• شروع
  • قبلی
  • 30 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 10409 / دانلود: 2587
اندازه اندازه اندازه
گلچین احادیث معصومین علیهم السلام

گلچین احادیث معصومین علیهم السلام

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

حضرت فاطمه زهراعليهما‌السلام

١ ـ قالَتْ فاطِمَهُ الزَّهْراءعليهما‌السلام : نَحْنُ وَسيلَتُهُ فى خَلْقِهِ، وَ نَحْنُ خاصَّتُهُ وَ مَحَلُّ قُدْسِهِ، وَ نَحْنُ حُجَّتُهُ فى غَيْبِهِ، وَ نَحْنُ وَرَثَهُ أنْبيائِهِ.(١)

حضرت فاطمه زهراعليهما‌السلام فرمود: ما أهل بيت پيامبر، وسيله ارتباط خداوند با خلق او هستيم، ما برگزيدگان پاك و مقدّس پروردگار مى باشيم، ما حجّت و راهنما خواهيم بود; و ما وارثان پيامبران الهى هستيم.

٢ ـ عَبْدُ اللّهِ بْنِ مَسْعُود، فالَ: أتَيْتُ فاطِمَهَ صَلَواتُ اللّهِ عَلَيْها، فَقُلْتُ: أيْنَ بَعْلُكِ؟ فَقالَتْعليهما‌السلام : عَرَجَ بِهِ جِبْرئيلُ إلَى السَّماءِ، فَقُلْتُ: فيما ذا؟ فَقالَتْ: إنَّ نَفَراً مِنَ الْمَلائِكَهِ تَشاجَرُوا فى شَيْىء، فَسَألُوا حَكَماً مِنَ الاْدَمِيّينَ، فَأَوْحىَ اللّهُ إلَيْهِمْ أنْ تَتَخَيَّرُوا، فَاخْتارُوا عَليِّ بْنِ أبى طالِبعليه‌السلام (٢)

عبد اللّه بن مسعود گويد: روزى بر فاطمه زهراءعليهما‌السلام وارد شدم و عرضه داشتم: همسرت كجا است؟ فرمود: همراه جبرائيل به آسمان عروج نموده است، گفتم: براى چه موضوعى؟! فرمود: بين عدّه اى از ملائكه الهى مشاجره اى شده است; و تقاضا كرده اند يك نفر از آدم ها بين ايشان حكم و قضاوت نمايد; و خداوند به ملائكه وحى فرستاد: خودتان يك نفر را انتخاب نمائيد; و آن ها هم حضرت علىّ بن ابى طالبعليه‌السلام را برگزيدند.

٣ ـ قالَتْعليهما‌السلام : وَهُوَ الإمامُ الرَبّانى، وَالْهَيْكَلُ النُّورانى، قُطْبُ الأقْطابِ، وَسُلالَهُ الاْطْيابِ، النّاطِقُ بِالصَّوابِ، نُقْطَهُ دائِرَهِ الإمامَهِ.(٣)

حضرت فاطمه زهراعليهما‌السلام در تعريف امام علىّعليه‌السلام فرمود : او پيشوائى الهى و ربّانى است، تجسّم نور و روشنائى است، مركز توجّه تمامى موجودات و عارفان است، فرزندى پاك از خانواده پاكان مى باشد، گوينده اى حقّ گو و هدايتگر است، او مركز و محور امامت و رهبريّت است.

٤ ـ قالَتْعليهما‌السلام : أبَوا هِذِهِ الاْمَّهِ مُحَمَّدٌ وَ عَلىٌّ، يُقْيمانِ أَودَّهُمْ، وَ يُنْقِذانِ مِنَ الْعَذابِ الدّائِمِ إنْ أطاعُوهُما، وَ يُبيحانِهِمُ النَّعيمَ الدّائم إنْ واقَفُوهُما.(٤)

فرمود: حضرت محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و علىّعليه‌السلام ، والِدَين اين امّت هستند، چنانچه از آن دو پيروى كنند آن ها را از انحرافات دنيوى و عذاب هميشگى آخرت نجات مى دهند; و از نعمت هاى متنوّع و وافر بهشتى بهره مندشان مى سازند.

