چهل داستان و چهل حدیث از امام عسکری (علیه السلام)

چهل داستان و چهل حدیث از امام عسکری (علیه السلام)0%

چهل داستان و چهل حدیث از امام عسکری (علیه السلام) نویسنده:
گروه: امام حسن عسکری علیه السلام

چهل داستان و چهل حدیث از امام عسکری (علیه السلام)

نویسنده: عبد الله صالحی
گروه:

مشاهدات: 7241
دانلود: 2917

توضیحات:

چهل داستان و چهل حدیث از امام عسکری (علیه السلام)
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 63 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 7241 / دانلود: 2917
اندازه اندازه اندازه
چهل داستان و چهل حدیث از امام عسکری (علیه السلام)

چهل داستان و چهل حدیث از امام عسکری (علیه السلام)

نویسنده:
فارسی

پنج درس ارزشمند و آموزنده

1. مرحوم سيّد مرتضى، شيخ حرّ عاملى و برخى ديگر به نقل از ابوهاشم جعفرى آورده اند:

روزى به محضر مبارك امام حسن عسكرىعليه‌السلام وارد شدم، ديدم كه در حال نوشتن نامه اى مى باشد، لحظاتى را در خدمت آن حضرت نشستم تا آن كه هنگام نماز فرا رسيد.

بدين جهت، از ادامه نوشتن خوددارى نمود و در همان لحظه، نامه و قلم را بر زمين نهاد و برخاست مشغول خواندن نماز گرديد.

و من مواظب احوال و اوضاع بودم، كه ناگهان متوجّه شدم در حالى كه امامعليه‌السلام مشغول نماز بود، قلم روى كاغذ حركت مى كرد و خطّ مى نوشت، تا آن كه نامه به پايان رسيد و من با مشاهده چنين معجزه اى سجده شكر به جاى آوردم.

و چون نماز پايان يافت و حضرت سلام نماز را داد، قلم را از روى زمين برداشت؛ و سپس اجازه فرمود تا افرادى كه منتظر زيارت و ملاقات حضرت بودند، وارد شوند(٦٢)

2. محمّد بن حسن شمعون گويد:

روزى از روزها چشم هايم سخت درد مى كرد و آنچه مداوا كردم سودى نبخشيد و بالا خره يكى از دو چشمم نابينا شد و دوّمى هم در حال از بين رفتن بود.

نامه اى به حضرت ابومحمّد، امام حسن عسكرىعليه‌السلام نوشتم و تقاضا نمودم تا حضرت براى بهبودى چشم هايم دعا فرمايد.

امامعليه‌السلام در جواب نامه، چنين مرقوم فرمود: خداوند متعال چشم نابينايت را برگرداند و آن ديگرى را صحيح و سالم گرداند.

و نيز در ذيل نامه نوشته بود: خداوند به تو پاداش نيك و اجر جزيل عنايت گرداند.

محمّد گويد: از اين كه چشم هايم خوب شد خوشحال شدم؛ ولى معناى آخرين جمله امامعليه‌السلام را نفهميدم، تا آن كه يكى از فرزندانم وفات يافت و فهميدم تسليت آن حضرت به جهت آن بوده است.(٦٣)

3. احمد بن اسحاق حكايت كند:

روزى به محضر مبارك امام حسن عسكرىعليه‌السلام شرفياب شدم، هنگامى كه در خدمت حضرت نشستم، فرمود: ((الحمد للّه ))، پيش از آن كه از دنيا بروم، خداوند متعال خليفه و جانشين مرا به من نشان داد و فرزند عزيزم را ديدم.

او از جهت شمائل و صفات، شبيه ترين مردم به رسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله مى باشد، خداوند حافظ و نگهدار او خواهد بود تا آن كه پس از غيبتى طولانى ظهور نمايد و زمين را پر از عدل و داد گرداند(٦٤)

4. همچنين ابوهاشم جعفرى گويد:

روزى نزد حضرت ابومحمّد، امام حسن عسكرىعليه‌السلام شرفياب شدم و نشستم.

حضرت فرمود: يكى از گناهانى كه مورد عفو و مغفرت قرار نمى گيرد، اين است كه شخصى گناهى مرتكب شود و بگويد: اى كاش فقط به همين گناه عقاب شوم و آن را سبك و ناچيز شمارد.

