7 - آداب مهمانى و ضیافت
از برجسته ترین خصلتهاى نیكمردان و آزادگان، كرم و سخاوت است. و همین آزادگى از تعلقات و خوى بذل و بخشش است كه دیگران را اسیر محبت و احسان مى كند.
ضیافت و داشتن دستى باز و سفره اى گشوده و عطایى پیوسته و مهمان دارى و مهمان نوازى، از نشانه ها و جلوه هاى این روحیه فتوّت و جوانمردى است.
معاشرتها، دید و بازدیدها و رفت و آمدها، گاهى به صورت مهمانى است. از این رو آشنایى با آداب ضیافت و رسوم دینى مهمانى، در محدوده اخلاق معاشرت مى گنجد. این موضوع، دو جنبه و دو طرف دارد: یكى كسى كه مهمان مى كند، دیگرى آن كه مهمان مى شود. و هركدام را آداب و روش و حد و حدودى است، قابل بحث.
مهمان، بركت خانه
بعضى، از مهمان گریزانند. برخى هم مهمان دوستند. هركدام هم نشان دهنده خصلت درونى افراد است. حضرت على
عليهالسلام
را اندوهگین دیدند. پرسیدند: یا على! سبب اندوه شما چیست؟ فرمود: یك هفته است كه مهمانى برایم نیامده است
!...
این كجا؟ و آن كه آمدن مهمان را نزول بلا مى شمارد و كوه غم بر دلش مى افتد و عزا مى گیرد، كجا؟ بركتِ خانه، در آمد و شد مهمان است. مهمان رحمت الهى است و پذیرایى از مهمان، توفیقى ارجمند است كه نصیب هر كس نمى شود. مهمان حبیب خداست. در ضرب المثلهاى ایرانى است كه: مهمان، روزىِ خود را مى آورد
. البته این ضرب المثل، از احادیث اسلامى گرفته شده و ریشه اى دینى دارد. از حضرت رسول
صلىاللهعليهوآلهوسلم
روایت است كه: الضیف ینزل برزقه...؛
مهمان، روزى خود را نازل مى كند. البته اضافه بر این، گناهان صاحبخانه و میزبان را هم مى زداید و این بركتى شگفت است. باز هم در این زمینه حدیثى از امام صادق
عليهالسلام
بشنویم كه به یكى از یارانش به نام حسین بن نعیم فرمود:
آیا برادران دینى ات را دوست دارى؟
آرى.
آیا به تهیدستان آنان سود مى رسانى؟
آرى.
سزاوار است كه دوستداران خدا را دوست بدارى به خدا سوگند، نفع تو به هیچ یك از آنان نمى رسد، مگر آنكه دوستشان بدارى. راستى، آیا آنان را به خانه خودت دعوت مى كنى؟
آرى. هرگز غذا نمى خورم مگر آنكه پیش من دو سه نفر یا كمتر و بیشتر از برادران هستند.
حضرت فرمود:
آگاه باش كه فضیلت آنان بر تو، بیش از برترى تو بر آنان است!
(راوى كه با شنیدن این سخن به تعجب آمده بود، پرسید:)
فدایت شوم! من به آنان طعام مى دهم، مركب خویش را در اختیارشان مى گذارم، با این حال آنان برتر از منند؟
آرى! چون وقتى آنان به خانه تو وارد مى شوند، همراه خود، آمرزش تو و خانواده ات را همراه مى آورند و چون مى روند، گناهان تو و خانواده ات را با خویش مى برند
.
كسى كه خانه اى وسیع، امكاناتى فراوان و دستى سخاوتمند دارد، شكرانه نعمتهاى الهى را گاهى باید با انفاق و صدقه، گاهى با اطعام و مهمانى، دستگیرى از بینوایان، كمك به محرومان و... ادا كند، وگرنه شهرت و ثروت و مال، وبال او خواهد شد.
