اخلاق معاشرت

اخلاق معاشرت0%

اخلاق معاشرت نویسنده:
گروه: اخلاق اسلامی

اخلاق معاشرت

نویسنده: جواد محدثی
گروه:

مشاهدات: 16064
دانلود: 2541

اخلاق معاشرت
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 31 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 16064 / دانلود: 2541
اندازه اندازه اندازه
اخلاق معاشرت

اخلاق معاشرت

نویسنده:
فارسی

این کتاب مجموعه اى از رهنمودهاى اخلاق دينى در معاشرت با ديگران است.
آداب برخورد، ديد و بازديد، رفت و آمدهاى خانوادگى و دوستانه ، نحوه گفتار و رفتار بـا اقـشـار مـخـتـلف ، دوسـتـى و حـد و حـدود آن ، مراعات آن ، مراعات حقوق ديگران ، ادب و سـپاس و احترام ، از جلوه هاى بارز اخلاق معاشرت است

8 - با همسایگان

آیا تا به حال، از دست همسایه ناراحت شده اید؟

یا به عكس، همسایه از شما رنجیده و دلخور شده است؟

علت چیست؟ و... چگونه مى توان از آن پیشگیرى كرد و راه همزیستى و حسن معاشرت با همسایگان چیست؟

این مساءله گاهى به نشناختن حقوق همسایه مربوط مى شود، گاهى هم ریشه در رعایت نكردن آن دارد. ببینیم در دستورالعملهاى مكتب، چه نكاتى وجود دارد؟

سایه همسایه

آیا دو همسایه، تنها در سایه شریكند و نزدیك به هم؟ یا حق و حقوق و حد و حدودى هم وجود دارد؟

بعضى مى گویند: چهار دیوارى، اختیارى. اما این سخن. نه معقول است، نه مشروع. نه با عرف سازگار است، نه با شرع و عقل. گرچه انسانها را دیوارهاى خانه ها از هم جدا مى كند و هر كس وارد محدوده خانه و زندگى خویش مى شود، اما زندگى اجتماعى، افراد جامعه را بصورت اعضاى یك خانواده در مى آورد، كه پیوسته با هم در ارتباط، رفت و آمد، برخورد و تعاون اند و نیازهاى متقابل به یكدیگر دارند. از این رو، سایه هركدام از دو همسایه، باید آرام بخش دیگرى باشد و هر یك زیر سایه همسایه خود، احساس امنیت، آسودگى و اعتماد كنند. این چیزى است كه دستورهاى معاشرتى و اخلاقى اسلام بر آن تاءكید اكید دارد.

در متون دینى چیزى به نام حسن الجوار یا تعهدالجیران و... دیده مى شود، یعنى رسیدگى و سركشى به همسایگان و داشتن رفتارى نیك با آنان و هم آزار نرساندن به همسایه و صبورى و تحمل نسبت به آنچه از ناملایمات، از آن ناحیه سرمى زند. همچنان كه خود شما نیز از همسایه تان توقع دارید سازگارى نشان دهند و با اندك چیزى عصبانى نشوند و پرخاش نكنند، خودتان نیز در معرض همین خواسته و انتظار از سوى همسایگانید.

هرچه روحیه دینى و اخوت اسلامى میان افراد جامعه حاكم باشد، به همان اندازه رابطه ها نزدیكتر و صمیمى تر و فاصله ها كمتر و كمتر مى شود و دو همسایه، بازوى یكدیگر مى شوند و در غم و شادى و راحت و رنج، شریك هم مى گردند. برعكس آن در جوامع غربى و اروپایى و غرب زده است، كه هر چه علایق مذهبى كمرنگ تر و ضعیف تر باشد، زندگیها حالت سردى و كسالت بار مى یابد و به زندگى غربیها شبیه مى شود، كه نه تنها یك دیوار، بلكه دیوارهاى متعددى میان دو همسایه و دو هم محل، یا كسانى كه در یك خیابان یا یك و مجتمع مسكونى به سر مى برند، پدید مى آید و همسایه از حال و روزگار همسایه بغلى یا طبقه بالا یا پایین یا خانه روبرویى بى خبر است.

راستى... این گونه زیستن، انسانى و اسلامى است؟ پس جایگاه عواطف اجتماعى كجاست؟

همسایه كیست؟ وظیفه ما نسبت به او چیست؟ و حد و حریم همسایگى تا كجاست؟...

همسایگى و حسن همجوارى

حسن همجوارى تنها یك اصطلاح سیاسى در ارتباط میان كشورها نیست، و تنها كاربرد بین المللى ندارد. میان اهل یك محل، یا در روابط دو همسایه نیز مطرح است. داشتن بهترین خانه، اما با همسایه اى بد و ناهنجار و مردم آزار، مفت هم گران است! افراد عاقل و هوشیار، در جاى خانه مى خرند كه محلش خوب و همسایگانش سالم باشند. وگرنه، یا باید خانه را عوض كنند، یا عمرى در رنج و عذاب به سر برند. توجه به همسایه در خریدن و ساختن خانه، مغازه و محل كار، نشانه خردمندى است.

پیشواى نخستین ما، در نامه اى كه به فرزندش امام حسن مجتبى عليه‌السلام به عنوان توصیه هایى از پدرى دنیا دیده و با تجربه مى نویسد، از جمله مى فرماید:

( سل عن الرفیق قبل الطریق و عن الجار قبل الدار؛ (94) )

پیش از سفر، از همسفر بپرس و پیش از خانه، از همسایه!

آرى... بسا كس اند، از این همرهان آرى گوى،

كه دل به وسوسه راه دیگرى دارند.

بسا كس اند، كه جایى موافقان رهند،

كه خود، نه جاى هماهنگى است و همراهى است.

بدین سبب،

نخست باید آیین همرهى دانست!

همسایه خوب داشتن، نعمتى ارزشمند است و همسایه خوب بودن، محبت آور و رفیق ساز است. همیشه دلها متوجه جایى مى شود كه دوستى و نیكى از آنجا بجوشد و بتراود. هرجا كه شهد خیر باشد، افراد هم گرد هم مى آیند و افراد جامعه، دلگرم شده، محیط هم آباد مى گردد. نقش رفتار نیك در همسایگى و ایجاد تجمعهاى پرشكوه و الفتهاى اجتماعى فراوان است. حضرت على عليه‌السلام مى فرماید: آنكه همسایه اش نیكو باشد، همسایگانش روزافزون مى شود. من حسن جواره كثر جیرانه (95) .

در حدیث دیگرى از امام صادق عليه‌السلام آمده است:

( حسن الجوار یعمر الدیار و یزید فى الاعمار؛ (96) )

خوش همسایگى، هم آبادییها را آبادان مى سازد و هم عمرها را مى افزاید!

در این دو حدیث، هم به بازده عمرانى و اجتماعى سلوك شایسته در همسایگى اشاره شد، هم به منافع شخصى و بهداشت روانى. البته در پاداشهاى اخروى آن احادیث فراوانى نقل شده است (97) .

توصیه به «حسن جوار»

حضرت امیر عليه‌السلام ، پس از آنكه از دست شقى ترین افراد كوردل و كج فهم، ضربت خورد و در بستر افتاد، در آستانه شهادت، وصایاى ارزشمندى خطاب به فرزندان و پیروانش فرمود كه بخشى از آنها هم به حقوق همسایه مربوط مى شود؛

( الله الله فى جیرانكم، فانها وصیة نبیكم، ما زال یوصى بهم حتى ظننا انه سیورثهم؛ (98) )

این سفارش على عليه‌السلام در واپسین لحظات عمر است كه فرمود:

خداى را، خداى را، درباره همسایگانتان، كه این وصیت پیامبر شماست. پیامبر خدا همواره نسبت به همسایگان سفارش مى فرمود، تا حدى كه گمان كردیم آنها را از ارث برندگان قرار خواهد داد!

امام صادق عليه‌السلام نیز در سخنى فرموده است: بر شما باد نماز خواندن در مسجدها و همسایگى خوب با مردم (99) . اگر به دستور مكتب، رفتار بزرگوارانه و شایسته با همسایگان داشته باشیم، دوستیها را جلب مى كند و افراد در گرفتاریها و مشكلات و نیازهاى متقابل، با بهره گیرى از این تكیه گاه، مى توانند از قوت روح برخوردار باشند.

گاهى هم باید جور همسایه را كشید. این شرط همسایگى خوب است. حسن جوار تنها به این نیست كه اذیت و رنجى به همسایه نرسانیم. گاهى تحمل سختیها و ناملایماتى از سوى او برایمان پیش مى آید، مصداق این حسن همجوارى است. اگر بخواهیم روابط از هم نگسلد، باید صبور بود و با تحمل، وگرنه، پاسخ بدى را با بدى دادن و در زشتیها مقابله به مثل كردن، نشان حقارت روح و دون همتى است. به علاوه این كار از همه برمى آید. گذشت و تحمل است كه اراده و ایمان و بزرگوارى مى طلبد.

در عالم رفاقت، شراكت، دوستى، ازدواج و همسرى، همسفرى، محیط كار و... نیز باید گاهى سنگ زیرین آسیا بود، نه كم ظرفیت و بى طاقت.

امام كاظم عليه‌السلام فرمود: حسن جوار و همسایه خوب بودن، تنها آزار نرساندن نیست، بلكه آن است كه بر اذیت همسایه صبور و بردبار باشى: ( لیس حسن الجوار كف الاءذى و لكن حسن الجوار صبرك على الاءذى. (100) )

روشن است كه این گونه حدیثها هرگز مجوز همسایه آزارى نیست. اگر توصیه به بردبارى نسبت به آزار همسایه شده، بیش از آن و اكیدتر و شدیدتر، سفارش به خوش رفتارى و نرساندن آسیب و آزار به همسایگان شده است. مزاحمت براى همسایه، از بدترین رفتارهاى اجتماعى است.

آخرین مرز

در هر چیزى حد و مرز و حریمى وجود دارد. وقتى از اندازه گذشت، صحنه بر مى گردد و اوضاع، به گونه اى دیگر مى شود. تحمل نسبت به آزار و زحمت آفرینى همسایه نیز این گونه است. گاهى مزاحمت به حدى مى رسد كه پایان خط است و حریمها و حرمتها دیگر فرو مى ریزد، چون خود همسایه مردم آزار، حریم نگه نداشته است.

در تاریخ است كه مردى خدمت پیامبر رسید و از آزار همسایه اش شكایت كرد. حضرت فرمود: برو و تحمل كن. بار دوم كه به شكوه آمد و نالید، پیامبر باز هم دستور صبر و تحمل داد. آزار همسایه به اوج رسید و خارج از مرز تحمل. وقتى براى سومین بار، شكایت از همسایه كرد، حضرت رسول چنین راهنمایى و سفارش كرد: روز جمعه، وقتى كه مردم به سوى نماز جمعه مى روند، تو وسایل و اسباب و اثاث خویش را بیرون بریز و در رهگذار مردم قرار بده، تا همه آنان كه به نماز مى روند، این صحنه را ببینند. وقتى علت را مى پرسند، ماجرا را به آنان بگو. آن مرد نیز چنان كرد. همسایه مردم آزار (كه آبروى خود را در خطر دید) بى درنگ به سوى او شتافت و ملتمسانه از او خواست كه وسایلش را به خانه برگرداند و قول داد و عهد و پیمان بست كه دیگر آن گونه رفتار نكند (101) .

این نتیجه بى پروایى و قدرنشناسى نسبت به لطفها و مداراهاست.

لطف خدا هم با انسان خطاكار مدارا مى كند، ولى... چون كه از حد بگذرى، رسوا كند. از حلم و بردبارى دیگران نباید سوء استفاده كرد و نجابت و بزرگوارى دیگران را نباید به حساب ضعف یا بى عرضگى آنان گذاشت.

حد و حق همسایه

محدوده رعایت حقوق همسایگان و داشتن رفتار شایسته، تنها به همسایه دست راست و چپ خانه منحصر نمى شود و تنها به پرهیز از آزار هم خلاصه نمى گردد.

سركشى، رسیدگى، احوالپرسى، رفت و آمد، مساعدت و یارى، عیادت، انفاق و صدقه، رفع نیاز، همدردى و... از جمله امورى است كه بر عهده هر همسایه است و اینها نشانه فتوت و جوانمردى است. پیشواى جوانمردان، على بن ابى طالب عليه‌السلام فرمود: ( من المروة تعهد الجیران (102) ) رسیدگى به همسایگان از مروت و جوانمردى است. حضرت امام باقر عليه‌السلام نیز در بیان صفات و خصال شیعه و پیروان و رهروان خط اهل بیت، یكى هم همین را دانسته و فرموده است:

( والتعاهد للجیران من الفقراء و اهل المسكنة و الغارمین و الایتام...؛ (103) )

از نشانه هاى پیروان ما، رسیدگى به همسایگان نیازمند و تهى دست و بدهكاران و یتیمان است. چگونه انسان شرافتمند و با وجدان مى تواند آسوده با شكم سیر بخوابد و مرفه و برخوردار باشد، در حالى كه در همسایگانش محرومان تهیدست، یتیمان بى سرپرست، گرسنگان بى نوا و بدهكاران درمانده باشند و او بتواند گِرِهى بگشاید، اما بى تفاوت باشد؟ اینجاست كه كلام نورانى پیامبر خدا در تارك تاریخ مى درخشد كه فرمود: هركس سیر بخوابد، در حالى كه همسایه مسلمانش گرسنه باشد، به من ایمان نیاورده است. ( ما آمن بى من بات شبعانا و جاره المسلم جایع (104) ) آرى، مسلمانى به عمل است، نه به ادعا و شعار!

این حقوق و رعایتها به تعبیر احادیث، تا مرز چهل همسایه از هر طرف است. امام صادق عليه‌السلام از رسول اكرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل مى كند كه فرمود: هر چهل خانه از هر چهار طرف، همسایه محسوب مى شود (105) .

امام باقر عليه‌السلام مى فرماید:

( حد الجوار اربعون دارا من كل جانب من بین یدیه و من خلفه و عن یمینه و عن شماله (106) ) كه مضمونش همان حد و حریم همسایگى تا چهل خانه از چهار طرف است.

اگر این حق و حد و حریم كه اسلام بیان كرده است، مسؤ ولانه شناخته و رعایت شود، در جامعه اسلامى نیازمند و گرفتار و بینوایان بى سرپرست و رنجدیدگان دست از همه جا كوتاه و آبرومندانى كه صورت خود را با سیلى سرخ نگه مى دارند یافت نخواهد شد. سخن را در این بخش، با كلامى از محدث بزرگوار، مرحوم شیخ عباس قمى به پایان مى بریم، كه چنین نوشته است:

... در زمینه معاشرت نیكو با همسایه، حدیث بسیار است و حسن جوار هم تنها پرهیز از همسایه آزارى نیست. بلكه تحمل جفا و ناملایمات همسایه هم از آن جمله است. همچنین از امور مربوط به خوش همسایگى، ابتدا كردن به سلام، عیادت در هنگام بیمارى، تسلیت و تعزیت گفتن در سوگها و مصیبتها، تبریك و تهنیت گفتن در شادیها و اعیاد، چشم پوشى از لغزشها، سرك نكشیدن به رازها و امور پنهانى همسایه، مضایقه نكردن از كمكهایى كه مورد نیاز او است، حتى اگر مى خواهد چوبى (و تیر آهنى) بر دیوارت بگذارد، یا ناودانى را بر خانه تو بگذارد و از این گونه امور... مضایقه نكنى و سخت نگیرى... (107)

9 - سوغات و عیادت

چه خوب است كه دیدارها، همراه با تحفه و هدیه اى باشد، تا لذت بخش تر و مودت آمیزتر گردد.

اصل هدیه، جلب محبت و مودت مى كند، اگر در دیدارهاى پس از مسافرت و زیارت باشد، چه بهتر و بیشتر!

از مولایمان على عليه‌السلام است:

( الهدیة تجلب المحبة؛ (108) )

هدیه، دوستى مى آورد.

این كار، هم بازگشت از سفرها را شیرین مى سازد، هم در یادها زنده نگه مى دارد و خاطره انگیز مى شود. چه بسیار كسانى كه خاطره شیرین یك سفر را تنها از رهگذر هدیه و سوغاتش در یاد خود نگه داشته اند. عیدى گرفتن هاى دوران كودكى و جوایزى كه دانش آموزان دریافت مى كنند اغلب جزء شیرین ترین و فراموش نشدنى ترین خاطرات زندگى آنهاست.

وقتى افراد یك خانواده، چشم به راه بازگشت مسافرشان از حج، مشهد، شهرهاى داخلى یا سفرهاى خارجى باشند، هنگام آمدنش كلمه سوغات، شیرین ترین وردى است كه بر زبانهایشان جارى مى شود و بر خاطرشان مى گذرد. از این طریق، خانواده نیز خوشحال مى شوند.

سوغات آوردن (اگر در حد و حدود مناسب و در شاءن انسان باشد) سنتى اسلامى است و نشانه آن است كه مسافر، در سفر هم به یاد آنها بوده است.

مهم، اصل هدیه و سوغات است، قیمت آن چندان مهم نیست. یعنى ارزش معنوى و عاطفى هدیه جاى توجه است، نه ارزش مادى و ریالى آن.

