نهج البلاغه موضوعى

نهج البلاغه موضوعى 0%

نهج البلاغه موضوعى نویسنده:
گروه: امام علی علیه السلام

نهج البلاغه موضوعى

نویسنده: عباس عزيزى
گروه:

مشاهدات: 52093
دانلود: 4930

توضیحات:

نهج البلاغه موضوعى
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 128 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 52093 / دانلود: 4930
اندازه اندازه اندازه
نهج البلاغه موضوعى

نهج البلاغه موضوعى

نویسنده:
فارسی

۶. شكر نعمت و كفر نعمت

۸۷۰. ستايش به پاس نعمت ها

«إحمده شكرا لانعامه، و أستعينه علی وظائف حقوقه »

خدای بزرگ را به پاس بخشيدن نعمت هايش می ستايم و در انجام فرمانش از او ياری می جويم.(۸۶۴)

۸۷۱. پرهيز از مستی نعمت

«اتقوا سكرات النعمة، و احذروا بوائق النقمة »

از مستی نعمت بپرهيزيد و از سختی نقمت بر حذر باشيد.(۸۶۵)

۸۷۲. اكمال نعمت ها

«استتموا نعم الله، عليكم بالصبر علی طاعته، و المجانبة لمعصيته

نعمت هايی كه خداوند بر شما ارزانی داشته با صبر بر طاعت او و اجتناب از نافرمانی او به تمام و كمال رسانيد.(۸۶۶)

۸۷۳. نعمات همراه نقمات

«مع كل جرعة شرق، و فی كل اءكلة غصص! لا تنالون منها نعمة الا بقراق أخری »

با هر جرعه آبی، در گلويتان آب جستنی است و در هر لقمه ای گلوگير شدنی. به هيچ نعمتی از آن نمی رسيد مگر با از دست دادن نعمتی ديگر.(۸۶۷)

۸۷۴. نعمت و گردنكشی

«نسال الله سبحانه أن يجعلنا و أياكم ممن لا تبطره نعمة »

از خداوند می خواهيم كه ما و شما را از كسانی قرار دهد كه نعمتی، او را به گرد نكشی نكشاند.(۸۶۸)

۸۷۵. سبب فزونی روزی

«قد جعل الله سبحانه الاستغفار سببا لدرور الرزق و رحمة الخلق، فقال سبحانه ،( اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا ) فرحم الله امرا استقبل توبته، و استقال خطيئته، و بادر منيته

خداوند سبحان، آمرزش خواهی را سبب فزونی روزی و رسيدن رحمت به خلق قرار داده و فرموده است: از پروردگارتان طلب آمرزش كنيد كه او بسی آمرزنده است... پس، رحمت خدا بر كسی كه به توبه روی آورد و گناهش را جبران كند و پيش از مرگش كاری بكند.(۸۶۹)

۸۷۶. نعمت و گرفتاری

«رب منعم عليه مستدرج بالنعمی

چه بسا نعمت داده ای كه نعمتش وسيله گرفتاری و هلاكش گردد.(۸۷۰)

۸۷۷. دوام نعمت های خداوندی

«يا جابر! من كثرت نعم الله عليه، كقرت حوائج الناس اليه، فمن قام الله فيها بما يجب فيها عرضها للدوام و البقاء، و من لم يقم فيها بما يجب عرضها للزوال و الفناء »

ای جابر! هر كس نعمت خدا بر او فراوان شود، نياز مردم به او زياد خواهد شد. پس كسی كه برای خدا در برابر اين نعمت به وظيفه خود قيام كند، آن نعمت را در معرض دوام و بقاء قرار داده و هر كس چنين نكند آن را در معرض زوال و فنا در آورده است.(۸۷۱)

۸۷۸. نعمت مخصوص بندگان خداوند

«إن لله عبادا يختصهم الله بالنعم لمنافع العباد، فيقرها فی أيديهم ما بذلوها؛ فاذا منعوها نزعها منهم، ثم حولها إلی غير هم »

