شیوه های یاری قائم آل محمد

شیوه های یاری قائم آل محمد 0%

شیوه های یاری قائم آل محمد نویسنده:
گروه: امام مهدی عج الله تعالی فرجه

شیوه های یاری قائم آل محمد

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: ایه الله محمد باقر فقیه ایمانی
گروه: مشاهدات: 18002
دانلود: 2557

توضیحات:

شیوه های یاری قائم آل محمد
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 64 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 18002 / دانلود: 2557
اندازه اندازه اندازه
شیوه های یاری قائم آل محمد

شیوه های یاری قائم آل محمد

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

فصل اوّل: در بيان اخبار وارده در اهميّت و فضيلت نصرت و يارى ائمّه اطهار

بيان روايات وارده در فضيلت يارى ائّمهعليهم‌السلام

اينك اخبار و رواياتى كه در اهميّت و فضيلت نصرت و يارى ائمّه أطهارعليهم‌السلام وارد شده ; نقل مى نمائيم:

١ في « البحار » عن المحاسن بالاسناد إلى النبيّصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، أنّه قال لاِميرالمؤمنينعليه‌السلام : « إنّما مثلك مثل( قُلْ هُوَ الله اَحَد ) فإنّه من قرأها مرّة فكأنّما قرأ ثلث القران، و من قرأها مرّتين فكأنّما قرأ ثلثي القرآن، و من قرأها ثلاث مرّات فكأنّما قرأ القرآن، فكذلك من أحبّك بقلبه كان له مثل ثواب ثلث أعمال العباد، و من أحبّك بقلبه و نصرك بلسانه كان له مثل ثلثي ثواب أعمال العباد، و من أحبّك بقلبه و نصرك بلسانه و يده كان له مثل ثواب أعمال العباد »(١) .

يعنى: رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به اميرالمؤمنينعليه‌السلام فرمود: « به تحقيق كه مَثَل شما مثَل سوره( قُلْ هُوَ الله اَحَد ) مى باشد، پس بدرستيكه شأن او چنين است كه هر كس يك مرتبه آن را بخواند، مثل آن است كه يك سوّم قرآن را قرائت كرده است، و هر كس دو مرتبه بخواند ; مانند آن است كه دو سوّم قرآن را قرائت كرده است، و هر كس آن را سه مرتبه بخواند، مانند آن است كه تمام قرآن را قرائت كرده باشد.

همچنين هركس شما را با قلب خود دوست بدارد از براى او مثل ثواب يك سوّم اعمال همه بندگان است، و هر كس شمارا به قلب خود دوست داشته و به زبانش يارى كند از براى او مثل ثواب دو سوّم اعمال بندگان است،و هركس شمارا به قلبش دوست داشته و به زبان و دست يارى كند، از براى او مثل ثواب همه اعمال بندگان است.

٢ فيه أيضا، عن « تفسير الإمام العسكريعليه‌السلام »في ذكر جمل ما نقلعليه‌السلام عن الله تعالى:« كذلك أحبّ الخلق إليّ القوّامون بحقّي، و افضلهم لديّ، و أكرمهم عليّ محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم سيّد الورى، و أكرمهم و أفضلهم بعده عليّ أخ المصطفى المرتضى، ثمّ من بعده من القوّامين بالقسط من أئمّة الحقّ، و أفضلهم بعدهم من أعانهم على حقّهم، و أحبّ الخلق إلىّ بعدهم من أحبّهم و أبغض أعدائهم، و إن لم يكن معونتهم »(٢) .

يعنى: خداوندجلّ شأنه فرموده: محبوبترين خلق نزد من كسانى هستند كه حقّ مرا بر پا داشته اند، و افضل و اكرم آنان نزد من ; محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است كه سيّد و آقاى خلائق است، و بعد از او افضل و اكرم آنها نزد من علىّعليه‌السلام برادر مصطفى ; مرتضى است، سپس بعد از او كسانى كه امام بر حقّ هستند، آنهائى كه بر پا دارنده قسط هستند، و افضل آنها بعد از ايشان كسانى هستند كه آنها را براى حقّشان يارى مى كنند، و محبوبترين خلق نزد من بعد از اين يارى كنندگان ; كسانى هستند كه آنها را دوست دارند و دشمنان آنها را دشمن مى دارند و هر چند يارى نكنند.

