بخش سوم: صبر و بردباری
۱۳۰۱. صبر وسيله نجات
«رحم الله امرا سمع حكما فوعی، ودعی الی رشاد فدنا... و كذب مناه. جعل الصبر مطية نجاته
.»
خداوند بيامرزد كسی را كه سخن حكيمانه بشنود و آن را فرا گيرد و به جانب حق هدايت شود و آن را بپذيرد... و آرزوهای نا به جا را تكذيب كند و صبر را وسيله نجات خويش قرار دهد.
۱۳۰۲. دعا در مورد صبر
«أخذ الله بقلوبنا و قلوبكم الی الحق، و ألهمنا و اياكم الصبر
»
خداوند دل های ما و دل های شما را به سوی حق متوجه سازد و به ما و شما صبر الهام فرمايد.
۱۳۰۳. دور كردن اندوه
«اطرح عنك واردات الهموم بعزائم الصبر و حسن اليقين
»
اندوه ها را با صبری استوار و يقينی نيكو از خود دور كن.
۱۳۰۴. كمك از خدآ در اندوهناكی
«استعن بالله علی ما أهمك
.»
بر آن چه تو را اندوهگين می كند از خدا كمك بخواه.
۱۳۰۵. نيكوترين خصلت
«فی وصيته لابنه الحسنعليهالسلام
:عود نفسك التصبر علی المكروه، و نعم الخلق التصبر فی الحق
!»
در سفارش به فرزند بزرگوار خود امام حسنعليهالسلام
می فرمايد: خويشتن را به صبوری در برابر ناخوشايندها عادت ده، و نيكو خصلتی است صبوری كردن در راه حق.
۱۳۰۶. شكيبا در ناراحتی
«ان ابتليتم فاصبروا، فان العاقبة للمتقين
»
اگر (به رنج و ناراحتی) مبتلا شديد، شكيبا باشيد كه عاقبت (پيروزی) با پرهيزگاران است.
۱۳۰۷. پيشه شكيبايی
«استعشروا الصبر فانه أدعی الی النصر
.»
شكيبايی را شعار خود سازيد كه به نصرت و پيروزی فراخواننده تر است.
۱۳۰۸. مايه شادی و شكر
«... فقلتعليهالسلام
يا رسول الله!أوليس قد قلت لی يوم أحد حيث استشهد من المسلمين، و حيزت عنی الشهادة فشق ذلك علی، فقلت لی: أبشر فان الشهادة من ورائك؟ فقال لی: ان ذلك لكذلك، فكيف صبرك اذن؟ فقلت: يا رسول الله! ليس هذا من مواطن الصبر، و لكن من مواطن البشری و الشكر
.»
عرض كردم: يا رسول خدا! مگر در روز احد كه تعدادی از مسلمانان شهيد شدند من از شهادت محروم ماندم و اين امر بر من گران آمد به من نفرمودی: مژده باد تو را كه در آينده به شهادت خواهی رسيد؟رسول خدا به من فرمود: همين طور است.
در آن صورت صبر تو چگونه خواهد بود؟ عرض كردم: ای رسول خدا! اين جا جای صبر نيست، بلكه جای شادی و شكر است!
۱۳۰۹. دستاوردهای بردباری
«بالحلم عن السفيه تكثر الانصار عليه
.»
بردباری كردن در برابر نادان ياران انسان را بر ضد او زياد می كند.
۱۳۱۰. امتحان الهی
«من آتاه الله مالا فليصل به القرابة... و ليصبر نفسه علی الحقوق و النوائب
.»
هر كه خداوند به او ثروتی دهد، بايد به خويشاوندان خود رسيدگی كند... و در راه ادای حقوق (مالی خود) و مصايب و گرفتاری ها، خود را به صبر وادارد.
۱۳۱۱. صبر علیعليهالسلام
«عند مسير أصحاب الجمل الی البصرة: ان هؤ لأ قد تمالاوا علی سخطة امارتی، و سأصبر ما لم أخف علی جماعتكم
.»
در زمانی كه اصحاب جمل به سوی بصره حركت كردند فرمود: اينان به خاطر ناخشنودی از خلافت من گرد هم آمده اند. اما من تا زمانی كه برای اجتماع شما خطری حس نكنم، از خود صبر نشان می دهم.
۱۳۱۲. ارزش ايمان
«عليكم بالصبر؛ فان من الايمان كالراس من الجسد، و لا خير فی جسد لا راءس معه، و لا فی ايمان لا صبر معه
.»
بر شما باد كه صبر و بردباری پيشه كنيد؛ زيرا همان گونه كه سر، نشانه حيات بدن است، صبر نيز دليل ايمان است، و بدنی كه سر در آن نباشد خير و حيات در آن نيست و ايمانی كه تواءم با صبر نباشد ارزشی ندارد.
