نخست شورى
واژه هاى «تشاور، مشاوره و مشورت» در زبان عرب به معناى رايزنى و نظرخواهى از ديگران است. خداوند در قرآن كريم مى فرمايد:(
وَأَمْرُهُمْ شُورَىٰ بَيْنَهُمْ
)
يعنى: «كارشان را بين خود با رايزنى و نظرخواهى از هم به سامان مى برند».
معناى مشتقات اين ماده در استعمال قرآن كريم و حديث شريف و در نزد مسلمانان همچنان كه بوده باقى است و تغييرى نكرده است. و در اينجا سخن تنها درباره «شورى و مشاوره» و حكم آن در شريعت اسلام است كه بيان آن اندكى بعد خواهد آمد انشاءاللّه.
دوم بيعت
الف معناى بيعت در زبان عرب:
بيعت در زبان عرب به معناى: صفقه و دست بر دست ديگرى زدن براى انجام بيع و معامله است.
و تصافقوا: تبايعوا، يعنى معامله كردند.
اين، معناى بيعت در نزد عرب است.
اما «عهد» و قرار و «حلف» و پيمان و انعقاد آنها در نزد عرب، با روش هاى گوناگونى انجام مى شد. مانند آنچه فرزندان عبد مناف در برابر فرزندان عبد الدار انجام دادند تا پرده دارى كعبه و سقايت حاجيان و ديگر مناصب سرورى مكه را از آن خود كنند.
ابن اسحاق روايت كند كه، «فرزندان عبد مناف ظرف انباشته از عطرى را آوردند و نزد كعبه نهادند و سپس دستان خود را در آن فرو كردند و خود و هم پيمانانشان عهد و پيمان بستند. و بعد براى تأكيد بر خويش كعبه را مسح نمودند و به «مطيّبين» شهرت يافتند.»
و نيز، درباره تجديد بناى كعبه روايت كند كه، «هنگامى كه بنيان خانه به موضع ركن رسيد، درباره آن به نزاع پرداختند و هر قبيله اى مى خواست بدون ديگرى آن را بالا ببرد، تا آنجا كه به مجادله و هم پيمان خواهى رسيد و آماده نبرد شدند و فرزندان عبد الدار ظرف انباشته از خونى را پيش آوردند و با فرزندان عدى بن كعب تا سر حدّ مرگ پيمان بستند و دستان خود را در ظرف فرو كردند و به «لَعَقَةُ الدّم» يعنى: «خون آلودان» مشهور شدند.»
ب معناى بيعت در اسلام:
گفتيم بيعت يا دست بر دست ديگرى زدن در ميان عرب، نشانه انجام معامله و وجوب و قبول بيع بود. همين روش در اسلام نشانه پيمان بيعت كننده با بيعت شونده گرديد تا هر چه مقرر داشتند اطاعت نمايد و در انجامش بكوشد. يعنى در واقع براى انجام آن قرارداد با او بيعت كرده و پيمان بسته است. خداوند در قرآن كريم مى فرمايد:
(
إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّـهَ يَدُ اللَّـهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَن نَّكَثَ فَإِنَّمَا يَنكُثُ عَلَىٰ نَفْسِهِ وَمَنْ أَوْفَىٰ بِمَا عَاهَدَ عَلَيْهُ اللَّـهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا
)
«كسانى كه با تو بيعت مى كنند جز اين نيست كه با خدا بيعت مى كنند و دست خدا بالاى دست هايشان است. و هر كه بيعت را بشكند، تنها به زيان خود شكسته است. و هر كس به پيمانى كه با خدا بسته وفا كند، به زودى او را پاداشى عظيم دهد.».
و اكنون سه نمونه از بيعت گرفتن رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
از مسلمانان را بيان مى داريم.
١ - بيعت «عقبه اولى»:
نخستين بيعتى كه در اسلام انجام شد، بيعت «عقبه اولى» بود كه عباده بن صامت از آن خبر داده و گويد:
«دوازده نفر از مردان انصار كه در مدينه اسلام آورده بودند به حج آمدند. گويد: با رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
بيعت نموديم، بيعت نساء، كه هيچ چيز را شريك خدا نسازيم، دزدى نكنيم، زنا ننمائيم، فرزندانمان را نكشيم، از تهمت و بهتان و افترا بپرهيزيم و در هيچ معروفى نافرمانى اش نكنيم.(و فرمود:)«اگر بدان وفا نمائيد، بهشت از آنِ شما باشد. و اگر چيزى از آن را وارونه و آلوده كرديد ولى در دنيا جبرانش نموديد، همان كفّاره آن باشد. و اگر تا روز قيامت مستورش داشتيد، كار شما با خداى عزّ و جل باشد، كه اگر خواست عذاب مى كند و اگر خواست مى بخشد.» اين بيعت، بيعت «عقبه اولى» ناميده شد، و اين پيش از وجوب جنگ بر ما بود.»
