عصر ظهور

عصر ظهور0%

عصر ظهور نویسنده:
گروه: امام مهدی عج الله تعالی فرجه

عصر ظهور

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: علی کورانی
گروه: مشاهدات: 40519
دانلود: 3933

توضیحات:

عصر ظهور
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 123 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 40519 / دانلود: 3933
اندازه اندازه اندازه
عصر ظهور

عصر ظهور

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

ايرانيان و آغاز زمينه سازى براى ظهور حضرت مهدىعليه‌السلام

خراسانى و ياور او شعيب بن صالح هر دو ايرانى هستند كليه منابع روايى شيعه و سنى ، پيرامون حضرت مهدىعليه‌السلام اتفاق نظر دارند كه آن بزرگوار بعد از نهضتى مقدماتى كه برايش بوجود مى آيد، ظهور مى كند... و ياران درفش هاى سياه ، ايرانى اند كه زمينه ساز حكومت آن حضرت و آماده كننده مقدمات فرمانروائى وى مى باشند. در اين روايات ، اتفاق است كه دو شخصيت وعده داده شده ، سيد خراسانى و يا هاشمى خراسانى و ياور او شعيب بن صالح هر دو ايرانى هستند... تا پايان رواياتى كه مربوط به آنان در منابع شيعه و سنى آمده است.

اما منابع حديث شيعه علاوه بر ايرانيان ، افراد ديگرى را بعنوان زمينه سازان ظهور حضرت مهدىعليه‌السلام بنام يمنى ها ذكر نموده است چنانكه روايات بيشمارى در منابع شيعه وجود دارد كه بطور عموم دلالت دارد كه قبل از ظهور آن حضرت ، حكومت و يا نيرو و يا نهضتى مبارز و انتقام گيرنده بر پا خواهد شد... مانند اين روايتى كه مى گويد: او مى آيد و براى خداوند، شمشيرى است از نيام كشيده شده البته اگر چنين روايتى وجود داشته باشد.

چه اينكه صاحب كتاب يوم الخلاص آن را با ذكر پنج منبع نقل كرده است كه من اين روايت را در اين منابع نيافتم ، همچنين موارد متعدد ديگرى كه براى آنها هم منابعى را ذكر نموده است ! خداوند به ما دقت و امانت در نقل روايات را عنايت فرمايد... و مانند روايت ابان بن تغلب از امام صادقعليه‌السلام كه گفت شنيدم ، حضرت مى فرمود:

هنگاميكه درفش حق برافراشته ميگردد شرقى ها و غربى ها را لعن و نفرين مى كنند! آيا ميدانى براى چه ؟ عرض كردم خير. براى آنچه را كه مردم با آن روبرو ميشوند از اهل بيت و فرزندان آن حضرت پيش از ظهور وى٣ اين روايت دلالت دارد كه اهل بيت آن حضرت، از بنى هاشم اند و پيروان وى، غرب و شرق را خشمگين و ناراحت كرده اند، آنها دشمنان زمانيكه با نهضت ظهور حضرت مهدىعليه‌السلام روبرو ميشوند براى آنان مصيبتى بس بزرگ است كه در اثر آن اعصابشان را از دست مى دهند و روايتى كه قبلا از روضه كافى در تفسير آيه( فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولَاهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَّنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجَاسُوا خِلَالَ الدِّيَارِ وَكَانَ وَعْدًا مَّفْعُولًا ) از امام صادقعليه‌السلام نقل شد حضرت فرمودند:

گروهى را كه خداوند پيش از ظهور قائم برمى انگيزد، هيچ دشمنى را از آل پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرا نمى خوانند مگر اينكه او را بقتل مى رسانند

و ساير رواياتى كه دلالت دارد، مهيا شدن مقدمه و زمينه براى ظهور آن حضرت ، با نيروى نظامى و تبليغاتى جهانى است و چنانكه در برخى روايات آمده است بگونه اى است كه نام او بر سر زبانهاست

بنابراين روايات مربوط به مقدمات ظهور، به سه دسته تقسيم مى شود:

الف روايات مربوط به روى كار آمدن ياران درفشهاى سياه كه شيعه و سنى بر آن اتفاق دارند.

ب روايات مربوط به حكومت يمنى كه فقط در منابع شيعه وارد شده است ، البته شبيه اين روايات ، احاديثى در برخى از منابع اهل سنت است مبنى بر ظاهر شدن يمنى پس از ظهور حضرت مهدىعليه‌السلام .