٥ ـ قالَتْعليهما‌السلام : مَنْ أصْعَدَ إلىَ اللّهِ خالِصَ عِبادَتِهِ، أهْبَطَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ أفْضَلَ مَصْلَحَتِهِ.(٥)

فرمود: هركس عبادات و كارهاى خود را خالصانه براى خدا انجام دهد، خداوند بهترين مصلحت ها و بركات خود را براى او تقدير مى نمايد.

٦ ـ قالَتْعليهما‌السلام : إنَّ السَّعيدَ كُلَّ السَّعيدِ، حَقَّ السَّعيدِ مَنْ أحَبَّ عَليّاً فى حَياتِهِ وَ بَعْدَ مَوْتِهِ.(٦)

فرمود: همانا حقيقت و واقعيّت تمام سعادت ها و رستگارى ها در دوستى علىّعليه‌السلام در زمان حيات و پس از رحلتش خواهدبود.

٧ ـ قالَتْعليهما‌السلام : إلهى وَ سَيِّدى، أسْئَلُكَ بِالَّذينَ اصْطَفَيْتَهُمْ، وَ بِبُكاءِ وَلَدَيَّ فى مُفارِقَتى أَنْ تَغْفِرَ لِعُصاهِ شيعَتى، وَشيعَهِ ذُرّيتَى.(٧)

فرمود: خداوندا، به حقّ اولياء و مقرّبانى كه آن ها را برگزيده اى، و به گريه فرزندانم پس از مرگ و جدائى من با ايشان، از تو مى خواهم گناه خطاكاران شيعيان و پيروان ما را ببخشى.

٨ ـ قالَتْعليهما‌السلام : شيعَتُنا مِنْ خِيارِ أهْلِ الْجَنَّهِ وَكُلُّ مُحِبّينا وَ مَوالى اَوْليائِنا وَ مُعادى أعْدائِنا وَ الْمُسْلِمُ بِقَلْبِهِ وَ لِسانِهِ لَنا.(٨)

فرمود: شيعيان و پيروان ما، و همچنين دوستداران اولياء ما و آنان كه دشمن دشمنان ما باشند، نيز آن هائى كه با قلب و زبان تسليم ما هستند بهترين افراد بهشتيان خواهند بود.

٩ ـ قالَتْعليهما‌السلام : وَاللّهِ يَابْنَ الْخَطّابِ لَوْلا أنّى أكْرَهُ أنْ يُصيبَ الْبَلاءُ مَنْ لا ذَنْبَ لَهُ، لَعَلِمْتَ أنّى سَأُقْسِمُ عَلَى اللّهِ ثُمَّ أجِدُهُ سَريعَ الاْجابَهِ.(٩)

حضرت به عمر بن خطّاب فرمود: سوگند به خداوند، اگر نمى ترسيدم كه عذاب الهى بر بى گناهى، نازل گردد; متوجّه مى شدى كه خدا را قسم مى دادم و نفرين مى كردم. و مى ديدى چگونه دعايم سريع مستجاب مى گرديد.

١٠ ـ قالَتْعليهما‌السلام : وَاللّهِ! لا كَلَّمْتُكَ أبَداً، وَاللّهِ! لاَدْعُوَنَّ اللّهَ عَلَيْكَ فى كُلِّ صَلوه.(١٠)

پس از ماجراى هجوم به خانه حضرت، خطاب به ابوبكر كرد و فرمود: به خدا سوگند، ديگر با تو سخن نخواهم گفت، سوگند به خدا، در هر نمازى تو را نفرين خواهم كرد.

١١ ـ قالَتْ عليهما‌السلام: إنّى أُشْهِدُ اللّهَ وَ مَلائِكَتَهُ، أنَّكُما اَسْخَطْتُمانى، وَ ما رَضيتُمانى، وَ لَئِنْ لَقيتُ النَبِيَّ لأشْكُوَنَّكُما إلَيْهِ.(١١)

هنگامى كه ابوبكر و عمر به ملاقات حضرت آمدند فرمود: خدا و ملائكه را گواه مى گيرم كه شما مرا خشمناك كرده و آزرده ايد، و مرا راضى نكرديد، و چنانچه رسول خدا را ملاقات كنم شكايت شما دو نفر را خواهم كرد.