من پيش خود فكر كردم: چقدر سخت و دقيق است، پس انسان بايد هميشه مواظب اعمال و حركات خود باشد.

حضرت از افكار من آگاه شد و فرمود: آنچه با خود حديث نفس كردى، اهميّت بده و آن را رها نكن و بدان كه گناهِ شرك به خداوند متعال از حركت مورى بر سنگى صاف و ظريف، مخفى تر خواهد بود(٦٥)

5. مرحوم كلينى و برخى ديگر از بزرگان به نقل از ابوهاشم جعفرى آورده اند:

روزى در محضر مبارك حضرت ابومحمّد امام حسن عسكرىعليه‌السلام وارد شدم و با خود گفتم: اى كاش حضرت نگين انگشترى، به من هديه مى نمود تا نزد انگشترساز ببرم و ركاب مناسبى براى آن بسازد و به عنوان تبرّك به دست خود نمايم.

و چون مقدارى نشستم، بلند شدم و بدون آن كه در فكر نگين انگشتر باشم، خواستم كه خداحافظى كنم.

پس امامعليه‌السلام انگشترى را تحويل من داد و فرمود: اى ابوهاشم! تو نگين خواستى؛ ولى ما نگينى همراه با ركاب آن به تو مى دهيم، خداوند آن را براى تو مبارك گرداند.

پس از آن گفتم: اى سرور و مولايم! شهادت مى دهم كه تو حجّت و ولىِّ خدا هستى و امام و پيشواى من خواهى بود و من بر اين شهادت اعتقاد راسخ دارم؛ سپس حضرت فرمود: خداوند متعال تو را مورد مغفرت و رحمت خود قرار دهد(٦٦)

مدح يازدهمين اختر فروزنده

عالم منوّر است ز انوار عسكرى

خورشيد و ماه و زهره و پروين و مشترى

شاهنشهى از كه شمس و قمر جمال او

كسب ضياء كرده ز انوار داورى

مخلوق آسمان و زمين و كرات را

يزدان نموده خلق ز آن نور باهرى

آن خسروى كه بر مَلَك و جنّ و آدمى

از علم و حلم و جاه و شرف كرده سرورى

فرزند مصطفى و علىّ، زاده بتول

زينت فزاى مذهب و آئين جعفرى

از بهر او بود همه اشياء اين جهان

تخت و نگين و مُلك سليمان و قيصرى

اعجاز انبياء همه ظاهر بود از آن

شاهنشهى كه كرده به اسلام ياورى

يوسف كجا به حُسن جمالش رسد كه او

خُلق عظيم دارد و حُسن پيمبرى

جان ها فداى جاه و جلال تو اى حَسن

كان حجّتى كه حجّت قائم بپرورى

اين فخر بس كه مهدى موعود از تو است

آن كو به پا كند روش دادگسترى

بنياد كفر و ظلم و ستم را به هم زند

با بازوى يداللّه و با تيغ دادگسترى(٦٧)

چهل حديث گهربار

1. قالَ الإمامُ أبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ الْعَسْكَرى صَلَواتُ اللّهِ وَسَلامُهُ عَلَيْهِ:

إنَّ اللّهَ تَبارَكَ وَ تَعالى بَيَّنَ حُجَّتَهُ مِنْ سائِرِ خَلْقِهِ بِكُلِّ شَىْءٍ، وَ يُعْطِيهِ اللُّغاتِ، وَمَعْرِفَةَ الاْ نْسابِ وَالاّْجالِ وَالْحَوادِثِ، وَلَوْلا ذلِكَ لَمْ يَكُنْ بَيْنَ الْحُجَّةِ وَالْمَحْجُوحِ فَرْقٌ .(٦٨)

ترجمه:

فرمود: همانا خداوند متعال، حجّت و خليفه خود را براى بندگانش الگو و دليلى روشن قرار داد، همچنين خداوند حجّت خود را ممتاز گرداند و به تمام لغت ها و اصطلاحات قبائل و اقوام آشنا ساخت و نساب همه را مى شناسد و از نهايت عمر انسان ها و موجودات و نيز جريانات و حادثه ها آگاهى كامل دارد و چنانچه اين امتياز وجود نمى داشت، بين حجّت خدا و بين ديگران فرقى نبود.

