ترجمه المراقبات

ترجمه المراقبات0%

ترجمه المراقبات نویسنده:
گروه: ادعیه و زیارات

ترجمه المراقبات

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: ایه الله میرزا جواد ملکی تبریزی
گروه: مشاهدات: 27132
دانلود: 8642

توضیحات:

ترجمه المراقبات
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 124 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 27132 / دانلود: 8642
اندازه اندازه اندازه
ترجمه المراقبات

ترجمه المراقبات

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نداى ملك داعى و جواب آن

يكى از مراقبتهاى مهم در اين ماه به ياد داشتن حديث ( مَلَك داعى ) مى باشد كه از پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روايت شده است پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: ( خداى متعال در آسمان هفتم فرشته اى را قرار داده است كه ( داعى ) گفته مى شود. هنگامى كه ماه رجب آمد، اين فرشته در هر شب اين ماه تا صبح مى گويد: خوشا بحال تسبيح كنندگان خدا، خوشا بحال فرمانبرداران خدا. خداى متعال مى فرمايد: همنشين كسى هستم كه با من همنشينى كند، فرمانبردار كسى هستم كه فرمانبردارم باشد و بخشنده خواهان بخشايش هستم ماه ماه من بنده بنده من و رحمت رحمت من است هر كسى در اين ماه من را بخواند او را اجابت مى كنم و هركس از من بخواهد به او مى دهم و هركس از من هدايت بخواهد او را هدايت مى كنم اين ماه را رشته اى بين خود و بندگانم قرار دادم كه هركس آن را بگيرد به من مى رسد. )

افسوس از كوتاهى ما در طاعت خدا! كجايند شكرگزاران ! كجايند تلاشگران ! آيا عاقلان توان فهم حق اين نداى آسمانى را دارند! چرا جوابى نمى شنوم ! كجايند عارفانى كه مى دانند كسى توان شكر اين نعمت را ندارد! كجايند كسانى كه اقرار به كوتاهى و عجز دارند كه در جواب اين منادى آسمانى بگويند: اجابت كرده و ياريت مى كنيم درود و سلام بر تو اى منادى خداى زيبا و جليل ، شاه شاهان ، مهربانترين مهربانان ، خداى بردبار و كريم ، رفيق دلسوز، صاحب عفو بزرگ ، تبديل كننده بديهاى انسان به خوبيها، اينان بندگانى گناهكار و طغيانگر، پست و اسير شهوتها و غفلتها مى باشند! اى فرستاده بزرگ خدا مردگان بظاهر زنده را صدا مى كنى كسانى كه قلبهايشان مرده و عقلهايشان جدا و روحهايشان فاسده شده ! چرا مردگان را صدا مى زنى ! كسانى كه صداى تو سودى به آنان نمى رساند مگر اينكه با نداى تو قلبها زنده شده ، عقلها بازگشته و روحها بيدار شود و درباره ارزش و بهاى گران اين نداى آسمانى و بزرگى پروردگار و پستى نفس و سختى آزمايش و بدى حال خود بينديشند. آنان شايسته راندن و دور نمودن و لعنت و عذاب هستند؛ ولى وسعت رحمت پروردگار باعث اين دعوت بزرگ شده است ، آن هم با اين زبان و بيان لطيفى كه بالاتر از تصور انسان و خواسته و آرزوى او است اكنون با واسطه قرار دادن اين نداى آسمانى و لطف بزرگ از خدا مى خواهيم ما را موفق به اجابت اين دعوت و كرامت بزرگ بدارد.

اى وعده دهنده سعادت ! با خوش آمدگوئى و كمال ميل و جانفشانى نداى تو را اجابت مى كنيم زيرا ما را به تسبيح كردن مالك كريم خود توجه دادى و ما را ترغيب به اطاعت از مولاى مهربان خود كردى و ما را به كرامت پروردگار رساندى اى منادى ! زبان حال افراد پست پاسخت مى دهند كه ما را بهره مند ساخته و بزرگ داشتى و دعوت به بزرگترين سعادتها نمودى پستى و فساد و كوچكى ما كجا و تسبيح و تمجيد خدايمان كجا! خاك كجا و خداى خدايان كجا! آلوده به پليديها كجا و مجلس پاكان كجا! و اسير در زنجير كجا و منزل آزادگان كجا؟ ولى لطف پروردگار باعث شده تا به ما اجازه تسبيح خود را بدهد. و حكمت او ما را مشرف به اين تكليف كرده است چه رسوايى بزرگى اگر بعد از اين بخشش بزرگ در تسبيح او كوتاهى و در فرمانبردارى او سستى كنيم ! چه آقاى كريمى و چه بنده هاى پستى ، چه خداى بردبار و چه بندگان كم عقلى !

