8 - با همسایگان
آیا تا به حال، از دست همسایه ناراحت شده اید؟
یا به عكس، همسایه از شما رنجیده و دلخور شده است؟
علت چیست؟ و... چگونه مى توان از آن پیشگیرى كرد و راه همزیستى و حسن معاشرت با همسایگان چیست؟
این مساءله گاهى به نشناختن حقوق همسایه مربوط مى شود، گاهى هم ریشه در رعایت نكردن آن دارد. ببینیم در دستورالعملهاى مكتب، چه نكاتى وجود دارد؟
سایه همسایه
آیا دو همسایه، تنها در سایه شریكند و نزدیك به هم؟ یا حق و حقوق و حد و حدودى هم وجود دارد؟
بعضى مى گویند: چهار دیوارى، اختیارى. اما این سخن. نه معقول است، نه مشروع. نه با عرف سازگار است، نه با شرع و عقل. گرچه انسانها را دیوارهاى خانه ها از هم جدا مى كند و هر كس وارد محدوده خانه و زندگى خویش مى شود، اما زندگى اجتماعى، افراد جامعه را بصورت اعضاى یك خانواده در مى آورد، كه پیوسته با هم در ارتباط، رفت و آمد، برخورد و تعاون اند و نیازهاى متقابل به یكدیگر دارند. از این رو، سایه هركدام از دو همسایه، باید آرام بخش دیگرى باشد و هر یك زیر سایه همسایه خود، احساس امنیت، آسودگى و اعتماد كنند. این چیزى است كه دستورهاى معاشرتى و اخلاقى اسلام بر آن تاءكید اكید دارد.
در متون دینى چیزى به نام حسن الجوار یا تعهدالجیران و... دیده مى شود، یعنى رسیدگى و سركشى به همسایگان و داشتن رفتارى نیك با آنان و هم آزار نرساندن به همسایه و صبورى و تحمل نسبت به آنچه از ناملایمات، از آن ناحیه سرمى زند. همچنان كه خود شما نیز از همسایه تان توقع دارید سازگارى نشان دهند و با اندك چیزى عصبانى نشوند و پرخاش نكنند، خودتان نیز در معرض همین خواسته و انتظار از سوى همسایگانید.
هرچه روحیه دینى و اخوت اسلامى میان افراد جامعه حاكم باشد، به همان اندازه رابطه ها نزدیكتر و صمیمى تر و فاصله ها كمتر و كمتر مى شود و دو همسایه، بازوى یكدیگر مى شوند و در غم و شادى و راحت و رنج، شریك هم مى گردند. برعكس آن در جوامع غربى و اروپایى و غرب زده است، كه هر چه علایق مذهبى كمرنگ تر و ضعیف تر باشد، زندگیها حالت سردى و كسالت بار مى یابد و به زندگى غربیها شبیه مى شود، كه نه تنها یك دیوار، بلكه دیوارهاى متعددى میان دو همسایه و دو هم محل، یا كسانى كه در یك خیابان یا یك و مجتمع مسكونى به سر مى برند، پدید مى آید و همسایه از حال و روزگار همسایه بغلى یا طبقه بالا یا پایین یا خانه روبرویى بى خبر است.
راستى... این گونه زیستن، انسانى و اسلامى است؟ پس جایگاه عواطف اجتماعى كجاست؟
همسایه كیست؟ وظیفه ما نسبت به او چیست؟ و حد و حریم همسایگى تا كجاست؟...
همسایگى و حسن همجوارى
حسن همجوارى تنها یك اصطلاح سیاسى در ارتباط میان كشورها نیست، و تنها كاربرد بین المللى ندارد. میان اهل یك محل، یا در روابط دو همسایه نیز مطرح است. داشتن بهترین خانه، اما با همسایه اى بد و ناهنجار و مردم آزار، مفت هم گران است! افراد عاقل و هوشیار، در جاى خانه مى خرند كه محلش خوب و همسایگانش سالم باشند. وگرنه، یا باید خانه را عوض كنند، یا عمرى در رنج و عذاب به سر برند. توجه به همسایه در خریدن و ساختن خانه، مغازه و محل كار، نشانه خردمندى است.
پیشواى نخستین ما، در نامه اى كه به فرزندش امام حسن مجتبى
عليهالسلام
به عنوان توصیه هایى از پدرى دنیا دیده و با تجربه مى نویسد، از جمله مى فرماید:
(
سل عن الرفیق قبل الطریق و عن الجار قبل الدار؛
)
پیش از سفر، از همسفر بپرس و پیش از خانه، از همسایه!
آرى... بسا كس اند، از این همرهان آرى گوى،
كه دل به وسوسه راه دیگرى دارند.
بسا كس اند، كه جایى موافقان رهند،
كه خود، نه جاى هماهنگى است و همراهى است.
بدین سبب،
نخست باید آیین همرهى دانست!