٣ فيه أيضاً عن « مجالس المفيد(قدس سره) »بالإسناد عن الحسن بن عليّعليهما‌السلام ، أنّه قال: « من أحبّنا بقلبه ونصرنا بيده ولسانه، هو معنا في الغرفة الّتي نحن فيها، ومن أحبّنا بقلبه و نصرنابلسانه، فهو دون ذلك بدرجة، ومن أحبّنا بقلبه وكفّ بيدهولسانه، فهوفي الجنّة »(٣) .

يعنى: حضرت امام حسنعليه‌السلام فرمود: هر كس ما را با قلب خودش دوست داشته و با دست و زبانش يارى كند، او در غرفه هاى بهشتى كه ما در آن ساكنيم با ما خواهد بود، و هر كس مارا با قلب خود دوست داشته و با زبانش يارى كند، پس او در بهشت يك درجه پائين تر از مقام ما جاى دارد، و هركس مارا با قلب خود دوست داشته و دست و زبانش را از ظلم بر ما باز دارد، پس او در بهشت خواهد بود.

٤ و فيه أيضا عن « المحاسن »، بالإسناد عن علي بن الحسينعليهما‌السلام ، قال: « قال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : في الجنّة ثلاث درجات، و في النّار ثلاث دركات، فأعلى درجات الجنان لمن أحبّنا بقلبه و نصرنا بلسانه و يده، و في الدرجة الثانية من أحبّنا بقلبه و نصرنا بلسانه، و في الدرجة الثالثة من أحبّنا بقلبه، و في أسفل الدرك من النار من أبغضنا بقلبه و أعان علينا بلسانه و يده، و في الدرك الثانية من أبغضنا بقلبه و أعان علينا بلسانه، و في الدرك الثالثة من أبغضنا بقلبه »(٤) .

يعنى: حضرت امام زين العابدينعليه‌السلام از حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روايت نموده كه حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: « در بهشت سه درجه و در جهنّم سه دركه است، پس اعلى درجات بهشت مخصوص كسانى است كه ما را با قلب خود دوست داشته و با زبان و دست خود يارى كنند، و در درجه دوّم كسانيند كه ما را با قلب خود دوست داشته و با زبانشان يارى كنند، و در درجه سوّم كسانيند كه مارا فقط با قلب خود دوست داشته باشد.

و در اسفل درك آتش كسانيند كه مارا با قلب دشمن داشته و در ظلم بر ما با زبان و دست خود يارى كنند، و در درك دوّم از آتش كسانيند كه دشمن دارند ما را با قلب خود و در ظلم بر ما با زبان خود يارى كنند، و در درك سوّم كسانييند كه ما را با قلب خود دشمن بدارند.

٥ و في « لئالي »، قال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : إنّي شافع يوم القيامة لأربعة و لو جآؤوا بذنوب أهل الدنيا: رجل نصر ذرّيتي، و رجل بذل ماله لذريّتي عند المضيق، و رجل أحبّ لذريّتي باللسان، و رجل سعى لذريّتي إذا اطّردوا أو شرّدوا »(٥) .

يعنى: حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: همانا من در روزقيامت از براى چهارنفر شفاعت خواهم كرد ; گرچه آنان در آن روز با گناهان همه اهل دنيا بيايند:

يكى مردى كه ذريّه مرايارى نمايد.

ديگرى مردى كه مالش را به ذريّه من در حال تنگدستى آنها بذل نمايد.

ديگرى مردى كه با ذريّه من با زبان و قلب خود دوستى نمايد.

و چهارم شخصى كه در حوائج ذريّه من در حالتى كه ممنوع باشند از حقّشان، و از وطن و مسكنشان دور شده باشند سعى نمايد.

٦ و في « الخصائص الحسينيّهعليه‌السلام » في ضمن الحديث عن النبيّصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، في ذكر ورود طوائف أُمّته عليه مع راياتهم، قال:

(ثمّ ترد علىّ راية تلمع وجوههم نوراً، فأقول لهم: من أنتم ؟ فيقولون:

نحن أهل كلمة التوحيد و التقوى من أُمّة محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، و نحن بقيّة أهل الحقّ، حملنا كتاب ربّنا و أحللنا حلاله، و حرّمنا حرامه، و أحبّنا ذرّية نبيّناصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، و نصرناهم من كلّ ما نصرنا به أنفسنا، و قاتلنا معهم من ناواهم.