2. قالَعليه‌السلام :عَلامَةُ الاْ يمانِ خَمْسٌ: التَّخَتُّمُ بِالْيَمينِ، وَ صَلاةُ الا حْدى وَ خَمْسينَ، وَالْجَهْرُ بِبِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم، وَ تَعْفيرُ الْجَبين، وَ زِيارَةُ الاْ رْبَعينَ .(٦٩)

ترجمه:

فرمود: علامت و نشانه ايمان پنج چيز است: انگشتر به دست راست داشتن، خواندن پنجاه و يك ركعت نماز (واجب و مستحبّ)، خواندن ((بسم اللّه الرّحمن الرّحيم )) را (در نماز ظهر و عصر) با صداى بلند، پيشانى را در حال سجده روى خاك نهادن، زيارت اربعين امام حسينعليه‌السلام انجام دادن.

3. قالَعليه‌السلام :لَيْسَتِ الْعِبادَةُ كَثْرَةُ الصّيامِ وَالصَّلاةِ، وَ إنَّمَا الْعِبادَةُ كَثْرَةُ التَّفَكُّرِ في مْرِ اللّهِ .(٧٠)

ترجمه:

فرمود: عبادت در زياد انجام دادن نماز و روزه نيست، بلكه عبادت با تفكّر و انديشه در قدرت بى منتهاى خداوند در امور مختلف مى باشد.

4. قالَعليه‌السلام :خَصْلَتانِ لَيْسَ فَوْقَهُما شَىّْءٌ: الاْ يمانُ بِاللّهِ، وَنَفْعُ الاْ خْوانِ .(٧١)

ترجمه:

فرمود: دو خصلت و حالتى كه والاتر از آن دو چيز نمى باشد عبارتند از: ايمان و اعتقاد به خداوند، نفع رساندن به دوستان و آشنايان.

5. قالَعليه‌السلام :قُولُوا لِلنّاسِ حُسْناً، مُؤْمِنُهُمْ وَ مُخالِفُهُمْ، مَّا الْمُؤْمِنُونَ فَيَبْسِطُ لَهُمْ وَجْهَهُ، وَ مَّا الْمُخالِفُونَ فَيُكَلِّمُهُمْ بِالْمُداراةِ لاِجْتِذابِهِمْ إلَى الاْ يِمانِ .(٧٢)

ترجمه:

فرمود: با دوست و دشمن خوش گفتار و خوش برخورد باشيد، امّا با دوستان مؤمن به عنوان يك وظيفه كه بايد هميشه نسبت به يكديگر با چهره اى شاداب برخورد نمايند، امّا نسبت به مخالفين به جهت مدارا و جذب به اسلام و احكام آن.

6. قالَعليه‌السلام :اللِّحاقُ بِمَنْ تَرْجُو خَيْرٌ مِنَ المُقامِ مَعَ مَنْ لا تَأْمَّنُ شَرَّهُ .(٧٣)

ترجمه:

فرمود: تداوم دوستى و معاشرت با كسى كه احتمال دارد سودى برايت داشته باشد، بهتر است از كسى كه محتمل است شرّ جانى، مالى، دينى و... برايت داشته باشد.

7. قالَعليه‌السلام :إيّاكَ وَ الاْ ذاعَةَ وَ طَلَبَ الرِّئاسَةِ، فَإنَّهُما يَدْعُوانِ إلَى الْهَلَكَةِ .(٧٤)

ترجمه:

فرمود: مواظب باش از اين كه بخواهى شايعه و سخن پراكنى نمائى و يا اين كه بخواهى دنبال مقام و رياست باشى و تشنه آن گردى، چون هر دوى آن ها انسان را هلاك خواهد نمود.

8. قالَعليه‌السلام :إنَّ مُداراةَ أَعْداءِاللّهِ مِنْ فْضَلِ صَدَقَةِالْمَرْءِ عَلى نَفْسِهِ و إخْوانِهِ .(٧٥)

ترجمه:

فرمود: مدارا و سازش با دشمنان خدا و دشمنان اهل بيتعليهم‌السلام در حال تقيّه بهتر است از هر نوع صدقه اى كه انسان براى خود بپردازد.

