شیوه های یاری قائم آل محمد

شیوه های یاری قائم آل محمد 0%

شیوه های یاری قائم آل محمد نویسنده:
گروه: امام مهدی عج الله تعالی فرجه

شیوه های یاری قائم آل محمد

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: ایه الله محمد باقر فقیه ایمانی
گروه: مشاهدات: 17998
دانلود: 2557

توضیحات:

شیوه های یاری قائم آل محمد
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 64 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 17998 / دانلود: 2557
اندازه اندازه اندازه
شیوه های یاری قائم آل محمد

شیوه های یاری قائم آل محمد

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

چگونگى نصرت و يارى حضرت سيدالشهداءعليه‌السلام

امر دوّم: در بيان كيفيّت نصرت و يارى حضرت سيد الشهداء سلام الله عليه است ، و آن بر دو وجه است:

وجه اوّل: كيفيّتى است كه با همه ائمّه اطهارعليهم‌السلام مشترك است، و آن در بعضى از كيفيّات مزبوره بيان شد.

وجه دوّم: آن است كه به وجود مبارك آنحضرت صلوات الله عليه اختصاص دارد، و عمده شاهد و مقصود دراينجا همين است، و اعظم و افضل اين وجه آن دو امر است:

اوّل: زيارت آنحضرتعليه‌السلام

دوّم: اقامه تعزية ايشان ، پس در اينجا در دو مقام مطالبى بيان مى كنيم.

عناوينى كه متعلقّ به مطلق زيارات است مقام اوّل ; در بيان آنكه با زيارت قبر مطهّر و منوّر حضرت ابى عبداللهعليه‌السلام نصرت و يارى ايشان حاصل مى شود، و در اينجا عناوينى را كه تعلّق به زيارت دارد و بوسيله آن ; نصرت و يارى حاصل مى شود، در چند جهت بيان مى كنيم.

جهت اوّل: نسبت به وجود مبارك ايشان است، كه زيارت موجب شدّت سرور قلب مبارك آنحضرتعليه‌السلام مى شود.

جهت دوّم: نسبت به ظاهر شدن شأن رفيع ايشان هم در دنيا و هم در آخرت و هم در نظر اعداء است، كه موجب ذلّت و خوارى و رغم انف آنهاست، و هم در نظر اولياء و دوستان از انبياء و ملائكه از اهل زمين و آسمانعليهم‌السلام مى شود، چرا كه واضح است كه بيشتر بودن تابعين نسبت به هر كس خصوصاً به عنوانى كه همه در تحت لواءِ مرحمت او باشند گوشه اى از جلوه بلندى مقام و علوّ قدر او در چشم بيننده گان خواهد بود.

جهت سوّم: نسبت به متعلقان و شيعيان آنحضرتعليه‌السلام در آخرت است، كه بواسطه آنچه در فضل زيارت آنحضرت صلوات الله عليه آمده است كه زائر ايشان نسبت به سائر دوستان اهلبيتعليهم‌السلام مقام شفاعت پيدا مى كند، كه به او ميگويند:

(خذوا بيد من أحببت و أدخله الجنّة)(١)

(دست هر كسى را مى خواهى بگير و وارد بهشت نما)

بلكه بنابراين امر ; زائر در مقام شفاعت نسبت به آنحضرت دو نوع نصرت و يارى نموده است.

نوع اوّل: نسبت به وجود مبارك خود ايشان بواسطه آنكه اين شفاعت امرى است راجع به آن حضرتعليه‌السلام ، پس در انجام جمله اى از اين امر ; ايشان را نصرت و يارى كرده است، مثل آنكه اگر در دنيا بود ; آنحضرتعليه‌السلام را در جهتى كه راجع به ايشان است مانند جهاد نصرت و يارى مى نمود.

