صداى خوش اذان
اذا: تشعار اسلام است كه قرن هاست از گل دسته مسجدها در همه جهان طنين افكن شده است رسول گرامى اسلامصلىاللهعليهوآلهوسلم
فرمود:
يحشر المؤ ذنون من امتى مع النبيين و الصديقين و الشهداء
؛
گويندگان اذان: از امت من ، با سه گروه انبياء الهى و راست گويان و شهيدان محشور مى شوند.
هم چنين آمده است :
ان الموذن فى سبيل الله مادام فى اذانه كشهيد يتقلب فى دممه و شهد له بذلك كل رطب و يا بس بلغ صوته و اذا مات ما تعرضته هو ام الارض فى قبره
؛
به درستى كه اذان گو در راه خدا، تا زمانى كه در حال اذان گفتن است ، مانند شهيدى است كه در خون خودش مى غلتد و هر تر و خشكى كه صداى او را مى شنود، گواه و شاهدى براى اوست زمانى كه مرد و او را در قبر قرار دادند، جانوران زمين در قبر آزارش نمى دهند.
امام زين العابدينعليهالسلام
مى فرمايد:
حق الموذن ان تعلم انه مذكر لك ربك عزوجل و داع لك الى حظك و عونك على قضاء فرض الله عليك فاشكره على ذلك شكرا للمحسنين اليك
؛
حق اذان گو اين است كه بدانى او ياد آور پروردگار توست و دعوت كننده تو به سوى بهره ورى و ياورت بر انجام دادن آنچه خداوند بر تو واجب كرده است پس از او تشكر كن ؛ شكرى كه نيكوكاران به محضر تو دارند.
اذان ، نور الهى است كه بر قلب آدمى مى تابد و موجب فرود آمدن فرشتگان مى شود. زبانى كه اذان مى گويد، ارزشمند است و بدن اذان گو در برزخ سالم مى ماند.
يك زبانى و يك دلى
زبان بايد از دورويى و دو گونه بودن به دور باشد و در ظاهر و پنهان ، يك سان سخن بگويد. انديشه مؤمن بايد سخن و رفتارش هم آهنگ باشد تا از راست گويان به شمار آيد. امام صادقعليهالسلام
مى فرمايد:
من لقى المسلمين بو جهين و لسانين جاء يوم القيامه و له لسانان من نار
؛
كسى كه با مسلمانان با دو چهره و دو زبان بر خورد كند، روز قيامت در حالى وارد محشر مى شود كه براى او دو زبان از آتش است
در روايتى ديگر آمده است :
قال الله تبرك و تعالى لعيسى بن مريم يا عيسى ! ليكن لسانك فى السر و العلاييه لسنا و احدا و كذلك قلبك انى احذرك نفسك و كفى بى خبيرا لايصلح لسانان فى فم واحد و لاسيفان غمد واحد و لاقلبان فى صدر واحد و كذلك الاذهان
؛
خداوند سبحان خطاب به حضرت عيسىعليهالسلام
فرمود: اى عيسى ! زبان تو بايد در پنهان و آشكار، زبانى واحد و دل تو نيز واحد باشد. به درستى كه من تو را از خودت مى ترسانم و براى آگاه كردنت كافى هستم مصلحت نيست دو زبان در يك دهان و دو شمشير در يك غلاف و دو دل در يك سينه و دو ذهن در وجود يك انسان باشد.
امام باقرعليهالسلام
نيز مى فرمايد:
بئسن العبد يكوان ذاوجهين و ذالسانين يطرى اءخاه شاهدا يا كله غائبا ان اعطى حسده و ان ابتلى خذله
؛
بنده اى كه دو چهره و دو زبان دارد، بد بنده اى است ، در حضور برادرش از او ستايش مى كند و در غياب ، او را مى خورد. اگر به او عطا شود، حسادت مى كند و اگر مبتلا شود، او را خوار مى كند.
غيبت ، تهمت ، دروغ و اهانت ، عامل دو چهره شدن هستند. اگر همه وجود انسان رنگ الهى مى گرفت ، آدمى به كمال خويش نزديك مى گشت
صبغه الله و من اءحسن من الله صبغه
؛
نگارگرى الهى ، و خوش نگارتر از خدا كيست ؟
در روز قيامت ، شخص منافق و دورو را در عرصه محشر حاضر مى كنند، در حالى كه يك زبان از پس سر او و زبانى ديگر از پيش روى او آويخته شده است ، هر دو زبان ، مثل آتش افروخته ، شعله ور است ، به گونه اى كه هر لحظه ممكن است اين دو زبان آتشين ، همه پيكرش را در كام خود فرو برند و بسوزانند. در اين هنگام ، با اشاره به او، به مردمان گفته مى شود:(اين شخص همان كسى است كه در دنيا، دو رو و دو زبان بود، ولى حالا به مكافات و مجازات آن صفت زشت ، به اين صورت در عرصه قيامت محشور شده است و انگشت نما و شناخته مى شود
رسول گرامى اسلامصلىاللهعليهوآلهوسلم
مى فرمايد:
و اءما علامه المنافق فاءربعه : فاجر دخله ، يخالف لسانه قبله و قوله فعله و سر يرته علانيته فويل للمنافق من النار
؛ نشانه هاى منافق چهار چيز است : نهادش پليد است ؛ زبان و دلش دو تاست ؛ گفتارش غير از رفتار و باطنش جز ظاهر او است پس واى بر منافق از آتش دوزخ
هم چنين مى فرمايد:
من كان ذالسانين فى الدنيا جعل الله له لسانين من نار يوم القيامه
؛
هر كس در دنيا دو رو و دو زبان باشد، خداوند در روز قيامت براى او در زبان از آتش قرار خواهد داد.