١٢ ـ قالَتْعليهما‌السلام : لا تُصَلّى عَلَيَّ اُمَّهٌ نَقَضَتْ عَهْدَ اللّهِ وَ عَهْدَ أبى رَسُولِ اللّهِ فى أمير الْمُؤمنينَ عَليّ، وَ ظَلَمُوا لى حَقىّ، وَ أخَذُوا إرْثى، وَ خَرقُوا صَحيفَتى اللّتى كَتَبها لى أبى بِمُلْكِ فَدَك.(١٢)

فرمود: افرادى كه عهد خدا و پيامبر خدا را درباره اميرالمؤمنين علىّعليه‌السلام شكستند، و در حقّ من ظلم كرده و ارثيّه ام را گرفتند و نامه پدرم را نسبت به فدك پاره كردند، نبايد بر جنازه من نماز بگذارند.

١٣ ـ قالَتْعليهما‌السلام : إلَيْكُمْ عَنّى، فَلا عُذْرَ بَعْدَ غَديرِكُمْ، وَ الاَْمْرُ بعد تقْصيركُمْ، هَلْ تَرَكَ أبى يَوْمَ غَديرِ خُمّ لاِحَد عُذْوٌ.(١٣)

خطاب به مهاجرين و انصار كرد و فرمود: از من دور شويد و مرا به حال خود رها كنيد، با آن همه بى تفاوتى و سهل انگارى هايتان، عذرى براى شما باقى نمانده است. آيا پدرم در روز غدير خم براى كسى جاى عذرى باقى گذاشت؟

١٤ ـ قالَتْعليهما‌السلام : جَعَلَ اللّهُ الاْيمانَ تَطْهيراً لَكُمْ مِنَ الشّـِرْكِ، وَ الصَّلاهَ تَنْزيهاً لَكُمْ مِنَ الْكِبْرِ، وَ الزَّكاهَ تَزْكِيَهً لِلنَّفْسِ، وَ نِماءً فِى الرِّزقِ، وَ الصِّيامَ تَثْبيتاً لِلاْخْلاصِ، وَ الْحَّجَ تَشْييداً لِلدّينِ(١٤)

فرمود: خداوند سبحان، ايمان و اعتقاد را براى طهارت از شرك و نجات از گمراهى ها و شقاوت ها قرار داد. و نماز را براى خضوع و فروتنى و پاكى از هر نوع تكّبر، مقرّر نمود. و زكات (و خمس) را براى تزكيه نفس و توسعه روزى تعيين نمود. و روزه را براى استقامت و اخلاص در اراده، لازم دانست. و حجّ را براى استحكام أساس شريعت و بناء دين اسلام واجب نمود.

١٥ ـ قالَتْعليهما‌السلام : يا أبَا الْحَسَنِ! إنَّ رَسُولَ اللّهِصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم عَهِدَ إلَىَّ وَ حَدَّثَنى أنّى اَوَّلُ أهْلِهِ لُحُوقاً بِهِ وَ لا بُدَّ مِنْهُ، فَاصْبِرْ لاِمْرِاللّهِ تَعالى وَ ارْضَ بِقَضائِهِ.(١٥)

فرمود: اى ابا الحسن! ـ همسرم ـ ، همانا رسول خدا با من عهد بست و اظهار نمود: من اوّل كسى هستم از اهل بيتش كه به او ملحق مى شوم و چاره اى از آن نيست، پس تو صبر نما و به قضا و مقدّرات الهى خوشنود باش.

١٦ ـ قالَتْعليهما‌السلام : مَنْ سَلَّمَ عَلَيْهِ اَوْ عَلَيَّ ثَلاثَهَ أيّام أوْجَبَ اللّهُ لَهُ الجَنَّهَ، قُلْتُ لَها: فى حَياتِهِ وَ حَياتِكِ؟ قالَتْ: نعَمْ وَ بَعْدَ مَوْتِنا.(١٦)

فرمود: هر كه بر پدرم ـ رسول خدا ـ و بر من به مدّت سه روز سلام كند خداوند بهشت را براى او واجب مى گرداند. راوى گويد: عرضه داشتم: آيا در زمان حيات و زنده بودن؟ فرمود: چه در زمان حيات ما باشد; و يا پس از مرگ.

