داستان هایی از زمین کربلا

داستان هایی از زمین کربلا0%

داستان هایی از زمین کربلا نویسنده:
گروه: امام حسین علیه السلام

داستان هایی از زمین کربلا

نویسنده: رؤیا یوسفی
گروه:

مشاهدات: 6006
دانلود: 2993

داستان هایی از زمین کربلا
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 53 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 6006 / دانلود: 2993
اندازه اندازه اندازه
داستان هایی از زمین کربلا

داستان هایی از زمین کربلا

نویسنده:
فارسی

یکی از وظایف پیروان راستین مکتب اهل بیت علیهم السلام، کسب شناختی صحیح و کامل از شخصیت، زندگانی و خط مشی فکری و عملی اهل بیت علیهم السلام است.

در همین راستا، مجموعه ی شبکة الامامین الحسنین علیهما السلام کتابی را به صورت الکترونیکی آماده ی نشر نموده است که علاقمندان حوزه ی مطالعات اهل بیت علیهم السلام می توانند از آن بهره برند.

امیدواریم تلاش این مجموعه مورد توجه مخاطبین عزیز قرار گیرد. ما را با نظرات و پیشنهادات خویش، در راستای بهبود سطح کیفی مطالب وب سایت کمک نمائید.

داستان هایی از زمین کربلا

مؤلف: رؤیا یوسفی

این کتاب توسط مؤسسه فرهنگی - اسلامی شبکة الامامین الحسنینعليهما‌السلام بصورت الکترونیکی برای مخاطبین گرامی منتشر شده است.

لازم به ذکر است تصحیح اشتباهات تایپی احتمالی، روی این کتاب انجام نگردیده است.

فهرست مطالب

پيشگفتار 5

مقدمه 6

وجه تسميه كربلا 10

مرور سلمان به كربلا 11

زمين كربلا 12

خاك حسين در دست پيامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم 13

مناظره اى درباره سجده بر مهر و تربت امام حسين عليه‌السلام 15

مشتى از خاك كربلا در دست على عليه‌السلام 21

هيچكس را از كربلا به سوى جهنم نمى برد 23

تابوت مرد عاصى و غبار كربلا 24

فضيلت كربلا بر مكّه 26

غبار كربلا مانع آتش 28

ورود امام حسين عليه‌السلام 30

تربت كربلا 31

حضرت نوح و كربلا 32

حضرت آدم و كربلا 34

حضرت ابراهيم عليه‌السلام 36

كربلا و عزاخانه در بهشت 37

زمين كربلا به بهشت ميرود 38

خاك كربلا و هديه ملائك 39

كربلا قبّه اسلام 39

كشتى نوح در كربلا 40

درجات كربلا 41

زيارت ملائكه از كربلا 43

كربلا پاره اى از بهشت است 44

ثواب زائر قبر حسين عليه‌السلام 45

جوار امام حسين عليه‌السلام بهتر از بهشت 46

زيارت قبر حسين 47

چگونگى استشفا از تربت كربلا 48

زائر حسين عليه‌السلام 51

ثواب كربلا 54

تارك زيارت كربلا 55

دزدى با نام امام حسين عليه‌السلام 57

فيض گريستن به شهداى كربلا 59

جنّيان در كربلا 61

تربت كربلا در كفن 62

بى احترامى به تربت كربلا 63

خاك كربلا هديه حضرت امام رضا عليه‌السلام 65

مسلمان شدن به بركت خاك كربلا 66

يك دانه تسبيح از تربت كربلا 68

شهيدان كربلا 70

احترام امام زمان به تربت سيّدالشهدا عليه‌السلام 73

قدر كربلا 74

هشت خاصّيت زمين كربلا 75

زيارت كربلا و ايمان 77

مباهات خدا بر زائر كربلا 78

مشايعت ملائك زائر كربلا را 79

مأواى حسين 80

تارك زيارت قبر حسين عليه‌السلام 81

فضيلت زيارت كربلا 82

آئينه دار كربلا 84

زائر حسين اگر در آتش هم باشد نجات مى يابد 85

پی نوشت ها 86

پيشگفتار

اهداء به پيشگاه سرور و سالار شهيدان حضرت ابى عبدّاللّه الحسينعليه‌السلام مظلوم كربلا...