با گوش دل شنيديم آنچه را از پروردگار به ما رساندى كه ( من همنشين كسى هستم كه با من همنشينى كند ) در حالى كه بزرگى اين ابلاغ هر زبانى را در عالم امكان و در تكليف جواب آن ، لال كرده و عاقلان از زيبايى اين كرامت متحير شدند. اگر هر كدام از مشرف شدگان به اين خطاب داراى بدن تمام جهانيان و روحهاى تمام صاحبان روح بودند و تمام آن را در جواب و براى بزرگداشت اين خطاب فدا مى كردند، چيزى از حقوق آنرا ادا نكرده و شكر حتى جزيى از آن را نمى توانستند بجا آورند. پس چرا انسان بيكاره پست از اجابت اين دعوت غفلت مى كند و در استفاده از اين منزلت و مقام بزرگ كوتاهى مى كند و به اين هم بسنده ننموده و بجاى تمجيد و تسبيح خدا، كسى را تمجيد مى كند كه تمجيدش مستوجب آتش بوده ، و به جاى همراهى با فرشته هاى نزديك خدا و پيامبران ، در مجلسى كه پروردگار جهانيان حضور دارد، به قرين شدن با جن ها و شيطان ها در ميان طبقات جهنم راضى مى شود.

عجيب تر از اين ديده اى ! ديده اى كه خالق مخلوق را براى همنشين خود بخواند ولى مخلوق اجابت نكند و در حالى كه آقا مناجات بنده و انس او را دوست دارد، بنده از قبول عنايت او خوددارى كند! پس با تاءسف و اعتراف به غفلتهاى خود و با ناچارى جواب مى گوييم : بله ، اى پروردگار و آقا و اى مالك و مولا! اگر توفيق تو نصيب ما شده و در اين دعوت عنايت تو شامل حال ما شود و با اين دعوت ما را به كرامت برسانى - چنانچه از كرم تو جز اين انتظار نمى رود و از كمال و بخشش تو جز اين انتظارى نيست - چه سعادت بزرگى كه در اين صورت به بالاتر از آرزوى خود مى رسيم ولى واى بر ما اگر جز اين باشد! در اين حالت چه كنيم با اين تيره روزى و مجازات دورى از رحمت حق ! پس مى گوييم : و هيچ خدايى جز تو نيست تو را تسبيح و تمجيد مى كنيم ماييم ستمگران خدايا به خود ستم كرديم و اگر ما را نبخشى و به ما رحم نكنى از زيانكاران خواهيم بود. بلكه بناچارى بيشتر جسارت كرده ، ذلت و پستى خود را آشكار نموده ، با قسمهاى بزرگى نيز آنرا تاءكيد كرده و عرض ‍ مى كنيم : قسم به عزت و جلالت اى پروردگار ما! حتما از دستورات تو سرپيچى ، خود را هلاك كرده و بر تو مى شوريم و فاسد مى شويم ، اگر با توفيق خود ما را نگهدارى نكنى و با عنايت خود بر ما خوبى نكنى زيرا توان و نيرويى نيست مگر با يارى تو.

پس از اين با توفيق تو بيشتر گفته و با يارى تو در خواستن خود پافشارى مى كنيم و به جناب قدس تو كه نه ، بلكه به حضرت رحمت و لطفت بخاطر جلب عطوفت آقاى خود و نازل شدن رحمت پروردگار خود عرضه مى داريم : اى كريمترين كريمان ! و اى بخشنده ترين بخشندگان ! اى كسى كه خود را لطف ناميده است ! اى منادى ما را در اين ماه بزرگ به كرم تو دعوت و به لطف و رحمتت اشاره و بزرگوارى و بزرگداشت تو را براى ما گفت (ماه ماه من است و بنده بنده من و رحمت رحمت من ) بنابراين با اين دعوت ما ميهمانان دعوت شده تو و درماندگان درگاهت گرديديم و تو كسى هستى كه دوست ندارى ميهماندار از ميهمان خود پذيرايى نكند؛ گر چه ميهمان بر اثر عدم پذيرايى از بين نرود و ميهماندار از كسانى باشد كه پذيرايى دارايى او را كم كند. و اگر از ما پذيرايى نكنى ، در پناه تو گرسنه مانده و از بين مى رويم در حالى كه پذيرايى و احسان دارائيت را بيشتر مى كند. اى كسى كه نيكوكارى چيزى از او كم نكرده و محروم نمودن چيزى به او اضافه نمى كند! ما را بخاطر بديمان مجازات مكن كسى هستى كه بهاى بيشترى به من دادى و به كسانى كه مهمان نبوده ولى مضطر باشند، وعده اجابت دادى و در كتابت وعده برطرف كردن گرفتارى آنان را دادى و اكنون اى پروردگار! ما محتاج بخشايش تو و نجات از مجازات دردناكت مى باشيم و هيچ نياز و اضطرارى بالاتر از اين اضطرار نيست پس كجاست اجابت و برطرف كردن گرفتارى ! اى بخشاينده ! دست ما را بگير و از ورطه هلاك شدگان و سقوط زيانكاران نجات ده و چنانچه ماه ، ماه تو، بنده ، بنده تو و رحمت رحمت تو است ، دست زدن و گرفتن طناب نجات تو نيز تنها با توفيقى از جانب تو ميسر است زيرا تمام خيرها از تو بوده و در غير تو يافت نمى شود. از كجا به خير برسيم در حالى كه خيرى يافت نمى شود مگر از ناحيه تو و چگونه نجات پيدا كنيم در حالى كه كسى نمى تواند نجات يابد مگر با كمك تو.

