ترجمه کامل الزیارات

ترجمه کامل الزیارات14%

ترجمه کامل الزیارات نویسنده:
گروه: ادعیه و زیارات

ترجمه کامل الزیارات
  • شروع
  • قبلی
  • 52 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 24140 / دانلود: 4081
اندازه اندازه اندازه
ترجمه کامل الزیارات

ترجمه کامل الزیارات

نویسنده:
فارسی

1

2

3

4

5

باب نود و نهم ثواب زيارت قبر حضرت ابى الحسن موسى بن جعفر و محمد بن على الجوادعليه‌السلام در بغداد

ترجمه:

على بن الحسين بن موسى بن بابويه رحمه الله عليه، از سعد بن عبد الله، از احمد بن محمد بن عيسى، از حسن بن على الوشأ وى گفت: از حضرت رضاعليه‌السلام راجع به زيارت قبر ابا الحسن (موسى بن جعفر)عليه‌السلام سوال كرده و عرض كردم: آيا مثل زيارت قبر حسينعليه‌السلام است؟

حضرت فرمودند: بلى.

و محمد بن يعقوب، از محمد بن يحيى، از احمد بن محمد بن عيسى به اسنادش مثل همين حديث را نقل كرده است.

(حديث دوم )

پدرم رحمه الله عليه، از سعد بن عبد الله، از احمد بن محمد بن عيسى، از ابى على، از حسين بن بشار واسطى نقل كرده وى گفت:

محضر مبارك حضرت رضاعليه‌السلام ، عرض كردم: آيا قبر حضرت ابى الحسن در بغداد را زيارت بكنم؟

حضرت فرمودند:

اگر چاره اى از آن نداشتى پس از پشت حجاب زيارتش بكن.

مترجم گويد:

مرحوم مجلسى در بحار فرموده: امر به زيارت از پشت حجاب بخاطر تقيه از مخالفين مى باشد.

(حديث سوم )

على بن الحسين، از سعد بن عبد الله، از احمد بن ابى عبد الله البرقى، از حسن بن على الوشأنقل كرده، وى گفت: محضر مبارك حضرت رضاعليه‌السلام عرض كردم: ثواب كسى كه قبر پدر بزرگوارتان حضرت ابى الحسنعليه‌السلام را زيارت كند چيست؟

حضرت فرمودند:

آن را زيارت كن.

عرض كردم: فضيلت آن چه قدر است؟

حضرت فرمودند:

ثواب و فضيلت كسى كه او را زيارت كند مثل ثواب كسى است كه قبر حسينعليه‌السلام را زيارت نمايد.

(حديث چهارم )

محمد بن عبد الله بن جعفر، از پدرش، از هارون بن مسلم، از على بن حسان واسطى، از برخى اصحاب ما، از حضرت رضاعليه‌السلام راجع به رفتن و زيارت كردن قبر حضرت ابى الحسنعليه‌السلام نقل كرده كه آن جناب فرمودند:

در مساجدى كه اطراف آن قبر مطهر است نماز بگذاريد.

متن:

٥- حدثنى ابى؛ و على بن الحسين؛ و محمد بن الحسن - رحمهم الله - جميعا، عن سعد بن عبد الله، عن يعقوب بن يزيد، عن الحسين، عن الحسين بن بشار الواسطى (قال: سالت ابا الحسن الرضاعليه‌السلام . لمن زار قبر ابيك صلوات الله عليه؟ قال: فقال: زوروه، قال: قلت: فاى شى فيه من الفضل؟ قال: فقال: فيه من الفضل كفضل من زار والده - يعنى رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم - قلت: فان خفت و لم يمكن لى الدخول داخلا؟ قال: سلم من ورأ الجدار).

٦- حدثنى ابو العباس محمد بن جعفر القرشى، عن محمد بن الحسين بن - ابى الخطاب، عن محمد بن اسماعيل بن بزيع، عن الخيبرى، عن الحسين ابن محمد الاشعرى القمى (قال: قال لى الرضاعليه‌السلام : من زار قبر ابى ببغداد كان كمن زار رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و قبر امير المومنينعليه‌السلام الا ان لرسول الله و امير المومنين فضلهما).

و حدثنى محمد بن يعقوب، عن محمد بن يحيى، عن محمد بن الحسين باسناده مثله.

٧- حدثنى ابى -رحمة الله عليه - عن سعد بن عبد الله، عن احمد بن محمد بن - عيسى، عن عبد الرحمن بن ابى نجران (قال: سالت ابا جعفرعليه‌السلام عمن زار رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قاصدا، قال: له الجنة، ومن زار قبر ابى الحسنعليه‌السلام فله الجنة ).

٨- حدثنى محمد بن الحسن بن احمد بن الوليد، عن سعد بن عبد الله، عن احمد بن محمد، عن الحسن بن على الوشأ عن الرضاعليه‌السلام قال: زيارة قبر ابى مثل زيارة قبر الحسينعليه‌السلام .

ترجمه:

(حديث پنجم )

پدرم و على بن الحسين، و محمد بن الحسن رحمة الله عليه عليهم جملگى از سعد بن عبد الله، از يعقوب بن يزيد، از حسين بشار واسطى، نقل كرده اند كه وى گفت:

از حضرت ابا الحسن الرضاعليه‌السلام پرسيدند: ثواب كسى كه قبر پدر بزرگوارتان را زيارت كند چيست؟

راوى گفت: حضرت فرمودند:

به زيارت ايشان برويد.

عرض كردم: چه فضيلتى در آن مى باشد؟

حضرت فرمودند:

فضيلت زيارت او همچون فضيلت زيارت پدرش يعنى رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مى باشد.

عرض كردم: اگر خوف و هراسى داشته و برايم ممكن نبود كه داخل شوم چه كار بكنم؟

حضرت فرمودند:

از پشت حجاب سلام بده.

(حديث ششم )

ابوالعباس محمد بن جعفر قرشى، از محمد بن الحسين بن ابى الخطاب، از محمد بن اسماعيل بن بزيع، از خيبرى، از حسين بن محمد اشعرى قمى نقل كرده كه وى گفت:

حضرت رضاعليه‌السلام به من فرمودند:

كسى كه قبر پدرم را در بغداد زيارت كند مثل كسى است كه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و قبر اميرالمومنينعليه‌السلام را زيارت كرده منتهى زيارت رسول خدا و امير المومنين سلام الله عليهما مى باشند.

محمد بن يعقوب، از محمد بن يحيى، از محمد بن الحسين به اسنادش متن همين حديث را نقل كرده اند.

(حديث هفتم )

پدرم رحمة الله عليه، از سعد بن عبد الله، از احمد بن محمد بن عيسى، از عبد الرحمن بن ابى نجران نقل كرده كه وى گفت:

از حضرت ابو جعفرعليه‌السلام راجع به كسى كه رسول خدا را زيارت كند پرسيدم؟

حضرت فرمودند:

بهشت براى او است و كسى كه قبر ابى الحسنعليه‌السلام (امام كاظمعليه‌السلام ) را زيارت كند بهشت براى او مى باشد.

(حديث هشتم )

محمد بن الحسن بن احمد وليد، از سعد بن عبد الله، از احمد بن محمد، از حسن بن على الوشأ، از حضرت رضاعليه‌السلام نقل كرده كه آن جناب فرمودند:

زيارت قبر پدرم مثل زيارت قبر حسينعليه‌السلام مى باشد.

متن:

٩- و عنه، عن سعد، عن احمد بن محمد، عن احمد بن عبدوس الخلنجى، عن ابيه رحيم (قال: قلت للرضاعليه‌السلام : جعلت فداك ان زيارة قبر ابى الحسنعليه‌السلام ببغداد علينا فيها مشقة، و انما ناته فنسلم عليه من ورأ الحيطان، فما لمن زاره من الثواب؟ قال: فقال له: و الله مثل ما لمن اتى قبر رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ).

١٠- و حدثنى محمد بن الحسن، عن محمد بن الحسن الصفار، عن احمد ابن محمد بن عيسى، عن على بن الحكم، عن رحيم (قال: قلت للرضاعليه‌السلام : جعلت فداك ان زيارة قبر ابى الحسنعليه‌السلام ببغداد علينا فيها مشقة، فما لمن زاره؟ فقال: له مثل ما لمن اتى قبر الحسينعليه‌السلام من الثواب، قال: و دخل رجل فسلم عليه و جلس و ذكر بغداد و ردأة اهلها و ما يتوقع ان ينزل بهم من الخسف و الصحية و الصواعق - و عدد من ذلك اشيأ- قال: فقمت لاخرج فسمعت اباالحسنعليه‌السلام و هو يقول: اما ابو الحسن فلا).

١١- حدثنى محمد بن يعقوب، عن محمد بن يحيى، عن حمدان القلانسى، عن على بن محمد الحضينى، عن على بن عبد الله بن مروان، عن ابراهيم ابن - عقبة (قال: كتبت الى ابى الحسن الثالثعليه‌السلام اساله عن زيارة قبر ابى عبد الله، و عن زيارة قبر ابى الحسن و ابى جعفرعليه‌السلام ، فكتب الى: ابو عبد الله المقدم، و هذا اجمع و اعظم اجرا).

١٢- حدثنى على بن الحسين عن سعد بن عبد الله، عن احمد بن محمد ابن - عيسى، عن عبد الرحمن بن ابى نجران قال: سالت ابا جعفرعليه‌السلام عمن زار النبىصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قاصدا؟ قال: له الجنة، و من زار قبر ابى الحسنعليه‌السلام فله الجنة.

ترجمه:

(حديث نهم )

از محمد بن الحسن، از سعد، از احمد بن محمد، از احمد بن عدوس خلنجى، از پدرش رحيم، وى مى گويد:

محضر مبارك حضرت رضاعليه‌السلام عرض كردم:

فدايت شوم زيارت قبر حضرت ابى الحسنعليه‌السلام در بغداد، بر ما مشقت دارد لذا خدمتش رفته و از پشت ديوارها به او سلام مى دهيم، ثواب كسى كه او را زيارت كند چيست؟

حضرت به او فرمودند:

به خدا سوگند ثواب او مثل ثواب كسى است كه رسول خدا را زيارت كرده است.

(حديث دهم )

محمد بن الحسن، از محمد بن الحسن الصفار، از احمد بن محمد بن عيسى، از على بن الحكم از رحيم، وى گفت: محضر امام رضاعليه‌السلام عرض كردم: فدايت شوم زيارت قبر حضرت ابى الحسنعليه‌السلام در بغداد بر ما مشقت دارد، ثواب كسى كه ايشان را زيارت كند چيست؟

حضرت فرمودند:

ثوابش مثل كسى است كه قبر حسينعليه‌السلام را زيارت كند.

راوى مى گويد:

شخصى داخل شد و به آن حضرت سلام داد و نشست و متذكر بغداد و پست بودن مردم آن شد و خاطر نشان كرد كه اميد مى رود عذاب خسف (فرو رفتن در زمين ) و صيحه آسمانى و صاعقه... و نام چند عذاب ديگر را برد...، ايشان را بگيرد.

سپس مى گويد: وقتى بلند شدم از محضرش مرخص شوم شنيد كه آن جناب فرمودند:

اما ابوالحسن اين طور نيست.

مترجم گويد:

طبق فرموده مرحوم مجلسى مقصود اين است كه: اما ابوالحسنعليه‌السلام : دعأ مكن به اهل بغداد اين عذاب ها، نازل شود زيرا ايشان بواسطه وجود قبر مطهر حضرت ابوالحسنعليه‌السلام از آن محفوظ و مصون مى باشند.

(حديث يازدهم )

محمد بن يعقوب، از محمد بن يحيى، از حملان قلانسى، از على بن نحمد الحضينى، از على بن عبد الله بن مروان از ابراهيم بن عقبه، وى گفت:

محضرت ابى الحسن الثالثعليه‌السلام نامه اى نوشته و در آن از زيارت قبر ابى عبد الله و قبر ابى الحسن و قبر ابى جعفرعليه‌السلام پرسيدم؟

حضرت در جواب فرمودند:

زيارت ابى عبد الله الحسينعليه‌السلام را مقدم بجا آور و بعد زيارت اين دو امام همامعليه‌السلام را به آن ضميمه كن كه زيارتت جامع تر و اجرت عظيم تر خواهد بود.

(حديث دوازدهم )

على بن الحسين، از سعد بن عبد الله، از احمد بن محمد بن عيسى، از عبد الرحمن بن ابى نجران، وى گفت:

از حضرت ابى جعفرعليه‌السلام راجع به زيارت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم پرسيدم؟

حضرت فرمودند:

بهشت براى او مى باشد و كسى كه قبر ابى الحسنعليه‌السلام را نيز زيارت كند بهشت براى او خواهد بود.

الباب المائة زيارة ابى الحسن موسى بن جعفر و ابى جعفر محمد بن على الجوادعليه‌السلام

متن:

١- حدثنى محمد بن جعفر الرزاز الكوفى، عن محمد بن عيسى بن عبيد- عمن ذكره - عن ابى الحسنعليه‌السلام (قال: تقول ببغداد:

(السلام عليك يا ولى الله، السلام عليك يا حجة الله، السلام عليك يا نور الله فى ظلمات الارض، السلام عليك يا من بدا الله فى شانه، اتيتك عارفا بحقك، معاد يا لاعدائك، فاشفع لى عند ربك يا مولاى )، قال: وادع الله و اسال حاجتك، قال: و سلم بهذا على ابى جعفر محمد بن علىعليه‌السلام .