همانا برای خدا بندگانی است كه آن ها را به نعمت های خود مخصوص ساخته تا همه بندگان از آن بهره برند تا وقتی آن نعمت ها را به مستحقانش ببخشند، در دستشان باقی می ماند و چون دريغ كردند خدا از آنها بگيرد و به ديگری تحويل دهد.(۸۷۲)

۸۷۹. كمترين حق خدا

«أقل ما يلزمكم لله اءن لا تستعينوا بنعمه علی معاصيه »

كم ترين حقی كه لازم است برای خدا رعايت كنيد آن است كه از نعمت هايش در نافرمانی اش كمك نجوييد.(۸۷۳)

۸۸۰. نعمت پياپی خدا يابن آدم!

«اذا رأيت ربك سبحانه يتابع عليك نعمه و أنت تعصيه فاحذره »

ای فرزند آدم! چون ديدی پروردگارت نعمت های پيايی تو را دهد ولی تو پياپی گناه او می كنی از او بر حذر باش.(۸۷۴)

۸۸۱. شكر نعمت

«إن لله فی كل نعمة حقا، فمن اداه حفظها، و من قصر عنه خاطر بزوال نعمته »

برای خدا در هر نعمتی حقی است، پس هر كس ان را ادا كند نعمتش را افزون كند و هر كس كوتاهی نمايد خود را در معرض خطر از دست دادن نعمت قرار داده است.(۸۷۵)

۸۸۲. بزرگ ترين نعمت

«من أعطی الاستغفار لم يحرم المغفرة

به هر كس (نعمت) آمرزش خواهد داده شود از آمرزيده شدن محروم نشود.(۸۷۶)

۸۸۳. خصلت هايی كه شايسته خدا نيست

«ما كان الله ليفتح علی عبد باب الشكر و يغلق عنه باب الزياده، و لا ليفتح علی عبد باب الدعاء و يغلق عنه باب الاجابة، و لا ليفتح لعبد باب التوبة و يغلق عنه باب المغفرة »

نشايد كه خداوند در سپاسگزاری را به روی بنده ای بگشايد و در افزون شدن نعمت را به رويش ببندد و در دعا را به روی بنده ای باز كند و در اجابت را به رويش ببندد و در توبه را به روی بنده ای بگشايد و در آمرزيدن را به رويش ببندد.(۸۷۷)

۸۸۴. نعمت شكر

«من اعطب الشكر لم يحرم الزيادة

به كسی كه توفيق شكر گزاری داده شود، از فزونی يافتن (نعمت) محروم نگردد.(۸۷۸)

۸۸۵. دعای علیعليه‌السلام به درگاه حق

«نسأل الله سبحانه إن يجعلنا و أياكم ممن لا تبطره نعمة، و لا تقصر به عن طاعة ربه غاية، و لا تحل به بعد الموت ندامة و لا كابة »

از خداوند سبحان مسألت می داريم كه ما و شما را از آن گروه قرار بده كه نعمت های اين دنيا او را در كاموری های طغيانگرانه فرو نمی برد و هيچ هدفی او را در اطاعت پروردگارش مقصر نمی سازد و پس از مرگ نيز هيچ ندامت و اندوهی وجودش را فرانگيرد.(۸۷۹)

۸۸۶. مردمان زيانكار

«كم من مستدرج بالاحسان اليه، و مغرور بالستر عليه، و مفتون بحسن القول فيه! و ما ابتلی الله أحدا بمثل الاملأ له »

بسا مردمی هستند كه به وسيله احسان به حال خود رها شده اند (ورو به سقوط می روند) بسا انسانی كه به وسيله پوشيده شدن خطاهايش فريب خورده است و بسا مردمی كه با شنيدن سخنان نيك (تعريف و تمجيد) درباره خود، درونشان مختل و گرفتار آشوب و اضطراب گردد و خداوند هيچ كس را مانند اشباع او با نعمت ها و امتيازات، مبتلا نفرموده است.(۸۸۰)