اى كريم ! اگر عدل تو ما را اجابت نموده ولى ترازوى حكمتت ما را رد كند و بگويد: فضل و بخشش بر شما خلاف حكمت و موفق نمودن شما خلاف عدالت در قضاوت است زيرا سزاوار فضل و بخشش نبوده و خوبى به شما كار درستى نيست به خاطر اينكه گناهان روى شما را سياه و غفلت از ياد من قلوب شما را تيره و دوستى دنيا نفس و عقل شما را مريض كرده و رحمت من گرچه شامل هر چيزى هست ولى مگر سخنم را در كتابم نشنيديد كه : رحمتم را براى متقين قرار مى دهم(٩) و من گرچه ارحم الراحمين و بخشنده مهربانى هستم ولى مجازاتم نيز سخت و شديد است و اگر حكمتم در ميان آفريدگانم نبود كه اهل عدل و فضل را از ديگران جدا نمايم در كجا زيبايى و بزرگى من به روشنى آشكار مى شد، ما نيز در جواب قضاوت حكمتت با آموزش و يارى تو مى گوييم : شكى نيست كه سزاوار فضل و بخشايش تو نيستم اما اى كريم اگر سزاوار فضل بودن شرط بهره مندى از فضل تو بود هيچگاه فضل تو در جهان آشكار نمى شد. زيرا غير تو بجز از جانب تو نه خيرى دارد و نه سزاوار چيزى است سزاوارى فضل تو نيز فضلى است از جانب تو و امكان ندارد فضل از سزاوار فضل بودن بوجود آيد. و در مورد سياهى چهره و تيرگى قلبهايمان نيز به همين صورت جواب مى دهيم زيرا تمامى نورها در تو و از جانب تو است بنابراين اگر ما را نورانى نكنى چگونه نورانى شويم و اگر ذره اى از نور و روشنى خود را به ما عنايت فرمايى و ما را با دادن ذره اى از زندگى خود، بزرگ بدارى ما را زندگى و شفا داده و كامل و نورانى خواهى نمود. و آيه قرآن (رحمت خود را براى متقين قرار مى دهم )(١٠) نيز با اميدوارى و آرزوها و دعاى ما منافاتى ندارد. زيرا ما نيز توقع داريم از فضل خود به ما تقوى عنايت فرمايى چنانچه به متقين عطا فرمودى و سپس رحمتت را نصيب ما سازى وانگهى اين فرمايش تو فقط تصريح مى كند كه رحمت خود را براى افراد باتقوا قرار داده اى و نفرموده اى كه غير آنها را از رحمت خود بهره مند نمى سازى و در جواب اينكه اگر اهل فضل و عدل را از ديگران جدا نكنم ، زيبايى و بزرگيم در كجا بروشنى جلوه مى كنند، مى گوييم براى آشكار شدن بزرگى ، عدل و مجازات تو كافى است ستيزه گران و كسانى را كه از روى تكبر تو را عبادت نمى كنند، مجازات نمايى و با عدلت با آنان رفتار نمايى تا بزرگى و عدل تو بخوبى آشكار شود، و غير از من افرادى دارى كه آنان را مجازات نمايى ولى من كسى را بجز تو ندارم كه به من رحم كند. اقرار كنندگان به آنچه مى خواهى و گدايان و دعا كنندگان و اميدواران و اهل ترس و حياى از تو كجا و آشكار شدن بزرگيت كجا؟ بخصوص كه ، اگر چه گناهكاريم ولى به اوليا و دوستان فرمانبردارت متوسل مى شويم و رويمان گرچه سياه است ولى با روى پاك دوستان پاكت كه نزد تو درخشان است به تو توجه مى كنيم و دلهاى ما گر چه تاريك است ولى از نور بندگان عارف به تو، روشنى مى گيريم و اگر دوستى دنيا دلهاى ما را مريض و عقلهاى ما را نابود كرده ، ولى محبت اولياى تو آن را زنده كرده و اگر فضل تو در بندگان چنگ زننده به دستگيره فضل و دامن كرمت آشكار مى شود، چه اشكالى دارد كه فضل آنان نيز در اهل ولايت آنان كه به دستگيره محبت آنان چنگ زده اند، ظاهر شود.

و اگر عدل تو در مورد ثبوت ولايت آنان ، با ما بحث كند، گر چه معلوم نيست ولايت آنان در ما باشد، ولى شكى نيست كه دشمنان تو و دشمنان آنها فقط به خاطر ولايت آنان با ما دشمنى مى كنند. و مدت زيادى به خاطر اولياى تو ما را آزار دادند. و همين مقدار كافى است كه به دامن عفو و دستگيره فضل و كرمت و رشته اوليايت چنگ زنيم

بنابراين بخاطر فضل و كرمت و بخاطر مقام اوليايت ، محمد و آل او، صلواتى بى پايان بر آنان فرست ؛ صلواتى كه با آن گناهان ما را آمرزيده عيبهاى ما را اصلاح و عقل و نور ما را با آن كامل كنى و خود و آنان را به ما بشناسانى و ما را به خودت و آنان نزديك نمايى و مقام ما را در همنشينى با آنان نزد خود بالا ببرى ؛ و با اين صلوات از ما خشنود شده آنچنانكه هيچگاه از ما خشمگين نشوى تا در حالى كه از تو راضى بوده و تو نيز از ما راضى باشى بر تو وارد شويم ؛ و ما را به آل محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ملحق نمايى همراه با شيعيان نزديك و اولياى گذشته آنان در جايگاه راستى نزد پادشاه توانا - كه در آنجا از نعمتها بهره مندند - و بر محمد و آل پاك او صلوات فرست كه هر چه خدا خواهد، همان است و قدرتى جز او نيست

