شیوه های یاری قائم آل محمد

شیوه های یاری قائم آل محمد 0%

شیوه های یاری قائم آل محمد نویسنده:
گروه: امام مهدی عج الله تعالی فرجه

شیوه های یاری قائم آل محمد

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: ایه الله محمد باقر فقیه ایمانی
گروه: مشاهدات: 17994
دانلود: 2557

توضیحات:

شیوه های یاری قائم آل محمد
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 64 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 17994 / دانلود: 2557
اندازه اندازه اندازه
شیوه های یاری قائم آل محمد

شیوه های یاری قائم آل محمد

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

فصل دوّم:در بيان اوقات دعا

يعنى اوقات شريفه اى را كه در قبول دعا و تأثير كامل آن مدخليّت دارد ; مراعات كند، و به اين امر در آيات و اخبار تصريح شده، و خصوصاً اوقاتى كه ائمّه اطهارعليهم‌السلام در آن اوقات در امر فرج آنحضرتعليه‌السلام دعا مى فرموده اند، يا شيعيان را به اين دعا در آن اوقات سفارش فرموده اند، و ما آن اوقات را بطور اختصار بيان مى كنيم.

امّا در روز و شب: پس از آنجمله است اوقات نماز، خصوصاً بعد از اداء فريضه، و از آنجمله است وقت صباح و مساء، خصوصاً از اوّل طلوع فجر تا طلوع شمس، كه در اين وقت از براى خصوص ذكر تأكيد شده، و كمال فضل و شرافت آن در آيات و اخبار بسيار است، و از آنجمله است ساعت آخر شب و نزديك سحر، و ساعت اوّل از نيمه دوّم شب.

امّا در هفته: شب و روز جمعه، خصوصاً ساعات مخصوص كه ذكر شد، و بعد از آن روز دوشنبه و پنجشنبه، از جهت ملاحظه آنكه در اين دو روز اعمال بندگان خدمت آنحضرتعليه‌السلام عرضه مى شود.

بهترين ماهها براى استجابت دعا امّا در سال: افضل از همه ماه ها، ماه مبارك رمضان است كه در جميع اوقات شب و روز آن ; مخصوصاً دعا در بعضى از اخبار تأكيد شده است، در اين ماه شريف كليّه دعاها و اين دعاء مخصوص به ويژه در شبهاى قدر، و در شب بيست و يكم تأكيد شده است.

و بعد از آن ماه شعبان المعظّم و ماه رجب المكرّم است كه از خصوصيات ماه شعبان آمرزش گناهان و نيز تقدير بعضى از امور در شب نيمه آن ماه است، علاوه بر آنكه در شب نيمه شعبان آنحضرتعليه‌السلام متولّد شده اند، و به اين جهت شب توسّل مخصوص بر آنحضرت است.

و ديگر آنكه اين ماه تعلّق خاصّ به حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم دارد، و در حديث است كه فرمود:

(رحم الله من أعانني على شهري)(١١) .

يعنى: هركس مرا يارى نمايد درباره ماه من ; خداوند او را رحمت فرمايد.

و اين دعا يعنى دعاى در فرج حضرت صاحب الأمر صلوات الله عليه از افضل اقسام نصرت حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مى باشد، چنانچه بيان آن شد، پس بواسطه اين دعاى شريف در خصوص اين ماه دعا كننده مورد دعاى ايشان واقع مى شود.

امّا خصوصيات ماه رجب المكرم ; استجابت دعا است، چنانچه در جمله از احاديث در فضل آن تصريح شده است.

از جمله اين فقرات شريفه كه روايت فرموده است در «اقبال» درضمن حديثى از حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم كه: منادى الهى هرشب ماه شريف رجب تا صبح ندا مى كند:

(الشهر شهري، و العبد عبدي، و الرحمة رحمتي، فمن دعاني في هذه الشهر اجبته، و من سئلني اعطيته، و من استهداني هديته، و جعلت هذا الشهر حبلاً بيني و بين عبادي فمن اعتصم به وصل بي)(١٢) .

يعنى: اين ماه ; ماه من است، و بنده ; بنده من است، و رحمت ; رحمت من است، پس هركس مرا دراين ماه بخواند ; اورا اجابت فرمايم، و هركس هر چيزى را سئوال نمايد، او را عطافرمايم، وهركس طلب هدايت ازمن نمايداو را راهنمائى كنم، و اين ماه را وسيله ما بين خود و ما بين بندگانم قرار دادم، پس هر كس به آن تمسّك جويد ; به من يعنى به مقام قرب من و به رحمتهاى كامله ام مى رسد.

پس لازم و مهمّ است كه بنده مؤمن ; در تمام اوقات اين ماه شريف خصوصاً در شبهاى آن و على الخصوص اوقات مخصوصه آن مانند ايّام البيض كه در باب تأثير دعا كاملتر است، و عمل استفتاح مشهور است به عمل «ام داود» با شرح كرامات آن در اين روز وارد است در مواظبت به امر دعا در فرج و در تحصيل و تكميل آداب صحّت و قبول دعا ; كمال سعى و اهتمام را داشته باشد.