١٧ ـ قالَتْعليهما‌السلام : ما صَنَعَ أبُو الْحَسَنِ إلاّ ما كانَ يَنْبَغى لَهُ، وَ لَقَدْ صَنَعُوا ما اللّهُ حَسيبُهُمْ وَ طالِب٢ُهُمْ.(١٧)

فرمود: آنچه را امام علىّعليه‌السلام ـ نسبت به دفن رسول خدا و جريان بيعت ـ انجام داد، وظيفه الهى او بوده است، و آنچه را ديگران انجام دادند خداوند آن ها را محاسبه و مجازات مى نمايد.

١٨ ـ قالَتْعليه‌السلام : خَيْرٌ لِلِنّساءِ أنْ لا يَرَيْنَ الرِّجالَ وَ لا يَراهُنَّ الرِّجالُ.(١٨)

فرمود: بهترين چيز براى حفظ شخصيت زن آن است كه مردى را نبيند و نيز مورد مشاهده مردان قرار نگيرد.

١٩ ـ قالَتْعليهما‌السلام : أوُصيكَ يا أبَا الْحَسنِ أنْ لا تَنْسانى، وَ تَزُورَنى بَعْدَ مَماتى.(١٩)

ضمن وصيّتى به همسرش اظهار داشت: مرا پس از مرگم فراموش نكن; و به زيارت و ديدار من ـ بر سر قبرم ـ بيا.

٢٠ ـ قالَتْعليهما‌السلام : إنّى قَدِاسْتَقْبَحْتُ ما يُصْنَعُ بِالنِّساءِ، إنّهُ يُطْرَحُ عَلىَ الْمَرْئَهِ الثَّوبَ فَيَصِفُها لِمَنْ رَأى، فَلا تَحْمِلينى عَلى سَرير ظاهِر، اُسْتُرينى، سَتَرَكِ اللّهُ مِنَ النّارِ.(٢٠

در آخرين روزهاى عمر پر بركتش ضمن وصيّتى به اسماء فرمود: من بسيار زشت و زننده مى دانم كه جنازه زنان را پس از مرگ با انداختن پارچه اى روى بدنش تشييع مى كنند. و افرادى اندام و حجم بدن او را مشاهده كرده و براى ديگران تعريف مى نمايند. مرا بر تخت ـ و بلانكاردى ـ كه اطرافش پوشيده نيست و مانع مشاهده ديگران نباشد قرار مده ـ بلكه مرا با پوشش كامل تشييع كن ـ ، خداوند تو را از آتش جهنّم مستور و محفوظ نمايد.

٢١ ـ قالَتْعليهما‌السلام : إنْ لَمْ يَكُنْ يَرانى فَإنّى أراهُ، وَ هُوَ يَشُمُّ الريح.(٢١)

مرد نابينائى وارد منزل شد و حضرت زهراءعليهما‌السلام پنهان گشت، وقتى رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم علّت آن را جويا شدى در پاسخ پدر اظهار داشت: اگر آن نابينا مرا نمى بيند، من او را مى بينم، ديگر آن كه مرد، حسّاس است و بوى زن را استشمام مى كند.

٢٢ ـ قالَتْعليهما‌السلام : أصْبَحْتُ وَ اللهِ! عاتِقَهً لِدُنْياكُمْ، قالِيَهً لِرِجالِكُمْ.(٢٢)

بعد از جريان غصب فدك و احتجاج حضرت، بعضى از زنان مهاجر و انصار به منزل حضرت آمدند و احوال وى را جويا شدند، حضرت در پاسخ فرمود: به خداوند سوگند، دنيا را آزاد كردم و هيچ علاقه اى به آن ندارم، همچنين دشمن و مخالف مردان شما خواهم بود.

