ايثار
عن علىعليهالسلام
قال : خير المكارم الايثار
حضرت علىعليهالسلام
فرموده :
((ايثار، بهترين كرامت اخلاقى براى انسان هاست .))
بى گمان در صدر اسلام يكى از عوامل نشر دين حق و گسترش آيين الهى ايثار و تفضل
مسلمانان بود كه با خلوص نيت و به انگيزه ايمان نسبت به يكديگر انجام مى دادند و
براى اين مطلب شواهدى در آيات و روايات و تاريخ وجود دارد كه در اين جا براى شاهد،
پاره اى از آنها ذكر مى شود.
كعبه مكرمه معبد مقدس و مطاف بسيارى بود كه همه ساله از دور و نزديك براى حج و عمره به مكه مى آمدند. رسول گرامى اسلامصلىاللهعليهوآلهوسلم
براى آن كه دعوت خودرا به گوش اقوام مختلف برساند و آنان را از ماءموريت خويش آگاه سازد در آن شهر توقف نمود و ناملايمات گوناگون و آزارهاى مختلفى را كه از مشركين مى ديد تحمل مى كرد وبه تبليغ خود ادامه مى داد.
موقعى كه دشمنان با هم متحد شدند و به قتل آن حضرت همت گماردند، ماندن در مكه معظمه براى پيشواى اسلام به مصلحت نبود، لذا حضرتش بر آن شد كه از مكه خارج شود و به مدينه مهاجرت نمايد. پس از اين حضرت تصميم خود را عملى نمود و به مدينه حركت كرد.
پيش از آن كه نبى معظم به مدينه برود، مبلغى از طرف حضرت به مدينه رفته بود، اسلام را تبليغ نموده بود و مردم مدينه از دعوت آن حضرت آگاهى داشتند و عده قابل ملاحظه اى به اسلام ايمان آورده بودند. از اين رو پيشواى معظم اسلام هنگام ورود به مدينه مورد استقبال واقع شد و اهالى مقدم مباركش را مورد احترام و تكريم قرار دادند. مسلمانان كه در مكه ايمان آورده بودند، پس از هجرت آن حضرت در مضيقه بيشتر قرارگرفته و مورد تحقير و اهانت زيادى واقع شدند و به آنان اجازه توقف در مكه و انجام فرايض دينى داده نمى شد. ناچار به فكر افتادند كه تدريجا مكه را ترك گويند و خويشتن را از آن محيط فاسد و شرك آلود برهانند و براى تحقق بخشيدن به اين هدف لازم بود از
خانه و زندگى و از اموال و اثاث خود چشم بپوشند، زيرا مشركين اجازه نمى دادند كه آنان اموال خويش را از مكه خارج كنند.
اين تهيدستان از وطن رانده شده ، سرمايه اى با خود جز ايمان به خداوند و اميد به فضل باريتعالى ، نداشتند و هدف آنان اعلاى حق و يارى پيشواى اسلام بود. قرآن شريف درباره اينان فرموده است :
للفقراء المهاجرين الذين اخرجوا من ديارهم و اموالهم يبتغون
فضلا من الله و رضوانا و ينصرون الله و رسوله اولئك هم الصادقون
)
((فقراى مهاجرين كه از ديار و اموالشان اخراج گشته اند، درطلب فضل و خشنودى باريتعالى بوده اند. اينان با خلوص و صداقت در انديشه يارى خدا و
پيامبرش هستند و اين فكر مقدس را در سر مى پرورند.))
ايامى كه مهاجرين به مدينه آمده بودند و در فقر و تنگدستى به سر مى بردند، مقدارقابل ملاحظه اى از اموال يهودى هاى بنى نضير بدون جنگ و جدل به دست مسلمانان افتاد.
