ياد مرگ
از جمله روشهاى تربيتى كه در قرآن كريم و روايات معصومين بر آن بسيار تاءكيد شده است ، يادآورى مرگ است كه دارويى مؤ ثر در ريشه كن كردن دوستى دنيا و رذايل اخلاقى و محركى قوى در برانگيختن آدمى در استفاده از فرصتهاى اين جهانى براى حيات اخروى است
((كل نفس ذائقة الموت و انما توفون اجوركم يوم القيامة فمن زحزح عن النار و ادخل الجنة فقد فاز و ما الحياة الدنيا الا متاع الغرور.))
هر كسى چشنده (طعم ) مرگ است ، و همانا روز رستاخيز پاداشهايتان به طور كامل به شما داده مى شود. پس هر كه را از آتش به دور دارند و در بهشت درآورند براستى كامياب شده است ؛ و زندگى دنيا جز مايه فريب نيست
آرزوهاى دنيايى آدمى را با خود مى برد و در برهوت پستيها به هلاكت مى رساند و آنچه بازدارنده انسان از همراهى با آرزوهاى دنيايى است ، در نظر داشتن مرگ و ذكر معاد است كه بالاترين ذكرهاست
((اينما تكونوا يدرككم الموت ولو كنتم فى بروج مشيدة .))
هر كجا باشيد، مرگ شما را درمى يابد، هرچند در برجهاى استوار باشيد.
انسان به سبب درك نادرست خود از مرگ و زندگى ، و فرو رفتن در دام دنيا و اوهام از ياد مرگ گريزان است و خود را از نيكوترين وسيله رهايى از دنيا و كسب وارستگى محروم مى سازد. خداى رحمان مرگ را به آدمى يادآور مى شود تا با ياد آن دل آدمى صيقل بخورد و ديده اش به حقايق هستى گشوده شود و رفتار و كردارش اصلاح شود و به خلوص راه يابد. خداى سبحان پيامبر گرامى اش را فرمان مى دهد كه مرگ را يادآور مردمان شود تا راه هدايت بر آنان گشوده شود.
((قل ان الموت الذى تفرون منه فانه ملاقيكم .))
بگو: آن مرگى كه از آن مى گريزيد، قطعا به سروقت شما مى آيد.
اگر انسان دنيا را فانى و خود را راهى ببيند، بى گمان به ترتيب خويش اهتمام مى كند و خود را براى سراى جاودانى آماده مى سازد. اين حقيقت در سخنان نورانى امير مؤ منانعليهالسلام
چنين وارد شده است :
((من تذكر بعد السفر استعد.))
هر كه دورى سفر را به ياد آورد، خويشتن را آماده مى كند.
((من راقب اجله اغتنم مهله .))
هر كه منتظر مرگ خويش باشد، از مهلتهايى كه در اختيار دارد بهره مى برد.
((من ترقب الموت سارع الى الخيرات .))
هر كه انتظار مرگ را كشد، در انجام دادن كارهاى نيك شتاب كند.
((من ايقن بالمجازاة لم يؤ ثر غير الحسنى ))
هر كه به كيفر و پاداش آخرت يقين داشته باشد، جز كار خير را برنگزيند.
ياد مرگ و پيامدهايش انسان را بدين منظر مى رساند كه خود را همچون مسافرى ببيند كه بايد از فرصتها بهره ببرد و ره توشه آخرت برگيرد، زيرا اگر انسان از مرگ بگريزد، مرگ از انسان نمى گريزد كه هر نفسى گامى است به سوى همدمى با مرگ اولياى خدا براى تربيت مردمان آن را به ياد مرگ خوى مى دادند، زيرا غفلت مردم از مرگ به سبب كم ياد كردن آن است و اگر هم گاهى آن را ياد كنند، نه با قلبى فارغ بلكه با دلى گرفتار شهوتها و علائق دنيوى ياد آن مى كنند، و چنين يادى سودى مى دهد. راه درست اين است كه آدمى دل را از هر چيزى جز ياد مرگ كه در پيش روى دارد تهى كند، همچون كسى كه بخواهد سفرى دراز كند كه در راه آن بيابانهاى بى آب يا درياى خطرناك باشد كه بايد از آن بگذرد، و ناگزير فكرى غير از آن ندارد. كسى كه به اين نحو به ياد مردن باشد و مكرر ياد آن كند، در دل او اثر مى گذارد و در نتيجه سرور و نشاط او به دنيا كم مى شود و نفسش از آن بازمى ايستد، و از آن دل شكسته مى شود، و آماده مرگ و سفر آخرت مى گردد.