فأقول لهم: أبشروا ; فأنا نبيّكم محمّد، و لقد كنتم في الدنيا كما قلتم، ثمّ أسقيهم من حوضي، فيصدرون مرويّين مستبشرين، ثمّ يدخلون الجنّة خالدين فيها أبد الآبدين »(٦) .

يعنى: حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: در روز قيامت جمعى كه صورتهاى آنها از نور مى درخشد بر من وارد مى شوند، پس به آنها مى گويم: كيستيد شما ها ؟

مى گويند: مائيم اهل كلمه توحيد و تقوا از امّت محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، و مائيم بقيّّه از اهل حقّ كه كتاب پروردگار خود را حمل نموديم، و حلال آن را حلال دانستيم، و حرام آن را حرام دانستيم، و ذريّه پيامبر خودصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را دوست داشتيم، و آنان را به آنچه خود رابه آن يارى مى كرديم ; يارى نموديم، و با كسانى كه با آنها دشمنى مى كردند جنگ كرديم.

پس من به آنها مى گويم: مژده باد شما را ; منم نبىّ شما محمّد، و به تحقيق شما در دنيا چنان بوديد كه گفتيد، و آنها را از حوض خود آب مى دهم، پس بر مى گردند در حالتى كه سيراب و خشنود باشند، سپس داخل بهشت مى شوند در حالتى كه هميشه در آن باشند.

٧ و في « البحار » عن علم الهدى سيّد المرتضىرضي‌الله‌عنه ، في ضمن كلامه قال: قال الشيخ أدام الله عزّه : « و هشام بن حكم من أكبر أصحاب أبي عبد اللهعليه‌السلام ، و بعد أبي الحسن موسىعليه‌السلام ، و كان يكنّى أبا محمّد و أبا حكم، و كان مولى بني شيبان، وكان مقيماً بالكوفة، و بلغ من مرتبته و علوّه عند أبي عبدالله جعفربن محمّدعليه‌السلام أنّه دخل بمنى، و هو غلام أوّل ما اختطّ عارضاً، و في مجلسه شيوخ الشيعة، كحمران بن أعين، و قيس بن الماصر، و يونس بن يعقوب، و أبي جعفر الأحول و غيرهم، فرفعه على جماعتهم و ليس فيهم إلاّ من هو أكبر سنّاً منه، فلمّا رأي أبو عبداللهعليه‌السلام أنّ ذلك الفعل كبر على أصحابه، قال: « هذا ناصرنا بقلبه و لسانه و يده »(٧) .

٨ و في « الكافي » عن يونس بن يعقوب، في ضمن الحديث في واقعة رجل شامى جاء عند أبي عبداللهعليه‌السلام ، لمناظرة أصحابة إلى أن قال: قالعليه‌السلام : اخرج إلى الباب فانتظر من ترى من المتكلّمين فأدخله، قال: فأدخلت حمران بن أعين، و كان يحسن الكلام، و أدخلت الأحول، و كان يحسن الكلام، و أدخلت قيس بن الماصر، و كان عندي أحسنهم كلاماً، و كان قد تعلّم الكلام من علي بن الحسينعليهما‌السلام ، فلمّا استقرّبنا المجلس، و كان أبوعبداللهعليه‌السلام قبل الحجّ يستقرّ أيّاماً في جبل في طرف الحرم في فازة له مضروبة، فاخرج رأسه من فازته فإذا هو ببعير يخب، فقال: هشام و ربّ الكعبة، قال: فظننا أنّ هشاماً رجل من ولد عقيل، كان شديد المحبّة له،

قال: فورد هشام بن الحكم، و هو أوّل ما اختطت لحيته، و ليس فينا إلاّ من هو أكبر سنّاً منه، قال: فوسّع له أبو عبداللهعليه‌السلام ، و قال: « ناصرنا بقلبه و لسانه و بيده »(٨) .

خلاصه محل شاهد ما در اين دو روايت آنست كه وقتى هشام بن حكم خدمت حضرت صادقعليه‌السلام شرفياب شد، حضرت از او تجليل فرموده و كنار خودشان جاى دادند، با آنكه او تازه خط عارضش روئيده بود، و در سنّ جوانى بود،و او را بر همه اصحاب كه در محضرش حاضر بودند در حالتى كه تمام از اجلاء شيوخ بودند مقدم داشت، پس جهت اين تجليل را چنين بيان فرمود: او ناصر و يارى كننده ما با قلب و زبان و دستش است.

