بخش هفتم: علم و عالم
۲۱۴۳. نام نيك بهتر از مال و ثروت
«ايها الناس! انه لا يستغنی الرجل و ان كان ذا مال عن عترته، و دفاعهم عنه بايديهم و السنتهم... و لسان الصدق يجعله الله للمرء فی الناس خير له من المال يرثه غيره
.»
ای مردم! هيچ كس، هر اندازه هم مال و ثروت داشته باشد، از خاندان خود و دفاع جانی و زبانی آن ها بی نياز نيست... و نام نيكی كه خداوند در ميان مردمان برای كسی باقی می گذارد از مال و ثروتی كه برای ديگران به ارث می نهد، برای او بهتر است.
۲۱۴۴. علمی را كه نمی دانی مگو!
«لا تقل ما لا تعلم، و ان قل ما تعلم
.»
آنچه را كه نمی دانی مگو، گرچه آنچه را كه می دانی اندك باشد.
۲۱۴۵. زينت علم ها
فی وصيته لابنه الحسنعليهالسلام
: «و رايت... ان ابتدئك بتعليم كتاب الله عزوجل و تاويله، و شرائع الاسلام و احكامه، و حلاله و حرامه، لا اجاوز ذلك بك الی غيره
.»
امام علیعليهالسلام
در وصيت به فرزند خود حسنعليهالسلام
می فرمايد: خواستم تا قبل از هر چيز كتاب خدای عزوجل و تاويل و تفسير آن را و شرايع و احكام اسلام و حلال و حرام آن را به تو تعليم دهم و جز اين چيزی به تو نياموزم.
۲۱۴۶. دانش مضر
«اعلم انه لا خير فی علم لا ينفع، و لا ينتفع بعلم لا يحق تعلمه
.»
بدان كه در دانش ناسودمند خيری نيست و آموختن دانشی كه سزاوار آموختن نيست، سودی ندهد.
۲۱۴۷. دانش به از مال
«يا كميل! العلم خير من المال، العلم يحرسك و انت تحرس المال. و المال تنقصه النفقه، و العلم يزكو علی الانفاق، و صنيع المال يزول بزواله
.»
ای كميل! دانش بهتر از مال است؛ زيرا دانش تو را حفظ می كند، در حالی كه تو بايد مال را حفظ كنی، مال به خرج كردن، كاهش می يابد، ولی دانش با صرف كردن افزوده می شود، آن كه ساخته مال است با زوال مال از بين می رود.
۲۱۴۸. آباد كردن سرزمين
مماكتبه للاشتر حين ولاه مصر: «و اكثر مدارسه العلماء، و منافثه مناقشه الحكماء، فی تثبيت ما صلح عليه امر بلادك، و اقامه ما استقام به الناس قبلك
.»
در عهدنامه خود به مالك اشتر می فرمايد: برای تقويت عواملی كه اوضاع سرزمين تو (مصر) را به سامان می آورد و پيش از تو كار مردم به وسيله آن عوامل درستی و سامان می گرفت، با دانشمندان و فرزانگان بسيار به گفتگو و تبادل نظر بپرداز.
۲۱۴۹. مردم بر سه دسته اند
قالعليهالسلام
لكميل بن زياد: «الناس ثلاثه: فعالم ربانی و متعلم علی سبيل نجاه، و همج رعاع اتباع كل ناعق، يميلون مع كل ريح، لم يستضيئوا بنور العلم و لم يلجاوا الی ركن وثيق
.»
امامعليهالسلام
به كميل بن زياد فرمود: مردم به سه دسته اند: عالم ربانی، آموزنده در راه نجات حق، و مردم عوام و بی سروپايی كه دنبال هر صدايی می دوند و با هر يادی حركت می كنند كه نه از نور علم، بهره مندند و نه به پناهگاه محكمی تكيه زدند.
۲۱۵۰. نادانی دشمن
«آدمی الناس اعداء ما جهلوا
.»
مردم دشمن آن چيزی هستند كه نمی دانند.
۲۱۵۱. دانش شنيدنی همراه دانش فطری
«العلم علمان: مطبوع و مسموع، و لا ينفع المسموع اذا لم يكن المطبوع
.»
دانش بر دو قسم است: دانش فطری (كه در نهاد انسان است) و دانش شنيدنی، دانش شنيدنی هرگاه با دانش فطری نباشد سودی نمی دهد.