از ديگر مراقبتها در اين ماه اين است كه سالك معنى ماه حرام را بداند تا مواظب تمام كارها و حالتها و حتى امورى كه وارد قلبش مى شود باشد. و بداند كه سه ماه رجب ، شعبان و رمضان ماه عبادت است بنابراين سزاوار است طالبان علم در آن ماهها عبادت را مقدم بر تحصيل علم نمايند؛ گر چه تحصيل علم نيز از برترين عبادتهاست

شب اول ماه

شب اول اين ماه يكى از چهار شبى است كه شب زنده دارى در آن تاءكيد شده است يكى از مراقبتها اين است كه در هنگام ديدن ماه در شب اول دعايى كه روايت شده است را بخواند. و سزاوار است موقعى كه در اين دعا، به دعاى آمادگى براى آمادگى در شعبان و رمضان مى رسد آن را با توجه بخواند و در اوقات دعايش نيز آن را زياد بخواند تا با اين دعا آمادگى كاملى براى ورود به اين دو ماه پيدا كند. و مستحب است بعد از نماز عشا دعاهاى روايت شده در اقبال را بخواند.

در كتاب اقبال نمازهايى براى اين شب نقل شده كه من آسانترين آنها را براى افراد ضعيفى مانند خود مى گويم در آن كتاب از پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روايت شده است كه فرمودند، كسى كه بعد از بجا آوردن نماز مغرب شب اول رجب ، بيست ركعت نماز بجا آورده كه در هر ركعتى سوره ( فاتحه ) و ( اخلاص ) را يك مرتبه خوانده و براى هر دو ركعتى يك سلام بدهيد - در اينجا رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: آيا ثواب اين نماز را مى دانيد؟ اصحاب عرض ‍ كردند: خدا و رسولش داناترند. پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند: روح الامين اين نماز را به من ياد دادند. و آستينهاى خود را بالا زدند - خود و خانواده و مال و فرزندانش محفوظ مانده و از عذاب قبر پناه داده مى شود و از صراط، بدون حساب ، مانند برق مى گذرد.

نماز آسانترى نيز در اين كتاب از پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روايت شده است : پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: كسى كه دو ركعت نماز در شب اول ماه رجب بعد از نماز عشاء بخواند و در ركعت اول آن سوره ( فاتحه ) و ( الم نشرح ) را يك بار و ( قل هو الله احد ) را سه بار و در ركعت دوم سوره ( فاتحه ) و ( الم نشرح ) و ( قل هو الله احد ) و ( معوذتين ) را هر كدام يك بار بخواند سپس تشهد خوانده و سلام دهد و بعد از آن سى بار ( لا اله الا الله ) گفته و سپس سى بار بر پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم صلوات بفرستد، گناهان گذشته او آمرزيده شده و او را مانند روزى كه از مادر متولد شده از گناهان بيرون مى برد.

نمازى در تمام شبهاى اين ماه وارد شده كه در كتاب اقبال و از كتاب ( التحفه ) حلوانى روايت شده است : رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند: ( هر كس در رجب شصت ركعت نماز بجا آورد؛ در هر شبى از اين ماه دو ركعت كه در هر ركعت آن سوره فاتحه را يك بار و قل يا ايها الكافرون را سه بار و قل هو الله احد را يك بار بخواند و هنگامى كه سلام نماز را داد، دستهاى خود را بلند كرده و بگويد: لا اله الا الله وحده لا شريك له له الملك و له الحمد يحيى و يميت و هو حى لا يموت بيده الخير و هو على كل شى ء قدير و اليه المصير و لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم اللهم صل على محمد و آل محمد و آل محمد النبى الاءمى و دستهاى خود را بصورت بكشد، خداوند متعال دعاى او را مستجاب و ثواب شصت حج و شصت عمره به او مى دهد. )

باقيمانده شب را تا فرا رسيدن وقت نماز شب مشغول به ذكر يا فكر يا مناجات به تناسب حال خود مى شود آنگاه نماز شب را بجا آورده و بعد از هشت ركعت نماز شب سجده نموده و در سجده خود آنچه از امام ابى الحسن اولعليه‌السلام در اقبال روايت شده است را بخواند. و بعد از نماز وتر دو دعايى را كه در كتاب اقبال روايت شده است بخواند و بندهاى دعاى دوم را با توجه و حضور قلب بخواند تا بهره او از دعا تلفظ تنها به الفاظ نبوده و عبادت او مثل عبادت چهارپايان نباشد. و سعى كند كه در دعاى خود راستگو بوده و به خداى متعال در مجلس حضور او و در دعايش دروغ نگويد: زيرا اين كار براى كسى كه دعا مى كند خطر بزرگى است و اگر حال او مطالبى را كه به خدايش مى گويد، تصديق نمى كند، بايد در گفتار خود بعضى از معانى مجازى را قصد كند. و اگر اين كار را نيز نمى تواند انجام دهد، الفاظ را بگونه اى تغيير دهد كه دروغ صريح و ادعاى باطلى در آن نباشد. زيرا كسى كه معنى محبت خدا را نمى داند، چگونه مى تواند در اين دعا ادعاى انس با او را داشته باشد. و كسى كه معنى نزديك گرداندن را نمى داند، چگونه مى گويد: ( مرا از ورطه گناهان خارج و به بلنداى نزديكى برسان ) و همينطور باقى عبارات و مهم اين است كه مواظب قلبش باشد كه زنده با ذكر خدا و با حضور در مقابل او به مراسم بندگى كه موجب رضايت اوست مشغول باشد. زيرا مقصود از زنده داشتن شبها زنده نمودن قلب در آن است و زنده بودن قلب نيز فقط با ذكر و فكر است و قلب غافل مانند مرده است و كسى كه مشغول به مكروهاتى كه مورد رضايت خدا نيست ، باشد، پايينتر از مرده است و كسى كه مشغول به محرمات الهى در اين شبها باشد، بدتر از كسى است كه در غير اين شبها مرتكب حرام مى شود. و شايد همين كار باعث شود كه انسان عاقبت به خير نشود.