9. قالَعليه‌السلام :حُسْنُ الصُّورَةِ جَمالٌ ظاهِرٌ، وَ حُسْنُ الْعَقْلِ جَمالٌ باطِنٌ .(٧٦)

ترجمه:

فرمود: نيكوئى شكل و قيافه، يك نوع زيبائى و جمال در ظاهر انسان پديدار است و نيكو بودن عقل و درايت، يك نوع زيبائى و جمال درونى انسان مى باشد.

10. قالَعليه‌السلام :مَنْ وَعَظَ خاهُ سِرّاً فَقَدْ زانَهُ، وَمَنْ وَعَظَهُ عَلانِيَةً فَقَدْ شانَهُ .(٧٧)

ترجمه:

فرمود: هركس دوست و برادر خود را محرمانه موعظه كند، او را زينت بخشيده؛ و چنانچه علنى باشد سبب ننگ و تضعيف او گشته است.

11. قالَعليه‌السلام :مَنْ لَمْ يَتَّقِ وُجُوهَ النّاسِ لَمْ يَتَّقِ اللّهَ .(٧٨)

ترجمه:

فرمود: كسى كه در مقابل مردم بى باك باشد و رعايت مسائل اخلاقى و حقوق مردم را نكند، تقواى الهى را نيز رعايت نمى كند.

12. قالَعليه‌السلام :ما قْبَحَ بِالْمُؤْمِنِ نْ تَكُونَ لَهُ رَغْبَةٌ تُذِلُّهُ .(٧٩)

ترجمه:

فرمود: قبيح ترين و زشت ترين حالت و خصلت براى مؤمن آن حالتى است كه داراى آرزوئى باشد كه سبب ذلّت و خوارى او گردد.

13. قالَعليه‌السلام :خَيْرُ إخْوانِكَ مَنْ نَسَبَ ذَنْبَكَ إلَيْهِ .(٨٠)

ترجمه:

فرمود: بهترين دوست و برادر، آن فردى است كه خطاهاى تو را به عهده گيرد و خود را مقصّر بداند.

14. قالَعليه‌السلام :ما تَرَكَ الْحَقَّ عَزيزٌ إلاّ ذَلَّ، وَلا خَذَ بِهِ ذَليلٌ إلاّعَزَّ .(٨١)

ترجمه:

فرمود: حقّ و حقيقت را هيچ صاحب مقام و عزيزى ترك و رها نكرد مگر آن كه ذليل و خوار گرديد، همچنين هيچ شخصى حقّ را به اجراء در نياورد مگر آن كه عزيز و سربلند شده است.

15. قالَعليه‌السلام :مِنَ الْفَواقِرِ الّتى تَقْصِمُ الظَّهْرَ جارٌ إنْ رى حَسَنَةً طْفَأ ها وَ إنْ رَى سَيِّئَةً فْشاها .(٨٢)

ترجمه:

فرمود: يكى از مصائب و ناراحتى هاى كمرشكن، همسايه اى است كه اگر به او احسان و خدمتى شود آن را پنهان و مخفى دارد و اگر ناراحتى و اذيّتى متوجّه اش گردد آن را علنى و آشكار سازد.

16. قالَعليه‌السلام لِشيعَتِهِ:وُصيكُمْ بِتَقْوَى اللّهِ وَالْوَرَعِ فى دينِكُمْ وَالاْ جْتِهادِ لِلّهِ، وَ صِدْقِ الْحَديثِ، وَداءِ الاْ مانَةِ إلى مَنِ ائْتَمَنَكِمْ مِنْ بِرٍّ وْ فاجِرٍ، وِطُولِ السُّجُودِ، وَحُسْنِ الْجَوارِ .(٨٣)

ترجمه:

به شيعيان و دوستان خود فرمود: تقواى الهى را پيشه كنيد و در امور دين ورع داشته باشيد، در تقرّب به خداوند كوشا باشيد و در صحبت ها صداقت نشان دهيد، هركس امانتى را نزد شما نهاد آن را سالم تحويلش دهيد، سجده هاى خود را در مقابل خداوند طولانى كنيد و به همسايگان خوش رفتارى و نيكى نمائيد.