۲۱۵۲. تعهد آموزش
«ما اخذ الله علی اهل الجهل ان يتعلموا حتی اخذ علی اهل العلم ان يعلموا
.»
خداوند از نادانان تعهد به آموختن دانش نگرفته، مگر آن كه قبلا از دانشمندان تعهد آموزش آنها را گرفته است.
۲۱۵۳. بالاترين شرافت
«لا شرف كالعلم
.»
شرافتی چون دانش نباشد.
۲۱۵۴. بسته شدن تحصيل
«ادا ارذل الله عبدا، حظر عليه العلم
.»
هرگاه خداوند بنده ای را (به خاطر گناهانش) پست شمرد، تحصيل دانش را بر او ببندد.
۲۱۵۵. ميراث ارجمند
«العلم وراثه كريمه
.»
دانش ميراثی است ارجمند.
۲۱۵۶.خوب نگریستن
«فهم حق من ابصر فهم، و من فهم علم
»
هر كه خوب بنگرد، حق را فهميد، و هر كه حق را فهميد، دانشمند گرديد.
۲۱۵۷. ندانستن عيب نيست
«من و صاياه
عليهالسلام
لا يستحين احد منكم اذا سئل عما لا يعلم، ان يقول لا اعلم و لا يستجين احد اذالم يعلم الشی ء ان يتعلمه
.»
از سفارشات امامعليهالسلام
نبايد، هيچ يك از شما در برابر پرسش از چيزی كه نمی داند شرم كند كه بگويد من نمی دانم و نبايد كسی كه چيزی را نمی داند شرم كند، از اين كه آن را بياموزد.
۲۱۵۸. خير در سكوت و گفتار
«لا خير فی الصمت عن الحكم، كما انه لا خير فی القول بالجهل
.»
در سكوت از حكمت و دانش خيری نيست، چنانچه در گفتار از روی نادانی خيری نيست.
۲۱۵۹. دو گرسنه ای كه سير نمی شوند
«منهومان لا يشبعان: طالب علم و طالب دنيا
.»
دو گرسنه اند كه سير نمی شوند: طالب علم و طالب دنيا.
۲۱۶۰. ظرف علم
«كل و عاء يضيق بما جعل فيه، الا وعاء العلم، فانه يتسع
.»
هر ظرفی به آنچه در او گذاشته می شود تنگ می گردد، جز ظرف علم كه هر چه به آن اضافه گردد پهناور می شود.
۲۱۶۱. تنها كيش بشر
«يا كميل! معرفه العلم دين يدان به، به يكسب الانسان الطاعه فی حياته، و جميل الاحدوته بعد وفاته، و العلم حاكم و المال محكوم عليه
.»
ای كميل! دانش تنها كيش بشر است و بايد بدان پايبند بود، به وسيله دانش هر انسانی در دوران حياتش شيوه طاعت و بندگی خدا را به دست می آورد، و پس از مرگش ذكر خيری به جا گذارد و دانش حكم فرماست، ولی مال فرمان بر.
۲۱۶۲. بستن راه هرگونه عذر
«قطع العلم عذر المتعللين
.»
علم، عذر بهانه آوران و آنها كه از مسئوليت شانه خالی می كنند را قطع كرده است.
۲۱۶۳. عالم بی عمل
«ان العالم العامل بغير علمه، كالجاهل الحائر الذی لا يستفيق من جهله، بل الحجه عليه اعظم، و الحسره له الزم، و هو عند الله الوم
.»
عالمی كه به دانش خود عمل نكند، مانند جاهل سرگردانی است كه از نادانی اش بيدار نمی شود؛ بلكه حجت و برهان عليه او بزرگ تر و حسرت و اندوه او پيوسته تر است و اوست كه نزد خدا از همه بيشتر سرزنش می شود
۲۱۶۴. ترس از مرگ
«بالعلم يرهب الموت
.»
با دانش است كه از مرگ ترسيده می شود.
۲۱۶۵. عمل كردن به علم
«يا جابر! قوام الدين و الدنيا باربعه: عالم مستعمل علمه، و جاهل لا يستنكف ان يتعلم، و جواد لا يبخل بمعروفه، و فقير لا يبيع آخرته بدنياه؛ فاذا ضيع العالم علمه، استنكف الجاهل ان يتعلم
.»
