ارتباط پيام آوران الهى با خداى متعال به سه بخش تقسيم مى شود:
١ - هيچ واسطه اى بين خدا و بشر در ميان نباشد بلكه بشر بطور مستقيم با خالق متعال تماس حاصل مى كند.
٢ - ارتباط از پشت پرده يا حجاب برقرار مى شود يعنى گفتار خدائى كه از پشت حجاب شنيده شود مانند درخت طور كه موسىعليهالسلام
سخن خدا را از ناحه او مى شنيد.
٣ - گفتار خدائى كه ملك آن را حمل نموده و به بشر برساند در اين صورت گفتار الهى توسط آن شنيده مى شود.
انبياء عظام به اندازه رتبه ومقامات خود مى توانستند گفتار خداوندى را با تمام وجود بشنوند و چنين ارتباط براى انسان زمانى ميسّر خواهد بود كه او بتواند تحمّل آن را داشته باشد.
شنيدن صداى ملائك يا صداى شيطان وتشخيص اين دو از يك ديگر براى انسانى ميسّر است كه خود را از وابستگى هاى مادّى ومحيط و مكان نجات داده باشد زيرا اين دو مخلوق الهى وهم چنين چگونگى وحى وصداى آنها براى ما قابل تشخيص نيست چون عالمى كه ما را در بطن خودش پرورش مى دهد با عالم ملائك واَجنّه ، جداست واينكه آيا آنها هم در انتقال اطلاعات بيك ديگر ويا به موجود جدا از خودشان ، روش انسان را دارند يا از راه و طريق ديگرى به تفهيم وتفهّم مى پردازند روشن نيست در هر صورت انسان را در صورت عادّى چنين ارتباطى ميسّر نخواهد بود مگر اينكه خود را در اثر تزكيه وبنده گى خدا به مرحله برساندكه بر تمام موجودات وشيوه اطلاعات وصداهاى آنها اشراف پيدا كند.
وقتى كه مقام نبوت و رسالت و يا امامت بر چنين ارتباط واطلاعى قادر هستند و مى توانند به شيوه نقل وانتقال اطلاعات تمامى مخلوقات آگاهى پيدا كنند اين همان مقام اشراف را معنى مى دهد و هر انسانى كه به مقامات الهيه اعم از نبوت و رسالت وامامت نائل مى شود ابتداء بنده گى را در خود به حدّ اعلا مى رساند و با تمام وجودش مقام بنده گى را روشن مى كند سپس صاحب مقامى مى شود كه مى تواند به تمامى مخلوقات الهى اشراف داشته باشد حتى ارشاد و هدايت آنها را هم بعهده مى گيرد.
وقتى مى خواهيم به مقام رسالت نبى اكرمصلىاللهعليهوآلهوسلم
شهادت وگواهى بدهيم و اغلب در تشهد نماز مورد اقرار واقع مى شود مى گوئيم : اَشهَدُ انّ محمدّا عَبْدُه و رسوله ابتداء مقام عبديت وبنده گى آن عزيز خدا مطرح مى شود بعد مقام رسالت
بعبارت ديگر: رسالت ونبوّت ويا امامت ميوه وثمره بنده گى است تا انسان از بنده گى نفس نجات نيابد و به تمامى وابستگى ها پايان ندهد نمى تواند به بنده گى خدا موفق شود و در هر صورت مقامات الهيّه هر كدام جايگاه مناسبى مى خواهد ممكن است هر سه مقام در يك فرد جمع شود كه خود دليل بر بالاترين سطح كمال بنده گى اوست بنابراين مقام انبياء كه در كلام امام رضاعليهالسلام
آمده است يك مقام شريف و مقدس بنده گى توحيدى است وقداست انبياء هم به همين بنده گى آنها متوجه است چون با كمال بنده گى حكومت خدا در جان انسان تبلور مى كند و هيچ چيزى جز رضاى وخوشنودى خدا در ذهن وتصورّش وجود ندارد وبه همين جهت با تمام وجود ومعاشرت ومباشرت خويش قداست پيدا مى كند ومعناى ولايت كه در پيامبران وامامان معصومعليهمالسلام
وجود دارد از همان مقام اطاعت وبنده گى آنها در برابر خداى سبحان مايه مى گيرد.
آياتى كه اطاعت پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
را اطاعت خدا معرفى مى كند و مى فرمايد:(
من يُطع الرَّسُول فَقَد اَطاعَاللّه
)
.
هر كس از پيامبرانصلىاللهعليهوآلهوسلم
اطاعت كند در حقيقت از خدا اطاعت كرده است يعنى در وجود رسول اكرمصلىاللهعليهوآلهوسلم
مقام بنده گى براى خداى متعال دريك سطحى شكل گرفته كه با تمام وجودش تسليم خداست در اين صورت اطاعت او اطاعت خدا مى شود زيرا جز رضاى خداى سبحان وتسليم در برابر فرمانش ، چيزى ديگرى در وجودش نمى باشد.
كسانى كه در مسئوليت هاى الهى به عناوينى مانند رسول ونبى يا امام متصّف مى باشند همان بنده گان مخلص خداى سبحان هستند و از راه بنده گى مخلصانه به مقام رسالت و يا امامت نائل مى شوند وقتى كه مقام امامت به منزلت مقام نبوت است يعنى همان ويژه گی هائيكه در يك پيام آور الهى مدّنظر مى باشد در شخص امام هم بطور روشن بايد محقق شود.
به عبارت ديگر: حمل مسئوليت وتعهدات مقام امامت يك قابليّت فوق العاده اى را لازم دارد و اين بجز از راه بنده گى خالصانه بدست نمى آيد بجهت اينكه مقام و منصبى كه پروردگار يكتا در اختيار يك انسان قرار مى دهد و او را با عاليترين و بالاترين معلومات ، و با نفوذ كلام در دلهاى مردم ،مسلّح مى كند يك موضوع اتفاقى وتصادفى نيست بلكه نهايت ظرافت ودقت آنها در توجه بخداى متعال ورعايت مقام بنده گى در تمام زمينه هاى زندگى ، و هدف قرار دادن رضا وخوشنودى اوست كه قابليت لازم را در بدست آوردن ولايت وامامت پرورش مى دهد.
در اينجا لازم است به شخصيت بزرگوار حضرت اميرعليهالسلام
آن بنده كامل خدا مقدارى از راه حديث وكلام الهى وارد شويم تا خصوصياتى را كه در انبياء مدّنظر قرار مى گيرد در ايشان هم به نحو كامل مورد بررسى قرار دهيم وزمينه هاى هدايت سالم را در افكار وانديشه ها به مقام امامت وشخص امام فراهم كنيم
١ - جابر بن عبدالله نقل مى كند كه رسولخداصلىاللهعليهوآلهوسلم
در جنگ طائف حضرت علىعليهالسلام
را دعوت نمود و با او نجوى كرد گروهى از مردم كه ابوبكر وعمر بن خطاب هم از آنها بودند درمقام اعتراض ، عرضه داشتند چرا با اونَجوى كردى وبه ما توجهى ننمودى ؟
نبى اكرمصلىاللهعليهوآلهوسلم
درميان مرد قرار گرفت وخطبه اى را با حمد وثناى الهى آغاز كرد سپس فرمود: اَيُّها النَّاس اَنتُمْ تَقُولُونَ انّى انتجيتُ عليّا و انّى واللّه ما انْتَجيتُه ولكنَّ اللّه اِنْتَجاهُ...
((اى مردم شما چنين مى گويد كه من با حضرت علىعليهالسلام
نَجوى كرده ام بخدا قسم كه من با على نجوى نكرده ام بلكه اين خدا بود كه با او نجوى مى كرد)) ٢ - حضرت صادقعليهالسلام
نقل مى كند كه رسولخداصلىاللهعليهوآلهوسلم
به اهالى طائف فرمود: يا اهل الطّائف لاَ.بعثنَّ اليكم رجلا كَنَفسى يَفتَح اللّه به الخير...
اى اهالى طائف ، فردى را بسوى شما مى فرستم كه مانند خودم مى باشد و پروردگار عالم دروازه خير وبركت و هدايت را بوسيله او مى گشايد [وبشما مى رساند].
وقتى كه صبح شد رسولخداصلىاللهعليهوآلهوسلم
حضرت علىعليهالسلام
را به سمت طائف اعزام كرد سپس خداى سبحان به پيامبر دستور دادكه بعداز ورود حضرت اميرعليهالسلام
به آنها خودت را به او برسان ، وقتى كه گروهى با رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
بطرف حضرت علىعليهالسلام
روانه شدند ديدند كه حضرت علىعليهالسلام
در بالاى كوهى قرار گرفته است نبى اكرمصلىاللهعليهوآلهوسلم
فرمود ثابت كرد پس ثابت شد دراين حال صدائى راشنيديم كه مانند صداى رعد بود از رسولخداصلىاللهعليهوآلهوسلم
سئوال شد اين چه صدائى است ؟ فرمود: انَّ اللّه يُناجى عليّاعليهالسلام
كه خداوند با حضرت علىعليهالسلام
سخن مى گويد.
در اين زمينه احاديث زيادى وجود دارد ليكن به چند حديث اشاره گرديد پس روشن شد كه حضرت علىعليهالسلام
بطور مستقيم با پروردگار عالم سخن مى گفت همانطور كه رسول اكرمصلىاللهعليهوآلهوسلم
با خداى متعال حرف مى زد حضرت اميرعليهالسلام
هم در موارد لازم همين شرائط را واجد بود كه خدا با او سخن بگويد:
وقتى كه مقام امامت در جايگاه نبوت قرار مى گيرد وبعنوان خلافت الهى معنا مى شود بيانگر اين حقيقت است كه امام كسى است كه اسرار موجود و كمالات روحى را مانند انبياء دارا مى باشد وتا اين درجات در انسانى محقق نشود نمى تواند جانشين رسولخداصلىاللهعليهوآلهوسلم
بوده باشد.
و مقام اميرالمؤ منين علىعليهالسلام
وساير امامان معصومعليهمالسلام
همانگونه كه در آيات و روايات آمده است حافظ ونگهدارنده آئين وشريعت الهى است و در اين زمينه حضرت اميرمؤ منان مى فرمايد:
اَرَى نُورَ الوَحْى والرِّسالَة ، واَشُمُّ رِيحَ النُبُّوَّةِ.
من نور وحى ورسالت را مى بينم و بوى نبوّت را استشمام مى كنم
اين مقام بالاترين مرتبه اولياء خداست وكلمه نور استعاره است از آن حقائقى كه با چشم بصيرتش از اسرار وحى و رسالت و علوم تنزيل وظرافت تاءويل ، مشاهده كرده كه بر لوح نفس قُدسيه اش اشراف يافته وتعابير نور و استشمام در بيان آن حضرت نشان دهنده آنست كه ايشان تمامى آن اسرار را مانند شخصى نبى اكرمصلىاللهعليهوآلهوسلم
درك مى كرد و اين گونه احساس ها به حواّس پنجگانه مربوط نمى شود بلكه فراتر از آنها حسىّ وجود دارد كه مختص اولياءخداست
از حضرت رضاعليهالسلام
نقل شده كه مى فرمايد: .(لَنا اءَعين لا تشبه اءعين النّاس ، و فيها نورً ليس للشّيطانِ لها نصيبْ).
ترجمه : .(ما خاندان نبوت را چشمى وجود دارد كه به ديدگان مردم شباهت ندارد و در آن نورى است كه براى شيطان توان ورود در آن نباشد).
نور ولايت وامامت همان بصيرتى است كه بر تمام ما وراءِ طبيعت تسلط كامل دارد واسرار الهيّه را كه از انسانها عادى در پس پرده قرار گرفته مشاهده مى كنند يعنى زمان ومكان و و... مانع مشاهدات آنها نمى شود البته موضوع بحث دنبال علم غيب امامان معصومعليهمالسلام
نيست و در فصل ديگرى علم غيب مورد بحث قرار خواهد گرفت ليكن حالا بحث در اين است كه انبياء هر چيزى را بعنوان وحى اخذ مى كردند يا موجودى را بنام حضرت جبرئيلعليهالسلام
مشاهده مى نمودند و يا بدون واسطه با تمام وجودشان سخن خداى متعال را مى شنيدند تمام اين خصوصيّات در امامان معصومعليهمالسلام
وجود دارد.
حضرت علىعليهالسلام
مى فرمايد: و لَقَد سَمِعْتُ رَنَّةَ الشَّيطانِ حِينَ نَزَل الوَحىُ عليهصلىاللهعليهوآلهوسلم
واله فقلت يا رسُولَ اليه ما هذه الرَّنَّةُ؟ فقال : .(هذه الشَّيطان قدايسَ من عبادته ،انك تَسْمَعُ ما اَسْمَعُ، وترى ما اَرى ، اِلا انَّكَ لَسْتَ بنبي .
.(من صداى شيطان را درهنگام نزول وحى برپيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
شنيديم بر رسولخداصلىاللهعليهوآلهوسلم
گفتم اين چه صدائى است ؟ فرمود: اين شيطان است كه ازگمراه ساختن انسانها ماءيوس گرديد [به بركت مقام نبى اكرمصلىاللهعليهوآلهوسلم
زمينه هاى هدايت بيشتر فراهم شد و شيطان از منحرف كردن مردم در تنگنا قرار گرفت ] يا على ، هر چيزى را كه من مى شنوم تو هم مى شنوى ، وهر چيزى را كه من مى بينم توهم آن را مى بينى تنها تفاوت درميان من وتو اين است كه توپيام آور نيستى )).