اثر دعا در تعجيل ظهور حضرت قائمعليهالسلام
امر دوّم ; رواياتى وارد شده كه در تعجيل ظهور آنحضرتعليهالسلام
; دعا اثر كامل دارد، و آنچه از اخبار دلالت بر اين امر دارد ; پنج قسم است:
قسم اوّل: در بعضى روايات تصريح شده است كه دعاى مؤمنين و طلب فرج آنحضرتعليهالسلام
موجب تعجيل در فرج مى شود، و ترك آن موجب تأخير در فرج مى شود.
از آن جمله روايتى كه در « نجم الثاقب» از شيخ جليل عيّاشى از فضل بن ابى قره نقل شده، كه گفت: از حضرت صادقعليهالسلام
شنيدم كه مى فرمود:
حقّ تعالى به حضرت ابراهيمعليهالسلام
وحى فرمود كه: بزودى از براى تو از ساره پسرى متولّد مى شود.
ساره گفت: كه من پيره زن و عجوزه ام.
حقّ تعالى فرمود: بزودى فرزندى آورد و فرزندان آن پسر تا چهارصد سال در دست دشمن من معذّب مى گردند، به سبب آنكه كلام مرا ردّ نمود.
پس چون بنى اسرائيل در دست فرعون مبتلا شدند تا چهل روز در درگاه خداوند ناله و گريه نمودند.
حقّ تعالى به حضرت موسى و هارونعليهماالسلام
وحى فرمود كه: ايشان را از دست فرعون خلاص گرداند، و صد و هفتاد سال از آن چهار صد سال باقى مانده بود كه آن را از ايشان برداشت.
پس حضرت صادقعليهالسلام
فرمود: كه اگر شما نيز چنين تضرّع و زارى مى كرديد، حقّ تعالى فرج ما را مقدّر مى كرد، و چون چنين نكنيد پس بدرستيكه اين امر به نهايت خود خواهد رسيد
.
و در كتاب (احتجاج) در توقيع مبارك آنحضرت چنين آمده:
(و أكثروا الدّعا بتعجيل الفرج فإنّ ذلك فرجكم)
.
يعنى براى تعجيل فرج ; بسيار دعا كنيد، پس بدرستيكه اين دعاء موجب فرج شما است.
نكاتى مهمّ در توضيح كلام آنحضرتعليهالسلام
و اين روايت جامع ترين و كامل ترين كلام در امر دعا در فرج ايشان مى باشد، و در اينجا تذكر چند نكته لازم است:
اوّل: در آن ; شدّت تأكيد در باب دعا در فرجشان را بيان فرموده اند، به آنكه امر به آن فرموده اند، و آن ظاهر است و تا شاهد و قرينه بر اراده استحباب از آن نشده باشد ; حمل بر وجوب مى شود.
دوّم: زياد دعا كردن را بيان فرموده، بطوريكه لازم است در همه اوقات شب و روز و در همه مجالس و در همه حالات و خصوصاً بعد از نماز ها و مواقع استجابت دعا بر آن مواظبت و محافظت شود.
سوّم: بيان فرموده آنكه اين امر دعا در فرج ايشان بر همه بندگان فرض و لازم است، و بر فرد فرد ايشان مانند امر اقيموا الصلوة تكليفى است ثابت.
چهارم: اهتمام در طلب فرج را به وجه عموم بيان فرموده، چنانچه مقتضاى اطلاق كلمه « الفرج» همين است، يعنى: دعا در تعجيل فرج چه فرج كلّى و چه فرج در هر امرى از ايشان و طلب كشف حزن و رفع غم از قلب مباركشان در آنچه تعلّق به ايشان دارد يابه هريك از شيعيان لازم است.
پنجم: فائده دعا براى تعجيل فرج، فرج كلّى و عمومى براى جميع مؤمنين است كه با ظهور آنحضرت حاصل مى شود و جميع حالات دنيوى و اخروى آنها را شامل مى شود.
و شاهد براين تعميمات در فقرات توقيع رفيع با آنكه به مقتضاى ظاهر آن چنين است كلام حضرت صادقعليهالسلام
است در « كافى» در تفسير آيه شريفه:
(
الَّذينَ يَصِلُونَ ما اَمَرَ الله بِهِ اَنْ يُوصَلَ
)
قال: نزلت في رحم آل محمّدعليهمالسلام
وقديكون في قرابتك، ثمّ قال: فلاتكوننّ ممّن يقول للشىء إنّه في شىء واحد»
امر ائمهعليهمالسلام
بر دعا در هنگام شدائد و مهمّات قسم دوّم در بيان اخبارى است كه وارد شده در آنكه ائمّه اطهارعليهمالسلام
در حوائج و مهمات خاصه خود، شيعيان و اولياء خود را امر مى فرمودند كه دعا براى اصلاح آن حوائج و مهمات بنمايند.
از آنجمله در « بحار » روايت شده: بالاسانيد العديدة عن أبي هاشم جعفري، قال: دخلت على أبي الحسن علىّ بن محمّدعليهالسلام
و هو مهموم عليل، فقال لى: يا أباهاشم! إبعث رجلا من موالينا إلى الحير يدعوا الله لي.
فخرجت من عنده فاستقبلني علىّ بن بلال فأعلمته ما قال لي و سألته أن يكون الرجل الّذى يخرج.