و تقديم به روح پر فتوح مرحوم حضرت حجّة الاسلام و المسلمين حاج سيّد محمود موسوى هشترودىرحمه‌الله والد محترم حضرت حجّة الاسلام و المسلمين حاج سيّد طه موسوى هشترودى (حفظه اللّه) كه حقّا در تدوين و چاپ اين كتاب و آثار ديگر اينجانب زحمات وافرى را متحمل گرديده اند، و با قلم مؤثّر و شيواى خويش كتابهاى اينجانب را به مقدّمه اى زيبا مزيّن فرموده اند، اميد است ثواب اين كتاب و دعاى خوانندگان محترم به روح بلند و ملكوتى والد محترم ايشان كه حقيقتا عاشق ابى عبداللّهعليه‌السلام بوده است، برسد.

همچنين بدينوسيله از جناب مستطاب حضرت حجّة الاسلام و المسلمين سيّد عبداللّه حسينى (حفظه اللّه) مديريّت محترم انتشارات مهدى يار كه در چاپ و نشر كتب اينجانب زحمات شايانى كشيده اند، تشكّر و قدر دانى مى گردد، و از خداوند منّان مسئلت دارم به ايشان توفيق روزافزون عنايت فرمايد، كه حقّا در نشر فرهنگ غنى اهل بيتعليه‌السلام تلاش مجدّانه اى را به انجام رسانيده اند. سعيكم مشكورا

ر - يوسفى

قم - صفر المظفر 1422

مقدمه

بسم اللّه الرّحمن الرّحيم

الحمد للّه ربّ العالمين و الصّلوة و السّلام على اشرف الانبياء و المرسلين و آله الطيبين الطاهرين و لعنة اللّه على اعدائهم اجمعين آمين يا ربّ العالمين.

السّلام عليك يا اباعبداللّهعليه‌السلام - السّلام عليك ياابن رسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم - السّلام عليك يا ياابن امير المؤمنينعليه‌السلام - السّلام عليك ياابن فاطمة الزّهراعليها‌السلام

سلام بر تو اى شهيد، سلام بر تو اى مظلوم، سلام بر تو اى عطشان، سلام بر تو كه پدر شهيد، برادر شهيد، عموى شهيد، فرزند شهيد و سيّد و سرور شهيدان مظلوم هستى.

اى حسين جان وجود تو سرمايه اسلام و شهادت تو احياگر اسلام عزيز است، حسين جان خاك تو توتياى چشم اولیاء است، و شفا بخش دردها و آلام دنيوى و اُخروى بشر است. چه مى توان از تو گفت حال آنكه تو خود همه چيز هستى؟! و از ازل تا ابد باقى مى مانى، و از آدم ابوالبشرعليه‌السلام تا خاتم الانبياءصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم تو را زيارت كرده اند و بر مصائب تو گريستند.

حسين جان، وجود ذيجود تو نجاتگر فرشتگان و آدميان است، و هر كه از درگاه خداوند رانده شد، به درگاه باعظمت تو پناهنده شد آزاد گرديد، كه تو آزادگر آنان و پناه بى پناهان مى باشى. و رحمت و رأ فت تو حتّى بر قاتلينت شامل مى شود.

امّا كربلا - كربلا چيست؟ كربلا هم كرب است هم بلا، هم رافع كرب است هم دافع بلا، كربلا همان بهشت است، كربلا همان قيامت است، كربلا همان حساب و ميزان است، كربلا كربلاست!!!

كرب يعنى گرفتارى، و مشقّت و بلا يعنى عذاب و عقاب.

كربِ كربلا براى دشمنان اسلام و امامت و و لايت مى باشد، چرا كه آنان با بى اعتنائى به زمين بهشت در روى زمين كرب و گرفتارى براى خود آفريدند كه بلاى آخرت را به دنبال دارد. آنان فروختند آخرت و دنياى خويش را در كربلا، براى وعده و خيالهاى باطل و فاسد خود.

چه كردند در كربلا؟!

ديوان و ددان بخيال آنكه خدا و قرآن را از سر راه برمى دارند و آينه تمام نماى حق را مى شكنند براى خود كرب و بلا ساختند، نمى دانستند كه كرّوبيان در كربلا حاضرند و آنچه كه به دشمنى با آن آمده اند دست خدا و صداى حق است. مى خواستند حق را بكشند و كربلا درست كردند!!

آرى آنان براى خود كرب و بلا ساختند حال آنكه كربلا، كرب و بلائى براى حسينعليه‌السلام نداشت! بلكه رافع و دافع كرب و بلاى حسينعليه‌السلام وشيعيان او مى شد.

