داستان هایی از زمین کربلا

داستان هایی از زمین کربلا0%

داستان هایی از زمین کربلا نویسنده:
گروه: امام حسین علیه السلام

داستان هایی از زمین کربلا

نویسنده: رؤیا یوسفی
گروه:

مشاهدات: 5710
دانلود: 2881

داستان هایی از زمین کربلا
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 53 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 5710 / دانلود: 2881
اندازه اندازه اندازه
داستان هایی از زمین کربلا

داستان هایی از زمین کربلا

نویسنده:
فارسی

یکی از وظایف پیروان راستین مکتب اهل بیت علیهم السلام، کسب شناختی صحیح و کامل از شخصیت، زندگانی و خط مشی فکری و عملی اهل بیت علیهم السلام است.

در همین راستا، مجموعه ی شبکة الامامین الحسنین علیهما السلام کتابی را به صورت الکترونیکی آماده ی نشر نموده است که علاقمندان حوزه ی مطالعات اهل بیت علیهم السلام می توانند از آن بهره برند.

امیدواریم تلاش این مجموعه مورد توجه مخاطبین عزیز قرار گیرد. ما را با نظرات و پیشنهادات خویش، در راستای بهبود سطح کیفی مطالب وب سایت کمک نمائید.

حضرت ابراهيمعليه‌السلام

يك زمان عبور حضرت ابراهيمعليه‌السلام از سرزمين كربلا افتاد، آن حضرت سوار بر اسب بودند، ظاهرا آثار مصيبت هاى سيّدالشهداء بر آن حيوان آشكار شد، وصيحه اى كشيد و با سر به زمين افتاد و بر اثر آن حضرت ابراهيمعليه‌السلام زمين خورد و سرش شكست. آنگاه برخاسته و بدرگاه خداوند عرضه داشت، بار الها خطائى از من سر زده كه اينگونه مجازات مى شوم؟

پس جبرئيل نازل شد و عرض كرد: يا ابراهيم از تو گناهى سر نزده است!

لكن هنا يَقتل سِبط خاتَم النَّبيين و خاتَم الوَصيين فسال دمك موافقا لدمه.

يعنى چون در اينجا نوه پيامبر آخر الزمانصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و فرزند خاتم الوصيين اميرالمؤمنينعليه‌السلام به شهادت مى رسد، پس خون تو ريخت تا موافق با خون آن مظلوم شود. و آنگاه جبرئيل از مصائب كربلا گفت و حضرت ابراهيمعليه‌السلام بر مظلوميّت فرزندش گريست.(20)

كربلا و عزاخانه در بهشت

براى امام حسينعليه‌السلام عزا خانه بسيار و گريه كننده بيشمارى است پس در زير اين آسمان و تحت خورشيد درخشان عزا خانه اولى كربلاست، كه باعث كرب و گيرائى قلوب همه انبياء و مؤمنين و محبّين و موالين ميشود تا روز قيامت.

دوّم عزا خانه مخصوص آن بزرگوار بيت الصّراخ است، كه در عرش عظيم الهى است كه همه ملائكه در آن مكان رفيع الشّان با نوحه و ضجّه به عزاى آن عزيز زهراعليهما‌السلام مشغول هستند.

سوّم بيت العمور است كه در آسمان چهارم است كه ملائكه آسمانها به گريه و شيون آن سيّد مظلومان نوحه مى كنند و مانند اين كه در عالم باطن آوازه عزاداران ملاءاعلى بگوش باطنى سكّان عالم سفلى ميرسد كه آثار عزادارى و گريه و ناله ظاهر ميشود تا روز قيامت و هر كس از عزاداران به قدر اخلاص و محبّت خود بمراتب نورانيّت و قرب معنوى مترقى ميكند.

چهارم بيت المرمر است كه در بهشت است و مانند آنكه اشاره به آن مجلس عزاخانه است كه در اول خلقت حضرت آدم و حضرت حوّا عزا خانه بپا نمودند.(21)

زمين كربلا به بهشت ميرود

در كتاب كامل الزيارة ازفخرالسّاجدين حضرت زين العابدينعليه‌السلام روايت شده است كه خداوند سبحان و تعالى كرب بلا را حرم امن و با بركت قرار داده بيست و چهار هزار سال قبل از آن كه كعبه را خلق نمايد، و چون حقّ تعالى در ابتداى قيامت زمين را به زلزله در مى آورد، و زمين كربلا را با خاكش نورانى و صاف بالا برند.