«ولیمه»، یك سنت دینى
درباره اینكه كى باید سور و اطعام داد، و به چه كسانى و چگونه، در دستورهاى دینى، آداب و نكات فراوانى آمده است كه به بعضى اشاره مى شود.
موارد مهمانى
از توصیه هاى حضرت رسول به امیرالمومنین
عليهالسلام
یكى هم این بود:
(
یا على! لا ولیمة الا فى خمس: فى عرس او خرس او عذار او وكار او ركاز؛
)
یا على! جز در این پنج مورد، ولیمه اى (اطعام و مهمانى دادن) نیست: ازدواج و عروسى، تولد نوزاد، ختنه كردن كودك، ساختن یا خریدن خانه، بازگشت از سفر حج.
در این موارد، سزاوار است كه انسان به این بهانه و مناسبت، سفره اى بگستراند، ذبحى كند و مومنان را به مهمانى دعوت كند.
در حدیث دیگرى از رسول خدا
صلىاللهعليهوآلهوسلم
نقل شده كه فرمود: هر كس مسجدى ساخت، گوسفند چاقى را ذبح كند و از گوشت آن به محرومان بى نوا اطعام كند و از خداوند بخواهد كه شر سركشان جن و انس و شیطانها را از او دور كند
.
مهمانى براى هریك از موارد یاد شده، سنتى اسلامى است كه دلها را به هم مهربانتر و صفا و صمیمیت میان جامعه را بیشتر مى كند و اقوام و دوستان، یكدیگر را مى بینند و آشناتر مى شوند، روحها شاداب تر و زندگیها بانشاطتر مى شود.
در زندگى اولیاء دین و پیشوایان معصوم نیز، نمونه هاى فراوانى از این گونه ضیافتها دیده مى شود. از جمله به این نمونه دقت كنید: امام هفتم، حضرت كاظم
عليهالسلام
براى تولد یكى از فرزندانش ولیمه و اطعام داد و به مدت سه روز در مسجدها و كوچه ها، در ظرفهایى به مردم فالوده داده شد. برخى پشت سر، این كار را بر حضرت عیب گرفتند. وقتى امام كاظم شنید، در پاسخ آن عیبجویى، به سنت انبیا و روش پیامبر اكرم
صلىاللهعليهوآلهوسلم
استناد نمود
.
مهمان نوازى
گرچه بادیه نشینان عرب به مهمان نوازى معروفند، همچنین عشایر خودمان در ایران، ولى در بسیارى از شهرها و مناطق، با جلوه هاى زیباى مهمان دوستى مواجه مى شوید. شاید شما هم نام برخى از شهرها و مناطق را به عنوان مهمان نواز و مهمان دوست شنیده اید كه در این خصلت، مشهورند و زبانزد خاص و عام. این نیز ریشه در فرهنگ دینى و باورهاى مذهبى دارد و تعلیمى است كه از قرآن و دین فرا گرفته اند. اساسا دین ما، یكى از مؤ ثرترین عوامل شكل دهنده به فرهنگ عمومى در جامعه ایرانى و اسلامى است.
در روایات اسلامى، حتى فصلى به عنوان باب اقراء الضیف و اكرامه
وجود دارد كه به تكریم و گرامى داشتن و احترام و پذیرایى از مهمان سفارش مى كند و مهمان دوستى را خوش مى دارد و خوشحال شدن از آمدن مهمان را بسیار نیكو مى شمارد و خانه بى مهمان را دور از فرشتگان مى داند.
امام باقر
عليهالسلام
به نقل از پدرانش از قول حضرت پیامبر
صلىاللهعليهوآلهوسلم
فرموده است:
(
اذا دخل الرجل بلدة فهو ضیف على من بها من اهل دینه، حتى یرحل عنهم
)
هرگاه كسى وارد شهرى شد، او مهمان همدینان خودش در آن شهر است، تا آنكه آنجا را ترك كند.