ونوع دوّم: نسبت به ايشان در امر دوستان آنحضرت است كه سبب دفع عقوبت از آنها شده است ، و نيز وسيله رسيدن آنها به رحمتهاى كامله الهى و مقامات عاليه شده است.

جهت چهارم: نصرت و يارى است نسبت به ابقاء و احياء امر ايشان، چه آنكه واضح است كه رفت و آمد شيعيان و دوستان در هر زمانى و هر عصرى نزد قبرمنوّر ايشان موجب بقاء و دوام ذكر آنحضرتعليه‌السلام بوده، و موجب ياد آورى فضائل ومناقب ايشان در قلوب ودر زبان ها; و درمجالس عام و خاص است.

عناوينى كه متعلقّ به زيارت حضرت سيدالشهداءعليه‌السلام است و امّا عنوانهائى كه تعلّق به زيارت قبر مطهر ايشان دارد، و به هركدام از آنها جهات نصرت و يارى حاصل مى شود ; چند عنوان است :

اوّل: آنكه به نفسه تهيه و تجهيز رفتن به كربلا را نموده و خود مشرّف گردد.

دوّم: ديگران را به زيارت بفرستد، به آنكه براى آنها اسباب رفتن را مهيّا نمايد.

سوّم: زوار ايشان را در توشه يا حلّ مشكلات به دفع ظلم و شرّ دشمنان از ايشان يا به نحو ديگر اعانه و يارى نمايد.

چهارم: قبر منوّره را تعمير نمودن.

پنجم: كمك و احسان به خدّام حرم انور ايشان نمودن

ششم: تشويق و ترغيب و تحريص نمودن دوستان ايشان را; به امر زيارت آنحضرتعليه‌السلام با ذكر فضائل زيارت ايشان يا به هر وجهى كه اين نتيجه در او حاصل شود.

هفتم: حفظ فضائل زيارت ايشان ; با تأليف و تصنيف كتاب از براى نقل احاديث و روايات وارده در آن.

هشتم: حفظ كتبى كه در فضائل و جهات متعلّقه به زيارت آنحضرتعليه‌السلام از علماء تأليف و تصنيف شده است، به هر نحوى كه حفظ آنها محقّق شود، از قبيل نوشتن و چاپ كردن و انتشار دادن و وقف نمودن.

نهم: محافظت و مواظبت نمودن بر زيارت ايشان از شهرهاى دور، خصوصاً كسانى كه تمكّنِ تشرّف به كربلا راندارند.

و اين نوع زيارت هم به منزله زيارت در كربلا از نزديك است ، چنانچه باين مطلب در اخبار بسيارى تصريح شده است، و فضائل شريفه اى براى زيارت قبر مطهر و منوّر وارد شده است، در اين نوع زيارت هم حاصل مى شود، در برخى از زيارات مانند زيارت عاشورا چنانچه در امر سوّم بيان خواهد شد ان شاءالله تعالى بعضى از آن جهات نصرت و يارى كه در تشرّف به زيارت قبر مطهّر حاصل مى شود ; در اين نوع زيارت هم حاصل مى شود، چنانچه اشاره به آن خواهد گرديد ; ان شاء الله تعالى.

و خلاصه كلام در نصرت و يارى بودن اين امور ده گانه در جهت زيارت ; آن است كه هر كدام از آنها به عنوانى سبب بقاء و ثبات و ظهور شئونات حرم محترم آنحضرتعليه‌السلام مى شود، و به آن سبب امر به زيارت ايشان مستقرّ و بر قرار مى شود، و بر آن ; آن نصرتى كه بوسيله زيارت ايشان است و مترتّب شده، و عنوان آن در دنيا و آخرت حاصل مى شود.

چگونگى نصرت و يارى حضرت سيدالشهداءعليه‌السلام با اقامه عزا مقام دوّم: در اقامه عزاى آنحضرتعليه‌السلام ، و در آنكه با اين كيفيّت نصرت و يارى كامله نسبت به ايشان حاصل مى شود، و نيز در بيان عنوانهاى متعلّقه به اين كيفيّت است.