با نام آن زمين، با خاك آن زمين، با حرمت آن زمين اسلام و امّت مسلمان نجات مى يافت!

درمجرّبترين اذكار و ادعيّه اى كه از معصومعليه‌السلام وارد شده است، مى فرمايد: كه هركس اين ذكر را هفتاد مرتبه با اعتقاد و معرفت بخواند هر كرب و بلايى داشته باشد برطرف مى شود:

يا كاشِفَ الكَربِ عَن وَجهِ الحُسَين، اِكشِف كَربى بِحَقِ اَخيكَ الحُسَينعليه‌السلام .

يعنى اى برطرف كننده كروب و مشكلات از روى حسينعليه‌السلام برطرف كن كرب و مشكل مرا به حقّ برادرت حسينعليه‌السلام .

آرى حسينعليه‌السلام خود مشكل گشاست، و براى كربلاى خود كاشف كربى آورده است، پس كربلا - كربى بر حسينعليه‌السلام و حسينيان ندارد. چون عبّاس علمدار قهرمان دارد، عبّاسعليه‌السلام كرب از وجود حسينعليه‌السلام بر مى دارد، كرب از وجود اولاد حسينعليه‌السلام برمى دارد، كرب از شيعيان حسينعليه‌السلام بر مى دارد. عبّاسعليه‌السلام قمر بنى هاشم باب الحوائج مى شود، چون كرب كرّوبيان را مى گشايد، نه تنها در كربلا، بلكه دستان مقطوع عبّاسعليه‌السلام در قيامت شفيع امّت حسينعليه‌السلام است كه در دستان امّ الائمّه فاطمه زهراعليها‌السلام خواهد بود. پس كربلا كربى بر حسينعليه‌السلام ندارد.

امام حسينعليه‌السلام بسوى كربلا مى آيد به مانند ماهى كه سالها از دريا به دور افتاده باشد، حسينعليه‌السلام را در كربلا نكشتند! حسينعليه‌السلام را در شام كشته بودند! آنجائى كه ولايت و امامت را غصب كردند، حسينعليه‌السلام در كربلا زنده شد و از زندگى خويش اسلام را زنده كرد. آن هنگام كه وارد خاك كربلا شد و ديد كه ديگر مركب حركت نمى كند، مركب را عوض كردند، و باز حركت ننمود، تا سه مرتبه مركب را عوض كردند، مركب حركت ننمود. و آنگاه فرمودند:

فرود آييد كه اين جا مقتل من و مدفن من و مردان من است و اينجا خيمه هاى ما را غارت مى كنند و خون ما را مى ريزند، كه اين خبر را از جدّم رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم شنيده ام!

اى زمين كربلا من ارمغان آورده ام

دُركوچك اصغر شيرين زبان آورده‌ام

كربلا از روز اوّل كربلا بود، و خداوند سبحان زمين كربلا را حتّى بر زمين كعبه فضيلت داد، و قبل از حضرت سيّد الشّهداءعليه‌السلام انبياء بسيارى به زيارت آن زمين مقدّس آمده بودند، و در روايات مى باشد كه قبل از حسين فاطمهعليهما‌السلام صدها پيغمبر و صدها فرزند پيغمبر در آنجابه شهادت رسيده و مدفون گرديده اند.

كربلا، كربلاست! چون حسينعليه‌السلام دارد، حسينعليه‌السلام كيست؟ حسينعليه‌السلام كسى است كه در راه خدا كارى كرد كه هيچ كس نكرده و نمى تواند بكند، مگر حسين در كربلا چه كرد؟ او در كربلا همه چيز را در عمل معنا كرد، ايمان را به تصوير كشيد، يعنى كسى كه بتواند در آن موقعيت قرار بگيرد. و تصميم خود را عوض نكند، و مرحله به مرحله به علاقه او نسبت به خدا و كارى كه انجام مى دهد بيشتر شود، در ابتدا آن همه توهين و تحقير، بعد ظلم و جسارت، و سخت تر از همه كشته شدن بهترين بنده گان خدا به دست شقى ترين مردم، داغ كشته شدن برادر و برادرزاده، فرزند رشيد و فرزند شيرخوار، و همه خوبان كه به يارى اسلام آمده اند، و دشوارتر از همه مصائبى كه بر اهل بيت روا مى شد، و حسينعليه‌السلام همه را مى دانست! آيا كسى مى تواند حسين باشد و با آن همه كرب و بلا باز هم بگويد، رِضا بِرِضائِك و تَسليمَا لِاَمرِك لا الهَ غَيرك و لا مَعبُودَ سِواك!