فقال: السمع و الطاعة، و لكنّنى اقول: إنّه أفضل من الحير، إذا كان بمنزلة من في الحير، و دعائه لنفسه أفضل من دعائى له بالحير، فأعلمتهعليهالسلام
ما قال.
فقال لي: قل: له كان رسول اللهصلىاللهعليهوآلهوسلم
افضل من البيت و الحجر، و كان يطوف بالبيت و يسلّم الحجر، و انّ لله تبارك و تعالى بقاعاً يحبّ أن يدعى فيه فيستجيب لمن دعاه »
يعنى: حضرت امام علىّ النقىعليهالسلام
مريض بودند، فرمود: اى ابى هاشم! مردى از دوستان ما را جانب كربلا بفرست تا در حرم حضرت ابى عبدالله الحسينعليهالسلام
از براى من دعا نمايد ; كه خداوند عافيت مرحمت فرمايد.
پس از خدمت ايشان بيرون رفتم، در اين حال على بن بلال رو به جانب من مى آمد، فرمايش ايشان را به او گفتم و از او درخواست كردم كه او براى امتثال فرمايش امامعليهالسلام
برود.
پس گفت سمعاً و طاعتاً، و لكن مى گويم كه آنحضرتعليهالسلام
خود از حائر افضل مى باشد، و او خود مثل كسى است كه در حائر مى باشد و امام است، و دعاء ايشان از براى خود افضل است از دعاى من در حقّ ايشان و در حائر.
پس اين كلام را به آنحضرتعليهالسلام
گفتم، به من فرمود: به او بگو: حضرت رسولصلىاللهعليهوآلهوسلم
از كعبه معظمه و از حجر الاسود افضل بودند و با اين حال طواف كعبه را مى فرمودند و حجر الاسود را مى بوسيدند، بدرستيكه از براى خداوند تبارك و تعالى بقعه هائى است كه دوست مى دارد در مكانها خوانده شود، پس هر كس او را بخواند اجابت فرمايد، و حائر از جمله آن بقعه ها مى باشد.
و از آن جمله در كتاب « شفاء الصدور » از شيخ فقيه زاهد عارف احمد بن فهد حلّىرضياللهعنه
در « عدة الداعى » روايت كرده كه حضرت صادقعليهالسلام
مريض شدند، به كسان خود امر فرمود كه شخصى را اجير كنند كه براى ايشان كنار قبر مطهر امام حسينعليهالسلام
دعا كند.
پس كسى را يافتند و به او گفتند، گفت: مى روم، ولى حسينعليهالسلام
; امام مفترض الطاعة است، و او نيز مفترض الطاعة است.
پس برگشتند بسوى حضرت صادقعليهالسلام
و كلام او را خبر دادند، آنحضرت در جواب فرمود: امر چنان است كه آن شخص گفته، و لكن ندانسته كه خداى تعالى را بقعه هائى است كه دعا در آنها مستجاب مى شود، و آن بقعه كه قبر حسينعليهالسلام
در آن است از آنهاست
.
پس از همه اين اخبار و اخباريكه در باب طلب دعا نمودن ائمّه اطهارعليهمالسلام
از شيعان و اولياء خود وارد شده است، چنين استفاده مى شود كه دعاء مؤمن تأثير در اصلاح حوائج و كشف هموم و غموم ائمّهعليهمالسلام
دارد.
و اين منافات ندارد با آنكه خود ايشان وسيله همه فيوضات الهى براى ديگران هستند، و از غير خود در همه جهات جزئيه و كلّيه بى نياز مى باشند، چرا كه همان طوريكه خداوند متعال جل شأنه با آنكه از غير خود يعنى همه موجودات غنى و بى نيازمى باشد، و لكن بندگان را امر به عبادتش فرموده، و نيز از آنها طلب يارى نموده، و از آنها قرض خواسته، اينها همه به اين حكمت است كه آنها در صدق عقيده شان و ضعف آن در مقام دوستى با خداوند امتحان شوند، و همچنين بوسيله عبادت و نصرت او لياقت و قابليت رحمتهاى او را پيدا نمايند، چنانچه در مقدّمه اين رساله به آن اشاره شد.
همچنين است امر نسبت به اولياء معصومين اوعليهمالسلام
كه دوستان آنها در مقام خدمات و احسان و نصرت با آنهاعليهمالسلام
; در صدق عقيده مودّت و محبّت خود امتحان مى شوند، و نيز اين وسائل تطهير و تزكيه مى شوند، و از براى فيوضات و رحمتهاى الهيّه خصوصاً عطيّه هاى مهمّ و نيكوى اُخروى و درجات عاليه جنان و رضوان كه بوسيله ائمّه معصومينعليهمالسلام
عطا كرده مى شود قابل مى گردند.
چنانچه در احاديث بسيارى در « كافى » و غير آن خصوصاً در باب «صله به امامعليهالسلام
» و باب «خمس» به حكمت آن تصريح شده است
.
پس دعا هم براى آنها مثل يارى كردن آنها در جهاد و جنگ با دشمنان آنها و مخذول و مغلوب كردن دشمنانشان است، و به اين سبب كشف حزن ائمّه معصومينعليهمالسلام
مى شود، اگرچه آن شكست دشمنان نيز در واقع به يمن افاضه غيبيّه الهيه از جانب خود آنهاعليهمالسلام
مى باشد.
_______________________