و بعد از اين ماه ذى الحجّة الحرام است، امّا دهه اوّل آن كه «ايام معلومات» است، و در حديث است كه حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

(عمل خير و عبادت در هيچ ايّامى نزد حقّ تعالى محبوب تر از ده روز اوّل ذى الحجّة نيست)(١٣) .

امّا دهه دوّم آن كه ايام معدودات است، و در آن روز غدير ; كه روز تجديد عهد امّت با ائمّه اطهارعليهم‌السلام است واقع شده، كه آن روز ; فضائل و مناقب و شرافتهاى مهمّه و شريفه بيشمارى دارد كه در كتب مبسوطه مذكور است، و در حديث است كه حضرت صادقعليه‌السلام فرمود:

« شايد گمان كنى كه خداوند روزى را خلق كرده باشد كه حرمتش از اين روز بيشتر باشد، نه ; و الله، نه ; و الله، نه ; و الله »(١٤) .

امّا دهه سوّم آن كه يوم المباهله يعنى روز بيست و چهارم كه روز استجابت دعا است، در آن واقع است، خصوصاً هرگاه دعا كند به آن دعاء مخصوصى كه از حضرت امام محمّدباقرعليه‌السلام روايت شده است كه فرمود:

(اگر بگويم دراين دعا اسم اعظم حقّ تعالى هست هرآينه راست گفته ام، و اگر مردم بدانند كه اين دعا در اجابت چگونه تأثير مى نمايد البتّه به هر نحو كه مقدور باشد در تحصيل آن هر چند كه بايد قتال نمايند سعى مى نمايند، و مرا هر حاجت كه عارض مى شود اين دعا را مى خوانم و بعد از آن حاجت خود را مى طلبم و البتّه مستجاب مى گردد)(١٥)

و آن دعائى است كه شبيه دعاى سحر ماه مبارك رمضان كه در « زاد المعاد » ذكر شده است.

و اين روز ; روز خاتم بخشى حضرت اميرالمؤمنينعليه‌السلام مى باشد، و فضائل و اعمال آن بسيار است.

و در بيست و پنجم اين ماه سوره مباركه ( هَلْ اَتى ) در وصف اهل بيت اطهارعليهم‌السلام نازل شده، و به اين سبب فضل آن عظيم، و شأن و قدرش جليل است، و روز توسّل مخصوص به ائمّه اطهارعليهم‌السلام است.

و بعد از اين ماه هاى متبرّكه ; ساير ايّام مباركه است كه در اوقات سال مى باشد كه در كثرت و فضل و جلالت شأن عنوان خاص دارند، مانند روز عرفه كه دعاى حضرت امام زين العابدينعليه‌السلام در حقّ امام زمانعليه‌السلام در «صحيفه سجاديّه» مسطور مى باشد، چنانچه از مضامين اين فقرات مباركه ظاهر است، و علماء هم در شرح تصريح به اين مطلب فرموده اند:

(اللّهم فأوزع لوليّك شكر ما انعمت به عليه، و اوزعنا مثله فيه، و آته من لدنك سلطاناً نصيراً، و افتح له فتحاً يسيراً، و أعنه بركنك الأعزّ، و اشدد أزره، و قوّ عضده، و داعه بعينيك، و احمه بحفظك، و انصر بملائكتك، و امدد بخدمتك، الأغلب و أقم به كتابك و حدودك و شرايعك و سنن رسولك صلواتك عليه و آله، و أحى به ما أماته الظالمون من معالم دينك، و اجل به صداء الجود عن طريقتك، و ابن به الضراء عن سيبك، و أذل به الناكثين عن صراطك، و أمحق به بغاة قصدك عوجاً، و الن كانبه لأوليائك، و أبسط يده على أعدائك، و هب لنا رأفته و رحمته، و تعطّفه و تحنّنه، و اجعلنا له سامعين مطيعين و في رضاه ساعين و إلى نصرته و المدافعة عنه منكبين وإليك و إلى رسولك صلواتك عليه و آله بذلك متقرّبين)(١٦) .

براى اهل بينش و بصيرت و معرفت بعد از دقّت در كيفيّت دعا و تأمّل در صدق اين فقرات مباركه و آنچه در آن است از تجليلات و توقيرات عظيمه از چنين وجود مقدسى يعنى حضرت سيدالساجدين عليه صلواة المصلين نسبت به وجود مبارك حضرت صاحب الأمر صلوات الله عليه ; ، ظاهر و واضح خواهد شد كه خضوع و خشوع و تذلّل هريك از شيعيان و دوستان و مواليان ايشان نسبت به آنحضرت ; چگونه بايد باشد، و چگونه بايد در دعا در حقّ آنحضرتعليه‌السلام و در طلب نمودن فرجشان از خداوند متعال سعى و اهتمام نمايند، والله هوالموفق و خير معين.