٢٣ ـ قالَتْعليهما‌السلام : إنْ كُنْتَ تَعْمَلُ بِما أمَرْناكَ وَ تَنْتَهى عَمّا زَجَرْناكَ عَنْهُ، قَأنْتَ مِنْ شيعَتِنا، وَ إلاّ فَلا.(٢٣)

فرمود: اگر آنچه را كه ما ـ اهل بيت عصمت و طهارت ـ دستور داده ايم عمل كنى و از آنچه نهى كرده ايم خوددارى نمائى، تو از شيعيان ما هستى وگرنه، خير.

٢٤ ـ قالَتْ عليهما‌السلام: حُبِّبَ إلَيَّ مِنْ دُنْياكُمْ ثَلاثٌ: تِلاوَهُ كِتابِ اللّهِ، وَالنَّظَرُ فى وَجْهِ رَسُولِ اللّهِ، وَالاْنْفاقُ فى سَبيلِ اللّهِ.(٢٤)

فرمود: سه چيز از دنيا براى من دوست داشتنى است: تلاوت قرآن، نگاه به صورت رسول خدا; و انفاق و كمك ـ به نيازمندان ـ در راه خداوند متعال.

٢٥ ـ قالَتْعليهما‌السلام : أُوصيكَ اَوّلاً أنْ تَتَزَوَّجَ بَعْدى بِإبْنَهِ اُخْتى أمامَهَ، فَإنَّها تَكُونُ لِوُلْدى مِثْلى، فَإنَّ الرِّجالَ لابُدَّ لَهُمْ مِنَ النِّساءِ.(٢٥)

در آخرين لحظات عمرش به همسر خود چنين سفارش نمود: پس از من با دختر خواهرم أمامه ازدواج نما، چون كه او نسبت به فرزندانم مانند خودم دلسوز و متديّن است. همانا مردان در هر حال، نيازمند به زن مى باشند.

٢٦ ـ قالَتْعليهما‌السلام : الْزَمْ رِجْلَها، فَإنَّ الْجَنَّهَ تَحْتَ أقْدامِها، و الْزَمْ رِجْلَها فَثَمَّ الْجَنَّهَ.(٢٦)

فرمود: هميشه در خدمت مادر و پاى بند او باش، چون بهشت زير پاى مادران است; و نتيجه آن نعمت هاى بهشتى خواهد بود.

٢٧ ـ قالَتْعليهما‌السلام : ما يَصَنَعُ الصّائِمُ بِصِيامِهِ إذا لَمْ يَصُنْ لِسانَهُ وَ سَمْعَهُ وَ بَصَرَهُ وَ جَوارِحَهُ.(٢٧)

فرمود: روزه دارى كه زبان و گوش و چشم و ديگر اعضاء و جوارح خود را كنترل ننمايد هيچ سودى از روزه خود نمى برد.

٢٨ ـ قالَتْعليهما‌السلام : اَلْبُشْرى فى وَجْهِ الْمُؤْمِنِ يُوجِبُ لِصاحِبهِ الْجَنَّهَ، وَ بُشْرى فى وَجْهِ الْمُعانِدِ يَقى صاحِبَهُ عَذابَ النّارِ.(٢٨)

فرمود: تبسّم و شادمانى در برابر مؤمن موجب دخول در بهشت خواهد گشت، و نتيجه تبسّم در مقابل دشمنان و مخالفان سبب ايمنى از عذاب خواهد بود.

٢٩ ـ قالَتْعليهما‌السلام : لا يَلُومَنَّ امْرُءٌ إلاّ نَفْسَهُ، يَبيتُ وَ فى يَدِهِ ريحُ غَمَر.(٢٩)

فرمود: كسى كه بعد از خوردن غذا، دست هاى خود را نشويد دست هايش آلوده باشد، ـ چنانچه ناراحتى برايش بوجود آيد ـ كسى جز خودش را سرزنش نكند.

٣٠ ـ قالَتْعليهما‌السلام : اصْعَدْ عَلَى السَّطْحِ، فَإنْ رَأيْتَ نِصْفَ عَيْنِ الشَّمْسِ قَدْ تَدَلّى لِلْغُرُوبِ فَأعْلِمْنى حَتّى أدْعُو.(٣٠)

روز جمعه نزديك غروب آفتاب به غلام خود مى فرمود: بالاى پشت بام برو، هر موقع نصف خورشيد غروب كرد مرا خبر كن تا براى خود ـ و ديگران ـ دعا كنم.

