كلمه ١٣
متن حديث :
الأعجاب يمنع من الأزدياد
ترجمه :
عجب و خودپسندى منع ميكند از زياده كردن هنر چه آنكه كسيكه تصور كرد كمال هنرى را در خود و آنكه بغايت قصواى آن هنر رسيده ديگر در پى ازدياد و تكميل آن برنمى آيد و به آنحال مىماند و به همين معنى است نيز كلام آنحضرت: عجب المرء بنفسه احد حساد عقله
يعنى عجب آدمى بنفس خود يكى از دشمنان عقل او است
بچشم كسان در نيايد كسى
|
|
مگو تا بگويند شكرت هزار
|
بزرگان نكردند در خود نگاه
|
|
پياز آمد آن بىهنر جمله پوست
|
كه از خود بزرگى نمايد بسى
|
|
چه خود گفتى از كس توقع مدار
|
خدا بينى از خويشتن بين مخواه
|
|
كه پنداشت چون پسته مغزى در اوست
|
پس كسيكه طالب كمال و ازدياد هنر است بايد خود را، هميشه ناقص ببيند و در تحصيل كمال برآيد و الا ناقص خواهد ماند
چه خوب گفته شيخ سعدى در اين مقام:
يكى قطره باران ز ابرى چكيد
|
|
كه جائى كه درياست من كيستم
|
چه خود را بچشم حقارت بديد
|
|
سپهرش بجائى رسانيد كار
|
بلندى از آن يافت كان پست شد
|
|
خجل شد چه پهناى دريا بديد
|
گر او هست حقا كه من نيستم
|
|
صدف در كنارش چو جان پروريد
|
كه شد نامور لؤلؤ شاهوار
|
|
در نيستى كوفت تا هست شد
|
كلمه ١٤
متن حديث :
اعجز الناس من عجز عن اكتساب الاخوان و اعجز منه من ضيع من ظفربه منهم
ترجمه :
عاجزترين مردم كسى است كه عاجز باشد از به دست آوردن برادران و عاجزتر از اين كس آن كسى است كه ضايع كرد و از دست داد آندوست و برادرى را كه بدست داشت.
روايت است كه حضرت رسولصلىاللهعليهوآلهوسلم
از قتل جعفر بن ابى طالب بگريست و فرمود: المرء كثير باخيه
يكى از دانايان گفته كه هرگاه خبر موت يكى از برادران من بمن ميرسد گويا كه عضوى از من ساقط ميگردد.
قال الشاعر:
اخاك اخاك ان من لا اخاله و ان ابن عم القوم فاعلم جناحهم
كساع الى الهيجا بغير سلاح و هل ينهض البازى بغير جناح
پس شايسته است كه انسان دوستان خود را از دست ندهد خصوص دوستان قديمى و احباء پدر خود را
قال اميرالمؤمنين عليهالسلام : مودة الابآء قرابة بين الابنآء
و عن النبى صلىاللهعليهوآلهوسلم ثلث يطفين نور العبد: من قطع اوداء ابيه و غير شيبه و رفع بصره فى الحجرات من غير ان يؤذن له
يعنى رسول خدا فرمود سه چيز است كه خاموش مينمايد نور آدمي را آنكه شخص قطع كند دوستان پدرش را يعنى دوستى با ايشانرا ببرد و ديگر آنكه تغيير دهد سفيدى موى خود را از پيرى سيم آنكه بلند كند چشم خود را و نظر افكند در حجرهها و خانهها بدون آنكه مأذون باشد.
و روايت است كه حضرت صادقعليهالسلام
فضيل بن يسار را دوست مىداشت و مىفرمود فضيل از اصحاب پدر من است و من دوست ميدارم كه شخص اصحاب پدرش را دوست بدارد
كلمه ١٥
متن حديث :
اعقلوا الخبر اذا سمعتوه عقل رعاية لا عقل رواية فان رواة العلم كثير و رعاته قليل
ترجمه :
دريابيد خبر را چون بشنويد آنرا دريافت رعايت
كه آن تدبر در فهم معنى آن است نه دريافتن روايت كه مجرد نقل لفظ باشد بدون تدبر معنى آن مانند قرائت قرآن اكثر مردمان، همانا راويان عمل بسيارند و مراعات كنندگان آن كم.
فرمودهاند:
حديث تدريه خير من الف ترويه
يعنى يك حديث كه بفهمى و بدانى معنى آنرا بهتر است از هزار حديث كه روايت آن كنى و معنى آنرا ندانى.