امام ناقه را نمی زند
حضرت سجاد علیه السّلام را ناقه ای بود که بیست مرتبه با او حج رفته بود و در راه او را نزد ، وقتی در اثنای راه از حرکت ایستاد و سرگرم چرا شد ، امام علیه السّلام تازیانه را بلند کرد ، ولی او را نزد و فرمود :
( ( لَوْلا خَوْفُ الْقِصاصِ
؛ یعنی اگر ترسی از قصاص و تلافی الهی نبود ، او را می زدم ) ) .
در جلد معاد بحارالانوار ازصدوق روایت کرده که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله دید ناقه ای را که بار بر او گذارده بودند و پایش را هم بسته بودند ، فرمود : ( ( صاحب ناقه کجاست ؟ به او بگویید آماده مخاصمه روز قیامت باش ! ) ) .
خیرات زنده ها به مرده ها می رسد
جهت دیگر فضل الهی که در ارتباط زندگان به مردگان است فایده دادن خیرات زنده هاست که برای مرده ها انجام می دهند و در این مقام روایات و داستانهای افزون از شمار است .
. . به سند صحیح از حضرت صادق علیه السّلام مروی است که : ( ( بسا باشد مرده در تنگی و شدت است وخداوند به او وسعت می دهد و از تنگی بیرون می آورد ، پس به او می گویند این راحتی که برایت پیش آمد به سبب نمازی است که فلان برادر مؤ من تو برایت بجای آورد ) ) .
و فرمود : ( ( میت شاد می شود و به دعا و استغفاری که برایش می کنند فرج می یابد چنانچه زنده شاد می شود به هدیه ای که برایش ببرند ) ) .
و فرمود : ( ( بر میت داخل می شود در قبرش نماز و روزه و حج و صدقه و سایر کارهای نیک و دعا و ثواب آن کارها برای کسی که بجا آورده و برای مرده هر دو نوشته می شود ) ) .
و در حدیث دیگر فرمود : ( ( بسا فرزندی که در حال حیات ، پدر و مادر ، از او ناراضی بودند و پس ازمرگشان به واسطه کارهای نیکی که فرزند برای پدر و مادر انجام داد به آنها نیکویی کرده پدر و مادر از او راضی شوند و بسا فرزندی که در حال حیات ، پدر و مادر از او راضی بودند و بعد از فوت ایشان عاق آنها شود به سبب اینکه فرزند اعمال خیری را که باید برای آنها انجام دهد ترک کرده است ) ) .
ناگفته نماند عمده خیرات برای پدر و مادر و خویشان و سایر مؤ منین آن است که پیش از هر کاری بدهیهای آنها را بپردازد و حقوق خدا وخلق که بر ذمه آنهاست ادا نماید و حج و سایر عباداتی که از ایشان فوت شده قضا کند یا دیگری را اجیر نماید و در انفاقهای مستحبی ، ارحام میت را مقدم دارد در این داستان دقت کنید :
مرحوم استاد احمد امین در همان کتاب التکامل فی الاسلام می نویسد : زنی شوهرش مُرد ، برای اینکه خدمتی به شوهرش کرده باشد ، شبهای جمعه غذایی تدارک می کرد و به وسیله فرزند یتیم خود به خانه فقرا می فرستاد ، طفل بیچاره با اینکه گرسنه بود غذا را از مادر می گرفت و به فقرا می رسانید و خود با شکم گرسنه به خانه برمی گشت ومی خوابید تا اینکه شبی کاسه صبرش لبریز شد و در راه غذا را خودش خورد وبا شکم سیر به خانه برگشت و آسوده خوابید .
آن شب زن شوهر خود را در خواب دید که به او می گفت : ( ( تنها غذای امشب به من رسید ) ) زن از خواب بیدار شد و با کمال شگفتی از فرزندش پرسید شبهای جمعه گذشته و دیشب غذا را کجا می بردی و به کی می دادی ؟ من دیشب پدرت را در خواب دیدم که می گفت تنها غذای دیشب به او رسیده است .