٣١ ـ قالَتْعليهما‌السلام : إنَّ اللّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً وَلايُبالى.(٣١)

فرمود: همانا خداوند متعال تمامى گناهان بندگانش را مى آمرزد و از كسى باكى نخواهد داشت.

٣٢ ـ قالَتْعليهما‌السلام : الرَّجُلُ اُحَقُّ بِصَدْرِ دابَّتِهِ، وَ صَدْرِ فِراشِهِ، وَالصَّلاهِ فى مَنْزِلِهِ إلاَّ الاْمامَ يَجْتَمِعُ النّاسُ عَلَيْهِ.(٣٢)

فرمود: هر شخصى نسبت به مركب سوارى، و فرش منزل خود و برگزارى نماز در آن از ديگرى در أُلويّت است، مگر آن كه ديگرى امام جماعت باشد و مردم بخواهند با او نماز جماعت را إقامه نمايند.

٣٣ ـ قالَتْعليهما‌السلام : يا أبَه، ذَكَرْتُ الْمَحْشَرَ وَوُقُوفَ النّاسِ عُراهً يَوْمَ الْقيامَهِ، وا سَوْأتاهُ يَوْمَئِذ مِنَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ.(٣٣)

اظهار داشت: اى پدر، من به ياد روز قيامت افتادم كه مردم چگونه در پيشگاه خداوند با حالت برهنه خواهند ايستاد ـ و فرياد رسى ندارد، جز اعمال و علاقه نسبت به اهل بيتعليهم‌السلام ـ.

٣٤ ـ قالَتْعليهما‌السلام : إذا حُشِرْتُ يَوْمَ الْقِيامَهِ، أشْفَعُ عُصاهَ أُمَّهِ النَّبىَّ.(٣٤)

فرمود: هنگامى كه در روز قيامت برانگيخته و محشور شوم، خطاكاران امّت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، را شفاعت مى نمايم.

٣٥ ـ قالَتْعليهما‌السلام : فَأكْثِرْ مِنْ تِلاوَهِ الْقُرآنِ، وَالدُّعاءِ، فَإنَّها ساعَهٌ يَحْتاجُ الْمَيِّتُ فيها إلى أُنْسِ الاْحْياءِ.(٣٥)

ضمن وصيّتى به امام علىّعليه‌السلام اظهار نمود: پس از آن كه مرا دفن كردى، برايم قرآن را بسيار تلاوت نما، و برايم دعا كن، چون كه ميّت در چنان موقعيّتى بيش از هر چيز نيازمند به اُنس با زندگان مى باشد.

٣٦ ـ قالَتْعليهما‌السلام : يا أبَا الحَسَن، إنّى لأسْتَحى مِنْ إلهى أنْ أكَلِّفَ نَفْسَكَ ما لا تَقْدِرُ عَلَيْهِ.(٣٦)

خطاب به همسرش اميرالمؤمنين علىّعليه‌السلام كرد و اظهار نمود: من از خداى خود شرم دارم كه از تو چيزى را در خواست نمايم و تو توان تهيه آنرا نداشته باشى.

٣٧ ـ قالَتْعليهما‌السلام : خابَتْ أُمَّهٌ قَتَلَتْ إبْنَ بِنْتِ نَبِيِّها.(٣٧)

فرمود: رستگار و سعادتمند نخواهند شد آن گروهى كه فرزند پيامبر خود را به قتل رسانند.

٣٨ ـ قالَتْعليهما‌السلام : وَ النَّهْىَ عَنْ شُرْبِ الْخَمْرِ تَنْزيهاً عَنِ الرِّجْسِ، وَاجْتِنابَ الْقَذْفِ حِجاباً عَنِ اللَّعْنَهِ، وَ تَرْكَ السِّرْقَهِ ايجاباً لِلْعِّفَهِ.(٣٨)

فرمود: خداوند متعال منع و نهى از شرابخوارى را جهت پاكى جامعه از زشتى ها و جنايت ها; و دورى از تهمت ها و نسبت هاى ناروا را مانع از غضب و نفرين قرار داد; و دزدى نكردن، موجب پاكى جامعه و پاكدامنى افراد مى گردد.

