نهج البلاغه موضوعى

نهج البلاغه موضوعى 0%

نهج البلاغه موضوعى نویسنده:
گروه: امام علی علیه السلام

نهج البلاغه موضوعى

نویسنده: عباس عزيزى
گروه:

مشاهدات: 52085
دانلود: 4930

توضیحات:

نهج البلاغه موضوعى
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 128 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 52085 / دانلود: 4930
اندازه اندازه اندازه
نهج البلاغه موضوعى

نهج البلاغه موضوعى

نویسنده:
فارسی

فصل دوم: فروع دين

بخش اول: نماز

۱. فلسفه نماز

۵۷۴. نشانه اصلی دين

«...أقام الصلاة فإنها الملة

برپا داشتن نماز نشانه اصلی دين است.(۵۶۸)

۵۷۵. اسباب تشكر از خدا

«إن قوما عبدوا الله رغبُة فتلك عبادة التجار، و إن قوما عبدوا الله رهبة فتلك عبادة العبيد، و إن قوما عبدوا الله شكرا فتلك عبادة الاحرار »

گروهی خدا را به انگيزه ثواب و پاداش می پرستند، اين عبادت تاجران و بازرگانان است و گروهی خدا را از روی ترس می پرستند، اين عبادت غلامان و برده صفتان است و گروهی خدا را از روی سپاسگزاری می پرستند، اين عبادت آزادگان است.(۵۶۹)

۵۷۶. تقرب متقين

«الصلاة قربان كل تقی، و الحج جهاد كل ضعيف »

نماز موجب تقرب هر پرهيزگار و حج هر ناتوان است.(۵۷۰)

۵۷۷. نماز چونان چشمه آبگرم

«فی وصيته بالصلاة: اءنها لتحت الذنوب حت الورق، و تطلقها أطلاق الربق، و شبهها رسول الله صلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بالحمة تكون علی باب الرجل، فهو يغتسل منها فی اليوم و الليلة خمس مرات، فما عسی إن يبقی عليه من الدرن ؟»

درباره نماز چنين سفارش می كند: گناهان را از گردن ها باز می كند، همان گونه كه مهارها از گردن حيوانات باز می شود. رسول خداصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نماز را به چشمه آب گرم تشبيه فرموده است كه مقابل در خانه مردی در جريان باشد و آن مرد در هر روز و شب پنج مرتبه در آن شست و شو نمايد (با اين شست و شوی مكرر چه كثافت و چركی در بدن او باقی خواهد ماند؟)(۵۷۱)

۵۷۸. پاك كننده ذنوب

«ما أهمنی ذنب أمهلت بعده حتی أصلی ركعتين و أسال الله العافية »

گناهی كه مرا بعد از آن مهلت خواندن دو ركعت نماز و درخواست عافيت از خدا داشته باشم برايم مهم نيست.(۵۷۲)

۵۷۹. پاك شدن از تكبر

«...الصلاة تنزيها عن الكبر

خدای بزرگ نماز را واجب فرمود تا انسان را از تكبر و گردنكشی پاك(۵۷۳) گرداند.

۵۸۰. تواضع در برابر حق سبحانه

«..لما فی ذلك من تعفير عتاق الوجوه بالتراب تواضعا، و التصاق كرائم الجوارح بالارض تصاغرا »

بندگان مؤمن هنگامی كه نماز می خوانند ساييدن گونه ها به خاك نشانه تواضع و گزاردن اعضای شريف بر زمين، دليل كوچكی و اظهار حقارت است.(۵۷۴)

۵۸۱. اعمال تابع نمازند!

«أعلم أن كل شیء من عملك تبع لصلاتك »

بدان كه هر عملی از اعمال تو تابع نمازت می باشد.(۵۷۵)

۵۸۲. مصونيت به وسيله نماز

«..عن ذلك ما حرس الله عباده المؤ منين بالصلوات... تسكينا لاطرافهم، و تخشيعا لابصارهم، و تذليلا لنفوسهم، و تخفيضا لقلوبهم، و إذهابا للخيلاء عنهم »

خداوند متعال بندگان مؤ من خود را به وسيله نمازها... برای آرامش دست و پا و اندام ديگرشان و خشوع ديدگانش، فروتنی جان هايشان، و خضوع دل هايشان، و دور كردن كبر و غرور از وجودشان؛ از تباهكاری ها و ستمگری و تكبر و گردنكش حفظ می كند.(۵۷۶)

۵۸۳. از بين برنده گناهان

«إنها لتحت الذنوب حت لورق »

نماز، گناهان را مانند ريزش برگ درختان فرو می ريزد.(۵۷۷)

۲. اهتمام و توصيه به نماز

۵۸۴.سابقين در نماز

«اللهم أنی أول من أناب، و سمع و اءجاب، لم يسبقنی الا رسول الله صلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بالصلاة »

بار پروردگار! من نخستين كسی هستم كه به حق رسيده و آن را شنيده و پذيرفته است، هيچ كس بر من به نماز پيشی نگرفت مگر رسول خداصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم .(۵۷۸)

۵۸۵. واجبات را به جای آوريد!

«الفرائض الفرائض، أدوها إلی الله تؤ د كم إلی الجنة »

واجبات را به جای آوريد؛ آن ها را برای خدا به جا آوريد تا شما را به بهشت برساند.(۵۷۹)

۵۸۶. توصيه پيامبر به نماز

«...كان يأمر أهله و يصبر عليها نفسه

رسول خداصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم هم اهل خود را به نماز فرمان می داد و هم خود شخصا با شكيبايی آن را به انجام می رسانيد.(۵۸۰)

۵۸۷. قدر نهادن به نماز

«قد عرف حقها رجال من المومنين الذين لا تشغلهم عنها زينة متاع و لا قرة عين من ولد و لا مال. يقول الله سبحانه :( رِجَالٌ لَّا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ ) »

قدر و اهميت نماز را مردانی از مؤ منين می دانند كه زينت كالای دنيا و فرزندی كه نور چشم انسان است و مال و دارايی آن ها را به خود مشغول نمی دارد، چنانكه خدای سبحان می فرمايد: مردانی هستند كه تجارت و داد و ستد دنيا، آن ها را از ياد خدا و اقامه نماز و پرداخت زكات باز نمی دارد.(۵۸۱)

۵۸۸. از نماز گزاران باشيد!

«إلا تسمعون ألی جواب أهل النار حين سئلوا: ما سلككم فی سقر؟ قالوا: لم نك من المصلين »

آيا به پاسخ اهل دوزخ گوش فرا نمی دهيد كه وقتی از آن ها سؤ ال می شود، چه چيز شما را گرفتار دوزخ ساخت؟گويند: ما از نماز گزاران نبوديم.(۵۸۲)

۵۸۹. نماز را مراعات كنيد!

«تعاهدوا أر الصلاة، و حافظوا عليها، و استكثروا منها، و تقربوا بها، فإنها كانت علی المومنين كتابا موقوتا »

امر نماز را مراعات كنيد و آن را محافظت نماييد و بسيار به جايی آوريد و با آن به خدا تقرب جوييد؛ زيرا نماز (بر مومنين فريضه ای است نوشته شده و وقت آن تعيين گرديده).(۵۸۳)

۳. احكام نماز فرادی و جماعت

۵۹۰. نماز جماعت را طولانی نكنيد

«صلوا بهم صلاة أضعفهم و لا تكونوا فتانين »

با مردم همانند ضعيف ترين آن ها نماز بگزاريد؛ و سبب فتنه و فساد نباشيد.(۵۸۴)

۵۹۱. رعايت حال مأمومين

من كتابه للاشتر:و إذا قمت فی صلاتك للناس، فلا تكونن منفرا و لا مضيعا، فأن فی الناس من به العلُة و له الحاجة و قد سالت رسول الله صلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم حين وجهنی إلی اليمن كيف أصلی بهم !؟ فقال: (صل بهم كصلاة أضعفهم، و كن بالمؤ منين رحيما )

در نامه خود به اشتر می فرمايد: آن گاه كه به نماز می ايستی و مردم پشت سر تو ايستاده اند نماز را طوری انجام بده كه نه (بر اثر طول كشيدن) موجب رنجش و نفرت مردم گردد و نه بر اثر خواندن موجب ضايع شدن حق بيمار شود؛ زيرا در ميان نمازگزاران كسانی هستند كه بيمارند يا كار ضروری دارند (و بايد رعايت هر دو طرف بشود) من از رسول خداصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم هنگامی كه به يمن اعزام شدم پرسيدم: موقعی كه پيشنماز آنان شدم، نمازم را چگونه انجام دهم؟

حضرت رسولصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: نماز خود را در ميان آنان همانند نماز ضعيف ترين مردم بخوان و با مؤمنان مهربان باش!(۵۸۵)

۵۹۲. واجبات و مستحبات

«لا قربة بالنوافل إذا أضرت بالفرائض »

مستحبات چنانچه به واجبات زيان رساند، موجب قرب به خدا نشود.(۵۸۶)

۵۹۳. ترك مستحب در صورت زيان به واجب

«إذا أضرت النوافل بالفرائض فارفضوها »

هر گاه امور مستحب به واجبات زيان رسانند، آن ها را ترك كنيد.(۵۸۷)

۵۹۴. اهميت نماز جمعه

«لا تسافر فی يوم جمعة حتی تشهد الصلاة الا فاصلا فی سيل الله أو فی أمر تعذربه. و أطع الله فی جميع اءمورك، فاءن طاعُة الله فاضلة علی ما سواها »

در روز جمعه مسافرت مكن تا بتوانی در نماز جمعه شركت كنی، مگر آن كه سفر تو در راه خدا باشد يا به خاطر كاری باشد كه در آن معذور باشی. در همه كارها مطيع خدا باش، كه اطاعت خداوند بر همه چيز برتری دارد.(۵۸۸)

۴. وقت نماز

۵۹۵. نماز در وقت خواندن

«صل الصلاة لوقتها الموقت لها، و لا تعجل وقتها لفراغ، و لا تؤ خرها عن وقتها لاشتغال و اعلم إن كل شی ء من عملك تبع لصلاتك »

نماز را در وقت مقرر آن به جای آور و به علت فراغت از كار وقت آن را پيش ميانداز و به علت اشتغال آن به تأخير ميافكن و بدان كه هر كار تو وابسته به نماز است.(۵۸۹)

۵۹۶. بر پا داشتن نماز

«يقول الله سبحانه: رجال لا تلهيهم تجارة و لا بيع عن ذكر الله و أقام الصلاة و أيتاء الزكاة. و كان رسول الله صلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نصبا بالصلاةُ بعد التبشير له بالجنة »

خدای سبحان می فرمايد: مردانی هستند كه بازرگانی و خريد و فروش آن ها را زا ياد خدا و برپا داشتن نماز و دادن زكات باز نمی دارد. و پيامبر خداصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم با وجود اين كه به بهشت مژده داده شده بود برای نماز خود را به رنج می افكند.(۵۹۰)

۵۹۷. مراقبت از نماز

«الله الله فی الصلاة، فإنها عمود دينكم »

خدا را، خدا را، مراقب باشيد در مورد نماز؛ زيرا كه نماز، ستون دين شماست.(۵۹۱)

۵. نماز شب و شب زنده داری

۵۹۸. يقين برتر از شك و ترديد

«قد سمع رجلا من الحرورية يتهجد و يقراء، فقال عليه‌السلام :نوم علی يقين خير من صلاة فی شك »

علی مردی از خوارج را در حال عبادت شبانه و قرائت قرآن ديد، فرمود: (خوابی كه با يقين همراه باشد، بهتر از نمازی است كه با شك و ترديد باشد)(۵۹۲)

۵۹۹. خوشا به حال شب زنده داران

«عن نوف البكالی قالی: رأيت اميرالمومنين ذات ليلة، و قد خرج من فراشه، فنظر فی النجوم، فقال لی: يا نوف! أراقد أنت أم رامق ؟»

فقلت: بل رامق! قال:

«يا نوف! طوبی للزاهدين فی الدنيا، الراغبين فی الاخرة، أولئك قوما أتخذوا الارض بساطا، و ترابها فراشا، و مأها طيبا، و القرآن شعارا، و الدعاء دثارا، ثم قرضوا الدنيا قرضا علی منهاج المسيح

«يا نوف! إن داودعليه‌السلام قام فی مثل هذه الساعة من الليل، فقال:أنها ساعة لا يدعو فيها عبد الا أستجيب له، إلا أن يكون عشارا أو عريفا أو شرطيا، أو صاحب عرطبة ؤ هی الطنبور أو صاحب كوبة. و هی الطبل و قد قيل اءيضا. أن العرطبة الطبل و الكوبة الطنبور »

از نوف بكالی روايت شده است كه گفت: شبی اميرمؤ منان علیعليه‌السلام را ديدم كه از بستر خويش برخاست و به ستارگان می نگرد، آن گاه به من گفت: ای نوف! خوابی يا بيدار؟

گفتم: بيدارم.

فرمود: ای نوف! خوشا به حال پارسايان اين جهان كه دل در سرای ديگر بسته اند، آنان كه زمين را فرش و خاك را بستر و آب را شربت نوشين و قرآن را شعار جامه زيرين؛ يعنی روش خود و زينت دل و دعا را دثار (جامه رو؛ يعنی مانع حوادث) قرار داده اند. و چون حضرت عيسی از دنيا بريده و جدا گشته اند.

ای نوف! حضرت داودعليه‌السلام شب ها در چنين ساعتی از بستر برمی خاست و می گفت: اين ساعتی است كه هيچ بنده ای خدای بزرگ را نخواند، مگر اين كه دعايش مستجاب شود، جز آن كه باجگير يا جاسوس خبرچين يا گزمه كه همكار داروغه ستمگر است و يا نوازنده تنبور و طبل باشد (عرطبه به معنی تنبور و كوبه به معنی طبل است و نيز گفته اند: عرطبه به معنی طبل و كوبه به معنی تنبور است)(۵۹۳)

۶۰۰. از خدا بترسيد!

«اتقوا الله عباد الله! تقية ذی لب شغل التفكر قلبه، و أنصب الخوف بدنه، و أسهر التهجد غرار نومه »

ای بندگان خدا! از خدا بترسيد، مانند ترسيدن خردمندی كه انديشه (قيامت) او را به خود مشغول كرده و ترس از عذاب الهی جسمش را رنجور ساخته، و شب زنده داری (برای عبادت و نماز شب خواب اندكش را ربوده است.(۵۹۴)

۶۰۱. اوصاف شب زنده داران

«طوبی لنفس أدت إلی ربها فرضها، و عركت بجنبها بؤسها، و هجرت فی الليل غمضها، حتی إذا غلب الكری عليها افترشت أرضها، و توسدت كفها، فی معشر أسهر عيونهم خوف معادهم، و تجافت عن مضاجعهم جنوبهم، و همهمت بذكر ربهم شفاههم، و تقشعت بطول استغفار هم ذنوبهم ،( أُولَٰئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ )

خوشا به حال كسی كه وظيفه خويش را نسبت به پروردگارش ادا كند و مشكلات زندگی را تحمل كرده و ناملايمات را بر خود آسان گيرد و خواب را از ديدگان بشويد و اگر خواب بر او غلبه كرد، زمين را بستر خويش سازد و دستش را بالش.

آنان كه خوف قيامت چشمانشان را بيدار نگاه داشت و پهلوهايشان را از خوابگاه دور ساخته و همواره لب هايشان را بيدار نگاه داشت و پهلوهايشان را از خوابگاه دور ساخته و همواره لب هايشان به ذكر پروردگار در حركت است و گناهانشان از بسياری استغفار زدوده شده است: آنان حزب و گروه خدا هستند، بدانيد كه گروه خدا رستگاران اند.)(۵۹۵)

۶۰۲. چه نيكوست خواب زيركان!

«كم من قائم ليس له من قيامه ألا السهر و العناء جبذا نوم الاكياس »

بسا نماز شب خوانی كه از ايستادن و نمازگزاردنش جز بيداری و رنج نيست، چه نيكو است خواب زيركان و عالمان دين!(۵۹۶)

۶۰۳. علیعليه‌السلام در محراب نيايش

«من خبر ضرار بن حمزة الضبائی عند دخوله علی معاويه و مسألته له عن أميرالمؤ منين عليه‌السلام و قال: فأشهد لقد رأيته فی بعض مواقفه و قد أرخی الليل سدوله و هو قائم فی محرابه قابض علی لحيته يتململ تململ السليم، و يبكی بكاء الحزين، و يقول :

«يا دنيا! يا دنيا! إليك عنی. أبی تعرضت؟ أم الی تشوقت؟ لا حان حينك هيهات! غری غيری، لا حاجة لی فيك، قد طلقتك ثلاثا لا رجعة فيها! فعيشك قصير، و خطرك يسير، و أملك حقير. آه من قلة الزاد، و طول الطريق ت و بعد السفر، و عظيم المورد »

گفته اند: ضرار بن حمزه ضبايی بر معاويه وارد شد و معاويه درباره اميرمؤ منان علیعليه‌السلام از او پرسيد، او گفت: گواهی می دهم كه او را در جايی ديدم كه شب پرده سياهش را آويخته بود و او در محراب عبادتش ايستاده و محاسن خود را به دست گرفته و همچون مار گزيده به خود می پيچيد، و همانند دردمندان از سر خوف می گريست و می فرمود:

ای دنيا! ای دنيا! از من دور شو و دست از دامنم بردار! آيا برای فريفتن من اين چنين در برابر من جلوه می كنی يا آرزومند منی؟ هنگام فريبت نزديك مباد! چه دور است آرزوی تو! ديگری را بفريب؛ زيرا مرا به تو نيازی نيست.

من تو را سه طلاقه كردم كه رجوعی نداشته باشد. زندگی در تو كوتاه و ارزش تو اندك و آرزو در تو حقير است. وای از كمی توشه و درازی راه و دوری سفر و بزرگی حسابگاه(۵۹۷)

۶۰۴. توصيف اصحاب محمدصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

«لقد رأيت أصحاب محمد صلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فما أری أحدا يشبههم منكم! لقد كانوا يصبحون شعثا غبرا، و قد باتوا سجدا و قياما، يراو حون بين جباههم و خدودهم و يقفون علی مثل الجمر من ذكر معادهم! كأن بين أعينهم ركب المعزی من طول سجودهم! ادا ذكر الله هملت أعينم حتی تبل جيوبهم، و مادوا كما يميد الشجر يوم الريح العاصف »

من اصحاب محمدصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را ديدم و يكی از شما را نمی بينم كه مانند ايشان باشيد؛ زيرا آنان صبح، ژوليده مو و غبارآلوده بودند و شب را بيدار به سجده و قيام می گذراندند. ميان پيشانی ها و رخسارهاشان نوبت گذاشته بودند (گاهی پيشانی و گاه رخسار روی خاك می نهادند) و از ياد بازگشت مانند اخگر و آتشپاره سوزان می ايستادند.

گويا پيشانی هايشان بر اثر طول سجده مانند زانوهای بزها (پينه بسته) بود، هر گاه ذكر خداوند سبحان به ميان می آمد، از ترس عذاب و كيفر و اميد به پاداش، اشك چشمانشان می ريخت، به طوری كه گريبان هاشان تر می گشت و می لرزيدند، چنان كه درخت در روز وزيدن تندباد می لرزد.(۵۹۸)

بخش دوم: روزه

۶۰۵. عيد واقعی

«فی بعض الاعياد: إنما هو عيد لمن قبل الله صيامه و شكر قيامه و كل يوم لا يعصی الله فيه فهو عيد »

امامعليه‌السلام در يكی از اعياد فرمود: همانا امروز عيد است، برای كسی كه روزه اش مورد قبول و شب زنده داری اش مشكور باشد و هر روزی كه در آن معصيت خدا نشود آروز، عيد است.(۵۹۹)

۶۰۶. حكمت روزه

«حرس الله عباده المؤ منين بالصلوات و الزكوات، و مجاهده الصيام فی الايام المفروضات، تسكينا لا طرافهم، و تخشيعا لابصارهم، و تذليلا لنفوسهم »

خداوند متعال بندگان را ايمان خود را از فريبكاری های شيطان محفوظ و مصون می دارد، به وسيله نمازها و زكات دادن و تحمل مشقت به وسيله روزه گرفتن در روزهای مقرر (رمضان مبارك) و برای ايجاد آرامش در اعضای آنان و برای خاشع نمودن چشمان و رام كردن نفس ها.(۶۰۰)

۶۰۷. آزمايش اخلاص بندگان

«فرض الله... الصيام ابتلاء لا خلاص الخلق »

خداوند روزه را آزمايشی برای اخلاص بندگانش قرار داد.(۶۰۱)

۶۰۸. زكات بدن

«لكل شیء زكاة، و زكاة البدن الصيام »

برای هر چيزی زكاتی است و زكات بدن روزه گرفتن است.(۶۰۲)

۶۰۹. روزه دار ظاهری

«كم من صائم ليس له من صيامه إلا الجوع و الظما، و كم من قائم ليس له من قيامه الا السهر و العناء، حبذا نوم الاكياس و افطارهم »

بسا روزه داری كه از روزه اش جز گرسنگی و تشنگی نصيبی نيابد، و بسا شب زنده داری كه از عبادت شبانه اش جز رنج و بی خوابی بهره ای نبرد، خوشا خواب زيركان (عارف) و روزه خواری آنان!(۶۰۳)

۶۱۰. سپر عذاب

«...صوم شهر رمضان فانه جنة من العقاب »

روزه ماه رمضان سپر عذاب است.(۶۰۴)

۶۱۱. وقت افطار

«صلوا بهم المغرب حين يفطر الصائم »

نماز مغرب را هنگامی به پا داريد كه روزه دار روزه اش را می گشايد.(۶۰۵)

بخش سوم: زكات

۶۱۲. زكات طلب

«إن الرجل إذا كان له الدين الظنون، يجب عليه إن يزكيه، لما مضی، إذا قبضه »

اگر كسی از ديگری طلبی داشته باشد كه نمی داند می پردازد يا نه، واجب است از وصول طلب به خاطر مدتی كه بر آن گذشته است، زكات آن را بپردازد.(۶۰۶)

۶۱۳. قسمت مال بين نيازمندان

«فی كتاب له إلی قثم بن العباس و هو عامله علی مكه: و إنظرلی ما اجتمع عندك من مال الله فاصرفه إلی من قبلك من ذوی العيال و المجاعة مصيبا به مواضع الفاقة و الخلات. و ما فضل عن ذلك فاحمله الينا لنقسمه فيمن قبلنا »

نامه ای است از اميرالمؤ منينعليه‌السلام به قثم بن عباس كه عامل و كارگزار آن حضرت در مكه بود: در آنچه از مال خدا در نزد تو گرد آمده، دقت و انديشه كن! سپس آن را به مصرف كسانی از عيالمندان و گرسنگانی كه در مكه در نزد و هستند برسان و اين در حالی باشد كه آن را به مواردی از فقر شديد و احتياجات مردم نيازمند برسانی و هر چه از اين مصارف زياد بيايد نزد ما بفرست تا آن را در ميان كسانی (از گرسنگان و محتاجان) كه نزد ما هستند قسمت كنيم.(۶۰۷)

۶۱۴. وسيله نگاهداری اموال

«حصنوا أموالكم بالزكاة »

اموال خويش را با دادن زكات نگاه داريد.(۶۰۸)

۶۱۵. رشد دارايی

«فرض الله... الزكاة تسبيبا للرزق »

خداوند زكات را و وسيله ای برای رسيدن (مردمان مستحق) به روزی قرار داد.(۶۰۹)

۶۱۶. تدبير برای روز نيازمندی

«أمسك من المال بقدر ضرورتك، و قدم الفضل ليوم حاجتك »

مال را به اندازه ای كه برايت لازم است نگاه دار و آنچه از احتياجت افزون است برای روز احتياجت (در قيامت و روز حساب) پيش بفرست.(۶۱۰)

۶۱۷. جمع آوری زكات

«من وصيته لمن يستعمله علی الصدقات: ثم احدر ألينا ما اجتمع عندك نصيره حيث أمر الله به، فاذا أخذها أمينك فأوعز إليه الا يحول بين ناقُة و بين فصيلها و لا يمصر لبنها فيضر ذلك بولدها، و لا يجهدنها ركوبا، وليعدل بين صواحباتها فی ذلك و بينها، و ليرفه علی اللاغب، و ليستأن بالنقب و الظالع، و ليوردها ما تمر به من الغدر، و لا يعدل بها عن نبت الارض إلی جواد الطرق، وليروحها فی اساعات، و ليمهلها عندالنطاف و الاعشاب، حتی تاءتينا بإذن الله بدنا منقيات، غير متعبات و لا مجهودات »

علیعليه‌السلام در توصيه به ماءمور جمع آوری زكات نوشت: اموالی را كه از زكات نزد تو گرد آمده، برای ما بفرست تا آنها را در مواردی كه خداوند دستور داده به مصرف رسانيم. وقتی چهار پايان را به امين خود سپردی، به او سفارش كن كه ميان شتر و كره اش جدايی نيافكند و همه شيرشان را ندوشد، به طوری كه به بچه آن ها آسيب رسد و از آن ها زياد سواری نگيرد و خسته شان نكند و در سواری گرفتن از آن ها عدالت را رعايت كند و چهارپای خسته و مانده را استراحت دهد و با چهارپايی كه سمش آسيب ديده و از راه مانده است مدارا كند، و به هر آبگيری كه می رسد آن ها را آب دهد و از زمين های سرسبز و علفزار به جاده های خشك و خالی نراند و هر از چند گاهی آن ها را استراحت دهد و در جاهايی كه آب و علف دارد، به آن ها فرصتی دهد كه آب بياشامند و بچرخند تا به اذن خداوند با تنی فربه و چاق و نا خسته و نارنجور به دست ما رسند.(۶۱۱)

۶۱۸. آداب جمع آوری زكات

«فی وصيته لمن يستعمله علی الصدقات: ثم امض إليهم بالسكينة و الوقار؛ حتی تقوم بيهم فتسلم عليهم، و لا تخدج بالتحية لهم »

امام علیعليه‌السلام در سفارش خود به كسی كه او را ماءمور جمع آوری زكات می كرد فرمود: سپس با آرامش و متانت به طرف ايشان حركت كن تا به ميان مردم آن آبادی برسی و توقف كنی و به آنان سلام كن، بدون اين كه در سلام گفتن آنان را تحقير نمايی.(۶۱۲)

۶۱۹. زكات پيروزی

«العفو زكاة الظفر »

گذشت، زكات پيروزی است.(۶۱۳)

۶۲۰. زكات با طيب خاطر

«إن الزكاة جعلت مع الصلاة قربانا لاهل الاسلام، فمن أعطاها طيب النفس بها، فإنها تجعل له كفارة و من النار حجازا و وقاية. فلا يتبعنها أحد نفسه، و لا يكثرن عليها لهفه. فإن من أعطاها غير طيب النفس بها، يرجو بها ما هو أفضل منها، فهو جاهل بالسنة، مغبون الاجر، ضال العمل، طويل الندم »

همانا زكات به همراه نماز برای نزديكی مسلمانان به خداوند قرار داده شده است. بنابراين، كسی كه با رضايت خاطر زكات را بپردازد، كفاره گناهان او و مايه نگهداری اش از آتش باشد، پس نبايد كسی دلی در پی زكاتی كه می پردازد داشته باشد و مرتبا افسوس خورد؛ زيرا كسی كه آن را از روی بی ميلی بپردازد و با اين حال، در قبال آن، به بهتر از آن (يعنی بهشت) چشم آمدی بندد، به نسبت (پيامبر) نادان است و در پاداش مغبون به كارش بيهوده و پشيمانی اش طولانی باشد.(۶۱۴)