طفل راستش را گفت که شبهای جمعه غذا را به خانه فقرا می بردم ولی دیشب چون زیاد گرسنه بودم خودم خوردم و آسوده خوابیدم زن دانست بهترین خدمت به شوهر این است که یتیم او را سیر نگهدارد و از اینجا است که در حدیث است صدقه صحیح نیست در حالی که خویشاوندان انسان محتاج باشند .
121 - سگی بر روی جنازه
سگی بر روی جنازه
صاحب فضیلت تقوا و ایمان ، مرحوم دکتر احمد احسان که سالها مقیم کربلا بود و چند سال آخر عمرش مجاور قم بود و در همانجا مرحوم و مدفون گردید تقریبا در 25 سال قبل در کربلا نقل فرمود که روزی جنازه ای را دیدم که جمعی اورا به حرم مطهر حضرت سیدالشهداء علیه السّلام به قصد تبرک و زیارت می برند ، من هم همراه مشیعین رفتم ، ناگاه دیدم روی تابوت ، سگی سیاه وحشت انگیز نشسته است ، حیران شدم برای اینکه بدانم آیا دیگری هم می بیند یا تنها من این امر غریب را مشاهده می کنم ، از شخصی که سمت راست من حرکت می کرد پرسیدم پارچه ای که روی جنازه است چیست ؟ گفت شال کشمیری است گفتم به روی پارچه چیز دیگری می بینی ؟ گفت نه .
همین سؤ ال را از آنکه سمت چپ من بود کردم و همین پاسخ را شنیدم ، دانستم که جز من کسی نمی بیند ، تا درب صحن رسیدیم ناگاه آن سگ از جنازه جدا شد تا وقتی که جنازه را از حرم مطهر و صحن شریف برگرداندند ، باز در خارج صحن آن سگ را با جنازه دیدم همراهش به قبرستان رفتم ببینم چه می شود ، در غسالخانه وتمام حالات ، سگ را دیدم که به جنازه متصل است تا وقتی که میت را دفن کردند آن سگ هم در همان قبر از نظرم محو گردید .
نظیر این واقعه را قاضی سعید قمی در کتاب اربعینات خود از استاد کل شیخ بهائی اعلی اللّه مقامه نقل کرده و خلاصه اش آن است که یک نفر از اهل معرفت و بصیرت مجاور مقبره ای از مقابر اصفهان بوده روزی جناب شیخ بهائی به ملاقاتش می رود ، شیخ می گوید روز گذشته در این قبرستان امر غریبی مشاهده کردم دیدم جماعتی جنازه ای را آوردند در فلان موضع دفن کردند و رفتند چون ساعتی گذشت بوی خوشی به مشامم رسید که از بوهای دنیوی نبود متحیر شدم به اطراف نظر کردم تابدانم این بوی خوش از کجاست ناگاه صورت بسیار زیبایی در زی ملوک دیدم که نزد آن قبر رفت واز دیده ام پنهان شد ، طولی نکشید ناگاه بوی گندی که از هر بوی گندی پلیدتر بود به مشامم رسید ، چون نظر کردم سگی را دیدم که رو به آن قبر می رود و نزد آن قبر از نظرم محو شد و در حال حیرت و تعجب بودم که ناگاه دیدم آن جوان را بدحال ، بدهیئت ، مجروح و از همان راهی که آمده بود برمی گشت ، دنبال او رفتم و از او خواهش کردم که حقیقت حال را برای من بگو .
گفت من عمل صالح این میت بودم و ماءمور بودم با او باشم ناگاه آن سگی را که دیدی آمد و او عمل ناشایسته او بود و چون کردارهای ناروایش بیشتر بود بر من چیره شد ونگذاشت با او باشم و مرا بیرون کرد و فعلاً انیس آن میت همان سگ است .
شیخ فرمود : این مکاشفه صحیح است ؛ زیرا عقیده ما آن است که کردارهای آدمی در برزخ به صورتهای مناسب با آن اعمالش با شخص خواهد بود و مسئله تجسم اعمال و مصور شدنشان به صورتهای مناسب با احوال ، مسلم است .