و قال: اذا اردت زيارت موسى بن جعفر؛ و محمد بن علىعليه‌السلام فاغتسل و تنظف و البس ثوبيك الطاهرين، و زر قبر ابى الحسن موسى بن جعفر و محمد بن على بن موسى الرضاعليه‌السلام ، و قل حين تصير عند قبر موسى بن جعفرعليه‌السلام :

السلام عليك يا ولى الله، السلام عليك يا حجة الله، السلام عليك يا نور الله فى ظلمات الارض، السلام عليك يا من بدا لله فى شانه، اتيتك زائرا، عارفا بحقك، معاديا لاعدائك، مواليا لاوليائك، فاشفع لى عند ربك يا مولاى.

باب صدم در بيان زيارت نامه حضرت ابى الحسن موسى بن جعفر و ابى جعفر حضرت محمد بن على الجوادعليه‌السلام

ترجمه:

(حديث اول )

محمد بن جعفر رزاز كوفى، از محمد بن عيسى بن عبيد از كسى كه ذكرش نموده، از حضرت ابى الحسنعليه‌السلام ، حضرت فرمودند:

در زيارت نامه حضرت ابى الحسنعليه‌السلام در بغداد مى گوئى:

سلام بر تو اى ولى خدا، سلام بر تو اى حجت خدا، سلام بر تو اى نور خدا در تاريكى هاى زمين، سلام بر تو اى كسى كه در شانش براى حق تعالى حاصل شده، به زيارتت آمده ام در حالى كه عارف به حقت بوده، دشمن دشمنانت هستم، پس اى مولاى من نزد پروردگارت شفيع من باش سپس حضرت فرمودند:

خدا را بخوان و از او حاجتت را درخواست نما.

حضرت فرمودند:

و با همين عبارات بر حضرت ابى جعفر محمد بن علىعليه‌السلام ، سلام بده.

و فرمودند:

هر گاه اراده زيارت حضرت موسى به جعفر و محمد بن علىعليه‌السلام را نمودى، غسل كن و خود را نظيف و پاكيزه كن و دو جامه طاهر و پاك خود را بپوش و قبر ابى الحسن موسى بن جعفر و محمد بن على بن موسى الرضاعليه‌السلام را زيارت كرده و هنگامى كه نزديك قبر موسى بن جعفرعليه‌السلام رسيدى بگو:

سلام بر تو اى ولى خدا، سلام و درود بر تو اى حجت خدا، درود بر تو اى نور خدا در تاريكى هاى زمين، سلام بر تو اى كسى كه در شانش بدا براى حق تعالى حاصل شده، آمدم به نزدت در حالى كه زائر تو هستم عارف به حق تو و دشمن دشمنانت و دوست دار دوستانت مى باشم، اى مولاى من نزد پروردگارت شفيع من باش.

متن:

ثم سل حاجتك، ثم سلم على ابى جعفر محمد بن على الجوادعليه‌السلام بهذه الاحرف، و ابدء بالغسل و قل:

(اللهم صل على محمد بن على الامام البر التقى الرضى، و حجتك على من فوق الارضين، و من تحت الثرى، صلاة كثيرة تامة زاكية مباركة متواصلة متواترة مترادفة، كافضل ما صليت على احد من اوليائك، السلام عليك يا ولى الله، السلام عليك يا نور الله، السلام عليك يا حجة الله، السلام عليك يا امام المومنين، السلام عليك يا خليفة النبيين و سلالة الوصيين، السلام عليك يا نور الله فى ظلمات الارض، اتيتك زائرا عارفا بحقك، معاديا لاعدائك، مواليا لاوليائك، فاشفع لى عند ربك يا مولاى ).

ثم سل حاجتك فانها تقضى ان شأ الله تعالى.

قال: و تقول عند قبر ابى الحسنعليه‌السلام ببغداد، و يجزى ء فى المواطن كلها.

ان تقول: (السلام على اوليأ الله و اصفيائه، السلام على امنأ الله و احبائه، السلام على انصار الله و خلفائه، السلام على محال معرفة الله، السلام على مساكن ذكر الله، السلام على مظاهر امر الله و نهيه، السلام على الدعأ الى الله، السلام على المستقرين فى مرضات الله، السلام على المخلصين فى طاعة الله، الادلأ على الله، السلام على الذين من والاهم فقد و الى الله، و من عاداهم فقد عادى الله، و من عرفهم فقد عرف الله و من جهلهم فقد جهل الله. و من اعتصم بهم فقد اعتطم با الله، و من تخلى منهم فقد تخلى من الله، اشهد الله انى مسلم لكم، سلم لمن سالمكم، حرب لمن حاربكم، مومن بسركم و علانيتكم، مفوض فى ذلك كله اليكم، لعن الله عدو آل محمد من الجن و الانس، و ابرء الى الله منهم، و صلى الله على محمد و آله ).

و هذا يجزء فى المشاهد كلها، و تكثر من الصلاة على محمد و آله، و تسمى واحدا و احدا باسمائهم، و تبرء من اعدائهم، و تخير لنفسك من الدعأ و للمومنين و للمومنات.

دنباله زيارت نامه حضرت ابى الحسن موسى بن جعفر و ابى جعفر حضرت محمد بن على الجوادعليه‌السلام

ترجمه:

سپس حاجتت را از خدا بخواه و بعد بر حضرت ابى جعفر محمد بن على الجوادعليه‌السلام سلام بده و با همين عبارات به محضرش درود و تهنيت بفرست. و ابتدأ كن به غسل و بعد بگو:

خدايا درود و رحمت بفرست بر محمد بن على كه پيشوائى است پرهيزكار، پاكيزه، راضى و خشنود، پسنديده، حجت تو است بر آنچه روى و زير زمين مى باشند، درود و رحمت هائى فراوان و تمام و پاك و مبارك و متصل و دنبال و رديف هم، همچون برترين رحمت هائى كه بر يكى از اوليأ و دوستانت فرستادى، سلام بر تو اى ولى خدا، سلام بر تو اى نور خدا، سلام بر تو اى حجت خدا، سلام بر تو اى پيشواى اهل ايمان، سلام بر تو اى جانشين انبيأ و فرزند اوصيأ، سلام بر تو اى نور خدا در تاريكى هاى زمين، آمدم نزدت در حالى كه زائر تو عارف به حقت و دشمن دشمنانت و دوست دار دوستانت مى باشم، پس اى مولاى من نزد پروردگارت شفيع من باش.

پس از آن حاجتت را از خدا بخواهد كه ان شأ الله بر آورده خواهد شد.

حضرت فرمودند:

و در مقابل قبر حضرت ابى الحسنعليه‌السلام در بغداد و همچنين در تمام مواطن بگو:

درود بر اوليأ خدا و برگزيدگانش، درود بر امين هاى خدا و محبوبانش، درود بر ياران خدا و جانشينانش درود بر محل ها و مراكز خداشناسى، درود بر مسكن هاى ذكر و ياد خدا، درود بر مظاهر و نمونه هاى امر و نهى خدا، درود بر داعيان دعوت كنندگان به سوى خدا، درود بر آرام گيرندگان در امور پسنديده شده خدا، درود بر كسانى كه اخلاص دارند در مقام طاعت خدا، درود بر دلالت كنندگان بر خدا، درود بر آنانكه هر كس ايشان را دوست بدارد خدا را دوست دارد و آنكس كه ايشان را دشمن بدارد خدا را دشمن دارد، و هر كس ايشان را بشناسد خدا را شناخته و كسى كه ايشان را نشناسد خدا را نشناخته و هر كس چنگ به ايشان زده و متوسل به آنان شود به خدا چنگ زده و به او متوسل گرديده و هر كس از ايشان كناره گيرد از خدا كناره گرفته است، خدا را شاهد مى گيرم كه من تسليم شما هستم، صلح دارم با كسى كه با شما صلح دارد و ستيز مى كنم با كسى كه با شما ستيز مى كند، به سر و امر نهانى و آشكار شما ايمان و اعتقاد دارم، تمام امور را به شما تفويض و واگذار مى كنم، خدا لعنت كند دشمنان دودمان آل محمد را چه از جن و چه از انس، و به سوى خدا بى زارى از ايشان مى جويم و رحمت فرستد خدا بر محمد و آل محمد.

اين فقره از زيارت را در تمام مشاهد مشرفه مى توان خواند و سعى كنند صلوات بر محمد و آل محمد زياد بفرستند.

و نام يك يك از ذوات مقدسه ائمه طاهرين سلام الله عليهم اجمعين را ببرند و از دشمنانشان تبرى و بى زارى بجويند و براى خود و مومنين و مومنات دعأ خير كنند.

الباب الحادى و المائة ثواب زيارة ابى الحسن على بن موسى الرضاعليه‌السلام بطوس

متن:

١- حدثنى جماعة مشايخى، عن سعد، عن احمد بن محمد بن عيسى، عن داود الصرمى، عن ابى جعفر الثانىعليه‌السلام (قال: من زار قبر ابى فله الجنة ).

٢- حدثنى الحسن بن عبد الله، عن ابيه عبد الله بن محمد بن عيسى، عن داود الصرمى، عن ابى جعفر الثانىعليه‌السلام (قال: سمعته يقول: من زار قبر ابى فله الجنة ).

٣- حدثنى ابى -رحمة الله عليه - عن سعد بن عبد الله قال: حدثنى على بن ابراهيم الجعفرى، عن حمدان الديوانى (قال: دخلت على ابى جعفر الثانىعليه‌السلام فقلت: ما لمن زار اباك بطوس؟ فقال:عليه‌السلام : من زار قبر ابى بطوس غفر الله له ما تقدم من ذنبه و ما تاخر، قال حمدان: فلقيت بعد ذلك ايوب ابن نوح بن دراج فقلت له: يا ابا الحسين انى سمعت مولاى ابا جعفرعليه‌السلام يقول: من زار قبر ابى بطوس غفر الله له ما تقدم من ذنبه و ما تاخر، فقال ايوب: و ازيدك فيه؟ قلت: نعم، قال: سمعته يقول: ذلك - يعنى ابا جعفر- و انه اذا كان يوم القيامة نصب له منبر بحذأ منبر رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم حتى يفرغ الناس من الحساب ).

٤- و قال ابى -رحمة الله عليه - قال سعد: حدثنى على بن الحسين النيسابورى الدقاق قال: حدثنى ابو صالح شعيب بن عيسى قال: حدثنى صالح بن محمد الهمدانى قال: حدثنى ابراهيم بن اسحاق النهاوندى (قال: ابوالحسن الرضاعليه‌السلام من زارنى على بعد دارى و شطون مزارى، اتيته يوم القيامة فى ثلاث مواطن حتى اخلصه من اهوالها: اذا تطاريرت الكتب يمينا و شمالا، و عند الصراط، و عند الميزان ). قال سعد: و سمعته بعد ذلك من صالح بن محمد الهمدانى.

۱۲ وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلامُ فِى الاعْتِرَافِ وَ طَلَبِ التَّوْبَةِ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى:

(۱) اللَّهُمَّ إِنَّهُ يَحْجُبُنِى عَنْ مَسْأَلَتِكَ خِلالٌ ثَلاثٌ، وَ تَحْدُونِى عَلَيْهَا خَلَّةٌ وَاحِدَةٌ:

(۲) يَحْجُبُنِى أَمْرٌ أَمَرْتَ بِهِ فَأَبْطَأْتُ عَنْهُ، وَ نَهْيٌ نَهَيْتَنِى عَنْهُ فَأَسْرَعْتُ إِلَيْهِ، وَ نِعْمَةٌ أَنْعَمْتَ بِهَا عَلَيَّ فَقَصَّرْتُ فِى شُكْرِهَا.

(۳) وَ يَحْدُونِى عَلَى مَسْأَلَتِكَ تَفَضُّلُكَ عَلَى مَنْ أَقْبَلَ بِوَجْهِهِ إِلَيْكَ، وَ وَفَدَ بِحُسْنِ ظَنِّهِ إِلَيْكَ، إِذْ جَمِيعُ إِحْسَانِكَ تَفَضُّلٌ، وَ إِذْ كُلُّ نِعَمِكَ ابْتِدَاءٌ

(۴) فَهَا أَنَا ذَا، يَا إِلَهِى، وَاقِفٌ بِبَابِ عِزِّكَ وُقُوفَ الْمُسْتَسْلِمِ الذَّلِيلِ، وَ سَائِلُكَ عَلَى الْحَيَاءِ مِنِّى سُؤَالَ الْبَائِسِ الْمُعِيلِ

(۵) مُقِرٌّ لَكَ بِأَنِّى لَمْ أَسْتَسْلِمْ وَقْتَ إِحْسَانِكَ إِلا بِالْإِقْلاعِ عَنْ عِصْيَانِكَ، وَ لَمْ أَخْلُ فِى الْحَالاتِ كُلِّهَا مِنِ امْتِنَانِكَ.