و از اوقات مخصوصه روز عيد قربان و عيد ماه مبارك رمضان است كه در كتاب « اقبال » نقل شده است كه: همّ و حزن اهلبيت اطهارعليهم‌السلام هر سال در اين دو روز تازه مى شود، بواسطه آنكه حقّ خود را در دست دشمنان خود مى بينند(١٧) .

پس لازم است شيعيان به آن حضراتعليهم‌السلام در اين حزن تأسّى نمايند و براى رفع آن به ظهور و فرج آنحضرتعليه‌السلام دعا نمايند، چنانچه دعا مخصوصى معروف به « دعاء ندبه » از حضرت صادقعليه‌السلام براى اين دو عيد و روز جمعه و عيد غدير وارد شده كه خوانده شود، واين دعاء ; مشتمل بر تأسّف براى غيبت حضرت صاحب الامرعليه‌السلام ; و شدّت جزع و حزن و ندبه براى طول غيبت ايشان ; و بر تضّرع و ابتهال به درگاه الهى براى طلب فرج آنحضرت مى باشد.

و بعد از آن عيد نوروز و روز عاشورا است، كه در روز عيد نوروز در حديثى از معلّى نقل شده كه حضرت صادقعليه‌السلام فرمود:

(هيچ نوروزى نيست مگر آنكه ما انتظار مى كشيم، زيرا كه آن روز ما و روز شيعيان ما است)(١٨)

پس سزاوار است كه دوستان در انتظار فرج ; و سعى و اهتمام در طلب تعجيل آن از خداوند جل شانه ; به اهلبيتعليهم‌السلام تأسّى كنند.

و در مورد روز عاشورا نيز روايت شده است كه: روز عاشورا ; روز خروج حضرت صاحب الأمرعليه‌السلام براى جهاد و قتل دشمنان خصوصاً براى طلب ثار و خونخواهى حضرت ابى عبداللهعليه‌السلام و همه مظلومان كربلا است، و دعاى مخصوص با فضيلت بسيار در « زادالمعاد » از حضرت صادقعليه‌السلام نقل شده كه در آن روز خوانده شود، كه جملات زيادى از فقرات شريفه آن مشتمل است بر دعا و طلب فرج اهلبيت اطهارعليهم‌السلام ، و طلب هلاك و خذلان اعدائشان بر آن وجهى كه در وقت ظهور قائمشانعليه‌السلام وعده داده شده اند، بلكه همه آن دعا شريف مبتنى بر همين مطلب است.

پس لازم و مهم است كه شيعيان در آن روز كمال اهتمام را در حال جزع و حزن و ندبه در مصيبت حضرت ابى عبداللهعليه‌السلام داشته، و طلب فرج اهلبيت اطهار به ظهور حضرت قائمعليه‌السلام بنمايند، به اين دعات يا ادعيه ديگرى كه براى فرج وارد شده و يا به مضمون آنها كه به زبان خود دعا كننده جارى شود، كه اين دعاء شريف خصوص در چنين روزى علاوه بر فضائل جليله اش نصرت ويارى به آنحضرتعليه‌السلام ، و نسبت به حضرت ابى عبداللهعليه‌السلام خواهد بود، چنانچه اين نصرت و يارى را در اين فصل در ضمن عباراتى بيان كرديم.

و لكن افضل و اشرف اقسام دعا در اين روز آن است كه متوسّل به خواندن زيارت مشهوره روزعاشورا شود، چه در كربلا يا شهرهاى دور ديگر درحالتى كه با يادآورى احوال مظلومى حضرت ابى عبداللهعليه‌السلام ، و اصحاب و اهل بيت اطهارعليهم‌السلام ايشان محزون و گريان است و با اين حال در دعا و طلب تعجيل فرج آنحضرتعليه‌السلام تضّرع و ابتهال نمايد.

و بر اين مطلب در كيفيّت دوازدهم ; با بيان اينكه اين نوع از هر نوع ديگر افضل است ; اشاره كرديم.

و بعد از آن روز « دحوالأرض » است، يعنى روز بيست و پنجم ذى قعدة الحرام و فضائل بسيار دارد.

و اين روز هم تعلّق مخصوص به آنحضرتعليه‌السلام دارد، بواسطه آنكه در «زادالمعاد» از حضرت رضاعليه‌السلام روايت شده كه فرمود:

(حضرت قائمعليه‌السلام در اين روز ظاهر خواهد شد(١٩) .

پس سزاوار است كه دوستان در اين روز انتظار فرج ايشان را داشته و براى آن دعا كنند، و دعاى شريف مخصوصى هم با مضامين عالى در همين كتاب از شيخ طوسىرحمه‌الله روايت كرده است(٢٠) .

