آثار و بركات صلوات

آثار و بركات صلوات0%

آثار و بركات صلوات نویسنده:
گروه: ادعیه و زیارات

آثار و بركات صلوات

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: عباس عزيزى
گروه: مشاهدات: 13010
دانلود: 5767

توضیحات:

آثار و بركات صلوات
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 110 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 13010 / دانلود: 5767
اندازه اندازه اندازه
آثار و بركات صلوات

آثار و بركات صلوات

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

٣٧. هنگام از دست دادن و يا نابودى چيزى

پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:هنگامى كه چيزى از بين رفت بگو:اللهم صل على محمد و آل محمد.

٣٨. صلوات خدا

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:جبرييل بر من نازل شد و گفت : خداوند متعال مى فرمايد: هر كس كه بر تو صلوات بفرستد، من و فرشتگانم ده بار بر او صلوات مى فرستيم و كسى كه بر تو سلام دهد من و فرشتگانم ده بار بر او سلام مى دهيم

٣٩. صلوات به معناى عهد

حضرت موسى بن جعفر از پدر بزرگوار خودعليه‌السلام نقل فرموده :

هر كه بر پيامبر صلوات مى فرستد، به معنى است كه من بر عهد و پيمان خود هستم آن عهد و پيمانى كه وقتى خداوند در عالم ذر فرمود:آيا من پروردگار شما نيستم ، همه گفتند: بلى

بخش چهارم : بركت صلوات

٤٠. باريدن طلا از آسمان

درحكايات الصالحين آوردند كه :

فقيرى محتاج و عيالوار، براى طلب پول از خانه بيرون آمد، نمى دانست كه به كجا برود. ناگاه گذارش به كنار مجلس واعظى افتاد كه حاضران را به فرستادن صلوات ترغيب مى فرمود. آن فقير در آن جا ايستاد و شنيد كه واعظ مى گفت : در فرستادن صلوات ، تقصير ميكند كه اگر توانگر بر آن سرور صلوات فرستد، در مالش بركت به هم مى رسد و اگر فقير صلوات فرستد، حق تعالى از آسمان روزى بر او مى فرستد.

آن فقير، از آن مجلس بيرون رفت و به فرستادن صلوات مشغول شد؛ بعد سه روز، از ويرانه اى مى گذشت ، پايش به سنگى خورد. آن سنگ كنده شد و سبوى پر از زر، در زير آن سنگ ظاهر گرديد.

آن مرد گفت : وعده روزى من از آسمان است ، و روزى زمين را نمى خواهيم ، و آن سنگ را در جاى خود گذاشت و به خانه آمد، صورت حال را با زن خود گفت آن مرد، همسايه اى داشت كه يهودى بود. قضا را، در آن وقت ، آن يهودى بر بام خانه خود بود؛ و حكايت آن مرد را كه با زنش مى گفت ، شنيد. و فى الحال ، از بام فرود آمده ، به ويرانه رفت ، آن سبو را برداشته ، به خانه آمد. وقتى سر آن را گشود، ديد كه سبو، پر از مار و عقرب است به اطرافيان خود گفت :اين همسايه مسلمانان ، دشمن ما است وقتى كه من در بام بودم ، فهميدم ، و آن سخن را براى اين گفت كه در طمع افتم ، و آن سبو را به خانه آورم ، و از آن ضروى به من رسد. پس بهتر آن است كه آن را به بام برده از راه روزنه ، در خانه او ريزم ، تا آن كه براى من مى خواست ، به خودش برگردد

به بام آمد، در وقتى كه زن آن فقير، به شوهر خود مى گفت : روا باشد كه تو سبوى پر از زر بيابى و آن را بگذارى و ما در فقر و تنگدستى باشم ؟

آن مرد مى گفت : اميدوارم كه روزى ما از آسمان نازل شود.

ناگاه يهودى ، سر سبو را گشود و آن را سرنوشت ساخت ؛ آن مرد، آوازى شنيده سر را بالا كرده ديد كه از روزنه خانه او، زر فرو ريخت .فرياد زد: اى زن ! اين زر است كه از آسمان فرو مى ريزد، و آن زرها را بر مى داشت ، و صلوات مى فرستاد.