ويژگى هاى زبان حضرت علىعليهالسلام
فرمود:
اءيها الناس فى الانسان عشر حضال يظهرها لسانه : شاهد يخبر عن الضمير و خاكم يفصل بين الخطاب و ناطق يرد به الجواب و شافع تدرك به الخاجه و واصف تعرف به الاءشياء و اءمير ياءمر بالحسن و واعظ يهنى عن القبيح و معز تسكن به الاءحزان و حامد تجلى به الضغائن و مونق و يلهى الاءسماع
؛
همانا در انسان ، ده صفت است كه زبان آن را اظهار مى كند:
١ - زبان ، شاهدى است كه از باطن انسان خبر مى دهد و وجود او را معرفى مى كند؛
٢ - زبان ، حاكمى است كه حكم كردن ميان افراد و دشمنان : مسائل و اختلافات را حل مى كند؛
٣ - زبان ، گوينده اى است كه به وسيله آن پاسخ ها داده مى شود؛
٤ - زبان ، شفاعت كننده اى است كه نياز انسان از راه آن برآورده مى شود؛
٥ - زبان ، وصف كننده اى است كه هر چيزى با آن شناخته و از ابهام خارج مى شود؛
٦ - زبان ، فرمانده اى است كه به نيكى ها دستور مى دهد؛
٧ - زبان ، موعظه كننده اى است كه انسان را از زشتى ها باز دارد؛
٨ - زبان ، تسليت گوينده اى است كه غم و غصه ها به وسيله آن تسكين مى يابد؛
٩ - زبان ، ستايشگرى است كه كينه به وسيله آن آشكار مى شود؛
١٠ - زبان شادكننده اى است كه گوش ها از آن لذت مى برند.
زبان ، عضوى است كه در گستره زندگى آدمى ، در جنگ و صلح ، حكومت دارى ، امور خانواده ، آموزش و تربيت دخالت دارد. خداوند در بدترين كدورت ها و دشمنى ها با گفت وگو به دوستى و هم دلى تبديل مى شود و غم و غصه انسان ها با واژگانى كه از زبان جارى مى گردد، جاى خود را به شادى مى دهد. بنابراين ، كاركردها زبان فراوان است پس پاسداشت آن نيز دقت و اهميت زيادى مى طلبد.
احترام با گفتار شايسته است فرد مسلمان هنگام سخن گفتن با ديگران ، سخنان نيك و سنجيده بگويد و با زبانى خوش ، آنان را بخواند. خداوند در قرآن كريم مى فرمايد:(
وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا
)
؛ با مردم به خوبى سخن بگوييد. از سوى ديگر بر گفتار كريمانه تاءكيد فراوان دارد، چنان كه درباره احترام گفتارى به پدر و مادر مى فرمايد:(
وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا
)
؛ با لحنى لطيف و بزرگوارانه با آنها سخن بگو. درباره اى برخورد با نيازمندان آمده است اگر نمى توانى نيازشان را بر طرف كنى ،(
فَقُلْ لَهُمْ قَوْلًا مَيْسُورًا
)
؛ با آنان همراه با احترام ، نيك سخن بگو. امام سجادعليهالسلام
نيز درباره اى در گفتار با آموزگار مى فرمايد:
صدايت را از صداى او بلندتر نكن و هر گاه كسى از او چيزى پرسيد، تو در پاسخ پيش دستى نكن و در محضرش با كسى سخن نگو
از جمله نعمت هاى ارزشمندى كه خداوند به انسان ها بخشيده ، قدرت بيان است نعمت سخن گفتن ، عامل مهمى در تكامل انسان ها به شمار مى آيد. در پرتو اين نعمت ، علوم نظرى و تجربه هاى علمى انسان ها به يك ديگر منتقل مى شود. خداى حكيم هم بعد از آفرينش ، از آن ياد كرده است(
الرَّحْمَنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ خَلَقَ الْإِنْسَانَ عَلَّمَهُ الْبَيَانَ
)
.
انسان با قدرت بيان و از راه سخن گفتن ، نهفته هاى درونى خود را آشكار و به ديگران منتقل مى كند. از اين رو، مى توان گفت : سخن ، همانند پلى است كه ديدگاه هاى جدا از هم را به يك ديگر پيوند مى زند و كالاى ارزشمند دانش را مى آورد و ديگران را نيز آگاه مى كند.
از امام سجادعليهالسلام
پرسيدند: از سخن و سكوت ، كدام يك بر ديگرى برترى دارد؟ حضرت در پاسخ فرمود:
براى هر يك از اين دو، آفت هايى است ، ولى اگر از آفت ، در امان باشند، سخن ، برتر است ؛ زيرا خداوند هيچ يك از پيامبرانش را به سكوت مبعوث نكرده است ، بلكه آنها ماءموريت داشتند با مردم سخن بگويند و با بيان خود، آنان را به صلاح و رستگارى دعوت كنند. هم چنين هيچ كس با سكوت سزاوار راه يابى به بهشت و شايسته ولايت الهى نمى شود و از عذاب دوزخ در امان نمى ماند. دست يابى به رحمت الهى و نجات از عذاب او در پرتو سخن گفتن است من هرگز ماه را نظير آفتاب قرار نمى دهم
.