انسان بايد تلاش كند كه - در حالى كه خيال مى كند شب زنده دارى كرده و رستگار شده - از دسته سومى كه گفتيم نباشد. زيرا در اين صورت از كسانى خواهد بود كه خداوند متعال درباره آنها فرموده : ( از لحاظ عمل زيانكارترين (بدكارترين ) افراد هستند ولى خيال مى كنند كارهايشان خوب است )(١١) و فكر مى كنم از گناهان پنهانى خالى نباشى ، مثل تاءخير توبه از بعضى گناهان زيرا مشهور اين است كه سرعت در توبه واجب فورى است و ترك واجب نيز حرام است مانند تزكيه نفس از بعضى از اخلاق كه واجب عينى است و ترك آن و مشغول شدن به عبادات مستحبى حرام است و همينطور گناهان ديگرى كه مانند اين دو گناه مخفى و پنهان هستند. و خلاصه اين كه سالك بايد قبل از فرا رسيدن اين شبها و اوقات شريف مواظب خود بوده و بيش از ساير وقتها حال خود را بررسى كند و بكوشد كه گناهى در او نباشد تا در تجارت با پروردگار ضرر و زيانى نديده ، نور عبادت كنندگان را از دست نداده و مانند بنده اى نباشد كه سلطان او را به مجلسش براى هديه دادن و بزرگداشت او، بلكه براى ماءنوس نمودن و مناجات و حالهاى عالى بهمراه اولياى بزرگوار خداوند، دعوت نموده و او در اين مجلس حاضر شده و در حضور سلطان به مخالفت او بپردازد و در خانه رحمان و آشكارا به عبادت شيطان بپردازد و با اين اعمال سزاوار خوارى بزرگى شده و به جاى بدست آوردن بزرگداشت خدا، ذلت و خوارى بدست آورد.

بهر صورت به حكم عقل واجب است در اين شب و امثال آن ، از هر چيز ممكن در بدست آوردن رضايت خداوند و سلامتى حالها و عملها از آفتها، كمك گرفت و با تمام توان بايد به اين مهم پرداخته تا عمل او خالص و خودش نيز مخلص براى خداوند متعال باشد. و در اين صورت است كه عمل كم نيز كافى است زيرا پاداش عمل خالص از بنده مخلص ‍ بدون حساب است ؛ و بنده اى كه نيت درستى داشته باشد، در معامله با مولاى خود فقط با خلوص صادق راضى مى شود؛ و تمام سعى خود را در اين جهت بكار انداخته و اين مطلب براى او از هر چيزى مهمتر است زيرا اين مطلب با آرزو بدست نيامده ، و تنها با علاقه به آن ، نمى رسند. و كسى كه تفاوت اين حالتها را نبيند در ازياد عبادتهاى ظاهرى خيلى تلاش مى كند، در حالى كه در باطن و قلب خود مخالف پروردگار و داراى حالتهاى پست و اخلاق فاسدى از قبيل ترك واجب و انجام حرام بوده و عمل خود را با ريا و كسب شهرت و نفاق و عجب و نادانى و مخالفت با خدا انجام مى دهد.

همچنين بايد سعى او بر لطيف كردن عمل بيش از ازدياد عمل بوده و دعا و مناجاتى را انتخاب كند كه عبادتهاى آن مشتمل بر تملق و خضوع و اعتراف بيشتر به حق منت خداوند در مشرف كردن بندگان به تكليف باشد؛ حركات و حالات او بگونه اى باشد كه دل را نرم كرده و باعث تواضع و زهد بيشترى گردد، مثل پوشيدن لباسهاى مويين ، روى خاك و خاكستر نشستن ، گذاشتن خاك بر سر و با طناب و زنجير دستهاى خود را به گردن بستن و مانند انسان بى خبر و مست بودن كه گاهى نشسته ، گاهى ايستاده ، گاهى سجده نموده ، و گاهى راه رفته و گاهى سر را بر ديوار و گاهى چانه ها را بر خاك مى گذارد. در قديم ، اهل سلوك زنجير در گرده كرده وارد قبرهاى خود شده و دستور مى دادند آنها را با زنجير بسته و بسوى آتش برند و نيز قسمتى از لباس را كه روى دوش بود، پاره و طناب يا زنجير در آن وارد كرده و آن را به ستون بيت المقدس مى بستند. اين اعمال از حالتهاى قلب و شناخت ذلت نفس و عظمت خدا سرچشمه مى گيرد؛ گرچه خود اين عملها نيز باعث بهتر شدن و برترى حال قلب مى گردد. و چنين نيست كه اين كارها فقط براى آنان ميسر باشد بلكه كسانى هم كه اين صفات را ندارند با تمرين اين عملها مى توانند به آن حالت قلبى برسند.