گاهى یك شیشه عطر، یك تسبیح و سجاده، یك كتاب و مجله، یك دست كفش و لباس، یك كیف و جوراب، یك شیرینى و میوه محلى از محل سفر و... حلاوتى فراموش نشدنى پدید مى آورد.

هدیه، هر چه باشد

لازم نیست سفر، حتما طولانى یا به جاهاى دور باشد، تا هدیه بطلبد!

و ضرورت هم ندارد كه سوغات، گرانبها و داراى ارزش مادى بالا باشد! گفتیم كه خود سوغات و هدیه سفر، ارزشى معنوى و اخلاقى دارد، هر چند قیمتش نازل و مقدارش اندك باشد.

بشنویم از اسوه اخلاق، حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم كه فرمود:

( اذا خرج احدكم الى سفر ثم قدم على اهله فلیهدهم ولیطرفهم و لو بحجارة؛ (109) )

هرگاه یكى از شما به سفر رفت، هنگامى كه به سوى خانه و خانواده اش برمى گردد، حتما بر ایشان هدیه و سوغات آورد، حتى اگر شده، سنگى باشد!...

روشن است كه هدف آن حضرت، آوردن سنگ نیست، بلكه مى خواهد بفرماید هدیه، هر چند ارزان و ناچیز هم باشد، موضوعیت دارد و خوب است كه مرد خانه و بزرگ خانواده، دست خالى و بى سوغات به خانواده اش برنگردد.

البته اگر سفر، سفرى معنوى باشد (مانند حج، عمره، سوریه، مشهد و...) از مسافر آگاه و مكتبى انتظار مى رود كه رهاوردهاى معنوى از این سفر براى خانواده و دوستان بیاورد و دریافتها، معرفتها، آموخته هاى سفر را به عنوان یك ارمغان براى دیدار كنندگانش بازگو كند و آنان را در فضاى معنوى و روحانى مسافرت خویش قرار دهد متاءسفانه این گونه تحفه ها بسیار اندك و زائران ما، كیف و چمدان خویش را از هرچیز پر مى كنند، جز خاطرات معنوى و رهاوردهاى روحى و تربیتى؛ مگر كسانى انگشت شمار، كه خداوند بر شمارشان بیفزاید.

عیادت بیمار

از نمونه هاى بارز اخلاقى معاشرت، رفتن به عیادت بیماران است. چه در شهرى كه هستیم، چه با سفر به شهرى دیگر، چه بیمارانى كه از خویشاوندان و فامیل اند، چه آنان كه دوست و آشنایند، و چه حتى عیادت بیماران غریب و بى دوست و آشنا!

به قول سعدى: قدر عافیت كسى داند كه به مصیبتى گرفتار آید (110) .

تندرستى از نعمتهاى ناشناخته الهى است. آنكه بیمار مى شود، چشم به راه دیدار و سركشى و احوالپرسى دوستان و بستگان است و از تفقد آنان خرسند مى شود.

از بهترین كارها كه پاداش بسیار نیز دارد و موجب رضاى خالق و مخلوق است، عیادت بیمار است.

این عمل در اسلام، آداب خاصى دارد. نیكو است كه انسان به عنوان سركشى و احوالپرسى از مریض، به سراغ او برود، كم بنشیند (مگر آنكه خود بیمار، طالب و مشتاق باشد بیشتر بنشیند) دست و نبض بیمار را بگیرد، دست بر پیشانى اش بگذارد، به مریض دعا كند، از او دعا بخواهد، ولى به هر گونه اى باشد كه اسباب زحمت بیمار و خانواده اش را فراهم نسازد (111) .

حتى چیزى با خود بردن هنگام رفتن به عیادت بیمار (همان گونه كه رایج و مرسوم است) بسیار پسندیده است.

یكى از غلامان امام صادق عليه‌السلام مى گوید: یكى از آشنایان ما بیمار شد. جمعى از دوستان به ملاقات او مى رفتیم كه در راه، به امام صادق عليه‌السلام برخوردیم. امام پرسید: كجا؟ گفتیم: به عیادت فلانى مى رویم. فرمود: بایستید. ما نیز ایستادیم. پرسید: آیا میوه اى سیبى، گلابى، عطر و... چیزى همراه دارید؟ گفتیم: نه، هیچ یك از اینها را نداریم. فرمود: آیا نمى دانید هر چه كه نزد بیمار برده شود، با همان خوشحال مى شود و مایه راحت و استراحت او است (112) ؟

این، حتى نشانه كاهش دردهاى جسمى در سایه خرسندیهاى روحى است، چیزى كه در روانشناسى و درمان جدید، به عنوان یك دستور درمانى مورد توجه است.