(۶) فَهَلْ يَنْفَعُنِى، يَا إِلَهِى، إِقْرَارِى عِنْدَكَ بِسُوءِ مَا اكْتَسَبْتُ؟ وَ هَلْ يُنْجِينِى مِنْكَ اعْتِرَافِى لَكَ بِقَبِيحِ مَا ارْتَكَبْتُ؟ أَمْ أَوْجَبْتَ لِى فِى مَقَامِى هَذَا سُخْطَكَ؟ أَمْ لَزِمَنِى فِى وَقْتِ دُعَاىَ مَقْتُكَ؟.

(۷) سُبْحَانَكَ، لا أَيْئَسُ مِنْكَ وَ قَدْ فَتحْتَ لِى بَابَ التَّوْبَةِ إِلَيْكَ، بَلْ أَقُولُ مَقَالَ الْعَبْدِ الذَّلِيلِ الظَّالِمِ لِنَفْسِهِ الْمُسْتَخِفِّ بِحُرْمَةِ رَبِّهِ.

(۸) الَّذِى عَظُمَتْ ذُنُوبُهُ فَجَلَّتْ، وَ أَدْبَرَتْ أَيَّامُهُ فَوَلَّتْ حَتَّى إِذَا رَأَى مُدَّةَ الْعَمَلِ قَدِ انْقَضَتْ وَ غَايَةَ الْعُمُرِ قَدِ انْتَهَتْ، وَ أَيْقَنَ أَنَّهُ لا مَحِيصَ لَهُ مِنْكَ، وَ لا مَهْرَبَ لَهُ عَنْكَ، تَلَقَّاكَ بِالْإِنَابَةِ، وَ أَخْلَصَ لَكَ التَّوْبَةَ، فَقَامَ إِلَيْكَ بِقَلْبٍ طَاهِرٍ نَقِيٍّ، ثُمَّ دَعَاكَ بِصَوْتٍ حَائِلٍ خَفِيٍّ.

(۹) قَدْ تَطَأْطَأَ لَكَ فَانْحَنَى، وَ نَكَّسَ رَأْسَهُ فَانْثَنَى، قَدْ أَرْعَشَتْ خَشْيَتُهُ رِجْلَيْهِ، وَ غَرَّقَتْ دُمُوعُهُ خَدَّيْهِ، يَدْعُوكَ: بِيَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ، وَ يَا أَرْحَمَ مَنِ انْتَابَهُ الْمُسْتَرْحِمُونَ، وَ يَا أَعْطَفَ مَنْ أَطَافَ بِهِ الْمُسْتَغْفِرُونَ، وَ يَا مَنْ عَفْوُهُ أَكْثرُ مِنْ نَقِمَتِهِ، وَ يَا مَنْ رِضَاهُ أَوْفَرُ مِنْ سَخَطِهِ

(۱۰) وَ يَا مَنْ تَحَمَّدَ إِلَى خَلْقِهِ بِحُسْنِ التَّجَاوُزِ، وَ يَا مَنْ عَوَّدَ عِبَادَهُ قَبُولَ الْإِنَابَةِ، وَ يَا مَنِ اسْتَصْلَحَ فَاسِدَهُمْ بِالتَّوْبَةِ وَ يَا مَنْ رَضِىَ مِنْ فِعْلِهِمْ بِالْيَسِيرِ، وَ مَنْ كَافَى قَلِيلَهُمْ بِالْكَثِيرِ، وَ يَا مَنْ ضَمِنَ لَهُمْ إِجَابَةَ الدُّعَاءِ، وَ يَا مَنْ وَعَدَهُمْ عَلَى نَفْسِهِ بِتَفَضُّلِهِ حُسْنَ الْجَزَاءِ.

(۱۱) مَا أَنَا بِأَعْصَى مَنْ عَصَاكَ فَغَفَرْتَ لَهُ، وَ مَا أَنَا بِأَلْوَمِ مَنِ اعْتَذَرَ إِلَيْكَ فَقَبِلْتَ مِنْهُ، وَ مَا أَنَا بِأَظْلَمِ مَنْ تَابَ إِلَيْكَ فَعُدْتَ عَلَيْهِ.

(۱۲) أَتُوبُ إِلَيْكَ فِى مَقَامِى هَذَا تَوْبَةَ نَادِمٍ عَلَى مَا فَرَطَ مِنْهُ، مُشْفِقٍ مِمَّا اجْتَمَعَ عَلَيْهِ، خَالِصِ الْحَيَاءِ مِمَّا وَقَعَ فِيهِ.

(۱۳) عَالِمٍ بِأَنَّ الْعَفْوَ عَنِ الذَّنْبِ الْعَظِيمِ لا يَتَعَاظَمُكَ، وَ أَنَّ التَّجَاوُزَ عَنِ الْإِثْمِ الْجَلِيلِ لا يَسْتَصْعِبُكَ، وَ أَنَّ احْتِمَالَ الْجِنَايَاتِ الْفَاحِشَةِ لا يَتَكَأَّدُكَ، وَ أَنَّ أَحَبَّ عِبَادِكَ إِلَيْكَ مَنْ تَرَكَ الاسْتِكْبَارَ عَلَيْكَ، وَ جَانَبَ الْإِصْرَارَ، وَ لَزِمَ الاسْتِغْفَارَ.

(۱۴) وَ أَنَا أَبْرَأُ إِلَيْكَ مِنْ أَنْ أَسْتَكْبِرَ، وَ أَعُوذُ بِكَ مِنْ أَنْ أُصِرَّ، وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِمَا قَصَّرْتُ فِيهِ، وَ أَسْتَعِينُ بِكَ عَلَى مَا عَجَزْتُ عَنْهُ.

(۱۵) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ هَبْ لِى مَا يَجِبُ عَلَيَّ لَكَ، وَ عَافِنِى مِمَّا أَسْتَوْجِبُهُ مِنْكَ، وَ أَجِرْنِى مِمَّا يَخَافُهُ أَهْلُ الْإِسَاءَةِ، فَإِنَّكَ مَلِى ءٌ بِالْعَفْوِ، مَرْجُوٌّ لِلْمَغْفِرَةِ، مَعْرُوفٌ بِالتَّجَاوُزِ، لَيْسَ لِحَاجَتِى مَطْلَبٌ سِوَاكَ، وَ لا لِذَنْبِى غَافِرٌ غَيْرُكَ، حَاشَاكَ

(۱۶) وَ لا أَخَافُ عَلَى نَفْسِى إِلا إِيَّاكَ، إِنَّكَ أَهْلُ التَّقْوَى وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ اقْضِ حَاجَتِى، وَ أَنْجِحْ طَلِبَتِى، وَ اغْفِرْ ذَنْبِى، وَ آمِنْ خَوْفَ نَفْسِى، إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ، وَ ذَلِكَ عَلَيْكَ يَسِيرٌ، آمِينَ رَبَّ الْعَالَمِينَ.

ترجمه عاى دوازدهم: دعاى آن حضرتعليه‌السلام در اعتراف به گناه و طلب توبه از خداى تعالى

۱. خدايا سه خصلت مرا از تو باز مى دارد، و يك چيز مرا در آن ترغيب مى كند.

۲. باز مى دارد فرمانى كه تو دادى و من در اطاعت كندى نمودم، و و آن كه كه نهى كردى و من سوى آن شتافتم، و نعمت بخشيدى و من در سپاسگزارى آن كوتاهى كردم.

۳. و مرا در مسئلت از تو ترغيب ميكند، تفضل تو بر كسى است كه به روى به تو آورد، و به گمان نيكو سوى تو آمد، چون هر احسانى كه از تو رسد افزون از استحقاق بندگان است و همه نعمت هاى تو بى علت و سبب.

۴. اينك من به درگاه عزت تو مانند بنده فرمانبردار و ذليل ايستاده و مانند مردم مستمند و بى چيز با شرمسارى از تو مسئلت مى كنم.

۵. اقرار دارم در هيچ حال از نعمت تو خالى نبوده ام و با احسان فراوان تو هرگز از نافرمانى سالم نمانده ام.(۴۷)

۶. آيا اقرار من به بدى عمل مرا سود خواهد داد و اعتراف من به زشتى كردار مرا نجات خواهد بخشيد؟ آيا در اين مقام شايسته است خشم خود را بر من واجب شمرى؟ و در هنگام دعاى من غضب تو مرا فرو گيرد؟

۷. اى خداوند پاك چون كه درِ توبه را بر من گشوده اى، از تو نوميد نشوم، بلكه مانند بنده خوار ستمكار بر خود كه حرمت خداوند و مالك را نگاه نداشته.

۸. و گناهانش بسيار بزرگ است و روزگار عمرش گذشته است، چندان كه نگاه مى كند هنگام كار كردن به سرآمد و مدت زندگى به آخر رسيده، و يقين داند كه از عقاب تو راه نجات نيست و از خشم تو گريزگاه ندارد، سوى تو بازگشته، روى به تو آورده و به اخلاص توبه كرده با دلى پاك در خدمت تو ايستاده و به صداى گرفته و آهسته تو را مى خواند.

۹. به فروتنى پيش تو خم گشته، و سر به زير افكنده، و پشت دو تاه كرده، و ترس پاهاى او را به لرزه در آورده است.(۴۸) و اشك چشم دو گونه او را فرو گرفته، (مى گويد: ) كه اى مهربانترين مهربانان، اى بخشنده ترين كسى كه خواهندگان پيوسته قصد تو مى كنند، اى مهربانترين كسى كه آمرزش طلبان گرد خانه تو مى گردند، اى كسى كه مهر تو از كين تو افزون تر است، و خشنودى تو از خشمت بيش تر.

۱۰. اى كسى كه به در گذشتن گناهان خلق حق شكر خود را بر آن ها ثابت گردانيدى، و اى كسى كه بندگان را به پذيرفتن توبه عادت داده اى، اى كسى كه عمل زشت و فاسد آنان را به سبب پيشمانى به صلاح آوردى، اى كسى كه به اندك عمل از ايشان خرسندى و نيكى كم را به ثواب بسيار پاداش ‍ مى دهى، اى كسى كه اجابت دعاى آنان را بر خود حتم كردى، و آنان را به پاداش نيك به فضل خود نويد دادى.

۱۱. گناهكارترين كس نيستم كه نافرمانى كرده و تو آمرزيده اى و سزاوارترين مردم به سرزنش نيستم كه از كردار خود عذر خواسته و تو پذيرفتى و ظالم ترين كس نيستم كه توبه كرده و تو به سوى او بازگشتى.

۱۲. اينك از گذشته ها پشيمانم و از بار گرانى كه بر دوش من فراهم آمده ترسان، و از آنچه گرفتار آن شده ام سخت شرمسار.

۱۳. ميدانم كه درگذشت از گناه بزرگ پيش تو بزرگ نيست، و بخشيدن گناه عظيم را دشوار نمى شمرى، و مسامحت در جرم هاى سنگين بر تو گران نيست و دوست ترين بندگان پيش تو كسى است كه سركشى نكند و بر گناه اصرار نورزد و پيوسته آمرزش خواهد.

۱۴. و من بيزارم از سركشى بر تو، پناه ميبرم از اصرار بر (گناه) و از تو آمرزش ‍ مى خواهم براى هر تقصيرى كه كردم و از تو يارى مى طلبم براى هر چه از آن فرو مانده ام.

۱۵. خدايا درود بر محمد و آل او فرست، و از هر حقى كه تو بر من دارى بگذر، و از آن چه من مستوجبم از تو، مرا حفظ كن، و از آنچه گناه كاران ميترسند در پناه خود گير، كه تو بر عفو كردن قادرى، و اميد آمرزش به تو است، تو را به عفو و گذشت شناخته ايم حاجت مرا از غير تو نتوان خواست و گناه مرا غير تو نخواهد آمرزيد حاشا و كلّا.

۱۶. و من بر خود نمى ترسم مگر از عذاب تو، تويى سزاوار آن كه از عذاب تو بترسند، و هم شايسته آن كه آمرزش از تو چشم دارند.

درود بر محمد و آل او فرست، و حاجت مرا روا كن، و مطلوب مرا برآور، و گناه مرا بيامرز، و از ترس ايمنى ده، كه بر هر چيز توانايى، و اين همه بر تو آسان است، آمين(۴۹) يا رب العالمين.

۱۳ وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلامُ فِى طَلَبِ الْحَوَائِجِ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى:

(۱) اللَّهُمَّ يَا مُنْتَهَى مَطْلَبِ الْحَاجَاتِ

(۲) وَ يَا مَنْ عِنْدَهُ نَيْلُ الطَّلِبَاتِ

(۳) وَ يَا مَنْ لا يَبِيعُ نِعَمَهُ بِالْأَثْمَانِ

(۴) وَ يَا مَنْ لا يُكَدِّرُ عَطَايَاهُ بِالامْتِنَانِ

(۵) وَ يَا مَنْ يُسْتَغْنَى بِهِ وَ لا يُسْتَغْنَى عَنْهُ

(۶) وَ يَا مَنْ يُرْغَبُ إِلَيْهِ وَ لا يُرْغَبُ عَنْهُ

(۷) وَ يَا مَنْ لا تُفْنِى خَزَائِنَهُ الْمَسَائِلُ

(۸) وَ يَا مَنْ لا تُبَدِّلُ حِكْمَتَهُ الْوَسَائِلُ

(۹) وَ يَا مَنْ لا تَنْقَطِعُ عَنْهُ حَوَائِجُ الْمُحْتَاجِينَ

(۱۰) وَ يَا مَنْ لا يُعَنِّيهِ دُعَاءُ الدَّاعِينَ.