بايد در تمام اين ماه و ماه شعبان و رمضان و تمام عمر، اهميت زيادى به دعا جهت توفيق اخلاص داده ، و توجه به خداى متعال با نامهاى او مانند كريم العفو و مبدل السيئات بالحسنات و توسل به او بوسيله محمد و آل اوعليهم‌السلام را زياد كند. زيرا روى ما لياقت توجه به حضرت قدس ‍ خدا را نداشته و براى جبران اين نقص بايد به اولياى آبرومند او متوسل شد. و آنگاه شب خود را با توسل به نگهبانان آن كه از معصومينعليهم‌السلام مى باشند، براى اصلاح حال و اعمال خدائيش به پايان برساند.

عمل ( ليلة الرغايب )

چنانچه شب اول ماه مصادف با شب جمعه بود، سزاوار است عمل ( ليلة الرغائب ) را نيز انجام دهد. از پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روايت شده است كه فرمودند: از اولين شب جمعه در ماه رجب غافل نشويد. زيرا شبى است كه فرشتگان آنرا ( ليلة الرغائب ) مى نامند. اين نامگذارى به اين جهت است كه هنگامى كه يك سوم از شب گذشت هيچ فرشته اى در آسمانها و زمين نمى ماند مگر اين كه در كعبه و اطراف آن جمع مى شوند. آنگاه خداوند بطور غيرمنتظره اى بر آنان وارد شده و مى فرمايد: اى فرشتگانم ! هر چه مى خواهيد از من درخواست كنيد. فرشتگان عرض مى كنند: حاجات ما اين است كه از روزه داران رجب درگذرى خداوند مى فرمايد: اين كار را انجام دادم بهتر است كسى كه اين حديث را مى شنود، در اين شب ، زياد بر فرشتگان صلوات فرستاده تا تكليفى را كه آيه تحيت(١٢) به عهده ما گذاشته باندازه توانايى انجام داده باشد سپس رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند: كسى كه روز پنجشنبه اول رجب را روزه گرفته و سپس بين نماز مغرب و عشا دوازده ركعت نماز بجا آورده هر دو ركعت به يك سلام و در هر ركعتى سوره فاتحه يك بار، انا انزلناه فى ليلة القدر سه بار و قل هو الله احد را دوازده بار خوانده ، و هنگامى كه نماز تمام شد، هفتاد بار بر من (با اين الفاظ) صلوات بفرستد: اللهم صل على محمد النبى الاءمى و على آله ، سپس سجده كرده و در سجده هفتاد بار بگويد: سبوح قدوس رب الملائكة و الروح ؛ سپس سر خود را بلند كرده و بگويد: رب اغفر و ارحم و تجاوز عما تعلم انك انت العلى الاءعظم آنگاه بار ديگر به سجده رفته و در سجده همان چيزى را بگويد كه در سجده اول گفت ، سپس حاجت خود را از خدا بخواهد، ان شاءالله تعالى برآورده مى شود. سپس رسول خدا فرمودند: قسم به كسى كه جانم در دست اوست ؛ هيچ بنده يا كنيزى - از بندگان و كنيزان خدا - اين نماز را به جا نمى آورد، مگر اين كه خداوند گناهان او را مى بخشد گرچه گناهان او مثل كف دريا و بعدد شن و بوزن كوهها و بعدد برگهاى درختان باشد و روز قيامت هفتصد نفر از خويشاوندان خود را كه همگى سزاوار آتش ‍ باشند شفاعت مى كند. و در شب اول قبر خداوند ثواب آن را به بهترين صورت ، با روى گشاده و خندان و زبان فصيح براى او مى فرستد كه مى گويد: اى محبوب من ! مژده بده ؛ از هر سختى نجات پيدا كردى مى پرسد: تو كيستى ؟ رويى بهتر از روى تو نديده و بويى به خوشبويى تو مشامم نرسيده جواب مى دهد: اى محبوب من ! من ثواب آن نمازى هستم كه در فلان شب ، فلان منطقه ، فلان ماه و فلان سال بجا آوردى ؛ امشب آمده ام تا حقت را ادا كرده ، مونس تنهايى تو بوده و وحشتت را از بين ببرم ؛ و زمانى كه در شيپور دميده شود، در عرصه قيامت بر سرت سايه افكنم و تو هرگز هيچ خيرى را از جانب مولايت از دست نخواهى داد.

