را هم انجام نمى دهد.
و به فرموده امام كاظم
عليهالسلام
: خداوند، بنده سپاسگزار را دوست مى دارد. در قیامت، خداوند به برخى از بندگانش خطاب مى كند: آیا نسبت به فلانى سپاس و تشكر كردى؟ مى گوید: پروردگارا! من تو را شكر كردم. خداوند مى فرماید: اگر او را تشكر نكرده اى، پس مرا هم تشكر نكرده اى
!
امام سجاد
عليهالسلام
در رساله الحقوق، در مورد حق كسى كه بر شما نیكى كرده و وظیفه اى كه در برابر او دارید، چنین فرموده است:
(
و اما حق ذى المعروف علیك فان تشكره و تذكر معروفه...؛
)
حق كسى كه صاحب نیكى بر توست، این است كه سپاسگزار او باشى و كار نیك او را یاد كنى و خالصانه بین خود و خدایت در حق او دعا كنى و گفتار نیك درباره او داشته باشى، اگر چنین كنى در نهان و آشكار او را سپاس گفته اى و اگر روزى قدرت بر جبران داشته باشى، نیكى او را جبران كنى.
تشكر از والدین
از میان همه صاحب نعمتها، خداى متعال از خدمتى كه والدین، بخصوص مادر در حق فرزند انجام مى دهد و زحمتى كه مى كشد، یاد كرده و شكر از والدین را در كنار شكر خدا آورده است. در وصیتهاى حكیمانه حضرت حق به انسان، یكى هم همین نكته است. در قرآن كریم مى خوانیم، ضمن آنكه پروردگار، انسان را وصیت و سفارش نسبت به پدر و مادر كرده و یاد اینكه مادر، او را در مدت دو سال دوران باردارى و زایمان و شیر دادن و جدا كردن از شیر، با همه سختیها و ضعفها او را حمل كرده است، مى فرماید:
(
... ان اشكر لى ولوالدیك؛
)
نسبت به من و پدر و مادرت شاكر باش!
این قدر دانى خدا از زحمات مادر و توصیه حضرت او است كه انسان هم قدر شناس و شاكر مادر و پدر باشد. در همین مورد نیز، امام زین العابدین
عليهالسلام
مى فرماید:
حق مادرت بر تو آن است كه بدانى او تو را در جایى حمل و نگهدارى كرده كه هیچ كس به نگهدارى دیگرى در آنجا اقدام نمى كند، و از میوه دلش و از شیره جانش به تو داده است، با هم اعضا و جوارحش تو را نگهدارى و حمایت كرده است و باكى از این نداشته كه گرسنه بماند و تو را سیر كند، تشنه باشد و تو را سیراب گرداند، عریان باشد ولى تو را پوشیده نگاه دارد، خود در برابر آفتاب بماند ولى سایه بان تو شود، به خاطر تو بى خوابى بكشد و تو را از گزند سرما و گرما نگه دارد تا تو از آن او باشى. و باید بدانى كه تو هرگز قدرت و توان سپاس او را ندارى، مگر با یارى و توفیق خداوند
.
آیا با این حقى كه والدین، مخصوصا مادر بر گردن ما دارد، ما نعمت وجود مادر را قدر مى دانیم و از زحماتش تشكر مى كنیم و به یادمان مى ماند كه درباره ما چه رنجها كشیده و چه فداكاریها كرده است؟ آیا سپاس از مادر، تنها با یك كارت تبریك یا لوح تقدیر یا قاب عكس یا جشن شادى، انجام شدنى است؟ و آیا فرمان الهى كه سپاسگزار پدر و مادرتان باشید، از سوى ما انجام و امتثال مى شود؟ در سخنى از حضرت رضا
عليهالسلام
آمده است كه طبق همین آیه، هركس كه از والدین خود سپاسگزارى نكند، خدا را هم سپاس نگفته است
.
رهزنان خیر
پیشتر اشاره شد كه ناسپاسى از مردم، موجب دلسردى و سلب انگیزه از آنان مى شود. البته وظیفه كسى كه احسان و نیكى به مردم مى كند، آن است كه به خاطر خدا خدمت كند و انتظار پاداش هم از خدا داشته باشد و قدر نشناسى مردم او را سرد نكند. در نهج البلاغه است كه:
(
لا یزهدنك فى المعروف من لا یشكره لك؛
)
كسى كه سپاسگزار نیكیهاى تو نیست، تو را در انجام كار معروف و شایسته، بى رغبت نسازد. این، یك سوى قضیه است، اما در سوى دیگر وظیفه مردمى قرار دارد كه از خدمات و احسانها برخوردار مى شوند. مردم اگر با سپاس و تقدیر، اهلیت و شایستگى خود را نشان ندهند، موجب سلب نعمت و موجب منصرف شدن نیكو كاران از عمل خیر مى گردند. و این نوعى رهزنى ددر كار خیر است كه در روایات نیز آمده است.