17. قالَعليه‌السلام :مَنْ تَواضَعَ فِى الدُّنْيا لاِ خْوانِهِ فَهُوَ عِنْدَ اللّهِ مِنْ الصِدّيقينَ، وَمِنْ شيعَةِ علىّ بْنِ بى طالِبٍ عليه‌السلامحَقّاً .(٨٤)

ترجمه:

فرمود: هركس در دنيا در مقابل دوستان و هم نوعان خود متواضع و فروتنى نمايد، در پيشگاه خداوند در زُمره صِدّيقين و از شيعيان امام علىّعليه‌السلام خواهد بود.

18. قالَعليه‌السلام :إنَّهُ يُكْتَبُ لِحُمَّى الرُّبْعِ عَلى وَرَقَةٍ، وَ يُعَلِّقُها عَلَى الْمَحْمُومِ: ((يا نارُكُونى بَرْداً))، فَإنَّهُ يَبْرَءُ بِإذْنِ اللّهِ .(٨٥)

ترجمه:

فرمود: كسى كه ناراحتى تب و لرز دارد، اين آيه شريفه قرآن در ((سوره انبياء، آيه ٦٩)) را روى كاغذى بنويسيد و بر گردن او آويزان نمائيد تا با إذن خداوند متعال بهبود يابد.

19. قالَعليه‌السلام :كْثِرُوا ذِكْرَ اللّهِ وَ ذِكْرَ الْمَوْتِ، وَ تَلاوَةَ الْقُرْآنِ، وَالصَّلاةَ عَلى النَّبىِّ صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، فَإنَّ الصَّلاةَ عَلى رَسُولِ اللّهِ عَشْرُ حَسَناتٍ .(٨٦)

ترجمه:

فرمود: ذكر و ياد خداوند متعال، مرگ و حالات آن، تلاوت و تدبّر قرآن؛ و نيز صلوات و درود فرستاد بر حضرت رسول و اهل بيتشعليهم‌السلام را زياد و به طور مكرّر انجام دهيد، همانا پاداش صلوات بر آن ها، ده حسنه و ثواب مى باشد.

20. قالَعليه‌السلام :إنَّكُمْ فى آجالِ مَنْقُوصَةٍ وَيّامٍ مَعْدُودَةٍ، وَالْمَوْتُ يَتي بَغْتَةً، مَنْ يَزْرَعُ شَرّاً يَحْصَدُ نِدامَةً .(٨٧)

ترجمه:

فرمود: همانا شما انسان ها در يك مدّت و مهلت كوتاهى به سر مى بريد كه مدّت زمان آن حساب شده و معيّن مى باشد و مرگ، ناگهان و بدون اطلاع قبلى وارد مى شود و شخص را مى ربايد، پس متوجّه باشيد كه هركس هر مقدار در عبادت و بندگى و انجام كارهاى نيك تلاش كند فرداى قيامت غبطه مى خورد كه چرا بيشتر انجام نداده است و كسى كه كار خلاف و گناه انجام دهد پشيمان و سرافكنده خواهد بود.

21. قالَعليه‌السلام :إنّ الْوُصُولَ إلَى اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سَفَرٌ لايُدْرَكُ إلاّبِامْتِطا ءِ اللَّيْلِ .(٨٨)

ترجمه:

فرمود: همانا رسيدن به خداوند متعال و مقامات عاليه يك نوع سفرى است كه حاصل نمى شود مگر با شب زنده دارى و تلاش در عبادت و جلب رضايت او در امور مختلف.

22. قالَعليه‌السلام :الْمَقاديرُ الْغالِبَةِ لاتُدْفَعُ بِالْمُغالَبَةِ، وَالاْ رْزاقُ الْمَكْتُوبَةِ لاتُنالُ بِالشَّرَهِ، وَلاتُدْفَعُ بِالاْ مْساكِ عَنْها .(٨٩)

ترجمه:

فرمود: مقدّراتى كه در انتظار ظهور مى باشد با زرنگى و تلاش از بين نمى رود و آنچه مقدّر باشد خواهد رسيد، همچنين رزق و روزى هركس، ثبت و تعيين شده است و با زياده روى در مصرف به جائى نخواهد رسيد؛ و نيز با نگهدارى هم نمى توان آن را دفع كرد.