٩ و في « نهج البلاغه » في ضمن كلامه الشريف: « نحن شجرة النبوّة، و محبط الرسالة، و مختلف الملائكة، و معادن العلم و ينابيع الحكمة، ناصرنا و محبّنا ينتظر الرحمة، و عدوّنا و مبغضنا ينتظر السطوة »(٩) .

يعنى: مائيم شجره طيّبه كه ثمره نبوّت از آن هويدا گشته، و مائيم محل فرود آمدن رسالات الهى، و مقام رفت و آمد ملائكه، و مائيم معدنهاى علم و چشمه هاى حكمت، يارى كننده ما و دوست ما هميشه در معرض رحمت الهى است، و دشمن ما و كسى كه بغض ما را در دل دارد هميشه در معرض عذاب شديد الهى است.

١٠ و في « المشاهد » عن أبي عبد الله الحسينعليه‌السلام ، أنّه قال في كربلا لأصحابه:

« و من نصرنا بنفسه، فيكون في الدرجات العالية من الجنان، فقد أخبرني جدّيصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم أنّ ولدي الحسين يقتل بطفّ كربلا غريباً وحيداً عطشاناً، فمن نصره فقد نصرني و نصر ولده القائمعليه‌السلام ، و من نصرنا بلسانه فإنّه في حزبنا يوم القيامة »(١٠) .

يعنى: حضرت ابى عبدالله الحسينعليه‌السلام در كربلا به اصحاب خود فرمود: هركس ما را به جان خود يارى نمايد، مقام او در درجات بالاى بهشت مى باشد، پس به تحقيق كه مرا جدّ بزرگوارمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بر دادند كه: فرزندم حسينعليه‌السلام در زمين پر كرب يعنى كربلا شهيد مى شود، در حاليكه بى يار و ياور و تنها و تشنه باشد، پس هر كس او را يارى كند، پس به تحقيق كه مرا و فرزند او قائمعليه‌السلام را يارى كرده است.

١١ و در « عين الحيات » مرحوم مجلسى روايتى به سند معتبر از اميرالمؤمنينعليه‌السلام نقل شده كه حضرت فرمود:

(براى بهشت هشت در است، از يك در پيغمبران و صدّيقان داخل مى شوند، و از در ديگر شهداء و صالحان، و از پنج در (ديگر) شيعيان و دوستان ما داخل مى شوند، و من بر صراط مى ايستم و دعا مى كنم و مى گويم:

خداوندا ! شيعيان و دوستان مرا و هر كس مرا يارى كرده است و به امامت من در دنيا اعتقاد داشته ; به سلامت بگذران.

در آن حال ندا از منتهاى عرش الهى در رسد كه: دعاى تو را مستجاب كرديم ; و تو را شفاعت داديم در حقّ شيعيانت.

پس هر يك از شيعيان و دوستان من و آنان كه مرا يارى كرده اند و با دشمنان من جهاد كرده اند با گفتار يا با كردارشان ; هفتاد هزار كس از همسايگان و خويشان و دوستان خود را شفاعت كنند، و از درِ هشتم ساير مسلمانان داخل مى شوند، يعنى آن جماعتى كه اقرار به شهادتين داشته باشند، و در دل ايشان به قدر ذرّه اى از بغض ما اهلبيت نباشد(١١) .

و امّا اخبار ديگر غير از اين اخبارى كه بيان كرديم خصوصاً آنچه در فضل كيفيّات و عنوانهائى كه مصداق نصرت به آن حاصل مى شود مانند انشاء مراثى و مدايح چه بصورت نثر و چه به صورت نظم و غير آن ان شاء الله تعالى در فصل دوّم اشاره خواهدشد.

فصل دوّم: دربيان كيفيّات نصرت و يارى حضرت ولىّ اللهعليه‌السلام در امر دين

نصرت و يارى حضرت قائمعليه‌السلام با صفت تقوا

نصرت و يارى حضرت ولى اللهعليه‌السلام در امر دين ; به عناوينى چند حاصل مى شود، كه در اينجا به دوازده كيفيّت از مهمترين و لازم ترين آنها بر وجه اختصار اشاره مى كنيم: