نهج البلاغه موضوعى

نهج البلاغه موضوعى 0%

نهج البلاغه موضوعى نویسنده:
گروه: امام علی علیه السلام

نهج البلاغه موضوعى

نویسنده: عباس عزيزى
گروه:

مشاهدات: 52071
دانلود: 4930

توضیحات:

نهج البلاغه موضوعى
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 128 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 52071 / دانلود: 4930
اندازه اندازه اندازه
نهج البلاغه موضوعى

نهج البلاغه موضوعى

نویسنده:
فارسی

۱. فلسفه جهاد، فضيلت جهاد

۶۲۹. نيروی ايمان

«لرجل يود حضور اءخيه ليشهد نصر الله علی أعدائه فی الجمل: أهوی أخيك معنا! فقال: نعم. قال فقد شهدنا، و لقد شهدنا فی عسكر نا هذا أقوام فی أصلاب الرجال، و اءرحام النساء، سير عف بهم الزمان و يقوی بهم الايمان

مردی دوست داشت برادرش نيز می بود تا پيروزی خدا بر دشمنانش را در جمل ببيند. اميرالمؤ منين علیعليه‌السلام به آن شخص فرمود: آيا ميل و اراده برادر با ما بود؟ عرض كر: بلی! فرمود: آری! برادرت با ما حضور داشت در اين لكش و كارزار ما، گروه هايی حضور داشتند و شركت كردند كه هنوز در نهانگاه صلب مردان و يا رحم زنان قرار دارند و حتی ديده بر اين دنيا نگشوده اند و روزی فرا می رسد كه زمانه آنان را ناگهان و بی اختيار بيرون می آورد، ايمان به وسيله آنان تقويت می گردد.(۶۲۳)

۶۳۰. شهيد معرفت

«من مات منكم علی فراشه و هو علی معرفة حق ربه و حق رسوله و اهل بيته مات شهيدا، و وقع أجره علی الله، و استوجب ثواب ما نوی من صالح عمله، و قامت النية مقام اصلاته لسيفه »

هر كه در بستر خود بميرد، در حالی كه به حق پروردگار خود و حق رسول او و اهل بيت رسولش معرفت داشته باشد، شهيد مرده است و اجرش با خداست و سزاوار پاداش كردار نيكويی است كه (انجام آن را) در نيت داشته است و اين نيت جای شمشير كشيدن او را می گيرد.(۶۲۴)

۶۳۱. دری از درهای بهشت

«إن الجهاد باب من اءبواب الجنة، فتحه الله لخاصة أوليائه، و هو لباس التقوی، و درع الله الحصينة، و جنته الوثيقة »

به راستی جهاد دری از درهای بهشت است، كه خداوند به روی دوستان مخصوص خود گشوده است، و جهاد، لباس تقوا، زره محكم و سپر مطمئن خداست.(۶۲۵)

۶۳۲. جهاد ناتوانان و زنان

«الحج جهاد كل ضعيف... و جهاد المرأة حسن التبعل »

حج كردن جهاد هر ناتوان است و جهاد زن، خوشرفتار و اطاعت از شوهر است.(۶۲۶)

۶۳۳. عزت اسلام

«فرض الله... الجهاد عزا للاسلام »

خداوند... جهاد را برای عزت بخشيدن به اسلام واجب فرمود.(۶۲۷)

۶۳۴. جايگاه شهيد راه حق

«من كتاب له إلی معاويُة جوابا عن كتاب منه إليه: و أما قولك إن الحرب قد أكلت العرب الا حشاشات أنفس بقيت، إلا و من أكله الحق فالی الجنة، و من أكله الباطل فالی النار »

در قسمتی از نامه جوابيه خود به معاويه می فرمايد: اما اين كه گفته ای جنگ عرب را در كام خود فرو برده و جز نيمه جانی از او باقی نگذاشته است. بدان كه هر كسی در راه حق فرو خورده شود، رهسپار بهشت گردد و هر كه در راه باطل از بين رود راهی دوزخ گردد.(۶۲۸)

۶۳۵. هم اجر جهادگر شهيد

«ما المجاهد الشهيد فی سبيل الله بأعظم أجرا ممن قدر فعف؛ لكاد العفيف اءن يكون ملكا من الملائكة »

كسی كه در راه خدا جهاد و شهيد شود، اجرش بزرگ تر از كسی نيست كه بتواند گناه كند و عفت ورزد، انسان پاكدامن نزديك است كه فرشته ای از فرشتگان خدا شود.(۶۲۹)

۶۳۶. جامه خواری

«من تركه - يعنی الجهاد - رغبة عنه ألبسه الله ثوب الذل و شمله البلاء، وديث بالصغار و القمأة، و ضرب علی قلبه بالاسهاب، و أديل الحق منه بتضييع الجهاد »

