26 - نقدپذیرى
صلاح و اصلاح فرد و جامعه، در سایه شناختن عیوب و تلاش براى زدودن عیوب است.
این شناخت هم در خود ما و نسبت به اندیشه ها و عملهاى خودمان است، هم نسبت به دیگران. زمینه ساز این عیب زدایى هم تذكر از سویى و تنبه و اقدام از سوى دیگر است.
مساءله تذكر و نقد و یادآورى، همچنین پند پذیرى و قبول نصیحت و موعظه و توجه به تذكرات دیگران از همین رهگذر، در مقوله مسایل معاشرتى و شیوه برخورد صحیح با دیگران قرار مى گیرد. به این خاطر، در این بخش از مباحث اخلاق معاشرت، به خصلت نقد پذیرى به عنوان یك روحیه بالا و رشد یابنده و خلق و خوى نیك مى پردازیم.
نقد و تذكر
پرده پوشى بر واقعیات، یا خود را به بى خبرى زدن، واقعیتها را عوض نمى كند. وقتى رد كسى یا جایى یا رفتار و برخوردى اشكال وجود داشته باشد، فرزانگان عاقل، از هر تذكر اصلاحى استقبال مى كنند، تا آن را برطرف سازند. اما جاهلان و خودخواهان، دوست دارند كه در همان موارد نیز، مدح و تملق و ثنا بشنوند و بر عیوب و كاستیها و زشتیها سرپوش بگذارند.
به قول سعدى: احمق را ستایش خوش آید، چون لاشه كه در كعبش دمى، فربه نماید
. عجب و خودپسندى و خود برتر بینى، پیامد همین گونه مدحها و تعریفهاست كه از عیوب، غافل مى سازد.
حضرت على
عليهالسلام
مى فرماید:
(
اجهل الناس المغتر بقول مادح متملق یحسن له القبیح و یبغض الیه النصیح؛
)
نادان ترین مردم كسى است كه فریب ستایشگر چاپلوس را بخورد، ثناگرى كه زشت را در نظر او زیبا جلوه مى دهد و خوبى را در نظر او منفور مى سازد.
از صحبت دوستى برنجم
|
|
كاخلاق بدم حسن نماید
|
كو دشمن شوخ چشم دانا
|
|
تا عیب مرا به من نماید؟
|
از این رو به جاى آراستن عیوب و كتمان زشتیها و پرده پوشى بر نارساییها، باید آنها را گفت و شنید و در برطرف ساختنش كوشید. تذكر و نقد از همین جاست كه قیمت و قداست مى یابد و براى بعضیها یادآورى یك وظیفه مى شود و براى بعضى توجه به تذكرها و نقدها یك فضیلت اخلاقى به شمار مى آید. انسانهاى كمال جو، باید از این گونه تذكرها استقبال كنند، چون مقدمه تكامل آنان است، وگرنه براى همیشه در جهل مركب مى مانند.
به این سخن حكیمانه سعدى دقت كنید: متكلم را تا كسى عیب نگیرد، سخنش صلاح نپذیرد
.
شیوه صحیح نقد
به همان اندازه كه تذكر كاستیها و نقد عملها مفید و لازم است، توجه به شیوه یادآورى و نكات و آداب پند و اندرز و تذكر، مهم و سرنوشت ساز است.
آیا هركس حق دارد تذكر دهد؟ آیا موعظه از هركس پذیرفته است؟ آیا همه نقدها سازنده و مثبت است؟ صفات و شرایط ناقد و واعظ چیست؟
اگر كسى دیگران را پند دهد، اما خودش اهل عمل به نصایح خویش نباشد، سخنش بى اثر است. انبوهى از روایات، شاهد این مدعاست. اگر پند دهنده، خودش اهل عمل باشد، تذكر او چراغى روشن و روشنگر در دل و جان دیگران مى شود و تا ژرفاى قلبشان نفوذ مى كند. به این سخن حضرت على گوش كنید:
(
استصبحوا من شعلة واعظ متعظ و اقبلوا نصیحة ناصح متیقظ؛
)
از فروغ واعظ و پند دهنده اى كه خود، پند پذیر است، روشنایى برگیرید و نصیحت نصیحتگر بیدار را پذیرا باشید.