ای جابر! دين و دنيا به چهار كس پايدار است: عالمی كه به علم خويش عمل كند، نادانی كه از آموختن ننگ ندارد، بخشنده ای كه از بخشش به جا دريغ نكند و فقيری كه آخرت خويش را به دنيا سودا نكند، پس اگر عالم به علم خويش عمل نكند، نادانان هم از آموختن سرباز زنند.
۲۱۶۶. خير واقعی
«ليس الخير ان يكثر مالك و ولدك، ولكن الخير ان يكثر علمك و ان يعظم حلمك، و ان تباهی الناس بعباده ربك
.»
خير آن نيست كه دارايی و فرزندت زياد شود؛ بلكه خير آن است كه علمت افزون و حلم و بردباری ات بزرگ گردد و بتوانی در ميان مردم به پرستش پروردگارت مباهات كنی.
۲۱۶۷. مخزن راز خردمند
«صدر العاقل صندوق سره
.»
سينه خردمند، مخزن راز اوست.
۲۱۶۸. سينه مملو از دانش
«يا كميل! ها، ها ان هاهنا لعلما جما و اشار بيده الی صدره لو اصبت له حمله! بلی اصبت لقنا غير مامون عليه، مستعملا اله الدين للدنيا، و مستظهرا بنعم الله علی عباده، و بحججه علی اوليائه؛ او منقادا لحمله الحق، لا بصيره له فی احنائه، ينقدح الشك فی قلبه لاول عارض من شبهه.
الا! لاذا و لا ذاك! او منهوما باللذه، سلس القياد للشهوه، او مغرما بالجمع و الادخار، ليسا من رعاه الدين فی شی ء اقرب شی ء شبها بهما الانعام السائمه! كذلك يموت العلم بموت حامليه
.»
ای كميل! بدان در اين جا (با دست اشاره به سينه مباركش كرد) دانش فراوانی است، ای كاش افراد شايسته ای می يافتم و از اين دانش به آنها تعليم می دادم.
آری! شاگردانی برای آموختن دارم، اما افرادی زود آموزند و غير مطمئن؛ زيرا دين را ابزار دنيا قرار می دهند و از نعمت قدرت دانش بر ضد بندگان خدا كمك می گيرند و از آن شمشيری عليه اوليای خدا می سازند و يا افرادی تسليم و مطيع پيشوايان حق اند؛ اما بصيرتی ندارند و آغازی كه شبهه آنها را می لرزاند و به شك می اندازد.
آگاه باش نه اين طايفه به درد می خورد و نه آن. و نه طايفه سوم كه حريص بر لذتهای دنيا و مهارشان به دست شهوت است و نه طايفه چهارم كه پول پرست و شيفته اندوختن زر و سيم و دنبال پس انداز مال اند، پس اين دو طايفه هم به هيچ وجه دين نگهدار نيستند و شبيه ترين موجودات به آنها چارپايان هستند كه برای چرا رها شده اند. آری! چنين علمی با مرگ حاملشان می ميرد.
۲۱۶۹. سخن حكيمان
«ان كلام الحكماء اذا كان صوابا كان دواء، و اذا كان خطا كان داء
.»
همانا سخن حكيمان در صورتی كه درست باشد داروی شفابخش و اگر نادرست و خطا باشد درد و بيماری است.
۲۱۷۰. ارزش انسان
«قيمه كل امری ما يحسنه
.»
ارزش هر انسان، به آن چيزی است كه می داند.
۲۱۷۱. دانش و كردار
«العلم مقرون بالعمل. فمن علم عمل؛ و العلم يهتف بالعمل، فان اجابه و الا ارتحل عنه
.»
دانش، جفت كردار است، هر كس بداند عمل كند و دانش فرياد به عمل برآورد، پس اگر به پاسخ رسد بماند وگرنه كوچ كند.
۲۱۷۳. سخن حكيمانه را بپذير!
«خذا الحكمه انی كانت، فان الحكمه تكون فی صدر المنافق فتلجلج فی صدره حتی تخرج فتسكن الی صواحبها فی صدر المومن
.»
و قالعليهالسلام
: «الحكمه ضاله المومن
.»