كسی كه به جهاد بی ميلی كده، آن را فرو گذارد، خداوند جامه خواری و ردای بلا و گرفتاری بر او بپوشاند و به خواری و فرومايگی در افتد و بر دلش پرده های گمراهی زده شود و به سبب فرو گذاشتن جهاد، حق از او روی گردان شود و به باطل درافتد.(۶۳۰)

۶۳۷. چهار ركن جهاد

«الجهاد منها من دائم الايمان علی أربع شعب: علی الامر بالمعروف و النهی عن المنكر و الصدق فی المواطن، و شنان الفاسقين. فمن أر بالمعروف شد ظهور المومنين، و من نهی عن المنكر أرغم أنوف الكافرين، و من صدق فی المواطن قضی ما عليه، و من شنی ء الفاسقين و غضب لله، غضب الله له و اءرضاه يوم القيامة »

جهاد از پايه های ايمان، دارای چهار قسمت است: امر به معروف و نهی از منكر، صدق و راستی در هنگامه نبرد، كينه و دشمنی با فاسقان، آن كه امر به معروف كند، پشت مؤ منان را محكم كرده و آن كه نهی از منكر كند، بينی كافران را به خاك ماليده و كسی كه در ميدان های نبرد صادقانه بايستند، وظيفه اش را انجام داده و آن كه فاسقان را دشمن بدارد و به خاطر خدا خشم گيرد، خداوند به خاطر او خشم كند و او را در روز قيامت خشنود خواهد ساخت.(۶۳۱)

۶۳۸. مايه اعتلای اسلام

«...الجهاد فی سبيله، فاءنه ذروة الاسلام »

جهاد در راه حق كه مايه اعتلای اسلام است.(۶۳۲)

۶۳۹. نكات پيش از شروع جنگ

«و قال عليه‌السلام فی صفين :فو الله ما دفعت الحرب يوما إلا و أنا أطمع إن تلحق بی طائفةُ فتهتدی بی ت و تعشو إلی ضوئی، و ذلك أحب من أن أقتلها علی ضلالها »

امام علیعليه‌السلام در صفين فرمود: به خدا سوگند، يك روز جنگ را به تاءخير نيانداختم، مگر از اين رو كه اميد داشتم گروهی به من ملحق شوند و به سبب من هدايت شوند و در پرتو من بيارامند؛ اين را خوش تر دارم تا آنان را در حالی كه گمراهند بكشم.(۶۳۳)

۲. دعاهايی قبل از شروع جنگ

۶۴۰. دعا هنگام رو به روی شدن با دشمن

«من دائه لما عزم علی لقاء القوم بصفين: اللهم رب السقف المرفوع... إن أظهرتنا علی عدونا، فجنبنا البغی و سددنا للحق، و إن أظهر تهم علينا فارزقنا الشهادُ، و اعصمنا من الفتنة »

دعای امام علیعليه‌السلام در آن هنگام كه آهنگ رويارويی با سپاه معاويه در صفين كرد:

خدايا! ای پروردگار آسمان برافراشته!.. اگر ما را بر دشمنمان پيروز گردانيدی، از ستم و تجاوزگری به دورمان دار و در راه حق استوارمان گردان و اگر آنان را بر ما چيره ساختی، شهادت را روزيمان كن و از فتنه و گمراهی محفوظمان دار!(۶۳۴)

۶۴۱. دعای روياروی

«اللهم إليك أفضت القلوب و مدت الاعناق... اللهم أنا نشكو أليك غيبة نبينا و كثرة عدونا، و تشتت أهوائنا »

امام علیعليه‌السلام در هنگام رويارويی با دشمن در جنگ می گفت خدايا! دل ها به سوی تو پر كشيده و گردن ها سوی تو كشيده شده است... پروردگارا! از نبودن پيامبرمان و زيادی دشمنانمان و پراكندگی خواسته هايمان، به درگاه تو شكايت می آوريم.(۶۳۵)

۶۴۲. رحمت خدا بر شما باد!

«انفروا - رحمكم الله - إلی قتال عدوكم، و لا تثاقلوا إلی الارض فتقروا بالخسف، و تبوؤ وا بالذل، و يكون نصيبكم الاخس، و إن أخا الحرب الارق و من نام لم ينم عنه »

رحمت خدا بر شما باد! به پيكار با دشمن خود بيرون رويد و كندی نكنيد كه با خواری و خفت برجای خواهيد ماند و پست ترين چير دنيا (فرومايگی و ذلت) نصيبتان خواهد شد. همانا سرباز رزمنده، بيدار است و آن (رزمنده ای) كه در خواب غفلت به سر برد، بداند كه دشمنش از او غافل نيست.(۶۳۶)