۸۸۷. رمز زيادتی نعمت

«لا تكن ممن... يعجز عن شكر ما اءوتی، و يبتغی الزياده فيما بقی »

چونان كسی مباش كه... از سپاسگزاری نعمتی كه به او داده شده، ناتوان است و با اين حال خواهان افزايش نعمت باقی مانده است.(۸۸۱)

۸۸۸. اثرات انديشيدن

«لو فكروا فی عظيم القدرة و جسيم النعمة لرجعوا إلی الطريق، و خافوا عذاب الحريق، و لكن القلوب عليلة و البصائر مدخولة »

اگر انسان ها در عظمت خداوند و بزرگی نعمت او می انديشيدند، قطعا به راه راست كه از ان منحرف شده اند بر می گشتند، ولی دل ها بيمار است و ديده ها مختل(۸۸۲)

۸۸۹. شكرانه نعمت الهی

«لو لم يتوعد الله علی معصيته لكان يجب اءن لا يعصی شكرا لنعمه

اگر خداوند برای معصيت خود بيم عذاب هم نمی داد، باز لازم بود كه به شكرانه نعمت هايش نافرمانی نشود.(۸۸۳)

۸۹۰. دو خصلت نيك

«كفی بالقناعة ملكا، و بحسن الخلق نعيما »

قناعت برای به دست اوردن ملك، كافی است و نيز برای وصول به نعمت ها اخلاق نيكو كفايت می كند.(۸۸۴)

۸۹۱. شكر گزاری امام علیعليه‌السلام

«احمده استتماما لنعمته، و استسلاما لعزته، و استعصاما من معصيته »

سپاس او را گويم كه تتميم نعمتش جويم و راه تسليم به عزتش پويم و برای مصونيت از تباهی ها دست و دل از معصيتش شويم.(۸۸۵)

۸۹۲. شكر نعمت نعمتت افزون كند

«إذا وصلت إليكم أطراف النعم فلا تنفروا أقصاها بقلة الشكر »

هنگامی كه مقدمات نعمت ها به شما رسيد با كمی سپاسگزاری دنباله آن ها را از دست ندهيد.(۸۸۶)

۸۹۳. كامل كننده نعمت

«بالتواضع تتم النعمة

با فروتنی است كه نعمت تكميل می شود.(۸۸۷)

۸۹۴. نعمت حقير، بلای عافيت

«كل نعيم دون الجنة فهو محقور، و كل بلاء دون النار عافية »

هر نعمتی جز بهشت محقر است و هر بلايی جز آتش عافيت است.(۸۸۸)

۸۹۵. مصرف درست نعمت

«من كتبه إلی الحارث الهمدانی: و استصلح كل نعمة أنعمها الله عليك و لا تضيعن نعمة من نعم الله عندك، ولير عليك أثر ما أنعم الله به عليك »

هر نعمتی را كه خداوند به تو عنايت فرموده است آن را بشناس و در صلاح زندگی به كار ببر و هيچ نعمتی از نعمت های خداوندی را كه به تو لطف فرموده است تباه مساز و همواره اثر نعمت خداوندی كه به تو بخشيده است در تو مشاهده شود.(۸۸۹)

۸۹۶. بسا سختی كه

«...رب كلمة سلبت نعمة و جلبت نقمةُ »

چه بسا سخنی كه نعمتی را سلب كند و نقمتی را جلب نمايد.(۸۹۰)

۸۹۷. باز گو كردن نعمت خدا

«من كتابه ألی معاوية: ألاتری - غير مخبر لك، و لكن بنعمة الله أحدث: اءن قوما استشهدوا فی سبيل الله تعالی من المهاجرين و الانصار، و لكل فضل، حتی اذا استشهد شهيدنا قيل: سيد الشهداء ؟!»