و اين مطلب را چنين بيان مى كنيم كه نصرت و يارى مظلوم در سه مقام است، كه اگر در هر كدام به او يارى نشود; موجب غربت و مظلوميّت او مى شود.

اوّل: در مقام مقاتله و جنگ با دشمن او است، و يارى كردن در اين مقام اين است كه سعى در مجادله نمودن با دشمن او سعى و كوشش كند تا آنكه دشمن مخدول شده و رفع شرّ ظلم از او شود.

دوّم: بعد از كشته شدن ، و نصرت و يارى در اينجا تقاص حقّ او و خونخواهى از دشمن او است.

سوّم: بعد از كشته شدن، با عزادارى و گريه و حزن براى او، كه اين اقامه مراسم عزادارى ; براى هر كسى بعد از مردن يا كشته شدن ; تعظيم آشكار و بزرگى است، و اگر با غربت و مظلوميّت بميرد يا كشته شود; پس به اين مطلب تدارك و تلافى غربت او مى شود، و اين نسبت به حال او نصرت و يارى كامل است.

پس اقامه مجالس عزا از براى حضرت ابى عبداللهعليه‌السلام از طرف دوستان و اوليائشان; بعد از آنيكه براى آنها نصرت و يارى نمودن در دو مقام اوّل و دوّم كه مقاتله با دشمنان آنحضرت و تقاص حقّ و خونخواهى ايشان است ميسّر نشد ; واضح است كه نصرت و يارى نسبت به ايشان در تجليل شأن و توقير و تعظيم قدر رفيع ايشان در نظر دوستان و دشمنان است، و نيز موجب رغم انف دشمنان و خذلان آنها است، و همچنين نصرت و يارى نسبت به آن جهات سه گانه ديگر است، كه در باب زيارتشان بيان شد.

عناوينى كه متعلقّ به عزادارى آنحضرتعليه‌السلام است عناوين متعلّق به امر عزاى آنحضرتعليه‌السلام چند عنوان است:

اوّل: مرثيه خوانى و ذكر مصائب ايشان با نظم يا نثر.

دوّم: همّ و حزن قلبى

سوّم: افسردگى چهره و اظهار حزن.

چهارم: بكاء و گريه با اشك ريختن.

پنجم: بكاء و گريه به ناله كردن

ششم: ندبه كردن.

هفتم: جزع و بى قرارى كردن.

هشتم: لطمه بر صورت يا بر سينه يا بر سر زدن.

نهم: غش كردن

دهم: جامه دريدن

يازدهم: تغيير لباس و تغيير هيئت دادن.

دوازدهم: تقليل در خوردن و آشاميدن و تقليل در خواب و ترك لذائذ و نيز تقليل در كلام و عزلت از مردم نمودن.

سيزدهم: مجلس عزاى ايشان را بر پا نمودن.

چهاردهم: حضور در مجلس عزا و جلوس در آن

پانزدهم: مال صرف عزاى ايشان نمودن.

شانزدهم: انشاء شعر در مصيبت ايشان

هفدهم: در مجلس عزا خدمت نمودن

هيجدهم:تأليف و تصنيف كتاب در ذكر مصائب ايشان.

بيان فضائل زيارت و تعزيه سيدالشهداءعليه‌السلام

امر سوّم: در بيان بعضى از فضائل اين دو وسيله عظمى يعنى زيارت و تعزيه آنحضرتعليه‌السلام غير از فضيلت نصرت و يارى بودن آن، و آن فضائل بسيار است، و لكن در اينجا در ضمن دو مطلب تيمّناً و تبرّكاً به بعضى از آنها اشاره مى شود:

مطلب اوّل: در بعضى از فضائل مهمّ زيارت آنحضرتعليه‌السلام ، و در آن سه فصل است :

فصل اوّل: در فضائل مطلق زيارات

فصل دوّم: در فضائل زيارت عاشورا.