۳. اهتمام امير مؤ منان علیعليه‌السلام در جهاد

۶۴۳. نهی از فرار

«لا تشتدن عليكم فرة بعدها كرة، و لا جولة بعدها حملة، و أعطوا السيوف حقوقها »

گريزی كه در پی آن بازگشت باشد و شكستی كه در پی اش حمله، بر شما سخت و ناگوار نيايد، حق شمشيرها را بگذاريد!(۶۳۷)

۶۴۴. محبوب ترين چيزها نزد علیعليه‌السلام

«عندما يوبخ أصحابه علی التوانی عن الجهاد: و إن أحب ما أنا لاق إلی الموت »

امام علیعليه‌السلام در ان جا كه ياران خود را به دليل سستی در امر جهاد توبيخ می كند، می فرمايد: برای من محبوب ترين چيزی كه ملاقاتش كنم مرگ است.(۶۳۸)

۶۴۵. پاكسازی زمين

«من كتابه الی عثمان بن حنيف: و سأجهد فی إن أطهر الارض من هذا الشخص المعكوس »

در نامه خود به عثمان بن حنيف می فرمايد: كوشش می نمايم كه زمين را از اين شخص واژگون و جسم منحرف (معاويه) پاك سازم.(۶۳۹)

۶۴۶. دعوت به جهاد هر حال

«إلا و إنی قد دعوتكم إلی قتال هولأ القوم ليلا و نهارا، و سرا و اعلانا، و قلت لكم، اغزوهم قبل أن يغزوكم، فو الله ما غزی قوم قط فی عقر دارهم الا ذلوا »

هان! من شما را شب و روز، در آشكار و نهان به نبرد با اين قوم فرا خواندم و به شما گفتم: پيش از آن كه آنان به شما يورش آورند، شما بر آنان بتازيد؛ زيرا به خدا سوگند، هيچ مردمی در دل سرزمين خودشان مورد حمله قرار نگرفت، جز آن كه به خاك مذلت افتاد.(۶۴۰)

۶۴۷. پيشگويی علیعليه‌السلام در نبرد خوارج

«فی حرب الخوارج: مصارعهم دون النطفة، و الله لا يفلت منهم عشرة و لا يهلك منكم عشرة »

در جنگ با خوارج فرمودند: قتلگاه آنان اين سوی نهر است، به خدا سوگند، از آنان ده نفر نخواهند گريخت و از شما ده نفر كشته نخواهند شد.(۶۴۱)

۶۴۸. جنگ در ركاب پيامبرصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

«لقد كنا مع رسول الله صلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقتل أبإنا و أبنإنا و أخواننا و أعمامنا؛ ما يزيدنا ذلك إلا أيمانا و تسليما، و مضيا علی اللقم، و صبرا علی مضض الالم، و جدا فی جهاد العدو »

ما در ركاب پيامبر خداصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم با پدران و فرزندان و برادران و عموهای خود می جنگيديم و اين پيكار بر ايمان و تسليم ما می افزود، و ما را در جاده وسيع حق و صبر در برابر سوزش ناراحتی ها و كوشش در جنگ با دشمن ثابت قدم تر می ساخت.(۶۴۲)

۶۴۹. جانبازترين طايفه

«أما نحن فأبدل لما فی أيدينا، و أسمح عند الموت بنفوسنا »

ما (بنی هاشم) در آنچه درايم بخشنده تريم و در پيكار جانبازتريم.(۶۴۳)

۶۵۰. جنگ با حق ستيزان

«لعمری ما علی من قتال من خالف الحق و خابط الغی من ادهان و لا أيهان. فتقوا الله عباد الله، و فروا إلی الله من الله، و امضوا فی الذی نهجه لكم، و قوموا بما عصبه بكم. فعلی ضامن لفلجكم آجلا، أن لم تمنحوه عاجلا »

به جان خودم سوگند كه در جنگ با حق ستيزان و فرورفتگان در ورطه گمراهی، هرگز سازشكاری و سستی روا نمی دارم. پس، ای بندگان خدا! از خدای بپرهيزيد و از عذاب خدا، به خدا بگريزيد و در راه روشنی كه فرا پيش شما نهاده است پيش رويد و به آنچه شما را بدان مكلف فرموده قيام كنيد! اگر در اين دنيا پيروزی نصيب شما نشد، علی پيروزی در آن دنيا را برای شما ضمانت می كند.(۶۴۴)

۶۵۱. اشتياق علی به جنگ

«و أيم الله لئن فررتم من سيف العاجلة، لا تسلموا من سيف الاخرة، و أنتم لهاميم العرب، و اسنام الاعظم، إن فی الفرار موجدة الله، و الذل اللازم، و العار الباقی. و إن الفار لغير مزيد فی عمره، و لا محجوز محجوب بينه و بين يومه. من الرائج إلی الله كالظمان يرد الماء؟الجنة تحت أطراف العوالی! اليوم تبلی الاخبار! و الله لانا أشوق أی لقائهم منهم إلی ديارهم »