در این سخن، هم به پند پذیرى اشاره دارد، هم به شیوه موثر وعظ و نصیحت و تذكر.
نقد و تذكر، هر چه صمیمى تر، خودمانى تر، در خلوت و بدون آبروریزى و نتك حیثیت باشد، هم موثرتر است، هم از كینه توزى و كینه افروزى و لجاجت، دورتر است. گاهى نقادى آشكار و پند و تذكر در ملاء عام، اثر منفى دارد و طرف را به عكس العمل وا مى دارد و شخصیت او را هم خورد مى كند.
حضرت امیر
عليهالسلام
فرمود:
(
نصحك بین الملاء تقریع؛
)
نصیحت و پند دادن تو در میان مردم و حضور دیگران، كوبیدن خورد كردن است.
نقد از روى خیر خو. اهى و به قصد اصلاح و. كمك به اشخص مورد نقد كجا، و نقد به قصد خراب كردن وجحه و موقعیت و كوبیدن و تخریب كجا! البته هوشیاران، انگیزه هاى نهفته در وراى نقدها را خوب مى فهمند و مى شناسند.
نقد نبایید برخاستهاز حسد و غرض ورزى و تسویه حستاب باشد تذكرهاى حسودانه و كینه توزانه، وضع را بدتر مى كند اصلا مگر از یك حسود، نصیحت خیر خوهى و تذكر به قصد ااصلاح بر مى آید؟
امام صادق فرمود:
(
النصیحة من الحاسد محال؛
)
نصیحت و. خیر خواهى از حسود محال است.
نقدپذیرى
تكبر و خودخواهى، جلوه هاى گوناگون دارد.
یكى هم غرور در مقابل نقد است. وقتى نقد، مایع كمال اندیشى و كار ماست، نقد پذیرى كمك به این كمال و رشد است. از آن طرف، نقد ناپذیرى، نشانه نوعى غرور و تكبر و عامل زدن در ورطه بدیها و كاستیهاست. گاهى ناب ترین موعظه ها و تذكرها هم، وقتى به دلهاى داراى كبر مى رسد، با عدم پذیرش مواجه مى گردد و انسان را محروم مى سازد. به تعبیر زیباى امیر المومنین
عليهالسلام
:
(
بینكم و بین الموعظة حجاب من الغرة؛
)
میان شما و پند، حجاب و پرده اى ازغرور افكنده شده است.
آیا شما مطمئنید كه همه اندیشه ها و افكارتان درست و بى اشكال است؟
آیا همه خصلتها و رفتارهاى فردى و اجتماعى خود را بى عیب مى دانید؟
آیا فكر نمى كنید در عملكردهاى مختلف شما، نقطه ضعفهایى هم ممكن است باشد كه از چشم خودتان پنهان است ولى دیگرى متوجه مى شود؟
انسان گاهى به خاطر حب نفس، یا عیوب خود را نمى بیند و نمى فهمد، یا حاضر نیست خود را داراى عیب و نقش بداند، از ایننن رو، نقد و تذكر دیگران را هم بر غرض رورزى و دشمن حمل مى كند.
آینه چون عیب تو بنمود راست
|
|
خود شكن، آیینه شكستن خطاست
|
در یك خانواده، ممكن است رفتار هر یك از زن و شوهر نسبت به هم، ایرادهایى داشته باشد، یا برخورد پدر و مادر با فرزند كوچك یا جوانشان، غلط باشد.
اگر كسى متذكر شد، باید مشفقانه بپذیرد و در اصلاح خویش بكوشد.
اگر هریك تلاش كنند تا عیب و اشكال را متوجه طرف مقابل سازند و خود را بى گناه قلمداد كنند، نارساییها و عیوب و خطاها هرگز اصلاح نخواهد شد. انصاف در پذیرش خطا و عیب نشانه رشد عقلى است.