وقتى يهودى ديد كه از سبو زر مى ريزد، آن را برداشت ، در آن مكان ، ديد كه همان مار و عقرب است باقى را نيز، در خانه درويش ريخت ، و همه زر سرخ بود. آن يهودى دانست كه اين سرى است از اسرار غيبى كه به ظهور مى رسد. در خاطرش گذشت كه اين همان حكم آب نيل دارد، كه در زمان حضرت موسىعلى نبينا و آله وعليه‌السلام در نظر قبطى خون مى نمود، و در نظر سبطى آب بود. و فى الحال ، آن درويش را به بام طلبيده ، به دست او مسلمانان شد و از بركت صلوات بر آن حضرت ، مسلمانان را دولت غناء، و يهودى را سعادت اسلام روزى شد.

٤١. سه صلوات و شيرين شدن عسل

روزى رسول خدا -صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم - در نخلستان نشسته بود، و اميرالمؤ منينعليه‌السلام در خدمت آن جناب بود ناگاه زنبور عسلى به نزد آن حضرت آمد، گرد آن حضرت مى گرديد. آن جناب -صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و سلم ؛ به اميرالمومنين -عليه‌السلام - فرموداين زنبور مى خواهد كه ما را ضيافت مى گويد كه قدرى عسل در فلان موضع گذاشته ام اميرالمومنين -عليه‌السلام - را بفرست كه آن را بياورد.

اميرالمؤ منين -عليه‌السلام - رفت ، و آن عسل را حضور پيامبر آورد.

رسول خدا -صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم - از آن زنبور پرسيد:خورش شما شكوفه تلخ است ، به چه سبب در درون شما شيرين مى گردد؟

عرض كرد: آن به بركت جناب شماست ؛ زيرا كه هرگاه كه قدرى از شكوفه در درون ما، در مى آيد، فى الحال الهام الهى به ما مى رسد كه سه نوبت بر شما صلوات فرستيم و به بركت آن صلوات ، شكوفه تلخ در درون ما شيرين مى شود.

٤٢. پر و پال ملك به واسطه صلوات

حق - سبحانه و تعالى - به ملكى فرمود كه فلان شهر را ويران كن

وقتى آن ملك به آن شهر آمد، گريه كودكان و ناله زنان و فرياد چهارپايان را شنيد، برايشان رحم نموده و بر ويرانى آن شهر اقدام نكرد. تند باد قهر، از مهيت جلال ورزيده ، پر و بال آن ملك را در هم شكست ؛ و از بالا رفتن بر افلاك ، محروم و مهجور ماند.

روزى جبرييل -عليه‌السلام - او را گريان و نالان بر روى خاك افتاده ديد.

دلش بر پريشان حالى و شكسته بالى آن ملك سوخت حال عجز و بيچارگى و ضعف و آوارگى او را به بارگاه جلال عرض كرد.

خطاب آمد به او بگو: بر حبيب من محمد -صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و سلم - صلوات فرستد تا به بركت آن پر و بال به او برگردد. به او گفته شد. آن ملك به وظايف صلوات قيام نمود. و بال اقيال باز يافته به فراغ بال به جانب آشيانه خود پرواز نمود.

٤٣. رفع فقر

رسول خدا -صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم - فرمود:

صلوات فرستادن فقر را بر طرف مى كند.

٤٤. اداى قرض : در تاريخ مدينه دهلويست كه يك مرد نيك سه هزار اشرفى وام داشت و بستانكار از او شكايت كرد او را نزد قاضى برد، و يك ماه مهلت گرفت و رفت به درگاه خداى تعالى و بر پيغمبر -صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم - زارى كرد. شب ٢٧ ماه در خواب ديد كه يكى مى گويد: خدا وام تو را مى پردازد! برو نزد ابن عيساى وزير و بگو رسول خدا -صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم - مى فرمايد سه هزار و امم را بپرداز.

بيدار شد و شاد بود و با خود انديشه كه اگر گفت : نشانه اين واقعه چيست ؟ چه گويم ؟ آن روز خودارى كرد و شب دوم هم همين خواب را ديد و شادمان بيدار شد و باز هم شرمش آمد و آن روز هم نزد وزير نرفت

شب سوم باز پيغمبر را خواب ديد كه سبب نرفتن را از او پرسيد و گفت : از شما نشانى راستى اين واقعه را مى خواهم ؟

پيغمبر آن را پسنديد و فرمود:به او بگو تو پس از نماز سپيده دم تا بر آمدن خورشيد پيش از آن كه با كسى سخن گويى پنج هزار باربر من صلوات مى فرستى و جز خدا و كرام الكاتبين آن را ندانند.