امير مؤ منان علىعليهالسلام
در نامه اى كه خطاب به مردم مصر نوشت زمانى كه ((محمد بن ابى بكر)) را به عنوان زمامدار ايشان مى فرستاد آنان را به ذكر مرگ سفارش كرد و فرمود:
((يا عباد الله ، ان الموت ليس منه فوت ، فاحذروه قبل وقوعه ، و اعدوا له عدته فانكم طرد الموت ان اقمتم له اخذكم ، و ان فررتم منه ادرككم ، و هو الزم لكم من ظلكم الموت معقود بنواصيكم ، و الدنيا تطوى خلفكم فاكثروا ذكر الموت عندما تنازعكم اليه انفسكم من الشهوات ، و كفى بالموت واعظا. و كان رسول اللهصلىاللهعليهوآله
كثيرا ما يوصى اصحابه بذكر الموت ، فيقول : اكثروا ذكر الموت فانه هادم اللذات ، حائل بينكم و بين الشهوات .))
اى بندگان خدا! همانا از مرگ گريزى نيست پس قبل از آنكه شما را دريابد، از آن بيم داريد و ساز و برگ آن را فراهم آريد، زيرا در هر حال شما شكار مرگيد. اگر در جاى خود بمانيد، به سروقتتان آيد، و اگر از آن بگريزيد، شما را دريابد، و (بدانيد كه ) اين مرگ از سايه شما به شما همراه تر است مرگ بر پيشانى شما نگاشته شده است و دنيا پس از شما نيز درنورديده خواهد شد. پس هرگاه شهوتها به شما روى آوردند، مرگ را بسيار ياد كنيد كه ياد مرگ براى پندآموزى بسنده است رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
اصحاب خود را پيوسته به يادآورى مرگ سفارش مى كرد و مى فرمود: مرگ را بسيار ياد كنيد كه همانا مرگ بر هم زننده لذتها و جداكننده شما از شهوتهاست
پيشواى پارسايان ، علىعليهالسلام
پيوسته ياران و مردمان خود را به ياد مرگ سفارش مى نمود و از اين راه آنان را اصلاح مى كرد. در خطبه اى فرمود:
((الا فاذكروا هاذم اللذات ، و منغص الشهوات ، و قاطع الامنيات ، عند المساورة للاعمال القبيحة .))
هان ! بر هم زننده لذتها، و تيره كننده شهوتها، و برنده آرزوها را به ياد آريد، آن گاه كه به كارهاى زشت شتاب مى آريد.
پيشوايان حق براى سير دادن شاگردان خود به سوى كمال مطلق آنان را به تداوم ياد مرگ سفارش مى كردند. ((ابوعبيده )) از شاگردان امام باقرعليهالسلام
به آن حضرت عرض كرد كه وى را سخنى فرمايد تا از آن بهره مند شود. حضرت فرمود:
((يا ابا عبيدة ، اكثر ذكر الموت ، فما اكثر ذكر الموت انسان الا زهد فى الدنيا.))
اى اباعبيده ! مرگ را بسيار ياد كن كه هر انسانى كه آن را بسيار ياد كند به دنيا بى ميل و زاهد مى شود.
بسيار ياد مرگ كردن ، بزرگترين مانع تربيت حقيقى انسان يعنى دنياپرستى را برطرف مى سازد و نفس سركش را رام مى نمايد و بهترين زمينه را براى پرورش صفات الهى در دل انسان به وجود مى آورد. پيشواى پارسايان ، علىعليهالسلام
در نامه تربيتى خود به امام مجتبىعليهالسلام
او را به بسيار ياد مرگ كردن سفارش مى كند و درهاى رهايى از دنيا و بندگى حقيقى خدا را اين گونه مى گشايد.