پس كمال اهتمام در خواندن آن و دعاهاى ديگرى كه براى طلب فرج وارد شده است در همه اوقات لازم و مهمّ است، و در مقام عمل به وظيفه دعا در فرج در اين روز ; بهتر آن است كه عدّه اى از مؤمنين مخلص از براى دعا جمع شوند، بواسطه آنكه همه دعاها ; خصوصاً دعا براى فرج حضرت حجّتعليه‌السلام كه اشرف و اكمل و اعظم اذكار خداوند مى باشد بهتر است به نحو اجتماع خوانده شود.

و در يك حديث از حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل شده است كه:

(هر جماعتى كه روز دحوالأرض جمع شوند براى ذكر پروردگار خود، پيش از آنكه متفرّق شوند حاجت ايشان بر آورده شود، و در اين روز هزار هزار رحمت از جانب حقّ تعالى بر بندگان نازل مى گردد، و نود و نه رحمت از آنها مخصوص جمعى است كه مجتمع شده و به ذكر خدا مشغول اند، و روزش را روزه و شبش را عبادت كنند).

_______________________

يار صفحه:

(١)ترجمه: ابان بن تغلب گويد: از امام صادق ٧ در مورد حقّ مؤمن بر مؤمن سئوال نمودم.

حضرت فرمود : حقّ مؤمن بر مؤمن بزرگتر از اينهاست، اگر به شما گويم انكار مى كنيد، هنگامى كه مؤمن از قبرش خارج ميشود ، تمثالى همراه او از قبر خارج ميشود، و به او گويد: تو را مژده باد به كرامت و سرور از جانب خداوند.

مؤمن گويد: خدا تو را به خير مژده دهد ، سپس آن تمثال همراه او ميرود و او را همچنان مژده ميدهد و چون به امر هولناكى ميگذرد، به او ميگويد: اين براى تو نيست، و چون به امر خيرى مى گذرد ميگويد:اين براى تو است. همچنين پيوسته با او باشد و او را از آنچه مى ترسد ايمنى و به آنچه دوست دارد مژده دهد تا همراه او در برابر خداى عزّوجلّ بايستد.

سپس چون خدا بسوى بهشت فرمان دهد، تمثال به او گويد: تو را مژده باد، زيرا خداى عزّوجلّ دستور بهشت برايت صادر فرمود، مؤمن گويد: تو كيستى خدايت رحمت كند كه از بيرون آمدن قبر همواره مرا مژده دهى و در ميان راه انيس من بودى، و از پروردگارم به من خبر دادى؟

تمثال گويد: من آن شادى هستم كه در دنيا به برادرانت رساندى، من از آن شادى آفريده شدم تا تو را مژده دهم و دلدار ترس تو باشم. (كافى ج٢ ص١٩١ حديث١٠).

(٢)امام باقرعليه‌السلام فرمو: در آنچه خداوند متعال با حضرت موسى بنده خويش مناجات كرده چنين بود: فرمود همانا براى من بندگانى است كه بهشت خويش را بر آنان ارزانى داشته و ايشن را در آن فرمانروا ساختم.

حضرت موسىعليه‌السلام عرض كرد: پروردگارا! اينان كيانند كه بهشت خويش را بر آنان مباح گرداندى و آنان را در آن حاكم ساختى ؟

فرمود:هر كسى مؤمنى را خوشحال سازد. (كافى ج٢ ص١٩١ حديث٣).

(٣)ترجمه:چنين مپندارد كسى از شماكه چون مؤمنى را شادمان ميكند كه فقط او را مسرور نموده ، بلكه ; به خدا قسم رسول خدا را خوشحال كرده است.(كافى ج٢ ص١٨٩ حديث٦).

(٤)ترجمه: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: محبوبترين اعمال نزد خدا سرورى است كه به مؤمنى رسانى و گرسنگى او را بزدائى يا گرفتارى او را برطرف كنى. (كافى ج٢ ص١٩١ حديث١١).

(٥)ترجمه: امام صادقعليه‌السلام فرمود: هركه مؤمنى را شاد كند، آن شادى را به رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم رسانيده، و هركه به پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم شادى رساند آن شادى را به خدا رسانيده، و همچنين است كسى كه به مؤمنى اندوهى برساند. (كافى ج٢ ص١٩٢ حديث١٤).

(٦)ترجمه: امام صادقعليه‌السلام فرمود: هركه براى خدا در راه حاجت برادر مسلمانش كوشش كند خداى عزّوجلّ برايش هزار حسنه نويسد كه بدان سبب خويشان و همسايگان و برادران و آشنايانش آمرزيده شوند، و اگر كسى در دنيا به او احسانى كرده باشد، روز قيامت به او گويند: به آتش در آى و هركس بيابى كه در دنيا به تو احسانى كرده، به اذن خدا خارجش كن مگر اينكه ناصبى ( دشمن ائمهعليهم‌السلام باشد. (كافى ج٢ ص١٩٧ حديث٦).