سخن حكيمانه هرجا بود دريافت كن؛ زيرا حكمت در سينه منافق است و بدين سو و آن سو می چرخد تا از آن به درآيد و خود را به يارانش در سينه مؤ من برساند. و فرمود كه: حكمت گمشده مؤ من است.
۲۱۷۳. استوار در علم و عمل
«لا تجعلوا علمكم جهلا، و يقينكم شكا. اذا علمتم فاعملوا، و اذا تيقنتم فاقدموا
.»
آگاهی خود را جهل، و يقينتان را شك قرار ندهيد، بنابراين هرگاه دانستيد عمل كنيد، و هر وقت يقين كردند، اقدام نماييد.
۲۱۷۴. پرهيز از آموختن اخترشناسی
لما قال له رجل يستخدم علم النجوم: ان سرت فی هذا الوقت خشيت ان لا تظفر بمرادك، قالعليهالسلام
: اتزعم انك تهدی الی الساعه التی من سار فيها صرف عنه السوء؟ و تخوف من الساعه التی من سار فيها حاق به الضر؟
فمن صدقك بهذا، فقد كذب القرآن، و استغنی عن الاستعانه بالله فی نيل المحبوب و دفع المكروه. ثم اقبلعليهالسلام
علی الناس فقال: «ايها الناس! اياكم و تعلم النجوم، الا ما يهتدی به فی بر او بحر، فانها تدعو الی الكهانه، و المنجم كالكاهن، و الكاهن كالساجر، و الساحر كالكافر! و الكافر فی النار، سيروا علی اسم الله
.»
يكی از ياران آن حضرت با نظر به اخترشناسی گفت: اگر در اين موقع حركت فرمايی می ترسم در مقصودت پيروز نگردی.
آن حضرت فرمودند: آيا گمان می بری تو آن ساعتی را كه هر كس در آن ساعت حركت كند ناگواری از او برطرف می شود می دانی؟ و از حركت در ساعتی كه موجب احاطه ضرر بر انسان متحرك می شود می ترسانی؟
هر كس كه تو را در اين نظر تصديق كند قرآن را تكذيب كرده و از طلب كمك از خدا در رسيدن به محبوب و دفع ناخوشايند احساس بی نيازی نموده است.
سپس رو به مردم نمود و فرمود: ای مردم! بپرهيزيد از آموزش نجوم (برای حكم در سرنوشت مردم) مگر به عنوان وسيله ای برای سمت يابی در خشكی و يا در دريا؛ زيرا علم نجوم انسان را به كهانت می كشاند و منجم مانند كاهن است و كاهن مانند ساحر و ساحر مانند كافر و كافر در آتش است، به نام خداوند حركت كنيد!
۲۱۷۵. فضيلت دانش با بينش فتح
«باب الحرب بينكم و بين اهل القبله، و لا يحمل هذا العلم الا اهل البصر و الصبر و العلم بمواضع الحق
.»
در جنگ ميان شما و اهل قبله باز شده است و اين پرچم را بر دوش نكشد، مگر كسی كه از بينش و شكيبايی و آگاهی به جايگاه های حق برخوردار باشد.
۲۱۷۶. دانش آموزی حتی از منافق
«الحكمه ضاله المومن، فخذ الحكمه و لو من اهل النفاق
.»
حكمت، گمشده مؤ من است، پس آن را به دست آور، هر چند از اهل نفاق باشد.
۲۱۷۷. عالم زنده است گرچه بميرد
«هلك خزان الاموال و هم احياء، و العلماء باقون ما بقی الدهر. اعيانهم مفقوده، و امثالهم فی القلوب موجوده
.»
مال اندوزان با آن كه زنده اند مرده اند و اهل علم تا دنيا هست زنده اند، پيكرهايشان از ميان می رود، اما يادشان در دل هاست.
۲۱۷۸. با ارزش ترين ثروت
«لا غنی كالعقل
.»
هيچ ثروتی چون خرد نيست.
۲۱۷۹. مردم كم خردند!
«الناس منقوصون مدخولون الا من عصم الله: سائلهم متعنت، و مجيبهم متكلف
.»
مردم كوته انديش و كم خردند، مگر كسی كه خدايش نگهدارد، پرسش كننده آنها به قصد خطا گرفتن می پرسد و پاسخ دهنده شان تكلف به خرج می دهد.