فصل سوّم: در بيان افضليت اين زيارت از سائر زيارات، و در افضل بودن اوّل از دوّمى.

روايات وارده در فضيلت مطلق زيارات فصل اول: در بيان فضائل عامّه زيارات، و در اين مقام به ذكر هشتاد فضيلت از آنچه منصوص است خصوصاً در اخبار كثيره اكتفا مى شود، و اين هشتاد فضيلت بر چهار نوع است:

نوع اوّل: فضل و اجرى كه به زائر از زمانى كه از قبر بيرون مى آيد تا حين دخول در بهشت عطا مى شود، و آن چهارده امر است:

اوّل: آنكه در وقت بيرون آمدن از قبر، اوّل كسيكه با او مصافحه مى كند حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مى باشد.

دوّم: نورى كه ما بين مشرق و مغرب را روشن نمايد به او عطا مى شود، و علامتى در صورت او گذارده شود از نور عرش بر اين وجه:

(هذا زائر قبر ابن بنت خاتم الأنبياء سيّد الشهداءعليه‌السلام )(٢) كه به اين علامت شناخته شود.

سوّم: نامه عملش را به دست راست او دهند.

چهارم: از هول عظيم روز قيامت ايمن باشد.

پنجم: از گناهانى كه در دار دنيا نموده است نمى پرسند، گر چه گناهانش به تعداد ريگ بيابان عالج; و كوههاى تهامه; و كف درياها بوده باشد.

ششم: در قيامت خداوند مقامى به او عطا فرمايد كه همه بر حال او غبطه خورند، و آرزو مى كنند كه اى كاش ما هم از زائرين آنحضرتعليه‌السلام بوديم، حتّى شهدائى كه در خون خود غلطيده باشند.

هفتم: بر سفره مائده بهشتى كه حضرت رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و اميرالمؤمنينعليه‌السلام و فاطمه زهراعليهما‌السلام نشسته اند; او را بنشانند، و با ايشان غذا بخورد در حالى كه مردم مشغول حسابند.

هشتم: او را بر سر حوض كوثر برند، و حضرت اميرالمؤمنينعليه‌السلام با او در آنجا مصافحه فرمايد، و از حوض او را سيراب نمايند.

نهم: آنكه آنحضرت كسى را مى فرستند تااو رااز اهوال قيامت عبور دهد.

دهم: حضرت امر فرمايد كه صراط براى او نرم و راحت شود

يازدهم: از آتش جهنم سالم بماند به گونه اى كه آن را با چشم خود هم نبيند.

دوازدهم: در آن روز در زير علم حضرت سيّد الشهداعليه‌السلام بوده، و تا وقت ورود به بهشت; با ايشان هم صحبت مى شود.

سيزدهم: چهل سال قبل از همه داخل بهشت شود

چهاردهم: در درجه آنحضرتعليه‌السلام ساكن شود.

نوع دوّم:

آنچه عطا مى شود به زائر از زمانى كه از دنيا برود تا وقتى كه از قبر بيرون آيد، و آن شانزده امر است:

اوّل: سعادتمند بميرد و جان كندن بر او آسان شود كه تلخى براى او نداشته باشد.

دوّم: حنوط و كَفَن بهشتى براى او آورده، و بر روى كفنش مى پوشانند.

سوّم: حضرت جبرئيل و عزرائيل و ميكائيلعليهم‌السلام با عدّه زيادى از ملائكه بر او نماز مى خوانند.

چهارم: ملائكه جنازه او را مشايعت مى نمايند.

پنجم: ملائكه بعد از مردن، تا روز قيامت برايش استغفار مى كنند.

ششم: قبر او را به حدّى كه چشم بيند ; وسعت مى دهند.

هفتم: قبر او را به چراغهائى; روشن مى كنند.