٣٩ ـ قالَتْعليهما‌السلام : وَ حَرَّمَ - اللّه - الشِّرْكَ إخْلاصاً لَهُ بِالرُّبُوبِيَّهِ، فَاتَّقُوا اللّه حَقَّ تُقاتِهِ، وَ لا تَمُوتُّنَ إلاّ وَ أنْتُمْ مُسْلِمُونَ، وَ أطيعُوا اللّه فيما أمَرَكُمْ بِهِ، وَ نَهاكُمْ عَنْهُ، فَاِنّهُ، إنَّما يَخْشَى اللّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءِ.(٣٩)

فرمود: خداوند سبحان شرك را (در امور مختلف) حرام گرداند تا آن كه همگان تن به ربوبيّت او در دهند و به سعادت نائل آيند; پس آن طورى كه شايسته است بايد تقواى الهى داشته باشيد و كارى كنيد تا با اعتقاد به دين اسلام از دنيا برويد. بنابر اين بايد اطاعت و پيروى كنيد از خداوند متعال در آنچه شما را به آن دستور داده يا از آن نهى كرده است، زيرا كه تنها علماء و دانشمندان (اهل معرفت) از خداى سبحان خوف و وحشت خواهند داشت.

٤٠ ـ قالَتْعليهما‌السلام : أمّا وَاللّهِ، لَوْ تَرَكُوا الْحَقَّ عَلى أهْلِهِ وَ اتَّبَعُوا عِتْرَهَ نَبيّه، لَمّا اخْتَلَفَ فِى اللّهِ اثْنانِ، وَ لَوَرِثَها سَلَفٌ عَنْ سَلَف، وَ خَلْفٌ بَعْدَ خَلَف، حَتّى يَقُومَ قائِمُنا، التّاسِعُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِعليه‌السلام (٤٠)

فرمود: به خدا سوگند، اگر حقّ ـ يعنى خلافت و امامت ـ را به اهلش سپرده بودند; و از عترت و اهل بيت پيامبر صلوات اللّه عليهم پيروى و متابعت كرده بودند حتّى دو نفر هم با يكديگر درباره خدا ـ و دين ـ اختلاف نمى كردند. و مقام خلافت و امامت توسط افراد شايسته يكى پس از ديگرى منتقل مى گرديد و در نهايت تحويل قائم آل محمّد ( عجّل اللّه فرجه الشّريف ، و صلوات اللّه عليهم اجمعين) مى گرديد كه او نهمين فرزند از حسينعليه‌السلام مى باشد.

____________________

پاورقى ها :

١ ـ شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد: ج ١٦، ص ٢١١.

٢ - اختصاص شيخ مفيد: ص ٢١٣، س ٧، بحارالأنوار: ج ٣٧، ص ١٥٠، ح ١٥.

٣ ـ رياحين الشّريعه: ج ١، ص ٩٣.

٤ ـ تفسير الإمام العسكرىعليه‌السلام : ص ٣٣٠، ح ١٩١، بحارالأنوار: ج ٢٣، ص ٢٥٩، ح ٨.

٥ ـ تنبيه الخواطر معروف به مجموعه ورّام: ص ١٠٨ و ٤٣٧، بحار: ج ٦٧، ص ٢٤٩، ح ٢٥.

٦ ـ شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد: ج ٢، ص ٤٤٩ مجمع الزّوائد: ج ٩، ص ١٣٢.

٧ ـ كوكب الدّرىّ: ج ١، ص ٢٥٤.

٨ ـ بحارالأنوار: ج ٦٨، ص ١٥٥، س ٢٠، ضمن ح ١١.

٩ ـ اصول كافى: ج ١، ص ٤٦٠، بيت الأحزان: ص ١٠٤، بحارالأنوار: ج ٢٨، ص ٢٥٠، ح ٣٠.

١٠ ـ صحيح مسلم: ج ٢، ص ٧٢، صحيح بخارى: ج ٦، ص ١٧٦.