۱۳۱۳. صبر در هنگام مصيبت
«و قالعليهالسلام
للاشعث بن قيس لما عزاه بابن له:يا أشعث! ان تحزن علی ابنك فقد استحقت منك ذلك الرحم، و ان تصبر ففی الله من كل مصيبة خلف. يا أشعث! ان صبرت جری عليك القدر و أنت مأجور، و ان جزعت جری عليك القدر و أنت مأزور؛ يا أشعث! ابنك سرك و هو بلاء و فتنة، و حزنك و هو ثواب و رحمة
.»
امام علیعليهالسلام
در دلداری به اشعث بن قيس در مرگ فرزندش فرمود: ای اشعث! اگر برای از دست دادن فرزندت اندوهگين باشی، البته حق پدريی را به جا آورده ای و اگر صبر كنی خدا هر مصيبتی را عوض می دهد، ای اشعث! اگر صبر كنی قضا و قدر الهی بر تو جاری شده و تو گناهكاری. ای اشعث! آمدن فرزندت كه مايه آزمايش و گرفتاری است تو را شاد كرد و رفتنش كه مايه ثواب و رحمت (برای توست) اندوهگينت ساخت.
۱۳۱۴. بی صبری در تدفين پيامبرصلیاللهعليهوآلهوسلم
و قالعليهالسلام
هو يدفن النبیصلیاللهعليهوآلهوسلم
: «ان الصبر لجميل الا عنك، و ان الجزع لقبيح الا عليك. و ان المصاب بك لجليل، و انه قبلك و بعدك لجلل
.»
امام علی در هنگام خاكسپاری پيامبرصلیاللهعليهوآلهوسلم
فرمود:
شكيبايی زيباست، جز در برابر فقدان تو و بی تابی كردن زشت است، مگر بر غم از دست دادن تو، مصيبت رحلت تو بس بزرگ است و هر مصيبت ديگری، پيش از تو و پس از تو، خرد و ناچيز باشد.
۱۳۱۵. صاحب صبری عظيم
«من خطبته الشقشقية: طفقت أرتئی بين إن أصول بيد جذاء أو أصبر علی طخية عمياء... فرأيت إن الصبر علی هاتا اءحجی، فصبرت و فی العين قذی، و فی الحلق شجا... فصبرت علی طول المدة، و شدة المحنة
.»
در خطبه شقشقيه، می فرمايد: با خود انديشيدم كه آيا با دست تنها حمله كنم يا آن كه بر شر اين تيرگی شكيبا باشم... ديدم كه صبر در اين جا خردمندانه تر است. پس صبر كردم در حالی كه گويا در چشمانم خاشاك و در گلويم استخوانی است... در اين مدت دراز و در اين شدت غم و محنت صبر كردم.
۱۳۱۶. آن چه بردباری می آورد
«الحلم و الاناة توأمان ينتجهما علو الهمة
.»
بردباری و وقار دو همزادند كه مولود بلندهمتی هستند.
۱۳۱۷. تمرين بردباری
«ان لم تكن حليما فتحلم؛ فانه قل من تشبه بقوم، الا أوشك إن يكون منهم
.»
اگر بردبار نيستی خويشتن را بردبار جلو ده؛ زيرا كمتر كسی است كه خود را شبيه گروهی كند و به زودی يكی از آنان نشود.
۱۳۱۸. تباه شدن اجر
«صبر ينزل الصبر علی قدر المصيبة. و من ضرب يده علی فخذه عند مصيبته، حبط عمله
.»
صبر و شكيبايی به اندازه مصيبت نازل شود و كسی كه دستش را به هنگام مصيبت (از روی ناشكری) بر زانو زند، اجرتش تباه گردد.
۱۳۱۹. صبر آزادگان
«من صبر صبر الاحرار، و الا سلا سلو الاغمار
.»
هركه (در حوادث) شكيبايی می كند چون آزادگان صبر كند (اجر برد) وگرنه چون جاهلان مصيبت را فراموش كند و (اجری ندارد).
۱۳۲۰. خطر بی تابی
«من لم ينجه الصبر أهلكه الجزع
.»
هر كس كه شكيبايی نجاتش ندهد، بی تابی اش نابودش كند.
۱۳۲۱. دوگونه صبر
«الصبر صبران: صبر علی ما تكره، و صبر عما تحب
.»
صبر بر دو گونه است: صبر بر پيشامدی كه كراهت داری و صبر بر ترك چيزی كه دوست داری.
۱۳۲۲. حلم و عقل
«الحلم غطاء ساتر، و العقل حسام قاطع، فاستر خلل خلقك بحلمك، و قاتل هواك بعقلك
.»
حلم پرده ای پوشنده و عقل شمشيری برنده است، پس عيب های اخلاقی ات را با حلم بپوشان و هوس های سركشت را با عقل از بين ببر.
۱۳۲۳. مبارزه با حوادث
«الصبر يناضل الحدثان، و الجزع من أعوان الزمان
.»
صبر مبارزه با حوادث است، و بی تابی خود به (كجروی) زمان كمك می كند.
۱۳۲۴. صبر و ظفر
«لا يعدم الصبور الظفر و ان طال به الزمان
.»
فرد صبوری پيروزی را از دست ندهد گرچه به دستش رسد.
۱۳۲۵. نتيجه حلم
«أول عوض الحليم من حلمه، إن الناس أنصاره علی الجاهل
.»