(٧)سوره حشر آيه ٩.

(٨)ترجمه: امام صادقعليه‌السلام فرمود : همانا چيزيكه خداوند مؤمن را بدان اختصاص داده است اينكه او را آشناكند كه احسان برادران خود نمايد اگر چه كم باشد، و احسان و نيكى با زيادى نيست ، و از اين روست كه خداوند متعال در كتابش مى فرمايد:« اگر چه تنگدست و در مضيقه باشند ديگران را بر خود ترجيح دهند» سپس خداوند ميفرمايد: « هركس بخل نفس خود را نگه دارد ( بديگران احسان كند) آنان رستگارانند» و هركس را خدا به اين خصلت شناخت او را دوست دارد ، و هركس را خدا دوست دارد مزدش را روز قيامت بدون حساب ; كامل دهد.

سپس فرمود: اى جميل! اين حديث را به برادرانت بگو كه موجب تشويف آنهابه احسان است. (مصادقة الاخوان ص٦٦ حديث٢).

(٩)ترجمه : حضرت صادقعليه‌السلام فرمود: كسى كه برادر خود را شادمان نمايد، قسم به خدا اين سرور و شادمانى به رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مى رسد، و هركس شادمانى او به پيامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم برسد، سرور و شادمانى او به خداوند مى رسد ; هركس شادمانى و سرور او به خدا برسد، او را به بهشت فرمان دهند. (مصادقة الاخوان ص٦٢ حديث٨).

(١٠)ترجمه:رسول خداعليه‌السلام فرمود:كسيكه در نياز برادر مؤمن خود كوشش نمايد كه در آن نياز; رضايت خداوند عزّوجلّ بوده، و براو صلاح باشد چنان است كه خداوند عزّوجلّ را هزار سال خدمت كرده بدون اينكه چشم زدنى در معصيت و گناه واقع شود

(كمال الدين ص٥٤١ حديث٣).

(١١)اقبال الاعمال ص٦٨٣ ، بحارالانوار ج٩٧ ص٧٩ حديث٤٤.

(١٢)اقبال الاعمال ص٦٨٢.

(١٣)اقبال الاعمال ص٣١٧.

(١٤)بحارالانوار ج٩٨ ص٣٠٣ حديث٢.

(١٥)اقبال الاعمال ص ٥١٧.

(١٦)ترجمه: خدايا ; براى ولى خود شكرو سپاس آنچه بر او نعمت داده اى الهام نما، و مثل آن سپاس را به سبب آنحضرت بما الهام فرما، و او را از جانب خود توانائى كه او را يارى دهند است عطا فرما، و باگشودنى آسان مشكلات او را بگشاى، و او را به تواناترين تكيه گاه خود يارى ده، و توانائى و پشتش را محكم گردان، و بازويش را توانائى بخش و با ديده مراقبت رعايت اش كن، و با حفظ كردنت حمايت كن، و به فرشتگانت ياريش نما، و باسپاه غلبه كننده ات كمكش فرما، و كتاب خود و احكام و شرايع و سنت رسولتصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را بوسيله او پايدار، و آنچه از نشانه هاى دينت را ستمكاران ميرانده اند بوسيله او زنده گردان ، و زنگ ستم را از طريقه خود بوسيله او بزداى، و بوسيله او سختى را از راحت دو ساز، و عدول كنندگان از راهت را بوسيله او از ميان بردار، و آنانكه در راه تو اعوجاج و كجى مى طلبند بوسيله او نابودشان گردان، و او را براى دوستانت نرم و بردبار گردان، و دستش را بر دشمنان بگشا يعنى مسلّط فرما، و رحمت و مهربانى و عطوفت و شفقّت او را به ما ببخش، ما را براى او سامع و مطيع قرار بده، در راه رضايت او كوشش كننده و در نصرت و يارى و دفاع كننده قرار بده، و بوسيله آنها بسوى خودت و رسولتصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم متقرّب فرما. (اقبال الاعمال ص ٣٥٣).

(١٧)مكيال المكارم ج٢ ص٢٥.

(١٨)بحارالانوار ج٥٣ ص٣٠٨ حديث٨٤.

(١٩)بحارالانوار ج٩٨ ص٣٤٠ حديث٣.

(٢٠)رجوع كنيد به بحارالانوار ج٩٨ ص ٣٤١ ٣٤٥.

دعا در بهترين حالات انسان

و امّا بهترين اوقاتى كه نسبت به حالات خود انسان است چند مورد است:

اوّل: در حال قنوت.

دوّم: در حال سجده است.

