25 - برخورد با سالمندان
بر خلاف فرهنگ غرب، که وجود سالمندان را در خانواده ها، زائده اى مزاحم مى پندارند و مى كوشند براى اینكه آزادیهاى شخصى شان محدود نشود و مزاحمى نداشته باشند، به نحوى آنان را از محیط خانه و روابط خانوادگى دور كنند و به خانه سالمندان بفرستد، اسلام به آنان ارج مى نهد و حرمت قائل است و به رعایت حقوق و احترام آنان سفارش كرده و به بهره گیرى از تجارب و افكار پخته آنان تشویق مى كند.
در این بخش، شیوه صحیح برخورد با پیران و سالمندان را - چه پدر و مادر باشند، چه سالخوردگان دیگر - بر اساس تعالیم مكتب، بررسى مى كنیم.
الف - محور وحدت
مجموعه افراد یك فامیل، نسبت به بزرگ خاندان احترام مى گذارند و در كارها با آنان مشورت مى كنند و در اختلافات، به راى و حكمیت و داورى آنان ارج مى نهند و گاهى یك سخن از سوى آنان، آتش فتنه اى را خاموش مى سازد، یا تفرقه و كدورتى را به وفاق و همدلى و آشتى مبدل مى سازد.
نعمت وجود با بركت آنان، اغلب تا هستند، ناشناخته است. وقتى به جایگاه حساس و مهم و نقش كارگشاى آن پى مى برند كه از دست بدهند. چه بسیار اختلافها و قهرها و نزاعهاى خانوادگى كه پس از درگذشت بزرگ خاندان چهره نشان مى دهد و چه بسیار رابطه ها و رفت و آمدها كه قطع مى شود، یا به سردى مى گراید، و علت آن فقط از دنیا رفتن محورى است كه مایه دلگرمى، امید، انس و معاشرت فامیل است.
رسول خدا
صلىاللهعليهوآلهوسلم
فرمود:
(
البركة مع اكابركم؛
)
بركت و خیر و ماندگار، همراه بزرگترهاى شماست.
در سخن دیگر فرمود:
(
الشیخ فى اهله كالنبى فى امته؛
)
پیرمرد در میان خانواده اش، همچون یك پیامبر در میان امتش است.
این اشاره به همان نقش محورى، فروغ بخشى، صفا آورى، هدایت و ارشاد، تجمع و الفت است كه در وجود آنان نهفته است. پس اگر بزرگترها در فامیل و خانواده، چراغ روشنى بخش و محور وحدت و همدلى و عامل انس و ارتباط و رفت و آمدهاى خانوادگى اند، باید این جایگاه، محفوظ بماند و مورد حراست و تقویت قرار گیرد.
ب - حرمت بزرگترها
رعایت ادب و مقتضاى حق شناسى نسبت به عمرى تلاش صادقانه و ایثارها، گذشتها، دلسوزیها و سوختن و ساختنها كه بزرگترها از خود نشان داده اند، آن است كه در خانواده ها مورد تكریم قرار گیرند، عزیز و محترم باشند، به آنان بى مهرى نشود، خاطرشان آزرده نگردد، به توصیه ها و راهنماییهایى كه از سر سوز و تجربه مى دهند، بى اعتنایى نشود.
خود بزرگسالى و سن بالا در فرهنگ دینى ما احترام دارد. این سخن پیامبر خدا
صلىاللهعليهوآلهوسلم
است:
(
من عرف فضل كبیر لسنه فوقره، آمنه الله تعالى من فزع یوم القیامة؛
)
هركس فضیلت و مقام یك بزرگ را به خاطر سن و سالش بشناسد و او را مورد احترام قرار دهد، خداى متعال او را از هراس و نگرانى روز قیامت ایمن مى دارد.
احترام به بزرگترها و ترحم و مهربانى نسبت به كوچكترها، از دستورالعملهاى اخلاقى اسلام است و كانون خانوادهاى را گرم و مصفا مى سازد و این، توصیه امام صادق
عليهالسلام
است كه فرمود:
(
لیس منا من لم یوقر كبیرنا و لم یرحم صغیرنا؛
)
كسى كه بزرگتر ما را احترام نكند و كوچك ما را مورد شفقت و مهربانى قرار ندهد، از ما نیست.
این سخن را از على
عليهالسلام
به یاد داشته باشیم كه فرمود:
(
یكرم العالم لعلمه و الكبیر لسنه؛
)
دانشمند را به خاطر علمش و بزرگسال را به خاطر سن او، باید احترام كرد.
اگر جوانان قدر پیران را نشناسند و به جایگاه آنان حرمت ننهند، هم رشته هاى عاطفى پیوندهاى انسانى از هم گسسته مى شود، هم از راءفت و عاطفه و تجربه سالخوردگان محروم مى شوند، هم نشانه بى توجهى خود به نشانه ها را امضاء كرده اند. حضرت على
عليهالسلام
در یكى از سخنان خویش، ضمن انتقاد از اوضاع زمانه و ناهنجاریهاى رفتارى مردم، از جمله بر این دو مساءله تاءكید مى فرماید:
1 - بى احترامى كوچكترها نسبت به بزرگترها 2 - رسیدگى نكردن توانگران به نیازمندان:
(
انكم فى زمان... لا یعظم صغیرهم كبیرهم و لا یعول غنیهم فقیرهم؛
)
شما در زمانه اى به سر مى برید كه كوچك به بزرگ تعظیم نمى كند و ثروتمند، به فقیر رسیدگى نمى كند!