به خدا سوگند، اگر از شمشير اين دنيا بگريزيد، از شمشير آن جهان نخواهيد رهيد. شما اشراف و بزرگان عرب هستيد. همانا فرار از جنگ موج خشم خداوند و خواری و ننگ جاويدان است. به زندگی گريزنده هرگز چيزی افزوده نگردد و چيزی مانع مرگش نشود. كيست كه همچون تشنه ای كه به آب می رسد به سوی حق رود؟ بهشت زير لبه های نيزه هاست. امروز نهان ها آزموده و آشكار می شوند. به خدا سوگند، كه من به رويارويی آنان بيش از آن اشتياق دارم كه آن ها برای رسيدن به خانه های خود مشتاق اند.(۶۴۵)

۶۵۲. جنگ صفين

«فی مقاتلة صفين لما غلب إصحاب معاوية علی الفرات: قد استطعمو كم القتال، فأقروا علی مذلة، و تأخير محلة، أو رووا السيوف من الدمأ ترووا من الماء؛ فالموت فی حياتكم مقهورين، و الحياة فی موتكم قاهرين »

در جنگ صفين آن گاه كه سپاه معاويه آب فرات را در اختيار گرفت، فرمود: (با اين اقدامشان) از شما خواستند تا دست به جنگ بگشاييد، اينك شما يا به خواری اعتراف كنيد و منزلت شجاعت و شرافت را از دست نهيد، يا شمشيرها را از خون ها سيراب كنيد تا از آب سيراب شويد، زيرا اگر زنده بمانيد، اما شكست خورده باشيد در حقيقت مرده ايد و اگر بميريد؛ اما پيروز شويد در حقيقت زنده ايد!(۶۴۶)

۶۵۳. آموزش جنگی

«من كتابه عليه‌السلام إلی أمرائه علی الجيش: من عبدالله علی بن أبی طالب أميرالمومنين إلی أصحاب المسالح، اءما بعد، فان حقا علی الوالی أن لا يغير علی رعيته فضل ناله. فاذا فعلت ذلك وجبت لله عليكم النعمة ولی عليكم الطاعُة، و أن لا تنكصوا عن دعوة، و لا تفرطوا فی صلاح، و أن تخوضوا الغمرات إلی الحق فأن أنتم لم تسقيموا لی علی ذلك لم يكن اءحد أهون علی ممن اعوج منكم، ثم أعظم له العقوبة و لا يجد عندی فيها رخصة، فخذوا هذا من أمرائكم »

در قسمتی از نامه خود به فرماندهان سپاهش می فرمايد: از بنده خدا علی بن ابی طالب اميرمؤ منان به نيروهايی مسلح: اما بعد، بر والی است كه به سبب نعمت های فراوانی كه بدو رسيده رفتارش نسبت به مردم تغيير نكند... اگر چنين كردم بر خداست كه شما را نعمت ارزانی دار و بر شماست كه از من فرمان بريد و هرگاه شما را فرا خواندم درنگ نكنيد و در انجام كارهای درست كوتاهی نورزيد و در راه حق در گرداب سختی ها فرو رويد، اما اگر در اين كارها با من راست و صادق نباشيد، هيچ كس در نظر من خوارتر از آن نباشد كه كج راهه می رود. در اين وقت او را كيفری سهمگين خواهم داد و او از كيفر من رهايی نخواهد يافت. شما نيز از فرماندهان خود همين پيمان را بگيريد.(۶۴۷)

۶۵۴. هدايت به راه روشن بهشت

«و قد جمع الناس بعد صفين و حضهم علی الجهاد فسكتوا مليا، فقال:... لقد حملتكم علی الطريق الواضح التی لا يهلك عليها إلا هالك من استقام فالی الجنة، و من زل فالی النار »

امامعليه‌السلام بعد از جنگ صفين و نهروان اصحابش را برای ادامه نبرد تحريص كرد و فرمود.. شما را به راه روشنی واداشتم كه جز افراد ناشايسته در آن هلاك نشوند، هر كس در اين راه استقامت كرد به جانب بهشت شتافت و كسی كه پايش لغزيد به جهنم روانه شد.(۶۴۸)

۴. آموزش نظامی

۶۵۵. مبارز سركش به خاك افتد؟

«لا بنه الحسن: لا تدعون إلی مبارزة، و أن دعيت إليها فأجب، فان الداعی باغ، و الباغی مصروع »

امام علی به فرزند خود حسنعليه‌السلام فرمود: هرگز مبارز مطلب، اما اگر به مبارزه دعوت شدی بپذير، زيرا آن كه به مبارزه فرا خواند سر كش است و سركش به خاك افتد.(۶۴۹)