روز سوم و خوابش را با نشانى گفت ، وزير شاد شد و گفت : مرحبا به رسول خدا -صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم - و سه هزار اشرافى براى هزينه عيال و سه هزار براى سرمايه كار از من خواست پيوند دوستى از او نبرم و هر نيازى را به او پيشنهاد كنم .سه هزار را نزد قاضى بردم و بستانكار را با افسوس و آه نزد او ديدم و پول ها را شمردم و داستان را گفتم

قاضى گفت : چرا همه كرم از وزير باشد، من خود وام تو را مى پردازيم

بستانگر گفت : من سزوارترم كه بگذاريم و گفت من براى خدا و رسول خدا از اين پول گذشتم قاضى گفت : من آن چه در راه خدادام پس نگيرم و همه اموال را با خود آوردم شكرگزار خدا و مصلى بر پيغمبرش(٢١)

٤٥. خوشبو شدن روى به بركت صلوات

در شفاءالاسقام است محمد بن سعيد

روايت شده كه و گفت : با خود عهد بستم پيش از خواب به شمار معين صلوات بر پيغمبر -صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم - فرستم و شبى با خاندانم در غرفه اى خوابيدم و در خواب ديدم كه آن حضرت وارد شد و ديوارهاى خانه به نور جمالش روشن گرديد و فرمود:آن دهانى كه بر من صلوات مى فرستاد كجاست تا آن را ببوسم ؟

من شرم كردم دهانم را جلو ببرم ، صورتم را جلو بردم ، آن را بوسد. از شادى بيدار شدم و خاندانم را بيدار كردم و بوى خوشش در غرفه پيچيده و گويا پر از مشك اذفر بود.

آن بو تا هشت روز از رخسارم مى ورزيد و هر كسى آن را مى بوييد.(٢٢)

٤٦. بوى خوش دهان فقير

از يكى از مشايخ حكايت كرده اند كه گفت : شبى در اصفهان ، در زاويه يكى از فقرا ماندم ؛ و هنگام نصف شب ، از خواب بيدار گرديدم و بوى خوشى به مشام من رسيد كه هرگز از آن خوش تر بويى نشنيده بودم

برخاستم و در جستجوى آن برآمدم كه آن بوى از كجاست و به هر طرف دويدم ، آخر ديدم كه آن بوى ، از داخل زاويه است و چون نگاه كرم ، فقيرى را ديدم كه در كنج زاويه ، زمزمه مى كرد. وقتى گوش دادم ، شنيدم كه صلوات مى فرستاد؛ و آن رايحه جان افزا، از دهان او مى ورزيد.(٢٣)

٤٧. صلواتى از اسرار

اين صلوات از اسرار مى باشد كه اگر براى آخرت بخواند، معنويات به دست آورد و مشهور است اگر براى دنيا بخواند گنج پيدا خواهد كرد. ده مرتبه صبح ، ده مرتبه عصر، نزديك مغرب و عشاء بخواند و براى ختم نودونه مرتبه لازم است

اللهم صل على سيدنا و حبيبنا و شفيعنا محمد حاء الرحمه و ميمى الملك و دال الداوام اسيد الكامل الفاتح الخاتم كلما ذكرك و ذكره الذا كرون و كلما سهى و غفل عن ذكرك و ذكره الغافلون صلواة دائمه بدوامك باقيه ببقائك لا منتهى لها ذلك و على اله و اصحابه كذلك انك على كل شى قدير و بالاجابة جدير..

٤٨ - درمان فراموشى

رسول خدا -صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و سلم - فرمود:

وقتى چيزى را فراموش كرديد بر من صلوات بفرستيد كه موجب ياد آمدن آن چيزى خواهد شد، ان شاءالله تعالى

٤٩ - اين از بركات صلوات است

زنى حامله بود، تنها از مكه به مدينه مهاجرت نمود و به اين سبب او رامهاجرمى گفتند ناگاه پسرى زاييد مانند قطعه اى از گوشت كه دست و پا نداشت

مهاجره غمناك شده به قابله گفت : من به حكم خدا راضيم اما به جهت شماتت دشمنان يعنى كفار مكه بگويند كه فلانه از شهرما رفت و دين اسلام قبول نمود و بتان ما دست و پاى فرزند او را گرفتند دغدغه به خاطر مى رسد،

