كلمه ٢٨
: متن حديث :
البخل جامع لمساوى العيوب و هو زمام يقاد به الى كل سوء. ٨٢
ترجمه :
صفت بخل جامع بديهاى عيبها است و مهاريست كه كشيده ميشود بسبب او بسوى هر بدى.
و اين مطلب مسلم و مجرب است و كسيكه مراجعه كند بكتب اخلاق خواهد دانست كه بسيارى از رذايل از توابع بخل است.
قال ابوجعفرعليهالسلام
الموبقات ثلث شح مطاع و هوى متبع و اعجاب المرء بنفسه
يعنى حضرت باقرعليهالسلام
فرمود كه هلاك كنندگان سه چيز است يكى بخل يا حرصى كه اطاعت آن شود و ديگر هوى و هوسى كه دنبال آن گرفته شود و سيم عجب كردن و نازيدن آدمى بنفس خود.
و قال الصادقعليهالسلام
خمس هن كما اقول ليست لبخيل راحة و لا لحسود لدة و لا لملوك وفاء ولا لكذاب مروة ولا يسود سفينه
يعنى حضرت صادقعليهالسلام
فرمود كه پنج چيز است كه چنانست كه من ميگويم نيست از براى بخيل راحت و نه از براى حسود لذت و نه از براى پادشاهان وفاء و نه از براى دروغگو مروت و آدمى و بزرگ نميشود شخص سفيه بيخرد
و آيات و اخبار در مذمت بخيل بسيار است و بس است در مذمت آن كه هيچ بخيلى را در عالم دوست نميباشد و مردم حتى اولادش از او متنفرند و اهل و عيالش پيوسته چشم بمرگش گشادهاند كه در عزايش جامههاى كهن بدرند و لباس نو از خز و ديباى چينى ببرند چه بزرگان گفتهاند سيم بخيل از خاك وقتى بيرون آيد كه او در خاك رود.
بخيل توانگر بدينار و سيم طلسمى است بالاى گنجى مقيم و بخيل را بعد از مرگ كسى ياد نكند چه هر كس را كه در زندگى او نانش نخورند در مردگى نامش نبرند پس بخيل بيچاره در دنيا خوار و در عقبى گرفتار است.
كلمه ٢٩
متن حديث :
توقوا البرد فى اوله و تلقوه فى اخره فانه يفعل فى الابدان كفعله فى الاشجار اوله يحرق و اخره يورق
ترجمه :
نگه داريد خود را از سرما در اول آن كه اواخر فصل پائيز باشد و اخذ و قبول كنيد سرما را در آخر آن كه اوائل بهار باشد چه آنكه سرما تأثير ميكند در بدنها همچنانكه تأثير ميكند در درختها اولش ميسوازند و برگها را ميريزاند و آخرش برگها را سبز ميكند و ميروياند.
و قريب به هيمن كلمات شريفه از رسولخداصلىاللهعليهوآلهوسلم
نيز نقل شده و بنظم آورده شده:
گفت پيغمبر به ا صحاب كبار
|
|
تن مپوشانيد از باد بهار
|
كانچه با برگ درختان ميكند
|
|
باتن و جان شما آن ميكند
|
الاياعين لاترق وجودى
|
|
الاياعين لاترق وجودى
|
الاياعين لاترق وجودى
|
|
الاياعين لاترق وجودى
|
و سر اين مطلب آنست كه خريف
طبيعت مرگ دارد و ربيع طبيعت حيات را بعلاوه آنكه بدن كه در تابستان به گرما عادت كرده ناگهان سرماى زمستان بر او وارد ميشود مسام دماغ
را مىبندد و امراض مانند سرفه و زكام و امثال آنها در بدن پيدا ميشود مثل آنكه اگر كسى از جاى بسيار گرم يك دفعه بجاى سرد منتقل شود و اما چون از زمستان منتقل شود به بهار بسبب آنكه عادت به سرماى بسيار كرده از سردى اعتدال ربيعى ضررى نمىبيند بلكه نشاط در او حاصل ميشود.