۶۵۶. حمايت از يكديگر در عرصه ميدان

«من كلامه لاصحابه فی ساحة الحرب بصفين: و أی امری منكم أحس من نفسه رباطة جأش عند اللقاء، و رای من أحد من أخوانه فشلا، فليذب عن أخيه بفضل نجدته التی فضل بها عليه كما يذب عن نفسه، فلو شاء الله لجعله مثله »

در قسمتی از سخنان آن حضرت در ميدان جنگ صفين آمده است: هر كدام شما كه در هنگام رويارويی با دشمن در دل خويش احساس دليری داشت و در برابر خود ترس و خوفی ديد، بايد به سبب برتری و دليری كه خداوند ارزانی اش داشته است، از برادر خويش دفاع كند، همان گونه كه از خويشتن دفاع می كند، زيرا كه اگر خدا می خواست او را نيز همچون ولی دلير می آفريد.(۶۵۰)

۶۵۷. ثابت قدم در جنگ

«لابنه محمد بن الحنفية لما أعطاه الراية يوم الجمل: تزول الجبال و لا تزل! عض علی ناجذك. أعر الله جمحمتك. تد فی الارض قدمك. ارم ببصرك أقصی القوم و غض بصرك و اعلم اءن النصر من عند الله سبحانه »

امام علیعليه‌السلام به فرزندش محمد بن حنفيه هنگای كه پرچم را به دست او داد فرمود: فرزندم! اگر كوه ها از جای كنده شوند، تو پابرجا باش.

دندان ها را روی هم بفشار. جمجمه ات را به خدا بسپار، قدمت را روی زمين چونان ميخ فرورفته ثابت بدار، چشم به آخرين صفوف دشمن بدوز، و ديده از نيروها و بارقه های شمشير آنان بپوش و خيره مباش و بدان كه پيروزی از نزد خداوند سبحان است.(۶۵۱)

۶۵۸. آموزش فنون جنگی

«فی تعليم الحرب و المقاتله: معاشر المسلمين، استشعروا الخشية، و تجلبوا السكينة و عضوا علی النواجذ، فانه أنبی للسيوف عن الهام و أكملوا اللامة و قلقوا السيوف فی أغمادها قبل سلها. و الحظوا الخزر و اطعنوا الشزر، و نافحوا بالظبا، و صلوا السيوف بالخطات و اعلموا إنكم بعين الله »

امام علیعليه‌السلام در آموزش فنون جنگ و جنگجويی می فرمايد: ای گروه مسلمانان! خدا ترسی را جامه زيرين خود كنيد و ردای آرامش را بپوشيد و دندان هايتان را بر هم بفشريد؛ زيرا كه اين كار تاءثير شمشيرها را بر سر كمتر می كند، زره كامل بپوشيد و پيش از بركشيدن شمشيرها آن ها را در نيامشان بجنبانيد و خشمگنانه با گوشه چشم بنگريد و از چپ و راست نيزه بزنيد و با تيزی شمشيرها ضربه زنيد و با پيش نهادن گام هايتان شمشيرها را به دشمن برسانيد و بدانيد كه زير نظر خدا هستيد.(۶۵۲)

۶۵۹. رموز شكست در جهاد

«أول ما تغلبون عليه من الجهاد، الجهاد بأيد يكم، ثم بألسنتكم، ثم بقلوبكم؛ فمن لم يعرف بقلبه معروفا، و لم ينكر منكرا، قلب فجعل أعلاه أسفه و أسفله أعلاه »

اولين چيزی كه در جهاد از آن شكست می خوريد، جهاد با دست هايتان است، بعد با زبان هايتان، سپس با دل هايتان، پس آن كه با دلش خوبی ها را نشناسد و با بدی ها به مبارزه برنخيزد، قلبش واژگونه می شود، بالای آن پايين و پايين آن بالا می شود.(۶۵۳)

۶۶۰. جايگاه سربازان مسلح و غير مسلح

«قدموا الدارع، و أخروا الحاسر، و عضوا علی الاضراس، فانه أنبی للسيوف عن الهام؛ و التووا فی أطراف الرماح، فإنه أمور للاسنة؛ و عضوا الابسار، فانه أربط للجاش، و أسكن للقلوب، و أميتوا الاصوات، فانه أطرد للفشل »

زره پوشان را در صف جلو و بی زرهان را در صفوف عقب قرار دهيد و دندان ها را برهم بفشاريد كه اين كار تأثير شمشير را بر سر كمتر می كند و در اطراف نيزه ها پيچ و تاب خوريد كه با اين كار در برابر نيزه ها بهتر می توان جا خالی كرد، ديدگان را فرو اندازيد كه اين كار بيشتر قوت قلب و آرامش دل می بخشد، صداهای خود را خاموش كنيد كه اين كار در زدودن ترس و سستی مؤ ثر است.(۶۵۴)

۶۶۱. جهاد سه گانه

«الله الله فی الجهاد بأموالكم و أنفسكم و ألسنتكم فی سبيل الله »

خدا را، خدا را، در مورد جهاد با اموال، جان ها و زبان های خويش در نظر بگيريد.(۶۵۵)

۶۶۲. نيروی خشم را تيز كنيد!