من در صدد آن نيستم كه خبری به تو بدهم، بلكه می خواهم نعمت خداوندی را بازگو كنم، گروهی از مهاجرين و انصار در راه خداوند متعال به شهادت رسيدند و برای هر يك از آن شهداء امتيازی است. تا آن گاه كه شهيدی (بزرگوار) از ما شهيد شد و ملقب به (سيد الشهداء) گشت.(۸۹۱)

۸۹۸. مؤثرترين عامل تغيير نعمت خدا

«ليس شیء أدعی إلی تغيير نعمة الله و تعجيل نقمته من أقامة علی ظلم؛ فان الله سميع دعوة المضطهدين و هو للظالمين بالمرصاد »

(آگاه باشد كه) هيچ چيزی بيش از حركت بر مبنای ظلم موجب دگرگونی نعمت خداوندی و سرعت انتقام او نيست؛ زيرا خداوند شنونده دعای ستمديگان است و در كمين ستمكاران.(۸۹۲)

۸۹۹. مواظبت بر نعمت ها

«أحذروا نفار النعم فما كل شارد بمر دود »

از گريختن نعمت ها برحذر باشيد، زيرا هر فرار كننده ای بر نمی گردد.(۸۹۳)

۹۰۰. عامل زائل شدن نعمت

«ما كان قوم قط فی غض نعمة من عيش فزال عنهم الا بذنوب اجتر حوها، لان الله ليس بظلام للعبيد »

هيچ قومی دارای فراوانی نعمت و طراوت عيش نبوده كه خداوند آن را از دست آن قوم بگيرد مگر به واسطه گناهانی كه مرتكب گشتند؛ زيرا خداوند سبحان هيچ ستمی بر بندگان روا نمی دارد.(۸۹۴)

۹۰۱. سرگشتگان حيرتكده دنيا

«سلكت بهم الدنيا طريق العمی، و أخذت بأبصار هم عن منار الهدی، فتاهوا فی حيرتها، و غرقوا فی نعمتها، و اتخذوها ربا »

دنيا آنان را در راه تاريك و كور كننده به حركت درآورده و چشمانشان را از كانون نور هدايت برگرفت، پس در حيرتكده گم گشتند و در نعمت آن غرق شدند و دنيا را برای خود اتخاذ كردند.(۸۹۵)

۹۰۲. اثرات بزرگ جلوه كردن خدا

«إن من حق من عظم جلال الله سبحانه فی نفسه، و جل موضعه من قلبه، أن يصغر عنده - لعظم ذلك - كل ماسواه و إن أحق من كان كذلك لمن عظمت نعمة الله عليه، و لطف اءحسانه اءليه فانه لم تعظم نعمة الله علی أحد إلا از داد حق الله عليه عظما »

قطعی است برای كسی كه جلال خداوند سبحان در جان او و موقعيت آن مقام ربوبی در دلش بزرگ باشد سزاوار است كه هر چه جز خداوند بزرگ است نزد وی در مقابل عظمت ربوبی كوچك باشد و سزاوارترين مردم برای چنين موصفی به طور حتم كسی است كه نعمت خداوندی برای او بزرگ و احسان او برای آن كسی لطيف است. زيرا نعمت خداوندی بر هيچ كس با عظمت ندشه است مگر اين كه بر بزرگی حق او بر آن شخص افزوده است.(۸۹۶)

۹۰۳. فزونی نعمت

«لم تعظم نعمة الله علی احد الا از داد حق لله عليه عظما »

نعمت خداوند بر كسی افزايش نيافت مگر آن كه حق خدا (بر او) زيادتر گردد.(۸۹۷)

۹۰۴. هراس در حال نعمت

«أيها الناس! ليركم الله من النعمة وجلين، كما يراكم من النقمة فرقين إنه من وسع عليه فی ذات يده فم ير ذلك استدرا جا فقد أمن مخوفا، و من ضيق عليه فی ذات يده فم ير ذلك اختبار فقد ضيع مأمولا »