پس آن را بهترين باغ از باغهاى بهشت مى گرداند و بهترين مساكن از مسكنهاى بهشت كه ساكن نمى شود در آن مگر مقربان و پيامبران و رسولان و آن زمين روشنائى مى دهد در بهشت چنانكه ستاره هاى بسيار روشن در ميان ستاره ها براى اهل زمين روشنائى مى دهند كه نورش ديده هاى اهل بهشت را خيره ميكند.

و آن زمين مقدّس ندا ميدهد در ميان بهشت منم آن زمين طيّب و مباركى كه در آغوش گرفتم و در بر داشتم نعش بهترين شهيدان و سيد جوانان اهل بهشت حسين بن علىعليه‌السلام را.(22)

جان به قربان تو و كرب بلايت يا حسين

ين سر شوريده ام دارد هوايت ياحسين

روز و شب در آرزوى مرقدت آرام به سر

كى شود مأ وى كنم در كربلايت ياحسين

خاك كربلا و هديه ملائك

در روايات ميباشد كه خداوند عالم خاك كربلا را تحفه و هديه حورالعين قرار داده است، چنانچه در كتاب شريف سفينة النّجاة روايت شده است كه:

هر گاه ملائك ملا اعلى و مقرب درگاه خداوند بر زمين نزول مى كنند حورالعين به ايشان ميگويند كه از براى ما خاك كربلا و تسبيحى از آن ارض منوّر بياوريد.(23)

كربلا قبّه اسلام

روايت از معصومعليه‌السلام ميباشد كه در حديثى مى فرمايد:

و هى البقعة التى كانت قبّة الاسلام نجى اللّه فيه المؤمنين الّذى آمنوا مع نوح فى الطوفان.

امامعليه‌السلام فرمودند: و آن زمين كربلا بقعه اى است كه قبّه براى اسلام ميباشد و خداوند نجات مى دهد بوسيله آن مؤمنين را مانند آن كسانى كه ايمان آوردند و با حضرت نوحعليه‌السلام در طوفان.(24)

مهر تو را به عالم امكان نمى دهم

اين گنج پر بهاست من ارزان نمى دهم

گر انتخاب جنّت و كويت نمى دهند

كوى تو را به جنَّت رضوان نمى دهم

اى خاك كربلاى تو مهر نماز من

آن مهر را به ملك سليمان نمى دهم

كشتى نوح در كربلا

در طوفان جهانى حضرت نوحعليه‌السلام ، كشتى نوح در همه زمين كه بصورت دريا درآمده بود گشت تا رسيد به سرزمين كربلا، حضرت نوح احساس كرد، كشتى درمانده و زمين آن را مى كشد، حضرت نوح به گمان غرق كشتى ترسيد، و جريان را به خدا عرضه داشت، جبرئيل بر او نازل شد و گفت: در اين سرزمين حضرت امام حسينعليه‌السلام سبط حضرت محمّد خاتم پيامبرانصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و فرزند حضرت على خاتم اوصياءعليه‌السلام را مى كشند.

حضرت نوح عرض كرد، قاتل او كيست؟ جبرئيل گفت: قاتل او كسى است كه اهل هفت آسمان و زمين او را لعنت مى كنند، حضرت نوحعليه‌السلام چهار بار بر قاتل امام حسينعليه‌السلام لعنت گفت، آنگاه كشتى به حركت در آمد، و سرانجام در كوه جودى (در ناحيه شام مستقر شد.(25)

درجات كربلا

زمين كربلا پنج درجه دارد.

درجه اوّل - از آب و خاك است مثل باقى زمين ها و اراضى كه درخت و گياه در آن ميرويد و زراعت ميشود.

درجه دوّم - مقام فيض و رحمت است، كه از اين خاك مقدّس بواسطه قبول نمودن آن خضوع و انكسار را، در عالم تكليف تكوينى، بنا به حديث و لا من ارض و لا مإ الّا عوقب لترك التواضع كه چنان فضيلت و رحمت در آن تربت پاك قرار فرموده اند كه همه عوالم امكان از آن تربت اقدس بهره و فيض ميبرند، بلكه فضائل و مناقب آن زمين مقدّس برترى دارد بر تربت مراقد همه ائمّه اطهارعليه‌السلام به مرقد انور حضرت محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم زيرا كه چند فضيلت در تربت حضرت سيّد الشّهدأعليه‌السلام هست كه در تربت هيچ پيغمبرى و وصّى او نيست و در تربت هاى سائر ائمّهعليه‌السلام نيز نيست.