همسایه خوب داشتن، نعمتى ارزشمند است و همسایه خوب بودن، محبت آور و رفیق ساز است. همیشه دلها متوجه جایى مى شود كه دوستى و نیكى از آنجا بجوشد و بتراود. هرجا كه شهد خیر باشد، افراد هم گرد هم مى آیند و افراد جامعه، دلگرم شده، محیط هم آباد مى گردد. نقش رفتار نیك در همسایگى و ایجاد تجمعهاى پرشكوه و الفتهاى اجتماعى فراوان است. حضرت على
عليهالسلام
مى فرماید: آنكه همسایه اش نیكو باشد، همسایگانش روزافزون مى شود. من حسن جواره كثر جیرانه
.
در حدیث دیگرى از امام صادق
عليهالسلام
آمده است:
(
حسن الجوار یعمر الدیار و یزید فى الاعمار؛
)
خوش همسایگى، هم آبادییها را آبادان مى سازد و هم عمرها را مى افزاید!
در این دو حدیث، هم به بازده عمرانى و اجتماعى سلوك شایسته در همسایگى اشاره شد، هم به منافع شخصى و بهداشت روانى. البته در پاداشهاى اخروى آن احادیث فراوانى نقل شده است
.
توصیه به «حسن جوار»
حضرت امیر
عليهالسلام
، پس از آنكه از دست شقى ترین افراد كوردل و كج فهم، ضربت خورد و در بستر افتاد، در آستانه شهادت، وصایاى ارزشمندى خطاب به فرزندان و پیروانش فرمود كه بخشى از آنها هم به حقوق همسایه مربوط مى شود؛
(
الله الله فى جیرانكم، فانها وصیة نبیكم، ما زال یوصى بهم حتى ظننا انه سیورثهم؛
)
این سفارش على
عليهالسلام
در واپسین لحظات عمر است كه فرمود:
خداى را، خداى را، درباره همسایگانتان، كه این وصیت پیامبر شماست. پیامبر خدا همواره نسبت به همسایگان سفارش مى فرمود، تا حدى كه گمان كردیم آنها را از ارث برندگان قرار خواهد داد!
امام صادق
عليهالسلام
نیز در سخنى فرموده است: بر شما باد نماز خواندن در مسجدها و همسایگى خوب با مردم
. اگر به دستور مكتب، رفتار بزرگوارانه و شایسته با همسایگان داشته باشیم، دوستیها را جلب مى كند و افراد در گرفتاریها و مشكلات و نیازهاى متقابل، با بهره گیرى از این تكیه گاه، مى توانند از قوت روح برخوردار باشند.
گاهى هم باید جور همسایه را كشید. این شرط همسایگى خوب است. حسن جوار تنها به این نیست كه اذیت و رنجى به همسایه نرسانیم. گاهى تحمل سختیها و ناملایماتى از سوى او برایمان پیش مى آید، مصداق این حسن همجوارى است. اگر بخواهیم روابط از هم نگسلد، باید صبور بود و با تحمل، وگرنه، پاسخ بدى را با بدى دادن و در زشتیها مقابله به مثل كردن، نشان حقارت روح و دون همتى است. به علاوه این كار از همه برمى آید. گذشت و تحمل است كه اراده و ایمان و بزرگوارى مى طلبد.
در عالم رفاقت، شراكت، دوستى، ازدواج و همسرى، همسفرى، محیط كار و... نیز باید گاهى سنگ زیرین آسیا بود، نه كم ظرفیت و بى طاقت.
امام كاظم
عليهالسلام
فرمود: حسن جوار و همسایه خوب بودن، تنها آزار نرساندن نیست، بلكه آن است كه بر اذیت همسایه صبور و بردبار باشى:
(
لیس حسن الجوار كف الاءذى و لكن حسن الجوار صبرك على الاءذى.
)
روشن است كه این گونه حدیثها هرگز مجوز همسایه آزارى نیست. اگر توصیه به بردبارى نسبت به آزار همسایه شده، بیش از آن و اكیدتر و شدیدتر، سفارش به خوش رفتارى و نرساندن آسیب و آزار به همسایگان شده است. مزاحمت براى همسایه، از بدترین رفتارهاى اجتماعى است.
آخرین مرز
در هر چیزى حد و مرز و حریمى وجود دارد. وقتى از اندازه گذشت، صحنه بر مى گردد و اوضاع، به گونه اى دیگر مى شود. تحمل نسبت به آزار و زحمت آفرینى همسایه نیز این گونه است. گاهى مزاحمت به حدى مى رسد كه پایان خط است و حریمها و حرمتها دیگر فرو مى ریزد، چون خود همسایه مردم آزار، حریم نگه نداشته است.