قابله گفت ، بايد در اين قضيه رجوع به محكمه عليه نبويهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نمود مهاجره خدمت آن سرور آمد صورت حال را به عرض رسانيد آن جناب كه فرمود كه بگو:اللهم صل عليه محمد و ال محمد كما باركت على ابراهيم

مهاجره اين كلمات را بر زبان راند، به خانه خود برگشت ، فرزند خود را با دست و پاى درست ديده در حال ، خبر به سيد ابرار رسانيد، آن حضرت فرمود:اين ، از بركت صلوات فرستادن بر من بود.

٥٠. روييدن پر و بال به بركت صلوات : ** روزى جبرييل -عليه‌السلام - نزد رسول اكرم جليل (صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) آمد، و گفت :يا رسول الله ! امروز امر غريبى مشاهده نمودم ، آن امر اين است كه در وقت پايين آمدن از آسمان گذارم به كوه قاف افتاد، در آن جا آواز ناله دلخراش و فرياد جگرسوزى به گوش من رسيد، دانستم كه داغ ديده اى كه به آن زارى مى نالد، و درمانده اى است كه به آن نيازمندى مى خروشد.از عقب آن ناله رفتم ، فرشته اى ديدم ؛ كه پيش از آن ، او را در آسمان ، با عظيمتى هر چه تمام تر ديده بودم كه بر تختى از نور مى نشست و هفتاد هزار فرشته در خدمت او صف زده مى ايستادند؛ وقتى نفس مى زد، ملايكه از نفس او مخلوق مى شدند؛ او را ديدم كه با دلى خسته و بالى شكسته ، بر زمين افتاده از حالش پرسيدم گفت : در شب معراج مصطفىصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم - من بر تخت خود نشسته بودم ، و به تعليم آن حضرت نپرداختيم ، و شرايط تجليل و تكريم را - چنان كه شايسته بود - به جا نياوردم ، به اين عقوبت مبتلا شدم ، و از ذروه افلاك ، تبه حضيض خاك افتادم ، الحال تو شفيع من شو، و از حضرت ذوالجلال ، عفو مرا درخواست كن

من در درگاه احديت ، تضرع بسيار كرده ، و مغفرت او را درخواست نمودم خطاب از رب الارباب رسيد كه :

به او بگو كه اگر مغفرت لغزش ، و عفو گناه خود رامى خواهى ، بر حبيب من صلوات فرست ، تا به مقام اكرام خود برگردى

من صورت حال را، به آن شكسته بال گفتم ، و او بر حضرت شما صلوات فرستاد، فى الحال ، بال هاى اقبال و كرامت او روييد، و از مركز خاك به محيط افلاك پرواز كرده ، به بركت اين خدمت ، به محل قرب رسيد.

٥١. رفع فقر به واسطه صلوات

ت : سهل بن سعد روايت شده است كه :

مردى خدمت رسول خدا -صلى‌الله‌عليه‌وآله‌ آمد، و از فقر شكايت كرد، آن حضرت فرمود:

وقتى داخل خانه خود شدى سلام كن - خواه كسى در خانه باشد و خواه نباشد - و بر من سلام فرست ، و بعد از آن سوره اخلاص بخوان

و آن مرد، چنان كرد و در اندك روزى توانگر گرديد، چنان كه بر همسايگان و خويشان خود اقاضه مى نمود.

٥٢. رفع نفاق

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم - فرمود:

الصلاه على و على اهل بيتى تذهب بالنفاق؛صلوات و دورد بر من و خاندان من نفاق را از بين مى برد.

٥٣. رواشدن حاجت

از امام صادق -عليه‌السلام - روايت شده است كه رسول خدا -صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم - فرمود:صلوات فرستادن شما بر من ، باعث روا شدن حاجت هاى شمااست و خدا را از شما راضى كرده و اعمال شما را پاكيزه مى گرداند.

٥٤. يك صد بار صلوات

رسول خدا -صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم - فرمود:

من صلى على محمد و على آل محمد مئة مرة قضى الله تعالى له مئة حاجة

هر كس يك صدبار بر محمد و آل محمدعليه‌السلام صلوات و درود بفرستد خداوند يك صد حاجت او را برآورده سازد.