درجه سوّم - كربلا محل اندوه و محنت است و هر يك از مقرّبين درگاه الهى و انبياء و اولیاء و اوصيّاء در وقت ورود به آن زمين فيض نزديك مى شود مهموم و اندوهگين مى باشند چنانكه حضرت صادقعليه‌السلام در خصوص زائرين آن مظلوم مى فرمايد: كه زائر بايد تشنه و گرسنه و ژوليده مو و خاك آلوده و گريان و مهموم باشد.

تأ سّيا له و للمستشهدين بكربلا و اهل بيته المظلومين المهمومين.

درجه چهارم - كربلا نعيم جنّات است، زيرا كه همه بهشت را خداوند متعال از نور مقدّس و منوّر مدفون كربلا، خامس آل عباعليه‌السلام خلق نموده است، و حضرت امام صادقعليه‌السلام در خصوص ترك كنندگان زيارت آن سرور فرموده است:

مَن تَرَكَ زيارَة الحسينعليه‌السلام و هو يزعم شيعة فليس هو الشيعة و ان كان من اهل الجنّة هو ضيفان اهل الجنّة.

ترجمه: امام صادقعليه‌السلام فرمودند: هر كس ترك كند زيارت امام حسينعليه‌السلام را و در حالى كه خيال كند از شيعيان ماست، بلكه او شيعه ما نيست و اگر هم وارد بهشت شود، ميهمان اهل بهشت خواهد بود، ( نه صاحب خانه

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مى فرمايد:

اِنّى اَشِمُ رائِحَة الجَنَّة مِن الحسينعليه‌السلام ،

يعنى، همانا از حسينعليه‌السلام بوى بهشت را استشمام مى كنم.

پس بر طالبين بهشت لازم است كه داخل كربلاى ظاهرى شوند و او از باب خاصّه آن كه عبارت از بكاء و اقامه مجالس عزا بشود تا در يوم النّشور به مقام قرب و مصاحبت آن بزرگوار در جناب النّعيم باشد.

درجه پنجم: رضوان اللّه يعنى مكان خوشنودى كه فوق همه نعمتها و راحتها و فيضهاست زيرا كه تربت پاك بنا بخضوع كه در عالم تكوين قبول نمود داراى نور الانوار همه انوار شده و خداوند عالم آن تربت طاهره را كه باعث ضياء و روشنائى همه فرموده و مكان و مقام پيامبران اولوالعزم در بهشت عنبر سرشت در تربت كربلا خواهد شد، و همين خاك كربلا است كه در مقام فخر و مباهات فرياد مى نمايد:

اِنّاارض اللّه المقدّسة المباركة.

من همان زمين مقدّس و مبارك خدا هستم. با اعتقاد پاك دفن شده گان آن خاك از بيم و هراس يوم الحساب آسوده و مطمئن شده و بدون حساب داخل بهشت و ساكن حُسن المأب ميشوند.

بلكه بر روايت حضرت صادقعليه‌السلام حتى هر خر و اشترى كه در كربلا بميرد به بهشت مى رود.(26)

زيارت ملائكه از كربلا

در كتاب كامل الزيارة روايت شده است كه حق تعالى امر فرمود، به ملائكه كه زيارت كنند موضع دفن حضرت سيّدالشّهداءعليه‌السلام را هزار سال پيش از شهادت آن بزرگوار، و همچنين روايت شده است كه در وقت هر نماز از نمازهاى پنجگانه هفتاد هزار ملائك به زيارت آن سرور مشرّف ميشوند و تا روز قيامت نوبت زيارت به ايشان ميسّر نمى شود.(27)

خوشا بحال كسى در منى فداى تو گرديد

كه داعى تو شد ساكن مناى تو گرديد

هر آن كه خواست حيات ابد ز فرد صمد

مقيم عرصه رضوان كربلاى تو گرديد

كربلا پاره اى از بهشت است

قال رسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : يا جابر زُر قبر الحسينعليه‌السلام بكربلا فانّ كربلا قطعة من الجنّة.

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: اى جابر زيارت كن قبر حسينعليه‌السلام را در كربلا، پس هر آينه كربلا پاره اى از بهشت است.

خدا هم طول عمر به جابر داد و موفّق گرديد قبر حسين را زيارت نمايد. يقينا حديث مشهور زيارت جابر در روز اربعين را حسينعليه‌السلام شنيده ايد.