در تاریخ است كه مردى خدمت پیامبر رسید و از آزار همسایه اش شكایت كرد. حضرت فرمود: برو و تحمل كن. بار دوم كه به شكوه آمد و نالید، پیامبر باز هم دستور صبر و تحمل داد. آزار همسایه به اوج رسید و خارج از مرز تحمل. وقتى براى سومین بار، شكایت از همسایه كرد، حضرت رسول چنین راهنمایى و سفارش كرد: روز جمعه، وقتى كه مردم به سوى نماز جمعه مى روند، تو وسایل و اسباب و اثاث خویش را بیرون بریز و در رهگذار مردم قرار بده، تا همه آنان كه به نماز مى روند، این صحنه را ببینند. وقتى علت را مى پرسند، ماجرا را به آنان بگو. آن مرد نیز چنان كرد. همسایه مردم آزار (كه آبروى خود را در خطر دید) بى درنگ به سوى او شتافت و ملتمسانه از او خواست كه وسایلش را به خانه برگرداند و قول داد و عهد و پیمان بست كه دیگر آن گونه رفتار نكند
.
این نتیجه بى پروایى و قدرنشناسى نسبت به لطفها و مداراهاست.
لطف خدا هم با انسان خطاكار مدارا مى كند، ولى... چون كه از حد بگذرى، رسوا كند. از حلم و بردبارى دیگران نباید سوء استفاده كرد و نجابت و بزرگوارى دیگران را نباید به حساب ضعف یا بى عرضگى آنان گذاشت.
حد و حق همسایه
محدوده رعایت حقوق همسایگان و داشتن رفتار شایسته، تنها به همسایه دست راست و چپ خانه منحصر نمى شود و تنها به پرهیز از آزار هم خلاصه نمى گردد.
سركشى، رسیدگى، احوالپرسى، رفت و آمد، مساعدت و یارى، عیادت، انفاق و صدقه، رفع نیاز، همدردى و... از جمله امورى است كه بر عهده هر همسایه است و اینها نشانه فتوت و جوانمردى است. پیشواى جوانمردان، على بن ابى طالب
عليهالسلام
فرمود:
(
من المروة تعهد الجیران
)
رسیدگى به همسایگان از مروت و جوانمردى است. حضرت امام باقر
عليهالسلام
نیز در بیان صفات و خصال شیعه و پیروان و رهروان خط اهل بیت، یكى هم همین را دانسته و فرموده است:
(
والتعاهد للجیران من الفقراء و اهل المسكنة و الغارمین و الایتام...؛
)
از نشانه هاى پیروان ما، رسیدگى به همسایگان نیازمند و تهى دست و بدهكاران و یتیمان است. چگونه انسان شرافتمند و با وجدان مى تواند آسوده با شكم سیر بخوابد و مرفه و برخوردار باشد، در حالى كه در همسایگانش محرومان تهیدست، یتیمان بى سرپرست، گرسنگان بى نوا و بدهكاران درمانده باشند و او بتواند گِرِهى بگشاید، اما بى تفاوت باشد؟ اینجاست كه كلام نورانى پیامبر خدا در تارك تاریخ مى درخشد كه فرمود: هركس سیر بخوابد، در حالى كه همسایه مسلمانش گرسنه باشد، به من ایمان نیاورده است.
(
ما آمن بى من بات شبعانا و جاره المسلم جایع
)
آرى، مسلمانى به عمل است، نه به ادعا و شعار!
این حقوق و رعایتها به تعبیر احادیث، تا مرز چهل همسایه از هر طرف است. امام صادق
عليهالسلام
از رسول اكرم
صلىاللهعليهوآلهوسلم
نقل مى كند كه فرمود: هر چهل خانه از هر چهار طرف، همسایه محسوب مى شود
.
امام باقر
عليهالسلام
مى فرماید:
(
حد الجوار اربعون دارا من كل جانب من بین یدیه و من خلفه و عن یمینه و عن شماله
)
كه مضمونش همان حد و حریم همسایگى تا چهل خانه از چهار طرف است.
اگر این حق و حد و حریم كه اسلام بیان كرده است، مسؤ ولانه شناخته و رعایت شود، در جامعه اسلامى نیازمند و گرفتار و بینوایان بى سرپرست و رنجدیدگان دست از همه جا كوتاه و آبرومندانى كه صورت خود را با سیلى سرخ نگه مى دارند یافت نخواهد شد. سخن را در این بخش، با كلامى از محدث بزرگوار، مرحوم شیخ عباس قمى به پایان مى بریم، كه چنین نوشته است:
... در زمینه معاشرت نیكو با همسایه، حدیث بسیار است و حسن جوار هم تنها پرهیز از همسایه آزارى نیست. بلكه تحمل جفا و ناملایمات همسایه هم از آن جمله است. همچنین از امور مربوط به خوش همسایگى، ابتدا كردن به سلام، عیادت در هنگام بیمارى، تسلیت و تعزیت گفتن در سوگها و مصیبتها، تبریك و تهنیت گفتن در شادیها و اعیاد، چشم پوشى از لغزشها، سرك نكشیدن به رازها و امور پنهانى همسایه، مضایقه نكردن از كمكهایى كه مورد نیاز او است، حتى اگر مى خواهد چوبى (و تیر آهنى) بر دیوارت بگذارد، یا ناودانى را بر خانه تو بگذارد و از این گونه امور... مضایقه نكنى و سخت نگیرى...