«من أحد سنان الغضب لله قوی علی قتل أشدأ الباطل »

هر كه برای خدا سرنيزه خشم خود را تيز كند، بر كشتن سردمداران باطل نيرومند گشته و پيروز شود.(۶۵۶)

۶۶۳. گزيده ترين سران سپاه

«وليكن آثر رؤ وس جندك عندك من واساهم فی معونته، و أفضل عليهم من جدته، بما يسعهم و يسمع من ورأ هم من خلوف أهليهم، حتی يكون همهم هما واحدا فی جهاد العدو؛ فان عطفك عليهم يعطف قلوبهم عليك... فافسخ فی آمالهم و ؤ اصل فی حسن الثناء عليهم و تعديد ما أبلی ذوو البلاء منهم؛ فان كثرة الذكر لحسن أفعالهم تهز الشجاع، و تحرض الناكل، إن شاء الله »

بايد گزيده ترين سران سپاه نزد تو آن كسی باشد كه با ديگران همياری كند و آنچه دارد به آنان ببخشد، چندان كه خود و خانودهده شان را كه بر جايی گذاشته اند به خوبی تأمين كنند، تا همگی در جهاد و مبارزه با دشمن هماهنگ شوند؛ چه مهربانی تو با آنان دل های ايشان را به تو مهربان می كند.

آرزوهای آنان را برآؤ ر و پيوسته از آنان ستايش و تقدير كن و زحمت سختی ديدگان را به زبان آر، كه ياد كردن فراوان از كارهای خوب آنان به خواست خدا دليران را برانگيزد و ترسوی سست اراده را تشويق كند إن شاء الله.(۶۵۷)

۶۶۴. نهی از آزار به زنان

«من وصية لعسكرده قبل لقاء العدو بصفين: لا تهيجوا النساء باذی. و ان شتمن أعراضكم و سببن أرأ كم، فإنهن ضعيفات القوی و الانفس و العقول، إن كنا لنومر بالكف عنهن و إنهن لمشركات »

وصيت اميرمؤ منانعليه‌السلام به سپاه خود پيش از برخورد با دشمن در صفين: با آزار به زنان، خشم آن ها را برنيانگيزيد و آن ها را به هيجان نياوريد، اگر چه به آبرو و عرض شما ناسزا گويند و به اميرانتان دشنام دهند؛ كه آن ها از جهت نيرو و جان و عقل ضعيف اند و به اين امر توجه كنيد كه ما چنان بوديم كه به خود داری از آزار زنان، در آن وقت كه مشرك بودند فرمان داده شده بوديم. (پس از اين خودداری در عصر اسلام، لازم تر است.)(۶۵۸)

۶۶۵. خصوصيات فرمانده سپاه

«للاشتر لما ولاه مصر: فالجنود - باذن الله - حصول الرعية، و زين الولاة، و عز الدين، و سبل الامن، و ليس تقوم الرعيه اءلا بهم. ثم لا قوام للجنود إلا بما يخرج الله لهم من الخراج الذی يقوون به علی جهاد عدوهم، و يعتمدون عليه فيما يصلحهم .

فول من جنودگ أنصحهم فی نفسك لله و لرسول و لامامك، و أنقاهم جيبا، أفضلهم حلما، ممن يبطی عن الغضب، و يستريح إلی العذر، و يرأف بالضعفاء، و ينبو علی الاقوياء و ممن لا يثير العنف، و لا يعقد به الضعف »

در فرمان حكومت مصر به اشتر می فرمايد: سپاهيان، به اذن خدا، دژهای مردم اند و زيور واليان و مايه توانمندی و ارجمندی دين و وسيله امنيت. مردم جز با بودن سپاهيان پايدار نمی مانند و سپاهيان نيز جز با خراجی كه خداوند برای آن ها مقرر فرموده است، قوام نمی گيرند، آنان به وسيله خراج در جهاد با دشمنانشان توانا می شوند و كار خود را بدان سامان می دهند. پس از سپاهيان خود آن كس را به فرماندهی برگزيدن كه به نظر تو برای خدا، و پيامبر او و پيشوايت از همه خير خواه تر است و از همه خير خواه تر است و از همه پاكدامن تر و بردبارتر می باشد. كسی كه دير به خشم آيد و با پوزش فرد مورد غضب آرام گيرد، با ناتوانان مهربان باشد و با زورمندان قاطع، خشونت او را برنيانگيزد و ناتوانی او را برجای ننشاند.(۶۵۹)