اگر چشم بصيرتى باشد سزاوار است خاك كربلا را توتياى چشم كنيم. خاكى كه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به آن متبرّك مى شدند.(28)

دارم اندر سر هواى كربلايت ياحسين

دل شده غرق تمنّاى وصالت يا حسين

من نه تنها واله و حيران بهامون غمت

عالمى دل گشته داراى مبتلايت ياحسين

نور شمس و زهره و پروين ماه و مشترى

همچو ذرّه پيش خورشيد جمالت يا حسين

ثواب زائر قبر حسينعليه‌السلام

روايت شده است كه حضرت خاتم الانبياءصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در خانه عايشه بود، حسينعليه‌السلام آمد، عايشه خواست مانع شود، رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم جريان آتيه حسينعليه‌السلام و مقامات او و زائرش را ذكر مى فرمايد: كه حسينعليه‌السلام در زمين كربلا كشته و مدفون مى گردد، هركس او را زيارت كند ثواب يك حجّ و يك عمره من به او داده مى شود، عايشه تعجّب كرد و گفت: ثواب حجّ و عمره شما!

فرمود: بلى ثواب دو حجّ و دو عمره من.

باز عايشه تعجّب كرد! و رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود ثواب سه حجّ و سه عمره من. همينطور زياد فرمود، كه در روايت چنين است ثواب نود حجّ و نود عمره رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم براى زائر قبر حسينعليه‌السلام است.

البته از اين حجّ و عمره تا نود با اعتبار حال و معرفت و محبّت زائر قبر حسينعليه‌السلام است، با چه علاقه اى رو به قبر حسينعليه‌السلام رفته است.

و نيز فرمودند چنين ثوابهاى عظيمى كه براى زيارت كننده قبر حسينعليه‌السلام است موجب دلشادى من گرديد.(29)

جوار امام حسينعليه‌السلام بهتر از بهشت

اگر كسى از گناهان مى ترسد و نمى داند كه آيا توبه اش پذيرفته شده است يا خير؟ رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم وعده فرموده است كه زوّار قبر حسينعليه‌السلام و عزادارانش را تنها نگذارد، در وحشتها و ظلمتها از آنان فرياد رسى بفرمايد.

در صحراى محشر كه هر كس سر گرم خودش مى باشد عدّه اى در جوار امام حسينعليه‌السلام زير سايه عرش رحمتند، به قدرى از مجالست با امام حسينعليه‌السلام مأ نوسند و لذّت ميبرند كه وقتى حوريان از بهشت برايشان پيغام مى فرستند كه ما منتظر شمائيم، چرا نمى آئيد پاسخ مى دهند ما لذّت مجلس امام حسينعليه‌السلام را به مصاحبت با شما ترجيح ميدهيم.

راستى كه جاى اميدوارى است بقول شيخ شوشترى اگر مقام ما به حدّى نرسيده باشد كه در اوّل محشر نزد امام حسينعليه‌السلام زير سايه عرش باشيم اميدواريم كه در چاله و ظلمتكده جهنّم هم نباشيم پيغمبر مارا نجات دهد.

زيارت قبر حسين عليه‌السلام امان از آتش (30)

مجلسى عليه الرحمه در بحار از جناب سليمان اعمش كه از بزرگان شيعه و نزد همه مسلمين محترم و مورد اعتماد است نقل مى نمايد: كه در كوفه شبى همسايه ام در خانه من بود در اثناء صحبت فضيلت زيارت امام حسينعليه‌السلام را در شب جمعه ذكر نمودم همسايه منكر بود. گذشت، فردا اعمش و چند نفر ديگر به كربلا رفتند، امّا همسايه را ديدند كه زودتر از آنها و گريان آمده است،

پس از آنكه از او علّت را مى پرسند، گويد: پس از آنكه خوابيدم ديدم قيامت بر پا شده هودجى سياه پوش از آسمان نازل ودر آن مخدره دو عالم فاطمه زهراعليهما‌السلام است، همه دستها رو بهودج دراز است و تقاضاى شفاعت دارند رقعه هائى به دست اشخاص داده مى شود، نگاه كردم ديدم در آن نو شته امان من النار لزوّار قبر الحسين عليه‌السلام فى ليله الجمعه

امان و راحتى از آتش است براى زيارت كنندگان قبر امام حسينعليه‌السلام در شب جمعه.

گفتم: اى بى بى عالم به من هم لطف بفرما كه من سخت به آن نيازمندم فرمود: مگر تو منكر فضيلت زيارت قبر فرزندم حسينعليه‌السلام نبودى.(31)

چگونگى استشفا از تربت كربلا

شيخ اجل، ابن قولويه، استاد شيخ مفيد رحمه الله در كتاب كامل الزيارة به اسناد خود از محمد بن مسلم روايت كرده كه گفت: به مدينه رفتم و بيمار شدم. حضرت امام محمد باقرعليه‌السلام مقدارى آشاميدنى در ظرفى كه دستمال بالاى آن بود، به وسيله غلام خود برايم فرستاد و گفت اين را بخور كه امام علىعليه‌السلام به من امر فرموده است كه بر نگردم تا اين دارو را بياشامى.