چون اين اموال غنيمت جنگى نداشت و مشترك بين همه نبود، به امر باريتعالى در اختيار
شخص رسول اكرمصلىاللهعليهوآلهوسلم
قرار گرفت
خداوند اموال بنى نضير را اختصاص به رسول اكرمصلىاللهعليهوآلهوسلم
داد تا هر
طور كه بخواهد عمل كند. پيامبر اكرمصلىاللهعليهوآلهوسلم
آن را بين مهاجرين تقسيم نمود و به انصار چيزى از آن نداد جز سه نفر كه نياز داشتند و آنان ابودجانه و
سهل بن حنيف و حارث بن صمه بودند. جمعيت انصار از اختصاص اموال بنى نضير به مهاجرين نه تنها از پيشواى اسلام آزرده خاطر نگشتند بلكه داوطلب ايثار گرديدند و روى بزرگوارى و تفضل حاضر شدند از جهت
مسلكن و لباس و غذا آنان را يارى دهند، حتى بعضى از انصار كه خودشان از جهتى نيازمند بودند مهيا گشتند مهاجرين را بر خود مقدم دارند و اين مطلب در قرآن شريف
آمده است :
و الذين تبوّءوا الدار و الايمان من قبلهم يحبون من هاجراليهم و لا يجدون فى صدورهم حاجة مما اوتوا و يؤ ثرون على انفسهم و لو كان بهمخصاصة
انصار كه پيش از آمدن مهاجرين مدينه را جايگاه ايمان ساخته بودند با ورودشان نسبت به آنان ابراز علاقه كردند، علاوه بر آنكه در دل احساس احتياجى به اموال بنى نضيرداشتند، حاضر شدند از روى تفضل به مهاجرين ايثار نمايند، هر چند بعضى از انصار خوددر مضيقه بودند ولى مهاجرين را بر خويشتن مقدم داشتند. ايثار و تفضل از ناحيه انصار نسبت به مهاجرين بى بضاعت در صدر اسلام و نزول آيه :
و يؤ ثرون على انفسهم و لو كان بهم خصاصة
يكى ازبزرگترين كرامات اخلاقى را پايه گذارى نمود.
اولياى گرامى اسلام ضمن روايات بسيارى با تعبيرهاى مختلف همواره قدر و منزلت اين كرامت اخلاقى را خاطرنشان مى ساختند و در بعضى از روايات در پايان حديث آن آيه شريفه را نيز قرائت مى نمودند.
امام صادقعليهالسلام
در وصف مومنين كامل چنين فرموده است :
هم البررة بالاخوان فى حال اليسر و العسر و المؤ ثرون علىانفسهم فى حال العسر كذلك وصفهم الله فقال ((و يؤ ثرون علىانفسهم
آنان نسبت به برادران در حال تنگدستى و در حال گشايش نيكوكارانند. اينان در حال مضيقه ، ديگران را بر خود مقدم مى دارند و خداوند اين گروه بزرگوار را اين چنين توصيف نموده و فرموده است :و يؤ ثرون على انفسهم و لو كان بهم خصاصة
شاگردان تربيت يافته مكتب ايثار كوشا بوده اند كه اين كرامت نفس را در ضمير خودزنده نگه دارند و در فرصت هايى كه به دست مى آورند ديگران را بر خويشتن مقدم مى داشتند.
عن اءَنَس قال : انه اءهدى لرجل من اصحاب النبىصلىاللهعليهوآلهوسلم
راءس شاة مشوىّ فقال : ان اءخى فلانا و عياله اءحوج الى هذا حقافبعث (به ) اليه فلم يزل يبعث به واحد بعد واحد حتى تداولوا بها سبعة اءبيات حتى
رجعت الى الاول
انس بن مالك مى گويد: به يكى از اصحاب پيامبر اكرمصلىاللهعليهوآله
كله گوسفند بريان شده اى اهدا گرديد.
مرد صحابى با خود گفت : فلان برادرم و عيالش به اين غذا از من محتاجتر است ؛ پس براى وى فرستاد. او نيز به تصور احتياج بيشتر برادر ديگرى براى آن برادر اهدا نمود. و خلاصه كله بريان شده هفت دور چرخيد و سرانجام به منزل مرد صحابى يعنى آن كسى كه به وى اهدا شده بود برگشت
البته اين چند نفر مسلمان نياز فورى به آن غذا نداشتند ولى با اين عمل مراتب ايثارو تفضل آنان نسبت به يكديگر روشن گرديد