عصر ظهور

عصر ظهور0%

عصر ظهور نویسنده:
گروه: امام مهدی عج الله تعالی فرجه

عصر ظهور

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: علی کورانی
گروه: مشاهدات: 40731
دانلود: 3956

توضیحات:

عصر ظهور
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 123 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 40731 / دانلود: 3956
اندازه اندازه اندازه
عصر ظهور

عصر ظهور

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

گرد آورى ياران

شايسته است به چند امر پيرامون ياران امام مهدىعليه‌السلام توجه داشته باشيم از آن جمله شمار و تعداد آنهاست كه در منابع شيعه و سنى به عدد ياران پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در جنگ بدر يعنى سيصد و سيزده تن ذكر شده است ، اين امر نشانه شباهت زياد بين بوجود آمدن اسلام نخستين كه بدست پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم جد بزرگوار او انجام گرفت و بين تجديد حيات اسلام كه توسط حضرت مهدىعليه‌السلام انجام مى پذيرد، مى باشد. بلكه در روايت آمده است كه قوانين و موارد آزمايش متعددى را كه ميان ياران پيامبران گذشته صلوات الله عليهم رايج و جارى بوده ، بر ياران مهدىعليه‌السلام نيز واقع خواهد شد در اين زمينه امام صادقعليه‌السلام فرمود:

ياران موسى به جويبارى گرفتار شده و مورد آزمايش قرار گرفتند و اين قول خداى بزرگ است كه فرمود:

( إِنَّ اللَّـهَ مُبْتَلِيكُم بِنَهَرٍ ) البته ياران قائم نيز در معرض ‍ چنين آزمايشى قرار خواهد گرفت٥ همچنين مراد از اين ياران ، اصحاب خاص امامعليه‌السلام و برگزيدگان آنان و فرمانروايان جهان نوينى است كه امام مهدىعليه‌السلام رهبرى آن را به عهده دارد ولى تنها آنها، ياوران او نيستند، بلكه در روايت آمده است كه شمار لشكريان امامعليه‌السلام كه از مكه خارج مى شوند ده هزار يا ده و اندى هزار مى باشد و لشكرى كه حضرت در آن وارد عراق مى گردد و قدس ‍ را آزاد مى سازد به صدها هزار تن مى رسد كه همه آنان ياران او بوده ، بلكه در آن زمان ميليونها نفر از مردم جهان اسلام هستند كه مخلصانه به او ارادت مى ورزند.

اما تنوع ياران حضرت : به گفته روايات ، آنان از تمام سرزمين هاى جهان اسلام و از دورترين كرانه هاى گيتى و از نقاط پراكنده گرد هم مى آيند كه در ميان آنان افراد شايسته مصرى و مؤ منان حقيقى از شام و افراد نيكوكار از عراق و مردان ايثارگرى از طالقان و قم وجود دارند.

ابن عربى در كتاب فتوحات مكيه گفته است:

آنان ياران از عجم هستند و عرب در بين آنها نيست اما جز به زبان عربى سخن نمى گويند

اما روايات بسيارى از جمله همين روايت مشهور آمده است كه:

در ميان ياران مهدى افرادى شايسته از مصر و مؤ منان واقعى از شام و افراد نيكوكار از عراق وجود دارند٦ شبيه اين روايت در نسخه خطى ابن حماد ص ٩٥ و ديگر منابع هست كه نشان مى دهد شمارى از اعراب در ميان ياران آن حضرت وجود دارد، چنانكه حاكى از وجود شمارى غير عرب عجم نيز در ميان آنها مى باشد و بخش مهم ارتش مهدىعليه‌السلام را ايرانيان تشكيل مى دهند.