ج - نسبت به والدین
سالمندان به طور عموم، از احترام برخوردارند. اگر پدر و مادر باشند كه این وظیفه، سنگین تر و مسؤ ولیت مضاعف است. قرآن كریم از تندى و پرخاش نسبت به پدر و مادر پیر نهى مى كند و به سخن نیك و لحن شایسته و خضوع و تواضع و گستردن بال راءفت در برابر آنان و خیر خواهى و دعا در حق آنان دعوت مى كند.
فرمان خداوند چنین است:
(
اما یبلغن عندك الكبر احدهما او كلاهما فلا تقل لهما اف و لا تنهرهما و قل لهما قولا كریما، و اخفض لهما جناح الذل من الرحمة و قل رب ارحمهما كما ربیانى صغیرا؛
)
هرگاه یكى از آن دو (پدر و مادر) یا هردو نزد تو به سن پیرى و سالمندى رسیدند، به آنان اف مگو، آنان را طرد مكن و به آنان سخن كریمانه بگو و بال فروتنى را از روى رحمت و شفقت براى آنان بگستر، و بگو: پروردگارا! همان گونه كه مرا در خردسالى ام تربیت كردند، تو نیز بر آنان رحمت آور.
ادب و احترام نسبت به پدر و مادر بزرگسال، آن است كه: آنان را به اسم، صدا نكنى، به احترامشان برخیزى، از آنان جلوتر راه نروى، با آنان بلند و پرخاش گرانه سخن نگویى، نیازهایشان را بر آورى، خدمتگزارى به آنان را وظیفه اى بزرگ بدانى و از آنان در سن كهولت و پیرى مراقبت كنى.
در حدیث است كه امام باقر
عليهالسلام
فرموده است: پدرم به مردى مى نگریست كه همراه پسرش راه مى رفتند و پسر به بازوى پدرش تكیه داده بود. پدرم تا زنده بود، با آن جوان (به خاطر این بى حرمتى نسبت به پدرش) صحبت نكرد
.
به همان اندازه كه آزردن آنان و عاق شدن، حرام و نكوهیده است و از آن نهى شده است، دل به دست آوردن و جلب رضایت و نیكى به آنان سفارش شده است و این خدمتگزارى، سبب بهشتى شدن فرزندان به شمار آمده است.
ابراهیم بن شعیب گوید: به امام صادق
عليهالسلام
عرض كردم: پدرم بسیار پیر و سالخورده و ناتوان شده است. هرگاه حاجتى داشته باشد او را بر مى داریم و بر دوش مى كشیم. حضرت فرمود:
(
ان استطعت ان تلى ذلك منه فافعل و لقمه بیدك، فانه جنة لك غدا؛
)
اگر بتوانى عهده دار كارهاى او شوى چنین كن، حتى با دستانت لقمه در دهان او بگذار، كه این فرداى قیامت، براى تو بهشت (یا سپر از آتش: جنه) خواهد بود.
د - انتقال فرهنگ
از عمده ترین راههاى انتقال فرهنگ به نسلهاى آینده، رفتار پدر و مادر و مربیان است. كودكان آنچه را در رفتار بزرگترها ببینند، از آن الگو مى گیرند. احترام به بزرگترها و رعایت ادب و تكریم نسبت به سالخوردگان، اگر در عمل و رفتار ما تجلى یابد، فرزندان ما نیز، این فرهنگ را مى آموزند و با همین آداب و سنن بار مى آیند. كسى كه انتظار ادب و معرفت و حق شناسى از فرزندانش دارد، باید همین حالت را نسبت به پدر و مادر و بزرگترها نشان دهد، تا كوچكترها هم از او بیاموزند.
این یك سنت تاریخى و تأثیر و تاءثر از اعمال و رفتار است. هر كس چیزى را دور مى كند كه كشته است. اگر در حدیث است كه لا میراث كالادب؛ هیچ ارثى همانند ادب نیست كه از بزرگان به فرزندان برسد، در این مورد هم مصداق مى یابد.
امام على
عليهالسلام
فرمود:
(
وقرو اكباركم، یوقركم صغاركم؛
)
به بزرگانتان احترام كنید، تا كوچكترها هم به شما احترام كنند.
امام صادق
عليهالسلام
نیز فرموده است:
(
بروا آباءكم، یبركم ابناؤ كم؛
)
به پدرانتان نیكى كنید، تا فرزندانتان هم به شما نیكى كنند.
این دقیقا برداشت محصول، از زراعتى است كه انسان با رفتارش در زمین دل و لوح جان كودكان انجام مى دهد.