اين دو حالت بهترين حالات بنده است ; و نزديكترين اوقات او بسوى رحمت الهيه است، و مخصوص تذلّل بنده با خداوند و طلب رحمت از او براى هر حاجتى است و فضيلت هر كدام در اخبار بسيار است، و در هر يك هم دعاى مخصوصى براى طلب فرج آنحضرتعليه‌السلام از ائمّه اطهارعليهم‌السلام وارد شده است.

سوّم: در حالت همّ و حزنى كه براى انسان عارض مى شود، خصوصاً در آنچه سبب ظاهرى براى حزن نباشد، بواسطه آنكه در « مراة العقول » مجلسى از « معانى الاخبار » روايت شده است كه از حضرت صادقعليه‌السلام سئوال شد از سبب اين نوع حزنى كه سبب ظاهر براى آن نيست ؟

حضرت فرمود: « هر گاه قلب مبارك امامعليه‌السلام محزون مى شود، پس تأثير مى كند در قلوب شيعيان، بواسطه شدّت اتّصال معنوى كه ما بين آنها و امامعليه‌السلام چون اتصال شعاع خورشيد به خورشيد حاصل است، و هم چنين است در جهت سرور قهرى»(١) .

پس بنابراين، لازم و مهم است كه دوستان و اولياء آنحضرتعليه‌السلام در حال اين گونه احزان، بلكه در هر حزنى بياد آنحضرت بوده كه شايد اين ; از جهت حزن قلب مبارك ايشان باشد، پس دعا نموده و فرج و كشف حزن ايشان را از خداوند متعال طلب نمايند.

چهارم: آنكه هر حاجتى و هر مطلبى كه براى خود از خداوند مى خواهند، دعا براى ايشان و طلب فرجشان را از خداوند ; مقدّم بدارند، بواسطه آنچه ذكر شد كه اين; هم از نظر عقلى وهم ازنظر نقلى ثابت است، و از حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در روايتى نقل شده كه فرمود:

(لازمه كمال ايمان مؤمن و مرتبه اخلاص در مودّت و دوستى او با آنحضرتعليه‌السلام اين است، كه ايشان ; و هر امرى كه راجع و متعلّق به ايشان باشد، بايد در نزد او اهمّ از امر خودش باشد، و بر آن مقدّم بدارد).

و ديگر اين تقدّم ; يك نوع توسّل و استشفاع كامل به آنحضرتعليه‌السلام است، و آن از جمله آداب مهمّه دعا مى باشد.

و شاهد بر اين دو جهت، اين فقره شريفه از زيارت جامعه است:

(مستشفع إلى الله عزّوجلّ بكم، و متقرّب بكم إليه، و مقدّمكم أمام طلبتي و حوائجي و إرادتي في كلّ أحوالي و اُموري)(٢) .

يعنى: شما را بسوى خداوند عزّوجلّ شفيع مى نمايم، و به شما بسوى او تقرّب مى جويم، و شما را بر هر مطلب و بر همه حاجتهاى خود و بر هر اراده اى كه داشته باشم، در همه احوال و امور خودم يعنى چه دنيوى چه اُخروى مقدّم مى دارم.

پس بنده مؤمن دراين اقرار كه دراين فقرات شريفه است ; بايد صادق باشد، يعنى: چنانچه به زبان اقرار مى كند پس در قلب و به حسب عمل هم چنين باشد، كه امر مولاى او در نظرش و در نزد اراده قلبى او در هر امرى از امور ; از امر خودش اهمّ و اعظم باشد، و هر امرى هم كه تعلّق به ايشان داشته، سعى او در انجام دادن آن بيشتر از سعى در امر خودش باشد، و در هر مقامى از جمله در مقام دعا، امر آنحضرتعليه‌السلام را بر امر خود مقدّم بدارد، و توسّل به ايشان را وسيله تقرّب نزد خداوند بداند.

پس شفيع قرار دادن آنحضرتعليه‌السلام را نزد خداوند عزّوجلّ از براى مستجاب شدن دعاى او به هر نوعى كه محبوب عند الله باشد ; لازم بداند، و از آنجمله است آنكه قبل از طلب حاجت خود ; از خداوند فرج ايشان را مسئلت نمايد، چنانچه وارد است در باب صلوات فرستادن، كه قبل از دعا وسيله استجابت آن دعا مى باشد.

و محبوبيّت اين نوع توسّل به آنحضرتعليه‌السلام ، و اين كيفيّت تقرّب جستن بوسيله ايشان بسوى خداوند نيز از فقرات دعاى حضرت امام زين العابدينعليه‌السلام در روز «عرفه» نقل شد ; ظاهر مى شود.

فصل سوّم:در بيان مكان دعا

يعنى بيان امكنه شريفه اى كه در آيات و روايات تصريح و به آنها سفارش شده، زيرا آن امكنه مباركه در تكميل هر عبادتى خصوصاً دعا تأثير زيادى دارد.

