الگوهاى رفتارى حضرت فاطمه زهراء سلام الله عليها

الگوهاى رفتارى حضرت فاطمه زهراء سلام الله عليها0%

الگوهاى رفتارى حضرت فاطمه زهراء سلام الله عليها نویسنده:
گروه: حضرت فاطمه علیها السلام

الگوهاى رفتارى حضرت فاطمه زهراء سلام الله عليها

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: حليمه صفرى
گروه: مشاهدات: 24524
دانلود: 4055

توضیحات:

الگوهاى رفتارى حضرت فاطمه زهراء سلام الله عليها
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 355 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 24524 / دانلود: 4055
اندازه اندازه اندازه
الگوهاى رفتارى حضرت فاطمه زهراء سلام الله عليها

الگوهاى رفتارى حضرت فاطمه زهراء سلام الله عليها

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

استدلال على عليه‌السلام در مورد فدك

علىعليه‌السلام به مسجد نزد ابوبكر رفت در حالى كه عده اى از مهاجران و انصار اطراف او را گرفته بودند به او خطاب كرده و فرمود: چرا فاطمهعليها‌السلام را از تصرف در ميراثش از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم منع كردى ، با اينكه در زمان حيات پيامبر آنجا را در تصرف خود داشت ؟ ابوبكر پاسخ داد: فدك غنيمت مسلمانان است ، اگر فاطمه بر اين مطلب گواه و شهودى بياورد به او مى دهم وگر نه حقى در آن نخواهد داشت

اميرالمؤ منينعليه‌السلام فرمود: تو در بين ما بر خلاف حكم خداوند درباره ديگر مسلمانان حكم مى كنى ؟ گفت : نه حضرت فرمود: اگر چيزى در دست مسلمانان باشد و من مدعى آن شوم ، تو از چه كسى مطالبه شهود و بينه مى كنى ؟ گفت از تو شاهد خواهم خواست فرمود: پس چرا از فاطمهعليها‌السلام مطالبه شهود مى كنى با اينكه هم اكنون فدك در دست اوست و در زمان حيات رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و پس از رحلت آن حضرت ، آنجا را تملك كرده است و از مسلمانانى كه مدعى آن شده اند بينه و شاهد مى خواستى ؟

ابوبكر ساكت شد و عمر گفت : اى على ! دست از اين سخنان بردار! ما نمى توانيم در مقابل تو استدلال كنيم.(٣٨٩)

پاورقي

٣٦٤- فاطمه زهراء از ولادت تا شهادت : ص ٢٥٦

٣٦٥- اعراف / ٧٧. شمس / ١٤

٣٦٦- فرهنگ فاطميه : ص ٢٠٨ - ٢٠٧ به نقل از نهج الحياة

٣٦٧- بانوى نمونه اسلام : ص ١٧٧، / به نقل از دلائل الامة : ص ٣٩.

٣٦٨- فاطمه ، كوثر رسالت : ص ١٢١.

٣٦٩- بحارالانوار: ج ١٠٠ ص ١٨٥

٣٧٠- فاطمه زهراء شادمانى دل پيامبر: ص ١٧١، / به نقل از اهل بيت : ص ١٦٦.

٣٧١- بحارالانوار: ج ٤٣، ص ١٥٧، / رياحين الشريعه : ج ١، ص ٢٤٥.

٣٧٢- بحارالانوار: ج ٣٦، ص ٣٥٣ / احقاق الحق : ج ٢١، ص ٢٦.

٣٧٣- فاطمه زهراء شادمانى دل پيامبر: ص ١٥٥

٣٧٤- رنجها و فريادهاى فاطمهعليها‌السلام / ترجمه بيت الاحزان : ص ٢١٠

٣٧٥- حقايق پنهان : ص ١٤٦، / به نقل از شرح نهج البلاغه : ابن ابى الحديد: ج ١٦ ص ٢٨٤.

٣٧٦- فاطمة الزهرا من المهد الى اللحد: ص ٣٥٧ - ٣٥٦.

٣٧٧- و سليمان وارث داود شد.

٣٧٨- مريم / ٥-٤((تو از نزد خود جانشينى به من ببخش كه وارث من و دودمان يعقوب باشد...))

٣٧٩- حشر / ٦ و ٧

٣٨٠- اسراء / ٢٦

٣٨١- حقايق پنهان : ص ١٤٢ - ١٣٩.

٣٨٢- حقايق پنهان : ص ١٤٢ - ١٤٧.

٣٨٣- حق اليقين : ص ٨٤.

٣٨٤- رنجها و فريادهاى فاطمه : ص ٩٦، / ترجمه بيت الاحزان

٣٨٥- كافى : ج ١، ص ٥٤٣ / بحارالانوار: ج ٤٨، ص ١٤٤.

٣٨٦- فاطمه زهراء شادمانى دل پيامبر، ص ٤٠٧ به نقل از رياحين الشريعه : ج ٢ ص ٤١ و امالى طوسى : ج ١، ص ٢٠٧.

٣٨٧- فاطمه زهراء شادمانى دل پيامبر: ص ٤٦٨، / كافى : ج ١، ص ٢٦٠

٣٨٨- فاطمه زهراء شادمانى دل پيامبر: ص ٤٦٨، / به نقل از بحار: ج ٤٣، ص ٢١٨.

٣٨٩- فاطمه زهراء شادمانى دل پيامبر: ص ٥٢٩

الگوهاى رفتارى حضرت فاطمه زهراء

عثمان از ارث فاطمه عليها‌السلام دفاع كرد

زنان پيغمبر مقررى ساليانه از بيت المال دريافت مى داشتند. عايشه و حفصه سالى دو هزار دينار و بقيه زوجات رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم سالانه ده هزار دينار به عنوان مقررى مى گرفتند.

در زمان حكومت عثمان ، حفصه و عايشه جهت مطالبه مقررى خود نزد عثمان آمدند. عايشه گفت : اى عثمان ! آنچه پدر و عمربن خطاب به من عطا مى كردند تو نيز به من بده عثمان گفت : ابوبكر و عمر به ميل خود به تو چيزى مى دادند، ولى من در كتاب و سنت چيزى نيافتم كه به تو عطايى بدهم ، من چنين كارى نمى كنم عايشه گفت : پس ميراث مرا كه از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به من رسيده ، به من بده

عثمان گفت : مگر فراموش كرده اى كه فاطمهعليها‌السلام نزد پدرت آمد و مطالبه ميراث خود كه از پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم باقى مانده بود كرد، تو و((مالك بن اوس))گواهى داديد كه پيامبر چيزى را به ارث نمى گذارد، تو حق ارث فاطمهعليها‌السلام را باطل كردى و اينك آمده اى آن ارث را مطالبه مى كنى ؟ من هرگز چيزى به تو نمى دهم

به گفته طبرسى : عثمان در اين موقع تكيه داده بود، وقتى سخنان عايشه را شنيد برخاست و نشست و گفت : فاطمهعليها‌السلام اينك چه خوش ‍ خواهد دانست كه امروز من پسر عمويى هستم پشتيبان او، آيا تو نبودى (عايشه ) كه همراه يك اعرابى كه با بول خود وضو گرفت ، نزد پدرت شهادت داديد كه كسى از پيامبر ارث نمى برد و فاطمه را از ارث محروم كردى ؟(٣٩٠)

ديدار ام سلمه با فاطمه عليها‌السلام

مرحوم ابن شهر آشوب در مناقب از ام سلمه نقل مى كند كه :

پس از وفات رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به دين فاطمهعليها‌السلام آمدم و حال آن حضرت را پرسيدم ، فاطمه ، در جواب فرمود:

((صبر كردم در حالى كه ميان غم و اندوه بسيار هستم ، فقدان پيغمبر و ظلمى كه نسبت به وصى او انجام شده ، به خدا سوگند پرده حرمتش را دريدند. مقام امامت و رهبريش را بر خلاف تنزيل كتاب خدا و تاءويلى كه پيغمبر از آن فرمود از دستش ربوده و از او گرفتند، و انگيزه اى نداشتند جز كينه هايى كه از جنگ بدر از او داشتند. و انتقامهايى كه بدين وسيله از جنگ احد مى خواستند بگيرند، و آن كينه و انتقامها را در دلهاى نقاق جويانه خويش پنهان كرده بودند...))(٣٩١)

سخنان فاطمه عليها‌السلام در جمع زنان مدينه

گروهى از زنان مدينه در ايام بيمارى حضرت به ديدنش آمدند و از احوالش ‍ پرسيدند حضرت فرمود:

((به خدا سوگند روزى دارم كه از دنياى شما بيزار و از مردان شما خشمناكم ، پيش از آنكه چشم اميدى به يارى و كمك آنها داشته باشم آنان را از پيش نظر خود به كنارى افكندم و پس از آنكه در معرض آزمايششان در آوردم آنان را دشمن خود دانستم و چه زشت است در ميدان مبارزه شمشير شكسته و نيز سست و راءى و تدبير پراكنده و مضطرب !

به راستى به دست خود چه كردار زشتى را براى فرداى خويش فراهم كرده كه مرود خشم خداى تعالى قرار گرفته و در عذاب الهى مخلد هستند.

واى بر اينان ! به چه منظورى و چه اين منصب الهى را از فراز پايه هاى محكم و ستونهاى غير قابل تزلزل رسالت و نبوت و مهبط وحى امين ، و خبير و ماهر در امر دنيا و دين بر كندند؟

به راستى كه اين كارشان همانا خسران و زيانى است آشكار. آخر اينان از ابوالحسن چه عقده اى در دل داشتند؟!...(٣٩٢)

فاطمه عليها‌السلام يكى از بكائين

ابن بابويه روايت كرده است كه((بكائون))(يعنى بسيار گريه كنندگان )

پنج نفر بودند. آدم ، يعقوب ، يوسف ، فاطمه بنت محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و على بن الحسينعليه‌السلام .

اما حضرت آدم ، پس از در مفارقت بهشت آن قدر گريست كه به روى او اثر گريه مانند دو نهر مانده بود. اما يعقوب پس بر مفارقت يوسف آن قدر گريست كه نابينا شد. اما يوسف ، او هم در فراق يعقوب آن قدر گريست تا آنكه اطرافيان او در زندان به او گفتند كه يا شب گريه كن يا روز، تا ما در وقتى آرام بگيريم

اما فاطمهعليها‌السلام پس از وفات رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آنقدر گريه مى كرد كه اهل مدينه به نزد علىعليه‌السلام آمدند و از گريه فاطمه شكايت كردند، پس آن حضرت روزها به مقبره شهداي احد مى رفت و در آنجا عزادارى مى كرد و شب به خانه بر مى گشت

اما على بن الحسنعليه‌السلام ، كه بر مصيبت پدرش بيست سال يا به روايتى چهل سال گريست و هر وقت طعامى نزد حضرت مى گذاشتند گريه مى كرد هر وقت نگاهش به آن مى افتاد گريه مى كرد تا اينكه به ايشان عرض ‍ كردند يا بن رسول الله ! مى ترسيم كه خود را از گريه هلاك كنيد؟ فرمود: شكايت مى كنم مصيبت و اندوه خود را به سوى خدا و مى دانم از خدا آنچه شما نمى دانيد. همانا به ياد نمى آوردم شهادت فرزندان فاطمهعليها‌السلام را مگر آنكه گريه در گلوى من مى گيرد.(٣٩٣)

فصل دهم : ادعيه و اذكار

عشق فراوان فاطمه به جمال زيباى پروردگار

روزى پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از فاطمهعليها‌السلام پرسيد:

فاطمه جان ! چه در خواست و حاجتى دارد؟ هم اكنون فرشته وحى در كنار من است و از طرف خداوند پيام آورده است تا هر چه بخواهى تحقق پذيرد.

فاطمهعليها‌السلام پاسخ داد:

شغلنى عن مسئلته لذة خدمته ، لا حاجة لى غير النظر الى وجهه الكريم ؛

لذتى كه خدمت حضرت حق مى برم ، مرا از هر خواهشى باز داشته است حاجتى جز اين ندارم كه پيوسته نظاره گر جمال زيبا و والاى خداوند باشم.(٣٩٤)

تسبيح حضرت فاطمه زهراء و فضايل آن عليه‌السلام

طبق روايات وارده :

مشهور آن است كه تسبيح حضرت زهراء در دو جا، يكى پس از نماز و ديگرى به هنگام خوابيدن مستحب است

رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند:

تعقيباتى هست كه هر كس آنها را بعد از تمامى نمازهاى واجب بگويد ناكام و نااميد نشود، آن عبارت است از: ٣٣ مرتبه((سبحان الله))((٣٣ مرتبه((الحمدلله))و((٣٤ مرتبه((الله اكبر)).

صاحب((وسائل اشيعه))از حضرت صادقعليه‌السلام نقل مى كند كه آن حضرت فرمود: تسبيح فاطمهعليها‌السلام را بگو! و آن سى و چهار مرتبه((الله اكبر))و سى و سه مرتبه((سبحان الله))و سى و سه مرتبه((الحمدلله))است به خدا سوگند كه اگر چيزى برتر از آن وجود داشت پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آن را به دخترش آموزش ‍ مى داد.

در جاى ديگر از امام صادقعليه‌السلام نقل كرده اند كه فرمود:

خداوند به هيچ تحميدى برتر از آن عبادت نشده است و اگر برتر از آن چيزى وجود داشت پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آن را به دخترش مى بخشيد(٣٩٥) گفت آن پس از هر نمازى در هر روز نزد امام صادقعليه‌السلام محبوبتر از هزار ركعت نماز در هر روز است و هر بنده اى كه ملازم و متعهد نسبت به آن باشد، هيچ گاه شقى و بدبخت نخواهد شد، بنابر اين همان گونه كه كودكان را به اصل خواندن نماز امر كرده ، مى بايد به خواندن اين تعقيبات نيز امر نمود، زيرا هر چند اين ذكر در زبان صد تاست ولى در ميزان الهى هزار تا به شمار مى آيد، شيطان را دور مى سازد و خشنودى پروردگار را جلب مى نمايد، سنگينى هايى را كه در گوشها وجود دارد بر طرف مى كند و آن را هيچ بنده اى نمى گويد مگر اينكه قبل از اينكه پايش را از جاى نماز بر دارد و تكان بخورد، خداوند او را مى بخشد و بهشت را بر او واجب مى گرداند.

مخصوصا پس از نماز صبح و هنگامى كه آن را باگفتن((لااله الا الله))تكميل كند و سپس استغفار نمايد. باگفتن اين تسبيحات است كه بنده خدا در جمله كسانى محشور مى شود كه بسيار ذكر خدا مى گويند.((الذاكرين الله كثيرا)) و شايسته آن مى شد كه خداوند از او ياد كند همان گونه كه خداوند وعده كرده و فرموده است :فاذكرونى اذكركم)) (٣٩٦)

روايت شده است كه : هر گاه حورالعين يكى از فرشتگان را ببيند كه براى كار به سوى زمين مى آورد، با تسبيحى كه از خاك قبر امام حسينعليه‌السلام درست شده است راه او را پيدا مى كنند.

از حضرت كاظمعليه‌السلام نيز روايت شده است كه فرمود:

مؤ من از پنج خصلت خالى نيست : مسواك ، شانه ، سجاده ، تسبيح سى وچهار دانه و انگشتر عقيق.(٣٩٧)

فضيلت تسبيح حضرت زهراء عليها‌السلام در شب

در روايت آمده كه :

امام صادقعليه‌السلام فرمود:((وقتى كه به رختخواب مى رويد، يك فرشته بزرگ و يك شيطان ناپاك و سركش و شرورى با شتاب به سويتان مى آيند، فرشته مى گويد: روز خويش را با عمل خير ختم كن و شب خود را با عمل خوب آغاز نما، اما شيطان مى گويد:((روز خود را با گناه ختم كن و شب خود را با گناه آغاز كن)).

امامعليه‌السلام در ادامه افزود:((اگر شخصى از فرشته بزرگوار اطاعت كند و روز خود را با ياد خدا به پايان برد و وقتى وارد جايى كه مى خواهد بخوابد شد، شب خود را با ياد خدا آغاز نمايد و سى و چهار بار تكبير، و سى وسه مرتبه تسبيح ، و سى و سه بار حمد خدا را بگويد. فرشته ، شيطان را از او دور مى كند، و شيطان دور مى شود، و تا هنگام بيدار شدن از خواب آن فرشته از او نگهدارى مى كند.

وقتى بيدار شد، شيطان با شتاب به پيش آمده و مشابه سخنى را كه پيش از خواب به وى گفته بود مى گويد، و فرشته نيز مانند همان سخنى كه پيش از خوابيدن به وى گفته بود مى گويد، اگر بنده به همان صورتى كه نخست خدا را ياد كرد، خداوند عزوجل را ياد كند، فرشته شيطان را از او دور مى كند و خداوند در برابر اين عمل ، عبادت يك شب را براى او مى نويسد.

ور در جاى ديگر فرمود:

هر كس شب را با تسبيح حضرت فاطمهعليها‌السلام سپرى كند از مردان و زنان باشد كه خدا را زياد ياد مى كند.

همچنين از امام هادىعليه‌السلام در باره آنچه كه اهل بيتعليه‌السلام هنگام خوابيدن انجام مى دهند، آمده است :

((ما اهل بيت در هنگام خوابيدن ده كار را پيوسته انجام مى دهم : طهارت ، سى وسه بار تسبيح خدا، و سى و سه بار حمد، و سى و چهار بار تكبير گفتن و رو به سوى قبله خوابيدن و فاتحة الكتاب و آية الكرسى و... هر كس اين كارها را انجام دهد بهره آن شب را بر گرفته است.(٣٩٨)

تسبيح حضرت فاطمه از بيان امام صادق عليه‌السلام

در مكارم الاخلاق نقل شده كه در دست حضرت فاطمهعليها‌السلام تسبيحى از نخ پشمينى كه صد گره خورده بود وجود داشت كه تعداد تكبيرها در آن باكره موجود بود كه در دست مى گردانيد و تكبير گفته و تسبيح مى كردند، تا اين كه حمزه سيد الشهداء عموى پيامبر شهيد شد پس ‍ از شهادت حمزه حضرت از تربت حمزه سيد الشهداء براى ساختن دانه هاى تسبيح استفاده كردند. وقتى كه موضوع شهادت حضرت امام حسينعليه‌السلام سالار شهيدان واقع شد مردم از خاك و تربت سرور جانبازان عالم براى ساختن دانه هاى تسبيح استفاده نمودند، زيرا فضيلتى عظيمى در آن وجود دارد.

امام صادقعليه‌السلام فرمودند: تسبيح از نخهاى آبى درست شده و سى و چهار دانه داشت و آن تسبيح مادر ما فاطمه زهراءعليها‌السلام بود، كه بعد از شهادت حمزه از خاك قبر او دانه هاى تسبيح را ساختند و با آن تسبيح مى گفتند. حضرت صادقعليه‌السلام فرمودند:

هر كسى تسبيحات فاطمه زهراءعليها‌السلام را بگويد قطعا خداى را فراوان ذكر نموده است

تعليم دادن تسبيح به فاطمه عليها‌السلام توسط پدر

علىعليه‌السلام در گفتگويى كه با يكى از مردان بنى اسعد داشت به او فرمود:

فاطمهعليها‌السلام در خانه تلاش بسيار مى كرد، حمل آب ، آرد كردن جو پختن نان و كارهاى ديگر خانه ، او را آزرده و خسته كرده بود.

روزى شنيدم كه بردگانى (غلام و كنيز) براى رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آورده اند، من به فاطمهعليها‌السلام گفتم : خوب است پيش ‍ پدرت بروى و از او درخواست خدمتكارى نمايى تا در امر خانه دارى به تو كمك كند.

فاطمهعليها‌السلام به خدمت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم رسيد ولى مشاهده كرد كه جمعى از اصحاب نزد آن حضرت نشسته اند و گفتگو مى كنند.

از شرم برگشت و چيزى نگفت ، ولى رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم متوجه آمدن فاطمه شده بود، فرداى آن روز رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به خانه ما آمد و فرمود: فاطمه جان ! ديروز براى چه كارى آمده بودى ؟ حيا موجب سكوت فاطمه شد.

براى بار دوم پرسيد و باز هم شرم فاطمه مانع شد تا چيزى بگويد. من عرض كردم : اى رسول خدا! فاطمه آنقدر در خانه من آسياب كرده كه دستش تاول زده و آنقدر آب كشيده كه اثر بند مشك در گردنش مشاهده مى شود، آنقدر خانه را جاروب كرده كه جامه اش گرد آلود شده و آن قدر آتش روشن كرده كه رنگ لباسهايش تغيير كرده ، و ما شنيديم كه براى شما برده هايى آورده اند، از اين رو من به او گفتم تا به نزد شما بيايد و از شما تقاضاى كنيز كند.

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم وقتى كه اين سخن را شنيد، فرمود:

دخترم ! مى خواهى چيزى به تو آموزش دهم كه از كنيز و خدمتكار بهتر باشد؟ بعد فرمود:

شب هنگام خواب ٣٣ مرتبه خداى را با((سبحان الله))تسبيح كن و ٣٣ مرتبه((الحمدلله))بگو، نيز ٣٤ مرتبه((الله اكبر))را بر زبان بياور. دخترم ! اگر اين ذكر را هر شب تكرار كنى ، خداوند مشكلات دنيا و آخرت را بر تو آسان مى گزراند.

فاطمهعليها‌السلام بعد از شنيدن اين سخنان ، سه مرتبه گفت :((از خدا و رسول خدا خشنودم)).(٣٩٩)

نقل شده است بعد از خروج پيامبر اكرم از منزل فاطمهعليها‌السلام آيه ٣٠ سوره اسراء نازل شد و حضرت كه همه وجودش رحمت و عطوفت بود. فضه را كه زنى پرهيز كار بود براى كمك به خانه فاطمه فرستاد.(٤٠٠)

درمان با تسبيح فاطمه عليها‌السلام

مردى خدمت امام صادقعليه‌السلام رسيد. حضرت با او سخن گفت ، آن مرد كلام حضرت را نشنيد و از سنگينى گوشش به حضرت شكوه نمود. حضرت به او فرمود:((چرا از تسبيح فاطمهعليها‌السلام غافلى ؟))

آن مرد گفت : فدايت گردم تسبيح فاطمه چيست ؟ حضرت فرمود: سى وچهار مرتبه((الله اكبر))و سى وسه مرتبه((الحمدلله))و سى و سه مرتبه((سبحان الله))مى گويى تا اين به عدد صد برسد و كامل گردد)).

آن مرد مى گويد: پس از مدت كوتاهى به اين تسبيحات مداومت كردم ، سنگينى گوشم بر طرف شد.

تلاوت قرآن فاطمه عليها‌السلام

امام محمد باقرعليه‌السلام از سلمان (رحمة الله عليه ) روايت مى فرمايد كه :

روزى پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم براى امرى مرا به سوى خانه فاطمهعليها‌السلام فرستاد. چون به در حجره فاطمه رسيدم ، ديدم كه آن حضرت آيات قرآن تلاوت مى كند و با دست آسياب مى نمايد. پيغام رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را گفتم و برگشتم خدمت پيامبر و جريان كار فاطمه را گزارش دادم ، پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

يا سلمان ان ابنتى فاطمة ملاء الله قلبها و جوار حها اليمانا الى مشاشها الطاعة الله

اى سلمان ! خداوند گوشت و پوست دخترم فاطمه را تا استخوان از ايمان پر فرموده و هيچگاه از فكر خدا دور نيست.(٤٠١)

ايمان و عبادت حضرت فاطمه عليها‌السلام از نگاه پيامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم درباره حضرت فاطمهعليها‌السلام مى فرمود: ايمان به خدا در اعماق دل و باطن روح زهراءعليها‌السلام چنان نفوذ كرده كه براى عبادت خدا خودش را از همه چيز فارغ مى سازد.

فاطمهعليها‌السلام دخترم بهترين زن عالم است پاره تن من و نور چشم من و ميوه دل من و روح و روان من است حوريه اى است به صورت انسان آنگاه كه در محراب عبادت مى ايستد نورش براى فرشتگان آسمان درخشندگى دارد و خداوند به ملائكه خطاب مى كند: بنده مرا ببينيد! چطور در مقابل من به نماز ايستاده و اعضاى بدنش را خوف مى لرزد و غرق عبادت است ! اى ملائكه گواه باشید كه پيروان فاطمه را از عذاب دوزخ در امان قرار دادم.(٤٠٢)

دعاى خلاص شدن از زندان

سيد بن طاووس (رحمة الله عليه ) در((مهج الدعوات))فرموده ، روايت شده است كه :

شخصى در شام مدت زيادى محبوس بود، پس شبى حضرت زهراءعليها‌السلام را در خواب ديد. حضرت دعايى به او تعليم فرمود و به او گفت اين دعاء را بخوان !

چون شخصى محبوس اين دعاء را خواند از زندان خلاص شد و به خانه خود رفت و آن دعا اين است :

اللهم بحق العرش و من علاو، و بحق الوحى و من اوحاه و بحق النبى و من نباه ، و بحق البيت و من بناه ، يا سامع كل صوت ، يا جامع كل فوت ، يا بارى النفوس بعد الموت ، صل على محمد و اهل بيته و اتنا و جميع الؤ منين و الؤ منات فى مشارق الارض و مغارها، فرجا من عندك عاجلا، بشهادة ان لا اله الا الله و ان محمدا عبدك و رسولك ،صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و على ذريته الطيبين الطاهرين و سلم تسليما كثيرا

خدا يا به حق عرش و آنكه بر بالاى اوست و به حق وحى و آنكه وحى به او مى رسد و به حق پيامبر و آنكه به او پيام مى دهد و به حق خانه كعبه و آنكه خانه را بنا كرد. اى شنونده هر صدا، اى جمع كننده هر چه نابود شده ، و اى برانگيزاننده جانها پس از مرگ ، درود فرست بر محمد و اهل بيتش و به ما تمام مرد و زن اهل ايمان در مشرق و مغرب عالم فرج و گشايش عاجلا از جانب خود عطا فرما، به حق گواهى ما بر اينكه خدايى جز تو نيست و محمد بنده و فرستاده توست كه درود خدا بر او بر آل او و ذريه او باد كه همه نيكان و پاكان عالمند و تحيت كامل فراوان بر آنان باد.(٤٠٣)

اضافه شدن يك ركعت به نماز مغرب

از امام صادقعليه‌السلام سؤال شد چرا نماز مغرب سه ركعت است و نافله اش چهار ركعت كه در سفر و حضر تقصير در آن نيست ؟

آن حضرت فرمود: خداوند تبارك و تعالى همه نمازها را بر پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به صورت دو ركعتى نازل كرد.

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم (به امر پروردگار) به همه نمازها به جز مغرب و نماز صبح دو ركعت اضافه نمودند، كه در حضر به صورت تمام و در سفر به طور قصر خوانده شود.(٤٠٤)

هنگامى كه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مشغول اقامه نماز مغرب بودند، حضرت فاطمهعليها‌السلام به دنيا آمدند. رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به شكرانه اين نعمت (به امر پروردگار) يك ركعت به نماز مغرب اضافه فرمودند. پس چون امام حسنعليه‌السلام به دنيا آمد، دو ركعت ديگر به عنوان نافله به آن سه ركعت اضافه نمودند و زمانى كه امام حسينعليه‌السلام به دنيا آمد، به نافله مغرب دو ركعت ديگر اضافه فرموده و آن را شكرانه تولد آن حضرت قرار دادند.(٤٠٥)

نماز هديه به حضرت فاطمه عليها‌السلام و ائمه معصومين عليه‌السلام

در روايت آمده است :

آدمى در روز جمعه هشت ركعت نماز بگذارد، يعنى بعد از هر دو ركعت سلام بگويد، چهار ركعت آن را هديه حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم كند و چهار ركعت ديگر را هديه به حضرت فاطمهعليها‌السلام و در روز شنبه چهار ركعت نماز به جاى آورد هديه به حضرت علىعليه‌السلام گرداند و همچنين هر روز از هفته را چهار ركعت نماز نمايد و هديه به امامى كند به ترتيب آنها تا آنكه روز پنجشنبه چهار ركعت و هديه به امام جعفر صادقعليه‌السلام و دوباره در روز جمعه هشت ركعت نماز گذارد و چهار ركعت آن را به حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و چهار ركعت ديگر آن را هديه حضرت فاطمهعليها‌السلام گرداند و در روز شنبه چهار ركعت نماز هديه امام موسىعليه‌السلام كند و در طول هفته هر روز چهار ركعت نماز هديه امام به ترتیب آنها روز پنجشنبه چهار ركعت نماز هديه امام زمان (عج الله فرجه ) گرداند و ما بين هر دو ركعت از اين نمازها اين دعا را بخواند:

اللهم انت السلام و منك اسلام و ايك يعود السلام حينا ربنا منك بالسلام اللهم ان هذه الركعات هدية منا الى و اليك فلان فصل على محمد و آله و بلغه اياها و اعطنى افصل املى و رجائى فيك و فى رسولك صلواتك عليه و آله و فيه

بار خدايا سلام و از توست سلام و به سوى تو برگردد سلام ارزانى دار به ما پروردگارا! از خود به سلام بار خدايا اين ركعت ها هديه من است به دوستش فلانى (اسم امام را مى آوريم ) پس رحمت فرست بر محمد و آلش ‍ و برسان به او اين را وبده به من بهترين آرزويم را و اميدم را از خودت و از رسولت رحمت تو بر او و آلش و از او)).

پس هر دعايى كه مى خواهد بكند به جاى كلمه((فلان))اسم آن امام را بگويد كه نماز را هديه ايشان كرده است

دعاى جامع حضرت زهراء عليها‌السلام

شيخ طبرسى از((بقطان مقرى))نقل نموده كه : سيد احمد بن عبدالرحمن حسينى ، والى مدينه را ديدم كه بسيار دعا و زارى مى نمود، پس از مدتى به سفر رفت و مدت زيادى او را نديدم ، هنگامى كه مراجعت نمود، ديدم گريه و دعايش کاهش پيدا كرده ، پس از علت كاهش کريمه اش سؤال نمودم او گفت : شبى در حرم پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در روضه آن حضرت ما بين قبر و منبر نافله صبح را خواندم و قبل از نماز صبح هنگامى كه تضرع و دعا مى نمودم خواب بر من غلبه كرد. پس حضرت فاطمهعليها‌السلام را در خواب ديدم ، ايشان فرمودند: فرزندم ! كثرت گريه و دعايت قلبم را مجروح ساخته است ، عرض كردم ، خود شما ما را به تضرع و دعا فرموده ايد، فرمود: درست مى گويى ، اما چرا به دعاى جامع دعاء نمى كنى ؟ گفتم : دعاى جامع چيست ؟ فرمود: چنين بگو:

الهم قنعنى بما رزقتنى و استرنى و عافنى ابدا ما ابقيتنى و اغر اليى و ارحمنى اذا توفيتنى ، الهمى لا تتعبنى فيى طلب ما لم نقدره الى و ما قدرت الى فاجله سهلا يسيرا الهم كاف عنيى والدى و كل ذى نعمة عليى ، الهم فرغنى الما خلقتنى له و لا تشغلنى بما تكفلت لى به مو لا تذبنى و انا اسغفرك و لا تحرمنى و انا اسئلك ، اللهم ذل نفسى ليى نفى نفسى ،، و عظم شانك فى قلبى ، و الهمنى طاعتك و العمل بما يرضيك و التجنب لما يسخطك يا ارحم الراحيمن.(٤٠٦)