پاره اى از روايات مى گويد: در ميان آنان پنجاه زن وجود دارد، چنانكه در بحار ج ٥٢ ص ٢٢٣ از امام باقرعليه‌السلام نقل شده است و طبق روايتى ، زنان ١٣ نفر هستند كه مجروحان را مداوا مى كنند. و اين امر، مقام والا و نقش بزرگ زنان را در اسلام و تمدن اسلامى نشان مى دهد كه حضرت مهدىعليه‌السلام آن را در عصر خود تحقق مى بخشد و اين معنا در توجه به زن و رفتار با او نقشى عادلانه و خالى از خشونت جاهليت است كه همواره در كشورهاى اسلامى ، بر كنار از هر گونه تحقير و ابتذالى كه زن در تمدن غرب گرفتار آن است ، به چشم مى خورد.

برخى از روايات مى گويد: بيشتر ياران آن حضرت را جوانان تشكيل مى دهند بلكه طبق بعضى از آن روايات ، ميانسالان در بين آنها بسيار اندك هستند، همچون نمك در توشه مسافر، مانند روايتى كه از اميرمؤ منانعليه‌السلام وارد شده است كه فرمود:

ياران مهدى جوان هستند و ميان سال در بين آنها نيست مگر همچون سرمه چشم و نمك توشه كه ناچيزترين توشه مسافر، نمك است٧ و از جمله آن موارد، اينكه در منابع شيعه و سنى در ستايش و شاءن والاى آنان و كرامت هايشان روايات زيادى وارد شده است و اينكه مهدىعليه‌السلام با خود نوشته اى دارد كه تعداد ياران و نام و صفات آنان در آن ثبت شده و زمين در زير پايشان پيموده مى شود و هر كار دشوارى بر آنان آسان مى گردد، آنها لشكر خشمگين خداوند متعال و داراى شجاعت و دلير مردى فوق العاده مى باشند و كسانى هستند كه خداى سبحان در قرآن وعده فرموده كه آنها را بر يهود مسلط سازد:

( فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولَاهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَّنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجَاسُوا خِلَالَ الدِّيَارِ وَكَانَ وَعْدًا مَّفْعُولًا )

و يا اينكه به گفته خداى بزرگ در قرآن امت معدوده مى باشند:

اگر عذاب را تا امتى شمرده شده از آنان تاءخير بيندازيم خواهند گفت كه آن را چه چيز بازداشت ، آگاه باشيد روزى كه آن عذاب به آنها مى رسد از آنان گردانيده نخواهد شد و آنچه را كه مسخره مى كردند بر آنان فرود آيد٨ آنها برگزيدگان امت در كنار عترت و فقيهان و داوران و فرمانروايان مى باشند، خداوند دلهايشان را به يكديگر ماءنوس مى گرداند به گونه اى كه از كسى احساس ترس و هراس ندارند و اگر كسى به جمع آن بپيوندد خوشحال نمى شوند به اين معنا كه افزايش مردم در اطراف آنان بر انس و ايمانشان نمى افزايد و آنها در هر كجا كه باشند حضرت مهدىعليه‌السلام را مى بينند در حاليكه آن حضرت در جايگاه خود به سر مى برد آنان با وى سخن مى گويند و هر يك از آن ياران نيروى سيصد مرد را داراست و همچنين ويژگيها و كرامت هاى ديگرى از آنان كه در روايات آمده است.

به گفته برخى از روايات ، اصحاب كهف برانگيخته شده و در زمره ياران حضرت مهدىعليه‌السلام قرار گرفته و خضر و الياسعليه‌السلام نيز از جمله ياران وى مى باشند و روايات ديگر نشانگر اين است كه برخى مردگان به فرمان خداى سبحان زنده مى شوند و جزء ياران حضرت مهدىعليه‌السلام خواهند بود.

از جمله امور گذشته اينكه روايات دلالت دارد كه ياران مهدىعليه‌السلام نزديك ظهور آن بزرگوار سه گروه خواهند بود: گروهى ، كه همراه آن حضرت وارد مكه مى شوند و يا پيش از گروههاى ديگر به مكه مى رسند. و گروهى ، با مركب ابر يا هوا نزد او مى روند، و گروهى ، در حاليكه شب در خانه ها و در شهر و ديار خود بسر مى برند، ناگاه خود را در مكه مى بينند. امام باقرعليه‌السلام فرمود:

صاحب الاءمر را غيتبى است در برخى از اين صخره ها و امام به ناحيه ذى طوى كه در دره هاى مكه و مدخل هاى آن است اشاره كرد، تا اينكه دو شب قبل از خروجش ، غلام خود را مى فرستد تا با برخى از ياران حضرت ملاقات مى كند او از آنان مى پرسد شما در اينجا چند نفر هستيد؟ پاسخ مى دهند چهل نفر، مى گويد: اگر شما دوست و محبوب خود را ببينيد چه خواهيد كرد؟ مى گويند: بخدا سوگند اگر در كوهها منزل و ماءوى گزيند با او خواهيم رفت آنگاه از مقابل آنان آمده و به آنها مى گويد با ده تن از بزرگان و برگزيدگان خود مشورت نمائيد. آنان در مورد اول با ايشان به مشورت مى پردازد، آنگاه آنان را برده تا به صاحب امرشان مى رسند و او شب موعود را كه پس از آن فرا مى رسد، به آنها وعده مى دهد.٩

يار صفحه:

١بحار ج ٥٢ ص ١٤٧.

٢بحار ج ٥٢ ص ١٤٧.

٣بشارة الاسلام ص ٢٦٧ به نقل از بحار.

٤نسخه خطى ابن حماد ص ٩٥.

٥بحار ج ٥٢ ص ٣٣٢.

٦بحار ج ٥٢ ص ٣٣٤.

٧بحار ج ٥٢ ص ٣٣٤.

٨هود ٨.

٩بحار ج ٥٢ ص ٣٤١.

ظاهرا مقصود از غيبت او در اين روايت ، غيبت در دوره كوتاهى است كه قبل از ظهور واقع مى شود و مراد از اين ياران غير از مؤ منان حقيقى است كه همراه آن حضرت بوده و يا با او ارتباط خواهند داشت و غير از دوازده نفرى هستند كه هر يك به اتفاق مى گويند امام را ديده اند ولى آنها را تكذيب مى كنند. بلكه از شايستگانى مى باشند كه در جستجوى ديدار حضرت اند مانند هفت تن از علماء كه از آنها ياد شد.

از امام صادقعليه‌السلام منقول است كه فرمود:

قائم روى مى آورد، با چهل و پنج مرد از ٩ منطقه ، از منطقه اى يك مرد و از منطقه اى ٢ مرد و از منطقه اى ديگر ٣ مرد و از ناحيه اى ٤ و از منطقه اى ٥ مرد و از نقطه ديگر ٦ مرد و از منطقه اى ٧ مرد و از جايى ديگر ٨ مرد و از منطقه اى هم ٩ تن ، تا اينكه عدد يارانش كامل مى گردد.١ بعيد نيست دو دسته اى كه در دو روايت گذشته آمده است يك دسته و گروه بيشتر نباشد كه قبل از ساير ياران حضرت مهدىعليه‌السلام به مكه مى رسند.

به نظر مى رسد آن دسته از ياران حضرت كه ناگهان از بسترشان ناپديد شده و به قدرت خداوند سبحان از شهر و ديار خود در يك چشم به هم زدن به مكه منتقل مى شوند، مقامشان برتر و بالاتر از افرادى است كه قبل از آنها بدانجا مى رسند. و اما آن گروه كه به هنگام روز به وسيله ابر رهسپار كوى دوست مى شوند، چنانكه روايات يادآور شده اند با نام و نام پدرشان شناخته شده مى باشند، به اين معنا كه آنها به صورت طبيعى وارد مكه مى شوند و مردم را بر نمى انگيزند. اين افراد به طور عموم برترين و با فضيلت ترين ياران حضرت هستند و بعيد نيست كه آنان همان مومنان واقعى باشند كه با حضرت زندگى مى كنند و يا در سراسر نقاط جهان كارهاى آن بزرگوار را انجام مى دهند و زمان ظهور را به طور دقيق مى دانند و در وقت مقرر حضور مى يابند.