پس در مقام اراده دعا براى فرج در صورت امكان بعضى از آن امكنه را اختيار و هنگام تشرّف مادامى كه در آنجاست; در دعا براى فرج اهتمام نمايد.

مكانهاى شريف براى استجابت دعا

و آن امكنه شريفه بسيارند، كه بر وجه اجمال بيان مى كنيم:

از جمله مواقف كريمه و مشاهد مشرفه ; حرم الهى و روضه نبويّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و روضه هاى مطهره هريك از ائمّه اطهارعليهم‌السلام مى باشد، كه در هر كدام دعا و عبادتى انجام شود ; چندين برابر فضل و شرافت نسبت به سائر مكانها دارد، و اين مدخليّت تامّ و كامل در اخبار بسيارى تصريح شده است.

و بعد از اينها حرمهاى عامّه علماء و صلحا، خصوصاً فرزندان و ذرارى ائمّهعليهم‌السلام است، كه در بعضى از اخبار تصريح شده است كه:

(مزار آنها در آثار; در حكم مزار ائمّه اطهارعليهم‌السلام است).

و بعد از آن ; قبور مؤمنين ; خصوصاً قبر والدين است، و بعد از آن ; مجالس و محافل علما اخيار و صلحاء ابرار، بلكه عامّه مؤمنين است، خصوصاً مجالس خاصّه آنها ; چون مجلس ذكر و مجلس توبه و مجلس علم ومجلس فضائل و مراثى اهلبيت اطهارعليهم‌السلام كه در باب هريك از اين مكانها در اخبار بسيارى به فضل و شرافت آنها بيان شده، و همچنين به تأثير داشتن آنها در استجابت دعا، و سرعت در ظاهر شدن آثار آن به چندين برابر آنچه در ساير مكانها مى باشد ; تصريح شده است.

پس هر بنده مؤمنى كه حقيقتاً در دعا براى فرج بواسطه معرفت به فضل آن اهتمام دارد ; لازم و مهم است در صورت امكان برخى از اين امكنه شريفه را بخصوصه ; اختيار نمايد، و هرگاه به آنجا مشرف شد، بودن در آن را غنيمت شمرده و براى فرج مولاى خود صلوات الله عليه دعا كند.

ولكن در ميان مواقف و مشاهد شريفه، پر فضليت ترين آنها خصوصاً از جهت تأثير دعا حرم انور حضرت ابى عبدالله الحسينعليه‌السلام مى باشد، و اين نه از جهت افضليّت آنحضرتعليه‌السلام است، حتّى از حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و حضرت اميرالمؤمنينعليه‌السلام ، بلكه بواسطه خصوصيتى است كه در كيفيّت دوازدهم ذكر خواهد شد ان شاء الله تعالى.

و اجمال آن چنين است كه: چون امر شهادت آنحضرتعليه‌السلام با آن شدائد و مصائب جليله و عظيمه آن ; سبب و وسيله استحكام و بقاء امر توحيد و رسالت و ولايت جميع ائمّه اطهارعليهم‌السلام ، و ظهور آثار آنها گرديد، پس فضائل جميع آنها در وسائل آنحضرتعليه‌السلام جمع شده، و لهذا حرم ايشان بمنزله حرم همه ائمه، و بودن در آن ; بمنزله بودن در حرم همه ائمه است، و زيارت و تعزيت ايشان ; به منزله تعزيت و زيارت همه ائمّهعليهم‌السلام است، خصوصاً با ملاحظه حديث تفاخر كعبه و كربلا، رفعت و جلالت مشهد مبارك ايشان ظاهر مى شود.

وَ مِنْ حَديثِ كَربلا وَ الْكَعْبَة

لِكَربَلا بان عُلُوُّ الرُتْبَة

(٣) و امّا بهترين مكان در ميان سائر امكنه شريفه كه ذكر شد هر مقام و مكانى است كه در آن اقامه عزاى آنحضرتعليه‌السلام شود، يا زيارت آنحضرتعليه‌السلام خوانده شود، بواسطه آنكه به مقتضاى بعضى از روايات از هر مكانى كه زيارت ايشان شود خصوصاً زيارت عاشورا بعضى از آن فضائل جليله شريفه ايكه در حرم انور آنحضرت حاصل مى شود ; عطا مى شود، و در مكان زيارت خصوصاً از براى خود زائر بعضى از بركات آن مشهد مبارك ظاهرمى شود.

و نيز در حديث است كه: « آنحضرت در عرش الهى به سه مقام نظر رحمت دارد و در حقّ آن دعا مى فرمايد.

اوّل: به مرقد شهدائيكه با ايشان بودند.

دوّم: به حال زوّار شان.

سوّم: به مقام اهل تعزيتشان(٤) .