23. قالَعليه‌السلام :قَلْبُ الاْ حْمَقِ فى فَمِهِ، وَفَمُ الْحَكيمِ فى قَلْبِهِ .(٩٠)

ترجمه:

فرمود: انديشه احمق در دهان اوست، وليكن دهان و سخن عاقل در درون او مى باشد. (يعنى؛ افراد احمق اوّل حرف مى زنند و سپس در جهت سود و زيان آن فكر مى كنند، بر خلاف عاقل كه بدون فكر سخن نمى گويد).

24. قالَعليه‌السلام :الْمُؤْمِنُ بَرَكَةٌ عَلَى الْمؤْمِنِ وَ حُجَّةٌ عَلَى الْكافِرِ .(٩١)

ترجمه:

فرمود: وجود شخص مؤمن براى ديگر مؤمنين بركت و سبب رحمت مى باشد و نسبت به كفّار و مخالفين حجّت و دليل است.

25. قالَعليه‌السلام :لا يَشْغَلُكَ رِزْقٌ مَضْمُونٌ عَنْ عَمَلٍ مَفْرُوضٍ .(٩٢)

ترجمه:

فرمود: مواظب باش كه طلب روزى كه از طرف خداوند متعال تضمين شده تو را از كار و اعمالِ واجب باز ندارد (يعنى؛ مواظب باش كه به جهت تلاش ‍ و كار بيش از حدّ نسبت به واجبات سُست و سهل انگار نباشى ).

26. قالَعليه‌السلام :جُرْةُ الْوَلَدِ عَلى والِدِهِ في صِغَرِهِ تَدْعُو إلَى الْعُقُوقِ فى كِبَرِهِ .(٩٣)

ترجمه:

فرمود: رو پيدا كردن و جرئ شدن فرزند هنگام طفوليّت در مقابل پدر، سبب مى شود كه در بزرگى مورد نفرين و غضب پدر قرار گيرد.

27. قالَعليه‌السلام :جْمِعْ بَيْنَ الصَّلاتَيْنِ الظُّهْرِ وَالْعَصْرِ، تَرى ما تُحِبُّ .(٩٤)

ترجمه:

فرمود: نماز ظهر و عصر را دنباله هم در اوّل وقت انجام بده، كه در نتيجه آن فقر و تنگ دستى از بين مى رود و به مقصود خود خواهى رسيد.

28. قالَعليه‌السلام :وْرَعُ النّاسِ مَنْ وَقَفَ عِنْدَ الشُّبْهةِ، عْبَدُ النّاسِ مَنْ قامَ الْفَرائِضَ، زْهَدُ النّاس مَنْ تَرَكَ الْحَرامَ، شَدُّ النّاسِ اجْتِهاداً مَنْ تَرَكَ الذُّنُوبَ .(٩٥)

ترجمه:

فرمود: پارساترين مردم آن كسى است كه از موارد گوناگون شبهه و مشكوك اجتناب و دورى نمايد؛ عابدترين مردم آن شخصى است كه قبل از هر چيز، واجبات الهى را انجام دهد؛ زاهدترين انسان ها آن فردى است كه موارد حرام و خلاف را مرتكب نشود؛ قوى ترين اشخاص آن شخصى است كه هر گناه و خطائى را در هر حالتى ترك نمايد.

29. قالَعليه‌السلام :لا يَعْرِفُ النِّعْمَةَ إلاَّ الشّاكِرُ، وَلا يَشْكُرُ النِّعْمَةَ إلاَّ الْعارِفُ .(٩٦)

ترجمه:

فرمود: كسى قدر نعمتى را نمى داند مگر آن كه شكرگزار باشد و كسى نمى تواند شكر نعمتى را انجام دهد مگر آن كه اهل معرفت باشد.