ج رواياتى كه حاكى از ظاهر شدن و روى كار آمدن زمينه سازان ظهور آن بزرگوار است ، بى آنكه آنها را مشخص نمايد... اما بزودى متوجه خواهيد شد كه اين روايات بطور عموم دلالت بر ياران و يمنى آن حضرت دارد كه زمينه ساز حكومت وى هستند.

اما روايات ، زمان روى كار آمدن حكومت يمنى ها را مشخص نموده است كه در همان سال ظهور حضرت و همزمان با خروج سفيانى از سرزمين شام و يا نزديك خروج سفيانى كه دشمن و مخالف حضرت است ، مى باشد. چنانكه خواهيد دانست.

اما حكومت زمينه سازان ايرانى ، به دو مرحله مشخص تقسيم مى شود: مرحله اول ، آغاز نهضت آنان بوسيله مردى از قم ، كسى كه حركتش سرآغاز اءمر ظهور حضرت مهدىعليه‌السلام است ، چه اينكه روايات گوياى اين است كه آغاز نهضت آن حضرت از ناحيه مشرق است.

مرحله دوم ، ظاهر شدن دو شخصيت مورد نظر، در بين آنها به نام سيد خراسانى و فرمانده نيروهاى آن حضرت و جوان گندمگونى كه نام وى در روايات ، شعيب بن صالح ضبط شده است.

چنانكه مى توان ، نقش ايرانيان زمينه ساز را با توجه به پيشامدها و حوادثى كه ذكر آنها در اخبار آمده است.

مرحله اول : از آغاز نهضت آن توسط مردى از قم تا ورودشان در جنگ.

مرحله دوم : داخل شدن در جنگى طولانى ، تا اينكه خواسته هاى خويش را بر دشمن تحميل ميكنند.

مرحله سوم : رد كردن خواسته هاى نخستين خود كه اعلام كرده بودند و بپا شدن قيام همه جانبه آنان

.

مرحله چهارم : سپردن پرچم اسلام بدست تواناى حضرت مهدىعليه‌السلام و شركت جستن آنها در نهضت مقدس آن حضرت.

در برخى از روايات ، آمده است كه ظاهر شدن خراسانى و شعيب در اثناى جنگ ايرانيان بوقوع مى پيوندد، بگونه اى كه آنها با توجه به طولانى شدن نبردشان با دشمن ، خودشان سيد خراسانى را بعنوان سرپرستى امور اجتماعى و سياسى خود برمى گزينند گر چه وى از پذيرفتن اين منصب خرسند نيست ، اما آنها او را سرپرست خود قرار مى دهند، سپس سيد خراسانى ، شعيب بن صالح را به فرماندهى نيروهاى مسلح خويش ‍ برمى گزيند.

در تعدادى از روايات ، زمان آخرين مرحله زمينه سازى آنان كه متصل به ظهور حضرت مهدىعليه‌السلام است مشخص گرديده كه شش سال خواهد بود. اين برهه ، مرحله شعيب و خراسانى است ، از محمد بن حنيفه نقل شده است كه فرمود:

درفشهاى سياهى از بنى عباس و پس از آن درفشهاى سياه ديگرى از خراسان خروج مى كنند كه حاملان آنها كلاه سياه و لباس سفيد بر تن دارند، پيشاپيش آنان مردى است كه وى را صالح بن شعيب يا شعيب بن صالح مى نامند او از قبيله بنى يمنم است آنان نيروهاى سفيانى را شكست داده و در بيت المقدس فرود مى آيند تا مقدمه حكومت حضرت مهدىعليه‌السلام را فراهم آورند، تعداد سيصد تن ديگر از شام به او مى پيوندد، فاصله خروج او تا تقديم زمام امور را به حضرت مهدىعليه‌السلام هفتاد و دو ماه ميباشد.٤ در مقابل اين احاديث ، روايات ديگرى است كه مى گويد، ظاهر شدن خراسانى و شعيب ، مقارن و همزمان ، ظاهر شدن يمنى و سفيانى است از امام صادقعليه‌السلام روايت شده است كه فرمود:

خروج خراسانى و سفيانى و يمنى در يك سال و يك ماه و يك روز واقع ميشود، درفش يمنى در بين اين پرچمها از همه هدايتگر است ، زيرا وى مردم را به حق دعوت مى كند.٥ و از امام باقرعليه‌السلام منقول است كه فرمود:

خروج سفيانى و خراسانى و يمنى در يك سال و يك ماه و يك روز است مانند نظم و ترتيب دانه هاى تسبيح كه يكى بعد از ديگرى است جنگ از هر طرف روى مى آورد. واى بر كسانى كه در مقابل آنان بايستند در ميان آن درفشها، پرچم يمنى هدايت گرتر است ، آن درفش حق است و شما را بسوى صاحبتان مهدىعليه‌السلام دعوت مى كند.٦ ظاهرا، مراد از خروج اين سه نفر به ترتيب ، مانند دانه هاى تسبيح ، با اينكه در يك روز واقع مى شود اين است كه انگيزه هاى خروج آنها با يكديگر ارتباط سياسى دارد. البته آغاز خروج آنان در يك روز است ، اما ترتيب جنبش آنان و استحكام امورشان مانند مهره هاى تسبيح ، يكى پس از ديگرى واقع مى شود.

بعلاوه روايت هفتاد و دو ماه اگر چه قابل قبول است چون به طرق زيادى از محمدبن حنيفه نقل شده است و روايات ، گوياى اين است كه وى داراى نوشته اى از پدر بزرگوارش حضرت علىعليه‌السلام بوده كه حضرت آن را از گفتار پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نوشته بود و در آن حوادث و پيش آمدهاى آينده بوده ، بلكه بنا بگفته برخى روايات ، در آن نوشته ، نام تمام فرمانروايان حاكم بر مسلمانان ، تا روز قيامت ذكر شده بوده و آنرا فرزندش ابوهاشم از وى به ارث برده و نام كسانى را كه از عباسيان حكومت خواهند كرد به اطلاع آنان رسانده است....

اما با اين همه ، آنچه كه در مسئله خراسانى و شعيب بهتر بنظر مى رسد، رواياتى است كه مى گويد خروج خراسانى و شعيب همزمان خروج سفيانى و يمنى است ، چون اين روايات ، منتسب به امامانعليه‌السلام ميباشد و سندش محكمتر است ، بلكه در اين روايات احاديث صحيح٧ السندى نيز مانند روايت ابوبصير از امام باقرعليه‌السلام وجود دارد.

در هر صورت ، اين مرحله از حكومت زمينه سازان دولت حضرت ، چنانچه ما هم ترجيح داديم ، سال قبل از ظهور وى و يا احتمال اينكه شش سال باشد و در هر حال آخرين مرحله حكومت آنهاست ، اما آنچه مشكل بنظر مى رسد، شناخت مراحل ديگر دولت آنها قبل از آخرين مرحله آن است و اينكه فاصله بين آغاز حكومت آنان بواسطه مردى از قم بين خروج سيد خراسانى و شعيب چقدر است ؟...اين در حقيقت بخشى مفقود از سلسله روايات مربوط به ايرانيان است كه من در روايات نديدم چه اندازه بوده است آرى در برخى از روايات ، اشاره هايى در اين زمينه وجود دارد كه بعد از بيان مهم ترين روايات مربوط به حكومت آنان ، خواهد آمد.

روايت : آغاز حكومت مهدىعليه‌السلام از ايران

از جمله آن روايات ، حديثى است كه صراحت دارد، آغاز نهضت حضرت مهدىعليه‌السلام از ناحيه مشرق خواهد بود از اميرمؤ منانعليه‌السلام نقل شده است كه فرمود:

آغاز ظهور او از مشرق است ، زمانيكه اين اءمر پيش آمد، سفيانى خروج مى كند٨ و از طرفى آنچه كه علما بر آن اتفاق دارند و در روايات به نحو تواتر٩ وارد شده اين است كه ظهور آن حضرت از مكه است ، بنابراين بايد مراد از گفته اميرمؤ منانعليه‌السلام كه فرمود: آغاز نهضت او از ناحيه مشرق است يعنى آغاز وشروع نهضت وى از مشرق ، يعنى ايران است و همچنين دلالت دارد كه آغاز نهضت آن حضرت ، قبل از خروج سفيانى بوده و فاصله بين آغاز امر او و خروج سفيانى ، مدتى نه كوتاه و نه طولانى است زيرا در روايت ، نهضت حضرت بر خروج سفيانى با واو عطف شده است نه فاء و ثم كه دلالت بر فاصله داشته باشد، بلكه مى توان گفت اين روايت ، اشاره به نوعى ارتباط سببى بين آغاز اءمر زمينه سازى براى دولت حضرت مهدىعليه‌السلام از سرزمين ايران و بين خروج سفيانى دارد، توجه داشتيد كه جنبش سفيانى صرفا واكنشى است جهت روياروئى با موج فزاينده نهضت اسلامى كه زمينه ساز مقدمه قيام آن حضرت مى باشد.

