برنامه هاى روزانه يك انسان متمدّن از ديدگاه فرهنگ اسلامى
١ - معرفت و شناخت به پروردگار عالم ، مبنى براينكه جهان يك پارچه در اختيار اوست ٢ - انجام فرائض و عبادات ٣ - توجّه به حقوق تمامى انسانها، اعم از خانواده و بيگانگان ٤ - كار وكوشش با جِّد وجهد تمام بدون وابستگى بآن ٥ - رسيدگى به امورات تربيتى اهل و عيال و جلوگيرى از اعمال پست وگناه ٦ - مديريت كامل درون و برون با معيارهاى حيات معقول
٧ - حلّمشكلات ديگران به اندازه توان و قدرت
٨ - پاسدارى از ارزشهاى معنوى
٩ - پرداختن به تهذيب نفس از راه مهار كردن غرائز.
١٠ - عدم تجاوز و مزاحمت بحقوق همسايگان
١١ داشتن مهر ومحبّت و صفاى قلبى براى تمام مردم خصوصا برادر مسلمان
١٢ سود و زيان و خير و ضرر خود و برادران دينى را يكى دانستن
١٣ - پذيرفتن غيب ونقص و اعتراف به ناتوانى و عجز.
١٤ - محاسبه اعمال مثبت و منفى درآخر هر روز از زندگى
١٥ - تجارت و كسب و درآمد از راه حلال
١٦ - عدم اسراف و تبذير در تمام برنامه هاى زندگى اعم از غذا و پوشاك و استراحت
١٧ - فراهم كردن اسباب خير و سعادت و كمال خود و ديگران
١٨ - پرهيز از اعمال و گفتار دروغ بهتان غيبت فحش و پرخاش
١٩ - با توسّل واستمداد به امام عصر (عج ) به تمامى نگرانى ودلهره و اضطراب و تشويشها پايان مى دهد.
٢٠ - در تمامى اموراتش ملاك رضا وخوشنودى خداست
برنامه هاى روزانه يك فرد متمدن از ديدگاه فرهنگ شيطانى
١ - بى توجّهى كامل بخالق جهان هستى
٢ - هدف قرار دادن لذّتهاى دنيوى
٣ - تجاوز به حقوق تمام انسانها اعم از خانواده و بيگانگان
٤ - عدم توجه به جنبه هاى معنوى و مذهبى و اصول تربيتى
٥ - ايجاد مشكلات براى خود و ديگران
٦ - حامى جريانات شيطانى و هواهاى نفسانى
٧ - رعايت بهداشت ظاهرى
٨ - آلوده گى به تمام اعمال و كارهاى فساد و گناه
٩ - سود و منفعت خود را فقط مدنظر قرار مى دهد.
١٠ - نپذيرفتن عيب ونقص و احساس غرور و كبر و سلطه گرى
١١ - محاسبه در آمدهاى مادّى بدون توجه به جنبه هاى معنوى
١٢ - اسراف و تبذير در تمام برنامه هايش
١٣ عدم احساس وظيفه و مسئوليّت در جريانات زندگى
١٤ - ظلم و طغيان و خشونت و رباخوارى و هتّاكى وو...
١٥ تمامى ارزشهاى انسانى را در لذتهاى حرام و گناه قرار دادن
١٦ - بى توجهى به حقوق والدين و همسايگان
١٧ - بى اعتنائى به فساد اخلاقى خود و عيال و فرزندان
١٨ - تشويق گناهكاران و فراهم كردن اسباب انحراف
١٩ - براى خير و سعادتش فكرى انجام نمى دهد ليكن براى فساد و گناه اوقات زيادى مصرف مى كند.
٢٠ - خود را عامل اصلى پيروزى و موفقيّتها مى داند و اسباب غيبى را در اين مورد اعتنائى ندارد.
موارد كثيره اى است كه با ملاحظه اقسام موجود، مى توان آنها را نيز پيدا نمود.