در اينجا اين سؤ ال پيش مى آيد كه : ظاهر روايت اين است كه (ليلة الرغائب) اولين شب جمعه ماه رجب است ؛ و اگر اعمالى كه در اين روايت ذكر شده از اعمال اين شب بوده و شب جمعه اول ماه ، مصادف با اول ماه شد، چگونه مى توان اين عمل را بجا آورد؟- زيرا در اين صورت پنجشنبه قبل از جمعه اول ، جزء ماه رجب نيست - جواب اين است كه اگر بخواهيم به ظاهر روايت عمل كنيم ، بايد بگوييم اين اعمال در صورتى است كه شب اول ماه شب جمعه نباشد؛ و اگر شب جمعه بود، شب جمعه دوم اين اعمال انجام مى شود؛ گرچه ليلة الرغائب نباشد. چون در روايت تصريح نشده كه اين اعمال حتما بايد در ليلة الرغائب باشد. ولى راه دوم و سومى هم هست كه صحيح تر به نظر مى رسد. راه دوم اين است كه اين اعمال را بدون روزه انجام دهيم و راه سوم اين است كه روزه را هم بگيريم گرچه روزه در رجب نباشد.

روز اول ماه

از كارهاى مهم در اين روز، روزه ، نماز سلمان و دعا در اول آن با دعايى كه در اقبال سيدقدس‌سره روايت شده ، مى باشد.

درباره روزه اين ماه روايات معتبرى داريم كه يكى از آنها را نقل مى كنيم : شيخ صدوق مى گويد: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند: رجب قطعا ماه استوار خداوند است كه هيچ ماهى به احترام و فضل آن نزد خدا نمى رسد. در زمان جاهليت نيز مردم آن را بزرگ مى دانستند و هنگامى كه اسلام آمد، بزرگى و فضيلت آن را بيشتر نمود. رجب قطعا ماه خدا، شعبان ماه من ، و رمضان ماه امت من مى باشد. بدانيد كه اگر كسى يك روز رجب را بخاطر ايمان و پاداش الهى روزه بگيرد، سزاوار رضايت بزرگتر خداوند مى شود و روزه او در اين روز خشم خدا را خاموش كرده و درى از درهاى آتش را را به روى او مى بندد. و اگر به اندازه پرى زمين طلا بدهد، بهتر از روزه اش نخواهد بود. و اگر روزه اش ‍ را براى خدا خالص نمايد هيچ خيرى از دنيا مگر نيكى هايش پاداش او را كامل نمى كند. و موقعى كه شب شد، ده دعاى مستجاب دارد. اگر خواسته دنيايى داشته باشد، خدا به او مى دهد والا خيرهايى براى او ذخيره مى كند كه از بهترين چيزهايى است كه اوليا و برگزيدگان خدا آن را در دعاى خود خواسته اند. روايات بسيارى براى روزه روزهاى رجب وارد شده و ثوابهاى بسيار زياد و گرانقدرى را به كسى كه يك روز، دو روز، يا سه روز و به ترتيب تا تمام ماه را روزه بگيرد، وعده داده اند. بنابراين كسى كه مى خواهد تمام سعى خود را بكار گيرد، بايد تمام ماه را روزه بگيرد تا به سعادت تمام ثوابهاى وارد در هر روز برسد. ولى اگر ماه مصادف با فصل گرما باشد و مزاج و حال او با روزه سازگار نبوده يا عذر شرعى مانند مسافرت يا ميهمانيى كه روزه او براى ميهمان سخت است يا غير اينها، براى او پيش آمد بايد به جايگزين روزه كه در روايتى از پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آمده ، عمل كند. پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند: كسى كه سى روز از ماه رجب را روزه بگيرد، مناديى از آسمان صدا مى زند: اى بنده خدا! گذشته ات بخشيده شد؛ در بقيه عمر خود عمل خود را از نو شروع كن و خداوند متعال در تمام بهشتها در هر بهشتى ، چهل ميليون شهر از طلا به او مى دهد؛ در هر شهر، چهل ميليون كاخ ، در هر كاخ چهل ميليون خانه ، در هر خانه ، چهل ميليون سفره از طلا، بر هر سفره يك ميليون سينى بزرگ ، در هر سينى چهل ميليون رنگ غذا و نوشيدنى ، با رنگ جداگانه هر كدام از غذاها و نوشيدنى ها مى باشد؛ و در هر خانه اى چهل ميليون تخت از طلا هست كه هزار ذراع در هزار ذراع(١٣) است ؛ بر هر تختى كنيزى از حورالعين هست كه هر كدام سيصد هزار زلف نورى دارند و هر كدام از اين زلفها را يك ميليون دختر خدمتكار خردسال حمل نموده و با مشك و عنبر پوشانده اند تا روزه دار رجب پيش او بيايد. اينها براى كسى است كه تمام رجب را روزه بگيرد. روزه بگيرد. عرض ‍ شد: اى پيامبر خدا! كسى كه بعلت ضعف يا مرض ، يا زنى كه پاك نباشد و نتواند روزه بگيرد، چه كارى انجام دهد تا به آنچه فرمودى برسد؟ حضرت فرمودند: براى هر روز قرص نانى صدقه بدهد. قسم به كسى كه جانم بدست اوست ، اگر هر روز اينطور صدقه بدهد، به آنچه گفتم و بيش ‍ از آن مى رسد. زيرا اگر جميع مخلوقات آسمانها و زمين همگى جمع شوند تا مقدار ثواب اين عمل را معين كنند، به يك دهم فضائل و درجاتى كه در بهشتها به آن مى رسد، نمى رسند. عرض شد: اى رسول خدا! كسى كه نتواند صدقه بدهد چه كارى انجام دهد تا به آنچه فرمودى برسد؟ حضرت فرمودند: با اين تسبيح در هر روز ماه رجب صد بار خدا را تسبيح مى كند تا سى روز تمام شود: سبحان الاله الجليل سبحان من لا ينبغى التسبيح الا له سبحان الاعز الاءكرم سبحان من لبس العز و هو له اءهل