30. قالَعليه‌السلام :مِنَ الذُّنُوبِ الَّتى لا يُغْفَرُ قَوْلُ الرَّجُلِ: لَيْتَنى لاأُؤ اخِذُ إلاّ بِهذا .(٩٧)

ترجمه:

فرمود: بعضى از گناهانى كه آمرزيده نمى شود: خلافى است كه شخصى انجام دهد و بگويد: اى كاش فقط به همين خلاف عِقاب مى شدم، يعنى؛ گناه در نظرش ناچيز و ضعيف باشد.

31. قالَعليه‌السلام :بِئْسَ الْعَبْدُ عَبْدٌ يَكُونُ ذا وَجْهَيْنِ وَ ذالِسانَيْنِ، يَطْرى خاهُ شاهِداً وَ يَكُلُهُ غائِباً، إنْ أُعْطِىَ حَسَدَهُ، وَ إنْ ابْتُلِىَ خَذَلَهُ .(٩٨)

ترجمه:

فرمود: بد آدمى است آن كه داراى دو چهره و دو زبان مى باشد؛ دوست و برادرش را در حضور، تعريف و تمجيد مى كند ولى در غياب و پشت سر، بدگوئى و مذمّت مى نمايد كه همانند خوردن گوشت هاى بدن او محسوب مى شود، چنين شخص دو چهره اگر دوستش در آسايش و رفاه باشد حسادت مى ورزد و اگر در ناراحتى و سختى باشد زخم زبان مى زند.

32. قالَعليه‌السلام :مِنَ التَّواضُعِ السَّلامُ عَلى كُلِّ مَنْ تَمُرُّ بِهِ، وَالْجُلُوسُ دُونَ شَرَفِ الْمَجْلِسِ .(٩٩)

ترجمه:

فرمود: يكى از نشانه هاى تواضع و فروتنى آن است كه به هركس برخورد نمائى سلام كنى و در هنگام ورود به مجلس هر كجا، جا بود بنشينى نه آن كه به زور و زحمت براى ديگران جائى را براى خود باز كنى -.

33. قالَعليه‌السلام :مَنْ رَضِىَ بِدُونِ الشَّرَفِ مِنَ الْمَجْلِسِ لَمْ يَزَلِ اللّهُ وَ مَلائِكَتُهُ يُصَلُّونَ عَلَيْهِ حَتّى يَقُومَ، مِنَال تَّواضُعِ السَّلامُ عَلى كُلِّمَنْ تَمُّرُ بِهِ .(١٠٠)

ترجمه:

فرمود: كسى كه متكبّر نباشد و موقع ورود به مجلس هر كجا جائى بود بنشيند تا زمانى كه حركت نكرده باشد خدا و ملائكه هايش بر او درود و رحمت مى فرستند؛ از علائم و نشانه هاى تواضع و فروتنى آن است كه به هر شخصى برخورد نمودى سلام كنى.

34. قالَعليه‌السلام :لاتُمارِ فَيَذْهَبُ بَهاؤُكَ، وَ لا تُمازِحْ فَيُجْتَرَأُ عَلَيْكَ .(١٠١)

ترجمه:

فرمود: با كسى جدال و نزاع نكن كه بهاء و ارزش خود را از دست مى دهى، با كسى شوخى و مزاح ناشايسته و بى مورد نكن وگرنه افراد بر تو جرى ء و چيره خواهند شد.

35. قالَعليه‌السلام :مَنْ آثَرَ طاعَةَ بَوَىْ دينِهِ مُحَمَّدٍ وَ عَلي عليهما‌السلام عَلى طاعَةِ بَوَىْ نَسَبِهِ، قالَ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِهُ: لاَؤَ ثِرَنَّكَ كَما آثَرْتَنى، وَلاَشَرِّفَنَّكَ بِحَضْرَةِ أ بَوَىْ دينِكَ كَما شَرَّفْتَ نَفسَكَ بِإيثارِ حُبِّهِما عَلى حُبِّ بَوَيْ نَسَبِكَ .(١٠٢)

ترجمه:

فرمود: كسى كه مقدّم دارد طاعت و پيروى پيغمبر اسلام حضرت محمّد و اميرالمؤمنين امام علىّ صلوات اللّه عليهما را بر پيروى از پدر و مادر جسمانى خود، خداوند متعال به او خطاب مى نمايد: همان طورى كه دستورات مرا بر هر چيزى مقدّم داشتى، تو را در خيرات و بركات مقدّم مى دارم و تو را همنشين پدر و مادر دينى يعنى حضرت رسول و امام علىّعليهما‌السلام مى گردانم، همان طورى كه علاقه و محبّت عملى و اعتقادى خود را نسبت به آن ها بر هر چيزى مقدّم داشتى.