هشتم: قبر او را با ريحان بهشتى فرش مى نمايند.

نهم: براى او هول و وحشت قبر نباشد

دهم: فشار قبر براى او نباشد.

يازدهم:سئوال منكر و نكير بر او آسان گردد.

دوازدهم: از بهشت درى براى او گشوده، كه تا روز قيامت; بو و رائحه بهشتى برسد، و لكن از براى بعضى تا هيجده روز و بعد از آن او را بالا و در حظيرة القدس برده، و در آنجا با اولياء الهىعليهم‌السلام باشد.

سيزدهم: ماندن ملائكه بر قبر او و عبادت نمودن براى او تا روز قيامت.

چهاردهم: تشريف فرما شدن حضرت ابى عبداللهعليه‌السلام در قبر به زيارت او

پانزدهم: در هنگام ظهور حضرت قائمعليه‌السلام به دنيا بر گردد، و از اهل سعادت در آن روز باشد.

شانزدهم: در آن وقت و آن زمان چون حضرت ابى عبداللهعليه‌السلام به دنيا رجعت فرمايد، و كرسى از نور براى آنحضرت بگذارند و دور آن كرسى نود هزار قبّه سبز برپا كنند، و مؤمنان به زيارت آنحضرتعليه‌السلام آيند و زائر آنحضرت از اين مؤمنان باشد.

نوع سوّم: آنچه بعد از زيارت به زائر عطا مى شود ; يا براى او در اين دنيا نوشته مى شود، و لكن از امور اُخروى است، و از آنها بيست امر ذكر مى شود:

اوّل: مصافحه ملائكه با او

دوّم: دعاء آنها و دعا جميع انبياء و رسل و جميع اهلبيت طاهرينعليهم‌السلام در حقّ او.

سوّم: بشارت غيبى حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم با او به همنشينى با ايشان در بهشت، و بشارت حضرت اميرالمؤمنينعليه‌السلام به قضاء حوائج در دنيا و آخرت

چهارم: به هر قطره عرقى كه از او بريزد هفتاد هزار ملك خلق شوند كه تا روز قيامت براى او تسبيح و استغفار نمايند

پنجم: همه گناهان او چون روزى كه او از مادر متولد شده آمرزيده شود.

ششم: هنگامى كه آماده رفتن به زيارت مى شود، اهل آسمانها يكديگر را به او بشارت دهند، يعنى از جهت كثرت شوق و محبّت به عمل او.

هفتم: براى او ثواب هزار روزه دار نوشته مى شود.

هشتم: ثواب هزار صدقه قبول شده برايش نوشته مى شود.

نهم: ثواب هزار شهيد از شهداى بدر برايش نوشته مى شود.

دهم:ثواب كسيكه در راه خدا هزار بنده آزاد كرده باشد برايش مى نويسند.

يازدهم: ثواب كسيكه هزار اسب در راه خدا به جهاد فرستاده باشد برايش نوشته مى شود.

دوازدهم: ثواب يك يا ده و دوازده و بيست و بيست و دو و هفتاد و هشتاد و نود و صد و هزار و صد هزار حجّ برايش و به هر قدم صد حجّ مقبول و صد عمره مبرور نوشته مى شود; كه در بعضى ثواب حجّ مقبول با حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از دو تا ده تا سى تا پنجاه ، و در بعضى ثواب حجّ خود آنحضرت صلوات الله عليه از يك تا نود با عمره هاى ايشان.

و هر كدام اين مراتب مختلفه به خاطر تفاوت اشخاص در مراتب ايمان و معرفت و خلوص و محبّت، يا به جهت دورى و نزديكى راه، يا جهات ديگر مانند رعايت آداب است، و لكن مهمترين علت اختلاف; همان اختلاف مراتب اخلاص و معرفت و محبّت است

سيزدهم: در بعضى از زيارات چون عرفه تكميل عقائد حقّه و رفع شبهات شيطانى و نفسانى مى شود.