گاهى ممكن است در حسن نیت و خیر خواهى و نظر دوستانه كسى شك و تردید داشته باشیم و در نتیجه به آن چه كه نقد مى كند، توجهى نكنیم، ولى اگر حسن نظر و نیت دوستانه كسى براى ما ثابت بود، در پذیرفتن نقد و تذكر و پند او تردید نكنیم.
به فرموده حضرت امیر
عليهالسلام
:
(
لیكن احب الناس الیك المشفق الناصح؛
)
محبوب ترین مردم در نظر تو، نصیحت كننده مشفق و خیر خواه باشد.
گرچه ممكن است تذكر و انتقاد دیگرى در ذائقه ما تلخ آید، ولى تلخى نقد و تذكر، به مراتب سودمند تر از شیرینى چاپلوسى و نیرنگ و فریب است.
از امام باقر
عليهالسلام
روایت است كه:
(
اتبع من یبكیك و هو لك ناصح و لا تتبع من یضحكك و هو لك غاش؛
)
از كسى پیروى كن كه از روى خیر خواهى و نصیحت تو را مى گریاند، ولى پیرو كسى مباش كه تو را مى خنداند، در حالى كه نسبت به تو فریبكارى مى كند!
پذیرش نقد و دیدگاههاى اصلاحى دیگران، تنها به اندیشه و فكر یا به عملكرد خارجى و معاشرتهاى ما منحصر نمى شود.
در آثار ادبى و تولیدات شعر و قصه و اثر هنرى نیز، توجه به نقد دیگران، عامل رشد و بالندگى هنرمند و نویسنده و شاعر است، بر عكس، بى توجهى به نقادیهاى منتقدان كار انسان را پیوسته ضعیف و معیب نگه مى دارد.
هنرمندان نقد پذیر، سریعتر رشد مى كنند. شاعران و نویسندگانى كه به نقد آثارشان توسط دیگران بها مى دهند و از آن استقبال مى كنند، علاقه خود را به كمال یافتن خلاقیتهاى ادبى خویش نشان مى دهند.
به این چند جمله دقت كنید، تا جایگاه نقد و ارزش نقدپذیرى روشن تر گردد:
... نقد در هنر مثل آینه جلوى اتومبیل است راننده هنرمند باید به كمك آن مواظب پشت سرش باشد، ولى یكسره در آن نگاه نكند، چرا كه در این صورت، انحراف از جاده و خطر تصادف، در كمین است.
هنر، هواپیماست. هنرمند، خلبان آن و منتقدین، خدمه پرواز.
غرور، مثل سوراخ پنهان در بدنه كشتى، مامور غرق كردن تدریجى هنرمند است.
شاعرى كه از منتقدین آثارش قهر كرده است، مثل هواپیمایى است كه ارتباطش با برج مراقبت قطع شده است.
وقتى لیاقت و جربزه شهید شدن در تو نباشد، شروع مى كنى به نقد و ارزیابى انگیزه شهدا
بارى نقد پذیرى در مسایل اخلاقى، فرهنگى اجتماعى و مدیریتى، ضامن سلامت رابطه ها و رشد افكار و اعمال است. این مساله در متون دینى با عناوینى همچون: نصیحت و موعظه مورد توجه قرار گرفته است.
پایان این بحث را حدیثى از امام سجاد
عليهالسلام
قرار مى دهیم كه در ضمن بیان حقوق متقابلى كه افراد در جامعه نسبت به هم دارند (در رساله الحقوق) از جمله به حق نصیحتگر بر گردن نصیحت شنوو وظیفه ناصح و متنصح اشاره فرموده است:
(
و حق الناصح ان تلین له جناحك و تصغى الیه بسمعك، فان اتى بالصواب حمدت الله عزوجل و ان لم یوافق، رجمته...؛
)
حق نصیحت كننده (و ناقد و پند دهنده) آن است كه نسبت به او نرمش و انعطاف نشان دهى و به سخنش گوش فرا دهى، اگر حرفش بجا و درست بود، خداى متعال را سپاس گویى و اگر تذكرش موافق با حق نبود، نپذیرى