وقتى تازه واردى به یك شهر، مهمان مردم آنجا محسوب شود و آنان وظیفه اكرام و مهمان نوازى دارند، ورود مهمان به خانه شخصى یك مسلمان، ضرورت اكرام و پذیرایى بیشترى را داراست. از همین جاست كه اگر شهرى پذیراى مهمانهاى خارجى، سیلزدگان، آوارگان جنگ، آسیب دیدگان از زلزله و حوادث و آوارگان از یك كشور همسایه باشد، به حكم وظیفه انسانى و به دستور اخلاقى اسلام، وظیفه آن شهروندان است كه با آغوشى باز و گرم و برخوردى كریمانه و بزرگوارانه، مهمان نوازى كنند. از پیامبر اكرم
صلىاللهعليهوآلهوسلم
روایت شده است كه فرمود:
(
اكرموا الضیوف واقروا الضیوف
،
)
مهمانها را اكرام و پذیرایى كنید.
پرهیز از اسراف و ریا
هر عمل خیر و شایسته اى، گاهى دچار برخى آفتها مى شود. با همه ستایشى كه از پذیرایى شایسته از مهمان شده، اگر جنبه تعادل رعایت نشود و به مرز اسراف و ولخرجیهایى برسد كه اغلب، روى چشم و هم چشمى است، یا ریشه در خودنمایى و تفاخر دارد، ناپسند است و همین كار مقدس و خداپسند، از قداست و محبوبیت نزد خدا مى افتد.
اطعام، با همه ارزشى كه دارد، آنجاست كه فى الله و لله باشد و به قصد سیر كردن شكمى گرسنه یا شاد كردن برادر مومن یا تقویت رابطه هاى خویشاوندى و صله رحم باشد.
درست است كه باید از نعمت الهى بهره گرفت، اما با حفظ حد و مرز ارزشى آن و فراتر نرفتن از مرز اعتدال، و انجام دادن آن كار به صورتى خردمندانه و شرع پسند و عرف پذیر!
روزى حضرت امیر
عليهالسلام
به علاء بن زیاد كه خانه اى وسیع مجلل براى خود ساخته بود، فرمود: با این خانه بزرگ، در این دنیا مى خواهى چه كنى؟ تو در آخرت، به چنین منزل وسیعى بیش از دنیا نیاز دارى؛ مگر آنكه بخواهى از همین خانه وسیع دنیوى، به آخرت برسى، مثل اینكه در این خانه از مهمان پذیرایى كنى، صله رحم نمایى، به بستگانت برسى، حقوقى را كه از این خانه بر گردن دوست تو ادا كنى. در این صورت، از همین خانه به آخرت مى رسى
!...
گاهى اصل مهمانى دادن، ریاكارى است. گاهى نوع غذا و محل اطعام و كیفیت سفره چیدن، تظاهر و خودنمایى است. گاهى مهمانهاى خاص و مدعوین، شایسته اطعام نیستند، یا با انگیزه هاى ریاكارانه و حسابگرانه و مصلحت اندیشانه دعوت مى شوند.
همه اینها نارواست و هدر دادن نعمتهاى الهى. پیامبر خدا
صلىاللهعليهوآلهوسلم
فرمود: هركس طعامى را از روى ریا و خودنمایى اطعام كند و مهمانى دهد، در روز قیامت، همانند آن خداوند از طعامهاى دوزخى به او مى خورانند
.
و امام باقر
عليهالسلام
فرمود: ولیمه، در حد یكى دو روز، كرامت و بزرگوارى است، بیشتر از آن، ریا و سُمعه است:
(
الولیمة یوم او یومین مكرمة و مازاد ریاء و سمعة.
)
البته اینها در سور دادنها و مهمانیهاى رایج و مرسوم به مناسبتهاى یاد شده است. اما اصل مهمان دوستى و كرم و اطعام به محرومان، سخاوتى است كه هرچه بیشتر و مستمرتر باشد، بهتر و زیبنده تر است.