چون گرفتم و خوردم شربت سردى بود در نهايت خوش طعمى و بوى مشك از آن بلند بود.

پس غلام گفت: حضرت فرمود چون بياشامى به خدمتش بروى.

من تعجب كردم كه گويا از بندى رها شدم. برخاستم به در خانه آن حضرت رفته، رخصت طلبيدم. حضرت فرمود: صحّ الجسم فادخل: بدنت سالم شده داخل شو.

گريه كنان داخل شدم و سلام كردم. دست و سرش را بوسيدم. فرمود: اى محمد! چرا گريه مى كنى؟

عرض كردم: قربانت گردم مى گويم بر غربت و دورى راه از خدمت شما، و كمى توانايى در ماندن در ملازمت شما كه پيوسته به شما بنگرم

فرمود: اما كمى قدرت، خداوند تمام شيعيان و دوستان ما را چنين ساخته و بلا به سوى ايشان گردانيد؛ امّا غربت تو، پس مؤمن در اين دنيا در ميان اين خلق منكوس غريب است، تا از اين دار فنا به رحمت خداوند برود و در بعد مكان به حضرت ابى عبداللّه الحسينعليه‌السلام تأ سّى كن كه در زمينى دور از ما در كنار فرات است و اما آنچه از محبت قرب و شوق ديدار ما گفتى و بر اين آرزو و توانايى ندارى، پس خداوند بر دلت آگاه است و تو را بر اين نيت پاداش خواهد داد.

بعد فرمود: آيا به زيارت قبر حسينعليه‌السلام مى روى؟

گفتم: بلى با بيم و ترس بسيار.

فرمود: هر قدر ترس بيشتر است ثوابش بزرگتر است و هر كس در اين سفر خوف بيند از ترس روز قيامت ايمن باشد و با آمرزش از زيارت بر گردد.

بعد فرمود: آن شربت را چگونه يافتى؟

گفتم: گواهى مى دهم كه شما اهل بيت رحمتيد و تو وصى اوصيايى. هنگامى كه غلام شربت را آورد، توانايى نداشتم كه بر پا بايستم و از خودم نااميد بودم و چون آن شربت را نوشيدم چيزى از آن خوش بوتر و خوش مزه تر و خنك تر نيافتم. غلام گفت: مولايم فرمود بيا؛ گفتم: با اين حال مى روم هر چند جانم برود و چون روانه شدم گويا از بندى رها شدم. پس سپاس خداى را كه شما را براى شيعيان رحمت گردانيده است.

فرمود: اى محمد! آن شربت را كه خوردى از خاك قبر حسينعليه‌السلام بود و بهترين چيزى است كه من به آن استشفا مى نمايم و هيچ چيزى را با آن برابر مكن كه ما به اطفال و زنان خود مى خورانيم و از آن خير بسيار مى بينيم.

فرمود: شخصى آن را بر مى دارد و از حائر بيرون مى رود. آن را در چيزى نمى پيچد، پس هيچ جن و جانورى و چيزى كه درد و بلايى كه داشته باشد نيست، مگر آنكه آن را استشمام مى كند و بركتش برطرف مى شود و بركتش را ديگران مى برند و آن تربت كه به آن معالجه مى كنند نبايد چنين باشد و اگر اين علت كه گفتم نباشد، هر كه آن را به خود بمالد يا از آن بخورد البته در همان ساعت شفا مى يابد و نيست آن مگر مانند حجرالاسود كه نخست مانند ياقوتى در نهايت سفيدى بود و هر بيمارى و دردناكى خود را بر آن مى ماليد در همان ساعت شفا مى يافت و چون صاحب آن دردها و اهل كفر و جاهليت خود را بر آن ماليدند سياه شد و اثرش كم گرديد.

عرض كردم: فدايت شوم آن تربت مبارك را من چگونه بردارم؟

فرمود: تو هم مانند ديگران آن تربت را بر مى دارى، ظاهر و گشوده و در ميان خرجين در جاهاى چركين مى افكنى پس بركتش مى رود.

گفتم: راست فرمودى.

فرمود: قدرى از آن به تو مى دهم، چطور مى برى؟

عرض كردم: در ميان لباس خود مى گذارم.