(۱۱) تَمَدَّحْتَ بِالْغَنَاءِ عَنْ خَلْقِكَ وَ أَنْتَ أَهْلُ الْغِنَى عَنْهُمْ

(۱۲) وَ نَسَبْتَهُمْ إِلَى الْفَقْرِ وَ هُمْ أَهْلُ الْفَقْرِ إِلَيْكَ.

(۱۳) فَمَنْ حَاوَلَ سَدَّ خَلَّتِهِ مِنْ عِنْدِكَ، وَ رَامَ صَرْفَ الْفَقْرِ عَنْ نَفْسِهِ بِكَ فَقَدْ طَلَبَ حَاجَتَهُ فِى مَظَانِّهَا، وَ أَتَى طَلِبَتَهُ مِنْ وَجْهِهَا.

(۱۴) وَ مَنْ تَوَجَّهَ بِحَاجَتِهِ إِلَى أَحَدٍ مِنْ خَلْقِكَ أَوْ جَعَلَهُ سَبَبَ نُجْحِهَا دُونَكَ فَقَدْ تَعَرَّضَ لِلْحِرْمَانِ، وَ اسْتَحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَوْتَ الْإِحْسَانِ.

(۱۵) اللَّهُمَّ وَ لِى إِلَيْكَ حَاجَةٌ قَدْ قَصَّرَ عَنْهَا جُهْدِى، وَ تَقَطَّعَتْ دُونَهَا حِيَلِى، وَ سَوَّلَتْ لِى نَفْسِى رَفْعَهَا إِلَى مَنْ يَرْفَعُ حَوَائِجَهُ إِلَيْكَ، وَ لا يَسْتَغْنِى فِى طَلِبَاتِهِ عَنْكَ، وَ هِىَ زَلَّةٌ مِنْ زَلَلِ الْخَاطِئِينَ، وَ عَثْرَةٌ مِنْ عَثَرَاتِ الْمُذْنِبِينَ.

(۱۶) ثُمَّ انْتَبَهْتُ بِتَذْكِيرِكَ لِى مِنْ غَفْلَتِى، وَ نَهَضْتُ بِتَوْفِيقِكَ مِنْ زَلَّتِى، وَ رَجَعْتُ وَ نَكَصْتُ بِتَسْدِيدِكَ عَنْ عَثْرَتِى.

(۱۷) وَ قُلْتُ: سُبْحَانَ رَبِّى كَيْفَ يَسْأَلُ مُحْتَاجٌ مُحْتَاجا؟ وَ أَنَّى يَرْغَبُ مُعْدِمٌ إِلَى مُعْدِمٍ؟

(۱۸) فَقَصَدْتُكَ، يَا إِلَهِى، بِالرَّغْبَةِ، وَ أَوْفَدْتُ عَلَيْكَ رَجَائِى بِالثِّقَةِ بِكَ.

(۱۹) وَ عَلِمْتُ أَنَّ كَثِيرَ مَا أَسْالُكَ يَسِيرٌ فِى وُجْدِكَ، وَ أَنَّ خَطِيرَ مَا أَسْتَوْهِبُكَ حَقِيرٌ فِى وُسْعِكَ، وَ أَنَّ كَرَمَكَ لا يَضِيقُ عَنْ سُؤَالِ أَحَدٍ، وَ أَنَّ يَدَكَ بِالْعَطَايَا أَعْلَى مِنْ كُلِّ يَدٍ.

(۲۰) اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ احْمِلْنِى بِكَرَمِكَ عَلَى التَّفَضُّلِ، وَ لا تَحْمِلْنِى بِعَدْلِكَ عَلَى الاسْتِحْقَاقِ، فَمَا أَنَا بِأَوَّلِ رَاغِبٍ رَغِبَ إِلَيْكَ فَأَعْطَيْتَهُ وَ هُوَ يَسْتَحِقُّ الْمَنْعَ، وَ لا بِأَوَّلِ سَائِلٍ سَأَلَكَ فَأَفْضَلْتَ عَلَيْهِ وَ هُوَ يَسْتَوْجِبُ الْحِرْمَانَ.

(۲۱) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ كُنْ لِدُعَائِى مُجِيبا، وَ مِنْ نِدَائِى قَرِيبا، وَ لِتَضَرُّعِى رَاحِما، وَ لِصَوْتِى سَامِعا.

(۲۲) وَ لا تَقْطَعْ رَجَائِى عَنْكَ، وَ لا تَبُتَّ سَبَبِى مِنْكَ، وَ لا تُوَجِّهْنِى فِى حَاجَتِى هَذِهِ وَ غَيْرِهَا إِلَى سِوَاكَ

(۲۳) وَ تَوَلَّنِى بِنُجْحِ طَلِبَتِى وَ قَضَاءِ حَاجَتِى وَ نَيْلِ سُؤْلِى قَبْلَ زَوَالِى عَنْ مَوْقِفِى هَذَا بِتَيْسِيرِكَ لِىَ الْعَسِيرَ وَ حُسْنِ تَقْدِيرِكَ لِى فِى جَمِيعِ الْأُمُورِ

(۲۴) وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلاةً دَائِمَةً نَامِيَةً لا انْقِطَاعَ لِأَبَدِهَا وَ لا مُنْتَهَى لِأَمَدِهَا، وَ اجْعَلْ ذَلِكَ عَوْنا لِى وَ سَبَبا لِنَجَاحِ طَلِبَتِى، إِنَّكَ وَاسِعٌ كَرِيمٌ.

(۲۵) وَ مِنْ حَاجَتِى يَا رَبِّ كَذَا وَ كَذَا [ وَ تَذْكُرُ حَاجَتَكَ ثُمَّ تَسْجُدُ وَ تَقُولُ فِى سُجُودِكَ: ] فَضْلُكَ آنَسَنِى، وَ إِحْسَانُكَ دَلَّنِى، فَأَسْأَلُكَ بِكَ وَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِمْ، أَن لا تَرُدَّنِى خَائِبا.

ترجمه دعاى سيزدهم: دعاى آن حضرتعليه‌السلام در حاجت خواستن از خداى تعالى

۱. خداوندا! اى آخرين مقصد نيازمندان.(۵۰)

۲. اى كه رسيدن به آرزوها به دست توست.

۳. اى كه نعمتهاى خود را به بها نميفروشى.

۴. و زلال بخشش خود را به منت تيره نمى سازى.

۶. اى كه روى دل سوى تو كنند و از تو بى نياز نشوند.

۷. اى كه اجابت درخواست مردم گنج هاى تو را فانى نمى كند.

۸. و هيچ وسيله اى حكمت تو را تغيير نمى دهد.

۹. اى كه حاجت خواست از تو قطع ناشدنى و پيوسته است.

۱۰. و دعاى خواهندگان تو را به ستوه نمى آورد.

۱۱. خود را به بى نيازى از خلق ستودى و بدان سزاوارى.

۱۲. و خلق را به درويشى نسبت دادى و بدان سزاوارند كه محتاج تواند.

۱۳. هر كس صلاح كار خود از تو خواهد و رفع نياز از تو جويد حاجت خود را از محل شايسته خواسته، و مطلوب را آنجا كه بايد بطلبد، طلبيده است.

۱۴. و هر كس دست حاجت سوى يكى از آفريدگان دراز كند و او را سبب رستگارى خويش داند، نه تو را؛ خود را در معرض نوميدى آورده، و سزاوار حرمان از نعمت تو شده است.

۱۵. خداوندا، مرا حاجتى است بيش از تاب و توان من و از چاره انديشى در آن فرو مانده ام و نفس، مرا وسوسه مى كند تا حاجت خود را از كسى خواهم كه او خود حاجت از تو مى خواهد، خطاكاران چنين مى لغزند، و عاصيان بدين گونه از پاى در مى آيند.(۵۱)

۱۶. تازه به تنبيه تو از غفلت هوشيار شدم و به توفيق تو از لغزش برخاستم و به دستگيرى تو از افتادن به حال اول بازگشتم.

۱۷. گفتم: منزه است پروردگار من! چگونه محتاجى از محتاج ديگر سئوال كند؟ و فقيرى به در يوزگى، سوى فقير ديگر برود.

۱۸. پس اى پروردگار من از روى رغبت قصد تو كردم، و اميد خود را بر تو آوردم.

۱۹. و دانستم كه هر چه سئوال من بسيار باشد، با غناى ملك تو اندك است و خواهش من هر چه بزرگ بود با وسعت رحمت تو ناچيز. گنجايش كرم تو بيش از سئوال هر كس است و دست تو در عطايا از هر دست بالاتر.

۲۰. خدايا! بر محمد و آل او درود فرست، و به كرم خويش به مقتضاى تفضل با من رفتار كن، نه به عدل و بر مقتضاى استحقاق من. من اول كس ‍ نيستم كه سزاوار راندن بودم و روى به تو آوردم و تو بخشش كردى و اول سائلى نيستم كه از تو سئوال كردم و در خور نوميدى بودم و تو احسان فرمودى.

۲۱. خدايا، بر محمد و خاندان او درود فرست، و دعاى مرا اجابت كن، و به نداى من نزديك باش و بر زارى من ببخشاى و فرياد مرا بشنو

۲۲. و اميد مرا از خود قطع مكن، و رشته مرا نگسل و در اين حاجت و غير آن مرا به ديگران مگذار.

۲۳. و تو خود برآمدن مطلب و روا شدن حاجت، و رسيدن مقصود مرا متكفل شو، پيش از آن كه از اين جاى گاه به جاى ديگر منتقل شوم، دشوار مرا آسان گردان، و در همه كارها بهترين وجه پيش آور.

۲۴. و درود بر محمد و آل او فرست، درودى پيوسته و برومند كه مدت آن را پايان نباشد و هرگز قطع نشود و آن را پشتيبان و سبب برآمدن مطلوب من قرار ده(۵۲) كه تويى گشاينده كارها و بخشنده نعمت ها.

۲۵. و حاجت من چنين و چنان است، (و حاجات خود را به زبان آور، آن گاه سجده مى كنى و مى گويى) ، فضل تو؛ روى و زبان مرا باز كرده و احسان تو مرا راهنما شده است، پس از تو مى خواهم و سوگند ميدهم تو را به ذات مقدس خودت و به محمد و خاندان او صلوات الله عليهم كه مرا نااميد بر نگردانى.

۱۴ وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلامُ إِذَا اعْتُدِىَ عَلَيْهِ أَوْ رَأَى مِنَ الظَّالِمِينَ مَا لا  يُحِبُّ:

(۱) يَا مَنْ لا يَخْفَى عَلَيْهِ أَنْبَاءُ الْمُتَظَلِّمِينَ

(۲) وَ يَا مَنْ لا يَحْتَاجُ فِى قَصَصِهِمْ إِلَى شَهَادَاتِ الشَّاهِدِينَ.

(۳) وَ يَا مَنْ قَرُبَتْ نُصْرَتُهُ مِنَ الْمَظْلُومِينَ

(۴) وَ يَا مَنْ بَعُدَ عَوْنُهُ عَنِ الظَّالِمِينَ

(۵) قَدْ عَلِمْتَ، يَا إِلَهِى، مَا نَالَنِى مِنْ فُلانِ بْنِ فُلانٍ مِمَّا حَظَرْتَ وَ انْتَهَكَهُ مِنِّى مِمَّا حَجَزْتَ عَلَيْهِ، بَطَرا فِى نِعْمَتِكَ عِنْدَهُ، وَ اغْتِرَارا بِنَكِيرِكَ عَلَيْهِ.

(۶) اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ خُذْ ظَالِمِى وَ عَدُوِّى عَنْ ظُلْمِى بِقُوَّتِكَ، وَ افْلُلْ حَدَّهُ عَنِّى بِقُدْرَتِكَ، وَ اجْعَلْ لَهُ شُغْلا فِيمَا يَلِيهِ، وَ عَجْزا عَمَّا يُنَاوِيهِ

(۷) اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ لا تُسَوِّغْ لَهُ ظُلْمِى، وَ أَحْسِنْ عَلَيْهِ عَوْنِى، وَ اعْصِمْنِى مِنْ مِثْلِ أَفْعَالِهِ، وَ لا تَجْعَلْنِى فِى مِثْلِ حَالِهِ

(۸) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَعْدِنِى عَلَيْهِ عَدْوَى حَاضِرَةً، تَكُونُ مِنْ غَيْظِى بِهِ شِفَاءً، وَ مِنْ حَنَقِى عَلَيْهِ وَفَاءً.

(۹) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ عَوِّضْنِى مِنْ ظُلْمِهِ لِى عَفْوَكَ، وَ أَبْدِلْنِى بِسُوءِ صَنِيعِهِ بِى رَحْمَتَكَ، فَكُلُّ مَكْرُوهٍ جَلَلٌ دُونَ سَخَطِكَ، وَ كُلُّ مَرْزِئَةٍ سَوَاءٌ مَعَ مَوْجِدَتِكَ.

(۱۰) اللَّهُمَّ فَكَمَا كَرَّهْتَ إِلَيَّ أَنْ أُظْلَمَ فَقِنِى مِنْ أَنْ أَظْلِمَ.