در طول تاريخ اين همه گرفتاريها گريبانگير انسان گشته و در رنج و زجرهاى متنوّع دست و پا زده كه عمده آن همان درد بى درمان است كه به جهت نا آگاهى از (حيات معقول ) نوش جان مى كند به قول (ابن سينا) در كتاب اشارات جلد سوم (كسى از نداشتن كمال رنج نمى برد كه معناى كمال را درك نكرده باشد) در صورتى كه درمان همه اين مشكلات و چاره همه بيچاره گيها مربوط به اين است كه نمى خواهد اعتراف كند كه حيات حقيقش بايد از بالا اداره شود و او از ناحيه خود كه دائما با حوّاس و تعقّل محدود و مخلوط به خواسته هاى خود طبيعى اوست نمى تواند زندگى آرمانيش را تاءمين كند.
در فرهنگ اسلام وسايل و اسباب پيشرفت و تمدّن انسان زياد است ليكن مشروط براينكه آن ابزار و اسباب در شعاع نور ولايت و امامت آبديده شود تا بتواند در هنگام استفاده ، تمدّن اسلامى را در اختيار آدمى قرار دهد.
حضرت امام رضاعليهالسلام
مى فرمايد:
الاِمام الا مينُ الرَّفيق ، و الوالد الشَّفيق والا خ الشَّقيق وكالا مّ البَرَة بالوَلَدِ الصَّغير و مَفْزَعُ العِباد.
امام امينى رفيق ، و پدر مهربان ، و برادر همزاد و همانند مادر دلسوز و نيكوكار به فرزند خردسال ، و پناهگاه بندگان است
اينكه مقام و موقعيّت امام معصومعليهالسلام
معيار و الگوى كامل براى تمدّن و تكامل بشر است و خداى سبحان بدين وسيله خير و سعادت و كمال انسان را مورد توجه قرار مى دهد.
نكته مهمّ
روح و روان بشر را به سادگى نمى توان مورد توجه خويش قرار داد بلكه بايد راه مناسبش را پيداكرد و آن عبارت است از اعتماد قلبى او نسبت به مربّى يا گوينده و موعظه كننده
به هرحال رمز توفيق يك انسان در پند موعظه و تربيت ديگران اين است كه قلب او را متوجه خود سازد چون تمام پذيرشها بدان وابسته است وحضرت اميرعليهالسلام
مى فرمايد:
قُلُوب الرِّجال وَحْشِيَّة مَنْ تاءلَّفَها اَقْبَلَتْ اليه
دلهاى انسانها وحشى و مضطرب است هركسى بتواند با آن الفتى حاصل كند بدان روى مى آورند.
كلمه رجال كه به معنى مردان است از باب مصداق بارز بيان شده است چون دلهاى زنان زودتر جذب مى شوند بجهت احساسات و عواطف شديد كه در دل دارند ليكن دلهاى مردان از عواطف و احساسات كمى برخوردار است و لذا جذبش مشكل است
حضرت مى فرمايد: اگر كسى بتواند از راه مناسبش وارد شود و آن حيوان وحشى را آرام كند و در آن جايگاه دقيق و ظريفى كه با تظاهر و رياء سر و كار ندارد و تنها چيزى كه مطرح است علاقه و محبّت است ، جاى پائى براى خود باز كند به تمام خواسته هايش خواهد رسيد بشر در طول تاريخ از همگان فرار كرده و به هيچ كسى اعتماد نكرده و در يك حال اضطراب و وحشت قلبى بزندگى ادامه مى دهد تنها كسانى كه توانستند اين دل هاى پرشان و وحشى را رام كرده و در كنار خودشان قرار دهند پيشوايان معصومعليهالسلام
و راه روان آنها هستند و در اين كلام معصومعليهالسلام
كه مى فرمايد: امام امين است
مقام اول
يعنى قبل از هر امتياز، مسئله اعتماد مورد توجّه بشر مى باشد تا كسى امين نباشد قلب آدمى بوى اعتماد نخواهد كرد.