٥٥. خلاصى از دشوارى ها

در ذيل تفسير آيه( و اذ نجينا من آل فرعون ) آمده است:

بنى اسراييل با ذكر صلوات برمحمد و آل اواز مشكلات و دشوارى هاى فرعون ، از سختى و بيگارى هايى كه از سوى عمال فرعون مقرر شده بود نجات مى يافتند، بنى اسراييل بر اثر كار اجبارى فرعون ، از پاى در مى آمدند تا آن كه از سوى خدا، به موسى وحى شد كه به آنان (بنى اسراييل ) صلوات بر محمد و آل محمد را تعليم ده تا موجب تخفيف در سخنى هاى آنان شود.(٢٤)

٥٦. هنگام فراموشى

امام صادقعليه‌السلام فرمود:

شيطان يكى از ياران خود را بر آدمى مى گمارد تا آن چه را كه در خاطر دارد از وى بگيرد و او را به فراموشى و نسيان و دارد و همكار شيطان كهخلاسنام دارد به مسئوليت مربوطه ، همت مى گمارد. پس هرگاه كسى خواست مطلبى را به نظر آورد و احساس كرد كه آن را فراموش كرده است ،

دست به دعا بردارد و حضور آن را از خدا بخواهد و بر محمد و آل او درود بفرستد وخلاس(شيطان ) را لعنت كند اين عمل موجب ذكر و به ياد آمدن آن مساءله مى گردد و اگر به يادش نيامد ذكر و ياد خدا و صلواتى را كه بر زبان آورده است به جاى همان مطلب فراموشى شده پاداش الهى دارد.(٢٥)

٥٧. قبول شدن حاجت

اميرالمؤ منين على -عليه‌السلام - فرمود:

من قال : ثلاث مرات اللهم صل على محمد و آل محمد قضى الله حاجته؛

هركس سه بار بگويداللهم صل على محمد و آل محمد، خدا حاجتش را روا فرمايد.

٥٨. نورانيت دل

خضر پيامبرعليه‌السلام در محضر امام حسن مجتبىعليه‌السلام حاضر شد و سوالاتى را با وى در ميان نهاد، و از جمله پرسيد:

چرا آدمى گاهى مطالبى را كه مى داند به ياد نمى آورد.

امام پاسخ فرمود:قلب بشر برحقاستوار است و باحق عجين گشته و روىحقروپوش نهاده شده است ، پس اگر بر محمد و آل محمد سلام و درود كامل بفرستد،قلباو نورانيت خاصى پيدا مى كند، و آن چه كه از ياد برده به خاطرش مى آيد و اگر صلوات بر محمد و آلش نفرستد و يا آن كه صلوات ناقص بفرستد، آن روپوش همچنان بر روى حق بر قرار خواهد بود و در اين صورت است كه انسان آن چه را كه چه را كه به ياد دارد نيز فراموش مى كند.(٢٦)

٥٩. تندرستى و عافيت

پيامبراكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

كسى كه يك بار بر من درود بفرستد، خدا ده بار او درود مى فرستد و كسى كه ده بار بر من درود بفرستد، خدا صدبار بر او درود مى فرستد و البته صد بار نيز، هزاربار درود خدا را در پى دارد و كسى كه هزار بار بر من درود فرستد، هيچ گاه عذاب نخواهد ديد (و افزود) كسى كه يك بار بر من درود بفرستد، خداوند درى از رحمت و عافيت را به روى او مى گشايد و نيز كسى كه بر من درود فرستد، گناهانش از بين خواهد رفت(٢٧)

٦٠. دعا قبل از طلوع خورشيد

امام عسگرىعليها‌السلام قبل از طلوع خورشيد اين دعا را مى خواند:اى اولى كه قبل از او اولى نيست ، و اى آخرى كه غير كه براى عزتش انقطاعى نيست ، اى چيره و قادرى كه در سلطنتش ضعفى نيست ، اى كريمى كه نعمتش دايمى است در پيشگاه تو نيازهايم را تقديم مى دارم و مى خواهم كه بر محمد و اهل بيتشعليه‌السلام درود فرستى(٢٨)

٦١. به يمن بركت توست !

مردى از بازار ماهى خريد، آن را به خانه آورد، و به زن خود داد. آن ها آتشى روشن نمودند وماهى را در ميان آتش انداختند تا كباب شود؛ اما آتش به ماهى اثر نكرد و ذره اى از ماهى نيز نسوخت مرد و زن هر دو متعجب شدند و در حيرت فروماندند. آن مرد، ماهى را خدمت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آورد و ماجراى آن را نقل نمود.

حضرتصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به آن ماهى خطاب كرده و فرمودند:چرا آتش در تو اثر نمى كند و تو را نمى سوازند؟!

به قدرت كامله الهى ، آن ماهى به سخن آمده و وگفت : يا رسول الله ! از بركت شما و آل شماست كه آتش مرا نمى سوازند؛ زيرا من در فلان دريا بودم ، روزى كشتيى از آن دريا مى گذشت ، شخصى در آن كشتيى بود كه بر تو و اهل بيت تو صلوات مى فرستاد، من نيز تبعيت از او، به تو و اهل بيت صلوات فرستادم ، ندايى به من رسيد كه :

اى ماهى ! جسد تو بر آتش حرام شد و به بركت محمد و اهل بيت او، آتش در تو بى تاءثير است !(٢٩)

بخش پنجم : صلوات و بخشش گناهان

٦٢. انهدام گناهان

امام رضا -عليه‌السلام - فرمود:

هر كس نتواند كفاره گناهانش را بپردازد بايد بر محمد و آلش درود فراوان بفرستد چه آن گناهان را منهدم مى سازد.(٣٠)

٦٣. بخشیده شدن گناهان آينده و گذشته

: رسول خدا -صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم - فرمود:هر دو بنده كه دوست يكديگر باشند براى خدا و با هم مصافحه نمايند و بر من صلوات فرستد، پيش از آن كه از هم جدا شوند، حق تعالى گناهان گذشته و آينده هر دو را مى آمرزد.

ديگر آن كه آن حضرت فرمود:هر كه مصاحفه كند با مسلمانى ، و در وقت مصافحه بگويد:اللهم صل على محمد و آل محمد و سلماين عمل از گناهان او، چيزى باقى نمى گذارد.

٦٤. درود ملايك بر صلوات فرستنده

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم - فرمود كه : حق تعالى ، ملكى آفريده است كه دو بال دارد: يكى در مشرق است و ديگرى در مغرب ، و پاى او در زمين هفتم است ، و سر او در زير عرش ؛ و براى آن ملك ، پرها است به عدد همه خلايق ، از انس و جن و حيوانات صحرايى و دريايى و به عدد انفاس ايشان ، و به شمار قطرات باران و برگ درختان و ستاره هاى آسمان و ريگ هاى بيابان ؛ و چون يكى از امت من بر من صلوات فرستد، چون تعالى به آن فرشته امر فرمايد كه در نهر نور - كه درياى است زير عرش - غوطه خورد و بيرون آيد، و خود را بفشاراند؛ و از هر پر وى ، قطره اى فرو ريزد؛ و حق تعالى ، آن قطره را ملكى گرداند، و جميع آنها را امر فرمايد كه تا روز قيامت براى آن بنده استغفار كند.(٣١)

٦٥. صلوات هنگام بوييدن گل

مالك جهنى ، مى گويد: كه گلى به حضرت امام جعفر صادق -عليه‌السلام - دادم ، گرفتند و بوييدند. بر هر دو ديده گذاشتند، پس فرمودند:هر كه گلى را بگيرد و ببويد و بر ديده ها بگذاريد و بگويد:

اللهم صل على محمد و آل محمد.

هنوز بر زمين نگذاشته باشد كه گناهانش آمرزيده شود.

٦٦. بخشش گناه

در كتاب عيون المجالس - كه آن نيز از كتب عامه است - روايت است كه :

وقتى يكى از بندگان بر رسول خدا -صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم - صلوات فرستد، منادى از عالم غيب نداكند كه حق تعالى ، بر اين بنده ده بار صلوات فرستد؛ چون اين ندا به اهل آسمان اول رسد، هزار بار بر او صلوات فرستند؛ و چون به ساكنان آسمان دوم رسد، هزار بار بر آن افرايند؛ و هم چنين تا آن كه نزديك سدرة المنتهى مى رسد، به هفت هزار بار خواهد رسيد. پس حق تعالى به ملايكه خطاب نمايد كه : شما از عهده صلوات بنده من بيرون نمى توانيد آمد. آن را به من واگذاريد، تا آن كه من جزاى او را بدهيم ، و جزاى او آن است كه گناهان او را بيامرزم