۶۶۶. سفارش علی در ميدان جنگ صفين

«قال لعسكره قبل لقاء العدو بصفين -: لا تقاتلو هم حتی يبدوكم، فانكم بحمدالله علی حجة، وتر ككم أياهم حتی يبدوؤ كم حجة أخری لكم عليهم، فاذا كانت الهزيمه بأذن الله فلا تقتوا مدبرا، و لا تصيبوا معورا، و لا تجهزوا علی جريح »

امامعليه‌السلام به سپاه خود قبل از برخورد با دشمن در صفين فرمود: با آن ها جنگ نكنيد تا آن ها آغاز به جنگ كنند؛ زيرا بحمدالله شما برحقيد و حجت با شماست و آغاز نكردن شما به جنگ از طرف آن ها حجت ديگری برای شما و به زيان آنهاست و هنگامی كه آن ها به خواست خدا شكست خوردند، فراری ها را نكشيد و آن كه از در ناچاری به كشف عورت خود پناهنده شد مكشيد و مجروحان را نكشيد.(۶۶۰)

۶۶۷. جايگاه امير لشكر

(وصيتهعليه‌السلام لمعقل بن قيس الرياحی حين أنفذه إلی الشام): لا تقاتلن إلا من قاتلك... «فاذا لقيت العدود فقف من أصحابك وسلطا، و لا تدن من القوم دنو من يريد أن ينشب الحرب و لا تباعد عنهم تباعد من يهاب البأس حتی ياءتيك اءمری، و لا يحملنكم شنانهم علی قتالهم قبل دعائهم و الاعذار اليهم »

از سفارش های امامعليه‌السلام به معقل بن قيس هنگامی كه او را به صفين می فرستاد فرمود: جز با كسی كه با تو سر جنگ دارد، پيكار مكن... هرگاه دشمن را ديدی جايگاهت را در قلب لشكريانت قرار ده، نه آن قدر به دشمن نزديك شو چون كسی كه می خواهد آتش جنگ را روشن كند و نه آن قدر از دشمن دور شو چون كسی كه از جنگ می ترسد تا فرمان من برسد، و مبادا با آنان قبل از آن كه آن ها را به صلح دعوت كنيد و عذر خود را تمام گردانيد وارد جنگ شويد.(۶۶۱)

۵. شكايت جنگی علیعليه‌السلام

۶۶۸. خطبه پس از حكمين

«بعد غارة الضحاك بن قيس صاحب معاوية علی الحاج بعد قصة الحكمين، و هو يستنهض أصحابه لماحدث فی الاطرف: أی دار بعد داركم تمنعون؟و مع أی بعدی تقاتلون؟ »

اين خطبه از داستان حكمين (ابوموسی اشعری و عمروبن عاص) پس از آن كه ضحاك بن قيس به كاروان حج تاخت آن را غارت نمود، ايراد نموده است). كدامين خانه و وطن را جز خانه و وطن خود از اشغال بيگانگان ممنوع خواهيد ساخت؟

و با كدامين رهبر پس از من، به مديان نبرد وارد خواهيد شد؟!(۶۶۲)

۶۶۹. همه شما سياهی لشكريد!

«فی توبيخ بعض أصحابه: إنكم - و الله لكثير فی الباحات، قليل تحت الرايات، و إنی لعالم بما يصلحكم، و يقيم أودكم، و لكنی لا أری اصلاحكم بافساد نفسی »

امام علیعليه‌السلام در توبيخ اصحابش فرمود: سوگند به خدا، شما در صحنه ميدان های آرام انبوه می نماييد؛ ولی در زير پرچم های برافراشته در كارزار ذوب می شويد و اندك می گرديد و من آنچه را كه شما را اصلاح و كجی هايتان را راست می كند می دانم؛ ولی هرگز با فاسد كردن خويشتن شما را اصلاح نخواهم كرد.(۶۶۳)

۶۷۰. شكايت نامه به معاويه

«من كتابه إلی معاوية: إلاتری غير مخبر لك، و لكن بنعمة الله أحدث - إن قوما استشهدوا فی سبيل الله تعالی من المهاجرين و الانصار، و لكل فضل، حتی اءذا استشهد شهينا قيل: سيدالشهداء و خصه رسول الله صلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بسبعين تكبيرة عند صلاته عليه

امام علیعليه‌السلام در نامه خود به معاويه می نويسد: نه اين كه بخواهم به تو خبر دهم؛ بلكه به انگيزه ياد كردن نعمت خداوند می گويم، مگر نمی بينی كه گروهی از مهاجران و انصار در راه خدای تعالی شهيد شدند و هر يك از آنان را (به جای خود) ارزش و فضيلتی است، اما وقتی شهيد ما (حمزه) به شهادت رسيد، سيدالشهداء نام گرفت و رسول خداصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در هنگام نماز خواندن بر او اختصاصا هفتاد تكبير گفت.(۶۶۴)

۶۷۱. كاش يك روز هم با شما نبودم!