ای مردم! خدا شما را هنگام نعمت در حال هراس ببيند (كه مبادا كفران نعمت كنيد) همان گونه كه شما را در حال عذاب، از تلخی آن گريزان می بيند، حقيقت اين است كه كسی كه در كارهای او و آن چه كه در اختيارش قرار گرفته گشايشی پديدآيد و آن را استدراج (رها كردن به حال خويشتن) نداند، خود را از چيز وحشتناكی در امان احساس نموده است و هر كس در تنگنای زندگی قرار بگيرد و آن را آزمايش نداند، پاداشی را كه اميد آن می رفت ضايع نموده است.(۸۹۸)

۹۰۵. نعمت بی حد و حصر خداوندی

«الحمد لله الذی لا يبلغ مدحته القائلون، و لا يحصی نعمأه العادون »

سپاس خدا را كه حق ستايشش بالاتر از حد ستايشگران است و نعمت هايش فوق انديشه شمارشگران.(۸۹۹)

۹۰۶. سفارش امام علیعليه‌السلام به مالك اشتر

«أمض لكل يوم عله، فان لكل يوم مافيه. ؤ اجعل لنفسك فيما بينك و بين الله أفضل تلك المواقيت. و أجزل تلك الاقسام و اءن كانت كلها لله اذا صلحت فيها النية، و سلمت منها الرعية »

فرمان اميرالمومنين به مالك اشتر: عمل ه روز را در همان روز به جا بيارو، زيرا برای هر روز موقعيت و قانون خاصی حكم فرماست (كه اگر آن روز بگذرد ان موقعيت به دست نخواهد آمد) ما بين خود و خدايت قسمتی از بهترين اوقات و شايسته ترين آن ها را اختصاص بده، اگر همه اوقات عمر تو با نيت صالح بگذرد و رعيت در آن اوقات در آسايش باشند عبادتی است برای خدا.(۹۰۰)

۹۰۷. ترس از نافرمانی خدا

«يابن آدم! اذا رايت ربك سبحانه يتابع عليك نعمه و أنت تعصيته فاحذره »

ای فرزند آدم! هنگامی كه می بينی پروردگار سبحان نعمت هايش را پياپی به تو فرو می ريزد، اما تو نافرمانی او می كنی، از او بترس.(۹۰۱)

بخش دوم: فتنه و آزمايش الهی

۹۰۸. شكافتن امواج فتن

«أيها الناس! شقوا أمواج الفتن بسفن النجاة »

ای مردم! امواج فتنه ها را با كشتی های نجات بشكافيد.(۹۰۲)

۹۰۹. منفورترين خلق نزد خدا

«إن أبغض الخلائق إلی الله رجلان: رجل و كله الله الی نفسه، فهو جائر عن قصد السبيل، مشغوف بكلام بدعة، و دعاء ضلالة، و فهو فتتنة لمن افتتن به »

منفورترين خلق نزد خدا دو نفرند: يكی ان كه خداوند او را به خودش واگذاشته است. چنين كسی از راه راست منحرف می شود و شيفته گفتار بدعت آميز و دعوت گمراهی كسی است كه فريفته او می شود.(۹۰۳)

۹۱۰. سود آزمايشات الهی

«من لم ينفعه الله بالبلاء و التجارب لم ينتقع بشی ء من العظة »

آن كه خداوند او را با گرفتاری ها و آزمايشات سود نرساند، از هيچ پند و اندرزی سود نخواهد برد.(۹۰۴)

۹۱۱. پاداش در برابر عمل نيكو

«من كتابه إلی زياد: أترجو إن يعطيك الله أجر المتواضعين و أنت عنده من المتكبرين و تطمع - و أنت متمرغ فی النعيم تمنعه الضعيف و ألارملة - اءن يوجب لك ثواب المتصدقين! و انما المرء مجزی بما أسلف، و قادم علی ما قدم »