در اين مورد امام صادقعليه‌السلام مى فرمايد:

ياران صاحب الامر براى او محفوظ هستند، حتى اگر تمام مردم از بين بروند. خداوند ياران مهدى را نزد او مى آورد و خداى سبحان درشان آنها فرمود: اگر به آن كفر بورزند ما گروهى را بر اين امر مى گماريم كه به آن كفر نمى ورزند و نيز در حقشان فرمود: به زودى خداوند گروهى را جايگزين آنان مى كند كه وى آنها را دوست مى دارد و آنها نيز دوست دار وى هستند، آنان نسبت به مؤ منان متواضع بوده و در مقابل كافران سر سخت اند.٢ امام باقرعليه‌السلام فرمود:

.... گروهى از آنان هستند كه شبانگاه از بستر ناپديد شده و بامدادان در مكه بسر مى برند و گروهى كه ديده مى شوند به هنگام روز به وسيله ابر حركت مى كنند، با نام خود و نام پدر و خصوصيات نسب شان شناخته مى شوند. پرسيدم فدايت شوم كدام دسته از نظر ايمان برتر و بالاتر است ؟ فرمود: آن گروه كه به هنگام روز با ابر حركت مى كنند٣ معناى اينكه سير و سفر آنها به وسيله ابر در روز انجام مى گيرد، اين است كه خداوند متعال آنان را به طريق معجزه آسا توسط ابر به مكه مى رساند، چنانكه احتمال دارد مانند مسافران ديگر به وسيله هواپيما و گذرنامه كه نام شخص و نام پدر، در آن ثبت مى شود رهسپار آن ديار شوند، اما اينكه روايات ، به مورد حركت معجزه آسا تعبير كرده است ، چون در آن زمان هواپيما وجود نداشته است.

و شايد ملاك برترى و امتياز اين گروه بر آن دسته كه شبانگاه از بسترشان ناپديد مى گردند، اين باشد كه آنها همان مومنان واقعى هستند كه با آن حضرت همكارى دارند و ما بدان اشاره كرديم و يا آنكه يارانى هستند كه امامعليه‌السلام قبل از ديگران در آن برهه با آنها ارتباط برقرار كرده و آنان را به انجام ماءموريت هايى موظف مى سازد. در حاليكه گروه ديگر، آن شب را در منزل خود به سر مى برند و هيچيك از آنان نمى داند كه در پيشگاه خداوند يكى از ياران امام مهدىعليه‌السلام محسوب شود! ولى به سبب ميزان تقوا و خرد و آگاهى شان ، شايستگى احراز چنين مقام والايى را پيدا مى كنند و خداى سبحان آنان را برگزيده و شبانه به مكه مكرمه منتقل مى سازد و شرفياب محضر مقدس مهدىعليه‌السلام مى شوند.

در پاره اى از روايات آمده است كه آنها در حاليكه بر بام خانه هاى خود خوابيده اند، ناگاه اهل خانه آنها را نمى يابند و خداوند آنان را در آن لحظه به مكه انتقال مى دهد، اين مطلب اشاره به اين معنا دارد كه ظهور آن حضرت در فصل تابستان و يا حد فاصل بين تابستان و پائيز واقع مى شود چنانكه اشاره خواهيم كرد، و به اين معنا نيز اشاره مى كند كه شمارى از اين گروه ، از مردم مناطق گرمسيرند كه بر بام و با حياط خانه هاى خود مى خوابند.

در روايت آمده است كه زمان گردهمائى آنان در مكه ، شب جمعه و شب نهم محرم است امام صادقعليه‌السلام در اين باره مى فرمايد:

خداوند سبحان آنان را در شب جمعه گردهم مى آورد و صبح جمعه جملگى در مسجد الحرام با آن حضرت دست بيعت و وفادارى مى دهند و هيچيك از آنان سرپيچى نمى كند.٤ اين مطلب با آنچه كه در منابع روائى شيعه و سنى آمده است هماهنگى دارد، كه خداوند متعال در يك شب ، قيام آن حضرت را سر و سامان مى دهد و پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

مهدى از خاندان ما اهل بيت است و خداوند قيام وى را در شب سامان مى بخشد.