هاشم، جد بزرگ رسول خدا، همیشه سفره اى باز داشت و غذاى آماده او و خانه مهیایش براى عامه مردم، او را به سیادت و آقایى قریش رسانده بود.
حاتم طایى، سخاوتمند معروف عرب، خانه اى داشت كه ملجاء مردم و محل امید بینوایان و مسافران و مهمانان مختلف بود.
امام حسن مجتبى
عليهالسلام
مهمانخانه اى در منزل داشت كه به طور معمول، از طبقات مختلف، بویژه افراد غریب و بى خانه. بینوا و مسافران و یتیمان و محرومان، پیوسته از آن بهره مند مى شدند.
براى كریمان بلند همت، اطعام لذتى بیش از طعام خوردن دارد و حظ روحى آنان از این رهگذر است.
چه زیباست این كلام مولا على
عليهالسلام
كه فرمود:
(
قوت الاجساد الطعام، و قوت الارواح الاطعام؛
)
قوت و غذاى جسم، غذا خوردن است، ولى غذاى روح، اطعام و غذا دادن.
كسى مى گفت: بزرگترین لذت روحى من وقتى است كه عده اى نیازمند و تهیدست را به مهمانى دعوت كنم و آنها سر سفره نشسته و مشغول خوردن باشند و من از دور، این صحنه را نگاه كنم و لذت ببرم!
در قابوس نامه چنین توصیه مى كند:
چون میهمان كنى، از خوبى و بدى خوردنى ها عذر مخواه، كه این طبع بازاریان باشد، هر ساعت مگوى كه فلان چیز بخور، خوب است! یا چرا نمى خورى، یا من نتوانستم سزاى تو كنم، كه اینها سخن كسانى است كه یك بار میهمانى كنند
.
آداب مهمانى
ضیافت و مهمانى دو طرف دارد:
یكى مهمان مى شود، دیگرى میزبان است.
یكى بر سر سفره دیگرى مى نشیند و طعام مى خورد، دیگرى سفره مى گسترد و اطعام مى كند. لذت یكى در غذا خوردن است، و دیگرى در طعام دادن.
اصل مهمانى و ضیافت و مواردى را كه در اسلام، توصیه به مهمانى دادن شده است، بحث كردیم و با میزبانان سخن گفتیم. اینك سخن با مهمان است و آداب مهمانى رفتن.
مهمان یا دردسر؟
در فرهنگ دینى ما، مهمان حبیب خدا و مایه بركت است، هدیه اى از سوى پروردگار و عامل افزایش رزق و سبب آمرزش گناهان صاحبخانه و سبب نزول مغفرت الهى است. اینها همه بجا و درست، چرا كه فرموده معصومین و تعالیم مكتب است. اما در همین جا هزار نكته باریكتر ز مو وجود دارد كه اگر مهمانى رفتن ما سبب زحمت و رنجش صاحبخانه شود و او را به درد سر بیندازد، آن وقت چه؟ باز هم رحمت است؟!
البته همه یكسان نیستند و روحیه ها متفاوت است. بعضیها آمادگى پذیرش مهمان ندارند. برخى از وضع مناسبى براى مهمان نوازى و خرج ضیافت برخوردار نیستند. بعضى از نظر جا و منزل و امكانات پذیرایى آبرومندانه از مهمان در مضیقه و فشارند. بعضیها اشتغالاتى دارند كه مهمانى مزاحم وقت و یا كارشان خواهد شد. اینجاست كه خود مهمان باید مراعات حال طرف را بكند، انتظار بیش از حد نداشته باشد، بى خبر و بى دعوت نرود، دیر وقت و نابهنگام بر سر صاحب منزل فرود نیاید و او را به تكلیف و زحمت نیفكند (البته فرودهاى اضطرارى مستثنى است!...)
سفارش معاشرتى قرآن به مومنان درباره ادب مهمان شدن در خانه پیامبر
صلىاللهعليهوآلهوسلم
چنین است:
اى كسانى كه ایمان آورده اید!