۲۱۸۰. عالم حيوان نما و آخر
«قد تسمی عالما و ليس به... فالصوره صوره انسان، و القلب قلب حيوان، لا يعرف باب الهدی فيتبعه، و لا باب العمی فيصد عنه. و ذلك ميت الاحياء
.»
در مقابل بنده ای از بندگان خدا، بنده ديگری است كه عالم ناميده می شود، اما عالم نيست، پس چهره چنين كسی چهره انسان، اما قلب او، قلب حيوان است. نه راه رسيدن به هدايت را می شناسد تا به دنبال او برود و نه راه رسيدن به گمراهی را می داند تا از آن روی برگرداند، پس انسانی با اين صفات، مرده ای است در ميان زندگان.
۲۱۸۱. دانشمند حقيقی
«كل عالم غيره متعلم
.»
هر دانشمندی جز او يادگيرنده است.
۲۱۸۲. نيت سوال
قالعليهالسلام
لسائل ساله عن معضله: «سل تفقها، و لا تسال تعنتا، فان الجاهل المتعلم شبيه بالعالم، و ان العالم المتعسف شبيه بالجاهل المتعنت
.»
امامعليهالسلام
به شخصی كه از مساله مشكلی سوال كرد فرمود: برای فهميدن پرسش كن، نه برای آزار دادن؛ زيرا نادان متعلم، مانند عالم است و عالم خلافگو، مانند نادان زورگو است.
۲۱۸۳. بپرسيد پيش از آن كه نيابيد!
«ايها الناس! سلونی قبل ان تفقدونی، فلانا بطرق السماء اعلم منی بطرق الارض
.»
ای مردم! از من بپرسيد پيش از آن كه از دستم دهيد؛ زيرا من به راه های آسمان داناترم از راه های زمين.
۲۱۸۴. راسخين در علم
«اعلم ان الراسخين فی العلم هم الذين اغناهم عن اقتحام السدد المضروبه دون الغيوب، الاقرار بجمله ما جهلوا تفسيره من الغيب المحجوب، فمدح الله تعالی اعترافهم بالعجز عن تناول ما لم يحيطوا به علما، و سمی تركهم التعمق فيما لم يكلفهم البحث عن كنهه رسوخا
.»
بدان كه انسان های راسخ در علم كسانی هستند كه اقرار به همه غيب های پوشيده، آنان را از تجاوز از سدها و حدودی كه ميان آنان و حقايق غيبی زده شده بی نياز ساخته است، پس خداوند تعالی آنان را به جهت اعتراف به نادانی خود از وصول به آنچه احاطه علمی ندارند مدح فرموده و چشم پوشيدن و رها ساختن تعمق در آنچه را كه خداوند آنان را به بحث از حقيقت آنان تكليف نفرموده است رسوخ ناميده است.
۲۱۸۵. علم با عمل
«اعقلوا الخبر اذا سمعتموه عقل رعايه لا عقل روايه، فان رواه العلم كثير، و رعاته قليل
.»
هرگاه خبری را شنيديد پيرامون آن تفكر كنيد، تفكر برای عمل نه برای نقل كردن؛ زيرا روايت كنندگان دانش بسيارند، اما عمل كنندگان به آن اندك اند.
۲۱۸۶. آبادی با علم
«بالايمان يعمر العلم، و بالعلم يرهب الموت
.»
به وسيله ايمان علم آباد می شود و به وسيله علم خوف از مرگ صورت می پذيرد.
۲۱۸۷. مايه زندگانی و باعث مرگ
«فانهم عيش العلم، و موت الجهل
.»
مايه زندگانی علم و باعث مرگ جهل و نادانی است.
۲۱۸۸. جاهل دانا، دانشمند جاهل
«ان الجاهل المتعلم شبيه بالعالم، و ان العالم المتعسف شبيه بالجاهل المتعنت
.»
همانا نادان آموزنده، همانند دانشمند داناست، و دانشمندی كه بيراهه می رود مانند جاهل ذليل است.
۲۱۸۹. دانشمندان منافق
«عالمهم منافق، و قارنهم مماذق
.»
زمانی بر مردم فرا می رسد كه دانشمندان منافق؛ و سخنگويان، چاپلوس شوند.