چهاردهم: به اين اسماء مباركه مانند كروبيّين و مفلحين و فائزين و صالحين و زكويّين ; ناميده شود، و به درجات عاليه آنها فائز مى شود.

پانزدهم: خداوند متعال نزد اهل عرش و ملائكه مقربين به او مباهات فرمايد.

شانزدهم: اسم او در عليّين نوشته مى شود

هفدهم: به ثواب زيارت خداوند جلّ شأنه و زيارت حضرت رسول و امير المؤمنين و فاطمه زهراعليهم‌السلام فائز شود.

هيجدهم: آنكه در جمله وديعه حضرت صادقعليه‌السلام واقع مى شود.

نوزدهم: به هر قدم كه بر مى دارد و مى گذارد ، براى او هزار حسنه نوشته شود، و از او هزار سيئه و گناه محو شود، و مقام او هزار درجه بالا رود.

بيستم: هنگام برگشتن از زيارت ، جمعى از ملائكه و شهداء با او همراهى كنند.

نوع چهارم:

آنچه از امور دنيوى به زائر عطا مى شود، و آنها ده امر است:

اوّل: وسعت روزى

دوّم: حفظ جان او از انواع آفات مانند فرود آمدن سقف خانه، و غرق شدن و سوختن و به درنده مبتلا شدن.

سوّم: طول عمر

چهارم: فرج عاجل در هر شدّتى كه براى او باشد، و برگشتن با سرور و كشف هموم و قضاء حوائج.

پنجم: سعادتى در تمام عمرش و در جميع اُمورش

هفتم: بركت در اهلبيت و اولادش

هشتم: محفوظ شدن از شرور شياطين.

نهم: سالم ماندن از شرّ دشمنان

دهم: بركت در مال.

فضائل زيارت عاشورا فصل دوّم: در فضائل زيارت عاشورا و عرفه:

امّا فضائل زيارت عاشورا; بر حسب آنچه در فرمايش حضرت امام محمّد باقرعليه‌السلام و حضرت صادقعليه‌السلام در روايت علقمه و صفوان است، بيست و دو امر است:

اوّل: ثواب دوازده هزار حج.

دوم: ثواب هزار هزار جهاد.

سوّم: ثواب دو هزار هزار عمره ; كه همه آنها را با حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و ائمّه اطهارعليهم‌السلام بجا آورده باشد.

چهارم: ثواب مصيبت هر پيامبرى از اوّلين تا آخرين.

پنجم:ثواب مصيبت هر رسولى

ششم: ثواب مصيبت هر وصيّى تا روز قيامت

هقتم:ثواب مصيبت هر صدّيقى تا روز قيامت

هشتم: ثواب هر شهيدى تا روز قيامت

نهم: بلندى مقام او صد هزار هزار درجه.

دهم: نوشته شدن هزار هزار حسنه.

يازدهم: محو شدن هزار هزار گناه.

دوازدهم: رسيدن به درجه شهداى با آنحضرت تا حدّى كه به هيئت آنها محشور شود ، و در مقامات آنها داخل شود.

سيزدهم: ثواب زيارت هر پيامبرى.

چهاردهم: ثواب زيارت هر رسولى.

پانزدهم: ثواب زيارت هر كسيكه زيارت نموده است آنحضرت را از آن روزى كه شهيد شده اند.

شانزدهم: جواب سلام از آنحضرتعليه‌السلام بجهت قبولى زيارت او.

هفدهم: قضاء و بر آورده شدن حوائج هرقدر و هرچند بزرگ باشد.

هجدهم: سرور قلب بر وجه دوام و هميشگى و روشنى چشم بواسطه رسيدن به آنچه طالب باشد.

نوزدهم: فوز به بهشت

بيستم: سلامتى از آتش.