36 قالَعليه‌السلام :لَيْسَ مِنَ الاْ دَبِ إظْهارُ الْفَرَحِ عِنْدَ الْمَحْزُونِ .(١٠٣)

ترجمه:

فرمود: از ادب و اخلاق انسانى و اسلامى نيست كه در حضور شخص ‍ مصيبت ديده و غمگين، اظهار شادى و سرور كند.

37. قالَعليه‌السلام :مَنْ كانَ الْوَرَعُ سَجّيَتَهُ، وَالْكَرَمُ طَبيعَتَهُ، وَالْحِلْمُ خُلَّتَهُ، كَثُرَ صديقُهُ وَالثَّناءُ عَلَيْهِ .(١٠٤)

ترجمه:

فرمود: هركس ورع و احتياط در روش زندگيش، بزرگوارى و سخاوت عادت برنامه اش و صبر و بردبارى برنامه اش باشد؛ دوستانش زياد و تعريف كنندگانش بسيار خواهند بود.

38. قالَعليه‌السلام :عْرَفُ النّاسِ بِحُقُوقِ إخْوانِهِ، وَشَدُّهُمْ قَضاءً لَها، عْظَمُهُمْ عِنْدَاللّهِ شَناً .(١٠٥)

ترجمه:

فرمود: هركس حقوق هم نوعان خود را بشناسد و رعايت كند و مشكلات و نيازمندى هاى آن ها را برطرف نمايد، در پيشگاه خداوند داراى عظمت و موقعيّتى خاصّى خواهد بود.

39. قالَعليه‌السلام :اِتَّقُوا اللّهُ وَكُونُوا زَيْناً وَلاتَكُونُوا شَيْناً، جُرُّوا إلَيْنا كُلَّ مَوَّدَةٍ، وَاَدْفَعُوا عَنّا كُلُّ قَبيحٍ، فَإنَّهُ ما قيلَ فينا مِنْ حُسْنٍ فَنَحْنُ هْلُهُ، وَ ما قيلَ فينا مِنْ سُوءٍ فَما نَحْنُ كَذلِكَ .(١٠٦)

ترجمه:

فرمود: تقواى الهى را در همه امور رعايت كنيد، و زينت بخش ما باشيد و مايه ننگ ما قرار نگيريد، سعى كنيد افراد را به محبّت و علاقه ما جذب كنيد و زشتى ها را از ما دور نمائيد؛ درباره ما آنچه از خوبى ها بگويند صحيح است و ما از هر گونه عيب و نقصى مبّرا خواهيم بود.

40. قالَعليه‌السلام :يَتي عُلَماءُ شيعَتِنَا الْقَوّامُونَ لِضُعَفاءِ مُحِبّينا وَ هْلِ وِلايَتِنا يَوْمَ الْقِيامَةِ، وَالاْ نْوارُ تَسْطَعُ مِنْ تيجانِهِمْ عَلى رَسِ كُلِّ واحِدٍ مِنْهُمْ تاجُ بَهاءٍ، قَدِ انْبَثَّتْ تِلْكَ الاْ نْوارُ فى عَرَصاتِ الْقِيامَةِ وَ دُورِها مَسيرَةَ ثَلاثِمِائَةِ لْفِ سَنَةٍ .(١٠٧)

ترجمه:

فرمود: آن دسته از علماء و دانشمندان شيعيان ما كه در هدايت و رفع مشكلات دوستان و علاقه مندان ما، تلاش كرده اند، روز قيامت در حالتى وارد صحراى محشر مى شوند كه تاج كرامت بر سر نهاده و نور وى، همه جا را روشنائى مى بخشد و تمام اهل محشر از آن نور بهره مند خواهند شد.