اولين نتيجه ای كه آدم حليم از بردباری خود به دست می آورد، اين است كه مردم ياوران اويند در برابر نادان.
۱۳۲۶. از پايه های ايمان
«الصبر منها علی أربع شعب: علی الشوق و الشفق، و الزهد، و الترقب: فمن اشتاق الی الجنة سلا عن الشهوات؛ و من أشفق من النار اجتنب المحرمات؛ و من زهد فی الدنيا استهان بالمصيبات؛ و من ارتقب الموت سارع الی الخيرات
»
صبر از پايه های ايمان است و بر چهار شعبه است: اشتياق، ترس، زهد و انتظار، هر كس مشتاق بهشت است، از شهوات و خواهش های نفسانی به دور است و هر كس از آتش دوزخ بهراسد از محرمات دوری كند، هر كس در دنيا زهد ورزد مصيبت ها را سبك شمرد، هر كس كه منتظر مرگ باشد به سوی نيكی ها بشتابد.
۱۳۲۷. ايمان و صبر
«عليكم بالصبر! فان الصبر من الايمان كالرأس من الجسد، و لا خير فی جسد لا راءس معه، و لا فی ايمان لا صبر معه
.»
بر شما باد به صبر و شكيبايی؛ زيرا صبر برای ايمان چون سر است برای تن، تنی كه سر ندارد هيچ خيری ندارد، ايمان بی صبر هم هيچ فايده ای ندارد.
۱۳۲۸. دهان بند بی خرد
«الحلم فدام السفيه
.»
بردباری، دهان بند بی خرد است.
۱۳۲۹. صبر و دليری
«الصبر شجاعة
.»
صبر، شجاعت و دليری است.
۱۳۳۰. فضيلت حلم
«الحلم عشيرة
.»
حلم و بردباری، قوم و عشيره است.
۱۳۳۱. حلم و عزت
«لا عز كالحلم
.»
هيچ عزتی، همچون حلم نيست.
۱۳۳۲. ابزار رياست
«آلة الرياسة سعة الصدر
.»
گشادگی سينه (سعه صدر) ابزار رياست است.
۱۳۳۳. گور عيب ها
«الاحتمال قبر العيوب
.»
تحمل، گور عيب ها است.
۱۳۳۴. خرسندی
«اذا لم يكن ما تريد فلا تبل ما كنت
»
هرگاه به آن چه خواستی دست نيافتی، پس آن چه در آن هستی (يعنی دست نيافتن به آن چه می خواستی) باك نداشته باش و اندوه به خود راه مده.
۱۳۳۵. حلم و زندگی با مردم
«من حلم لم يفرط فی اءمره، و عاش فی الناس حميدا
»
كسی كه بردبار باشد در كار خود كوتاهی نكند، و در ميان مردم خوش نام زندگی خواهد كند.
۱۳۳۶. مصيبت و شكايت به خلق
«من أصبح يشكو مصيبة نزلت به، فقد أصبح يشكو ربه
.»
هر كس از مصيبتی كه به او وارد شده به خلق شكايت برد، محققا از پروردگار خود شاكی است.
۱۳۳۷. صبر بزرگان
«ان صبرت صبر الاكارم، و الا سلوت سلو البهائم
.»
اگر همچون بزرگواران صبر كنی (چه بهتر) وگرنه همچون ستوران (رنج را) فراموش خواهی كرد.
۱۳۳۸. توصيه به صبر
«ان ابتليتم فاصبروا؛ فان العاقبة للمتقين
.»
اگر گرفتار شديد صبر كنيد كه سرانجام نيكو از آن پرهيزگاران است.
۱۳۳۹. بردبار حقيقی
«حلما قد ذهبت أصغانهم
.»
(مردگان) بردباران اند و كينه های آنان از ميان رفته است.
۱۳۴۰. صبر و رضا
«أغض علی القذی و الالم ترض أبدا
.»
ناملايمات و رنج ها را تحمل كن تا همواره خرسند باشی.
۱۳۴۱. زكات ظفر
«العفو زكاة الظفر، و السلو عوضك ممن غدر
.»
گذشت زكات پيروزی، و بردباری كيفر خيانتكار است.
۱۳۴۲. صبر بر طاعت
«استتموا نعم الله عليكم بالصبر علی طاعته، و المجانبة لمعصيتة
»
با صبر بر طاعت، نعمت های خدا را بر خود تمام كرده و از نافرمانی او دوری كنيد.
۱۳۴۳. شكيبا باش!
«عود نفسك التصبر علی المكروه، و نعم الخلق التصبر فی الحق
!»
خويشتن را بر آن چه زشت و ناپسند است عادت ده و شكيبابودن در راه حق چه خوبی نيكويی است!
۱۳۴۴. قضا و قدر
«...الذی عظم حلمه فعفا، و عدل فی كل ما قضی
.»
خداوندی كه حلم او بزرگ است و با اين حلم است كه بندگانش را عفو می نمايد و در هر چه كه حكم كند عدالت فرمايد.