بدون اذن و اجازه و دعوت براى طعام، وارد خانه پیامبر نشوید،
و هر گاه دعوت شدید، داخل شوید،
و چون غذا خوردید، پخش شوید (و بروید) و براى حرف زدن (و گپ زدن) ننشینید، این كار شما سبب اذیت پیامبر است و از شما خجالت مى كشد، ولى خداوند از گفتن حق، حیا نمى كند!
در مهمانى اگر آداب و سنن اسلامى مراعات شود، دیگر مهمان، اسباب زحمت و بار خاطر نخواهد شد، بلكه مایه بركت و سبب خوشحالى خواهد بود و از همین جاست كه به مساله تكلف برمى خوریم كه پیامدهاى بدى دارد و مایه تلخكامیهایى در زندگى است.
«تكلف» یا «ماحضر»؟
در مثلهاى زیباى فارسى است كه: رسیده، رسیده خورَد،
یا اینكه: مهمان، هر كه باشد، در خانه هر چه باشد.
چیزى به نام حفظ آبرو یا حیثیت، براى برخى چنان تكلیف آور و مشقت بار است كه براى آن خود را به زحمتهاى بسیار دچار مى كنند و به هر قیمتى شده از مهمان پذیرایى مى كنند، مبادا كه آبرویشان برود. البته توقعات نابجاى برخى مهمانان هم در این مساءله دخالت دارد.
این گونه مهمان كه میزبان را به تكلیف و زحمت مى افكند، نه تنها رحمت نیست كه شوم است. اگر میان مردم و خویشاوندان صفا و صداقت و صمیمیت باشد و مهمانى از راه برسد و دیر وقت یا نابهنگام باشد، باید به هر چه كه هست قناعت كرد. در این صورت، دوستیها و رفت و آمدها تداوم مى یابد.
اما رفت و آمدهاى هزینه ساز و خرج تراش و تكلف آور، سبب كاهش دید و بازدیدها و مهمانیها و موجب قطع رابطه ها یا كاهش و سردى آن مى گردد درسى از امیرمومنان
عليهالسلام
بیاموزیم:
مردى حضرت على
عليهالسلام
را به خانه دعوت كرد. حضرت فرمود: به سه شرط مى آیم. آن مرد پرسید: آن شرط چیست؟ امام پاسخ داد:
یكى اینكه از بیرون خانه چیزى برایم تهیه نكنى.
دوم آنكه آنچه را در خانه دارى، پنهان و ذخیره نسازى (هرچه دارى بیاورى).
سوم آنكه به خانواده ات اجحاف و فشار وارد نیاورى.
مرد گفت: باشد، مى پذیرم.
حضرت قبول كرد و مهمان خانه او شد
.
این حدیث، درسهاى عظیم و نكات ظریفى را بیان مى كند بعضى ها به خانواده و همسر خویش زحمت بسیار مى دهند و تهیه بساط و مواد یك سفره و پخت و پز را به او تحمیل مى كنند تا یك مهمانى آبرومند برپا شود. زحمتش را خانم مى كشد، ولى پزش را آقا مى دهد. این نوعى ستم به خانواده است و روا نیست كه از سوى مرد انجام گیرد.
در مهمانى رفتن، هم میهمان نباید متوقع باشد كه براى او چنین و چنان كنند و به ماحَضَر - هر چه كه موجود است - قانع باشد، و هم صاحب خانه خرجى را بر خود و رنجى را بر عیال، تحمیل نكند.
رسول خدا
صلىاللهعليهوآلهوسلم
فرمود: میهمان تا دو شب مورد اكرام و پذیرایى قرار مى گیرد اگر شب سوم فرا رسید دیگر او از اهل خانه محسوب مى شود، هر چه كه بود، مى خورد.
نیز از آن حضرت روایت است:
به خانه دیگرى چنان وارد نشوید و مهمان نروید كه چیزى نداشته باشد تا خرج و انفاق كنند.