(۱۱) اللَّهُمَّ لا أَشْكُو إِلَى أَحَدٍ سِوَاكَ، وَ لا أَسْتَعِينُ بِحَاكِمٍ غَيْرِكَ، حَاشَاكَ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ صِلْ دُعَائِى بِالْإِجَابَةِ، وَ اقْرِنْ شِكَايَتِى بِالتَّغْيِيرِ.

(۱۲) اللَّهُمَّ لا تَفْتِنِّى بِالْقُنُوطِ مِنْ إِنْصَافِكَ، وَ لا تَفْتِنْهُ بِالْأَمْنِ مِنْ إِنْكَارِكَ، فَيُصِرَّ عَلَى ظُلْمِى، وَ يُحَاضِرَنِى بِحَقِّى، وَ عَرِّفْهُ عَمَّا قَلِيلٍ مَا أَوْعَدْتَ الظَّالِمِينَ، وَ عَرِّفْنِى مَا وَعَدْتَ مِنْ إِجَابَةِ الْمُضْطَرِّينَ.

(۱۳) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ وَفِّقْنِى لِقَبُولِ مَا قَضَيْتَ لِى وَ عَلَيَّ وَ رَضِّنِى بِمَا أَخَذْتَ لِى وَ مِنِّى، وَ اهْدِنِى لِلَّتِى هِىَ أَقْوَمُ، وَ اسْتَعْمِلْنِى بِمَا هُوَ أَسْلَمُ.

(۱۴) اللَّهُمَّ وَ إِنْ كَانَتِ الْخِيَرَةُ لِى عِنْدَكَ فِى تأخیر الْأَخْذِ لِى وَ تَرْكِ الانْتِقَامِ مِمَّنْ ظَلَمَنِى إِلَى يَوْمِ الْفَصْلِ وَ مَجْمَعِ الْخَصْمِ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَيِّدْنِى مِنْكَ بِنِيَّةٍ صَادِقَةٍ وَ صَبْرٍ دَآئِمٍ

(۱۵) وَ أَعِذْنِى مِنْ سُوءِ الرَّغْبَةِ وَ هَلَعِ أَهْلِ الْحِرْصِ، وَ صَوِّرْ فِى قَلْبِى مِثَالَ مَا ادَّخَرْتَ لِى مِنْ ثَوَابِكَ، وَ أَعْدَدْتَ لِخَصْمِى مِنْ جَزَائِكَ وَ عِقَابِكَ، وَ اجْعَلْ ذَلِكَ سَبَبا لِقَنَاعَتِى بِمَا قَضَيْتَ، وَ ثِقَتِى بِمَا تَخَيَّرْتَ

(۱۶) آمِينَ رَبَّ الْعَالَمِينَ، إِنَّكَ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ، وَ أَنْتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ.

ترجمه دعاى چهاردهم: دعاى آن حضرتعليه‌السلام هرگاه ستمى بدو مى رسيد يا از ستمكاران ستم مى ديد

۱. اى كسى كه خبر شكوه كنندگان از تو پنهان نمى ماند.

۲. و براى تحقيق حال ايشان، به گواهى گواهان نياز ندارى.

۳. اى كسى كه يارى تو به ستمديدگان نزديك است.

۴. و از ستمگران دور.

۵. اى خداى من! مى دانى از فلانى بن فلان به من چه رسيده؟ ستمى كه تو ناروا شمارى و بى حرمتى كه تو آن را منع فرموده اى، چون از بسيارى نعمت تو بادر در سر آورده و از انكار تو بر وى نمى هراسد.(۵۳)

۶. خدايا درود بر محمد و آل او فرست، و دشمن ستم كار مرا به نيروى خود فرو گير، و به قدرت خود تيزى او را كند گردان. و او را به خودش مشغول دار، و در پيش دشمنش ناتوان كن.

۷. و بر محمد و آل او درود فرست، و ستم وى را بر من مپسند، و اعانت من كن بر وى و مرا از مثل كارهاى او باز دار و حال مرا مانند حال او مگردان.

۸. خدايا درود بر محمد و آل او فرست، و هم اكنون كيفر ظلم او را به دست من بده تا خشم من فرو نشيند، و كين من از او گرفته شود.

۹. خدايا درود بر محمد و آل او فرست، و به جاى ستم او بر من تو مرا عفو كن، و در عوض بدرفتارى او با من، به من رحمت آر، كه هر چيز ناخوش در برابر خشم تو ناچيز است، و با غضب تو هر سختى هموار شدنى است.

۱۰. خدايا شكايت پيش كسى نمى برم غير از تو و از داورى مدد نمى جويم مگر تو، پس درود بر محمد و آل او فرست، و دعاى مرا به اجابت برسان، و حالى كه از آن شكايت كردم تغيير ده.

۱۱. خدايا مرا به نااميدى از عدل خود و ايمنى از عتاب خود آزمايش ‍ مفرما، تا در ستم كردن بر من اصرار ننمايد و حقّ مرا به غلبه نستاند. كيفرى كه ستمكاران را از آن بيم داده اى زود بدو برسان و بشناسان كه كيفر ظلم او است و پاداشى كه به مظلومان نويد داده اى هم زود به من برسان، چنان كه بدانم پاداش صبر من است.

۱۲. خدايا درود بر محمد و آل او فرست، و مرا توفيق ده تا آن چه درباره من حكم كنى، سود يا زيان، خوش يا ناخوش، به رضا بپذيرم و مرا بدان چه بگيرى، از او براى من يا از من براى او خرسند ساز و مرا به راست ترين راه هدايت فرما و در درست ترين عمل ها بگمار.

۱۴. خدايا اگر خير من نزد تو در تأخیر حق من و ترك انتقام اوست، تا روز رستاخيز كه خصما فراهم آيند، پس درود بر محمد و آل او فرست و مرا به نيت صادق و صبر و شكيبايى پيوسته يارى فرما.

۱۵. و مرا از خواهش بد و حرص آزمندان حفظ كن و صورت آن ثواب كه براى من اندوخته اى و كيفر و عقابى كه براى دشمن من آماده كرده اى در دل من مجسم كن و اين را سبب قناعت من گردان، بدان چه مقدر فرموده اى و موجب آرامش دل من به آن چه براى من برگزيدى.

۱۶. آمين يا رب العالمين كه تويى صاحب فضل بزرگ و بر هر چيز توانايى.

۱۵ وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلامُ إِذَا مَرِضَ أَوْ نَزَلَ بِهِ كَرْبٌ أَوْ بَلِيَّةٌ:

(۱) اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ عَلَى مَا لَمْ أَزَلْ أَتَصَرَّفُ فِيهِ مِنْ سَلامَةِ بَدَنِى، وَ لَكَ الْحَمْدُ عَلَى مَا أَحْدَثْتَ بِى مِنْ عِلَّةٍ فِى جَسَدِى

(۲) فَمَا أَدْرِى، يَا إِلَهِى، أَيُّ الْحَالَيْنِ أَحَقُّ بِالشُّكْرِ لَكَ، وَ أَيُّ الْوَقْتَيْنِ أَوْلَى بِالْحَمْدِ لَكَ

(۳) أَ وَقْتُ الصِّحَّةِ الَّتِى هَنَأْتَنِى فِيهَا طَيِّبَاتِ رِزْقِكَ، وَ نَشَّطْتَنِى بِهَا لابْتِغَاءِ مَرْضَاتِكَ وَ فَضْلِكَ، وَ قَوَّيْتَنِى مَعَهَا عَلَى مَا وَفَّقْتَنِى لَهُ مِنْ طَاعَتِكَ؟

(۴) أَمْ وَقْتُ الْعِلَّةِ الَّتِى مَحَّصْتَنِى بِهَا، وَ النِّعَمِ الَّتِى أَتْحَفْتَنِى بِهَا، تَخْفِيفا لِمَا ثَقُلَ بِهِ عَلَيَّ ظَهْرِى مِنَ الْخَطِيئَاتِ، وَ تَطْهِيرا لِمَا انْغَمَسْتُ فِيهِ مِنَ السَّيِّئَاتِ، وَ تَنْبِيها لِتَنَاوُلِ التَّوْبَةِ، وَ تَذْكِيرا لِمَحْوِ الْحَوْبَةِ بِقَدِيمِ النِّعْمَةِ؟

(۵) وَ فِى خِلالِ ذَلِكَ مَا كَتَبَ لِىَ الْكَاتِبَانِ مِنْ زَكِيِّ الْأَعْمَالِ، مَا لا قَلْبٌ فَكَّرَ فِيهِ، وَ لا لِسَانٌ نَطَقَ بِهِ، وَ لا جَارِحَةٌ تَكَلَّفَتْهُ، بَلْ إِفْضَالا مِنْكَ عَلَيَّ، وَ إِحْسَانا مِنْ صَنِيعِكَ إِلَيَّ.

(۶) اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ حَبِّبْ إِلَيَّ مَا رَضِيتَ لِى، وَ يَسِّرْ لِى مَا أَحْلَلْتَ بِى، وَ طَهِّرْنِى مِنْ دَنَسِ مَا أَسْلَفْتُ، وَ امْحُ عَنِّى شَرَّ مَا قَدَّمْتُ، وَ أَوْجِدْنِى حَلاوَةَ الْعَافِيَةِ، وَ أَذِقْنِى بَرْدَ السَّلامَةِ، وَ اجْعَلْ مَخْرَجِى عَنْ عِلَّتِى إِلَى عَفْوِكَ، وَ مُتَحَوَّلِى عَنْ صَرْعَتِى إِلَى تَجَاوُزِكَ، وَ خَلاصِى مِنْ كَرْبِى إِلَى رَوْحِكَ، وَ سَلامَتِى مِنْ هَذِهِ الشِّدَّةِ إِلَى فَرَجِكَ

(۷) إِنَّكَ الْمُتَفَضِّلُ بِالْإِحْسَانِ، الْمُتَطَوِّلُ بِالامْتِنَانِ، الْوَهَّابُ الْكَرِيمُ، ذُو الْجَلالِ وَ الْإِكْرَامِ.

ترجمه دعاى پانزدهم: دعاى آن حضرتعليه‌السلام هرگاه بيمار مى شد يا اندوه و بليه بدو رو مى آورد

۱. خداوندا! سپاس تو را بر آن تندرستى كه هميشه از آن برخوردار بودم، سپاس تو را بر اين بيمارى كه در تن من پديد آوردى.

۲. و نمى دانم كدام يك از اين دو حال به شكرگزارى سزاوارتر است و كدام يك از اين دو هنگام به سپاس اولى تر؟

۳. آيا هنگام تندرستى كه روزهاى پاكيزه خود را بر من گوارا ساخته بودى و مرا در طلب رضايت و فضل خود چالاك گردانيده و براى اداى طاعاتى كه توفيق دادى مرا نيرو بخشيده اى.

۴. يا هنگام بيمارى كه مرا از آلودگى ها پاك كردى و تحفه ها فرستادى كه بار پشت مرا از گناهان سبك گردانى و از چرك معصيت كه بدان آلوده ام پاك سازى و متوجه كردى مرا كه قدر نعمت پيشين را بدانم و به ياد من آوردى كه به توبه زنگ گناه را از خويشتن بزدايم.

۵. و در اين ميان نويسندگان براى من چندان عمل صالح نوشتند كه در انديشه هيچ دلى نگنجد و و هيچ زبان، ياراى بر شمردن آن را ندارد و هيچ يك از اندام هاى من رنجى براى آن عمل نكشيده، بلكه محض فضل و احسان توست.

۶. خدايا پس درود بر محمد و آل او فرست و آن چه را براى من پسنديده اى محبوب من گردان و تحمل آن چه فرود آورده اى بر من آسان ساز و از پليدى هاى اعمال گذشته ام پاك كن و شر كارهاى پيش را از من دور گردان و كام مرا از عافيت شيرين كن و سردى تندرستى را به من بچشان و چنان كن كه از اين بيمارى سوى عفو تو راه يابم و از اين فرسودگى به آمرزش تو نائل شوم و از اين اندوه، به شادى از جانب تو رسم و از اين سختى كه بهبود يابم، به گشايش از طرف تو كامياب گردم.

۷. كه تو بى استحقاق احسان مى كنى و بى دريغ نعمت مى بخشى، تويى بخشنده كريم و صاحب بزرگى و تعظيم.

۱۲ وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلامُ فِى الاعْتِرَافِ وَ طَلَبِ التَّوْبَةِ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى:

(۱) اللَّهُمَّ إِنَّهُ يَحْجُبُنِى عَنْ مَسْأَلَتِكَ خِلالٌ ثَلاثٌ، وَ تَحْدُونِى عَلَيْهَا خَلَّةٌ وَاحِدَةٌ:

(۲) يَحْجُبُنِى أَمْرٌ أَمَرْتَ بِهِ فَأَبْطَأْتُ عَنْهُ، وَ نَهْيٌ نَهَيْتَنِى عَنْهُ فَأَسْرَعْتُ إِلَيْهِ، وَ نِعْمَةٌ أَنْعَمْتَ بِهَا عَلَيَّ فَقَصَّرْتُ فِى شُكْرِهَا.