مردم آزاری به صورت درنده
خواننده عزیز باید بدانی آنچه در این دو مکاشفه نقل شد و همچنین فرمایش شیخ بهائی علیه الرحمه مطلبی راست و درست و عین واقع است و نزد اهل بصیرت مسلم است که هر آدمی که در دنیا راه و روش درندگان و سگان را داشته باشد ؛ یعنی به وسیله زبان و اجزای بدنش اذیت کن و آزاررسان باشد ، بیرحم ، بی انصاف ، متکبر ، یعنی زیر بار حق نرفته کبریایی کند و خلاصه بی بندوباری و جنایت و خیانتکاری پیشه اش باشد ، پس از مرگ ، حشرش با صورت سگی است یا گرگی یا پلنگی یا خنزیری ، البته نه مانند سگها و گرگهای دنیوی بلکه صدها درجه زشت تر ، موذی تر ، وحشتناکتر ، حتی صورت ملکوتی خودش نیز چنین خواهد بود .
در برابر هر انسانی که در مدت عمرش خیرخواه خود و خلق و خیررسان و مهربان و متواضع وبنده وار زندگی کند و از هر شری پرهیز داشته باشد و سرتاسر هستی او را نور ایمان و تقوا و اعمال صالحه گرفته باشد پس از مرگش با زیباترین صورتهاست که فرشتگانند بلکه خودش فرشته ای خواهد بود بالاتر از فرشتگان .
اما آنهایی که هم طاعات و اعمال صالحه دارند و هم گناهان و کردارهای ناشایسته و بدون توبه وتدارک بمیرند ، در برزخ گاهی از صورتهای لذتبخش نیکیهای خود بهره مندند و گاهی از صورتهای رنجاننده گناهان خود در شکنجه اند .
بلی گاه می شود در اثر کمی گناهان در همان برزخ یک طرفی می شود و حسابش تصفیه می گردد یعنی مدت رنج و عذابش از آثار گناهانش تمام می شود به طوری که وارد محشر که می شود هیچ آثار آن گناهان با او نیست و شواهد این مطلب در ضمن بعضی از داستانهای گذشته نقل گردید و در اینجا برای تاءیید و تاءکید به نقل یک روایت قناعت می شود :
در بحارالانوار از کافی از حضرت صادق علیه السّلام روایت کرده که امام علیه السّلام فرمود در زمان رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله یک نفر در حال جان دادن بود به رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله گزارش دادند آن حضرت با جمعی از اصحاب بالین او حاضر شدند ، آن محتضر بیهوش بود ، رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله فرمود ای ملک الموت ! او را بازدار تا از او پرسشی کنم محتضر بهوش آمد ، رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله به او فرمود چه می بینی ؟ عرض کرد سفیدیهای بسیاری و سیاهیهای فراوانی می بینم ( یعنی صورتهای نوری لذتبخش و صورتهای تاریک وحشت انگیز ) فرمود کدام یک به تو نزدیکتر است ؟
عرض کرد : سیاهیها فرمود بگو :
( ( اَللّهُمَّ اغْفِرْلِیَ الْکَثیر مِنْ مَعاصیکَ وَاْقبَلْ مِنّیِ الْیَسیَر من طاعتک ) )
گفت و سپس بیهوش شد باز رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله فرمود : ای ملک الموت ! ساعتی او را بازدار تا از او پرسشی نمایم ، باز بهوش آمد ، رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله فرمود : حال چه دیدی ؟ عرض کرد باز همان سفیدیها و سیاهیها است ، فرمود : کدامیک به تو نزدیکتر است ؟ گفت سفیدیها .
رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله فرمود : خداوند او را آمرزید ، سپس حضرت صادق علیه السّلام فرمود هرگاه بالین محتضری بودید این دعا را به او تلقین کنید تا بخواند .