خدايا! مرا به آنچه روزى داده اى قانع گردان ، و عيبهاى مرا بپوشان و به من تا آن زمان كه باقى گذارى سلامتى عطا فرما، و مرا بيامرز و رحم كن آنگاه كه مرا ميراندى ، خدایا ! مرا در سختى به دست آوردن آنچه برايم مقدر نفرمودى نيازار و آنچه برايم مقدر فرمودى به دست آوردن را برايم سهل و آسان گردان ، خدايا! به پدر و مادرم و هر آنکه بر من نعمتى دارد عوض و پاداش عطا كن ، خدايا! مرا به خاطر آنچه آفريدى فراغت بال ده و به آنچه خود انجامش را برايم بر عهده گرفتى مشغول مساز، و در حالى كه من از تو طلب آمرزش مى كنم عذابم مكن ، و در حالى كه از تو درخواست مى كنم محورم مساز، خدایا ؟ نفسم را در نزد خودم خوار گردان ، و مقامت را در دلم بزرگ نشان ده ، و اطاعتت و آنچه باعث خشنودی تو گردد، اى مهربان ترين مهربانان

روايتى از حضرت فاطمه در مورد شخص بيمار

فاطمه زهراءعليها‌السلام را رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل مى كند كه فرمودند:

اذا مرض العبد اوحى الله الى ملائكته ان ارفعوا عن عبدى القلم ما دام فى وثاقى فانى انا حبسته حيت اقبضه او اخلى سبيله

زمانى كه بنده اى مريض مى شود خداوند به فرشتگان خود فرمان مى دهد تا زمانى كه بنده ام در بستر بيمارى است از او قلم را برداريد.(٤٠٧ )

صلوات بر فاطمه عليها‌السلام

صلوات بر سيده نسوان فاطمه زهراءعليها‌السلام ، صلواتى است كه امام حسن عسكرىعليه‌السلام به يكى از ياران خود تعليم فرمود كه بسيار مورد تاءكيد است و در((مفاتيح الجنان))در قسم صلوات بر حجج طاهره بعد از صلوات بر حضرت رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و اميرالمؤ منين علىعليه‌السلام چنين آمده است :

اللهم صل على الصديقة فاطمهة الزكية حبيبة حبيبك و نبيك و ام اءصفيائك التى انتجتها و فصلتها و اخترتها على نساء العالمين اللهم كن الصالب لها ممن ظلمها و استخف بحقها و كن الثائر اللهم بدم اءولادها اللهم و كما جعلتها اءم اءئمة الهدى و حلييلة صاحب الواء و الكريمة عند الملا الا على فصل عليها و على امها صلاة تكرم بها و جه اءبيها محمد صلى الله عليه و آله و تقربها اءعين ذريتها و اءبلغهم نى فى هذه الساعة اءفضل التحية و السلام

پروردگارا درود فرست بر صديقه فاطمه ، داراى نفس ذكيه كه مورد علاقه و محبت و دوستى حبيت تو و پيغمبر اكرم تو است و مادر دوستان خاص تو امامان برگزيده و او منتخب توست كه وى را برگزيدى و فضيلت دادى ، و برترى بر تمام زنان عالم دادى ، پروردگارا! تو از ظلم و بيدادى كه امت جاهل در حق او كردند و اهانت نمودند دادخواهى كن ، و از آن مردم بى رحم كه خون پاك فرزندانش را به خاك ريختند خونخواهى كن و انتقام بكش ، پروردگارا! چنانكه آن حضرت را قرار دادى مادر ائمه هدى و همسر على مرتضى صاحب لواء و بيرق فتح و شفاعت ، آنكه در ملا اعلى گرامى است ، پس تو اى خدا! درود فرست بر آن حضرت و بر مادرش درودهايى كه وجود پدر بزرگوارش حضرت محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را به آن درود اكرام مى كنى و چشم ذريه او را روشن مى گردانى و از من هم اى خدا در اين ساعت بهترين سلام و تحيت را به آن بزرگواران برسان)).(٤٠٨)

فاطمه و شب قدر

شب قدر براى فاطمه زهراءعليها‌السلام يك شب عادى جلوه نمى كرد، بلكه آن را شبى فوق العاده و بى نظير و از دست رفتنى مى دانست ، از اين رونه تنها خويش را براى آن شب آمده مى كرد، بلكه فرزندان خود را براى آن شب آماده مى كرد. بنابر اين در تاريخ مى خوانيم كه :

((فاطمهعليها‌السلام ، نمى گذاشت كه احدى از بستگانش در شب قدر ماه مبارك رمضان به خواب روند و حال آنان را با كمى طعام و غذا، چاره جويى مى كرد و براى آن شب ، از روز آمده مى گرييد و مى فرمود:

((محروم آن كسى است كه از خير اين شب ، محروم بماند.))(٤٠٩)