مقام دوّم :
رفاقت اوست يعنى يك فرد امين اگر در مقام رفاقت افرادى قرار گيرد تمدن و پيشرفت آنها را در تمام زمينه ها فراهم مى كند.
مقام سوم :
امام پدرى رئوف و مهربان است ، راءفت و مهربانى كه در قلب پدر براى فرزند مى باشد در هيچ كسى پيدا نمى شود و با سرمايه هاى گزاف قابل ايجاد هم نمى باشد بلكه اين بر مقتضى فطرت خدا دادى آفريده شده كه مانند يك پاسدار و محافظ در تمام ايّام عمرش از لحظات زندگى فرزندش مراقبت مى كند و عمر شيرين خود را براى آسايش و آرامشهاى وى از دست مى دهد وبه تمامى بلا و حوادث ناگوار روزگار جانش را سپر قرار مى دهد تا بفرزندش آسيبى نرسد.
مقام چهار:
برادر همزاد است ، مقام برادرى براى هركس مشخّص است كه تكيه گاه انسان در روزگار سخت و تنهائى است و در تعابير از برادر به ستون فقرات استفاده شده است حتّى در حادثه كربلا، وقتى كه حضرت اباعبدالله الحسينعليهالسلام
به بالين برادرش حضرت اباالفضل العبّاسعليهالسلام
آمد ديد برادرش در خاك و خون ، دست و پا مى زند فرمود: اَلانَ اِنْكَسَر ظَهْرى وَ قلَّتْ حيلَتى
با شهادت تو پشتم شكست راه و چاره ام كم شد.
قيام انسان بوسيله ستون فقرات صورت مى گيرد و بوسيله برادر، آدمى در برابر تمام مشكلات روزگار احساس تنهائى نمى كند.
مقام پنجم :
مادر نيكوكار به فرزند خرد سال است
فرزند خُرد سال در تمام زمينه ها نيازمند است و با تمام وجودش محتاج حمايت هاست و هيچ كسى جز مادر، ياراى آن نيست زيرا ممكن است كسان ديگر در مواردى به ياد او شوند و خواسته هايش را برطرف سازند ليكن پرستارى وى چنان سخت و دردآور است كه تنها مادر كانديد آن همه دردها و رنجها مى شود شب و روزهايش را در كنار او سپرى مى كند و در هنگام خواب و غذا و پوشاك و گردش ولذّت و آسايش و آرامش و استراحت وى را برخود ترجيح مى دهد ممكن است اين گونه خدمات از دست ديگران هم ساخته باشد و با گرفتن پول و يا امتيازاتى ، خود را در مقام پرستارى طفلى قرار دهد ليكن نمى تواند بى خوابى و خستگى و گرسنگى وو... و هر خدمت لازم را براى خودش شيرين و گوارا بداند اين فقط مادر است كه خواب و استراحت و آسايش فرزندش را از خود مى داند و كوچكترين گلايه و شكايتى ندارد و در اين راه هيچ نوع فرد و اجرتى را، جز خير و سعادت بچّه اش ، مدّنظر قرار نمى دهد.
مقام ششم :
پناهگاه بندگان است
مكانى كه آدمى را در مقابل حوادث و ناگواريهاى روزگار بيمه مى كند واز گزند و خطرات آنها وى را نجات مى دهد پناهگاه است واين تعبير تنها بيك محيط يا مكان دربسته صدق ندارد بلكه انسانهائى كه مردم را از حوادث تلخ و سوزان روزگار اعم از روحى و جسمى نجات مى دهند و آنها را ازپرتگاه سقوط به عصيان و انحراف و از دست دادن ارزشهاى انسانى نگهدارى مى كنند پناهگاه هستند يكى از عمده ترين مسائل در تقويت روح و روان بشر داشتن يك پناهگاه است وقتى كه وى را پناهگاهى باشد كه در روزهاى سخت و دشوار بدان پناه برده از جنگ خطرها نجات يابد در دل و روانش ، آرامش حاصل مى شود اين يك واقعيّت است كه انسان در هر مورد از موارد زندگيش بدان روى مى آورد.