در نامه خود به زياد: آيا در حالی كه نزد خداوند از متكبرانی، اميد داری كه پاداش فروتنان را به تو دهد؟ و در حالی كه در نعمت ها غوطه وری و آن ها را از مستمدان و بيوه زنان دريغ می دای، چشم طمع به ثواب صدقه دهندگان دوخته ای! همانا آدمی در برابر كارهايی كه پيشاپيش فرستاده است پاداش می بيند و نزد آنچه فرستاده است می رود.(۹۰۵)

۹۱۲. بپرهيز از مستی نعمت

«اتقوا سكرات النعمة و احذروا بوائق النقمة »

از مستی نعمت بپرهيزيد و از سختی نقمت ها و بلاها برحذر باشيد.(۹۰۶)

۹۱۳. هر چيزی سببی دارد

«ولكن الله يختبر عباده بأنواع الشدائد، و يتعبدهم بانواع المجاهد، و يبتليهم بضروب المكاره أخراجا للتكبر من قلوبهم، و أسكانا للتذلل فی نفوسهم، و ليجعل ذلك أبوابا فتحا إلی فضله، و أسبابا ذللا لعفوه »

خداوند بندگان خود را با انواع سختی ها می آزمايد و از طريق سختگيری های گوناگون آنان را به عبادت و پرستش وامی دارد و به انواع ناملايمات و امور ناخوشايند گرفتارشان می سازد تا غرور را از دل های آنان بيرون برود و افتادگی را درجان هايشان بنشاند و نيز تا آن در آزمايش ها و سختی ها، را درهايی گشاده به سوی فضل و احسان خويش و اسباب آسان برای (رسيدن به آنان به) گذشت و بخشايش خود قرار می دهد.(۹۰۷)

۹۱۴. آزمايش و تنگدستی

«أيها الناس! ليركم الله من النعمة وجلين، كما يراكم من النقمة فرقين! إنه من وسع عليه فی ذات يده فلم ير ذلك استدراجا فقد أن مخوفا، و من ضيق عليه فی ذات يده فلم ير ذلك اختبارا فقد ضيع مأمولا »

ای مردم! بايد خداوند شما را در وفور نعمت ترسان ببيند همان گونه كه از بروز نقمتش هراسانيد؛ زيرا كسی كه در مال و منالش گشايش پديدآيد و آن را دامی برای گول خوردن نشناخت، از پيشامد ترسناكی خود را آسوده داشته است و هر كس كه به تنگدستی دچار شد و آن را وسيله آزمايش خود ندانست، پاداش اميد بخشی را ناديده گرفته است.(۹۰۸)

۹۱۵. وسيله آزمايش انسان

«ألا ترون إن الله، سبحانه، اختبر الاولين من لدن آدم صلوات الله عليه، إلی الاخرين من هذا العالم؛ بأحجار لا تضر و لا تنفع... و لو كان الاساس المحمول عليها، و الاحجار المرفوع بها بين زمردة خضراء، و ياقوته حمراء، و نور و ضياء لخفف ذلك مصارعُة الشك فی الصدور، و لو ضع مجاهدة إبليس عن القلوب، و لنفی معتلج الريب من الناس، و لكن الله يختبر عباده بأنواع الشدائد »

آيا نمی بينيد كه خدای سبحان همه انسان ها را، از آدم صلوات الله عليه تا آخرين نفر اين عالم، با سنگ هايی بيازمود كه نه زيانی می رسانند و نه سودی... اگر پايه هايی كه خانه (كعبه) بر آن بناه شده و سنگ هايی كه با آن ها برافراشته گرديده است از زمرد سبزر و ياقوت سرخ و نور و درخشندگی بود، هر آينه از كشاكش شك در سينه ها می كاست و كوشش ابليس را از دل ها برمی داشت و از انباشت ترديد و به تلاطم در آمدن آن در (اذهان) مردم جلوگيری می كرد، اما خداوند بندگان خود را به سختی های گوناگون می آزمايد.(۹۰۹)

۹۱۶. نهی از پيروی بزرگان

«إلا فالحذر الحذر من طاعة ساداتكم و كبرائكم... فانهم قواعد اساس العصبية و دعائم اركان الفتنة »

آگاه باشيد! زنهار! زنهار! از پيروي سران و بزرگانتان زيرا كه آنان ستون هاي بنياد تعصب اند و استوانه های اركان فتنه.(۹۱۰)

۹۱۷. هنگام فتنه اينگونه باش!