122 - توسلات مؤثرند
توسلات مؤثرند
تقریبا چهل سال قبل در مدرسه دارالشفای قم ، شب 25 رجب ، مجلسی از علما و فضلا برای توسل به حضرت موسی بن جعفر علیه السّلام بود بنده هم حاضر بودم ، یک نفر از آقایان فرمود وقتی که مختار محله مشراق نجف اشرف ( نامش را فراموش نموده ام ) مرحوم شد ، شب در عالم رؤ یا خود را در صحن مطهر امیرالمؤ منین علیه السّلام دیدم در حالی که آن حضرت با کمال جلال روی منبری بودند ، ناگاه دیدم مختار محله را که تازه مرحوم شده بود آوردند در حالی که دو نفر ماءمور او بودند و آثار عذاب از او آشکار بود ، چون محاذی حضرت رسید استغاثه به آن حضرت نمود و طلب شفاعت کرد حضرت فرمود خطاها و گناهانت را فراموش کردی ؟
عرض کرد : صحیح می فرمایید لیکن من به شما حق دارم ؛ زیرا در تمام ایام سرور شما اهل بیت اهل محله را جمع می کردم و مجلس جشن و سرور می گرفتم و در ایام عزاداری مجالس روضه خوانی و سینه زنی برپا می کردم ، خلاصه چنین و چنان می کردم حضرت فرمود : تمام آنچه می کردی برای خودت بود می خواستی ریاست کنی و به این وسیله ها طلب جاه و شهرت نمایی .
سر به زیر انداخت سپس گفت صحیح است لیکن خودت می دانی که به جان و دل شما را دوستدار بودم و بلندی نام شما را خواستار بودم و هروقت در مجالس نام شما به عظمت یاد می شد ، دلشاد می گردیدم .
حضرت اورا تصدیق فرمود آنگاه به ماءمورین فرمود : ( ( خَلُّوهُ ) ) او را رها کنید و چون ماءمورین رفتند شاد و خرم گردید .
عمل ریایی باطل است
یکی از نشانه های راستی و درستی خواب ، مطابق بودن آن است با قواعد فقهی و مطالب مسلم شرع مقدس اسلام ، از این خواب دو مطلب دانسته می شود که هر دو از مطالب قطعی است .
مطلب اول ، بطلان عملهای ریایی آن میت است و از مسلمیات مذهب ماست هر عبادتی که انجام داده می شود واجب باشد یا مستحب ، بدنی یا مالی مانند نماز و روزه ، حج ، امر به معروف و نهی از منکر ، اذکار و اوراد قرائت قرآن ، زیارت مشاهد ، ذکر فضایل یا مصایب اهل بیت علیهم السّلام و گریه بر حضرت سیدالشهداء و انواع انفاقهای مالی واجب مانند زکات و خمس و انفاقهای مستحبی چون دستگیری از فقرا و بنای مسجد و بیمارستان ، هرگاه منظور و خواسته درونیش ، نمایش دادن به خلق و کسب منزلت و آبرو نزدمردم باشد آن عمل باطل است و نه تنها در صفحه نیکیهایش ثبت نمی شود بلکه مستفاد از آیات و روایات آن است که عمل ریایی ، حرام و جزء گناهان به شمار می رود و شرح آن در کتاب گناهان کبیره داده شده است تنها اینجا در این آیه شریفه دقت شود : ( ( وای ( یا چاهی دردوزخ ) بر نماز گزارانی که از نمازشان سهل انگاری می کنند و ریا می نمایند . ) ) ( 79 )
پس اهل ایمان باید سعی کنند عملشان خالص گردد نه اینکه عمل را به احتمال ریا ، ترک نمایند چنانچه در داستان بعدی تذکر داده می شود .
فواید بی شمار در دوستی اهل بیت ( ع )
مطلب دوم ، موضوع دوستی حضرت علی بن ابیطالب علیه السّلام است از ضروریات اسلام ، وجوب مودت و محبت اهل بیت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله که در راءس آنها حضرت امیرالمؤ منین علیه السّلام می باشد و دلیلهای آن در کتب مربوطه ذکر شده و در اینجا به آیه مودت اشاره می شود که می فرماید : ( ( بگو بر رسالت ، پاداش از شما نمی خواهم مگر دوستی بستگانم را ) )
ضمنا باید دانست فایده این حکم نه چیزی است که عاید اهل بیت علیهم السّلام گردد بلکه نتیجه آن فایده هایی است که به خود مسلمانان می رسد چنانچه در جای دیگر قرآن مجید بیان می فرماید : ( ( و آنچه از پاداش از شما خواستم برای خود شماست ) )
از جمله آن فایده ها ، بهره مندی از شفاعت ایشان است که در این باره روایات فراوانی رسیده است در جلد 4 بحارالانوار بیشتر آنها مذکور است و در جلد 15 بحار نیز روایاتی در این زمینه نقل نموده است و خلاصه ، بهره مندی دوستان اهل بیت علیهم السّلام از شفاعت ایشان است و آنان را رحمت وآمرزش خداوندی در برمی گیرد و این مطلب قطعی است لکن دوستان باید بدانند هرچند به شفاعت از آثار گناهان پاک شوند لیکن از ثواب و اجرهای نیکوکاران و مخلصین محروم خواهند بود .