این براى حفظ آبرو و عزت صاحب خانه است كه نزد میهمان شرمنده و سرافكنده نشود. در ضرب المثلهاى فارسى است كه، مهمان دیروقت (یا: ناخوانده) خرجش به پاى خودش است.
سلمان و مسلمانى
روش مسلمانى را باید از حضرت سلمان آموخت كه اهل قناعت و ساده زیستى بود و پرهیز از تكلف و تجمل. از این رو سلمان فارسى در فضیلتها و ارزشها از اهل بیت به شمار مى آمد. (سلمان منا اهل البیت). بارى، نقل خاطره اى از سلمان مناسب این بحث است:
یكى از مسلمانان صدر اسلام به نام ابووائل مى گوید: من به اتفاق دوستم به خانه سلمان فارسى رفتیم و مدتى نشستیم. هنگام غذا فرا رسید. سلمان گفت اگر نبود آنكه رسول خدا
صلىاللهعليهوآلهوسلم
از تكلف و خویشتن را به زحمت افكندن نهى كرده است، برایتان غذاى خوبترى فراهم مى كردم. سپس برخاست و مقدارى نان معمولى و نمك آورد و جلوى مهمانان گذاشت. رفیقم گفت كاش: همراه این نمك، مقدارى سعتر (مرزه و آویشن) بود! سلمان رفت و ظرف آب خویش را گرو نهاد و كمى مرزه فراهم كرد و بر سر سفره نهاد. وقتى غذا خوردیم، دوستم گفت: خدا را شكر كه به روزى خدا قانعیم! سلمان گفت اگر به رزق خدا قانع بودى، الان ظروف آب من در گرو نبود!...
سلمان اهل تكلف نبود. ولى وقتى مهمان، خواسته اى را بر زبان آورد و تمناى غذا و طعامى داشت، سلمان ناچار شد كه براى رضاى خاطر میهمان آن را تامین كند، هر چند با رهن گذاشتن وسیله زندگى!
بسیارى اوقات، نه تنها در مهمانى ها بلكه در مجموعه رفت و آمدها و روابط، توقعات بیجاى افراد از یكدیگر، بار سنگینى را به دوش دیگران مى گذارد و این هیچ پسندیده و اسلامى نیست! میهمان خوب كسى است كه وقتى به خانه كسى مى رود، به خصوص اگر بدون اطلاع دادن قبلى باشد، همان جا كه كفشهایش را از پا در مى آورد، توقع و انتظار را هم از خود جدا كند و بیرون در بگذارد و وارد شود، تاجاى هیچ گله اى نباشد. وقتى بارى بر دوش میزبان سنگینى نكند، این گونه میهمانى بى زحمت و رنج است و اگر خدا كمك كند به همراه میهمان، روزى او را بفرستد كه چه بهتر.
در حدیث است: لا تكلفوا للضیف یا لا یتكلفن احد لضیفه ما لا یقدر؛
براى پذیرایى از میهمان، خود را بیش از حد توان به زحمت و مشقت نیندازید.
مى بینید كه مساءله، ظریف است و مرزها گاهى آشفته مى شود. هم دعوت به پذیرایى از مهمان كرده اند، هم نهى از تكلف! هم مهمان را موهبت الهى شمرده اند و مایه رزق و بركت خانه دانسته اند، هم ایجاد اذیت و سختى براى میزبان را نهى كرده اند. شناخت تكلیف صحیح، هم براى مهمان هم براى میزبان، دقت و ظرافت مى طلبد.
مهمان ناخوانده
روابط مودت آمیز در جامعه اسلامى و میان برادران دینى و خانواده ها، باید در سطحى باشد كه رفت و آمدها گرم، و مهمانى دادنها صمیمى، مهمانى رفتنها بى تكلف، و پذیراییها خودمانى و بى گله باشد. این مطلوب نهایى است، ولى رعایت آداب خاص، بویژه آنجا كه محبتها و صمیمیتها در حدى نیست كه هیچ آدابى و القابى مجوى، ضرورى است، یكى از این نكات، بى دعوت به مهمانى نرفتن است، یكى هم همراه دعوت شده را با خود نبردن! گرچه میزبانان معمولا مى گویند: خوب، چه مى شد مهمانتان را هم مى آوردید، غریبه كه نیستید، مى آورید و دور هم بودیم و....
