محاسبه
((محاسبه )) در لغت به معنى حساب چيزى را نگه داشتن و با كسى حساب كردن است ؛
و در اصطلاح اهل سلوك عبارت از آن است كه آدمى در هر شبانه روز وقتى را معين كند كه در آن به حساب نفس خويش برسد و طاعات و معاصى خود را با خود حساب كند؛
و پيش از آنكه به حساب وى برسند، خود به حساب خويش برسد.
((و نضع الموازين القسط ليوم القيامة فلاتظلم نفس شيئا و ان كان مثقال حبة من خردل اتينا بها و كفى بنا حاسبين .))
و ترازوهاى داد را در روز رستاخيز مى نهيم ، پس هيچ كس در چيزى ستم نمى بيند؛ و اگر كردارشان همسنگ دانه خردلى باشد آن را مى آوريم و ما حسابگرانى بسنده ايم
هيچ چيز از حسابرسى الهى بيرون نيست و همه افراد هر عملى كه كرده اند، از نيك و بد، در آن روز خواهند ديد.
((يوم تجد كل نفس ما عملت من خير محضرا و ما عملت من سوء تود لو ان بينها و بينه امدا بعيدا و يحذركم الله نفسه و الله رؤ وف بالعباد.))
روزى كه هر كسى آنچه كار نيك به جاى آورده و آنچه بدى مرتكب شده است ، حاضر مى يابد؛ و آروز مى كند كه كاش ميان او و آن كارهاى بد فاصله اى دور بود. و خداوند شما را از (نافرمانى و كيفر) خويش بيم مى دهد، و خداوند به بندگان (خود) مهربان است
پس انسان عاقل پيش از آنكه فرصتها بگذرد، خود به حسابرسى خويش اقدام مى كند. پيامبر اكرمصلىاللهعليهوآلهوسلم
در اين باره چنين سفارش كرده است :
((حاسبوا انفسكم قبل ان تحاسبوا، و زنوها قبل ان توزنوا، و تجهزوا للعرض الاكبر.))
به حساب خود برسيد پيش از آنكه به حساب شما برسند، و (كردار) خود را بسنجيد پيش از آنكه آن را (به ترازوى روز جزا) بسنجند، و خود را براى قيامت كبرا آماده سازيد.
نجات آدمى از غفلت و تدارك گذشته و اصلاح آينده در گرو ((محاسبه نفس )) است چنانكه پيشواى پارسايان علىعليهالسلام
فرموده است :
((من حاسب نفسه ربح ، و من غفل عنها خسر.))
هر كه به حساب نفس خود برسد سود برد، و هر كه از آن غافل ماند زيان بيند.
انسان بدون ارزيابى پيوسته خود و بررسى دائم عملكرد خويش نمى تواند به تصحيح كلى و جزئى خود بپردازد و از اين رو ((محاسبه نفس )) مهمترين اقدام در سير تربيت به منظور اصلاح مسير و تقويت خويش در جهت اهداف تربيت است تا جايى كه امام كاظمعليهالسلام
فرموده است :
((ليس منا من لم يحاسب نفسه فى كل يوم ، فان عمل خيرا استزاد الله و حمد الله عليه ، و ان عمل شرا استغفر الله منه و تاب اليه .))
هر كه نفس خود را در هر روز محاسبه نكند از ما نيست ، پس اگر كارى نيك كرده است از خداوند افزون بر آن بخواهد و خداوند را سپاس گويد، و اگر كارى بد مرتكب شده است از خداوند آمرزش بخواهد و به سوى او بازگردد.
بنابراين همان طور كه انسان در ابتداى هر روز وقتى را معين مى كند تا با خود شرط و عهد كند، بايد در انتهاى هر روز وقتى را براى محاسبه آنچه شرط و عهد كرده است قرار دهد و حساب همه كارها را از خود بخواهد و در اين امر هيچ سازش و ملاحظه اى روا ندارد. رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
در اين باره چنين فرموده است :
((لا يكون العبد مؤ منا حتى يحاسب نفسه اشد من محاسبة الشريك شريكه و السيد عبده .))
هيچ بنده اى مؤ من نيست تا آنكه سخت تر از آن گونه كه شريك نسبت به شريكش و مولا نسبت به بنده اش محاسبه مى كند، خود را مورد محاسبه قرار دهد.