بيست و يكم: قبول شدن شفاعت او براى هر كس كه از خويش و بيگانه، گرچه مستحق آتش جهنّم باشند، جز دشمنان اهلبيتعليهم‌السلام .

بيست و دوّم: ضمانت مؤكّده از حضرت صادقعليه‌السلام و از حضرت امام محمّد باقرعليه‌السلام و از حضرت امام زين العابدينعليه‌السلام و از حضرت ابى عبداللهعليه‌السلام و از حضرت مجتبىعليه‌السلام و از حضرت اميرالمؤمنينعليه‌السلام و از حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و از جبرئيلعليه‌السلام و از حضرت احديّت جلّ شأنه در حقّ زائر به اين زيارت آنكه زيارت او مقبول و سعى او مشكور، يعنى كه هيچ مانعى سبب ردّ آن نشود.

فضائل زيارت امام حسينعليه‌السلام در روز عرفه

امّا فضائل زيارت عرفه ; پس فضائل مهمّه آن بسيار زياد است، و در اينجا به ذكر اين دو حديث شريف كه در «تحفة الزائر» روايت شده ; اكتفا مى شود.

حديث اوّل: از حضرت صادقعليه‌السلام نقل شده كه فرمود:

هركس قبر امام حسينعليه‌السلام را در روز عرفه زيارت كند، خداوند براى او ثواب هزار هزار حجّ كه با قائم آل محمّدعليهم‌السلام كرده باشد ; بنويسد، و هزار هزار عمره كه با حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم كرده باشد، و نيز ثواب آزاد كردن هزار هزار بنده، و فرستادن هزار هزار كس به جهاد در راه خدا براى او نوشته شود، و خداوند او را بنده تصديق كننده او و ايمان آورده به وعده او مى نامد، و ملائكه گويند: فلان مرد صدّيق است، و خداوند او را در بالاى عرش عظمت و جلالش ثنا گفته است، و در زمين او را كرّوبى نامند، كه لقب ملائكه مقرّب است(٣).

حديث دوّم: نيز از حضرت صادقعليه‌السلام نقل شده كه فرمودند:

هركه پريشان باشد و حَجّة الاسلام يعنى سفر حجّ برايش ميسّر نشود، پس روز عرفه را كنار قبر امام حسينعليه‌السلام گذراند كه آن از حَجّة الاسلام مجزيست، و نمى گويم كه از حجّ مجزيست مگر براى كسيكه پريشان باشد، امّا كسيكه تمكّن دارد ; هرگاه حجّ واجب را بجا آورد و بخواهد كه حجّ يا عمره مستحبى بجا آورد، لكن مشغله دنيوى يا علايق او را مانع شد ; در روز عرفه كنار قبر امام حسينعليه‌السلام برود، كه او را مجزيست از اداء كردن حجّ و عمره، و حقتعالى ثواب او را چندين برابر كند.

راوى پرسيد: ثوابش چند برابر حجّ و عمده است؟

فرمود: ثوابش را نمى توان شمرد

پرسيد: كه صد برابر؟ فرمود: كى مى شود شمرد. پرسيد: كه هزار برابر؟ فرمود: بيشتر، پس اين آيه را خواند:( وَ اِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ الله لا تُحْصُوها اِنَ الله لَغَفُورٌ رحيمٌ ) (٤) يعنى:« اگر نعمتهاى خدا را بخواهيد بشماريد; نمى توانيد احصاء كرد ، بدرستيكه خداوند واسع العطايا است(٥) .

______________________

يار صفحه:

(١)ترجمه: دست كسانى را كه دوست داريد ; بگيريد و داخل بهشت شويد.

(٢)اين زائر قبر پسر دختر خاتم پيامبران ; سيدالشهداء است.

(٣)وسائل الشيعه ج٧ ص٤٦٠ حديث ١٩٥٩٨.

(٤)سوره نحل آيه ١٨.

(٥)بحارالانوار ج ١٠١ حديث ٢١.