۶۲۱. حكم غنيمت

«و من كلام له عليه‌السلام قاله لعبدالله بن زمعة لما طلب منه مالا فی خلافته: أن هذا المال ليس لی و لا لك، و إنما هو فی ء للمسلمين، و جلب أسيافهم فإن شركتهم فی حربهم، كان لك مثل حظهم، و إلا فجناة أيديهم لا تكون لغير أفواههم »

كلامی است از اميرالمؤ منينعليه‌السلام كه با اين كلام با عبدالله بن زمعه كه در هنگام خلافت اميرالمؤ منينعليه‌السلام بر آن حضرت وارد شد، در حالی كه مالی از وی طلب می كرد. امير فرمود: همانا اين مال نه به من تعلق دارد نه به تو، و جز اين نيست كه آن مال غنيمت و خراج مسلمانان است و مالی است كه شمشيرهای مسلمين آن را به دست آورده است، پس اگر تو در جنگ هايی كه ايشان كرده اند شركت داشته ای، تو هم مانند آنان، سهم و نصيبی داری و اگر چنين نيست، پس آنچه با دست های ايشان چيده شد (مقصود به دست آوردن غنايم است) جز برای خودشان مناسب نيست.(۶۱۵)

۶۲۲. زكات بدن

«لكل شیء ركاة، و زكاة البدن الصيام »

برای هر چيزی، زكاتی است و زكات بدن، روزه گرفتن است.(۶۱۶)

بخش چهارم: حج

۶۲۳. مهم ترين وسيله قرب

«إن أفضل ما توسل به المتوسلون إلی الله... حج البيت و اعتماره فإنهما ينفيان الفقر و يرحضان الذنب »

بهترين وسيله تقرب به خدا، حج و عمره خانه خداست. اين دو فقر را می زدايند و گناهان را می شويند.(۶۱۷)

۶۲۴. در خانه خدا

«فيما أوصی عند وفاته: و الله الله فی بيت ربكم لا تخلوه ما بقيتم، فانه إن ترك لم تناظروا »

خدا را خدا را! در وصيت خود به هنگام وفات فرمود: خدا را! خدا را! در حق خانه پروردگارتان تا زنده ايد آن را وامگذاريد كه اگر رها شود، از عذاب مهلت داده نخواهيد شد.(۶۱۸)

۶۲۵. حرم امن الهی

«الكعبة جعله سبحانه و تعالی للاسلام علما، و للعائذين حرما، فرض حقه، و أوجب حجه، و كتب عليكم و فادته فقال سبحانه: و لله علی الناس حج البيت من استطاع اليه سبيلا، و من كفر فإن الله غنی عن العالمين »

خداوند سبحان كعبه را نشانی برای اسلام و حرم امنی برای پناه آورندگان به آن قرار داد. حج و ادای حق آن را واجب گرداند و همه را به زيارت آن فراخواند و فرمود: بر هر كسی كه بتواند، زيارت (كعبه واجب) است و آن كس كه كفر ورزد، خداوند از همه جهانيان بی نياز است.(۶۱۹)

۶۲۶. فلسفه حج

«فرض الله... الحج تقربة للدين

خداوند حج را برای نزديكی مسلمانان به يكديگر به نفع تقويت دين واجب كرده است.(۶۲۰)

۶۲۷. توجه به خانه خدا

«فرض عليكم حج بيته الحرام، الذی جعله قبلة للانام، ير دونه ورود الانعام، و یألهون إليه ولوه الحمام. و جعله سبحانه علامة لتواضعهم لعظمته، و اذعانهم لغزته »

خداوند زيارت بيت الحرام خود را كه قبله مردمانش كرده بر شما واجب گردانيد آنان همانند چارپايان (كه بر آب وارد شوند) به آن جا وارد می شوند و همچون كبوتران (كه به آشيانه خود باز می گردند) مشتاقانه به آن جا روی می آورند.

خداوند آن را نشانه ای برای فروتنی مردمان در برابر عظمت خويش و اعترافشان به قدرت و عزت خويش قرار داد.(۶۲۱)

۶۲۸. جهاد ناتوانان

«الحج جهاد كلی ضعيف »

حج كردم جهاد هر ناتوانی است.(۶۲۲)

بخش پنجم: جهاد