فرمود: به همان قرارى كه مى كردى برگشتى. نزد ما از آن هر قدر كه مى خواهى بياشام و همراه مبركه براى تو سالم نمى ماند.

آن حضرت دو مرتبه از آن به من نوشانيد و ديگر آن درد به من عارض نشد.(32)

زائر حسينعليه‌السلام

در كتاب كامل الزياره و وسايل و كتاب تحفة الزّاير، مجلسى مرحوم روايت نموده است از معاوية بن عمَّار كه گفت: روزى بخدمت مولاى خود امام جعفرصادقعليه‌السلام مشرَّف شدم، ديدم آن سرور مشغول نماز است چون فارغ شدند، شنيدم كه مناجات مى كرد باپروردگار خود و عرض مى كرد:

اى خداونديكه مخصوص كرده اى آينده ما را به كرامت، و وعده داده اى ما را به شفاعت، و علوم رسالت را به ما داده اى و ما را وارث پيغمبران گردانيده اى و ختم كرده اى امتّان گذ شته را و علم گذشته و آينده را به ما داده اى و ما را مخصوص به وصيّت پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم گردانيده اى و دلهاى مردم را مايل به ما گردانيده اى، بيامرز مرا و برادران مرا به زيارت كنندگان قبر ابى عبداللَّه حسينعليه‌السلام را كه خرج كرده اند مالهاى خود را، و بيرون آورده اند از شهرها بدنهاى خود را، براى رغبت بر نيكى ما و اميد ثوابهاى تو در صله ما، و براى شاد گردانيدن پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم تو، و اجابت نمودن ايشان امر ما را، و براى خشمى كه بر دشمنان ما داخل كرده اند، و مقصود ايشان خوشنودى تو است، پس عوض ايشان را از جانب ما به خوشنودى بده،

و حفظ كن ايشان را در شب و روز، و رفيق ايشان را در اهل و اولاد، ايشان را كه در وطن خود گذاشته اند، و دفع كن از ايشان شرّ هر جبّار معاند را، و هر ضعيف و قوى از مخلوقات خود و از شرّ شياطين جنّ و انس را، و بده به ايشان زياده از آنچه از تو اميد دارند،

اى خداوند ما چون دشمنان عيب و سرزنش كردند با ايشان به سبب بيرون آمدن ايشان به زيارت ما پس مانع ايشان نشد از عزم كردن و بيرون آمدن به زيارت ما،

پس رحم كن آن رويهاى ايشان را كه مى مالند بر قبر امام حسينعليه‌السلام و رحم كن بر آن ديده هاى ايشان كه گريه و آب چشم آن را جارى كرده اند براى ترحّم بر ما، و رحم كن دلهاى ايشان را كه سوخته و جزع كرده اند در مصيبت ما، و رحم كن آن صداهاى ايشان كه بلند كرده اند در مصيبت ما، خداوندا آن خانه ها و بدنها را به تو مى سپارم تا سيراب گردانى از حوض كوثر و روز تشنگى ايشان.

و از اين قسمت مناجات و دعا بسيار كرد تا اينكه سر از سجده بر داشت و عرض كردم: آن دعا كه در حقّ زوّار و گريه كنندگان امام حسينعليه‌السلام از شما شنيدم، كه مثل آن را در حقّ كسى كه خدا رانمى شناسد مى كرديد، گمان دارم كه آتش جهنّم هرگز بر او نرسد،

آرزو كردم كه خدايا كاش حجّ نكرده بودم و به زيارت امام حسينعليه‌السلام مشرّف ميشدم، آن حضرت فرمودند: چه مانع است تو را اى معاويه. ترك زيارت حسينعليه‌السلام نكن، عرض كردم فدايت شوم نمى دانستم كه زيارت آن حضرت اينقدر فضيلت دارد، فرمود:

اى معاويه آنهايى كه در آسمان از براى زيارت كننده حسينعليه‌السلام دعا ميكنند ترك نكن زيارت حسينعليه‌السلام را از ترس و خوف كسى، زيرا هركس ترك كند زيارت او را آنقدر حسرت مى برد و آرزو مى كند كه اى كاش آن قدر در نزد قبر آن حضرت مى ماندم كه در آنجا مد فون مى شدم.