(۳) وَ يَحْدُونِى عَلَى مَسْأَلَتِكَ تَفَضُّلُكَ عَلَى مَنْ أَقْبَلَ بِوَجْهِهِ إِلَيْكَ، وَ وَفَدَ بِحُسْنِ ظَنِّهِ إِلَيْكَ، إِذْ جَمِيعُ إِحْسَانِكَ تَفَضُّلٌ، وَ إِذْ كُلُّ نِعَمِكَ ابْتِدَاءٌ

(۴) فَهَا أَنَا ذَا، يَا إِلَهِى، وَاقِفٌ بِبَابِ عِزِّكَ وُقُوفَ الْمُسْتَسْلِمِ الذَّلِيلِ، وَ سَائِلُكَ عَلَى الْحَيَاءِ مِنِّى سُؤَالَ الْبَائِسِ الْمُعِيلِ

(۵) مُقِرٌّ لَكَ بِأَنِّى لَمْ أَسْتَسْلِمْ وَقْتَ إِحْسَانِكَ إِلا بِالْإِقْلاعِ عَنْ عِصْيَانِكَ، وَ لَمْ أَخْلُ فِى الْحَالاتِ كُلِّهَا مِنِ امْتِنَانِكَ.

(۶) فَهَلْ يَنْفَعُنِى، يَا إِلَهِى، إِقْرَارِى عِنْدَكَ بِسُوءِ مَا اكْتَسَبْتُ؟ وَ هَلْ يُنْجِينِى مِنْكَ اعْتِرَافِى لَكَ بِقَبِيحِ مَا ارْتَكَبْتُ؟ أَمْ أَوْجَبْتَ لِى فِى مَقَامِى هَذَا سُخْطَكَ؟ أَمْ لَزِمَنِى فِى وَقْتِ دُعَاىَ مَقْتُكَ؟.

(۷) سُبْحَانَكَ، لا أَيْئَسُ مِنْكَ وَ قَدْ فَتحْتَ لِى بَابَ التَّوْبَةِ إِلَيْكَ، بَلْ أَقُولُ مَقَالَ الْعَبْدِ الذَّلِيلِ الظَّالِمِ لِنَفْسِهِ الْمُسْتَخِفِّ بِحُرْمَةِ رَبِّهِ.

(۸) الَّذِى عَظُمَتْ ذُنُوبُهُ فَجَلَّتْ، وَ أَدْبَرَتْ أَيَّامُهُ فَوَلَّتْ حَتَّى إِذَا رَأَى مُدَّةَ الْعَمَلِ قَدِ انْقَضَتْ وَ غَايَةَ الْعُمُرِ قَدِ انْتَهَتْ، وَ أَيْقَنَ أَنَّهُ لا مَحِيصَ لَهُ مِنْكَ، وَ لا مَهْرَبَ لَهُ عَنْكَ، تَلَقَّاكَ بِالْإِنَابَةِ، وَ أَخْلَصَ لَكَ التَّوْبَةَ، فَقَامَ إِلَيْكَ بِقَلْبٍ طَاهِرٍ نَقِيٍّ، ثُمَّ دَعَاكَ بِصَوْتٍ حَائِلٍ خَفِيٍّ.

(۹) قَدْ تَطَأْطَأَ لَكَ فَانْحَنَى، وَ نَكَّسَ رَأْسَهُ فَانْثَنَى، قَدْ أَرْعَشَتْ خَشْيَتُهُ رِجْلَيْهِ، وَ غَرَّقَتْ دُمُوعُهُ خَدَّيْهِ، يَدْعُوكَ: بِيَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ، وَ يَا أَرْحَمَ مَنِ انْتَابَهُ الْمُسْتَرْحِمُونَ، وَ يَا أَعْطَفَ مَنْ أَطَافَ بِهِ الْمُسْتَغْفِرُونَ، وَ يَا مَنْ عَفْوُهُ أَكْثرُ مِنْ نَقِمَتِهِ، وَ يَا مَنْ رِضَاهُ أَوْفَرُ مِنْ سَخَطِهِ

(۱۰) وَ يَا مَنْ تَحَمَّدَ إِلَى خَلْقِهِ بِحُسْنِ التَّجَاوُزِ، وَ يَا مَنْ عَوَّدَ عِبَادَهُ قَبُولَ الْإِنَابَةِ، وَ يَا مَنِ اسْتَصْلَحَ فَاسِدَهُمْ بِالتَّوْبَةِ وَ يَا مَنْ رَضِىَ مِنْ فِعْلِهِمْ بِالْيَسِيرِ، وَ مَنْ كَافَى قَلِيلَهُمْ بِالْكَثِيرِ، وَ يَا مَنْ ضَمِنَ لَهُمْ إِجَابَةَ الدُّعَاءِ، وَ يَا مَنْ وَعَدَهُمْ عَلَى نَفْسِهِ بِتَفَضُّلِهِ حُسْنَ الْجَزَاءِ.

(۱۱) مَا أَنَا بِأَعْصَى مَنْ عَصَاكَ فَغَفَرْتَ لَهُ، وَ مَا أَنَا بِأَلْوَمِ مَنِ اعْتَذَرَ إِلَيْكَ فَقَبِلْتَ مِنْهُ، وَ مَا أَنَا بِأَظْلَمِ مَنْ تَابَ إِلَيْكَ فَعُدْتَ عَلَيْهِ.

(۱۲) أَتُوبُ إِلَيْكَ فِى مَقَامِى هَذَا تَوْبَةَ نَادِمٍ عَلَى مَا فَرَطَ مِنْهُ، مُشْفِقٍ مِمَّا اجْتَمَعَ عَلَيْهِ، خَالِصِ الْحَيَاءِ مِمَّا وَقَعَ فِيهِ.

(۱۳) عَالِمٍ بِأَنَّ الْعَفْوَ عَنِ الذَّنْبِ الْعَظِيمِ لا يَتَعَاظَمُكَ، وَ أَنَّ التَّجَاوُزَ عَنِ الْإِثْمِ الْجَلِيلِ لا يَسْتَصْعِبُكَ، وَ أَنَّ احْتِمَالَ الْجِنَايَاتِ الْفَاحِشَةِ لا يَتَكَأَّدُكَ، وَ أَنَّ أَحَبَّ عِبَادِكَ إِلَيْكَ مَنْ تَرَكَ الاسْتِكْبَارَ عَلَيْكَ، وَ جَانَبَ الْإِصْرَارَ، وَ لَزِمَ الاسْتِغْفَارَ.

(۱۴) وَ أَنَا أَبْرَأُ إِلَيْكَ مِنْ أَنْ أَسْتَكْبِرَ، وَ أَعُوذُ بِكَ مِنْ أَنْ أُصِرَّ، وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِمَا قَصَّرْتُ فِيهِ، وَ أَسْتَعِينُ بِكَ عَلَى مَا عَجَزْتُ عَنْهُ.

(۱۵) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ هَبْ لِى مَا يَجِبُ عَلَيَّ لَكَ، وَ عَافِنِى مِمَّا أَسْتَوْجِبُهُ مِنْكَ، وَ أَجِرْنِى مِمَّا يَخَافُهُ أَهْلُ الْإِسَاءَةِ، فَإِنَّكَ مَلِى ءٌ بِالْعَفْوِ، مَرْجُوٌّ لِلْمَغْفِرَةِ، مَعْرُوفٌ بِالتَّجَاوُزِ، لَيْسَ لِحَاجَتِى مَطْلَبٌ سِوَاكَ، وَ لا لِذَنْبِى غَافِرٌ غَيْرُكَ، حَاشَاكَ

(۱۶) وَ لا أَخَافُ عَلَى نَفْسِى إِلا إِيَّاكَ، إِنَّكَ أَهْلُ التَّقْوَى وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ اقْضِ حَاجَتِى، وَ أَنْجِحْ طَلِبَتِى، وَ اغْفِرْ ذَنْبِى، وَ آمِنْ خَوْفَ نَفْسِى، إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ، وَ ذَلِكَ عَلَيْكَ يَسِيرٌ، آمِينَ رَبَّ الْعَالَمِينَ.

ترجمه عاى دوازدهم: دعاى آن حضرتعليه‌السلام در اعتراف به گناه و طلب توبه از خداى تعالى

۱. خدايا سه خصلت مرا از تو باز مى دارد، و يك چيز مرا در آن ترغيب مى كند.

۲. باز مى دارد فرمانى كه تو دادى و من در اطاعت كندى نمودم، و و آن كه كه نهى كردى و من سوى آن شتافتم، و نعمت بخشيدى و من در سپاسگزارى آن كوتاهى كردم.

۳. و مرا در مسئلت از تو ترغيب ميكند، تفضل تو بر كسى است كه به روى به تو آورد، و به گمان نيكو سوى تو آمد، چون هر احسانى كه از تو رسد افزون از استحقاق بندگان است و همه نعمت هاى تو بى علت و سبب.

۴. اينك من به درگاه عزت تو مانند بنده فرمانبردار و ذليل ايستاده و مانند مردم مستمند و بى چيز با شرمسارى از تو مسئلت مى كنم.

۵. اقرار دارم در هيچ حال از نعمت تو خالى نبوده ام و با احسان فراوان تو هرگز از نافرمانى سالم نمانده ام.(۴۷)

۶. آيا اقرار من به بدى عمل مرا سود خواهد داد و اعتراف من به زشتى كردار مرا نجات خواهد بخشيد؟ آيا در اين مقام شايسته است خشم خود را بر من واجب شمرى؟ و در هنگام دعاى من غضب تو مرا فرو گيرد؟

۷. اى خداوند پاك چون كه درِ توبه را بر من گشوده اى، از تو نوميد نشوم، بلكه مانند بنده خوار ستمكار بر خود كه حرمت خداوند و مالك را نگاه نداشته.

۸. و گناهانش بسيار بزرگ است و روزگار عمرش گذشته است، چندان كه نگاه مى كند هنگام كار كردن به سرآمد و مدت زندگى به آخر رسيده، و يقين داند كه از عقاب تو راه نجات نيست و از خشم تو گريزگاه ندارد، سوى تو بازگشته، روى به تو آورده و به اخلاص توبه كرده با دلى پاك در خدمت تو ايستاده و به صداى گرفته و آهسته تو را مى خواند.

۹. به فروتنى پيش تو خم گشته، و سر به زير افكنده، و پشت دو تاه كرده، و ترس پاهاى او را به لرزه در آورده است.(۴۸) و اشك چشم دو گونه او را فرو گرفته، (مى گويد: ) كه اى مهربانترين مهربانان، اى بخشنده ترين كسى كه خواهندگان پيوسته قصد تو مى كنند، اى مهربانترين كسى كه آمرزش طلبان گرد خانه تو مى گردند، اى كسى كه مهر تو از كين تو افزون تر است، و خشنودى تو از خشمت بيش تر.

۱۰. اى كسى كه به در گذشتن گناهان خلق حق شكر خود را بر آن ها ثابت گردانيدى، و اى كسى كه بندگان را به پذيرفتن توبه عادت داده اى، اى كسى كه عمل زشت و فاسد آنان را به سبب پيشمانى به صلاح آوردى، اى كسى كه به اندك عمل از ايشان خرسندى و نيكى كم را به ثواب بسيار پاداش ‍ مى دهى، اى كسى كه اجابت دعاى آنان را بر خود حتم كردى، و آنان را به پاداش نيك به فضل خود نويد دادى.

۱۱. گناهكارترين كس نيستم كه نافرمانى كرده و تو آمرزيده اى و سزاوارترين مردم به سرزنش نيستم كه از كردار خود عذر خواسته و تو پذيرفتى و ظالم ترين كس نيستم كه توبه كرده و تو به سوى او بازگشتى.

۱۲. اينك از گذشته ها پشيمانم و از بار گرانى كه بر دوش من فراهم آمده ترسان، و از آنچه گرفتار آن شده ام سخت شرمسار.

۱۳. ميدانم كه درگذشت از گناه بزرگ پيش تو بزرگ نيست، و بخشيدن گناه عظيم را دشوار نمى شمرى، و مسامحت در جرم هاى سنگين بر تو گران نيست و دوست ترين بندگان پيش تو كسى است كه سركشى نكند و بر گناه اصرار نورزد و پيوسته آمرزش خواهد.

۱۴. و من بيزارم از سركشى بر تو، پناه ميبرم از اصرار بر (گناه) و از تو آمرزش ‍ مى خواهم براى هر تقصيرى كه كردم و از تو يارى مى طلبم براى هر چه از آن فرو مانده ام.

۱۵. خدايا درود بر محمد و آل او فرست، و از هر حقى كه تو بر من دارى بگذر، و از آن چه من مستوجبم از تو، مرا حفظ كن، و از آنچه گناه كاران ميترسند در پناه خود گير، كه تو بر عفو كردن قادرى، و اميد آمرزش به تو است، تو را به عفو و گذشت شناخته ايم حاجت مرا از غير تو نتوان خواست و گناه مرا غير تو نخواهد آمرزيد حاشا و كلّا.

۱۶. و من بر خود نمى ترسم مگر از عذاب تو، تويى سزاوار آن كه از عذاب تو بترسند، و هم شايسته آن كه آمرزش از تو چشم دارند.

درود بر محمد و آل او فرست، و حاجت مرا روا كن، و مطلوب مرا برآور، و گناه مرا بيامرز، و از ترس ايمنى ده، كه بر هر چيز توانايى، و اين همه بر تو آسان است، آمين(۴۹) يا رب العالمين.