٦٧. طلب آمرزش با همه زبان

در اخبار وارد شده است كه وقتى بنده اى بر رسول خدا -صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم - صلوات فرستد، حق تعالى از آن صلوات ، از نور، عمودى مى آفريند كه يك طرف آن بر زمين است ، و طرف ديگر آن در آسمان ، و آن عمود، هفتاد هزار شعبه دارد؛ و بر هر شعبه ، هفتاد هزار ملك نشسته است ؛ و هر ملكى هفتاد هزار سر دارد؛ و بر هر سرى هفتاد هزار دهان است ؛ و در هر دهانى هفتاد هزار زبان است ؛ و به هر زبانى هفتاد دهان است ؛ و در هر دهانى هفتاد هزار زبان است ؛ و به هر زبانى هفتاد هزار لغب تكلم مى نمايد، و جميع آن ملايكه با همه آن زبان ها و لغت ها براى آن صلوات فرستنده استغفار مى كنند، تا روز قيامت

٦٨. از بين برنده گناهان

اميرالمؤ منين -عليه‌السلام - فرمود:فرستادن صلوات بر پيغمبر خدا -صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم - بهتر از آبى كه آتش را خاموش كند، گناهان را از بين مى برد و سلام بر آن حضرت اءفضل است از آزادكردن چند بنده از قيد بردگى ، و دوستى رسول خدا -صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم - افضل و برتر از جان نثارى و ريختن خون ها.

و همچنين فرمود:به كار بردن شمشيرها در راه خدا است

٦٩. خوشا به حال شما كه آمرزيده شديد

پيغمبر اكرم -صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم - فرمود:

همانا كاروانى از فرشتگان به امر خداوند بزرگ در جهان پراكنده اند هرگاه به جلسه ذكر خاندان عصمت و طهارت مى رسند به يكديگر مى گويند فرود آييد زمانى كه پياده شدند اهل محفل را با آمين گفتن و صلوات آنان همراهى مى كنند؛ و در پايان به يكديگر بر اهل ذكر گويند خوشا بر شما كه آمرزيده شديد!

٧٠. نوشتن صلوات

پيامبر اكرم -صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم - فرمودند:

من صلى على فى كتاب لم تزل الملائكه تستعفر له مادام اسمى فى ذلك الكتاب

هركس در نوشته اى بر من درود فرستد، تا زمانى كه نام من در آن نوشته موجود باشد، فرشتگان پيوسته براى او آمرزش طلبند.

٧١. بخشش گناهان به اندازه ریگ بيابان

: از حضرت امام على نقىعليه‌السلام منقول است :هر كه گلى را ببويد و بر ديده ها گذاشته ، صلوات بر محمد و ائمهعليه‌السلام بفرستد، حق تعالى براى او از حسانت به قدر يك بيابانعالجكه در مابين مكه و شام و عراق كشيده است ، بنويسد و از گناهان او، به عدد ريگ بيابان محو نمايد.

٧٢. محو شدن ده گناه

رسول اكرم -صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم - فرمود:

هر كس بر من يك بار صلوات و درود فرستد، خدا به سبب آن ده بار بر وى درود فرستد و ده گناه از وى محو فرمايد و ده حسنه براى او ثبت كند و دو فرشته موكل بر او براى رساندن آن صلوات به روح من از يكديگر سبقت گيرند.

٧٣. آمرزش گناهان

پيغمبر گرامى اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و سلم فرمودند:

من قال اللهم صل على محمد و آل محمد اءعطاه الله اءجر اثنين و سعين شهيداءو خرج من ذنوبه كيوم ولدته امه ؛

هركس بگويداللهم صل على محمد و آل محمدخداوند به او پاداش هفتاد و دو شهيد خواهد داد و مانند روزى كه از مادر متولد گرديده است ازگناه بيرون خواهد گرديد.

٧٤. باقى نماندن چيزى از گناه

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند:

هركس بر من يك بار درود فرستد خدا به رويش درى از عافيت خواهد گشود و نيز روايت شده است كه آن حضزت فرمودند: هركس بر من يك بار درود فرستد چيزى از گناه برايش باقى نخواهد ماند.

٧٥. پاك شدن سهر روز از گناه

رسول اكرم -صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم - فرمود:

هر كه يك مرتبه بر من صلوات فرستد، آن دو ملكى كه حافظ اويند، تا سه روز، هيچ گناه براى او نمى نويسند.