آيا دوست ندارى كه خدا تو را در ميان آن اشخاصى كه دعا ميكند براى ايشان رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و علىعليه‌السلام و فاطمهعليهما‌السلام و باقى ائمّه معصومينعليه‌السلام ببيند؟ آيا نمى خواهى از كسانى باشى كه در قيامت مى آيند و هيچ گناه براى ايشان نمى باشد؟ آيا نمى خواهى از كسانى باشى كه حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در قيامت با ايشان مصافحه ميكند؟(33)

آرى رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مى فرمايد:

مَن مِسَّ جِلدى لَم تَمسَّ النّار. يعنى هركس بدن مرا لمس كند آتش جهنّم بر او نمى رسد پس معلوم است كسى كه با رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مصافحه كند آتش دوزخ را البته نخواهد ديد.

اللّهمّ ارزقنى زيارت الحسين بحقّ الحسين و جدّه و ابيه و امّه و اخيه و ذرّيته و بنيهعليه‌السلام .

خدايا روزى كن زيارت امام حسينعليه‌السلام را بر ما بحقّ امام حسينعليه‌السلام و جدّش رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و پدرش اميرالمؤمنينعليه‌السلام و مادرش فاطمه زهراعليهما‌السلام و برادرش امام حسنعليه‌السلام واولادشعليه‌السلام .

ثواب كربلا

مقدّس زنجانى نوشته كه در بعضى روايت وارد شده كه در عوض هر درهمى كه زائران امام حسينعليه‌السلام در خصوص زيارت آن حضرت مصرف كنند دوازده هزار شهر در بهشت از خداوند عالم به ايشان عطاء مى شود، و به هر قدمى كه بر مى دارند ثواب هفتاد حجّ و هفتاد عمره مى باشد و هر گاه در آن سفر بميرند ملائكه رحمت مشايعت ايشان مى كنند و حنوط و كفن او را از بهشت مى آورند، و براى او نماز ميگذارند، و از رياحين بهشت بر قبر او فرش مى كنند و از هر طرف به قدرى كه چشم كار مى كند قبر او را وسيع مى گردانند، و تا روز قيامت درى از بهشت بر قبر او مى گشايند و چون زائران امام حسينعليه‌السلام به حوالى كربلا رسند، صدّيقه كبرى فاطمه زهراعليهما‌السلام با جمعى از حوريان بهشت به پيشواز ايشان مى آيند و حضرت فاطمهعليهما‌السلام با مقنعه خود گرد و غبار راه را از روى ايشان پاك ميكند، و به ايشان مى فرمايد:

خوش آمديد اى زائران فرزند غريب من، مژده باد شما را به جميع خيرات دنيا و آخرت پس صدّيقه طاهره در زيارت پسر مظلومش با ايشان موافقت مى كند و ايشان را به منزل مى رساند و ثواب هزار حجّ مقبول و هزار عمره مقبول مانند حجّ و عمره رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در نامه اعمالش مى نويسند و به ايشان عطاء فرمايد، و چون بخواهد به خانه خود مراجعت نمايد رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ملكى به نزد قبر او فرستاده سفارش مى كند كه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مى فرمايد:

كه عملت را از سر بگير بدرستى كه خداوند عالم گناهان گذشته تو را آمرزيد.

ذَنبُنَا اللَّيلُ وَ الوِلاَيَةُ شَمسٌ

جَعَلَ اللّهُ مَحوَها بِضياها

ذَرَّةُ مِن وَ ذادِنا لِحُسِينٍ

شِبهُ اِلاكسيرِ بَل نَراهُ وَ وَراها

وَ بِهِ نَرنَجى اِنقِلابَ خَطايا

ذَرَّةٌ مِن وَ ذادِنا لِحُسِينٍ

تارك زيارت كربلا

هارون بن خارجه از امام صادقعليه‌السلام روايت كرده است كه:

قال سئلته عمّن تَرَكَ زيارَة الحسين مِن غَيرِ مِلّة، فقال هذا الرّجل مِن اهل النّار.

هارون مى گويد: سئوال كردم از امام صادقعليه‌السلام از كسى كه ترك كرده است زيارت حسينعليه‌السلام را، حضرت فرمود: او از اهل جهنّم است.