اخلاق پیامبرانه

رفت و آمد به خانه بیماران و عیادتشان و تفقد از حالشان، از اخلاق انبیایى است و سبب تحكیم رابطه ها و تقویت دوستیها و الفت خانواده هاست.

پیامبر اسلام صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نیز به عیادت بیماران مى رفت. حتى یك بار از یك یهودى عیادت فرمود كه همسایه او بود (113) .

آنچه به عیادت، ارزش مى بخشد، خدایى بودن آن و اخلاص در عیادت است، حتى خارج از مرز دوستى و رفاقت و آشنایى و شغل و موقعیت طرف به عیادت رفتن مهم است. این در آنجا جلوه مى كند كه مریض، گمنام و بى كس و ناشناخته و غریب باشد كه بیش از دیگران چشم به راه دیدار كنندگان است. تعبیر فى الله كه در روایات عیادت بیماران به چشم مى خورد، به همین نكته حساس اشاره كند.

چگونه مى توان به این گوهر دست یافت و از كجا مى توان نیت خدایى را در عیادتها تشخیص داد؟

عیادت بى ریا

وقتى به عیادت بیمارى مى روید، روى چه انگیزه اى است؟ آیا از ترس گلایه هاى بعدى او و خانواده او است؟ یا اینكه چون همسایه و آشناست و فردا چشم در چشم هم خواهید انداخت؟ یا چون رئیس و مسؤ ول است؟ یا براى خدا؟

البته دلجویى از یك بیمار و خانواده اش یا رعایت حق همسایگى و حق رئیس، جاى خود دارد، ولى آیا شده كه جعبه شیرینى یا پاكت میوه اى بگیرید و به عیادت بیمارانى در بیمارستانها بروید كه كسى را ندارد و شما را هم نمى شناسد؟ در ایام جنگ، بعضیها به دیدار و عیادت رزمندگان مجروح مى رفتند كه در شهرستانهایى دور از بستگان خود تحت درمان بودند، بى آنكه سابقه آشنایى با مجروحان جنگى داشته باشند، تنها به خاطر خدا و انجام وظیفه دینى و انسانى.

این كار، بس عظیم است و الهى! و مایه آسانى حساب خداوند در قیامت مى گردد. در حدیث قدسى آمده است:

( من عاد مومنا فى فقد عادنى؛ (114) )

هركس در راه من (به خاطر خدا) مومنى را عیادت كند، مرا عیادت كرده است.

در حدیث است كه روز قیامت، پروردگار به بنى آدم خطاب مى كند: مریض شدم چرا به عیادتم نیامدى؟ مى گوید: خدایا! تو پروردگار جهانى، چگونه به عیادت تو مى آمدم؟ پاسخ مى شنود: فلان بنده ام بیمار شد و از او عیادت نكردى! مگر نمى دانستى كه اگر به عیادتش مى رفتى، مرا نزد او مى یافتى (115) ؟

به علاوه، عیادت بیمار، انسان را به یاد قیامت مى اندازد و او را متوجه نعمت تندرستى مى سازد و زمینه ساز شكر به خاطر سلامتى مى گردد. از رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روایت شده است كه: به عیادت بیمار و تشییع جنازه بروید، كه شما را به یاد آخرت مى اندازد (116) .

عیادت و سوغات بى توقع

دانستیم كه اگر به عیادت بیمار، یا هدیه و سوغات، جنبه الهى بدهیم و آن را به حساب خدا بگذاریم، هم پاداش بیشترى مى بریم، هم به ترویج این گونه سنتهاى اسلامى در اخلاق معاشرت، كمك كرده ایم. با این حساب، نباید در دادن هدیه و بردن سوغات یا رفتن به عیادت بیمار، حساب عوض و جایگزین آن را كرد. گلایه از اینكه چرا ما به عیادتش رفتیم، او به عیادت ما نیامد، كم ظرفیتى است، یا اگر كسى هنگام بیماریتان از شما عیادت نكرد، شما مقابله به مثل نكنید و كریم و بزرگوار باشید.

رسول اكرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرموده است:

( عد من لا یعودك و اهد من لا یهدى لك؛ (117) )

به عیادت كسى برو كه از تو عیادت نكرده است و براى كسى هدیه ببر كه براى تو هدیه و سوغات نیاورده است.

و... اخلاص و وسعت نظر و بزرگ منشى، از همین جاها شناخته مى شود!...