٧٦. ريزش گناهان

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند:

هرگاه كسى از امت من بر صلوات فرستد و به دنبال آن بر اهل بيت من صلوات فرستد، براى او درهاى آسمان باز خواهد شد و بر او فرشتگان هفتاد بار صلوات مى فرستند؛ گرچه گنهكار بسيار خطاكار باشد. سپس از او گناهان مى يزد، چنان كه برگ از درخت مى ريزد.

٧٧. لطف الهى بكند كار خويش

در كتابجذب القلوب الى ديار المحبوبنوشته شيخ عبدالحق دهلوى آمده است كه :

مردى هنگام طواف ، غير از صلوات بر پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به ذكر ديگرى نمى پرداخت از او پرسيدند: چرا غير از صلوات ذكر ديگرى نمى گويى ؟

گفت : من با خدا عهد كردم كه به وردى غير از صلوات بر محمد و آل محمد نپردازم ؛ زيرا پس از آن كه پدرم وفات نمود، او را ديدم كه صورتش مانند صورت خر شد، بسيار غمگين و ناراحت شدم و با غصه خوابيدم ، در خواب ، رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را ديدم ، دامن آن بزرگوار را گرفته و التماس نمودم و او را شفيع پدر خود قرار دادم و به آن حضرت گفتم : چرا صورت پدرم تغيير كرده ؟

آن حضرت فرمودند:پدرت رباخوار بود و كسى كه در دنيا رباخوارى كند، در آخرت صورت او تغيير كرده و به شكل حمار (خر) در مى آيد؛ اما از آن جا كه پدر تو هر شب به هنگام خواب ، صدبار برمن ، صلوات مى فرستاد، به همين خاطر، من شفاعت تو را درباره او قبول نموده و صورتش را به حالت اوليه برگردانيدم

من از خواب بيدار شدم ، هنگامى كه به صورت پدرم نگاه كردم ، ديدم صورتش مثل ماه مى درخشد، او را دفن كردم و به هنگام تدفين او شنيدم كه هاتفى مى گفت :سبب عانيت بارى تعالى و غفران و آموزش او به پدر تو به اين خاطر بود كه او بر پيامبر صلوات مى فرستاد.(٣٢)

٧٨. ثوات هفتاد و دو شهيد

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند:

هركس بر محمد و آل او صلوات بفرستد، خداوند به او ثواب هفتاد و دوشهيد عنايت فرمايد و از گناهان بيرون مى آيد مانند روزى كه از مادر متولد شده باشد.(٣٣)

٧٩. ثواب عادت به نوشتن ذكر صلوات

در كتاب معراج النبوه آمده است كه : مردى در كوفه براى مردم كتاب مى نوشت و عادت داشت كه هنگام نوشتن ، هرگاه به نام مبارك پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مى رسيد، صلوات را نيز همراه آن مى نوشت ، پس از اين كه وفات نمود، او را در خواب ديدند، از نوشتن نام پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را نيز بنويسم به همين خاطر مرا آمرزيدند.(٣٤)

٨٠. رفع غيبت : روزى ، يكى از اولياء به الياس و خضر -عليه‌السلام - شكايت كرد، كه مردم ، غيبت بسيار مى كنند و آن از گناهان كبيره است هر چند كه ايشان را نصيحت مى كنم و از آن منع مى نمايم ، سخن من را نمى شنوند و آن عمل قبيح را ترك نمى كنند. حضرت الياس -عليه‌السلام - فرمود: چاره اين كار، آن است كه چون كسى به مجلس درآيد، به او بگويد:بسم الله الرحمن الرحيم صلى الله على محمد و آل محمد،كه حق تعالى ، ملكى را بر اهل آن مجلس موكل مى گرداند، كه هرگاه كسى شروع در غيبت نمايد، آن را از آن باز دارد؛ و از حق تعالى سؤ ال نمايد، تا آن قوم را از غيبت كردن نگاه دارد.

پس حضرت خضر -عليه‌السلام - فرمود كه : چون كسى در وقت بيرون رفتن از مجلس ، بگويد:بسم الله الرحمن الرحيم و صلى الله على محمد وآل محمد، حق تعالى ملكى را مى فرستد، تا آن كه نگذارد كه اهل آن مجلس ، غيبت او نمايند.