«فو الله لو لا طمعی عند لقائی عدوی فی الشهادة؛ و توطينی نفسی علی المنية لاحببت إلا ألقی مع هولأ يوما واحدا، و لا ألتقی بهم أبدا »

به خدا سوگند، اگر من در هنگام پيكار با دشمن مشتاق نبودم و خود را برای مگر در راه خدا مهيا نكرده بودم، دوست داشتم حتی يك روز با اين مردم رو به رو نشوم و هرگز آن ها را ملاقات نكنم.(۶۶۵)

۶۷۲. شكوه از غفلت ياران

«فس استنفار الناس الی أهل الشام: لعمر الله - سمعر نار الحرب أنتم! تكادون و لا تكيدون، و تنتقص أطرافكم فلا تمتعضون، لا ينام عنكم و أنتم فی غفلة ساهون.... و الله إن امرا يمكن عدوه من نفسه يعرق لحمه، و يهشم عظمه، و يفری جلده، لعظيم عجزه ضعيف ما ضمت عليه جوانح صدر. أنت فكن ذالك إن شئت: فأما إنا فو الله دون إن اعطی ذلك ضرب بالمشرفية تطير منه فراش الهام، و تطيح السواعد و الاقدام، و يفعل الله بعد ذلك ما يشاء »

برای تشويق مردم به جنگ با اهل شام فرمود: سوگند به خدا، كه شما بد شعله ای برای آتش هستيد! زيرا به شما نيرنگ می زنند و شما نيرنگ نمی زنيد.

شهرهای شما را می گيرند و شما خشمگين نمی شويد (دشمن از شما غافل نيست و شما در غفلت و بی خبری به سر می بريد... به خدا سوگند، مردی كه دشمنش را بر خود چنان مسلط كند كه گوشتش را تا استخوان بخورد و استخوانش را در هم شكند و پوستش را بكند، مردی بس ناتوان و زبون است و در سينه اش دلی ضعيف دارد.

تو اگر خواهی چنين باشی باش! اما من به خدا سوگند، چنين نخواهم بود، بلكه با شمشيرهايی مشرفی چنان بر او خواهم نواخت كه ريزه استخوان های سر او بپرد و دست ها و پاها به هر سو پراكنده شود، از آن پس خدا هر چه خواهد بكند.(۶۶۶)

۶۷۳. شكايت از سستی مردم

«هو عليه‌السلام يستنهض الناس حين ورد خبر غزو الانبار بجيش معاوية، فلم ينهضوا: إلا و إنی قد دعوتكم إلی قتال هؤ لأ القوم ليلا و نهارا، و سرا و اعلانا و قلت لكم: اغزوهم قبل أن يغزوكم، فو الله ما غزی قوم قط فی عقر دارهم إلا ذلوا، فتوا كلتم و تخاذلتم حتی شنت عليكم الغارات، و ملكت عليكم الاوطان »

اين خطبه را علیعليه‌السلام هنگامی كه خبر هجوم لشكريان معاويه به انبار به او رسيد و مردم از اين خبر تحريك نشده بودند، برای تحريك مردم فرمود:

آگاه باشيد! من شما را شب و روز، مخفی آشكار برای پيكار با اين قوم دعوت نمودم، و به شما گفتم: پيش از آن كه هجوم بياورند، شما بر آنان پيش دستی كنيد و بر آنان هجوم ببريد، سوگند به خدا، هيچ قومی در خانه خود مورد حمله و هجوم قرار نگرفت، مگر اين كه ذليل شد.

شما تكليف جهاد را به گردن يكديگر انداختيد و از يكديگر گسيختيد و بی ياور گشتيد تا در نتيجه غارتگری ها، شما را متلاشی ساختند و بر وطن های شما مسلط شدند.(۶۶۷)

۶۷۴. آيا زنانتان را نهی نمی كنيد!

«لما سمععليه‌السلام بكاء السنأ علی قتلی صفين: «أتغلبكم نساؤ كم علی ما أسمع إلا تنهونهن عن هذا الرنين؟! »

هنگامی كه امامعليه‌السلام صدای شيون زنان بر كشتگان صفين را شنيد فرمود: آيا زنان شما با اين فرياد گريه كن من می شنوم بر شما چيره شده اند؟چرا آنان را از اين ناله و فغان باز نمی داريد؟!(۶۶۸)