اما توصیه اسلام به پرهیز از این مساءله است. حتى همراه بردن كودكان به مهمانى، اگر دعوت نشده اند، گاهى اشكال شرعى هم پیدا مى كند، بویژه اگر در دعوتنامه قید شده باشد كه: لطفا از آوردن بچه....
امام صادق
عليهالسلام
از رسول خدا نقل مى كند كه فرمود: هرگاه یكى از شما به مهمانى و طعامى دعوت شدید، فرزند خود را همراه نبرید، اگر چنین كنید، كارى ناروا و غاصبانه كرده اید
. این همان عادت ناپسند طفیلى و قفیلى بردن همراه است. و... سومى را هم كه صاحبخانه مى شناسد!
در حدیث دیگرى پیامبر اسلام به حضرت على
عليهالسلام
در ضمن وصایایى فرمود:
یا على! هشت گروهند كه اگر مورد اهانت قرار گرفتند، خودشان را سرزنش كنند، نه دیگرى را. یكى از آنان كسى است كه به مهمانى اى كه دعوت نشده برود و بر سر سفره ناخوانده بنشیند:
(
الذاهب الى مائدة لم یدع الیها
....
)
گله نداشتن
مشهور است كه: سفره نینداخته یك عیب دارد. سفره انداخته هزار عیب! این مثل همان كلام دیگر است كه مى گویند: دیكته نوشته نشده، غلط ندارد!
وقتى كسانى مهمانى مى دهند، بخصوص به صورت دسته جمعى و عمومى، چیزى به نام گلایه مطرح مى شود. البته ما نباید اهل گله باشیم كه چرا مثلا ما را خبر نكردند، مگر غریبه بودیم كه دعوت نشدیم و... از طرف دیگر هم میزبان باید خود را براى گلایه هاى احتمالى آماده كند.
اما آنچه براى دیگران بسیار كارساز است، عدم توقع است. نتیجه این روحیه، آرامش وجدان و آسایش درون است. اگر كسى از دوستان، بستگان، همسایگان و همكاران، سورى داد و ما جزو مدعوین نبودیم، چه جاى گلایه؟... مگر به ما بدهكار بوده است؟ شاید دسترسى نداشته، شاید فراموش كرده كه بگوید و از قلم افتاده ایم، شاید از نظر جا و غذا، امكانات و ظرفیت نبوده، و... یا به هر دلیل دیگرى به ما نگفته است.
چرا به ما بربخورد و غبار كدورت بر آینه دوستیهایمان بنشیند؟! حیف است كه حریم و مرز دوستیها و خویشاوندیها با این گونه مسایل، آشفته گردد.
زبان به گلایه گشودن، هم طرف مقابل را شرمنده و رنجیده مى كند، هم نشانه كم ظرفیتى و دون همتى و حقارت نفس گله كننده است.
مناعت طبع، گوهرى است كه نباید آن را با سنگ توقعهاى كوچك شكست! اگر به مهمانى هم رفتیم و غذا و جا و شرایط بر طبق میل و انتظارمان نبود، باز هم عیب جویى و شكوه، مناسب نیست؛ زیرا گلایه هاى بعدى، نه عیوب و كاستیهاى گذشته را اصلاح مى كند، نه چیزى عاید ما مى شود. تنها پایین بودن سطح اندیشه و افق فرهنگ خویش را با این كار، نشان داده ایم.
ایثار و گذشت و بلندنظرى و والاهمتى، مخصوص همین جاهاست! پس همت بلنددار... مبادا صفاى دوستى و خویشاوندى با چنین توقعهایى به كدورت مبدل شود. حیف است!