«كن فی الفتنة كابن اللبون، لا ظهر فير كب، و لا ضرع فيحلب»

به گاه فتنه همچون شتر نر دو ساله باش كه نه پشت و نيرويی دارد كه بر او سوار شوند و نه پستانی كه از آن شير دوشند.(۹۱۱)

۹۱۸. مصيبت های كوچك و بزرگ

«من عظم صغار المصائب، ابتلاه الله بكبارها »

هر كه مصيبت های كوچك را بزرگ شمارد، خداوند او را به مصيبت های بزرگ گرفتار سازد.(۹۱۲)

۹۱۹. روزگار فتنه و آزمايش

«لما قتل:الا و إن بليتكم قد عادت كهيئتها يوم بعث الله نبيكم صلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم .و الذی بعثه بالحق لتبلبلن بلبلة و لتغربلن غربلة... حتی يعود أسفلكم أعلاكم، و أعلاكم أسفلكم، و ليسبقن سابقون كانوا قصروا، و ليقصرن سباقون كانوا سبقوا »

بعد از كشته شدن عثمان فرمود: هان! آزمايش و تيره روزی ها، همچون روزی كه خداوند پيامبر خودصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را برانگيخت، برگشته است. سوگند به آن كه او را به حق مبعوث كرد، هر آينه چنان در هم آميخته و چنان غربال شويد... كه آن كه پايين است روآيد و آن كه زبر است به زير در شود و پيشی جويندگانی كه عقب مانده اند پيشی گيرند و پيشی گيرندگانی كه جلوی افتاده اند عقب مانند...(۹۱۳)

۹۲۰. فتنه همان آزمايش است

«لما قام إليه رجل فقال: اءخبرنا عن الفتنة، و هل سألت رسول اللهصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم عنها، فقالعليه‌السلام : إنه لما أنزل الله، سبحانه، قولة:( أَحَسِبَ النَّاسُ أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ ) علمت إن الفتنة لا تنزل بنا و رسول الله، ما هذه الفتنة التی اخبرك الله تعالی بها! فقال: يا علی، إن أمتی سيفتنون من بعدی، فقلت، يا رسول الله، أو ليس قد قلت لی يوم اءحد حيث استشهد من استشهد من المسلمين، و حيزت عنی الشهادة فشق ذلك علی، فقلت لی: أبشر فان الشهادُ من ورائك ؟

فقال لی:إن ذلك لكذلك، فكيف صبرك أذن؟ فقلت: يا رسول الله، ليس هذا من مواطن الصبر، و لكن من مواطن البشری و الشكر. و قال: يا علی إن القوم سيفتنون (بعدی) باءموالهم، و يمنون بدينهم علی ربهم، و يتمنون رحمتة، و ياءمنون سطوته، و يستحلون حرامه بالشبهات الكاذبة، و الاهواء الساهية، فيستحلون الخمر بالنبيذ، و السحت بالهدية، و الربا بالبيع قلت: يا رسول الله، فباءی المنازل اءنزلهم عند ذلك! اءبمنزلة ردة، اءم بمنزلة فتنة؟فقال: بمنزلة فتنة »

مردی برخاست و به اميرالمؤ منينعليه‌السلام گفت: ای اميرمؤ منان! ما را از فتنه آگاه كن و آيا درباره آن از پيامبر خداصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم پرسيده ای؟

حضرت فرمود: چون خدای سبحان اين آيه را فرو فرستاد: الم. آيا مردم پنداشتند كه تا گفتند ايمان آورديم رها می شوند و مورد آزمايش قرار نمی گيرند.