٢ - بيعت «عقبه ثانيه»:
كعب بن مالك روايت كند و گويد: «از مدينه به قصد حج بيرون آمديم اواسط «ايّام تشريق»
با رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
در «عقبه» قرار ملاقات گذاشتيم و پس از آنكه ثلثى از شب گذشت، آرام و پنهان بيرون شديم و در عقبه گرد هم آمديم و ما هفتاد و سه مرد و دو زن بوديم. رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
نيز با عمويش عباس آمد و سخن گفت و قرآن تلاوت نمود و به سوى خدا فراخواند و تشويق به اسلام نمود. سپس فرمود:
«با شما بيعت مى كنم بر اينكه مرا پاس بداريد، همانگونه كه زنان و فرزندانتان را پاس مى داريد».
پس، براءبن معرور دست آن حضرت را گرفت و گفت: «آرى، سوگند به
آنكه به حق مبعوثت نمود، تو را از آنچه زنان و فرزندانمان را پاس مى داريم، پاس خواهيم داشت. يا رسول اللّه ! با ما بيعت نما كه به خدا سوگند ما اهل جنگ هائيم...». و ابوالهيثم بن تيّهان گفت: «يا رسول اللّه ! ميان ما و مردم(يهود)پيوندها و پيمان هائى است كه اكنون آنها را قطع مى كنيم. اگر ما چنين كرديم و خدا تو را پيروز گردانيد، آيا ممكن است به سوى قوم خود بازگردى و ما را به حال خود رها كنى؟» رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
تبسمى كرد و فرمود:«بل الدم الدم و الهدم الهدم»يعنى: «پيمان من پيمان شماست و حرمت من حرمت شما.»
و بعد فرمود: «اينك دوازده نفر نقيب و مهتر معرفى كنيد تا امور قوم خود را همچنان بر عهده بگيرند» پس، دوازده نفر نقيب معرفى كردند: نه نفر از قبيله خزرج و سه نفر از قبيله اوس. آنگاه رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
فرمود: «شما بر قوم خود و امور خويش كفيل و ضامن باشيد. همانند كفالت حواريون براى عيسى بن مريم. و من كفيل قوم خود يعنى مسلمانان هستم.» و آنها پذيرفتند و گفتند: «آرى». مورخان درباره اولين كسى كه دست خود را بر دست پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
زد، اختلاف كرده اند كه أسدبن زراره بوده يا ابوالهيثم بن تيّهان.»
٣ - بيعت رضوان يابيعت شجره:
در سال هفتم هجرى رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
يارانش را براى انجام «عمره» فراخواند و هزار و سيصد يا هزار و ششصد نفر با آن حضرت به راه افتادند با هفتاد شتر براى قربانى. و فرمود: «من اسلحه برنمى دارم و تنها براى انجام عمره مى روم» و از محل «ذى الحليفه» مُحرِم شدند و رفتند تا به نزديك «حُديبيه» نه ميلى مكه رسيدند. خبر به مكيان رسيد و آنها را ترسانيد. بدين خاطر به فراخوان قبايل پيروخود پرداختند و دويست تن سواره را با خالدبن وليد يا عكرمه بن ابى جهل پيش فرستادند. رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
براى مقابله با آنها آماده شد و فرمود: «خداوند فرمانم داده تا بيعت بگيرم» و مردم به سوى آن حضرت آمده و بيعت مى كردند بر اينكه فرار نكنند. و گفته شد: تا پاى مرگ با آنها بيعت نمود. قريش نيز هيئتى را براى گفتگو و مذاكره فرستاد و آنها كه چنين ديدند، ترسيدند و با رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
مصالحه كردند...
اين سه نوع از بيعت بود كه در زمان رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
انجام شد:
الف بيعت براى پذيرش اسلام.
ب بيعت براى برپائى دولت اسلامى.
ج بيعت براى جنگ با دشمنان اسلام.
البته بيعت سوم تجديد بيعت دوم بود. چه آنكه رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
آنها را براى انجام عمره فراخوانده بود، و چون حالت عمره به حالت جنگى بدل شد، و حالت جديد مخالف امرى بود كه آنها را بدان فراخوانده و به خاطر آن بيرون آمده بودند، و چنان مى نمود كه گويا مخالف عهدى است كه با آنهابسته است، بدين خاطر نيازمند اخذ بيعت براى اقدام تازه شد، و آن را انجام داد، و آن نيز نتيجه مطلوب بخشيد و مكيان را بترسانيد.
اين بحث را با شش روايت كه درباره بيعت و طاعت امام رسيده به پايان مى بريم:
١ «ابن عمر» روايت كرده و گويد: «ما با رسول خدا بر شنيدن و اطاعت بيعت مى كرديم و سپس به ما مى فرمود: «در آنچه توانستى».