و در روايتى ديگر آمده است كه:

خداوند قيام او را در شبى سامان مى دهد٥ چرا كه گرد آمدن ياران مهدىعليه‌السلام از جمله الطاف خداوندى در اصلاح امر و سامان دادن به قيام ولى خود مى باشد، اين روايت همچنين با روايات متعددى كه آغاز ظهور حضرت را غروب روز جمعه نهم محرم و سپس روز شنبه دهم محرم تعيين مى كنند هماهنگ مى باشند.

حركت آزمايش كشته شدن نفس زكيه

طبق روايات و وضع اجتماعى و روند آن ، هنگام ظهور حضرت مهدىعليه‌السلام نيروهاى فعال و مؤ ثرى بدين ترتيب در مكه وجود دارد:

الف حكومت حجاز، با وجود ضعفى كه دارد نيروهاى خود را جهت روياروئى با ظهور احتمالى آن حضرت بسيج مى كند، ظهورى كه مسلمانان چشم انتظار آن از مكه هستند و فعاليت هاى خود را بدين جهت در موسم حج افزايش مى دهند.

ب شبكه هاى امنيتى ابر قدرتها، كه در راستاى تاءييد و پشتيبانى از حكومت حجاز و نيروهاى سفيانى فعاليت مى كنند و يا به صورت مستقل اوضاع حجاز، بويژه مكه را مراقب اند.

ج نيروهاى امنيتى سفيانى ، كه در تعقيب فراريان مدينه از چنگال حكومت وى مى باشد و پيوسته اوضاع را جهت ورود لشكر سفيانى در موقعيت مناسب ، زير نظر داشته تا هرگونه قيام و نهضت امام مهدىعليه‌السلام را از ناحيه مكه ، سركوب نمايد.

در برابر اين تحركات مخالف : ناگزير يمنى ها در مكه و حجاز داراى نقش ‍ خواهند بود، بويژه از اين رو كه حكومت زمينه ساز آنها، چند ماه قبل از ظهور تاءسيس مى شود، همچنانكه ياران ايرانى امامعليه‌السلام نيز در مكه حاضر مى شوند، بلكه حضرت داراى يارانى از خود مردم حجاز و مكه و حتى بين نيروهاى رژيم حجاز مى باشد.

در چنين فضاى موافق و مخالف ، امام مهدى ارواحناه فداه ، برنامه نهضت خويش را از حرم شريف اعلان نموده و بر مكه استيلاء پيدا مى كند. البته طبيعى است كه روايات جزئيات اين برنامه را مشروحا بيان نمى كند. مگر آن مقدار كه در پيروزى انقلاب مقدس ، سودمند و موثر است و يا لااقل ضرر و زيانى ببار نياورد.

بارزترين حادثه اى كه روايات بيان مى كند اين است كه حضرت مهدىعليه‌السلام در ٢٤ و يا ٢٣ ذى حجه يعنى پانزده شب پيش از ظهور خويش ‍ جوانى از ياران و خويشان خود را جهت ايراد بيانيه خود به سوى اهل مكه اعزام مى دارد، اما طولى نمى كشد بعد از نماز در حالى كه پيام حضرت مهدىعليه‌السلام و يا فرازهايى از آن را براى مردم مى خوانده دشمنان به او حمله ور شده و به طرز وحشيانه اى وى را در داخل مسجد الحرام بين ركن و مقام به قتل مى رسانند و اين شهادت فجيع در آسمان و زمين اثر مى گذارد.

اين واقعه حركتى آزمايشى است كه فايده هاى بسيارى را در بر دارد از جمله چهره درنده خوئى حكام حجاز و نيروهاى كافر حامى وى را براى مسلمانان آشكار مى سازد و نيز اين حادثه تلخ ، زمينه را براى نهضت حضرت مهدىعليه‌السلام كه بيش از دو هفته بعد از آن حادثه طول نخواهد كشيد فراهم مى سازد و در اثر اين جنايت وحشيانه و شتابزده ، پشيمانى و ضعف بر تمام تشكيلات حكومتى آن سامان ، سايه مى افكند.