و در روايت ديگرى ميباشد كه، شخصى عرض كرد به امام صادقعليه‌السلام يابن رَسُول اللّه ما تَقُول فيمَن تَرَكَ زيارة الحسينعليه‌السلام و هو يقدرُ على ذلك، قال:عليه‌السلام اَقول انَّه قَد عقّ رسول اللّه و عقّنا و استَخَفّ بامر هوله و مَن زارَه كان اللّه له من وراء حوائجه و كفى ما اهمّه امر دنيا و انَّه تعالى ليجلب الرّزّق على العبد و يخلف عليه ما انفق يغفر ذنوبه خميسن سنة و يرجع الى اهله و ما عليه وزرٌ و لا خطيئته الّا و قد محيت ذنوبه من صحيفته و يجعل له بكل درهم انفقه عشر آلاف درهم و ذخّر ذلك فاذا حشر قيل له، لك عشرة آلاف درهم و انّ اللّه نظر لك و ذخّرها لك.(34)

ترجمه: كسى از محضر امام صادقعليه‌السلام سئوال كرد يا بن رسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم چه مى گوئى! در مورد كسى كه ترك ميكند زيارت قبر امام حسينعليه‌السلام را در حالى كه مى تواند به زيارت كربلا و قبر شريف آن حضرت برود؟

حضرت فرمود: مى گويم آن شخص نسبت به رسول خدا و ما اهل بيت عاق شده است و سبك شمرده دستور ما را. هر كس زيارت كند قبر جدّم حسينعليه‌السلام را خداوند حوائجش را برآورده مى سازد، و كفايت مى كند مهمترين مسائل دنيوى اش را، و روزى او را افزون مى كند، و انفاق مى كند، و مى آمرزد گناهانش را پنجاه سال، و ثوابش به خودش و اهل او بر مى گردد، و هيچ وزر و گناهى از او نمى ماند مگر آنكه احاطه مى كند خداوند گناهانش را در نامه اعمالش و خداوند براى هر درهمى كه در راه كربلا انفاق كرده ده هزار درهم براى او ذخيره مى سازد، پس زمانى كه محشور مى شود به او گفته مى شود كه براى تو ده هزار درهم مى باشد كه خداوند به تو عطاء فرموده است و براى تو ذخيره گردانيده است.

دزدى با نام امام حسين عليه‌السلام

از مرحوم سيد احمد بهبهانى نقل شده: در ايام توقفم در كربلا حاج حسن نامى در بازار زينبيه، دكانى داشت كه مهر و تسبيح مى ساخت و مى فروخت. معروف بود كه حاجى تربت مخصوصى دارد و مثقالى يك اشرفى مى فروشد.

روزى در حرم امام حسينعليه‌السلام حبيب زائرى را دزدى زد و پولهايش را برد. زائر خود را به ضريح مطهر چسبانيد و گريه كنان مى گفت: يا اباعبداللّه در حرم شما پولم را بردند، در پناه شما هزينه زندگيم را بردند. به كجا شكايت ببرم؟

حاج حسن مزبور حاضر متأثر شد و با همين حال تأثر به خانه رفت و در دل به امام حسينعليه‌السلام گريه مى كرد.

شب در خواب ديد كه در حضور سالار شهيدان به سر مى برد به آقا گفت: از حال زائرت كه خبر دارى؟ دزد او را رسوا كن تا پول را برگرداند.

امام حسين فرمود: مگر من دزد گيرم؟

اگر بنا باشد كه دزدها را نشان دهم بايد اول تو را معرفى كنم.

حاجى گفت: مگر من چه دزدى كردم؟

حضرت فرمود: دزدى تو اين است كه خاك مرا به عنوان تربت مى فروشى و پول مى گيرى. اگر مال من است چرا در برابرش پول مى گيرى و اگر مال توست، چرا به نام من مى دهى؟

عرض كرد: آقا جان! از اين كار توبه كردم و به جبران مى پردازم.

امام حسينعليه‌السلام فرمود:

پس من هم دزد را به تو نشان مى دهم. دزد پول زائر، گدايى است كه برهنه مى شود و نزديك سقاخانه مى نشيند و با اين وضعيت گدايى مى كند، پول را دزديد و زير پايش دفن كرد و هنوز هم به مصرف نرسانده. حاجى از خواب بيدار مى شود و سحرگاه به صحن مطهر امام حسينعليه‌السلام وارد مى شود، دزد را در همان محلى كه آقا آدرس داده بود شناخت كه نشسته بود.

حاجى فرياد زد: مردم بياييد تا دزد پول را به شما نشان دهم. گداى دزد هر چه فرياد مى زد مرا رها كنيد، اين مرد دروغ مى گويد، كسى حرفش را گوش نداد. مردم جمع شدند و حاجى خواب خود را تعريف كرد و زير پاى گدا را حفر كرد و كيسه پول را بيرون آورد.

بعد به مردم گفت: بياييد دزد ديگرى را نشان شما دهم، آنان را به بازار برد و درب دكان خويش را بالا زد و گفت: اين مالها از من نيست حلال شما. بعد تربت فروشى را ترك كرد و با دست فروشى امرار معاش مى كرد.(35)