از امام صادق
عليهالسلام
روایت است:
(
لعن الله قاطعى سبیل المعروف، و هو الرجل یصنع الیه المعروف فتكفره، فیمنع صاحبه من ان یصنع ذلك الى غیره؛
)
خدا لعنت كند رهزنان راه معروف نیكى را، رهزن خیر كسى است كه به او خوبى مى شود و او ناسپاسى و كفران مى كند، در نتیجه آن نیكوكار را مانع از آن مى شود كه به دیگرى نیكى كند.
وقتى ببینند نیكى هایشان مورد توجه و تقدیر نیست و گاهى هم بدتر از بى توجهى مى شود، یعنى خوبى را با بدى مقابله مى كنند، مى گوید بخشكد این دست كه نمك ندارد. و آنگاه تصمیم مى گیرد كه دیگر به كسى خوبى نكند، چون قدر نمى شناسند.
تباه شدن عمل صالح و ضایع شدن احسان و نیكى گاهى هم از همین رهگذر است. در حدیثى حضرت امیر
عليهالسلام
پنج چیز را تباه شده و ضایع مى شمارد، از جمله بارش باران به شوره زار و افروختن چراغ در روز روشن و تقدیم غذا به انسان سیر و یكى هم نیكى كردن به كسى كه سپاسگزارى از آن نمى كند و معروف تصطنعه الى من لا یشكره
.
آثار و نتایج سپاس
در كنار آثار سوء و پیامدهاى منفى ناسپاسى، نتایج درخشان و ثمربخش قدر شناسى و سپاس قابل طرح است. همچنان كه گفته شد، تقدیر و سپاس، هم ایجاد الفت و محبت و محبوبیت مى كند، هم فرهنگ نیكوكارى را ترویج مى كند، هم موجب رضایت الهى است. در توصیه هاى دینى هم سفارش به سپاس از صاحبان خیر و نیكى شده است. هم به نیكوكاران توصیه شده كه بر شاگردان، احسان و نیكى بیشترى كنند.
وقتى سپاس از نیكوكار، و نیكى بیشتر به سپاسگزار، در كنار هم و با هم مورد عمل قرار گیرد، جامعه رو به نیكوكارى و خدمات بیشتر و ایثارهاى بزرگتر مى رود.
به روایت امام صادق
عليهالسلام
، در تورات چنین نوشته شده است:
(
اشكر من انعم علیك، و انعم على من شكرك، فانه لازوال للنعماء اذا شكرت و لا بقاء لها اذا كفرت و الشكر زیادة فى النعم و امان من الغیر؛
)
نسبت به كسى كه بر تو نعمتى داده، سپاسگزارى كن، و نسبت به كسى كه از تو سپاسگزارى كرده، احسان و انعام كن، چرا كه اگر نعمتها سپاس شود، زوال نمى پذیرد و اگر ناسپاسى شود، دوام نمى یابد. شكر و سپاس، موجب افزایش نعمتها و ایمنى از تغییر و دگرگونى است. داشتن زبان تقدیر و تشكر، نرم كننده دلها، افزاینده عطوفت و زداینده كدورتها و دشمنى هاست.
مهم، داشتن چنین تربیت و ترویج چنین فرهنگ در جامعه است. مقدارى حال و حوصله و مجال، و مقدارى هم هزینه و مخارج لازم دارد كه به صورت شفاهى، كتبى، تلفنى، با ارسال هدیه، با ارتقاء رتبه، دادن جایزه و ابراز محبت و نشان دادن عنایت و توجه، قدردانى خود را از كارهاى خوب كه عمل مى شود و از خوبان و شایستگان جامعه، نشان دهیم.
امام على
عليهالسلام
مى فرماید:
سپاسگزارى تو از كسى كه از تو راضى است، رضایت و وفاى او را مى افزاید، و سپاسگزارى تو از كسى كه بر تو خشمگین است، موجب سلاح و تمایل از سوى او نسبت به تو مى گردد:
(
شكرك للراضى عنك یزیده رضا و وفاء، شكرك للساخط علیك یوجب لك منه صلاحا و تعطفا.
)
مقوله سپاس از مردم بى ارتباط با فرهنگ تشویق نیست كه در مباحث پیشین در آن مورد بحث شد.
چه خوب كه همیشه گله انتقاد از بدیها و نارساییها و عیوب نكنیم، بلكه چشم نیك بین هم داشته باشیم و از خوبیها و از خوشرفتاریها و محاسن اخلاقى و عملهاى شایسته همسرانمان، دوستانمان و همكارانمان، خدمتگذاران جامعه، تلاشگران زحمت كش و فداكاران گمنام، به هر نحو و با هر زبانى كه مى توانیم، تقدیر و تشكر كنیم، كه... سپاس از خوبیها و خوبان، تكثیر خوبى هاست!