۱۳ وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلامُ فِى طَلَبِ الْحَوَائِجِ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى:

(۱) اللَّهُمَّ يَا مُنْتَهَى مَطْلَبِ الْحَاجَاتِ

(۲) وَ يَا مَنْ عِنْدَهُ نَيْلُ الطَّلِبَاتِ

(۳) وَ يَا مَنْ لا يَبِيعُ نِعَمَهُ بِالْأَثْمَانِ

(۴) وَ يَا مَنْ لا يُكَدِّرُ عَطَايَاهُ بِالامْتِنَانِ

(۵) وَ يَا مَنْ يُسْتَغْنَى بِهِ وَ لا يُسْتَغْنَى عَنْهُ

(۶) وَ يَا مَنْ يُرْغَبُ إِلَيْهِ وَ لا يُرْغَبُ عَنْهُ

(۷) وَ يَا مَنْ لا تُفْنِى خَزَائِنَهُ الْمَسَائِلُ

(۸) وَ يَا مَنْ لا تُبَدِّلُ حِكْمَتَهُ الْوَسَائِلُ

(۹) وَ يَا مَنْ لا تَنْقَطِعُ عَنْهُ حَوَائِجُ الْمُحْتَاجِينَ

(۱۰) وَ يَا مَنْ لا يُعَنِّيهِ دُعَاءُ الدَّاعِينَ.

(۱۱) تَمَدَّحْتَ بِالْغَنَاءِ عَنْ خَلْقِكَ وَ أَنْتَ أَهْلُ الْغِنَى عَنْهُمْ

(۱۲) وَ نَسَبْتَهُمْ إِلَى الْفَقْرِ وَ هُمْ أَهْلُ الْفَقْرِ إِلَيْكَ.

(۱۳) فَمَنْ حَاوَلَ سَدَّ خَلَّتِهِ مِنْ عِنْدِكَ، وَ رَامَ صَرْفَ الْفَقْرِ عَنْ نَفْسِهِ بِكَ فَقَدْ طَلَبَ حَاجَتَهُ فِى مَظَانِّهَا، وَ أَتَى طَلِبَتَهُ مِنْ وَجْهِهَا.

(۱۴) وَ مَنْ تَوَجَّهَ بِحَاجَتِهِ إِلَى أَحَدٍ مِنْ خَلْقِكَ أَوْ جَعَلَهُ سَبَبَ نُجْحِهَا دُونَكَ فَقَدْ تَعَرَّضَ لِلْحِرْمَانِ، وَ اسْتَحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَوْتَ الْإِحْسَانِ.

(۱۵) اللَّهُمَّ وَ لِى إِلَيْكَ حَاجَةٌ قَدْ قَصَّرَ عَنْهَا جُهْدِى، وَ تَقَطَّعَتْ دُونَهَا حِيَلِى، وَ سَوَّلَتْ لِى نَفْسِى رَفْعَهَا إِلَى مَنْ يَرْفَعُ حَوَائِجَهُ إِلَيْكَ، وَ لا يَسْتَغْنِى فِى طَلِبَاتِهِ عَنْكَ، وَ هِىَ زَلَّةٌ مِنْ زَلَلِ الْخَاطِئِينَ، وَ عَثْرَةٌ مِنْ عَثَرَاتِ الْمُذْنِبِينَ.

(۱۶) ثُمَّ انْتَبَهْتُ بِتَذْكِيرِكَ لِى مِنْ غَفْلَتِى، وَ نَهَضْتُ بِتَوْفِيقِكَ مِنْ زَلَّتِى، وَ رَجَعْتُ وَ نَكَصْتُ بِتَسْدِيدِكَ عَنْ عَثْرَتِى.

(۱۷) وَ قُلْتُ: سُبْحَانَ رَبِّى كَيْفَ يَسْأَلُ مُحْتَاجٌ مُحْتَاجا؟ وَ أَنَّى يَرْغَبُ مُعْدِمٌ إِلَى مُعْدِمٍ؟

(۱۸) فَقَصَدْتُكَ، يَا إِلَهِى، بِالرَّغْبَةِ، وَ أَوْفَدْتُ عَلَيْكَ رَجَائِى بِالثِّقَةِ بِكَ.

(۱۹) وَ عَلِمْتُ أَنَّ كَثِيرَ مَا أَسْالُكَ يَسِيرٌ فِى وُجْدِكَ، وَ أَنَّ خَطِيرَ مَا أَسْتَوْهِبُكَ حَقِيرٌ فِى وُسْعِكَ، وَ أَنَّ كَرَمَكَ لا يَضِيقُ عَنْ سُؤَالِ أَحَدٍ، وَ أَنَّ يَدَكَ بِالْعَطَايَا أَعْلَى مِنْ كُلِّ يَدٍ.

(۲۰) اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ احْمِلْنِى بِكَرَمِكَ عَلَى التَّفَضُّلِ، وَ لا تَحْمِلْنِى بِعَدْلِكَ عَلَى الاسْتِحْقَاقِ، فَمَا أَنَا بِأَوَّلِ رَاغِبٍ رَغِبَ إِلَيْكَ فَأَعْطَيْتَهُ وَ هُوَ يَسْتَحِقُّ الْمَنْعَ، وَ لا بِأَوَّلِ سَائِلٍ سَأَلَكَ فَأَفْضَلْتَ عَلَيْهِ وَ هُوَ يَسْتَوْجِبُ الْحِرْمَانَ.

(۲۱) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ كُنْ لِدُعَائِى مُجِيبا، وَ مِنْ نِدَائِى قَرِيبا، وَ لِتَضَرُّعِى رَاحِما، وَ لِصَوْتِى سَامِعا.

(۲۲) وَ لا تَقْطَعْ رَجَائِى عَنْكَ، وَ لا تَبُتَّ سَبَبِى مِنْكَ، وَ لا تُوَجِّهْنِى فِى حَاجَتِى هَذِهِ وَ غَيْرِهَا إِلَى سِوَاكَ

(۲۳) وَ تَوَلَّنِى بِنُجْحِ طَلِبَتِى وَ قَضَاءِ حَاجَتِى وَ نَيْلِ سُؤْلِى قَبْلَ زَوَالِى عَنْ مَوْقِفِى هَذَا بِتَيْسِيرِكَ لِىَ الْعَسِيرَ وَ حُسْنِ تَقْدِيرِكَ لِى فِى جَمِيعِ الْأُمُورِ

(۲۴) وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلاةً دَائِمَةً نَامِيَةً لا انْقِطَاعَ لِأَبَدِهَا وَ لا مُنْتَهَى لِأَمَدِهَا، وَ اجْعَلْ ذَلِكَ عَوْنا لِى وَ سَبَبا لِنَجَاحِ طَلِبَتِى، إِنَّكَ وَاسِعٌ كَرِيمٌ.

(۲۵) وَ مِنْ حَاجَتِى يَا رَبِّ كَذَا وَ كَذَا [ وَ تَذْكُرُ حَاجَتَكَ ثُمَّ تَسْجُدُ وَ تَقُولُ فِى سُجُودِكَ: ] فَضْلُكَ آنَسَنِى، وَ إِحْسَانُكَ دَلَّنِى، فَأَسْأَلُكَ بِكَ وَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِمْ، أَن لا تَرُدَّنِى خَائِبا.

ترجمه دعاى سيزدهم: دعاى آن حضرتعليه‌السلام در حاجت خواستن از خداى تعالى

۱. خداوندا! اى آخرين مقصد نيازمندان.(۵۰)

۲. اى كه رسيدن به آرزوها به دست توست.

۳. اى كه نعمتهاى خود را به بها نميفروشى.

۴. و زلال بخشش خود را به منت تيره نمى سازى.

۶. اى كه روى دل سوى تو كنند و از تو بى نياز نشوند.

۷. اى كه اجابت درخواست مردم گنج هاى تو را فانى نمى كند.

۸. و هيچ وسيله اى حكمت تو را تغيير نمى دهد.

۹. اى كه حاجت خواست از تو قطع ناشدنى و پيوسته است.

۱۰. و دعاى خواهندگان تو را به ستوه نمى آورد.

۱۱. خود را به بى نيازى از خلق ستودى و بدان سزاوارى.

۱۲. و خلق را به درويشى نسبت دادى و بدان سزاوارند كه محتاج تواند.

۱۳. هر كس صلاح كار خود از تو خواهد و رفع نياز از تو جويد حاجت خود را از محل شايسته خواسته، و مطلوب را آنجا كه بايد بطلبد، طلبيده است.

۱۴. و هر كس دست حاجت سوى يكى از آفريدگان دراز كند و او را سبب رستگارى خويش داند، نه تو را؛ خود را در معرض نوميدى آورده، و سزاوار حرمان از نعمت تو شده است.

۱۵. خداوندا، مرا حاجتى است بيش از تاب و توان من و از چاره انديشى در آن فرو مانده ام و نفس، مرا وسوسه مى كند تا حاجت خود را از كسى خواهم كه او خود حاجت از تو مى خواهد، خطاكاران چنين مى لغزند، و عاصيان بدين گونه از پاى در مى آيند.(۵۱)

۱۶. تازه به تنبيه تو از غفلت هوشيار شدم و به توفيق تو از لغزش برخاستم و به دستگيرى تو از افتادن به حال اول بازگشتم.

۱۷. گفتم: منزه است پروردگار من! چگونه محتاجى از محتاج ديگر سئوال كند؟ و فقيرى به در يوزگى، سوى فقير ديگر برود.

۱۸. پس اى پروردگار من از روى رغبت قصد تو كردم، و اميد خود را بر تو آوردم.

۱۹. و دانستم كه هر چه سئوال من بسيار باشد، با غناى ملك تو اندك است و خواهش من هر چه بزرگ بود با وسعت رحمت تو ناچيز. گنجايش كرم تو بيش از سئوال هر كس است و دست تو در عطايا از هر دست بالاتر.

۲۰. خدايا! بر محمد و آل او درود فرست، و به كرم خويش به مقتضاى تفضل با من رفتار كن، نه به عدل و بر مقتضاى استحقاق من. من اول كس ‍ نيستم كه سزاوار راندن بودم و روى به تو آوردم و تو بخشش كردى و اول سائلى نيستم كه از تو سئوال كردم و در خور نوميدى بودم و تو احسان فرمودى.

۲۱. خدايا، بر محمد و خاندان او درود فرست، و دعاى مرا اجابت كن، و به نداى من نزديك باش و بر زارى من ببخشاى و فرياد مرا بشنو

۲۲. و اميد مرا از خود قطع مكن، و رشته مرا نگسل و در اين حاجت و غير آن مرا به ديگران مگذار.

۲۳. و تو خود برآمدن مطلب و روا شدن حاجت، و رسيدن مقصود مرا متكفل شو، پيش از آن كه از اين جاى گاه به جاى ديگر منتقل شوم، دشوار مرا آسان گردان، و در همه كارها بهترين وجه پيش آور.

۲۴. و درود بر محمد و آل او فرست، درودى پيوسته و برومند كه مدت آن را پايان نباشد و هرگز قطع نشود و آن را پشتيبان و سبب برآمدن مطلوب من قرار ده(۵۲) كه تويى گشاينده كارها و بخشنده نعمت ها.

۲۵. و حاجت من چنين و چنان است، (و حاجات خود را به زبان آور، آن گاه سجده مى كنى و مى گويى) ، فضل تو؛ روى و زبان مرا باز كرده و احسان تو مرا راهنما شده است، پس از تو مى خواهم و سوگند ميدهم تو را به ذات مقدس خودت و به محمد و خاندان او صلوات الله عليهم كه مرا نااميد بر نگردانى.

۱۴ وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلامُ إِذَا اعْتُدِىَ عَلَيْهِ أَوْ رَأَى مِنَ الظَّالِمِينَ مَا لا  يُحِبُّ:

(۱) يَا مَنْ لا يَخْفَى عَلَيْهِ أَنْبَاءُ الْمُتَظَلِّمِينَ

(۲) وَ يَا مَنْ لا يَحْتَاجُ فِى قَصَصِهِمْ إِلَى شَهَادَاتِ الشَّاهِدِينَ.

(۳) وَ يَا مَنْ قَرُبَتْ نُصْرَتُهُ مِنَ الْمَظْلُومِينَ

(۴) وَ يَا مَنْ بَعُدَ عَوْنُهُ عَنِ الظَّالِمِينَ

(۵) قَدْ عَلِمْتَ، يَا إِلَهِى، مَا نَالَنِى مِنْ فُلانِ بْنِ فُلانٍ مِمَّا حَظَرْتَ وَ انْتَهَكَهُ مِنِّى مِمَّا حَجَزْتَ عَلَيْهِ، بَطَرا فِى نِعْمَتِكَ عِنْدَهُ، وَ اغْتِرَارا بِنَكِيرِكَ عَلَيْهِ.

(۶) اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ خُذْ ظَالِمِى وَ عَدُوِّى عَنْ ظُلْمِى بِقُوَّتِكَ، وَ افْلُلْ حَدَّهُ عَنِّى بِقُدْرَتِكَ، وَ اجْعَلْ لَهُ شُغْلا فِيمَا يَلِيهِ، وَ عَجْزا عَمَّا يُنَاوِيهِ

(۷) اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ لا تُسَوِّغْ لَهُ ظُلْمِى، وَ أَحْسِنْ عَلَيْهِ عَوْنِى، وَ اعْصِمْنِى مِنْ مِثْلِ أَفْعَالِهِ، وَ لا تَجْعَلْنِى فِى مِثْلِ حَالِهِ

(۸) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَعْدِنِى عَلَيْهِ عَدْوَى حَاضِرَةً، تَكُونُ مِنْ غَيْظِى بِهِ شِفَاءً، وَ مِنْ حَنَقِى عَلَيْهِ وَفَاءً.