١١ ـ بحارالأنوار: ج ٢٨، ص ٣٠٣، صحيح مسلم: ج ٢، ص ٧٢، بخارى: ج ٥، ص ٥.

١٢ ـ بيت الأحزان: ص ١١٣، كشف الغمّه: ج ٢، ص ٤٩٤.

١٣ ـ خصال: ج ١، ص ١٧٣، احتجاج: ج ١، ص ١٤٦.

١٤ ـ رياحين الشّريعه: ج ١، ص ٣١٢، فاطمه الزّهراء عليهما‌السلام: ص ٣٦٠، قطعه اى از خطبه طولانى و معروف آن مظلومه در جمع مهاجرين و انصار.

١٥ ـ بحارالأنوار: ج ٤٣، ص ٢٠٠، ح ٣٠.

١٦ ـ بحارالأنوار: ج ٤٣، ص ١٨٥، ح ١٧.

١٧ ـ الإمامه والسّياسه: ص ٣٠، بحارالأنوار: ج ٢٨، ص ٣٥٥، ح ٦٩.

١٨ ـ بحارالأنوار: ج ٤٣، ص ٥٤، ح ٤٨.

١٩ ـ زهره الرّياض ـ كوكب الدّرى: ج ١، ص ٢٥٣.

٢٠ ـ تهذيب الأحكام: ج١، ص ٤٢٩، كشف الغمّه: ج ٢، ص ٦٧، بحار:ج ٤٣، ص ١٨٩،ح ١٩.

٢١ ـ بحارالأنوار: ج ٤٣، ص ٩١، ح ١٦، إحقاق الحقّ: ج ١٠، ص ٢٥٨.

٢٢ ـ دلائل الإمامه: ص ١٢٨، ح ٣٨، معانى الأخبار: ص ٣٥٥، ح ٢.

٢٣ ـ تفسير الإمام العسكرىعليه‌السلام : ص ٣٢٠، ح ١٩١.

٢٤ -

٢٥ ـ بحارالأنوار: ج ٤٣، ص ١٩٢، ح ٢٠، أعيان الشّيعه: ج ١، ص ٣٢١.

٢٦ ـ كنزل العمّال: ج ١٦، ص ٤٦٢، ح ٤٥٤٤٣.

٢٧ ـ مستدرك الوسائل: ج ٧، ص ٣٣٦، ح ٢، بحارالأنوار: ج ٩٣، ص ٢٩٤، ح ٢٥.

٢٨ ـ تفسير الإمام العسكرىعليه‌السلام : ص ٣٥٤، ح ٢٤٣، مستدرك الوسائل: ج ١٢، ص ٢٦٢، بحارالأنوار: ج ٧٢، ص ٤٠١، ح ٤٣.

٢٩ ـ كنزل العمّال: ج ١٥، ص ٢٤٢، ح ٤٠٧٥٩.

٣٠ ـ دلائل الإمامه: ص ٧١، س ١٦، معانى الأخبار: ص ٣٩٩، ضمن ح ٩.

٣١ ـ تفسير التّبيان: ج ٩، ص ٣٧، س ١٦.

٣٢ ـ مجمع الزّوائد: ج ٨ ، ص ١٠٨ ، مسند فاطمه: ص ٣٣ و ٥٢.

٣٣ ـ كشف الغمّه: ج ٢، ص ٥٧، بحار الأنوار: ج ٨ ، ص ٥٣، ح ٦٢.

٣٤ ـ إحقاق الحقّ: ج ١٩، ص ١٢٩.

٣٥ - بحارالأنوار: ج ٧٩، ص ٢٧، ضمن ح ١٣.

٣٦ ـ أمالى شيخ طوسى : ج ٢، ص ٢٢٨.

٣٧ ـ مدينه المعاجز: ج ٣، ص ٤٣٠.

٣٨ ـ رياحين الشّريعه: ج ١، ص ٣١٢، فاطمه الزهراء عليهما‌السلام: ص ٣٦٠، قطعه اى از خطبه طولانى و معروف آن مظلومه.

٣٩ - همان مدرك قبل.

٤٠ ـ الإمامه والتبصره: ص ١، بحارالأنوار: ج ٣٦، ص ٣٥٢، ح ٢٢٤.