مثلاً این مختار مرحوم هرچند از آثار سوء ریاکاریهایش خلاص شد ، لکن اگر اعمال را از روی اخلاص انجام داده بود ، چه ثوابهای بزرگی که داشت ولی خود را از آنها محروم ساخت و این مطلب در بحث اخلاص کتاب ( ( قلب سلیم ) ) به تفصیل نوشته شده و در اینجا به نقل یک داستان شگفت انگیزی اکتفا می شود .
فریادرسی عمل خالص
یک نفر از اهل معرفت و بصیرت و مکاشفه ( یعنی دیدن امور برزخی ) بالین محتضری که در سکرات مرگ بود حاضر شد پس بدن برزخی او را دید که از سر تا پا غرق کثافت و آلودگی است و آثار کثافتکاری و گناهکاری او آشکار است ، سخت ناراحت شد و به خود گفت : وای اگر این بیچاره در این حالت بمیرد ، در برزخ چه بر او خواهد گذشت ، در همان حال صدایی از غیب شنید که این بنده را نزد ما حقی است و در این ساعت او را یاری خواهیم کرد ناگاه می بیند چیزی مانند آب از سر تا پای او را احاطه کرد و تمام کثافتها شسته شد و بدن برزخی بمانند یک قطعه بلوری صاف و پاک و درخشان گردید سپس ملک الموت او را می رانید و از دنیا رفت .
از پروردگار خود خواست به او بفهماند این میت چه حقی بر خداوندش داشت که این طور به فریادش رسید ، شب در عالم خواب روح میت را می بیند و از او می پرسد ، در پاسخ می گوید من در دنیا در دستگاه حکومتی آبرومند و صاحب نفوذ بودم ، روزی مظلومی را محکوم به اعدام کردند و من یقین به مظلومیت و بی گناهی او داشتم ، چون خواستند اورا اعدام کنند نگذاشتم و سپس بی گناهی او را ثابت نمودم تا آزادش کردند و چون این کار را تنها برای خدا انجام دادم و هیچ منظوری جز او نداشتم ، ساعت مرگم همانطور که مشاهده کردی مرا پاک فرموده و میرانید :
( اِنَّ اللّهَ لا یُضیعُ اَجْرَ مَنْ اَحْسَنَ عَمَلاً )
.
همه را به حساب خدا بگذارد
به این مناسبت شما را به فرمایش حضرت سیدالشهداء علیه السّلام متذکر می نمایم در شهادت حبیب بن مظاهر و بعضی دیگر از شهدا وقتی که خبر شد فرمود : ( ( اَحْتَسِبُهُ عِنْداللّهِ ) ) یعنی این مصیبت را در حساب خداوند گذاردم در مصیبت طفل شیرخوارش فرمود : ( ( بر من آسان می کند که در نظر خداوند است ) ) .
خلاصه ، مؤ من باید عبادتها ، انفاقها ، گذشتها ، مصیبتهایش را در حساب خداوند بگذارد و نشانه در حساب خدا بودن آن است که آنچه به جای آورده فراموش نماید و از آنها بازگو ننماید ؛ زیرا در یاد و ذکر آنها خطر سمعه و بیرون رفتن از حساب خداست و تفصیل این مطلب در کتابهای ( ( گناهان کبیره و قلب سلیم ) ) گفته شده است .
چنانچه نشانه در حساب خدا بودن صبر بر مصیبت و بی تابی نکردن و به قضای الهی ایراد ننمودن است ، خداوند ما را موفق بدارد که با او سرکار داشته باشیم .