پس كربلا همان بهشت است كه هر كس بدان دست يافت رستگار و سعادت مند مى شود.

با مطالعه و مرور در روايات مربوط به كربلا مى توان به ارزش اين زمين قدسى پى برد و براى آخرت ذخيره اى اندوخت. خدايا زيارت حسينعليه‌السلام و اولادعليه‌السلام را در دنيا نصيب ما بگردان، و از شفاعت آن مقرّبين درگاهت ما و والدين ما و اولاد ما را بى نصيب مفرما، آمين يا ربّ العالمين.

حوزه علميّه - قم المقدّسه.

صفر المظفّر 1422سيّد طه موسوى هشترودی

وجه تسميه كربلا

بعضى گفته اند: كربلا مشتق از كَربَله، بفتح كاف و باء موحده بر وزن عنفله، بمعنى رخوت و نرمى است، يقال به كربلها ى رخوة فى قدميه بخاطر آنكه خاك كربلا نرم بود0 و يا از كربلا است بمعنى الخالص الزّكى يقال كَربَل الحِنطَة اِذا انفّاها فسميت بذلك لان ارضها خالصة طيَّبة و يا از كربل بر وزن جعفر است. و كربل نام علفى است كه بسيار سرخ و برّاق مى باشد زيرا كه از آن علف در آن سرزمين بسيار بود.

البته كربلا مركب است از دو كلمه كرب و بلا و بخاطر كثرت استعمال كربلا شده است. زيرا كه روايت مى باشد كه بهترين اولاد پيغمبران در آنجا به شهادت ميرسند و سر انور اكثر ايشان را در آن زمين با لب تشنه بريدند و ملائكه ها هزار سال قبل از شهادت سيّدالشهداء - عليه آلاف التحيّة و الثناء - آن مكان شريف را زيارت ميكردند.

و قد قتل فيها قبل الحسينعليه‌السلام ماءئة نبىّ و ماءئة سبط و انّها تزفّ الى الجنة بطينها و شجرها و جميع ما فيها كما تزفّ العروس الى ازواجها

ترجمه: و قبل از امام حسينعليه‌السلام صد پيغمبر و صد نفر فرزند پيغمبر كشته شدند، در آنجا و آنها ميروند بسوى بهشت و آنچه در بهشت است مانند آنكه عروس بسوى زوجش ميرود و جمعى از پيامبران به آن مكان عبور نمودند و متذكّر مصيبت فرزند پيامبر آخرالزمان شده و بر هر يكى از آنها در قسمتى كرب و بلا وارد شده است.(1)

مرور سلمان به كربلا

روايت شده است، وقتى كه جناب سلمانرحمه‌الله از جانب اميرالمؤمنينعليه‌السلام به حكومت مداين مأ مور گرديد، و عازم مدائن شد، آن عالى مقام با كاروانى همراه شد، و به درازگوشى سوار شده بود به منزل مى رفتند.

و قانون آن جناب بود كه يك فرسخ راه را سوار الاغ ميشد، و يك فرسخ راه را پياده مى رفت تا آن حيوان هم ناراحت نشود، و در ميان اهل قافله قانونِ مراعات احوال حيوانِ مركوب آن جناب معروف و معلوم شده بود.

در منزلى از منازل كه نوبت سوارى الاغ بود، آن جناب سوار شده و به قدر نيم فرسخ سوار بود، كه ناگاه اهل قافله ديدند، آن جناب بى اختيار از الاغ مركوب خود پياده شد، و بى اختيار خود را به زمين انداخت و زمين را به آغوش كشيد، و مانند ابر بهارى زار زار ميگريست، اهل قافله متعجب شدند وبه سوى ايشان متوجه شدند.

ناگاه ديدند بعد از زمانى از آن زمين گريان و نالان برخاست وچند قدم راه رفت، باز خود را به زمين افكند، صداى گريه و ناله بلند كرد، زمانى با شدّت گريست، بعد از آن قدرى رفته باز خود را به زمين افكند، با شدّت تمام صيحه و ضجّه زده، مانند زن ثلكى مى گريست و مى ناليد تا اين كه براى اهل قافله معلوم شد كه آن زمين، زمين كربلا است.(2)

زمين كربلا

مرحوم جنّت مكان حاج حسين نورى در دارالسلام خود نقل كرده است كه در كتاب كلمه طيّبه از مرحوم ميرزا سيد على صاحب شرح كبير كه مى فرمايد: من عصرهاى پنجشنبه مواظبت داشتم به زيارت قبرهائى كه در اطراف خيمه گاه است.