روايت : امت محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و حكومت مردى ازاهل بيت روايتى را كه ابوبصير از امام صادقعليه‌السلام نقل كرده نيز از جمله روايات در اين زمينه است ، حضرت فرمود:

اى ابوبصير امت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم تا زمانيكه خاندان فلان بر مسند حكم هستند هيچگاه به گشايشى نخواهند رسيد تا آنكه فرمانروائى آنان منقرض شود، با تمام شدن آن ، خداوند آن را به مردى از اهل بيت ارزانى مى دارد كه روش او بر اساس تقوى و عمل وى هدايت گر مردم است در مقام قضاوت و حكم بر مردم ، اهل رشوه نيست بخدا سوگند من او و نام او و پدرش را مى دانم آنگاه ، آن مرد تنومند و كوتاه اندام كه داراى علامت خال بر صورت و دو نشانه ديگر بر پوست بدن دارد مى آيد، او پيشوايى عادل است كه حافظ و نگاهبان آنچه كه نزد او وديعه گذاشته شده است مى باشد، دنيا را پر از عدل و داد مى نمايند آنگونه كه بدكاران آن را پر از ظلم و جور كرده اند١٠ اين روايت قابل توجهى است ولى متاءسفانه بخش پايانى آن ناقص است ، اين روايت را صاحب بحار از كتاب اقبال سيد بن طاووس نقل كرده است كه صاحب اقبال در كتابش ص ٥٩٩ بيان داشته است كه اين روايت را در سال ٣٢٦ در كتاب ملاحم بطائنى ديده است و از آن كتاب اين روايت را نقل كرده اما ناتمام ، و در پايان گفتارش گفته است سپس تمام روايت را نقل كرده است حال آنكه كامل نقل نكرده است ، بطائنى از ياران امام صادقعليه‌السلام بوده و نسخه كتاب وى ناياب است البته ممكن است در كتابهاى خطى ناشناخته در اطراف و اكناف كشورهاى اسلامى ما در كتابخانه ها وجود داشته باشد.

روايت دلالت دارد كه سيد بزرگوارى از ذريّه اهل بيتعليهم‌السلام پيش از ظهور حضرت قائمعليه‌السلام حكومت مى كند و مقدمات دولت آن حضرت را فراهم مى نمايد، مردم را متوجه تقوا و پرهيزكارى مى نمايد و طبق احكام اسلام عمل مى كند، وى اهل سازش و رشوه گيرى نيست ، اين سيّد كه ذكر آن در روايت آمده احتمال دارد مراد از او امام خمينى باشد.

اما جمله خاندان فلان كه امام فرمود: تا زمانيكه خاندان فلان بر سر كار باشند ملازمه ندارد كه مراد از آنها بنى عباس باشند آنگونه كه سيد بن طاووس فهميده است ، همينطور در ساير رواياتى كه امامانعليه‌السلام در آنها تعبير به فلان و آل فلان نموده اند، البته گاهى منظور امامانعليه‌السلام از اين تعبير، بنى عباس و گاهى خاندانهايى است كه قبل از ظهور حضرت مهدىعليه‌السلام فرمانروائى مى كنند، مثلا روايات متعددى كه بازگو كننده اختلاف بين خاندان فلان و آل فلان ، از حكام حجاز است وجود دارد كه آنان بر شخص فرمانروائى از خودشان اتفاق نظر پيدا نمى كنند و بين قبيله ها ايجاد اختلاف مى شود، آنگاه حضرت مهدىعليه‌السلام ظهور مى كند و مانند روايتى كه از اميرمؤ منان علىعليه‌السلام روايت شده است كه حضرت فرمود:

آيا خبر ندهم شما را به پايان سلطنت خاندان فلان ؟ عرض ‍ كرديم آرى اى اميرمؤ منان ، فرمود: كشته شدن بى گناهى در سرزمين حرم از قبيله قريش ، سوگند به خدايى كه دانه را شكافت و موجودات را هستى بخشيد بعد از پانزده شب ديگر، سلطنتى برايشان نخواهد بود١١ و غير از اين روايت ، روايات متعدد ديگرى كه اختلاف بين بنى فلان و يا به هلاكت رسيدن فرمانرواى ظالمى از آنان را بيان كرده است و اينكه پس از آن سفيانى خروج خواهد كرد و يا ظهور حضرت مهدىعليه‌السلام بوقوع مى پيوندد و يا اينكه بيانگر برخى از نشانه ها و پيشامدهاى نزديك ظهور آن حضرت است بنابراين بايد اين روايت را به غير بنى عباس تفسير نمود زيرا صدها سال پيش ، حكومت و فرمانروائى آنها سپرى شده است.

بلكه رواياتى كه به صراحت از بنى عباس نام برده است ، حتما بايد مورد بررسى و دقت قرار گيرد. چه اينكه اين روايات از امامانعليهم‌السلام با عبارت فرزندان فلان و خاندان فلان وارد شده است و شخص راوى آن را بلفظ بنى عباس روايت كرده به اين اعتقاد كه مراد از گفته امامعليه‌السلام از فرزندان فلان ، بنى عباس مى باشد.

گاهى در روايات ظهور، تفسير به بنى عباس صحيح است زيرا مراد از ذكر نام آنها، روش آنان است كه در نقطه مقابل امامانعليه‌السلام بوده است ، نه اينكه مراد شخص آنها و فرزندان و يا ذريّه آنان باشد... البته به ندرت نياز به چنين تفسيرى پيدا مى كنيم زيرا در اغلب روايات تعبير به فرزندان و خاندان فلان شده است.

به هر حال ، منظور از خاندان فلان در روايت مورد بحث كه فرمود: تا زمانيكه خاندان فلان بر مسند حكم باشند، تا اينكه فرمانروائى آنان منقرض ‍ شود، با تمام شدن آن خداوند آن را بر مردى از اهل بيت قرار مى دهد حكّام ظالم و ستم پيشه ، غير از بنى عباس است كه سيّد موعود، بعد از آنان ظاهر مى شود و قبل از ظهور حضرت مهدىعليه‌السلام با عدالت حكمرانى مى كند.

اما لفظ آنگاه ، آن مرد تنومند كوتاه اندام كه داراى علامات خال بر صورت و دو نشانه ديگر بر پوست بدن دارد، پيشوايى است عادل حكايت از اين دارد، بعد از آن سيّد كسى خواهد آمد كه مفهوم آن اين است كه آن شخص حضرت مهدىعليه‌السلام است و هم اوست كه داراى اين نشانه هاست ، چنانكه در اوصاف حضرت آمده است اما صفت مرد تنومند كوتاه قد بر آن حضرت تطبيق نمى كند. زيرا در مجموعه روايات ، آن حضرت بلند قامت و موزون ياد شده است ، بعيد نيست كه يك بخش و يا بيشتر از اين روايت ، در اثر نقل سيد بن طاوس و يا ديگرى از راويان ، افتاده باشد. و اين مرد تنومند و كوتاه اندام ، بعد از سيّد مورد نظر مى آيد و برخى از صفات ديگرش از روايت افتاده است ، بدين سان نمى توانيم ، اتصّال زمان اين سيّد مورد نظر را به زمان ظهور حضرت مهدىعليه‌السلام ، از اين روايت استفاده كنيم.

يار صفحه:

١سنن ترمذى ج ٥ ص ٣٨٢.

٢ذكر اصبهان ص ١١.

٣بحار ج ٥٢ ص ٦٣.

٤نسخه خطى ابن حماد ص ٨٤ و قريب به همين مضمون در ص ٧٤.

٥بحار ج ٥٢ ص ٢١٠.

٦بحار ج ٥٢ ص ٢٣٢.

٧روايت صحيح آنست كه تمام راويان آن ثقه و مورد اعتماد باشند.

٨بحار ج ٥٢ ص ٢٥٢ بنقل از اربعين حافظ ابونعيم

٩متواتر خبرى است كه راويان آن بحدى برسد كه عادتا محال است اهل كذب باشند و اين در همه طبقات راويان بايد ثابت باشد.

١٠بحار ج ٥٢ ص ٢٦٩.

١١بحار ج ٥٢، ص ٢٣٤.