پس هر گاه براى كسى حضور در هر يك از امكنه شريفه اتفاق افتد ; در حالتى كه مقرون شود با عزادارى يا زيارت آنحضرتعليه‌السلام از خود او يا غير او خصوصاً مقارن شود با بعض اوقات شريفه، و نيز آن احوال مزبوره كه تعلّق به حال داعى دارد، پس واضح است كه تأثير دعا و طلب نمودن فرج حضرت صاحب الامرعليه‌السلام در چنين حالى، با چنين خصوصياتى، زيادتى فضل و شرف آن به چندين برابر و غايت كمال خواهد رسيد، و هر بنده مؤمن كه موفّق به درك آن شود ; پس اين فضلى خواهد بود كه مثل و مشابهى ندارد،( وَ ذلِكَ فَضْلُ الله يُؤتيهِ مَنْ يَشاءُ وَ الله ذُو الْفَضْلِ الْعَظيمِ وَ في ذلِكَ فَلْيَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ ) (٥) .

فصل چهارم: در بيان موانع دعا

موانعى است كه دعاكننده خصوصاً نسبت به اين دعاء يعنى دعا براى فرج بايد از خود رفع كند تا آنكه اثر واقعى و كامل دعا به سرعت ظاهر شود، و نيز بوسيله اين دعا فضائل جليل و كاملى در آيات و اخبار وارد شده ; براى او حاصل شود ، كه به بعضى از آن فضائل اشاره كرديم و برخى هم در كيفيّت يازدهم ذكر خواهدشد ان شاء الله تعالى.

و آن موانع بسيارند، و بيان آنها بر وجه كلّى اينست كه:

اجتناب از محارم الهى كه شارع از آنها نهى شديد فرموده و نيز از كوچك شمردن فرائض الهى كه شارع به آنها امر فرموده اجتناب كند.

و از اين دو مطلب ; در آيات و اخبار تعبير به « ورع» و «تقوى » شده است، و شواهد برآنها هم بسيار زياد است، وشرح آنها در اينجا منافات با اختصار دارد.

و لكن بيان آنها بر وجه كلّى در اين فرمايش كريمه است:( اِنَّما يَتَقَبَّلُ الله مِنَ الْمُتَّقينَ ) (٦) ، كه حاصل مفادش اين است كه: قبول فرمودن خداوند هر عمل خير و هر عبادتى را طوريكه بر آن آثارش مترتّب شود، اختصاص و انحصار دارد به آنهائى كه از اهل تقوى باشند.

و اين مطلب هم واضح است كه هر گاه حكمى را مشروط و موقوف به يك وصفى از اوصاف كنند ; و آن وصف هم داراى مراتب و درجاتى باشد، پس به هر درجه از آن وصف كه فراهم شود اثر آن حكم كامل تر مى شود، و در اين مقام نيز چنين است كه: قبول شدن و تأثير عمل خير كه از آن جمله است دعا على الاطلاق و نيز خصوص طلب فرج مشروط و موقوف است به وصف تقوى، و اين وصف مراتب ظاهرى و باطنى دارد.

پس بوسيله حاصل و كامل شدن هر درجه و هر مرتبه از مراتب و درجات تقوى در شخص دعا كننده دعا او افضل و شرافت آن كاملتر مى شود.

و از جمله شواهد بر اين خصوصيات ; اين آيه مباركه است( اِنَّ اَكْرَمَكُمْ عِنْدَ الله اَتْقيكُمْ ) (٧) ، كه ماحصل مفادش اين است كه: حقيقتاً بهترين و بالاترين شما بندگان نزد خداوند آن كسانى اند كه تقواى بهتر و كاملتر داشته باشد.

و بر حسب دليل نقلى از آيات و اخبار واضح است كه: از بزرگترين مقامات ظهور كرامت بنده و اعتبار او نزد خداوند ; هنگام دعاء و طلب كردن و حاجت خواستن او از خداوند متعال جلّ شأنه است، كه هرچه اعتبار و حرمت بنده بوسيله آنچه نزد خداوند جلّ شأنه محبوب است ; يعنى تقواى كاملتر باشد ; اجابت دعاى بنده اكمل خواهد شد، و اين در جهت تعجيل در آن و نيز درجهت مقرون بودن آن به خير دنيا و خير آخرت ; و در جهت كامل بودن آثار آن است، به آنكه: از جمع كثيرى دفع بلا نمايد، يا رحمت و فيضش را شامل حال همه آنها فرمايد، و دعا و شفاعت او را قبول فرمايد.

مراتب تقواى ظاهرى

مراتب تقواى ظاهرى بر حسب آنچه از اخبار استفاده مى شود ; چند چيز است:

اوّل: ترك گناهان كبيره، و انجام فرائض و واجبات است، بر وجهى كه تفصيل آنها در كتب مبسوطه و بخصوص در كتب فقهيه مذكور است.

دوّم: ترك گناهان صغيره.

سوّم: ترك مكروهات.

چهارم: ترك مطلق مباحات، خصوص آنچه كه عنوان لهو و لعب داشته باشد.