مطالبى درباره روزه

همانگونه كه در روايت آمده ، همين مقدار كه روزه براى خدا باشد كافى است ولى سزاوار است وقتى سالك روزه مى گيرد، اعضاى بدن او نيز روزه باشند، همانطور كه از امام صادقعليه‌السلام روايت شده : ( هنگامى كه روزه گرفتى ، گوش ، چشم ، مو و پوست تو نيز بايد روزه بگيرند. ) - امامعليه‌السلام غير از اين ، اعضاى ديگرى را نيز شمردند - ولى همين كه پوست و مو را ذكر فرمودند، كافى است بدانيم لازم است تمام اعضاى بدن روزه بگيرند. و خلاصه اينكه روزه خواص ‍ تنها روزه شكم و فرج نيست ، بلكه ساير اعضا را نيز شامل مى شود. چنانچه روزه خواص خواص ، روزه تمام اعضاى بدن به اضافه روزه قلب است

و معنى روزه اعضاى بدن خوددارى اعضاى بدن از مخالفت خواسته هاى الهى است ؛ و روزه قلب عبارت از نگهداشتن آن از خواسته هاى پست و خطورات دنيوى و بازداشتن كامل آن از غير خدا مى باشد.

روزه و همينطور هر عبادتى را عوام تكليفى بيش نمى دانند و لذا با زحمت آن را انجام مى دهند؛ ولى خواص آن را بزرگداشت و لطفى از جانب خداوند دانسته و قرار دادن عبادات و واجب نمودن آن را منت بزرگى براى خدا و نعمت بزرگى براى بندگان مى بينند. و بگونه اى كه شايسته بزرگداشت آن است با نشاط، خوشحالى و سرور از آن استقبال مى كنند نه با حالتى كه انسان با تكليف روبرو مى شود. بلكه بالاتر، از خطاب تكليف لذت برده و شادمان مى شوند. از امام صادقعليه‌السلام روايت شده كه درباره اين آيه : ( اى كسانى كه ايمان آورده ايد! روزه بر شما نوشته شد. ) فرمودند: ( لذت خطاب (خداوند به مؤ منين ) سختى عمل را از بين برده است ) بنده عارف به خدا و به حق او بايد هم چنين باشد. زيرا هنگامى كه بنده پروردگار را شناخت ، او را دوست مى دارد؛ و بدين ترتيب تمام معاملات او با خدا معامله محبوب با محبوب مى گردد. و آيا محبوبى را مى شناسى كه خدمت به محبوب براى او سخت باشد؛ بخصوص موقعى كه خدمت به محبوب بزرگداشت و لطفى از طرف او بلكه بالاتر، دعوت به مجلس انس و كرامت باشد. و نه تنها سخت نيست بلكه از خطابى كه تكليف در آن است ، لذت مى برد و به اندازه محبت و دوستى جان خويش را فدا مى كند؛ و دقت مى كند كه تمام منظور او را انجام دهد؛ و در بدست آوردن تمام محبت او كوشش مى كند؛ گرچه از او نخواسته باشد و بكارگيرى تمام نيروى خود را در اين راه لذت و سعادت مى داند؛ و به اين ترتيب انجام چيزهاى مورد علاقه خدا از محبوبترين چيزها و خواسته هاى او مى شود. و با شوقى كامل و با قبول منت خدا - در اين كه به او اجازه اين كار را داده است - به آن عمل مى كند و در قصد او چيزى غير از خدا و رضايت او پيدا نمى شود. و اين نيت را با نيت بدست آوردن ثواب و پاداش و بهشت و نعمتى از نعمتهاى خداوند مخلوط نمى كند؛ چه رسد به اين كه ريا، كسب شهرت و اطلاع و رضايت غير خدا را با نيت رضايت خدا همراه كند.

اهميت اخلاص

اى عاقل درباره روزه اى كه مى گيرى بينديش كه اگر با اين نيتى كه گفتيم روزه بگيرى به تمام كرامتها و مقامهاى عالى روزه داران و مخلصين و بيش از آن رسيده و فرشتگان خدا به خدمتت در آمده و حتى خدا در خواب قيلوله ات به تو آب و غذا مى خوراند و كسى توان بيان تعداد فضل و كرامت خدا را ندارد. ولى اگر به خاطر ريا و كسب شهرت روزه بگيرى ، خوار و از عبادت كنندگان شيطان شده و با چهار اسم خوانده مى شوى : اى حيله گر! اى فاجر! اى دروغگو! اى رياكننده ! و به اين ترتيب سزاوار آتش مى گردى و اين اختلاف زياد بخاطر اختلاف نيتهاست

و اگر مسئله قلب و نيت به اين اهميت نبود، خداوند در قرآن ، در سوره شمس يازده قسم به رستگارى كسى كه آن را تزكيه كرده ، و بدبختى كسى كه آنرا آلوده نمايد، ياد نمى كرد. به همين جهت انسان بايد با تمام توان سعى كند كه نيت خود را خالص نموده تا جايى كه به مقام صدق در اخلاص برسد.