(۹) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ عَوِّضْنِى مِنْ ظُلْمِهِ لِى عَفْوَكَ، وَ أَبْدِلْنِى بِسُوءِ صَنِيعِهِ بِى رَحْمَتَكَ، فَكُلُّ مَكْرُوهٍ جَلَلٌ دُونَ سَخَطِكَ، وَ كُلُّ مَرْزِئَةٍ سَوَاءٌ مَعَ مَوْجِدَتِكَ.

(۱۰) اللَّهُمَّ فَكَمَا كَرَّهْتَ إِلَيَّ أَنْ أُظْلَمَ فَقِنِى مِنْ أَنْ أَظْلِمَ.

(۱۱) اللَّهُمَّ لا أَشْكُو إِلَى أَحَدٍ سِوَاكَ، وَ لا أَسْتَعِينُ بِحَاكِمٍ غَيْرِكَ، حَاشَاكَ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ صِلْ دُعَائِى بِالْإِجَابَةِ، وَ اقْرِنْ شِكَايَتِى بِالتَّغْيِيرِ.

(۱۲) اللَّهُمَّ لا تَفْتِنِّى بِالْقُنُوطِ مِنْ إِنْصَافِكَ، وَ لا تَفْتِنْهُ بِالْأَمْنِ مِنْ إِنْكَارِكَ، فَيُصِرَّ عَلَى ظُلْمِى، وَ يُحَاضِرَنِى بِحَقِّى، وَ عَرِّفْهُ عَمَّا قَلِيلٍ مَا أَوْعَدْتَ الظَّالِمِينَ، وَ عَرِّفْنِى مَا وَعَدْتَ مِنْ إِجَابَةِ الْمُضْطَرِّينَ.

(۱۳) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ وَفِّقْنِى لِقَبُولِ مَا قَضَيْتَ لِى وَ عَلَيَّ وَ رَضِّنِى بِمَا أَخَذْتَ لِى وَ مِنِّى، وَ اهْدِنِى لِلَّتِى هِىَ أَقْوَمُ، وَ اسْتَعْمِلْنِى بِمَا هُوَ أَسْلَمُ.

(۱۴) اللَّهُمَّ وَ إِنْ كَانَتِ الْخِيَرَةُ لِى عِنْدَكَ فِى تأخیر الْأَخْذِ لِى وَ تَرْكِ الانْتِقَامِ مِمَّنْ ظَلَمَنِى إِلَى يَوْمِ الْفَصْلِ وَ مَجْمَعِ الْخَصْمِ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَيِّدْنِى مِنْكَ بِنِيَّةٍ صَادِقَةٍ وَ صَبْرٍ دَآئِمٍ

(۱۵) وَ أَعِذْنِى مِنْ سُوءِ الرَّغْبَةِ وَ هَلَعِ أَهْلِ الْحِرْصِ، وَ صَوِّرْ فِى قَلْبِى مِثَالَ مَا ادَّخَرْتَ لِى مِنْ ثَوَابِكَ، وَ أَعْدَدْتَ لِخَصْمِى مِنْ جَزَائِكَ وَ عِقَابِكَ، وَ اجْعَلْ ذَلِكَ سَبَبا لِقَنَاعَتِى بِمَا قَضَيْتَ، وَ ثِقَتِى بِمَا تَخَيَّرْتَ

(۱۶) آمِينَ رَبَّ الْعَالَمِينَ، إِنَّكَ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ، وَ أَنْتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ.

ترجمه دعاى چهاردهم: دعاى آن حضرتعليه‌السلام هرگاه ستمى بدو مى رسيد يا از ستمكاران ستم مى ديد

۱. اى كسى كه خبر شكوه كنندگان از تو پنهان نمى ماند.

۲. و براى تحقيق حال ايشان، به گواهى گواهان نياز ندارى.

۳. اى كسى كه يارى تو به ستمديدگان نزديك است.

۴. و از ستمگران دور.

۵. اى خداى من! مى دانى از فلانى بن فلان به من چه رسيده؟ ستمى كه تو ناروا شمارى و بى حرمتى كه تو آن را منع فرموده اى، چون از بسيارى نعمت تو بادر در سر آورده و از انكار تو بر وى نمى هراسد.(۵۳)

۶. خدايا درود بر محمد و آل او فرست، و دشمن ستم كار مرا به نيروى خود فرو گير، و به قدرت خود تيزى او را كند گردان. و او را به خودش مشغول دار، و در پيش دشمنش ناتوان كن.

۷. و بر محمد و آل او درود فرست، و ستم وى را بر من مپسند، و اعانت من كن بر وى و مرا از مثل كارهاى او باز دار و حال مرا مانند حال او مگردان.

۸. خدايا درود بر محمد و آل او فرست، و هم اكنون كيفر ظلم او را به دست من بده تا خشم من فرو نشيند، و كين من از او گرفته شود.

۹. خدايا درود بر محمد و آل او فرست، و به جاى ستم او بر من تو مرا عفو كن، و در عوض بدرفتارى او با من، به من رحمت آر، كه هر چيز ناخوش در برابر خشم تو ناچيز است، و با غضب تو هر سختى هموار شدنى است.

۱۰. خدايا شكايت پيش كسى نمى برم غير از تو و از داورى مدد نمى جويم مگر تو، پس درود بر محمد و آل او فرست، و دعاى مرا به اجابت برسان، و حالى كه از آن شكايت كردم تغيير ده.

۱۱. خدايا مرا به نااميدى از عدل خود و ايمنى از عتاب خود آزمايش ‍ مفرما، تا در ستم كردن بر من اصرار ننمايد و حقّ مرا به غلبه نستاند. كيفرى كه ستمكاران را از آن بيم داده اى زود بدو برسان و بشناسان كه كيفر ظلم او است و پاداشى كه به مظلومان نويد داده اى هم زود به من برسان، چنان كه بدانم پاداش صبر من است.

۱۲. خدايا درود بر محمد و آل او فرست، و مرا توفيق ده تا آن چه درباره من حكم كنى، سود يا زيان، خوش يا ناخوش، به رضا بپذيرم و مرا بدان چه بگيرى، از او براى من يا از من براى او خرسند ساز و مرا به راست ترين راه هدايت فرما و در درست ترين عمل ها بگمار.

۱۴. خدايا اگر خير من نزد تو در تأخیر حق من و ترك انتقام اوست، تا روز رستاخيز كه خصما فراهم آيند، پس درود بر محمد و آل او فرست و مرا به نيت صادق و صبر و شكيبايى پيوسته يارى فرما.

۱۵. و مرا از خواهش بد و حرص آزمندان حفظ كن و صورت آن ثواب كه براى من اندوخته اى و كيفر و عقابى كه براى دشمن من آماده كرده اى در دل من مجسم كن و اين را سبب قناعت من گردان، بدان چه مقدر فرموده اى و موجب آرامش دل من به آن چه براى من برگزيدى.

۱۶. آمين يا رب العالمين كه تويى صاحب فضل بزرگ و بر هر چيز توانايى.

۱۵ وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلامُ إِذَا مَرِضَ أَوْ نَزَلَ بِهِ كَرْبٌ أَوْ بَلِيَّةٌ:

(۱) اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ عَلَى مَا لَمْ أَزَلْ أَتَصَرَّفُ فِيهِ مِنْ سَلامَةِ بَدَنِى، وَ لَكَ الْحَمْدُ عَلَى مَا أَحْدَثْتَ بِى مِنْ عِلَّةٍ فِى جَسَدِى

(۲) فَمَا أَدْرِى، يَا إِلَهِى، أَيُّ الْحَالَيْنِ أَحَقُّ بِالشُّكْرِ لَكَ، وَ أَيُّ الْوَقْتَيْنِ أَوْلَى بِالْحَمْدِ لَكَ

(۳) أَ وَقْتُ الصِّحَّةِ الَّتِى هَنَأْتَنِى فِيهَا طَيِّبَاتِ رِزْقِكَ، وَ نَشَّطْتَنِى بِهَا لابْتِغَاءِ مَرْضَاتِكَ وَ فَضْلِكَ، وَ قَوَّيْتَنِى مَعَهَا عَلَى مَا وَفَّقْتَنِى لَهُ مِنْ طَاعَتِكَ؟

(۴) أَمْ وَقْتُ الْعِلَّةِ الَّتِى مَحَّصْتَنِى بِهَا، وَ النِّعَمِ الَّتِى أَتْحَفْتَنِى بِهَا، تَخْفِيفا لِمَا ثَقُلَ بِهِ عَلَيَّ ظَهْرِى مِنَ الْخَطِيئَاتِ، وَ تَطْهِيرا لِمَا انْغَمَسْتُ فِيهِ مِنَ السَّيِّئَاتِ، وَ تَنْبِيها لِتَنَاوُلِ التَّوْبَةِ، وَ تَذْكِيرا لِمَحْوِ الْحَوْبَةِ بِقَدِيمِ النِّعْمَةِ؟

(۵) وَ فِى خِلالِ ذَلِكَ مَا كَتَبَ لِىَ الْكَاتِبَانِ مِنْ زَكِيِّ الْأَعْمَالِ، مَا لا قَلْبٌ فَكَّرَ فِيهِ، وَ لا لِسَانٌ نَطَقَ بِهِ، وَ لا جَارِحَةٌ تَكَلَّفَتْهُ، بَلْ إِفْضَالا مِنْكَ عَلَيَّ، وَ إِحْسَانا مِنْ صَنِيعِكَ إِلَيَّ.

(۶) اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ حَبِّبْ إِلَيَّ مَا رَضِيتَ لِى، وَ يَسِّرْ لِى مَا أَحْلَلْتَ بِى، وَ طَهِّرْنِى مِنْ دَنَسِ مَا أَسْلَفْتُ، وَ امْحُ عَنِّى شَرَّ مَا قَدَّمْتُ، وَ أَوْجِدْنِى حَلاوَةَ الْعَافِيَةِ، وَ أَذِقْنِى بَرْدَ السَّلامَةِ، وَ اجْعَلْ مَخْرَجِى عَنْ عِلَّتِى إِلَى عَفْوِكَ، وَ مُتَحَوَّلِى عَنْ صَرْعَتِى إِلَى تَجَاوُزِكَ، وَ خَلاصِى مِنْ كَرْبِى إِلَى رَوْحِكَ، وَ سَلامَتِى مِنْ هَذِهِ الشِّدَّةِ إِلَى فَرَجِكَ

(۷) إِنَّكَ الْمُتَفَضِّلُ بِالْإِحْسَانِ، الْمُتَطَوِّلُ بِالامْتِنَانِ، الْوَهَّابُ الْكَرِيمُ، ذُو الْجَلالِ وَ الْإِكْرَامِ.

ترجمه دعاى پانزدهم: دعاى آن حضرتعليه‌السلام هرگاه بيمار مى شد يا اندوه و بليه بدو رو مى آورد

۱. خداوندا! سپاس تو را بر آن تندرستى كه هميشه از آن برخوردار بودم، سپاس تو را بر اين بيمارى كه در تن من پديد آوردى.

۲. و نمى دانم كدام يك از اين دو حال به شكرگزارى سزاوارتر است و كدام يك از اين دو هنگام به سپاس اولى تر؟

۳. آيا هنگام تندرستى كه روزهاى پاكيزه خود را بر من گوارا ساخته بودى و مرا در طلب رضايت و فضل خود چالاك گردانيده و براى اداى طاعاتى كه توفيق دادى مرا نيرو بخشيده اى.

۴. يا هنگام بيمارى كه مرا از آلودگى ها پاك كردى و تحفه ها فرستادى كه بار پشت مرا از گناهان سبك گردانى و از چرك معصيت كه بدان آلوده ام پاك سازى و متوجه كردى مرا كه قدر نعمت پيشين را بدانم و به ياد من آوردى كه به توبه زنگ گناه را از خويشتن بزدايم.

۵. و در اين ميان نويسندگان براى من چندان عمل صالح نوشتند كه در انديشه هيچ دلى نگنجد و و هيچ زبان، ياراى بر شمردن آن را ندارد و هيچ يك از اندام هاى من رنجى براى آن عمل نكشيده، بلكه محض فضل و احسان توست.

۶. خدايا پس درود بر محمد و آل او فرست و آن چه را براى من پسنديده اى محبوب من گردان و تحمل آن چه فرود آورده اى بر من آسان ساز و از پليدى هاى اعمال گذشته ام پاك كن و شر كارهاى پيش را از من دور گردان و كام مرا از عافيت شيرين كن و سردى تندرستى را به من بچشان و چنان كن كه از اين بيمارى سوى عفو تو راه يابم و از اين فرسودگى به آمرزش تو نائل شوم و از اين اندوه، به شادى از جانب تو رسم و از اين سختى كه بهبود يابم، به گشايش از طرف تو كامياب گردم.

۷. كه تو بى استحقاق احسان مى كنى و بى دريغ نعمت مى بخشى، تويى بخشنده كريم و صاحب بزرگى و تعظيم.


9

10

11

12

13

14

15

16

17

18

19

20

21