۲۱۹۰. موجب هراس از مرگ
«بالعلم يرهب الموت، و بالموت تختم الدنيا
.»
علم سبب ترس از مرگ است و با مرگ دنيا به پايان می رسد.
۲۱۹۱. پست ترين و ارجمندترين دانش
«اوضع العلم ما وقف علی اللسان و ارفعه ما ظهر فی الجوارح و الاركان
.»
پست ترين دانش، آن دانشی است كه از زبان فراتر نرود، و ارجمندترين دانش، آن دانشی است كه در اعضا و جوارح نمودار شود.
۲۱۹۲. گمشده مؤمن
«الحكمه ضاله المومن، فخذ الحكمه و لو من اهل النفاق
.»
حكمت گمشده مؤ من است، پس آن را گرچه از منافقان فرا گيريد.
۲۱۹۳. دانش نهانی
و قالعليهالسلام
فيما ينصح اصحابه: «لو تعلمون ما اعلم مما طوی عنكم غيبه، اذا لخرجتم الی الصعدات تبكون علی اعمالكم، و تلتدمون علی انفسكم، و لتركتم اموالكم لا حارس لها و لا خالف عليها، و لهمت كل امری منكم نفسه، لا يلتفت الی غيرها
.»
امام علیعليهالسلام
در اندرز به ياران خود فرمود: اگر آنچه را كه نهانش از ديد شما پنهان است و من می دانم، شما بدانيد، سر به بيابان ها می نهيد و بر كردارهای خويش می گرييد و چونان مادران داغديده بر سر و سينه خود می زنيد و اموال خود را بی نگهبان و سرپرست رها می كنيد و هر يك از شما چنان به خود گرفتار می شود كه به ديگری نمی پردازد.
۲۱۹۴. عالم جاهل
«رب عالم قد قتله جهله، و علمه معه لا ينفعه
.»
چه بسا دانشمندی كه جهلش او را كشته، در حالی كه علم به همراه اوست؛ اما به حالش سودی نمی بخشد.
۲۱۹۵. عالم حقيقی
«العالم من عرف قدره، و كفی بالمرء جهلا الا يعرف قدره
.»
عالم كسی است كه قدر و منزلت خود را بشناسد و آدمی را همين نادانی بس كه منزلتش را نشناسد.
۲۱۹۶. علم برتر از ثروت
و قالعليهالسلام
«لكميل لما اخذ بيده و اخرجه الی الجبان، فلما اصحر تتنفس الصعداء و قال: يا كميل! العلم خير من المال، العلم يحرسك و انت تحرس المال. و المال تنقصه النفقه، و العلم يزكو علی الانفاق، و صنيع المال يزول بزواله
.»
امام علیعليهالسلام
دست كميل بن زياد را گرفت و او را به سوی گورستان برد و چون به صحرا رسيد، آهی از نهاد بركشيد و آن گاه فرمود: ای كميل! دانش بهتر از دارايی است؛ زيرا دانش از تو نگهبانی می كند، اما از دارايی، تو بايد نگهبانی كنی، دارايی با خرج كم می شود، اما دانش با انفاق زياد می گردد و دست پرورده مال و ثروت با از بين رفتن آن از بين می رود (احترام و موقعيت اجتماعی خود را از دست می دهد).
۲۱۹۷. نمی دانی لب مگشا!
«دع القول فيما لا تعرف، و الخطاب فيما لم تكلف
.»
سخن را درباره آنجه كه نمی دانی و خطاب را در مورد آنچه كه وظيفه نداری ترك كن.
۲۱۹۸. خاموشی ستوده
«لا خير فی الصمت عن الحكم؛ كما انه لا خير فی القول بالجهل
.»
در خاموش بودن از اظهار حكمت و دانش، خيری نيست به همان گونه كه در گفتن سخنان جاهلانه و بی ارزش خيری يافت نمی شود.
۲۱۹۹. حكمت را بگير!
«خذ الحكمه انی كانت، فان الحكمه تكون فی صدر المنافق فتلجلج فی صدره حتی تخرج فتسكن الی صواحبها فی صدر المومن
.»
حكمت را هر كجا باشد ياد گيريد؛ زيرا كه حكمت اگر در سينه منافق باشد پيوسته ناآرام است تا از آن جا خارج شده در سينه مؤ من در كنار صاحب خود آرام گيرد.