مهمترین درس تربیتى، آن است كه با عمل داده شود. كودكان نیز مستعدترین شاگردانى اند كه درسهاى عملى را با دقت، از رفتار ما مى آموزند. اگر ما به سالمندانمان احترام نگذاریم، از خردسالان و نوجوانان چه انتظارى داشته باشیم كه با سالخوردگان و خود ما با احترام و تعظیم و تكریم، برخورد كنند؟ این ارتباط متقابل در تأثیر گذاریهاى رفتارى را نمى توان نا دیده گرفت. به قول معروف، اگر احترام امامزاده، توسط متولى رعایت نشود، از دیگران چه انتظارى است؟!
جاى سالمندان، پیش از آنكه در آسایشگاه ها و سراى سالمندان باشد، كانون گرم و با محبت خانه هاست، تا چراغ خانه روشن بماند و محور تجمع و الفت افراد گردند. و از اندیشه آنان نیز استفاده شود. بالاخره آنان حاصل یك عمر، تجربه و چشیدن سرد و گرم روزگارند و مى توانند مشاور خوبى در تصمیم گیرى هاى زندگى باشند.
آنچه در آینه جوان بیند
|
|
پیر در خشت خام آن بیند
|
این هم بعد دیگرى از برخورد با پیران است.
ه - تأثیر رفتار
همچنان كه كودكان و نوجوانان، از رفتار و عمل بزرگترها درس و الگو مى گیرند، سالخوردگان نیز گاهى از نظر فكرى و قضاوت و دیدگاه، تحت تاثیر رفتار جوان قرار مى گیرند. بسیار اتفاق افتاده است كه خانواده اى غیر متدین و بى تفاوت نسبت به ارزشها و پاكیها، در اثر مشاهده رفتار شایسته از جوانشان، به راه آمده اند. در واقع جوان پاكدل پاك رفتار، با نحوه عملش بر بزرگترها هم تاثیر بگذارد.
نقل این نمونه تاریخى جالب است:
جوانى به نام ذكریا بن ابراهیم مسیحى بود. چون مسلمان شد به سفر حج رفت. در این سفر، امام صادق
عليهالسلام
را دیدار كرد. از جمله سئوالاتش از امام این بود كه: پدر و مادر و بستگانم هنوز نصرانى اند. چه كنم؟ مادرم نیز نابیناست. آیا با آنان باشم و با آنان غذا بخورم؟ امام صادق
عليهالسلام
پرسید: آیا گوشت خوك مى خورند؟ گفت: نه، اصلا دست به آن نمى زنند. امام فرمود: با آنان باش و به مادرت رسیدگى كن و اگر از دنیا رفت، خودت كارهاى مربوط به كفن و دفن او را انجام بده و به دیگران واگذار مكن.
زكریا پس از بازگشت از سفر حج، به توصیه امام صادق
عليهالسلام
به مادرش بسیار نیكى و ملاطفت مى كرد، و به او غذا مى خوراند، لباس و سر و وضع او را تمیز مى كرد و در خدمت وى كوشا بود. مادرش از این تغییر رفتار، سئوالى به ذهنش رسید، پرسید: پسرم! قبلا كه نصرانى بودى با من چنین رفتارى نداشتى، چه شده كه پس از هجرت و مسلمان شدن چنین شده اى؟ گفت: یكى از فرزندان پیامبر این دستور را به من داده است. مادر پرسید آیا او پیامبر نیست؟ پسر گفت: خیر، او پسر پیامبر است. مادر اصرار داشت كه نه، او حتما پیامبر است، چون این گونه تعلیمات، از تعالیم پیامبران است. پسرش جواب داد: خیر، پس از پیامبر اسلام، پیامبرى نخواهد آمد. او یكى از فرزندان آخرین پیامبر الهى است.
مادرش گفت: پسرم! بهترین دین را برگزیده اى. به من هم ارایه بده و آن دین را بر من عرضه كن.
فرزند، تعالیم اسلام را بر مادر مسیحى خویش عرضه كرد. او هم به اسلام گروید و مسلمان از دنیا رفت
.
این شاهدى بر تأثیر عمل به دستورهاى دین در مورد نحره معاشرت با والدین و برخورد با سالمندان است كه یك مسیحى را به اسلام جذب مى كند و نور هدایت را در دل او روشن مى تاباند.
بر این اساس، با ادب نسبت به بزرگان و گرامیداشت خاطر سالمندان و تحویل گرفتن آنان و نیكى و مراقبت از آنان، جامعه اى خوب و با صفا و روابطى مستحكم و عاطفى داشته باشیم.
و نیز... قدر نعمت جوانى را بدانیم كه این گوهر، همیشه با ما نیست.
و چه نیكو سروده است ملك الشعراى بهار:
سحر گه به راهى یكى پیر دیدم
|
|
سوى خاك، خم گشته از ناتوانى
|
بگفتم چه گم كرده اى اندر این ره؟
|
|
بگفتا جوانى، جوانى، جوانى
|