((يا بنى ، اكثر من ذكر الموت ، و ذكر ما تهجم عليه ، و تفضى بعد الموت اليه ، حتى ياءتيك و قد اخذت منه حذرك ، و شددت له ازرك ، و لاياءتيك بغتة فيبهرك ، و اياك ان تغتر بما ترى من اخلاد اهل الدنيا اليها، و تكالبهم عليها، فقد نباك الله عنها، و نعت هى لك عن نفسها، و تكشفت لك عن مساويها، فانما اهلها كلاب عاوية ، و سباع ضارية ، يهر بعضها على بعض ، و ياءكل عزيزها ذليلها، و يقهر كبيرها صغيرها. نعم معلقة ، و اخرى مهملة ، قد اضلت عقولها، و ركبت مجهولها، سروح عاهة بواد وعث ...))
فرزندم ! بسيار ياد مرگ كن ، و به ياد آنچه به آن پنجه درمى افكنى ، و آنچه پس از مردن بدان روى مى نمايى تا هنگامى كه درآمد، مجهز و آماده باشى ، و ناگهان بر سر تو نيايد و تو را مغلوب ننمايد؛ و مبادا فريفته شوى كه مى بينى دنياداران به دنيا دل مى نهند و بر سر دنيا بر يكديگر مى جهند. چه خداوند تو را از ماهيت دنيا آگاه كرده و دنيا نيز خود بديهاى خود را باز نموده است همانا دنياپرستان سگانند عوعوكنان ، و درندگانند در پى صيد دوان به جان يكديگر افتاده اند؛ نيرومندشان ناتوان را طعمه خويش مى نمايد، و بزرگشان بر خرد دست چيرگى مى گشايد. گروهى از ايشان (چون ) حيوانات پايبند نهاده اند و گروهى ديگر (چون ) حيوانات رها شده اند. خرد خود را از دست داده اند و در كار خويش سرگردانند، و در چراگاه زيان و در بيابانى ناهموار روانند.
راه نجات آدمى از دنياطلبى ، حيوان صفتى و درنده خويى در تداوم ياد مرگ است ، و بدين وسيله است كه انسان از نيرنگهاى دنيا رهايى مى يابد، چنانكه از امير مؤ منانعليهالسلام
وارد شده است :
((من اكثر من ذكر الموت نجا من خداع الدنيا.))
هر كه مرگ را بسيار ياد كند، از نيرنگهاى دنيا نجات يابد.
اين همه تاءكيد بر ياد مرگ بدين سبب است كه ياد مرگ آدمى را از غفلت بيرون مى برد و از دام شيطان نفس رها مى سازد و به آزادگى و پاكى مى رساند. پس بايد اين روش تربيتى گرانمايه را زنده نگاه داشت و با يادآورى نتايج و ثمرات آن ، تلخكامى واهى از آن را زدود و شيرين كامى حقيقى آن را وانمود. در ((مصباح الشريعه )) از امام صادقعليهالسلام
در اين باره چنين آمده است :
((ذكر الموت يميت الشهوات فى النفس ، و يقطع منابت الغفلة ، و يقوى القلب بمواعد الله ، و يرق الطبع ، و يكسر اعلام الهوى ، و يطفى نار الحرص ، و يحقر الدنيا.))
ياد مرگ شهوات و خواسته هاى نفسانى را مى ميراند، و ريشه هاى غفلت را مى زدايد، و دل را به وعده هاى خداوند قوى و محكم مى نمايد، و وجود آدمى را لطيف و نرم مى كند، و نشانه هاى هوا و هوس را در هم مى شكند، و آتش حرص را فرو مى نشاند، و دنيا را (در نظر انسان ) خوار و بى مقدار مى گرداند.
اين روش ، همان روش تربيتى سلف صالح و شيوه تربيتى عالمان ربانى است ، چنانكه عالم ربانى آخوند ملا حسينقلى همدانى درگذشته به سال ١٣١١ هجرى قمرى استاد اساتيد تربيت و تهذيب شرعى در دو قرن اخير، بر همين مسير سير مى كرده است از حاج شيخ على زاهد(ره ) كه از شاگردان به نام آخوند است سؤ ال مى شود كه استاد شما جناب آخوند ملا حسينقلى همدانى شاگردان خود را به چيز تربيت مى كرد؟ مى فرمايد: به ذكر موت