خبرهاى مربوط به شهادت اين جوان نيك سرشت در مكه ، در منابع شيعه و سنى به طور متعدد و در منابع شيعه بيشتر است كه نام او را غلام نوجوان و نفس زكيه ناميده است و برخى روايات نام وى را محمد بن حسن ذكر كرده است از امير مومنانعليه‌السلام روايت شده است كه فرمود:

آيا نمى خواهيد شما را خبر دهم از آخرين فرمانرواى حكومت خاندان فلان ؟ عرض كرديم : آرى اى اميرمومنان فرمود: كشته شدن نفس بيگناه در سرزمين حرم بدست گروهى از قريش ، سوگند به خدائى كه دانه را مى شكافد و جان ها را مى آفريند بعد از اين واقعه بجز پانزده شب ، حكومتى براى آنان باقى نمى ماند، پرسيديم : آيا پيش از اين حادثه يا بعد از آن اتفاقى رخ مى دهد؟ فرمود: در ماه رمضان صيحه آسمانى كه شخص بيدار را به وحشت و ترس مى افكند و خوابيده را بيدار مى سازد و دختران را از پشت پرده بيرون مى آورد.٦ از آنجائى كه معناى جمله گروهى از قريش نامفهوم است ، به نظر مى رسد كه اين جمله اشتباه شده باشد. در روايتى مرفوع٧ و طولانى كه آن را ابوبصير از امام صادقعليه‌السلام نقل كرده است آمده كه فرمود:

قائم به ياران خود مى فرمايد:اى دوستان من اهل مكه مرا نمى خواهند ولى من براى اتمام حجت ، نماينده خود را به سوى آنان مى فرستم تا آنگونه كه شايسته من است بر آنها حجت را تمام كند... از اين رو يكى از ياران خود را فرا خوانده و بدو مى گويد به مكه برو و اين پيغام را به مردم آن سامان برسان بگو:اى مردم مكه من پيام آور فلانى به سوى شما هستم ، كه چنين مى گويد: ما خاندان رحمت و كانون رسالت و خلافت الهى و از سلاله محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و از تبار انبياء مى باشيم از آن زمان كه پيامبر ما به ملكوت اعلا پيوست تا امروز در حق ما ظلم شد و بر ما ستمها رفت و حقوق مسلم ما پايمال گرديد اينك ما از شما يارى مى خواهيم و شما ما را يارى نمائيد وقتى آن جوان اين سخنان را ابلاغ مى كند، بر او هجوم مى آورند و او را بين ركن و مقام به شهادت مى رسانند، او همان نفس زكيه است ، چون اين خبر به اطلاع امام مى رسد به ياران خود مى فرمايد: نگفتم به شما كه اهل مكه ما را نمى خواهند؟ ياران ، حضرت را رها نمى كنند تا آنكه قيام مى نمايد و از كوه طوى با سيصد و سيزده نفر به تعداد رزمندگان جنگ بدر، فرود مى آيد تا آنكه وارد مسجدالحرام شده و در مقام ابراهيم چهار ركعت نماز مى گزارد و آنگاه به حجرالاسود تكيه مى دهد و پس از حمد و ستايش خدا و ذكر نام و ياد پيامبر و درود بر او، لب به سخن مى گشايد به گونه اى كه كسى از مردم چنين سخن نگفته باشد.

چنانكه گفتيم : اين روايت مرفوعه است و طوى نام يكى از كوههاى مكه و راههاى ورود به آن است و آنچه درباره نفس زكيه آمده است ، اين است كه وى فردى است داراى ايمان قوى ، و آنچه در بيان چگونگى ظهور حضرت بهتر به نظر مى رسد اين كه آن بزرگوار و يارانش يك يك وارد مسجدالحرام مى شوند، چنانكه خواهد آمد.