٢ - و در روايت ديگرى است كه: «على» گفت: «آنچه توانستيد».
٣ - و در روايت ديگرى است كه «جرير» گفت: او گفت: «بگو: در آنچه مى توانم».
٤ - و «هرماس بن زياد» روايت كرده و گويد: «دستم را به سوى پيامبر دراز كردم تا با من كه پسركى بودم بيعت نمايد ولى با من بيعت ننمود».
و از «ابن عمر» است كه گفت: رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
فرمود: «برانسان مسلمان است كه بشنود و اطاعت نمايد؛ چه بپسندد و چه نپسندد. مگر آنكه به گناه مأمور شود كه اگر به گناه مأمور شد، نه شنيدن است و نه اطاعت.»
٥ - و از «ابن مسعود» است كه گفت: «رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
فرمود: «به زودى مردانى بر شما حاكم گردند كه سنت را خاموش كرده و به بدعت عمل نمايند و نماز را از اوقات آن تأخير اندازند» گفتم: «يا رسول اللّه اگر آنها را دريافتم چه كنم؟» فرمود: «پسر امّ عبد! از من مى پرسى چه كنى؟ كسى كه خدا را نافرمانى مى كند، به هيچ روى نبايد اطاعت شود».
٦ - و از «عباده بن صامت» در حديثى بلند روايت شده كه: «هر كس خداى تبارك و تعالى را نافرمانى كند به هيچ روى نبايد اطاعت شود. پس، با پروردگارتان زورآزمائى نكنيد»
با بررسى بيعت در سنت رسول اللّهصلىاللهعليهوآلهوسلم،
براى ما آشكار مى شود كه بيعت داراى سه ركن است:
١ بيعت كننده.
٢ بيعت شونده.
٣ پيمان براطاعت در انجام امور تعيين شده.
و نيز، بيعت زمانى محقق مى شود كه ابتدا امور مورد نظر براى انجام، فهميده شود و پس از آن بيعت كننده دست خود را همانگونه كه در سنت آمده بر دست بيعت شونده مى زند و پيمان منعقد مى گردد. و بيعت با اين روش «مصطلح شرعى» است. جز آنكه شروط تحقق بيعت مشروع در اسلام امروزه براى بسيارى از مسلمانان ناشناخته و مبهم است. لذا مى گوئيم:
بيعت در اسلام هنگامى منعقد مى شود كه شروط سه گانه زير را دارا باشد:
١ بيعت كننده از كسانى باشد كه بيعتش صحيح بوده و آزادانه بيعت نمايد.
٢ بيعت شونده از كسانى باشد كه بيعت با او صحيح است.
٣ بيعت براى امرى باشد كه انجام آن صحيح است.
بنابراين، بيعت نابالغ و ديوانه صحيح نيست. زيرا آنها مكلف به احكام اسلامى نيستند. و نيز، بيعت ناخواسته و مجبور منعقد نگردد. زيرا، بيعت همانند بيع و معامله است و همانگونه كه بيع با گرفتن قهرى و اجبارى مال از دست صاحب مال و دادن قيمت آن به او، منعقد نمى شود، بيعت گرفتن جبرى و قهرى و در سايه شمشير نيز، منعقد نمى گردد. همچنين بيعت كردن با كسى كه آشكارا گناه مى كند و نيز، بيعت براى اقدام به معصيت خدا، جايز نيست.
پس، بيعت «مصطلحى اسلامى» است و در شرع اسلام احكام خاص خود را داراست.
فشرده مطالب بيعت در زبان عرب به معناى دست بر دست ديگرى زدن براى قبول و انجام بيع و معامله است. و در اسلام نشانه پيمان بيعت كننده با بيعت شونده براى كوشش در انجام قرارداد منعقده ميان آنهاست. بيعت را شروطى است كه بدون آنها منعقد نمى گردد. و لذا بيعت كودك و نابالغ يا ديوانه صحيح نيست. همچنين است بيعت اجبارى و ناخواسته، و نيز، بيعت با كسى كه آشكارا معصيت مى كند و بيعت براى نافرمانى خدا.
و بيعت رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
ابتدا براى پذيرش اسلام و بعد براى برپائى دولت اسلامى بود. چنانكه براى جنگ با دشمنان اسلام نيز با مسلمانان بيعت كرد و خداوند سبحان درباره آن فرمود:
(
إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّـهَ يَدُ اللَّـهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَن نَّكَثَ فَإِنَّمَا يَنكُثُ عَلَىٰ نَفْسِهِ وَمَنْ أَوْفَىٰ بِمَا عَاهَدَ عَلَيْهُ اللَّـهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمً
)
«كسانى كه با تو بيعت مى كنند جز اين نيست كه با خدا بيعت مى كنند و دست خدا بالاى دستهايشان است».