كلمه ٣٠
متن حديث :
ثمره التقريط الندامة و ثمره الحزم السلامه
ترجمه :
فائده تقصير در كارها و اضاعه حزم در آنها پشيمانى و ندامت است و فائده احتياط در امور سلامت است و حزم عبارت است از دورانديشى و پيشبينى كردن در امور و فراهم كردن كارهاى خود و احتراز از خلل آن بقدر امكان.
قالعليهالسلام
: الظفر بالحزم و الحزم باجالة الراى و الراى بتحصين الاسرار
يعنى اميرالمؤمنينعليهالسلام
فرموده كه ظفر با حزم است و حزم مقرون است بجولان دادن رأى و انديشه و رأى مقرون است بجمع كردن اسرار و نگهداشتن آنها.
و قال الصادقعليهالسلام
: مع التثبت تكون اسلامة و مع العجلة تكون الندامة و من ابتدا بعمل فى غير وقته كان بلوعه فى غير حينه
يعنى حضرت صادق فرمود سلامت در تأمل و تأنى است و با عجله ندامت و پشيمانى است و كسى كه شروع كند به امرى در غير وقتش خواهد بود رسيدن او در غير وقتش حاصل آنكه:
مكن در مهمى كه دارى شتاب
|
|
كه اندر تأنى زيان كس نديد
|
زراه تأنى عنان برمتاب
|
|
ز تعجيل بسيار خجلت كشيد
|
كلمه ٣١
متن حديث :
الحجر الغصب فى الدار رهن على خرابها
ترجمه :
بودن سنگ مغصوب در سراى، گرو است بر خرابى آن سراى.
اين مطالب شاهد و عيانست و محتاج بنقل حكايت پيشينيان نيست هر كسى كه مراجعه كند به زمان خود و رفتار غاصبين و ظالمين و عاقبت كار آنها را بدقت بنگرد اين مطلب بر او معلوم خواهد شد و عبرت خواهد گرفت.
قالعليهالسلام
: البغى اخر مدة الملوك
بسى برنيايد كه بنياد خود
|
|
بكند آنكه بنهاد بنياد بد
|
خرابىكند مرد شمشير زن
|
|
چراغى كه بيوه زنى برفروخت
|
نه چندانكه آه دل بيوه زن
|
|
بسى ديده باشى كه شهرى بسوخت
|
و از اينجهت است كه سلطان محمود غزنوى ميگفته كه من از نيزه شيرمردان آنقدر نميترسم كه از دوك پير زنان.
چه نيكى طمع دارد آن بىوفا نخواهى كه نفرين كنند از پست نماند ستمكار بد روزگار كه باشد دعاى بدش در قفا نكو باش تا بد نگويد كست بماند بر او لعنت كردگار
كلمه ٣٢
متن حديث :
الحكمة ضالة المؤمن فخذ الحكمة و لو من اهل النفاق
ترجمه :
حكمت گمشده مؤمن است پس فرا گير حكمت را و اگر چه از اهل انفاق باشد پس هر گاه كلمه از حكمت يا نصيحت موعظتى از كسى شنيدى آنرا دريافت كن و اگر چه گوينده آن منافق يا مشرك باشد.
قالوا انظر الى ما قال ولا تنظر الى من قال
قال النبىصلىاللهعليهوآلهوسلم
كلمة الحكمة ضالة كل حكيم
يعنى كلمه حكمت گمشده هر حكيمى است.
از بوذر جمهر حكيم نقل است كه فرمود من از هر چيزى صفت نيك او را اخذ نمودم حتى از سگ و گربه و خوك و غراب. گفتند از سگ چه آموختى گفت الفت او را با صاحب خود و وفاء او، پرسيدند از غراب چه آموختى شدت احتراز و حذر او را، گفتند از خوك چه گرفتى گفت بكور او را
در حوائج خود پرسيدند از گربه چه آموختى فرمود حسن نغمه و تملق او را در مسألت (و سؤال).