ابن حماد تعدادى روايت را در صفحات ٨٩، ٩١،٩٢، نسخه خطى خود، درباره نفس زكيه اى كه در مدينه و ديگرى كه در مكه به شهادت مى رسد آورده است ، از آن جمله روايتى است از عمار ياسر كه مى گويد:

چون نفس زكيه كشته شود و برادرش در مكه به قتل رسد در اثر اين ضايعه منادى از آسمان ندا بر آورد كه : فرمانرواى شما فلانى است و او مهدىعليه‌السلام است كه زمين را پر از حق و عدالت سازد. ٨ و نيز در كتاب يوم الخلاص به نقل از فتاوى سيوطى ج ٢ ص ١٣٥ از پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روايت شده است كه فرمود:

مهدى خروج نمى كند مگر آنكه نفس زكيه كشته شود و چون او به شهادت رسيد اهل آسمان و زمين بر قاتلان او غضبناك شوند، آنگاه مردم نزد مهدى در آيند و چونان عروسى كه شب عروسى به خانه شوهر مى برند گرداگرد او جمع شوند

من اين روايت را آنطور كه به ياد دارم در نسخه خطى ابن حماد مشاهده كردم اما هر چه جستجو كردم آن را نيافتم.

اى پيامبر حق آمد و باطل نابود شد

برگرفته از كتاب : عصر ظهور

روايات ، در مورد كيفيت آغاز نهضت ظهور و زمان آن ، اندكى با هم تفاوت دارند ولى آنچه بهتر به نظر مى رسد اين است كه امامعليه‌السلام نخست در ميان سيصد و سيزده تن از ياران خود ظهور مى كند آنگاه غروب نهم محرم ، يك يك داخل مسجدالحرام شده و نهضت مقدس خود را بعد از نماز عشاء با ارسال پيام براى اهل مكه آغاز مى كند. سپس ياران او در آن شب بر حرم و شهر مكه مسلط مى شوند... و در روز دوازدهم محرم پيام خود را متوجه جهانيان به زبان و لغت آنان مى نمايد

...

سپس تا وقوع معجزه در زمين فرو رفتن لشكر سفيانى ، در مكه باقى مى ماند آنگاه با سپاه خود كه مركب هزار و يا بيشتر است رهسپار مدينه مى گردد.

شايان توجه است كه روايات ، آغاز نهضت امامعليه‌السلام را از مكه : با واژه هاى ظهور، خروج ، و قيام بيان مى كند و به نظر مى رسد كه اين تعبيرات داراى يك مضمون باشند ولى برخى روايات بين ظهور و خروج فرق مى گذارد. و نهضت امامعليه‌السلام در مكه را ظهور و حركت وى را از آنجا به سوى مدينه خروج مى نامد و يادآور مى شود كه ظهور امامعليه‌السلام در مكه با حضور ياران خاص او انجام مى پذيرد در حاليكه خروج وى از مكه به سوى مدينه زمانى رخ ميدهد كه تعداد ياران حضرت به ده هزار تن برسد و لشكر سفيانى در زمين فرو رود، از عبدالعظيم حسنى رضوان الله عليه نقل شده كه فرمود:

به امام جوادعليه‌السلام گفتم اميدوارم شما همان قائم اهل بيت محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم باشيد كه زمين را از عدل و داد پر مى نمايد همانگونه كه مملو از ظلم و بيداد شده باشد، فرمود:اى ابوالقاسم ما اهل بيت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم جملگى قائم به امر خدا و هدايت كننده به دين خدا هستيم ، اما من آن قائمى كه خداوند بوسيله او زمين را از لوث وجود كفار و منكرين پاك مى سازد و سراسر گيتى را از عدل و داد سرشار مى گرداند. نيستم ، او كسى است كه ولادتش از مردم مخفى و شخص او از ديده آنها پنهان و به نام وى او را خواندن بر آنان حرام است او همنام رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و هم كنيه اوست و او كسى است كه زمين زير پايش پيموده مى شود و هر دشوارى بر او آسان مى گردد... ياران او به عدد اصحاب بدر سيصد و سيزده تن مى باشند و از دورترين نقاط جهان گرد او جمع مى شوند و اين فرموده خداوند است هر جا باشيد خداوند همه شما را گردهم مى آورد كه او بر هر چيز تواناست چون اين تعداد از مردم زمين گرد او جمع شوند او ظهور مى نمايد و چون شمار يارانش به ده هزار رسد باذن خدا خروج مى نمايد و پيوسته دشمنان خدا را به هلاكت مى رساند تا اينكه خداوند متعال خشنود شود، در اينجا عبدالعظيم فرمود: گفتم :اى سرور من چگونه امام قائم از خشنودى خداوند آگاه مى گردد؟ فرمود: چون خداوند، رحم در دل او مى افكند ٩ و نيز اعمش از ابووائل كرده است كه اميرمنانعليه‌السلام به فرزندش ‍ حسينعليه‌السلام نگاه كرد و فرمود:

اين فرزند من سرور و سالار است ، چنانكه پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم او را سيد و سالار ناميد و خداوند بزودى از سلاله وى مردى به جهان بياورد همنام پيامبرتان كه در صورت و سيرت چون او باشد وقتى خروج نمايد كه مردم به خواب غفلت فرو رفته و حق و حقيقت مرده و ظلم و بيداد آشكار شده باشد به خدا اگر قيام نكند گردنش را مى زنند، با ظهور و قيام وى اهل آسمان و ساكنان آن شادمان مى شوند و زمين را از عدالت سرشار مى كند بگونه ايكه قبل از آن از ستم و جور پر شده باشد ١٠ جمله حضرت كه اگر خروج نكند گردنش را مى زنند نشانگر اين است كه دستگاههاى امنيتى دشمنان اندكى قبل از ظهور به جريان امر پى برده و نزديك است كه نقشه او كشف شود، به گونه اى كه اگر خروج و قيام نكند تهديد به قتل مى شود.

ابراهيم جريرى از پدر خود روايت كرده است كه گفت:

نفس زكيه جوانى است كه خاندان محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نامش محمد بن حسن ، بى جرم و گناه كشته مى شود و چون او را مى كشند هيچ عذر خواهى ، براى آنان در آسمان و زمين باقى نمى ماند، در اين هنگام خداوند قائم آل محمد را در ميان گروهى بر مى انگيزد، آنان در انظار مردم از سرمه چشم باريكتر و پنهان ترند وقتى خروج مى كنند مردم براى آنها اشك مى ريزند، زيرا تصور مى كنند آنان را دستگير خواهند كرد اما خداوند، شرق و غرب جهان را براى آنها مى گشايد، آگاه باشيد كه آنان مومنان حقيقى هستند و بدانيد كه بهترين جهاد، در آخرالزمان ، خواهد بود١١ اين روايت مؤ يد آن است كه حضرت مهدىعليه‌السلام در آغاز كار با تعدادى اندك از ياران ظهور مى كند به نحويكه مردم به حال آنان دلسوزى مى كنند و تصور مى كنند كه بزودى دستگير و كشته مى شوند.

از امام باقرعليه‌السلام منقول است كه فرمود:

همانا قائم از راه كوه ذى طوى با سيصد و سيزده مرد به عدد رزمندگان جنگ بدر فرود مى آيد تا اينكه به حجرالاسود تكيه داده و پرچم پيامبر را بر مى افرازد، على بن حمزه گفت:

اين مطلب را در حضور امام كاظمعليه‌السلام عرض كردم امام فرمود: نوشته اى است ، گشوده !١٢

_____________________

يار صفحه:

١بحار ج ٥٢ ص ٣٠٩.

٢بحار ج ٥٢ ص ٣٧٠.

٣بحار ج ٥٢ ص ٣٦٨.

٤بشاره الاسلام ص ٢١٠ به نقل از دلائل الامامه طبرى

٥بحار ج ٥٢ ص ٢٨٠.

٦بحار ج ٥٢ ص ٢٣٤.

٧روايتى است كه از بين سلسله سند و يا آخر آن يك يا چند نفر راوى حذف شده باشد.

٨نسخه خطى ابن حماد ص ٩١،

٩بحار ج ٥١ ص ١٥٧.

١٠بحار ج ٥١ ص ١٢٠.

١١بحار ج ٥٢ ص ٢١٧.

١٢بحار ج ٥٢ ص ٣٠٧.