پس محاسبه بايد با دقت و كيفيتى درست صورت گيرد. امام عسكرىعليهالسلام
روايت كرده است كه شخصى از امير مؤ منانعليهالسلام
پرسيد: چگونه انسان خود را محاسبه كند؟ حضرت فرمود:
((اذا اصبح ثم امسى رجع الى نفسه و قال يا نفس ، ان هذا يوم مضى عليك لا يعود اليك ابدا، و الله سائلك عنه فيما افنيته ، فما الذى عملت فيه ؟ اذكرت الله ام حمدته ؟ اقضيت حق اخ مؤ من ؟ انفست عنه كربته ؟ احفظته بظهر الغيب فى اهله و ولده ؟ احفظته بعد الموت فى مخلفيه ؟ اكففت عن غيبة اخ مؤ من بفضل جاهل اءاءعنت مسلما؟ ما الذى صنعت فيه ؟ فيذكر ما كان منه فان ذكر انه جرى منه خير حمد الله عز و جل و كبره على توفيقه ، و ان ذكر معصية او تقصيرا استغفر الله عز و جل و عزم على ترك معاودته .))
چون انسان شب را به روز و روز را به شب مى آورد، شبانگاه بايد به خويش باز گردد و به خود بگويد: امروزت گذشت و ديگر باز نمى گردد و خداوند از تو پرسش خواهد كرد كه اين روز را چگونه سپرى كردى و در آن چه كارى انجام دادى ؟ آيا خدا را ياد كردى و آيا سپاس او را به جاى آوردى ؟ آيا حق برادر مؤ منت را ادا كردى ؟ آيا گرفتارى او را رفع نمودى ؟ آيا در نبود او از خانواده و فرزندانش نگهدارى كردى ؟ آيا پس از مرگش بازماندگانش را رسيدگى كردى ؟ آيا با گذاشتن آبروى خود ديگران را از بدگويى نسبت به برادر مؤ منت بازداشتى و آيا مسلمانى را يارى كردى ؟ بالاخره در اين روزى كه گذشت چه كردى ؟ پس بايد تمام آنچه را در اين روز انجام داده است به ياد آورد، پس اگر كارى نيك از او سر زده است خدا را سپاس گزارد و او را بر اين توفيق تكريم و تعظيم نمايد، و اگر در ميان آنچه انجام داده است ، گناهى يا كوتاهى اى يافت ، از خدا آمرزش بخواهد و تصميم بگيرد كه ديگر بدان سوى نرود.
بدين ترتيب ((محاسبه نفس )) تنها به امور فردى محدود نمى شود و همه وجوه زندگى آدمى و كردار و رفتار او را در بر مى گيرد و محاسبه كامل ، حساب كشيدن از خود در تمام وجوه است و در اين راه بايد استقامت ورزيد و به وسوسه شيطان اعتنا نكرد و به عقب بازنگشت و البته در اين راه بايد به تدريج گام برداشت و سست نگشت امام خمينى (ره ) در اين باره مى فرمايد:
(( (محاسبه ) عبارت است از اينكه حساب نفس را بكشى در اين شرطى كه با خداى خود كردى كه آيا به جا آوردى و با ولى نعمت خود در اين معامله جزئى خيانت نكردى ؟ اگر درست وفا كردى ، شكر خدا كن در اين توفيق و بدان كه يك قدم پيش رفتى و مورد نظر الهى شدى ؛ و خداوند ان شاء الله تو را راهنمايى مى كند در پيشرفت امور دنيا و آخرت ، و كار فردا آسانتر خواهد شد. چندى به اين عمل مواظبت كن ، اميد است ملكه گردد از براى تو به طورى كه از براى تو كار خيلى سهل و آسان شود؛ بلكه آن وقت لذت مى برى از اطاعت فرمان خدا و از ترك معاصى در همين عالم ، با اينكه اينجا عالم جزا نيست ، لذت مى برد و جزاى الهى اثر مى كند و تو را متلذ مى نمايد.
و بدان كه خداى تبارك و تعالى تكليف شاق بر تو نكرده و چيزى كه از عهده تو خارج است و در خور طاقت تو نيست بر تو تحميل نفرموده (است )، لكن شيطان و لشكر او كار را بر تو مشكل جلوه مى دهند. و اگر خداى نخواسته در وقت محاسبه ديدى سستى و فتورى شده در شرطى كه كردى ، از خداى تعالى معذرت بخواه و بنا بگذار كه فردا مردانه به عمل شرط قيام كنى و به اين حال باشى تا خداى تعالى ابواب توفيق و سعادت را بر روى تو باز كند و تو را به صراط مستقيم انسانيت برساند.))
آخرين گام در تكميل روش ((مراقبه و محاسبه )) تاءديب و تنبيه خود است كه آن را ((مؤ اخذه )) يا ((معاتبه )) ناميده اند.