شبى در عالم رؤ يا ديدم كه رفته ام به زيارت همان قبرها، ناگهان شنيدم هاتفى به زبان فارسى مى گويد: خوشا به حال كسى كه در اين زمين مقدس كربلا مدفون شود، اگر چه با هزاران گناه باشد از هول قيامت سالم مى ماند، و هيهات كه از هول قيامت سلامت باشد، كسى كه در اين زمين دفن نشود.(3)

كربلا خاكت دهد بوى بهشت

كربلا هستى تو چون كوى بهشت

كربلا خاكت معطّر از چه شد

بين گلها امتيازت از كه شد

كربلا گو بوى عطرت از كجاست

عنبر و بوى عنبرت از كجاست

كربلا بوى خدائى ميدهى

كى ز او بوى جدائى ميدهى

كربلا جانم فداى بوى تو

كى شود رو آورم بر سوى تو

كربلا گشتى معلّى بعد از آن

برتر از عرش خدائى بعداز آن

كربلا من زنده از بوى تواءم

كربلا من عاشق روى تواءم

كربلا هر كس كه يادت مى كند

زائرت حق را زيارت ميكند

خاك حسين در دست پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

در روايت اهل سنت و شيعه مستندا نقل شده است كه امّ سلمه همسر پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مى گويد:

روزى رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مشغول استراحت بودند كه ديدم امام حسينعليه‌السلام وارد شدند، و بر سينه پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نشستند، حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند: مرحبا نور ديده ام، مرحبا ميوه دلم، چون نشستن حسينعليه‌السلام بر سينه پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم طولانى شد، پيش خودم گفتم! كه شايد پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ناراحت شوند، و جلو رفتم، تا حسينعليه‌السلام را بر دارم.

حضرت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند: امّ سلمه تا وقتى كه حسينم خودش مى خواهد بگذار بر سينه ام بنشيند، و بدان كه هر كس به اندازه تار مويى حسينم را اذيّت كند مانند آن است كه مرا اذيّت كرده است.

امّ سلمه مى گويد: من از منزل خارج شدم، و وقتى باز گشتم به اتاق رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ديدم پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم گريه مى كند، خيلى تعجّب كردم! و عرض كردم يا رسول اللّه خداوند هيچگاه تو را نگرياند، چراناراحتيد؟ ملاحظه كردم و ديدم حضرت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم چيزى در دست دارد، و بدان مينگرد و مى گريد. جلوتر رفتم و ديدم مشتى خاك در دست دارد.

سئوال كردم يا رسول اللّه اين چه خاكى است كه تو را اين همه ناراحت مى كند. رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند:

اى امّ سلمه الان جبرئيل بر من نازل شد و عرض كرد كه اين خاك از زمين كربلا است. و اين خاك فرزند تو حسينعليه‌السلام است كه در آنجا مدفون مى شود.

يا امّ سلمه بگير اين خاك را و بگذار در شيشه اى، هر وقت كه ديدى رنگ خاك به خون گرائيد، آنوقت بدان كه فرزندم حسينعليه‌السلام به شهادت رسيده است.

امّ سلمه مى گويد: آن خاك را از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم گرفتم كه بوى عطر عجيبى ميداد. هنگامى كه امام حسينعليه‌السلام بسوى كربلا سفر كردند، من نگران بودم و هر روز به آن خاك نظر مى كردم، تا يك روز ديدم كه تمام خاك تبديل به خون شده است و فهميدم كه امام حسينعليه‌السلام به شهادت رسيده اند. لذا شروع كردم به ناله و شيون كردم و آن روز تا شب براى حسين گريستم، آن روز هيچ غذا نخوردم تا شب فرا رسيد، از شدّت ناراحتى و غصّه خوابم برد.

در عالم خواب رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را ديدم، كه تشريف آوردند ولى سر و روى حضرت خاك آلود است! و من شروع كردم به زدودن خاك وغبار از روى آن حضرت و عرض كردم يا رسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم من بفداى شما، اين گرد و غبار كجاست كه بر روى شما نشسته است.

فرمود: امّ سلمه الان حسينم را دفن كردم!(4)