دانستم كه تا پيامبر خداصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در ميان ما هست اين فتنه بر سر ما فرود نمی آيد. پس! گفتم: ای پيامبر خدا! چه فتنه ای است كه خدای بزرگ شما را از ان خبر داده است؟

پيامبرصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: ای علی! زودا كه امتم بعد از من آزموده شوند... ای علی! به زودی مسلمانان با اموال خود آزموده می شوند و به خاطر دينشان بر خدا منت می نهند و آرزوی رحمت او را می كنند و خود را از خشم او در امان می دانند و با شبهه هايی دروغين و خواهش های نفسانی غفلت زا حرام او را حلال می گردانند.

مثلا شراب را به نام آب انگور يا خرما و رشوه را به نام هديه و ربا را به نام بيع و معامله روا می شمارند!

عرض كردم: ای پيامبر خدا! در اين هنگام آن ها را در چه مرتبه ای از مراتب قرار دهم! آيا در مرتبه ارتداد جايشان دهم و يا در مرتبه فتنه و آزمايش؟

فرمود: در مرتبه فتنه و آزمايش.

در نقل (كنز العمال) آمده است... سپس به من فرمود: ای علی! تو بعد از من زنده می مانی و به امتم مبتلا می شوی و روز قيامت در پيشگاه خدای تعالی برای مخاصمه می ايستی. پس جوابی آماده كن.

عرض كردم: پدر و مادرم فدايت باد! برايم توضيح دهيد كه اين فتنه ای كه مسلمانان به آن مبتلا می شوند، چيست! و بعد از شما بر چه اساسی با آن ها

بجنگم؟

فرمود: به زودی بعد از من با ناكثين و قاسطين و مارقين می جنگی.

پيامبرصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نام و نشان يكايك آن ها را به من می گفت. سپس فرمود: تو با هر كس از امت من كه با قرآن مخالفت ورزد و در دين راءی و نظر خود را به كار زند جهاد می كنی؛ چرا كه در دين رای و نظر (شخصی) نيست، بلكه دين تنها امر و نهی پروردگار است.(۹۱۴)

۹۲۱. پناه بر خدا از فتنه

لا يقولن أحد كم: (اللهم إنی اعوذ بك من الفتنة) لانه ليس أحد إلا و هو مشتمل علی فتنة، و لكن من استعاذ فليستعذ من مضلان الفتن، فان الله سبحانه يقول:( وَاعْلَمُوا أَنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلَادُكُمْ فِتْنَةٌ )

هيچ يك از شما نگوييد: خدايا! از فتنه به تو پناه می برم؛ زيرا هيچ كس نيست كه از فتنه و آزمايش بر كنار باشد، بلكه كسی كه از فتنه به خدا پناه می برد، بايد از فتنه های گمراه كننده به خدا پناه برد؛ زيرا خدای سبحان فرموده است كه: (اموال و فرزندان شما فتنه اند.)(۹۱۵)

۹۲۲. نبرد با كفار قريش

«مالی و لقريش! و الله قلد قاتلتهم كافرين، و لاقاتلنهم مفتونين»

مرا چه با قريش! به خدا سوگند كه در زمان كفرشان با آن ها جنگيدم، اكنون نيز كه به فتنه و گمراهی در افتاده اند با آن ها می جنگم.(۹۱۶)

۹۲۳. مغرور مشو!

«كم من مستدرج بالاحسان إليه، و مغرور بالستر عليه، و مفتون بحسن القول فيه

بسا كسانی كه با احسان خداوند اندك به عذاب حق نزديك شده اند و به خاطر پوشاندن گناهانشان مغرور و فريفته شده اند و به سبب تعريف و تمجيد (مردمان) از آنان به فتنه و تباهی افتاده اند!(۹۱۷)